هود ٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و او است آنکه آفرید آسمانها و زمین را در شش روز و بود عرش او بر آب تا بیازماید شما را کدامیک نکوترید در کردار و اگر گوئی شمائید برانگیختگان پس از مرگ هر آینه گویند آنان که کفر ورزیدند نیست این جز جادوئی آشکار | |-|معزی=و او است آنکه آفرید آسمانها و زمین را در شش روز و بود عرش او بر آب تا بیازماید شما را کدامیک نکوترید در کردار و اگر گوئی شمائید برانگیختگان پس از مرگ هر آینه گویند آنان که کفر ورزیدند نیست این جز جادوئی آشکار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | {{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = هود ٦ | بعدی = هود ٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::35|٣٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«سِتَّةِ أیَّامٍ»: شش دوره (نگا: اعراف / ، یونس / . «عَرْش»: قوام کار. تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است. موجود ناشناختهای که فراتر از درک و علم انسانها است (نگا: اعراف / ، توبه / یونس / . مجموعه جهان هستی، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است. «الْمَآءِ»: آب. شاید مراد موادّ مذاب و آبگونهای باشد که در آغاز جهان، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است (نگا: انبیاء / ، فصّلت / ). «مَبْعُوثُونَ»: برانگیختگان. زندهشدگان. «سِحْر»: جادو. در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار بیاساس، و به تعبیر دیگر، حُقّه و کلک است. | «سِتَّةِ أیَّامٍ»: شش دوره (نگا: اعراف / ، یونس / . «عَرْش»: قوام کار. تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است. موجود ناشناختهای که فراتر از درک و علم انسانها است (نگا: اعراف / ، توبه / یونس / . مجموعه جهان هستی، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است. «الْمَآءِ»: آب. شاید مراد موادّ مذاب و آبگونهای باشد که در آغاز جهان، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است (نگا: انبیاء / ، فصّلت / ). «مَبْعُوثُونَ»: برانگیختگان. زندهشدگان. «سِحْر»: جادو. در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار بیاساس، و به تعبیر دیگر، حُقّه و کلک است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲
ترجمه
هود ٦ | آیه ٧ | هود ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سِتَّةِ أیَّامٍ»: شش دوره (نگا: اعراف / ، یونس / . «عَرْش»: قوام کار. تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است. موجود ناشناختهای که فراتر از درک و علم انسانها است (نگا: اعراف / ، توبه / یونس / . مجموعه جهان هستی، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است. «الْمَآءِ»: آب. شاید مراد موادّ مذاب و آبگونهای باشد که در آغاز جهان، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است (نگا: انبیاء / ، فصّلت / ). «مَبْعُوثُونَ»: برانگیختگان. زندهشدگان. «سِحْر»: جادو. در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار بیاساس، و به تعبیر دیگر، حُقّه و کلک است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ... (۵)
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ... (۱) فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ... (۱) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ... (۵) وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ... (۳) مَا خَلْقُکُمْ وَ لاَ بَعْثُکُمْ إِلاَّ... (۲) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ... (۳) وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ... (۱) إِنَّا کُلَ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۵، سوره هود
- پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )
- خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است
- روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است
- معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))
- منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )
- معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار
- استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر
- جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست
- مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند
- مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است
- هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد
- عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت
- هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد
- انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...
- صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند
- توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود
- مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده
- چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان
- اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!
- شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست
- سه وجه در بطلان قول مذكور
- بررسى پاسخ هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند
- پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.
- پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است
- مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست
- اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد
- عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد
- طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان
- با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند
- معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است
- مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى
- (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه
- دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش
- چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .
- دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند
- روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان
نکات آیه
۱- خداوند ، آفریننده آسمانها و زمین است. (هو الذى خلق السموت و الأرض)
۲- آفرینش آسمانها و زمین ، تدریجى بوده و در شش روز (شش دوره) به انجام رسیده است. (خلق السموت و الأرض فى ستة أیام) مراد از «أیام» در آیه شریفه ، معناى متعارف آن (روزها یا شبانه روزها) نیست; بلکه مقصود ، دوره ها و مرحله هاست; زیرا روز به معناى متعارف آن ، پس از خلقت زمین قابل فرض است.
۳- جهان آفرینش ، داراى آسمانهایى متعدد (هو الذى خلق السموت)
۴- پیش از آفرینش آسمانها و زمین ، هستى منحصر به آب بود. (و کان عرشه على الماء) «عرش» به معناى تخت پادشاه مى باشد و در آیه، کنایه از سیطره و حکومت است و جمله «وکان عرشه على الماء» به دلیل وجود «کان» به این معناست که: خداوند، آسمانها و زمین را آفرید در حالى که پیش از آن، بر آبها سیطره وحکومت داشت. این معنا مى رساند که آب، پیش از آسمانها و زمین تشکیل دهنده هستى بوده است.
۵- آب ماده اصلى براى آفرینش آسمانها و زمین* (خلق السموت و الأرض فى ستة أیام و کان عرشه على الماء) برداشت فوق، مقتضاى ارتباط میان دو جمله «خلق السموات ...» و «کان عرشه على الماء» است; یعنى، بیان این معنا که: پیش از آفرینش آسمانها و زمین، هستى منحصر به آب بود و خداوند بر آنها حاکمیت داشت، مى تواند به این نکته اشاره داشته باشد که خداوند، آن آبهاى پیشین یا قسمتى از آنها را به آسمان و زمین تبدیل کرد.
۶- خداوند حاکم و فرمانرواى هستى (و کان عرشه على الماء)
۷- خداوند ، انسانها را مورد آزمون قرار مى دهد. (لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً)
۸- پدید آمدن نیکوکارترین انسانها (انسانهاى کامل) هدف از آزمون آدمیان از ناحیه خداوند است. (لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً) بلاء (مصدر یبلوا) به معناى آزمودن است و از آن جا که آزمونهاى الهى براى آگاهى یافتن نیست، مى توان گفت مقصود از آن، بروز امرى است که به عنوان هدف از آزمون مطرح است. بنابراین معناى «لیبلوکم ...» چنین مى شود: تا شما را بیازماید و هدف از آزمون این است که بهترین و کاملترینها در صحنه وجود، پدید آیند و ظاهر شوند.
۹- پدید آمدن نیکوکارترین انسانها (انسانهاى کامل) از هدفهاى آفرینش آسمانها و زمین است. (خلق السموت و الأرض ... لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً) «لیبلوکم» متعلق به «خلق السموات ...» است و بیانگر هدف آفرینش مى باشد.
۱۰- انسانها ، پس از مرگ براى حضور در صحنه قیامت ، زنده شده و برانگیخته خواهند شد. (و لئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت)
۱۱- توجه دادن انسانها به حیات پس از مرگ و برپایى قیامت ، از رسالتهاى پیامبر(ص) (و لئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت)
۱۲- کفرپیشگان ، قیامت را امرى گزاف و طرح آن را از سوى پیامبر(ص) چون سحر ، نیرنگى روشن قلمداد مى کردند. (إن هذا إلاّ سحر مبین) «هذا» به گفتار پیامبر(ص) مبنى بر زنده شدن مردگان و برپایى قیامت اشاره دارد. اطلاق «سحر» بر این گفتار و ادعا، از باب تشبیه است و وجه شبه آن بطلان و نیرنگ مى باشد; یعنى، این سخن ظاهرى فریبنده و باطنى پوچ و بى اساس دارد و در بطلان و نیرنگ بازى، همانند سحر است.
۱۳- آزمون انسانها از ناحیه خداوند ، در پرتو معاد و برپایى قیامت ، توجیه پذیر است. (خلق السموت و الأرض ... لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً و لئن قلت إنکم مبعوثون) طرح مسأله قیامت ، پس از بیان آزمودن انسانها ، حاوى این نکته است که بدون برپایى قیامت ، آزمون انسانها و مشخص شدن نیکوکاران از غیرشان ، ثمره و نتیجه مطلوب را نخواهد داشت.
روایات و احادیث
۱۴- «عن الرضا(ع) قال: إن الله تبارک و تعالى ... خلق السموات و الأرض فى ستة أیام ... لیظهر للملائکة ما یخلقه منها شیئاً بعد شىء فیستدل بحدوث ما یحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة ... و أما قوله عزوجل: «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً» فإنه خلقهم لیبلوهم بتکلیف طاعته و عبادته، لا على سبیل الإمتحان والتجربة لأنه لم یزل علیماً بکلّ شىء ...;[۱] از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود: همانا خداى تبارک و تعالى ... آسمانها و زمین را در شش روز آفرید ... تا آنچه را مى آفریند براى ملائکه یکى پس از دیگرى آشکار کند، که به وسیله حدوث پدیده ها تازه به تازه بر وجود خدا استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً»; یعنى، خدا انسانها را آفرید تا آنان را به وسیله تکلیف به طاعت و عبادت خود آزمایش کند. البته نه براى امتحان و کشف مجهول; زیرا از ازل به همه چیز آگاه بوده و هست ...».
۱۵- «قال رسول الله(ص): إن الله قدّر مقادیر الخلایق قبل أن یخلق السموات و الأرض بخمسین ألف سنة و کان عرشه على الماء;[۲] از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: خداوند پنجاه هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین ، مقدرات مخلوقات را تعیین کرد در حالى که عرش خدا بر آب بود».
۱۶- «عن محمد بن مسلم قال: قال لى أبوجعفر(ع): کان کل شىء ماءاً و کان عرشه على الماء ، فأمر الله عز ذکره الماء فاضطرم ناراً ثم أمر النار فخمدت فارتفعت من خمودها دخان فخلق الله عزوجل السموات من ذلک الدخان و خلق الله عزوجل الأرض من الرّماد ...;[۳] محمدبن مسلم گوید: امام باقر(ع) به من فرمود: همه چیز آب بود و عرش خدا بر آب قرار داشت; پس خداى عزّ ذکره به آب امر کرد، پس آن آب آتشى برافروخته شد، سپس آتش را امر کرد خاموش شود و خاموش شد، پس بر اثر خاموشى آتش دودى از آن برخاست; آن گاه خداوند آسمانها را از آن دود آفرید و زمین را از خاکستر آفرید ...».
۱۷- «عن على بن الحسین(ع) قال: إن الله عزوجل خلق العرش ... من أنوار مختلفة فمن ذلک النور نور أخضر ... و نور أصفر ... و نور أحمر ... و نور أبیض...;[۴] از امام سجاد(ع) روایت شده است که فرمود: ... همانا خداى عزوجل عرش را ... از نورهاى گوناگون خلق کرد که از این نورها نور سبز بود ... و نور زرد ... و نور سرخ ... و نور سفید ...».
۱۸- «عن على(ع) ... خلق [الله] عرشه من نوره و جعله على الماء ... و ذلک قوله: «و کان عرشه على الماء ...»;[۵] از امام على(ع) روایت شده است که فرمود: ... [خداوند] عرش خود را از نور خویش آفرید و آن را بر آب قرار داد ... و این است قول خدا که مى فرماید: «و کان عرشه على الماء ...».
۱۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال: العرش فى وجه هو جملة الخلق ... و فى وجه آخر العرش هو العلم الذى إطلع الله علیه أنبیاءه و رسله و حججه ...;[۶] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: عرش در یک وجه همه خلق است ... و در وجه دیگر عرش علمى است که خداوند پیامبران و رسولان و حجت هاى خود را از آن آگاه کرده است ...».
۲۰- «از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: ... قول الله تعالى «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً» یعنى أیّکم أزهد فى الدنیا;[۷] سخن خداى تعالى «تا شما را بیازماید که کدام یک عملتان بهتر است»; یعنى، کدام یک از شما در دنیا زاهدتر است».
۲۱- «عن النبى(ص) انه تلا هذه الأیة «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً» قال: أیّکم أحسن عقلاً ، و أورع عن محارم الله و أسرع فى طاعة الله;[۸] از پیامبراکرم(ص) روایت شده است که این آیه را تلاوت کرد (لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً) و فرمود: [تا شما را آزمایش کند که] کدام یک عقلش نیکوتر و از حرامهاى خدا پرهیزکارتر و در طاعت خدا پرشتاب تر است».
۲۲- «عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله عزوجل «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً» قال: لیس یعنى أکثر عملاً و لکن أصوبکم عملاً ...;[۹] از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خداى عزوجل «لیبلوکم أیّکم أحسن عملاً» فرمود: مقصود بیشتر عمل کردن نیست، بلکه صحیح تر عمل کردن شماست ...».
۲۳- «از أمیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: «...إن الله تعالى قد کشف الخلق کشفة لا انه جهل ما أخفوه من مصون أسرارهم و مکنون ضمائرهم و لکن لیبلوهم أیّهم أحسن عملاً فیکون الثواب جزاء و العقاب بواء;[۱۰] همانا خداوند به تمام تحولات مخلوقاتش علم پیدا کرد، نه بدین معنا که جاهل باشد به آنچه که مخلوقاتش مخفى مى کنند از اسرار نگه داشته شده و ضمیرهاى پنهان; بلکه [به خاطر ]آنکه آنان را بیازماید تا آنکه ثوابى که به آنها داده مى شود، پاداش [عمل] و عذاب معادل [عمل ]آنان باشد».
موضوعات مرتبط
- آب: زمان خلقت آب ۴; فواید آب ۵
- آسمان: تعدد آسمان ۳; خالق آسمان ها۱; خلقت آسمان ها۱۶; خلقت تدریجى آسمان ها ۲، ۱۴; عنصر خلقت آسمان ها ۵; فلسفه خلقت آسمان ها ۹; مدت خلقت آسمان ها ۲
- آفریده: آفریده قبل از آسمانها ۴; آفریده قبل از زمین ۴
- آفرینش: حاکم آفرینش ۶
- ابتلا: ابزار ابتلا ۱۴; فلسفه ابتلا ۲۰، ۲۳
- اعداد: عدد شش ۲
- انسان: ابتلاى انسان ها ۷، ۱۳; انسان ها پس از مرگ ۱۰; حشر اخروى انسان ها۱۰; زمینه پیدایش انسان هاى کامل ۸، ۹; فلسفه ابتلاى انسان ها ۸، ۱۴; فلسفه خلقت انسان ها ۱۴
- تذکر: تذکر به حیات اخروى ۱۱; تذکر به قیامت ۱۱
- خدا: امتحانهاى خدا ۷، ۸، ۱۳; حاکمیت خدا ۶; خالقیت خدا ۱; مقدرات خدا ۱۵
- زمین: خالق زمین ۱; خلقت تدریجى زمین ۲، ۱۴; خلقت زمین ۱۶; عنصر خلقت زمین ۵; فلسفه خلقت زمین ۹; مدت خلقت زمین ۲
- عرش: خلقت عرش ۱۷، ۱۸; عرش خدا و آب ۱۵، ۱۸; مراد از عرش ۱۹
- قیامت: مکذبان قیامت ۱۲; نقش قیامت ۱۳
- کافران: بینش کافران ۱۲; تهمتهاى کافران ۱۲; کافران و قیامت ۱۲
- محسنان: زمینه پیدایش محسنان ۸، ۹; مراد از محسنان ۲۰، ۲۱، ۲۲
- محمد(ص): تهمت جادوگرى به محمد(ص) ۱۲; رسالت محمد(ص) ۱۱
- مردگان: احیاى اخروى مردگان ۱۰
منابع
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۳۴، ح ۳۳; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۳۶، ح ۱۰.
- ↑ الدرالمنثور ، ج ۴ ، ص ۴۰۳.
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۱۵۳، ح ۱۴۲; تفسیربرهان، ج ۲، ص ۲۰۷، ح ۴.
- ↑ توحید صدوق، ص ۳۲۶، ح ۱، ب ۵۱; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۰۸، ح ۷.
- ↑ بحارالأنوار ، ج ۴۰ ، ص ۱۹۵ ، ح ۸۰.
- ↑ معانى الأخبار، ص ۲۹، ح ۱; بحارالأنوار، ج ۵۵، ص ۲۸، ح ۴۷.
- ↑ مکارم الأخلاق ، ص ۴۴۷; بحارالأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۹۳ ، ح ۱.
- ↑ تفسیرطبرى، جزء ۱۲، ص ۵; مجمع البیان، ج ۱۰- ، ص ۴۸۴.
- ↑ کافى ، ج ۲ ، ص ۱۶ ، ح ۴; نورالثقلین ، ج ۲- ، ص ۳۴۰ ، ح ۲۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴; نورالثقلین، ج ۲- ، ص ۳۴۰، ح ۲۳.