يوسف ٥٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=گفت شاه بیاوریدم بدو و هنگامی که آمدش فرستاده گفت برگرد بسوی خداوند خویش پس بپرس از او چه بود آن زنان را که سخت بریدند دستهای خود را همانا پروردگار من به نیرنگ آنان است دانا | |-|معزی=گفت شاه بیاوریدم بدو و هنگامی که آمدش فرستاده گفت برگرد بسوی خداوند خویش پس بپرس از او چه بود آن زنان را که سخت بریدند دستهای خود را همانا پروردگار من به نیرنگ آنان است دانا | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = يوسف ٤٩ | بعدی = يوسف ٥١ | کلمه = [[تعداد کلمات::23|٢٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بَالُ»: حال و وضع. کار و بار. مراد حقیقت حال و سبب کاری است که زنان با یوسف داشتند. | «بَالُ»: حال و وضع. کار و بار. مراد حقیقت حال و سبب کاری است که زنان با یوسف داشتند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٤٩ | آیه ٥٠ | يوسف ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَالُ»: حال و وضع. کار و بار. مراد حقیقت حال و سبب کاری است که زنان با یوسف داشتند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۴۳، سوره يوسف
- توضيح مفردات و جملات آيه كريمه : ((و قال الملك ...)) كه رؤ ياى پادشاه مصر راحكايت مى كند
- معناى ((اصغاث )) و ((احكام ))
- مراد معبّرين كه به پادشاه مصر گفتند رؤ ياى تواضغاث احكام است و ما به تاءويل احكام عالم نيستيم
- دقائقى كه در آيه : ((يوسف ايّها الصديق ...)) وجود دارد
- توضيح و الفاظ مفاهيم آيات شريفه تعبير رؤ ياى ملك توسط يوسف (عليه السلام )
- گفتار بيضاوى و صاحب المنار درباره آيه تعبير خواب يوسف (ع )
- رد گفتار دو مفسر مزبور
- احضار و آزاد شدن يوسف (عليه السلام ) توسط ملك و پيغام يوسف (عليه السلام ) براىاو
- لطائفى كه در تعبيرات يوسف (ع ) به چشم مى خورد
- معلوم گرديدن بى گناهى يوسف (عليه السلام )
- هيچ خائنى در خود به نتيجه نمى رسد
- مفاد سخن يوسف (عليه السلام ) كه بعد از معلوم شدن بى گناهى اش گفت : ((و ما ابرىنفسى انّ
- سخن بعضى از مفسرين كه : ((ذلك ليعلم ...)) و ((و ما ابرى نفسى ...))
- عزت يافتن يوسف (عليه السلام ) به رحمت الهى ، بعد از آنكه براى ذلت او اسباب چينى كردند
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به رؤ ياى ملك مصر و تعبير آن به وسيله يوسف و اثبات بى گناهى آن حضرت و عزت يافتن او)
- دو روايت نبوى درباره يوسف (ع ) از طرق اهل سنت واشكال آندو
- رواياتى در ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب )
- مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره جمع آورى آذوقه در هفت سال و تدبير مملكت توسط يوسف (ع )
- رواياتى در ذيل ((اجعلنى على خزائن الارض ...))
نکات آیه
۱- پادشاه مصر از طریق ساقى و فرستاده دربار به نزد یوسف(ع) از تعبیر رؤیاى شگفت خویش آگاه شد. (و قال الملک ائتونى به)
۲- پادشاه مصر به راستى و درستى تعبیر و تفسیر یوسف(ع) از رؤیاى شگفتش ، اطمینان یافت. (و قال الملک ائتونى به) از اینکه پادشاه مصر پس از شنیدن تعبیر و تأویل خواب خویش ، یوسف(ع) را احضار مى کند ، معلوم مى شود وى دریافته بود که تعبیر یوسف(ع) عالمانه و شایسته اعتنا کردن است.
۳- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، خواهان حضور یوسف(ع) در نزد خویش شد. (و قال الملک ائتونى به)
۴- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، به آزادى یوسف(ع) از زندان و بار یافتن او به دربار فرمان داد. (و قال الملک ائتونى به ... قال ارجع) از اینکه یوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمى شود و به دربار نمى آید ، معلوم مى شود فرمان پادشاه مبنى بر احضار او (ائتونى به) احضار اجبارى نبوده است ; بلکه دستور به آزادى آن حضرت از زندان و بار یافتن به دربار بوده است.
۵- ساقى پادشاه از طرف دربار براى آزادسازى یوسف(ع) و حاضر کردن او نزد پادشاه ، به سوى زندان روانه شد. (فلما جاءه الرسول) «ال» در «الرسول» عهد ذکرى است و به قرینه (فأرسلون) در آیه ۴۵ معلوم مى شود که این فرستاده ، همان ساقى پادشاه بود که براى دریافت تعبیر خواب به سوى یوسف(ع) فرستاده شده بود.
۶- یوسف(ع) پیک دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زلیخا تحقیق کند. (قال ارجع إلى ربک فسئله ما بال النسوة) «بال» به معناى شأن و کار مهم است و مراد از آن در آیه شریفه ، ماجرا و داستان مى باشد.
۷- بازجویى از زنانى که در ماجراى میهمانى زلیخا دستهاى خویش را بریدند ، شرط یوسف(ع) براى بیرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه (قال ارجع إلى ربک فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أیدیهنّ)
۸- رفع اتهام و اثبات بى گناهى ، هدف یوسف(ع) از تقاضاى تحقیق در ماجراى زنانى که دستهاى خویش را با مشاهده یوسف(ع) بریدند. (قال ارجع إلى ربک فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أیدیهنّ)
۹- ضرورت تلاش براى اعاده حیثیت و رفع اتهامهاى ناروا (فلما جاءه الرسول قال ارجع إلى ربک فسئله ما بال النسوة)
۱۰- ارزش اعاده حیثیت و شرف بیش از ارزش رهایى از زندان و نجات از دشواریها و مشکلات ، در بینش یوسف(ع) (فلما جاءه الرسول قال ارجع إلى ربک فسئله ما بال النسوة)
۱۱- ماجراى میهمانى زلیخا از زنان اشراف و بریدن آنان دستهاى خویش را ، گویاترین صحنه براى اثبات منزلت والا و عفت و پاکدامنى یوسف(ع) (فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أیدیهنّ) یوسف(ع) براى رسیدگى به پرونده خویش با عبارت «الّ-تى قطعن أیدیهنّ» داستان میهمانى زلیخا از زنان اشراف و اینکه آنان دستهاى خویش را بریدند را مطرح مى کند و از آن جا که یوسف(ع) درصدد اثبات بى گناهى خویش است، مى توان گفت: داستان مذکور و مسائل پیرامون آن براى اثبات عفت، پاکدامنى و بى گناهى یوسف(ع) بهترین شاهد بوده است.
۱۲- یوسف(ع) به پاس خدمات زلیخا به او ، شکایتى علیه وى به پادشاه نکرد. (فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أیدیهنّ) با وجود اینکه زلیخا نیز همانند دیگر زنان اشراف در گرفتاریهاى یوسف(ع) و متهم ساختن او نقشى بسزا داشت، ولى یوسف(ع) از او نام نمى برد و علیه او سخنى به پادشاه نمى گوید. به نظر مى رسد دلیل این امر خدماتى است که زلیخا در عهد کودکى و نوجوانى یوسف(ع) براى وى انجام داده بود.
۱۳- یوسف(ع) شخصیتى با عظمت ، بزرگوار و در اوج کرامت و آزادگى (قال الملک ائتونى به ... فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أیدیهنّ)
۱۴- یوسف(ع) با ابلاغ بى گناهى خویش به پادشاه ، بر این نکته تأکید کرد که زندانى شدنش نتیجه مکر و کید زنان اشراف بوده است. (إن ربى بکیدهنّ علیم)
۱۵- تأکید یوسف(ع) بر آگاهى کامل خداوند به کید زنان اشراف درباره او (إن ربى بکیدهنّ علیم)
۱۶- یوسف(ع) در پیامش به پادشاه ، خداوند را حقیقتى آگاه به امور انسانها معرفى کرد. (إن ربى بکیدهنّ علیم)
۱۷- یوسف(ع) در پیامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خویش معرفى کرد. (فسئله ما بال النسوة ... إن ربى بکیدهنّ علیم)
۱۸- یوسف(ع) در پیامش به پادشاه، به او گوشزد کرد که وى را رب و مالک خویش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد. (إن ربى بکیدهنّ علیم)
موضوعات مرتبط
- آبرو: ارزش اعاده آبرو ۱۰; اهمیت اعاده آبرو ۹
- اسماء و صفات: علیم ۱۵
- اشراف مصر: آثار مکر زنان اشراف مصر ۱۴; زنان اشراف مصر در مجلس زلیخا ۱۱; مکر زنان اشراف مصر ۱۵
- پادشاه مصر: اطمینان پادشاه مصر ۲; اوامر پادشاه مصر ۴; پادشاه مصر و یوسف(ع) ۳; تعبیر رؤیاى پادشاه مصر ۱; خواسته هاى پادشاه مصر ۳; ساقى پادشاه مصر و یوسف(ع) ۵; نقش ساقى پادشاه مصر ۱
- تبرى: تبرى از شرک ربوبى ۱۸
- تهمت: اهمیت رفع تهمت ۹
- زلیخا: بازجویى از مهمانان زلیخا ۷ زندان: ارزش نجات از زندان ۱۰
- یوسف(ع): بینش یوسف(ع) ۱۰; بى گناهى یوسف(ع) ۸، ۱۴; تبرى یوسف(ع) ۱۸; جوانمردى یوسف(ع) ۱۳; خواسته هاى یوسف(ع) ۶، ۷، ۸; دانش تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۱; دلایل عفت یوسف(ع) ۱۱; رفع تهمت از یوسف(ع) ۸; شخصیت یوسف(ع) ۱۳; صحت تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۲; فضایل یوسف(ع) ۱۳; فلسفه زندان یوسف(ع) ۱۴; قصه یوسف(ع) ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۷، ۱۸; کرامت یوسف(ع) ۱۳; مدبر یوسف(ع) ۱۷; مربى یوسف(ع) ۱۷; نجات یوسف(ع) از زندان ۳، ۴، ۵; یوسف(ع) و ارزشها ۱۰; یوسف(ع) و پادشاه مصر ۱، ۷، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۸; یوسف(ع) و خدمات زلیخا ۱۲; یوسف(ع) و درخواست تحقیق ۶، ۷، ۸; یوسف(ع) و ربوبیت خدا ۱۷; یوسف(ع) و ساقى پادشاه مصر ۶; یوسف(ع) و علم خدا ۱۵، ۱۶; یوسف(ع) و قصه مهمانان زلیخا ۶