يوسف ٧٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=گفت پناه برم به خدا که بگیریم جز آن را که یافتیم کالای خویش را به نزدش که مائیم در آن هنگام از ستمگران | |-|معزی=گفت پناه برم به خدا که بگیریم جز آن را که یافتیم کالای خویش را به نزدش که مائیم در آن هنگام از ستمگران | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::79|٧٩]] | قبلی = يوسف ٧٨ | بعدی = يوسف ٨٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::13|١٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَعَاذَ اللهِ»: پناه بر خدا. واژه (مَعاذ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است. تقدیر چنین میشود: نعُوذُ بِاللهِ مَعاذاً. | «مَعَاذَ اللهِ»: پناه بر خدا. واژه (مَعاذ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است. تقدیر چنین میشود: نعُوذُ بِاللهِ مَعاذاً. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٧٨ | آیه ٧٩ | يوسف ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَعَاذَ اللهِ»: پناه بر خدا. واژه (مَعاذ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است. تقدیر چنین میشود: نعُوذُ بِاللهِ مَعاذاً.
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۶۳، سوره يوسف
- بازگشت برادران يوسف به سوى پدر و راضى كردن او به بردن بنيامين و...
- مراد يعقوب (عليه السلام ) از جمله : ((فالله خير حافظا و هو ارحم الراحمين ))
- معناى توسل به خدا، لغو و بى اثر دانستن اسباب و وسائط نيست
- سبب اينكه يعقوب (عليه السلام ) به پسران خود سفارش كرد از يك دروازه وارد نشوند
- سه نكته درباره توكل از آيه شريفه : ((و قال يا نبىّ...)) استفاده مى شود
- معناى جمله : ((ما كان يغنى عنهم من الله من شى ء...))
- علم موهبتى به يعقوب (عليه السلام ) اكتسابى نبوده و نتيجه اخلاص در توحيد است
- توجيه ديگر مفسرين در معناى آيات مورد بحث
- گفتار يوسف جز افتراهاى مذموم عقلى و حرام شرعى نيست !
- توجيه ديگر مفسرين در مراد از آيه شريفه
- پيمانه ملك گم شده است !
- كيفر سارق معين مى شود
- پيمانه از باروبنه بنيامين برادر ابوينى يوسف (عليه السلام ) يافته مى شود!
- مراد از اينكه يوسف (عليه السلام ) نمى توانستند بر مبناى كيش مصريان برادر را نزدخود نگاه بدارد
- معناى جمله ((فوق كل ذى علم ))
- گفتگوى يوسف (عليه السلام ) با برادران پس از آنكه پيمانه گمشده از باروبنه بنيامين يافته شد
- گفتگوى برادران : چگونه بدون بنيامين نزد پدر بازگرديم ؟
- يكى از برادران : نزد پدر بازگشته بگوييد پسرت دزدى كرد و ((ما شهدنا الّا بماعلمنا... و ما كنّا
نکات آیه
۱- یوسف(ع) پیشنهاد فرزندان یعقوب (بازداشت یکى از آنان به جاى بنیامین) را نپذیرفت. (فخذ أحدنا مکانه ... قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا) «معاذ» مصدر میمى و مفعول مطلق براى فعل محذوف است (نعوذ بالله معاذاً). عبارت «أن نأخذ» به تقدیر «من» و متعلق به «معاذ الله» مى باشد. بنابراین جمله «معاذ الله أن نأخذ ...» ; یعنى، به خدا پناه مى بریم پناه آوردنى از اینکه بگیریم (بازداشت کنیم) مگر کسى را که متاع خویش را نزد او یافتیم.
۲- داوطلب شدن بى گناهان براى مجازات شدن به جاى مجرمان ، مجوز کیفر دادن آنان نیست. (فخذ أحدنا مکانه ... معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده)
۳- قوانین جزایى مصر در زمان یوسف ، کیفر بى گناهان را به جاى مجرمان هر چند داوطلبانه باشد ، مجاز نمى شمرد.* (معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) برداشت فوق را مى توان از به کارگیرى ضمیرهاى متکلم مع الغیر به جاى ضمیر متکلم وحده استفاده کرد ; یعنى، یوسف(ع) با جمله «بازداشت نمى کنیم» به جاى «بازداشت نمى کنم» اشاره به این معنا مى کند که قوانین مصر چنین اجازه اى به من نمى دهد که بى گناه را به جاى گنهکار بازداشت کنم، هر چند او خود داوطلب باشد.
۴- لزوم پرهیز حاکمان از مجازات بى گناهان به جاى گنه کاران (قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده)
۵- اجتناب یوسف(ع) از نسبت دادن دزدى به بنیامین (أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) آوردن عبارت «إلاّ من وجدنا متعنا عنده» (مگر کسى که متاع خویش را نزد او یافتیم) به جاى «إلاّ من سرق متعنا» (مگر کسى که متاع ما را سرقت کرده باشد) گویاى اجتناب یوسف از نسبت دادن سرقت به بنیامین است.
۶- لزوم پرهیز از دروغ حتى مصلحت آمیز آن ، در صورتى که توریه امکان پذیر است. (معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) یوسف(ع) با اینکه مى دانست متهم کردن بنیامین به دزدى داراى مصالحى است ; ولى در بیان آن از دروغ گفتن امتناع کرد و با توریه آن مصلحت را تدارک نمود.
۷- بیان حقیقت و واقعیت به گونه اى که مخاطب خلاف آن را بفهمد (توریه) ، امرى مجاز و مشروع است. (أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) وجود جام شاهى در اثاثیه بنیامین واقعیت داشت و مطلبى درست بود ; ولى یوسف(ع) آن را در شرایطى و به گونه اى بیان کرد که فرزندان یعقوب از آن سرقت بنیامین را نتیجه مى گرفتند. این گونه بیان را توریه مى نامند.
۸- استعاذه یوسف(ع) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)
۹- لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)
۱۰- یوسف(ع) و کارگزارانش به هنگام اقتدار و حکومت در مصر ، از هر گونه ظلم و ستم اجتناب مى کردند. (قال معاذ الله ان ... إنا إذًا لظلمون) مقصود یوسف از ضمیرهاى متکلم مع الغیر «نا» و «نحن» در حقایقى که مطرح کرد (أن نأخذ ... إنا إذًا لظالمون) خود او و کارگزارانش مى باشد.
۱۱- ضرورت پرهیز حاکمان از ظلم و ستم (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)
۱۲- مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصادیق ظلم است. (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۷ احکام کیفرى ۲
- استعاذه: استعاذه از ظلم ۸، ۹; استعاذه از گناه ۹; اهمیت استعاذه به خدا ۹
- برادران یوسف: برادران یوسف و نجات بنیامین ۱
- بى گناهان: اجتناب از کیفر بى گناهان ۴; ظلم کیفر بى گناهان ۱۲; کیفر بى گناهان ۲، ۳; گناه کیفر بى گناهان ۱۲
- توریه: احکام توریه ۷; جواز توریه ۷; موارد توریه ۶
- حاکمان: حاکمان و ظلم ۱۱; مسؤولیت حاکمان ۴، ۱۱
- دروغ: اهمیت اجتناب از دروغ ۶; دروغ مصلحتى ۶
- ظلم: اهمیت اجتناب از ظلم ۱۱; موارد ظلم ۱۲
- گناه: موارد گناه ۱۲
- مجازات: شخصى بودن مجازات ۲، ۳، ۴، ۱۲; ویژگیهاى مجازات ۲، ۳، ۴، ۱۲
- مصر باستان: اقتدار حکومت مصر باستان ۱۰; قوانین کیفرى در مصر باستان ۳
- نظام جزایى: ۲
- یوسف(ع): استعاذه یوسف(ع) ۸; قصه یوسف(ع) ۱، ۵، ۱۰; کارگزاران یوسف(ع) و ظلم ۱۰; یوسف(ع) و اتهام به بنیامین ۵; یوسف(ع) و پیشنهاد برادران ۱; یوسف(ع) و ظلم ۸، ۱۰