مريم ٣١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link30 | آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link30 | آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link31 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link31 | شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link32 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link32 | مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link33 | مقصود از روحى كه براى مريم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link33 | مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link35 | گفتارى در معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link35 | گفتارى در معناى تمثّل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link36 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link36 | بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link39 | حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link40 | پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۴#link39 | حاصل سخن درباره حقيقت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link41 | حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link40 | پناه بردن مريم به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link42 | تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link41 | حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link43 | سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link42 | حضرت عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link45 | وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link43 | سفارش به روزه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link47 | سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link45 | وجوم مختلف درباره لفظ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link48 | تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link47 | سخن گفتن عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link51 | معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link48 | تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link52 | روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link55 | بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۵#link51 | معناى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link52 | روز | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۶#link55 | بحث روايتى (رواياتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۰۳
کپی متن آیه |
---|
وَ جَعَلَنِي مُبَارَکاً أَيْنَ مَا کُنْتُ وَ أَوْصَانِي بِالصَّلاَةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً |
ترجمه
مريم ٣٠ | آیه ٣١ | مريم ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَادُمْتُ حَیّاً»: مادام که زنده باشم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- شباهت هاى داستان زندگی يحيى و داستان عيسى «ع»
- مراد از جملۀ: «فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجَاباً»
- مقصود از روحى كه براى مريم «ع»، به صورت بشر متمثّل شد
- گفتارى در معناى تمثّل
- بررسى چهار اشكال پيرامون جبرئيل براى مريم«ع»
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثّل
- پناه بردن مريم به خدا، هنگام رویارویی با جبرئيل «ع»
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين باره
- تسلّی و دلداری حضرت عيسى «ع» به مادر خود
- سفارش به گرفتن روزه سكوت، براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ «كَانَ»، در جملۀ «كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى المَهدِ صَبِيّاً»
- سخن گفتن عيسى «ع» در گهواره با مردم
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى «ع» براى خدا
- معناى جملۀ «ستمگران، در قیامت، در گمراهی آشکار هستند»
- روز قيامت، براى ظالمان، روز حسرت است
- بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخی آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا «31»
و هر جا كه باشم، خداوند مرا مايهى بركت قرار داده و تا زندهام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31)
صفت چهارم: وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ: و قرار داد خداوند مرا با بركت و نفع و ميمنت هر جا كه باشم و به هر موضع كه توجه نمايم. چنانچه روايت صحيحه وارد شده كه عيسى عليه السلام در هر جا كه بودى بيماران و صاحبان
«1» مجمع البيان ج 3 ص 512.
جلد 8 - صفحه 175
عاهات و آفات نزد او آمدى به دعاى او شفا يافتى، و اگر مكانى قحطى شدى و باران نيامدى به بركت قدم او باران آمدى.
صفت پنجم: وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا: و امر فرمود خدا مرا به اقامه نماز و دادن زكات، مراد زكات فطره است يا به تطهير نفس از رذايل، مادامى كه زنده باشم.
تبصره: بر ارباب دانش و صاحبان بينش مخفى و پوشيده نباشد كه اين اوصاف نيز در حضرت امير المؤمنين عليه السلام جمع بوده:
1- چنانچه عيسى گفت: (انّى عبد اللّه) تا ردّ نصارى باشد، همچنين حضرت امير عليه السلام نيز گفت: (انّى عبد اللّه)، تا ردّ غلات باشد.
2- عيسى عليه السلام گفت: (اتانى الكتاب) تا منع جهودان كند از تفريط كه گفتند او پسر يوسف نجار است، همچنين حضرت امير عليه السلام فرمود (انا اخو رسول اللّه) تا نواصب تفريط نكنند به سلب خلافت و امامت آن حضرت.
3- چنانچه عيسى عليه السلام را در حال صغر قدرت داد بر تلاوت انجيل، همچنين امير المؤمنين عليه السلام را قدرت داد بر تكلم قرآن (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ).
4- چنانچه عيسى مبارك گرديد كه به بركت او صاحبان مرض از آفات و عاهات شفا مىيافتند و به دايره اسلام وارد شدند، همچنين به بركت شاه ولايت نيز اكثر اهل شرك و كفر از مرض جهل و ضلالت نجات يافتند.
5- چنانچه عيسى عليه السلام وصف خود نمود به (أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ)، همچنين حضرت امير عليه السلام در عبادت بدنى به حدى كه شبى هزار ركعت نماز مىنمود و در عبادت مالى به مرتبهاى كه ميان نماز، زكات را به سائل عطا و آيه (وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) «1» در شأنش نازل شد.
«1» سوره مائده آيه 55.
جلد 8 - صفحه 176
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا «29» قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا (30) وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا (31) وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا (32) وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33)
ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34) ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (35) وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (36)
ترجمه
پس اشاره نمود باو گفتند چگونه سخن گوئيم با كسيكه باشد در گهواره كودكى
گفت همانا من بنده خدايم داد بمن كتاب را و گردانيد مرا پيغمبر
و گردانيد مرا با بركت هر جا باشم و توصيه نمود مرا بنماز و زكوة ماداميكه باشم زنده
و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش فرمان نابردار
و نازل شد سلامتى بر من در روز كه متولّد شدم و در روز كه ميميرم و در روز كه
جلد 3 صفحه 471
مبعوث ميشوم در حاليكه زندهام
اين است عيسى پسر مريم ميگويم گفتار حقى را كه در آن شك ميكنند
نبوده است مر خدا را كه بگيرد از جنسى فرزندى منزّه است او چون اراده كند امرى را پس جز اين نيست كه ميگويد مر آنرا بشو پس ميشود
و همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس عبادت كنيد او را اين است راه راست.
تفسير
- حضرت مريم بعد از شنيدن مقالات قوم كه در آيات سابقه ذكر شد در مقام جواب اشاره نمود بحضرت عيسى يعنى از اين بچه بپرسيد و جواب بشنويد من روزهام و نمىتوانم سخن بگويم آنها گفتند چگونه ما سخن بگوئيم با كودكى كه در گهواره است يا مانند آن، كه آغوش مادر است چون مهد بر جايگاه هم اطلاق ميشود ناگاه حضرت عيسى زبان گشود و فرمود همانا من بنده خدايم كه داد مرا انجيل و گرداند مرا پيغمبر و گرداند مرا با بركت و نفع در هر جا باشم و توصيه فرمود مرا باداء نماز و زكوة ماداميكه زندهام و گرداند مرا نيكوكار بمادرم و نگرداند مرا سركش متكبر و بدبخت متمرّد و مقدّر فرمود براى من سلامتى از شرور و رذائل و آفات را از روز كه بدنيا آمدم تا روز كه از دنيا ميروم و در روز كه مبعوث ميشوم براى زندگى جاويد و قيام در حضور الهى در محشر روز قيامت كبرى و اينكه لفظ سلام معرّف بالف و لام شده شايد براى اشاره بسلام خدا باشد كه در قصّه حضرت يحيى گذشت و شايد براى شمول انواع سلامتيها باشد كه اشاره شد و ظاهر آيات شريفه آنستكه آنحضرت در آنحال واجد مقام نبوّت و داراى كتاب و شريعت و ساير اوصاف مذكوره در آيات بوده چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند آيا عيسى بن مريم وقتى كه در گهواره تكلّم نمود حجّت خدا بود بر اهل زمانش فرمود بلى آنروز نبى و حجّت خدا بود ولى مرسل نبود گفتند آنروز حجّت خدا بود بر زكريّا با آنكه در گهواره بود فرمود آنروز سخن گفتنش معجزهاى بود براى مردم و رحمتى بود از خدا براى مريم و اثبات پاكدامنى او و نبى بود و حجّت بر هر كس شنيد كلام او را در آنحال پس ساكت شد و سخن نگفت تا دو سال و حضرت زكريا حجّت خدا بود بعد از سكوت عيسى عليه السّلام تا دو سال پس از دنيا رحلت نمود زكريّا و ارث برد از او فرزندش يحيى
جلد 3 صفحه 472
كتاب و حكمت را با آنكه صبى و صغير بود و چون عيسى عليه السّلام بهفت سالگى رسيد سخن گفت به نبوّت و رسالت وقتى كه وحى باو رسيد پس بود حجّت بر يحيى عليه السّلام و بر تمام مردم و بآيات اين سوره كه دلالت بر اين معانى دارد تمسّك فرمود و ظاهرا مراد امام عليه السّلام آنستكه داراى منصب نبوت بوده ولى مأمور به ابلاغ احكام نبوده چون گفتهاند فرق بين نبى و رسول آنستكه نبى داراى حكم است ولى مأمور به ابلاغ نيست و رسول نبى مأمور بابلاغ است و اينكه فرموده حجّت بود بر هر كس شنيد كلام او را ظاهرا براى جواب از استبعاد آنها بوده از حجّت بودن او بر زكريّا چون گفتهاند حضرت زكريا كه شوهر خاله او بود آنوقت كه تكلّم كرد حاضر بود و از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه عيسى عليه السّلام قائم بحجّت شد با آنكه پسر سه ساله بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از زكوة در كلام حضرت عيسى زكوة فطره است چون تمام مردم مالدار نيستند امّا فطريّه بر همه تعلّق ميگيرد و كلمه برّ كه بمعناى بار و نيكوكار است عطف است بر مباركا در آيه قبل يعنى و جعلنى برّا در عيون از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه از جمله معاصى كبيره عقوق والدين است چون خداوند عاقّ را جبّار شقى خوانده در اين آيه شريفه و خداوند بعد از نقل كلام عيسى عليه السّلام احتجاج بر نصارى فرموده باين تقريب كه اين كسيكه از مادر بدميدن روح الامين در مريم متولّد شد و در كودكى اقرار بعبوديّت و نبوّت خود كرد عيسى بن مريم بود نه آنكه شما ميگوئيد كه پسر خدا و شريك او است من ميگويم گفتار حقّ را كه حقّم اگر قول منصوب باشد كه قرائت عاصم و بعضى است و آنچه گفتيم ما از احوال او گفتار حقّ است اگر مرفوع باشد كه قرائت جمع ديگر است و بنابر اول قول مفعول فعل مقدّر و بنابر دوّم خبر مبتداء محذوف است و با آنكه واضح است حقيّت اين قول باز نصارى در آن شك ميكنند يا مخاصمه مينمايند براى آنكه بعضى ميگويند خدا است و بعضى پسر خدا چون ممكن نيست خداوندى كه منزّه است از جسميّت و لوازم آن كه توالد و تناسل است از جنس بشر يا ملائكه يا ساير موجودات براى خود فرزندى اتّخاذ و اختيار نمايد بلكه هر وقت بخواهد امرى بشود ميگويد بشو ميشود مانند ما احتياج بتوالد و تناسل ندارد و هم جنس با بشر يا ملائكه يا ساير موجودات نيست تا اولاد از جنس آنها داشته باشد
جلد 3 صفحه 473
و اين اقرار حضرت عيسى بعبوديّت اختصاص باين حال نداشت بلكه بعد از مبعوث شدن برسالت هم اوّل سخنى كه با قوم فرمود اين بود كه گفت همانا خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس بندگى كنيد او را و شريك نكنيد غير او را با او در بندگى اين راه راستى است كه شما را بسعادت دنيا و آخرت ميرساند و بنابراين آيه اخيره جزء اقوال حضرت عيسى است نهايت آنكه چون در خارج منفصل از اقوال سابقه او بوده خداوند هم آنرا منفصل نقل فرموده و بعضى و انّ بفتح همزه قرائت نمودهاند و بنابراين از امورى است كه خداوند آنحضرت را بآنها توصيه فرموده بود و در هر حال عطف بر ما سبق است و شمّهاى از تفسير اين آيه در سوره آل عمران در ضمن احوال آنحضرت و حضرت زكريّا گذشت ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَينَ ما كُنتُ وَ أَوصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمتُ حَيًّا (31)
و قرار داد مرا محل بركات خود در هر حالي که باشم و سفارش فرمود و دستور صادر كرد مرا بنماز و بزكوة مادامي که زنده هستم وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً بركات الهيه الطاف و عنايات و نعم و تفضلات او است خداوند بحضرت مسيح بركات زيادي غير از مقام نبوّت و رسالت و اولوا العزمي عنايت فرمود.
اما بركت عمر تا كنون بلكه تا بعد از ظهور حضرت بقيّة اللّه عجل اللّه فرجه زنده آنهم مدتي در ركاب حضرت الي ما شاء اللّه زنده است.
امّا بركت تابعين آن حضرت ميفرمايد وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلي يَومِ القِيامَةِ سوره آل عمران آيه 55.
و امّا بركت حفظ در همان آيه 48 ميفرمايد وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا که يهود اراده قتل او را داشتند خداوند او را حفظ فرمود و يكي از آنها را شبيه عيسي قرار داد او را بدار زدند وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِن شُبِّهَ لَهُم نساء آيه 156 و غير اينها از تفضّلات أَينَ ما كُنتُ در هر حالي و در هر جايي و در هر مقامي وَ أَوصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ نماز و زكاة در جميع شرائع از زمان آدم بوده الي يوم القيمة حتي ملائكه دائما اشتغال بنماز دارند يا در ركوع يا در سجود يا قيام يا قعود چنانچه از حضرت رسالت است که در شب معراج تمام آسمانها مملو از ملائكه در حال نماز بعلاوه اينكه نماز مشتمل بر جميع عبادات قلبيه و نفسيه و بدينه است و زكاة بر عبادات ماليه زكاة بدن زكاة مال صدقات واجبه و مستحبه ما دُمتُ حَيًّا معلوم ميشود که حضرتش در آسمانها هم اشتغال باين عبادات دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 31)- «و خداوند مرا وجودی پر برکت (وجودی مفید از هر نظر برای بندگان) در هر جا باشم قرار داده است» (وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ).
«و مرا تا زندهام توصیه به نماز و زکات کرده است» (وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا).
نکات آیه
۱- خداوند حضرت عیسى(ع) را پیامبرى خجسته، خوش قدم و مایه خیر و برکت قرار داد. (و جعلنى مبارکًا أین ما کنت) «برکة»، یعنى افزونى و فراوانى (مصباح) و «مبارک»، یعنى منشأ خیر فراوان (لسان العرب) و تعبیر «أین ما کنت» حاکى از خوش قدمى عیسى(ع) است، به گونه اى که هر جا قرار گیرد، خیر و برکت در آن نقطه افزونى خواهد یافت.
۲- عیسى(ع) در کودکى، فرخندگى و فزایندگى خیر و خوبى را از صفات خدادادى خویش برشمرد. (و جعلنى مبارکًا أین ما کنت)
۳- خیر و برکت وجود عیسى(ع)، به مکان و یا مردمى خاص محدود نیست. (و جعلنى مبارکًا أین ما کنت)
۴- اعطاى خیر و برکت به موجودات، در اختیار خداوند و به خواست او است. (و جعلنى مبارکًا)
۵- اقامه نماز و پرداخت زکات در تمامى عمر، از توصیه هاى خداوند به عیسى(ع) در نخستین روزهاى زندگى او (و أوصنى بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا)
۶- عیسى(ع) در معرفى خویش به مردم، دریافت فرمان خداوند به نماز و زکات را از ویژگى هاى خویش برشمرد. (و أوصنى بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا)
۷- نماز و زکات، از جمله تکالیف دینى در شریعت حضرت عیسى(ع) بود. (و أوصنى بالصلوة و الزکوة)
۸- مردمِ زمان مریم(س)، با مفاهیم نماز و زکات آشنایى داشتند. (و أوصنى بالصلوة والزکوة) حضرت عیسى(ع) در گهواره براى مردم، از نماز و زکات سخن گفت، بنابراین، آنان با این مفاهیم از پیش آشنا بودند.
۹- نماز و زکات، (اظهار بندگى و انفاق) در بین تکالیف الهى، از اهمیت ویژه اى برخوردار است. (و أوصنى بالصلوة والزکوة) سفارش مستقیم خداوند در مورد نماز و زکات، گویاى اهمیت و نقش مهم آن دو در نیل به کمال است.
۱۰- در کنار روى آوردن به خدا، توجه به مردم نیز لازم است. (و أوصنى بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا) در نماز، تنها توجه به خدا مطرح است; در حالى که زکات قوامش به اعطاى مال و کمک به دیگران است.
۱۱- تکالیف الهى، محدود به زندگى دنیوى انسان ها است. (مادمت حیًّا)
۱۲- نماز و زکات، در هیچ شرایطى نباید ترک شود. (و أوصنى بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا) گرچه «مادمت حیّاً» مربوط به عیسى(ع) است، ولى به دلیل اشتراک تکالیف، دیگر مسیحیان نیز به تکالیف او موظف اند و هر گاه قرآن از ادیان پیشین حکمى را نقل کرده و نسخ آن را گوشزد نکند، مسلمانان نیز باید آن را تکلیف خود بشمارند.
روایات و احادیث
۱۳- «عن أبى عبداللّه(ع) قال فى قول اللّه - عزّوجلّ -: «و جعلنى مبارکاً أین ما کنت» قال: نفاعاً ; از امام صادق(ع) روایت شده که در باره سخن خداى عزّوجلّ (از زبان عیسى(ع)) «و جعلنى مبارکاً...» فرمود: مقصود از «مبارک» بسیار نفع رساننده است».[۱]
۱۴- «عن النبى(ص): «و جعلنى مبارکاً أین ما کنت» قال: معلّماً و مؤدباً ; از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «جعلنى مبارکاً...»، یعنى خدا مرا تعلیم دهنده و ادب آموز قرار داد».[۲]
۱۵- «معاویة بن وهب قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن أفضل ما یتقرّب به العباد إلى ربّهم و أحب ذلک إلى اللّه -عزّوجلّ- ما هو؟ فقال: ما أعلم شیئاً بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة، ألا ترى أنّ العبد الصالح عیسى بن مریم(ع) قال: «و أوصانى بالصلاة و الزکاة مادمت حیّاً» ; معاویة بن وهب گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: بهترین چیزى که موجب تقرب بندگان به پروردگارشان مى شود و محبوب ترین آن نزد خداى عزّوجلّ چیست؟ فرمود: من پس از معرفت چیزى را بهتر از این نماز نمى دانم، آیا نمى بینى که بنده صالح (خدا) عیسى بن مریم گفت: و أوصانى بالصلاة...».[۳]
۱۶- «قال الصادق(ع) فى قوله «و أوصانى بالصلاة والزکاة» قال: زکاة الرؤوس; امام صادق(ع) در باره سخن عیسى(ع) «و أوصانى بالصلاة والزکاة» فرمود: مقصود زکات سرانه، (یعنى فطره) است».[۴]
موضوعات مرتبط
- احکام ۱۲:
- انفاق: اهمیت انفاق ۹
- برکت: منشأ برکت ۲، ۴
- تکلیف: محدوده تکلیف ۱۱
- خدا: برکات خدا ۱; توصیه هاى خدا ۵; مشیت خدا ۴
- خیر: منشأ خیر ۴
- دنیا: نقش دنیا ۱۱
- ذکر: ذکر خدا ۱۰
- زکات: احکام زکات ۱۲; اهمیت زکات ۹، ۱۲; اهمیت زکات فطره ۱۶; توصیه به زکات ۵، ۶; زکات در دوران مریم(ع) ۸
- عبودیت: اهمیت عبودیت ۹
- عیسى(ع): برکت عیسى(ع) ۱، ۲، ۱۳، ۱۴; بینش عیسى(ع) ۲; تعالیم عیسى(ع)۱۴; توصیه به عیسى(ع) ۵; خوش قدمى عیسى(ع) ۱; فضایل عیسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۱۳; قصه عیسى(ع) ۶; معارفه عیسى(ع) ۶; نقش عیسى(ع) ۱۴; نوزادى عیسى(ع) ۲، ۵; وحى به عیسى(ع) ۶; ویژگیهاى برکت عیسى(ع) ۳; ویژگیهاى عیسى(ع) ۶
- مردم: اهمیت توجه به مردم ۱۰
- مسیحیت: زکات در مسیحیت ۷; نماز در مسیحیت ۷
- نماز: احکام نماز ۱۲; اهمیت نماز ۹، ۱۲; توصیه به نماز ۵، ۶; فضیلت نماز ۱۵; نماز در دوران مریم(ع) ۸
منابع