المنافقون ٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link316 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link316 | آيات ۱ - ۸ سوره منافقون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link317 | كاذب بودن منافقان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link317 | معنای كاذب بودن شهادت منافقان به رسالت پيامبر«ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link319 | معناى اين كه خداوند بر دل هاى منافقان، مُهر زده]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link319 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link320 | توصيف منافقان به «چوب ها و اشباح بی روح» ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link320 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link321 | اوصاف و احوالى ديگر از منافقان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link321 | اوصاف و احوالى ديگر از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link322 | بحث روایتی: (رواياتى درباره داستان عبدالله بن أُبَى)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۶#link322 | (رواياتى درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link324 | رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link325 | گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link324 | رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link326 | تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link325 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۷#link326 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۱
کپی متن آیه |
---|
سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ |
ترجمه
المنافقون ٥ | آیه ٦ | المنافقون ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَسْتَغْفَرْتَ»: اصل آن (أَإِسْتَغْفَرْتَ) است که همزه باب استفعال آن برای تخفیف حذف شده است. «الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ»: (نگا: مائده / و و .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۸ سوره منافقون
- معنای كاذب بودن شهادت منافقان به رسالت پيامبر«ص»
- معناى اين كه خداوند بر دل هاى منافقان، مُهر زده
- توصيف منافقان به «چوب ها و اشباح بی روح»
- اوصاف و احوالى ديگر از منافقان
- بحث روایتی: (رواياتى درباره داستان عبدالله بن أُبَى)
- رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان
- گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام
- تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «6»
جلد 10 - صفحه 57
براى آنان تفاوتى ندارد كه برايشان استغفار كنى يا استغفار نكنى، هرگز خداوند آنان را نمىبخشد، زيرا كه خداوند گروه فاسق را هدايت نمىكند.
نکته ها
«تَعالَوْا» از ريشه «علوّ» به معناى دعوت به آمدن به سوى بلندى و رشد است.
«لَوَّوْا»، از ريشه «لى» به معناى تابيدن طناب و در مورد سرتابيدن از حق به كار مىرود.
بالاترين بدبختى آنست كه انسان هم خودش را محروم كند: «لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ»، هم ديگران را محروم نمايد: «يَصُدُّونَ»؛ به خصوص اگر اين كارها آگاهانه باشد. «وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»
مشابه آيه 6 را در آيه 80 سوره توبه نيز مىخوانيم: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» اگر براى منافقانى كه به مؤمنان نيش مىزنند، هفتاد بار هم استغفار كنى، (تا وقتى كه دست از نفاقشان برندارند) هرگز خداوند آنان را نمىبخشد.
پیام ها
1- به سراغ افراد منحرف رويم و از آنان براى توبه و تجديد حيثيت دعوت كنيم.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ ...
2- اجابت دعوت اولياى الهى، مايه علوّ و رشد است. «تَعالَوْا»
3- دعاى اولياى خدا در مورد بخشش گنهكاران، مستجاب است. «يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ»
4- توسّل به پيامبر خدا جايز است. «تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ»
5- سر باز زدن از پيشنهاد مفيد، نشانه تكبّر است. لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ ... وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ
6- كسى كه دعوتِ حق را نمىپذيرد، حتى دعاى پيامبر درباره او كارساز نيست.
تَعالَوْا ... لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ ... سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ ...
7- تكبّر و استكبار، انسان را از رحمت بىپايان الهى محروم مىسازد. هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ... لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
8- هدايت و ضلالت به دست خداوند است، ولى او كسى را از هدايت محروم مىكند كه به دنبال فسق و گناه باشد. «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 58
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «6»
سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ: مساوى است بر ايشان طلب آمرزش خواهى براى ايشان، أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ: يا آمرزش نخواهى براى ايشان، كه اعراض مىكنند و روى برمىگردانند از استغفار، لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ: هرگز نيامرزد خدا ايشان را به جهت رسوخ آنان در نفاق و عناد، إِنَّ اللَّهَ: بدرستى كه خداى تعالى، لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ: هدايت ننمايد به اجبار گروه بيرون رفتگان از فرمان الهى را و راه فلاح ننمايد به كسانى كه خارج شدند از دائره صلاح، يعنى نظر لطف و توفيق از ايشان باز دارد به سبب سوء اختيار آنان گمراهى و نفاق را، يا آنكه به جهت كفر و نفاق، راه بهشت به ايشان ننمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «6» هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ «7» يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ «8» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «9» وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ «10»
وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «11»
جلد 5 صفحه 210
ترجمه
يكسان است براى آنها كه آمرزش طلبى براى آنها يا آمرزش نطلبى برايشان هرگز نميآمرزد خدا آنها را همانا خدا هدايت نميكند گروه متمرّدان را
آنها كسانى هستند كه ميگويند انفاق نكنيد بر آنانكه نزد پيغمبر خدايند تا متفرّق شوند و مر خدا را است خزانههاى آسمانها و زمين ولى منافقان نميفهمند
ميگويند اگر بازگشتيم بمدينه هر آينه بيرون ميكند البتّه عزيزترين مردم از آن شهر ذليلترين آنانرا و مر خدا را است عزّت و مر پيغمبر او را ولى منافقان نميدانند
اى كسانيكه ايمان آورديد مشغول نگرداند شما را مالهاى شما و نه فرزندانتان از ياد خدا و هر كه چنين كند پس آنگروه آنها زيانكارانند
و انفاق كنيد از آنچه روزى داديم شما را پيش از آنكه بيايد يكى از شما را مرگ پس بگويد پروردگار من چرا تأخير نينداختى مرگ مرا تا مدّت نزديكى پس صدقه دهم و باشم از شايستگان
و هرگز تأخير نيندازد خدا مرگ كسيرا وقتى كه بپايان رسد مدّت او و خداوند آگاه است از آنچه بجا ميآوريد.
تفسير
شأن نزول اين آيات در ضمن آيات سابقه ذكر شد خداوند به پيغمبر خود ميفرمايد آنمنافقين بواسطه كثرت معاصى و رسوخ كفر و نفاق و عداوت و شقاق در دلهاى آنها و مسدود شدن روزنه قلبشان بعالم غيب از قابليّت هدايت الهيّه ساقط شدهاند و ديگر استغفار تو بحال آنها فائده ندارد خدا آنها را نميآمرزد و بحال كفر ميميرند و بجهنّم ميروند اينها همان كسانى هستند كه ميگويند بجماعت انصار كه در مكّه عهد نمودهاند در حفظ و حمايت تو و پيروانت از جان و مال دريغ ننمايند انفاق ننمائيد بكسانيكه در اطراف پيغمبرند از فقرا تا از دورش متفرّق شوند بگمان آنكه روزى آنها بدست اينها است و نفهميدند كه قسمت كننده ارزاق بندگان خدا است و كليد گنجهاى آسمان و زمين بدست او است و بهر كس خواسته باشد ميدهد و ميگيرد ميگويند اگر برگشتيم بمدينه عزيزترين خلق ذليلترين آنها را بيرون ميكند و اراده مينمايند بيرون كردن خودشان پيغمبر و پيروان او را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر
جلد 5 صفحه 211
و توانا و مقتدرى است كه هيچ قوه و قدرتى نميتواند مانع از اجراء مراد او گردد و اينها جاهل باوصاف الهى و عظمت مقام رسالت پناهى ميباشند و خطاب باهل ايمان فرموده ميفرمايد عزيزترين اشياء نزد شما كه اموال و اولاد شما است نبايد باز دارد شما را از ياد خدا كه نماز و ساير عبادات است و كسانيكه مشغول بجمع مال و سرگرم به اولاد شوند و از ياد خدا باز بمانند زيان كلّى بر آنها وارد شده چون نعيم باقى را بامر فانى فروختهاند پس خوب است زائد از قدر حاجت را در راه خدا صرف نمائيد چون وقتى مرگ سر وقت شما آمد و آنرا بچشم مشاهده نموديد پشيمان خواهيد شد از بخل و ترك انفاق و در دل خواهيد گفت پروردگارا مدّت كمى بما مهلت ده و باقى گذار ما را در دنيا تا از اموال خود صدقه دهيم و بحج مشرّف شويم و از معاصى توبه كنيم و از بندگان صالح تو باشيم زيرا روايت شده كه هر كس زكوة مالش را نداده باشد و مستطيع شده و بحج مشرّف نشده باشد اين تمنّى را از خدا در دم مرگ خواهد نمود و صلاح در اينجا از ائمه اطهار بحج تفسير شده ولى افسوس كه پشيمانى ديگر سودى ندارد چون اجل محتوم وقتى رسيد برنميگردد بلى اجل اگر معلّق باشد قابل تقديم و تأخير است و خداوند از تمام اعمال بندگان از خير و شرّ آگاه است و جزاى آنرا خواهد داد و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه ذكر شد و الحمد للّه ربّ العالمين.
جلد 5 صفحه 212
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَواءٌ عَلَيهِم أَستَغفَرتَ لَهُم أَم لَم تَستَغفِر لَهُم لَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ «6»
مساوي است بر اينها چه شما استغفار بكني بر اينها يا نكني هرگز خدا نمي- آمرزد آنها را بدرستي که خدا هدايت نميكند قومي را که فاسق باشند.
استغفار منحصر است باهل ايمان که آلوده به پارهاي از معاصي شده باشند غير مؤمن هر که هست و هر چه هست بايد او را لعن و طرد نمود: ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَن يَستَغفِرُوا لِلمُشرِكِينَ وَ لَو كانُوا أُولِي قُربي مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُم أَصحابُ الجَحِيمِ نحل آيه 113. و اينکه آيه اگر چه در حق مشركين نازل شده لكن علت معمم است که هر که چنين شد اصحاب جحيم است نبايد بر او استغفار كرد بعلاوه غير مؤمن هر که هست حكم مشرك دارد در زيارت جامعه ميخوانيد:
(و من خالفكم مشرك).
سَواءٌ عَلَيهِم تأثيري بر آنها ندارد.
أَستَغفَرتَ لَهُم أَم لَم تَستَغفِر لَهُم اصلا پيغمبر براي آنها هرگز استغفار نميكند مادامي که در كفر و ضلالت و نفاق و شرك باشند غايت محبت پيغمبر در حق آنها طلب هدايت است
(اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون)
لكن آنهايي که از قابليت هدايت افتادهاند و خدا ميداند هرگز هدايت نميكند فقط آنهايي که قابل هستند خداوند تفضلا هدايت ميكند: إِنَّكَ لا تَهدِي مَن أَحبَبتَ وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ وَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدِينَ قصص آيه 56.
لَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم لن از براي نفي تأبيد است يعني هرگز و علتش اينکه است که:
إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ و لفظ فاسق شامل جميع طبقات شرك و كفر
جلد 17 - صفحه 24
و ضلالت و از همه بالاتر منافق ميشود چون قابليت ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- در این آیه برای رفع هرگونه ابهام در این زمینه، میافزاید: به فرض که آنها نزد تو بیایند و برای آنها استغفار کنی، زمینه آمرزش در آنها وجود ندارد بنابر این «برای آنها تفاوت نمیکند که، خواه استغفار کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنان را نمیبخشد»! (سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم).
دلیل آن هم این است که: «خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند» (ان الله لا یهدی القوم الفاسقین). چرا که در گناه اصرار میورزند و در برابر حق مستکبرند.
استغفار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تنها در صورتی اثر میگذارد که زمینه مساعد و قابلیت لازم فراهم شود، اگر به راستی آنها توبه کنند و سر تسلیم در مقابل حق فرود آورند،
ج5، ص193
استغفار پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و شفاعت او مسلما مؤثر است، و در غیر این صورت کمترین اثری نخواهد داشت.
نکات آیه
۱ - استغفار براى منافقان; حتى اگر استغفارکننده براى آنان پیامبراکرم(ص) باشد اثربخش نیست. (سواء علیهم أستغفرت لهم أم لم تستغفر لهم)
۲ - نفاق، گناهى نابخشودنى است. (سواء علیهم ... أم لم تستغفر لهم لن یغفر اللّه لهم)
۳ - منافقان، محروم از غفران و آمرزش الهى (لن یغفر اللّه لهم)
۴ - نفاق، موجب محروم شدن از هدایت الهى (سواء علیهم ... إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۵ - منافقان، محروم از هدایت الهى (إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۶ - هدایت مردمان، در دست خداوند است. (إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۷ - فسق و انحراف از حق، موجب محرومیت از هدایت و غفران الهى (إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۸ - فاسقان و منحرفان از حق، محروم از هدایت و غفران الهى (إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۹ - منافقان، عناصرى فاسق و منحرف (إنّ اللّه لایهدى القوم الفسقین)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: عوامل محرومیت از آمرزش ۷; محرومان از آمرزش ۳، ۸
- انحراف: آثار انحراف ۷
- خدا: هدایتگرى خدا ۶
- فاسقان :۹ محرومیت فاسقان ۸ ۹
- فسق: آثار فسق ۷
- گمراهان :۹
- گناه: گناه نابخشودنى ۲
- محمد(ص): آثار استغفار محمد(ص) ۱
- منافقان: بى تأثیرى استغفار براى منافقان ۱; فسق منافقان ۹; گمراهى منافقان ۹; محرومیت منافقان ۳، ۵
- منحرفان: محرومیت منحرفان ۸
- نفاق: آثار نفاق ۴; گناه نفاق ۲
- هدایت: عوامل محرومیت از هدایت ۴، ۷; محرومان از هدایت ۵، ۸; منشأ هدایت ۶
منابع