ریشه ذبح: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
سر بريدن. راغب مىگويد: اصل ذبح پاره كردن گلوى حيوانات است و به معنى مذبوح نيز آمده است. ناگفته نماند اگر اصل آن درباره حيوانات باشد در غير آن بطور مجاز وتشبيه بكار رفته است. [بقره:67]، [صافات:107] مراد از ذبح مذبوح و قربانى است و توضيح اين آيه در «ابراهيم» فصل قربانى گذشت. [مائده:3] توضيح آن در «نصب» انشااللَّه خواهد آمد. [بقره:49] يعنى پسران شما را به طور مدام سر مىبريدند و زنانتان را زنده مىگذاشتند، راغب مىگويد مراد از تذبيح تكثير است يعنى يكى را پس از ديگرى ذبح مىكردند. اين سخن حّق است زيرا تكثير يكى از معانى باب تفعيل است در اقراب المودار آمده «ذبّح القوم: بالغ فى ذبحهم». | سر بريدن. راغب مىگويد: اصل ذبح پاره كردن گلوى حيوانات است و به معنى مذبوح نيز آمده است. ناگفته نماند اگر اصل آن درباره حيوانات باشد در غير آن بطور مجاز وتشبيه بكار رفته است. [بقره:67]، [صافات:107] مراد از ذبح مذبوح و قربانى است و توضيح اين آيه در «ابراهيم» فصل قربانى گذشت. [مائده:3] توضيح آن در «نصب» انشااللَّه خواهد آمد. [بقره:49] يعنى پسران شما را به طور مدام سر مىبريدند و زنانتان را زنده مىگذاشتند، راغب مىگويد مراد از تذبيح تكثير است يعنى يكى را پس از ديگرى ذبح مىكردند. اين سخن حّق است زيرا تكثير يكى از معانى باب تفعيل است در اقراب المودار آمده «ذبّح القوم: بالغ فى ذبحهم». | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
کم:100, ه:69, ما:67, عذب:60, بنو:60, ب:50, هم:49, فى:49, ل:49, حيى:47, انن:41, قول:41, ى:39, ف:39, على:39, سوء:38, ان:38, نن:38, نسو:38, ها:36, او:36, من:36, سوم:30, بلو:27, فرعون:27, حقق:25, ک:25, رئى:25, بقر:25, اهل:25, ترک:25, ذلکم:25, عظم:25, شدد:23, نصب:23, ذکو:23, اول:23, نوم:21, نظر:21, امر:21, جىء:21, ا:21, طوف:21, فدى:21, بين:21, ضعف:19, قسم:19, اخذ:19, اين:19, الا:19, کود:19, وله:19, اتى:17, هو:17, سلم:17, اخر:17, ذا:17, شيع:17, اذ:17, اون:17, فعل:17, سبع:17, نا:17, اله:17, الله:17, هزء:16, قتل:16, اکل:16, زلم:16, غيب:14, نفس:14, هذا:14, عوذ:12, فسق:12, نطح:12, نجو:12, کون:12, جعل:12, يا:12, يوم:10, ابو:10, وشى:10, ارض:10, ردى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸
تکرار در قرآن: ۹(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
سر بريدن. راغب مىگويد: اصل ذبح پاره كردن گلوى حيوانات است و به معنى مذبوح نيز آمده است. ناگفته نماند اگر اصل آن درباره حيوانات باشد در غير آن بطور مجاز وتشبيه بكار رفته است. [بقره:67]، [صافات:107] مراد از ذبح مذبوح و قربانى است و توضيح اين آيه در «ابراهيم» فصل قربانى گذشت. [مائده:3] توضيح آن در «نصب» انشااللَّه خواهد آمد. [بقره:49] يعنى پسران شما را به طور مدام سر مىبريدند و زنانتان را زنده مىگذاشتند، راغب مىگويد مراد از تذبيح تكثير است يعنى يكى را پس از ديگرى ذبح مىكردند. اين سخن حّق است زيرا تكثير يكى از معانى باب تفعيل است در اقراب المودار آمده «ذبّح القوم: بالغ فى ذبحهم».
ریشههای نزدیک مکانی
کم ه ما عذب بنو ب هم فى ل حيى انن قول ى ف على سوء ان نن نسو ها او من سوم بلو فرعون حقق ک رئى بقر اهل ترک ذلکم عظم شدد نصب ذکو اول نوم نظر امر جىء ا طوف فدى بين ضعف قسم اخذ اين الا کود وله اتى هو سلم اخر ذا شيع اذ اون فعل سبع نا اله الله هزء قتل اکل زلم غيب نفس هذا عوذ فسق نطح نجو کون جعل يا يوم ابو وشى ارض ردى
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يُذَبِّحُونَ | ۲ |
تَذْبَحُوا | ۱ |
فَذَبَحُوهَا | ۱ |
ذُبِحَ | ۱ |
لَأَذْبَحَنَّهُ | ۱ |
يُذَبِّحُ | ۱ |
أَذْبَحُکَ | ۱ |
بِذِبْحٍ | ۱ |