الأنعام ٧١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=بگو آیا خوانیم جز خدا آنچه را نه سود دهد ما را و نه آیان رساند و برگردیم بر پاشنه‌های خود پس از آنکه راهنمائی کرد ما را خدا مانند آنکه فریفتندش شیاطین در زمین سراسیمه وی را یارانی است که خوانندش بسوی هدایت به نزد ما بیا بگو همانا هدایت خدا است هدایت و امر شدیم که گردن نهیم برای پروردگار جهانیان‌
|-|معزی=بگو آیا خوانیم جز خدا آنچه را نه سود دهد ما را و نه آیان رساند و برگردیم بر پاشنه‌های خود پس از آنکه راهنمائی کرد ما را خدا مانند آنکه فریفتندش شیاطین در زمین سراسیمه وی را یارانی است که خوانندش بسوی هدایت به نزد ما بیا بگو همانا هدایت خدا است هدایت و امر شدیم که گردن نهیم برای پروردگار جهانیان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::71|٧١]] | قبلی = الأنعام ٧٠ | بعدی = الأنعام ٧٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::71|٧١]] | قبلی = الأنعام ٧٠ | بعدی = الأنعام ٧٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::43|٤٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَنَدْعُو»: آیا به فریاد خوانیم؟ آیا پرستش نمائیم؟ در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «إِسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ»: شیاطین او را وادار به رفتن و شتاب ورزیدن کنند. شیاطین او را سرگردان و ویلان کنند. شیاطین او را از راه به در برند و در جهان آواره و دربه در کنند. فعل (إِسْتَهْوَتْ) از ماده (هوی) است، به معنی: رفتن. گمراه شدن. فرو افتادن. «حَیْرَانَ»: آواره و سرگردان. حال ضمیر (هُ) است و به دلیل وصفیّت غیرمنصرف بوده و مؤنّث آن (حَیْری) است. «لِنُسْلِمَ»: این است که تسلیم و منقاد شویم.
«أَنَدْعُو»: آیا به فریاد خوانیم؟ آیا پرستش نمائیم؟ در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «إِسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ»: شیاطین او را وادار به رفتن و شتاب ورزیدن کنند. شیاطین او را سرگردان و ویلان کنند. شیاطین او را از راه به در برند و در جهان آواره و دربه در کنند. فعل (إِسْتَهْوَتْ) از ماده (هوی) است، به معنی: رفتن. گمراه شدن. فرو افتادن. «حَیْرَانَ»: آواره و سرگردان. حال ضمیر (هُ) است و به دلیل وصفیّت غیرمنصرف بوده و مؤنّث آن (حَیْری) است. «لِنُسْلِمَ»: این است که تسلیم و منقاد شویم.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۳


ترجمه

بگو: «آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسه‌های شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت می‌کنند (و می‌گویند:) به سوی ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم.

بگو: آيا به جاى خداوند چيزى را بپرستيم كه نه سودى به ما رساند و نه زيانى و بعد از آن كه خدا هدايتمان كرده عقبگرد كنيم؟ مانند كسى كه شياطين او را زمين‌گير كرده [و از حركت بازداشته‌اند] كه سرگشته مانده است، [در حالى كه‌] يارانى هم دارد كه وى را به هداي
بگو: «آيا به جاى خدا چيزى را بخوانيم كه نه سودى به ما مى‌رساند و نه زيانى؛ و آيا پس از اينكه خدا ما را هدايت كرده از عقيده خود بازگرديم؟ مانند كسى كه شيطانها او را در بيابان از راه به در برده‌اند، و حيران [بر جاى مانده ]است؟ براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت مى‌خوانند كه:» به سوى ما بيا. «بگو:» هدايت خداست كه هدايتِ [واقعى‌] است، و دستور يافته‌ايم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.
بگو: آیا ما خدا را رها کرده و چیزی را (مانند بتان) که هیچ قادر به نفع و ضرر ما نباشد به خدایی بخوانیم و بعد از آنکه خدا ما را هدایت نمود باز به خوی جاهلیت برگردانده شویم؟! مانند کسی که فریب و اغوای شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است در حالی که او را یارانی است که او را به راه راست می‌خوانند که نزد ما بیا! بگو: هدایت خدا به حقیقت هدایت است و ما مأموریم که تسلیم فرمان خدای جهانیان باشیم.
بگو: آیا به جای خدا معبودی را بپرستیم که نه سودی به ما رساند و نه زیانی؟ و پس از آنکه خدا ما را هدایت کرد [به سبب شرک و بت پرستی] به فرهنگ و فضای جاهلیت بازمان گردانند، مانند کسی که شیاطین عقلش را ربوده اند و در زمین سرگردان [و بی هدف و گمراه] است، در حالی که برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت دعوت می کنند که به جانب ما بیا [ولی او به سبب سرگردانی و حیرت زدگی نمی پذیرد.] بگو: یقیناً هدایت خدا همان هدایت [واقعی] است، و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.
بگو: آيا سواى اللّه كسى را بخوانيم كه نه ما را سود مى‌دهد و نه زيان مى‌رساند؟ و آيا پس از آنكه خدا ما را هدايت كرده است، همانند آن كس كه شيطان گمراهش ساخته و حيران بر روى زمين رهايش كرده، از دين بازگرديم؟ او را يارانى است كه به هدايت ندايش مى‌دهند كه نزد ما بازگرد. بگو: هدايتى كه از سوى خدا باشد، هدايت واقعى است. و به ما فرمان رسيده كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم شويم.
بگو آیا به جای خداوند چیزی را بپرستیم که نه سودی به ما می‌رساند و نه زیانی، و آیا بعد از آنکه خداوند هدایتمان کرد از عقیده خود بازگردیم، همانند کسی که شیطان راهش را زده باشد، که در بیابان [سرگشته و] حیران ماند و یارانی داشته باشد که او را به هدایت بخوانند [و به او گویند] به سوی ما بیا، بگو بی‌گمان هدایت، بخوانند [و به او گویند] به سوی ما بیا، بگو بی‌گمان هدایت، همان هدایت الهی است، و به ما فرمان داده شده است که در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشیم‌
بگو: آيا جز خدا چيزهايى را بخوانيم كه نه سودى به ما مى‌رساند و نه زيانى و پس از آنكه خداوند ما را راه نمود بر پاشنه‌هاى خود باز گردانده شويم- به گمراهى باز گرديم- مانند كسى كه شيطان‌ها او را از راه راست به در برده‌اند و در زمين شوريده و سرگشته مانده است؟ در حالى كه او را يارانى است [مشفق و دلسوز] كه به راه راست مى‌خوانندش كه نزد ما بيا. بگو: همانا رهنمونى خدا رهنمونى [راستين‌] است و ما فرمان يافته‌ايم كه پروردگار جهانيان را گردن نهيم.
بگو: آیا چیزی غیر از خدا را بخوانیم (و عبادت و پرستش کنیم) که نه سودی به حال ما دارد و نه زیانی؟ و آیا پس از آن که خداوند ما را هدایت بخشیده است (و به سوی خود رهنمون کرده است) به عقب بازگشت کنیم (و از ایمان دست بکشیم و دیگر بار به کفر برگردیم؟ و) بسان کسی (باشیم و کنیم) که شیاطین او را در زمین (بیابانهای برهوت) ویلان و سرگردان به دنبال خود کشند، و دوستانی داشته باشد که او را به راه راست خوانند و به سوی خود فریاد دارند (امّا او بدیشان گوش نکند و به دنبال شیاطین رود و گمراه‌تر و گمراه‌تر شود؟) بگو: هدایت خداوند، هدایت است و (بجز اسلام، ضلالت است، و از سوی خدا) به ما دستور داده شده است که فرمانبردار پروردگار جهانیان باشیم (و منقاد او شویم و به فرمان او رویم).
بگو: «آیا پس از خدا چیزی را (به خدایی) بخوانیم که نه سودی به ما می‌رساند و نه زیانی می‌دهد و پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده از عقیده‌ی خود به گذشته‌ها(ی تاریک)مان باز گردیم‌؟ مانند کسی که شیطان‌ها او را در زمین از راه به در بردند، حال آنکه حیران (بر جای مانده) است‌؟» برای او یارانی است که وی را سوی راه راست می‌خوانند (که:) «سوی ما بیا.» بگو: «هدایتِ خداست که به‌راستی هدایت (راستین) است و (ما) دستور یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.»
بگو آیا خوانیم جز خدا آنچه را نه سود دهد ما را و نه آیان رساند و برگردیم بر پاشنه‌های خود پس از آنکه راهنمائی کرد ما را خدا مانند آنکه فریفتندش شیاطین در زمین سراسیمه وی را یارانی است که خوانندش بسوی هدایت به نزد ما بیا بگو همانا هدایت خدا است هدایت و امر شدیم که گردن نهیم برای پروردگار جهانیان‌


الأنعام ٧٠ آیه ٧١ الأنعام ٧٢
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَنَدْعُو»: آیا به فریاد خوانیم؟ آیا پرستش نمائیم؟ در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «إِسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ»: شیاطین او را وادار به رفتن و شتاب ورزیدن کنند. شیاطین او را سرگردان و ویلان کنند. شیاطین او را از راه به در برند و در جهان آواره و دربه در کنند. فعل (إِسْتَهْوَتْ) از ماده (هوی) است، به معنی: رفتن. گمراه شدن. فرو افتادن. «حَیْرَانَ»: آواره و سرگردان. حال ضمیر (هُ) است و به دلیل وصفیّت غیرمنصرف بوده و مؤنّث آن (حَیْری) است. «لِنُسْلِمَ»: این است که تسلیم و منقاد شویم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پرستش معبودهاى واهى، سود واقعى براى آدمیان ندارند. (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا)

۲- نپرستیدن معبودهاى واهى هیچ زیان واقعى در پى ندارد. (أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) این برداشت بر این اساس است که جمله شرطیه «إن دعوناهم» پس از «لا ینفعنا»، و «إن ترکنا دعوتهم» پس از «لایضرنا» به قرینه صدر آیه منظور شده باشد.

۳- ناتوانى بتها از رساندن نفع و ضرر، نشانه خردمندانه نبودن پرستش آنهاست. (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۴- تنها معبودى سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمى در اختیار او باشد. (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۵- خداوند یگانه، توانا بر رساندن نفع و ضرر به آدمیان، شایسته پرستش است. (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۶- بهره گیرى قرآن از حس منفعت خواهى انسان و گریز از ضرر براى تبلیغ توحید و معارف الهى (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۷- برانگیختن داورى وجدان از طریق طرح پرسش، از روشهاى تبلیغى قرآن (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا)

۸- استفاده مثبت و سازنده از غریزه جلب منفعت، روشى در تبلیغ دین (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۹- رواج شرک و بت پرستى در بین مردم جزیرة العرب مقارن ظهور اسلام (قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)

۱۰- مشرکان صدر اسلام با تبلیغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آیین شرک و بت پرستى بودند. (قل أندعوا من دون الله ... و نرد على أعقابنا)

۱۱- گرایش به شرک پس از توحید (ارتداد)، حرکتى ضد تکاملى و ارتجاعى است. (أندعوا من دون الله ... و نرد على أعقابنا بعد إذ هدینا الله) معناى جمله «نرد على ... » صرفاً به معناى بازگشت به گذشته تاریخى نیست بلکه حکایت از بازگشت به جهل و عقب ماندگى فکرى نیز دارد.

۱۲- توحید، عقیده اى متکامل که موحدان با هدایت خداوند به آن راه مى یابند. (أندعوا من دون الله ... و نرد على أعقابنا بعد إذ هدینا الله)

۱۳- بازگشت کننده به شرک (مرتد) مانند دیوانه اى سرگردان است که شیطانها (جنیان) عقل او را زایل کرده اند. (أندعوا من دون الله ... و نرد ... کالذى استهوته الشیطین) «استهوته الشیاطین» یعنى شیطانها عقل و فکر او را برده اند. همچنین جمله «استهوته الشیاطین» را در موردى که شخصى جن زده شده باشد، به کار مى برند. (لسان العرب).

۱۴- مرتد مانند جن زده است که روى زمین بى هدف و سرگردان راه مى پیماید. (و نرد على اعقابنا ... کالذى استهوته الشیطین فى الأرض حیران)

۱۵- مرتد در کشمکش درونى و تحیر و فاقد آرامش است. (کالذى استهوته الشیطین ... حیران له أصحب یدعونه)

۱۶- شرک و ارتداد، زمینه ساز حیرت و سرگردانى است. (و نرد على ... کالذى استهوته الشیطین فى الأرض حیران)

۱۷- توحید، زمینه ساز رهایى از تحیر و سرگردانى و معنى دهنده و جهت بخش به زندگى است. (کالذى استهوته الشیطین فى الأرض حیران) چون حالت مرتدان و مشرکان به دیوانگانى متحیر تشبیه شده، طبیعتاً نقطه مقابل شرک (توحید) اثراتى متضاد با آن خواهد داشت.

۱۸- مشرکان، مرتدان متحیر را به شرک دعوت مى کنند و خود را هدایت یافته مى پندارند. (له أصحب یدعونه إلى الهدى ائتنا) مراد از «اصحاب»، بنا بر یک احتمال، مشرکان و منحرفانى هستند که مرتدان را تشویق مى کنند و به جانب خود سوق مى دهند و راه خود را طریق هدایت مى شمارند.

۱۹- مرتد به سرگردانى در بیابان مى ماند که شیطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نیز او را به راه هدایت دعوت مى کنند. (کالذى استهوته الشیطین فى الأرض حیران له أصحب یدعونه إلى الهدى ائتنا) «فى الأرض» متعلق به «استهوى» است، و «استهوى فى الأرض» به معنى عقل او را در بیابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از «اصحاب» در «له اصحاب یدعونه» ممکن است مشرکان و یا موحدان باشند که در برداشت فوق احتمال دوم برگزیده شده است.

۲۰- هدایت راستین، فقط هدایت خداوندى است. (قل إن هدى الله هو الهدى)

۲۱- توحید و یکتاپرستى هدایتى الهى است. (قل إن هدى الله هو الهدى) چون جمله «إن هدى الله» در برابر جمله «له اصحاب یدعونه» عنوان گردیده و محور بحث آیه توحید است، چنین مى نماید که مراد از هدایت در جمله «إن هدى الله» توحید و یکتاپرستى باشد.

۲۲- پیامبر (ص) موظف به مقابله مناسب با تهاجم تبلیغاتى کافران است. (قل أندعوا ... قل إن هدى الله هو الهدى) «قل» خطاب به پیامبر (ص) است. تکرار آن در آیه بیان اهمیت این مفاهیم در برابر القائات و اندیشه هایى است که کافران آن را مطرح مى ساختند.

۲۳- آدمى وظیفه دار تسلیم در برابر پرودگار جهان است. (و أمرنا لنسلم لرب العلمین) چنانکه جمعى از اهل ادب (مانند کسائى و فراء) گفته اند، لام پس از ماده «أمر» حرف مصدرى است به معنى «ان». بنابراین فعل «نسلم» به تأویل مصدر رفته است و مفعول دوم براى «أمرنا» محسوب مى گردد.

۲۴- خداوند رشد دهنده تمامى جهانیان است. (لرب العلمین)

۲۵- تسلیم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و کمال جهان هستى است. (و أمرنا لنسلم لرب العلمین)

۲۶- توحید و اعتقاد به آن راه تسلیم شدن در برابر پروردگار جهان است. (و أمرنا لنسلم لرب العلمین) جمله «لنسلم» مفعول لاجله براى «أمرنا» و مفعول دوم آن به قرینه قسمتهاى قبلى آیه «التوحید» است. لذا معنى آیه چنین مى شود: ما فرمان به توحید یافتیم، به جهت آنکه در برابر پروردگار جهان تسلیم شویم.

موضوعات مرتبط

  • آرامش: فاقدان آرامش ۱۵
  • آفرینش: تکامل آفرینش ۲۵ ; رشد آفرینش ۲۵
  • ارتجاع: حرکت ارتجاعى ۱۱
  • ارتداد: آثار ارتداد ۱۱، ۱۳، ۱۶ ; عوامل ارتداد ۱۰
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰
  • انسان: غرایز انسان ۶، ۸ ; مسؤولیت انسان ۲۳ ; منفعت‌طلبى انسان ۶، ۸
  • بت‌پرستى: در دوران مقارن بعثت ۹ ; بیخمنطقى بت‌پرستى ۳ ; تبلیغ بت‌پرستى ۱۰
  • بتها: عجز بتها ۳
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۶، ۷، ۸
  • تحیّر: زمینه تحیّر ۱۶ ; زمینه نجات از تحیّر ۱۷
  • تسلیم: آثار تسلیم به خدا ۲۵ ; تسلیم به خدا ۲۳، ۲۶
  • تشبیهات: تشبیه به جنخزده ۱۴ ; تشبیه به سرگردان ۱۹ ; تشبیه به مجنون ۱۳
  • تعلیم: پرسش در تعلیم ۷
  • توحید: آثار توحید ۱۷، ۲۶ ; اهمیت توحید ۱۲ ; توحید عبادى ۵، ۲۱ ; هدایت به توحید ۱۲
  • تهاجم تبلیغى: مبارزه با تهاجم تبلیغى ۲۲
  • جنیان: نقش جنیان ۱۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۵ ; افعال خدا ۲۴ ; قدرت خدا ۵ ; هدایت خدا ۱۲، ۲۰، ۲۱
  • رشد: زمینه رشد ۲۵ ; منشأ رشد ۲۴ ; موانع رشد ۱۱
  • زیان: منشأ زیان ۵
  • سرگردانى: در بیابان ۱۹
  • شرک: آثار شرک ۱۶ ; تبلیغ شرک ۱۰ ; دعوت به شرک ۱۸ ; شرک در دوران مقارن بعثت ۹
  • شیاطین: اضلال شیاطین ۱۹ ; نقش شیاطین ۱۳، ۱۹
  • عبادت: بیخثمر ۱
  • عقل: عوامل زوال عقل ۱۳
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱۳، ۱۴، ۱۹ ; ویژگى قرآن ۶
  • کافران: مبارزه با کافران ۲۲
  • گرایشها: گرایش به شرک ۱۱
  • محمّد (ص): مسؤولیت محمّد (ص) ۲۲
  • مرتد: تحیّر مرتد ۱۴، ۱۵، ۱۸ ; جنون مرتد ۱۳ ; جنخزدگى مرتد ۱۴ ; دعوت از مرتد ۱۹ ; دلهره مرتد ۱۵ ; سرگردانى مرتد ۱۳، ۱۹
  • مشرکان: بینش مشرکان ۱۸ ; تبلیغ مشرکان صدر اسلام ۱۰ ; دعوت مشرکان ۱۸ ; مشرکان صدر اسلام و مسلمانان ۱۰
  • معبود راستین: ضرررسانى معبود راستین۴ ; قدرت معبود راستین ۴ ; ملاک معبود راستین ۴ ; نفع‌رسانى معبود راستین ۴
  • معبودان باطل: بیخثمرى معبودان باطل ۱ ; ترک عبادت معبودان باطل ۲ ; عبادت معبودان باطل ۱
  • منفعت: منشأ منفعت ۵
  • موجودات: مربّى موجودات ۲۴
  • موحّدان: هدایت موحّدان ۱۲
  • وجدان: قضاوت وجدان ۷
  • هدایت: دعوت به هدایت ۱۹ ; هدایت راستین ۲۰

منابع