الكهف ٢٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link225 | آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link225 | آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link226 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link226 | رابطه آيات داستان اصحاب كهف، با آيات قبل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link227 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link227 | بيان اين كه «اصحاب رقيم»، نام ديگر اصحاب كهف است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link228 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link228 | مقصود از «رحمت» و «رشد»، در دعاى اصحاب كهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link230 | معناى اين كه فرمود: «سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۷#link230 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link231 | اقرار به توحيد پروردگار و نفى ربوبيت ارباب و آلهه، در گفتگوى اصحاب كهف با خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link231 | اقرار به توحيد پروردگار | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link232 | جزئياتى از داستان اصحاب كهف، كه از آيات استفاده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link232 | جزئياتى از داستان اصحاب | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link234 | نظر مفسران، درباره موقعيت جغرافيایى غار اصحاب کهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link235 | وجه اين كه با ديدن وضع اصحاب كهف، قلب انسان مملو از رعب و ترس مى شود]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link234 | نظر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link236 | بيان هدف از بعث و بيدار كردن اصحاب كهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link235 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link238 | معناى جمله: «لَبِثنَا يَوماً أو بَعضَ يَومٍ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link236 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۹#link240 | گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن، درباره رفتن به شهر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۹#link241 | نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان و دست يافتن كفار به آنان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۸#link238 | معناى جمله : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link249 | اختلاف و نزاع مشرکان و موحدان، در باره اصحاب كهف ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link250 | وجه دلالت داستان اصحاب کهف، بر حق بودن معاد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۹#link240 | گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link251 | مقصود از: «الّذینَ غَلبُوا عَلَی أمرِهِم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۹#link241 | نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link252 | اختلاف مردم در عدد اصحاب کهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link252 | هر عملی از هر عاملی، موقوف به اذن و مشیت خدای تعالی است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link253 | وجوه مفسران، در معنای استثناء در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link253 | معناى دستور: «فراموش نکردن ذکر خدا»، در آیه شریفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link255 | بيان عدد سال هاى اقامت اصحاب كهف، در غار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link256 | اختلاف مردم در مدت اقامت اصحاب كهف، در غار]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link257 | ولايت مستقل، منحصرا از آنِ خداست]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link253 | معناى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۰#link255 | بيان عدد | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link256 | مدت اقامت اصحاب | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link257 | ولايت | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link258 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link258 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link261 | موارد اختلاف روايات، پیرامون داستان اصحاب كهف]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link263 | چند روايت در بارۀ تقیه کردن اصحاب كهف]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link261 | موارد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link264 | روايت مشهورى از ابن عباس، در بارۀ داستان اصحاب کهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link268 | اصحاب كهف، ياران حضرت مهدى «عج» هستند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link263 | چند روايت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link269 | گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف و سرگذشت ايشان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۱#link264 | روايت مشهورى از ابن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link271 | ۱ - داستان اصحاب كهف، در تعدادی از روایات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link272 | ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link268 | اصحاب | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link269 | گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link272 | ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link273 | ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link273 | ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link274 | ۴ - غار اصحاب | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۲#link274 | ۴ - غار اصحاب كهف، كجاست؟]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۴
کپی متن آیه |
---|
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْکُمْ يَرْجُمُوکُمْ أَوْ يُعِيدُوکُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً |
ترجمه
الكهف ١٩ | آیه ٢٠ | الكهف ٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن یَظْهَرُوا»: اگر غالب شوند. اگر چیره گردند (نگا: توبه / . «یَرْجُمُوکُمْ»: شما را سنگسار میکنند. شما را سنگباران میکنند (نگا: هود / ). «مِلَّة»: دین. آئین.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- رابطه آيات داستان اصحاب كهف، با آيات قبل
- بيان اين كه «اصحاب رقيم»، نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از «رحمت» و «رشد»، در دعاى اصحاب كهف
- معناى اين كه فرمود: «سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم»
- اقرار به توحيد پروردگار و نفى ربوبيت ارباب و آلهه، در گفتگوى اصحاب كهف با خود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف، كه از آيات استفاده مى شود
- نظر مفسران، درباره موقعيت جغرافيایى غار اصحاب کهف
- وجه اين كه با ديدن وضع اصحاب كهف، قلب انسان مملو از رعب و ترس مى شود
- بيان هدف از بعث و بيدار كردن اصحاب كهف
- معناى جمله: «لَبِثنَا يَوماً أو بَعضَ يَومٍ»
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن، درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان و دست يافتن كفار به آنان
- اختلاف و نزاع مشرکان و موحدان، در باره اصحاب كهف
- وجه دلالت داستان اصحاب کهف، بر حق بودن معاد
- مقصود از: «الّذینَ غَلبُوا عَلَی أمرِهِم»
- اختلاف مردم در عدد اصحاب کهف
- هر عملی از هر عاملی، موقوف به اذن و مشیت خدای تعالی است
- وجوه مفسران، در معنای استثناء در آیه شریفه
- معناى دستور: «فراموش نکردن ذکر خدا»، در آیه شریفه
- بيان عدد سال هاى اقامت اصحاب كهف، در غار
- اختلاف مردم در مدت اقامت اصحاب كهف، در غار
- ولايت مستقل، منحصرا از آنِ خداست
- بحث روايتى
- موارد اختلاف روايات، پیرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت در بارۀ تقیه کردن اصحاب كهف
- روايت مشهورى از ابن عباس، در بارۀ داستان اصحاب کهف
- اصحاب كهف، ياران حضرت مهدى «عج» هستند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف و سرگذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف، در تعدادی از روایات
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف، كجاست؟
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً «20»
زيرا اگر آنان (مشركان) بر شما دست يابند، سنگسارتان خواهند كرد، يا شما را به آيين خودشان باز خواهند گرداند و در اين صورت هرگز رستگار نخواهيد شد.
پیام ها
1- در مواردى براى حفظ جان و ايمان، تقيه واجب است. لا يُشْعِرَنَ ... يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ ...
2- كسى كه در حفاظت از خود و ايمانش كوتاهى كند و منحرف شود، هرگز رستگار نمىشود. «لَنْ تُفْلِحُوا»
3- منطقِ «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو» با قرآن مخالف است.
«يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا»
4- قهر محيط و جبر جامعه و حكومت، غالباً نوع مردم را منحرف و بدبخت مىكند، ولى بايد در مقابل آن ايستاد. «يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً»
5- سنگسار شدن در راه حق، عيب نيست، ولى انحراف و ارتداد عيب است.
«يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً»
6- مرتد، هرگز رستگار نمىشود. «يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 155
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً «20»
از جمله مذاكره اصحاب كهف آنكه: بايد رونده به شهر، مخفيانه وارد شود، زيرا اكثر اهل شهر تابع دقيانوس هستند:
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ: بدرستى كه اهل شهر اگر مطلع شوند، يا قادر و ظفر يابند بر شما. يَرْجُمُوكُمْ: سنگسار سازند شما را و بكشند. أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ: يا برگردانند شما را در كيش خود. وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً: و هرگز رستگارى نيابيد در آن وقت كه به دين آنها درآييد هيچوقت، يعنى هرگز روى نجات نيابيد و هميشه در عذاب باشيد اگر دين آنها را اختيار كنيد.
تنبيه: تأمل و تدبر در سخنان اصحاب كهف، علاقمندان دين آنها را آگاهى
جلد 8 - صفحه 32
است كه در هر مرحلهاى احكام دين را مراعات نمايند، چنانچه در اول مرتبه راجع به تهيه غذا سفارش حلال را نمود، و ثانيا تلطف را منظور، سپس امر خود را مخفى دارد كه اگر اطلاع يابند هر آينه شما را سنگسار يا از دين حق برگردانند، و مرتد شدن از دين حق رستگارى نخواهد داشت. اين تأكيد در ثبات و استقامت در دين، و پايدارى در آنست، و به همين جهت جلاى وطن اختيار، و ترك شوكت و اقتدار نمودند براى سلامتى دين؛ و البته اين طريقه شيوه مرضيه هر علاقمند به دين حق است، چنانچه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل لم يتغيّر من دينه شيء «1».
مؤمن اگر كشته شود پس زنده شود پس كشته شود، تغيير نكند از دين او چيزى. (اين فرمايش تاكيد در ثبات باشد) فتدبّر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَساءَلُوا بَيْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً «19» إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً «20»
ترجمه
و همچنين برانگيختيم ايشانرا تا پرسش كنند ميانشان گفت گويندهاى از ايشان كه چه قدر درنگ كرديد گفتند درنگ كرديم يك روز يا پارهاى از روز گفتند پروردگار شما داناتر است بآنچه درنگ كرديد پس بفرستيد يكى از خودتان را با اين درمتان بسوى شهر پس بايد ببيند كدام يك از آنها پاكيزهتر است از حيث خوراك پس بياورد شما را بروزى از آن و بايد بدقت در اخفاء امر بكوشد و نبايد آگاه كند بر شما كسيرا
همانا آنها اگر دست يابند بر شما سنگسار كنند شما را يا باز گردانند شما را در كيش خودشان و هرگز رستگار نشويد آنگاه در هيچ زمان.
تفسير
چنانچه خداوند متعال خواب را بر اصحاب كهف مسلّط فرمود كه سالهاى دراز در خواب بودند و بدن و لباسشان نپوسيد و تغيير نكرد براى اظهار قدرت و بودن آيت ايشانرا از خواب بيدار فرمود كه با يكديگر صحبت نمودند و پرسش كردند كه ما چه قدر خوابيديم و چند نماز از ما فوت شده كه بايد قضاء آنرا بجا آوريم براى آنكه در نتيجه اين سؤال و جواب معلوم شود كه چه قدر خوابيدهاند و موجب مزيد علم و معرفت آنها شود بقدرت خداوند و روشن گردد بر ايشان امر معاد قيامت كه در برابر قدرت خداوند سهل است و گفتهاند بزرگتر و رئيس آنها از سايرين اين سؤال را نمود چون ديد مختصر تغيير حالى در آنها پيدا شده و آنها چون ديدند آفتاب بلند شده و وقت چاشت رسيده و صبح خوابيده بودند گفتند اگر صبح ديروز بوده يكروز خوابيديم و اگر صبح امروز بوده پارهاى از روز را خوابيديم نظر بمختصر تغيير حال و گمان مستفاد از خواب معتاد و چون ديدند مويها و ناخنهاشان بلند شده گفتند پروردگارتان داناتر است بمدّت خوابتان و بهتر آنستكه فعلا از اين صحبت صرف نظر نموده فكر غذائى براى خود كنيم يكنفر از خودتان را بفرستيد برود با اين پول سفيدتان در شهر به بيند كدام يك از اغذيه بهتر و پاكيزهتر است يا كدام يك از فروشندگان غذاى خوب پاكيزه دارند بخرد و بياورد و گفتهاند چون اهل آن بلد بعضى موحّد و پارهاى مشرك بودند مقصودشان اجتناب از كشتار اهل شرك بوده و بنابراين ضمير در ايّها راجع باهل مدينه است و بنابر احتمال اوّل راجع بأطعمه است و مؤيّد آن روايت مجالس است از صادقين
جلد 3 صفحه 416
عليهما السلام كه فرمودهاند از كى طعاما تمر است و اطعمه اگر چه در كلام ذكر نشده ولى طعاما دلالت بر آن دارد و مقصود خريدن خرما است و بايد خريدار روزى شما را از آن طعام پاكيزه بياورد و بايد خود را باهل شهر معرّفى نكند و با دقت و تدبير خفى معامله را انجام دهد و كسيرا بر احوال شما مطّلع نسازد چون اگر آنها شما را بشناسند و بر شما دست بيابند سنگسار كنند شما را يا به اجبار بدين خودشان در آورند و بر تقدير اول ببدترين اقسام قتل گرفتار خواهيد شد و بر فرض دوم هرگز روى رستگارى و نجات از عذاب اخروى براى شما نخواهد بود و بعضى تلطّف را كنايه از مدارا و سهل انگارى در مقام معامله گرفتهاند و حديث سابق قمّى ره در شأن نزول سوره مؤيّد معناى اوّل است در هر حال اگر كوتاهى ميكردند در اخفاء امرشان خودشان اسباب گرفتارى دنيوى و خسران اخروى خودشان را فراهم نموده بودند و باين جهت مقصّر و مستحقّ عقاب ميشدند نه براى قبول دين آنها از روى اجبار و اكراه چون كفر ظاهرى اگر باجبار باشد و منتهى باختيار نشود ضرر ندارد و بنابراين اشكالى نيست تا محتاج بجوابهاى بيرون از صواب كه دادهاند باشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم إِن يَظهَرُوا عَلَيكُم يَرجُمُوكُم أَو يُعِيدُوكُم فِي مِلَّتِهِم وَ لَن تُفلِحُوا إِذاً أَبَداً «20»
محققا اينکه كفار و مشركين اگر شما را پيدا كردند و شما بر آنها ظاهر شديد شما را سنگ سار ميكنند يا برميگردانند بكيش خود و اگر چنين شد هرگز رستگاري نداريد و رستگار نميشويد.
إِنَّهُم إِن يَظهَرُوا عَلَيكُم چون در تعقيب شما آمدند تا باب كهف هم رسيدند و شما را نيافتند اگر بيابند محققا شما را يرجموكم رجم در شرع مطهر براي زناي محصنه است که لباس از بدنش خارج كنند و اگر زنست در يك پارچه بپيچند و در گودالي بيندازند و آن قدر سنگ بر او بزنند تا زير سنگها هلاك شود که سختترين انحاء قتل است أَو يُعِيدُوكُم فِي مِلَّتِهِم دست از توحيد و ايمان برداريد و بشرك و كفر آنها داخل شويد و در اينکه صورت وَ لَن تُفلِحُوا إِذاً أَبَداً لن براي نفي تأبيد است بالاخص با تأكيد كلمه ابدا يعني هرگز رستگار نميشويد چون ارتداد پيدا ميكنيد و مرتد ميشويد.
(سؤال) مرتد اگر توبه كند توبه او قبول است يا قبول نيست.
(جواب) مسئله اختلافيست مشهور قائلند بعدم قبول بواسطه ظواهر اينکه آيات لكن تحقيق اينست که قبول ميشود ولي نفع آخرتي دارد و اما احكام دنيوي
جلد 12 - صفحه 340
که مالش بوارث منتقل ميشود وارث مسلم و قتلش هم واجب ميشود و عيالش هم از او جدا ميشود اگر بعد از ثبوت نزد حاكم باشد و اما اگر قبل از ثبوت باشد اگر مالي بعد از توبه پيدا كند مالك ميشود و عيالش هم بعقد جديد ميتواند ازدواج كند و قتلش هم برداشته ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 20)- «چرا که اگر آنها از وضع شما آگاه شوند و بر شما دست یابند یا سنگسارتان میکنند یا به آیین خویش (آیین بت پرستی) باز میگردانند» (إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ).
«و در آن صورت هرگز روی نجات و رستگاری را نخواهید دید» (وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً).
نکات آیه
۱- اصحاب کهف، خود را در صورت اسارت به دست کافران، محکوم به سنگ سار و یا مجبور به پذیرش آیین شرک مى دیدند. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم) «ملّة» به معناى دین و آیین است و جمله «یعیدوکم فى ملّتهم» یعنى: شما را به دین و آیین خود، برمى گردانند.
۲- کیفر روى گردانى از آیین شرک در عصر اصحاب کهف، سنگ سار شدن بود. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم) از جمله معانى ذکر شده براى «رجم» سنگ سار کردن است.
۳- مشرکان، در عصر اصحاب کهف، در صورت بازگشت کامل یکتاپرستان به شرک، از کیفر آنان چشم پوشى مى کردند. (یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم) در اصل، باید براى فعل «یعیدوکم» حرف «إلى» به کار رود; جاى گزینى حرف «فى» گویاى این است که چنان چه اصحاب کهف، به طور کامل، در شرک مستقر شوند و هیچ گفته و کردارى خلاف آن نداشته باشند، مشرکان، از سنگ سار آنان صرف نظر خواهند کرد.
۴- یکتاپرستان، نباید خود را در محیط و شرایطى قرار دهند که بر حفظ ایمان خویش قادر نباشند. (إنّهم إن یظهروا علیکم ... یعیدوکم فى ملّتهم)
۵- لزوم پرهیز از هر اقدامى که مقدمه گرفتار شدن انسان در دام کافران و مشرکان گردد. (ولیتلطّف و لایشعرنّ بکم أحدًا . إنّهم إن یظهروا علیکم) جمله «إنّهم إن یظهروا...» تعلیل است براى توصیه هاى اصحاب کهف که در آیه قبل ذکر شد. آن ها براى پیشْ گیرى از اسارت به دست کافران، به فرستاده خویش توصیه کردند که نرمش داشته باشد و اسرار را فاش نسازد.
۶- جامعه اصحاب کهف، در دفاع از عقاید باطل خویش، تعصّب و شدّت عمل داشتند. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم)
۷- حکومت، در زمان زندگى اصحاب کهف، حکومتى مستبد و ظالم بود. (إنّهم إن یظهروا علیکم یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم)
۸- مشرکان، هرگز رستگار نخواهند شد. (و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۹- پذیرش اجبارى شرک - در صورتى که مقدّمات آن اختیارى باشد - سدّ راه رستگارى است. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) روشن است که انسان مى تواند - در صورت اضطرار - تظاهر به شرک کند، ولى اصحاب کهف، آن را مجوِّز شرکورزى نمى دیدند; زیرا، آنان، از اضطرارى سخن مى گفتند که ممکن بود در نتیجه بى احتیاطى افرادشان حاصل شود.
۱۰- اصحاب کهف، در صورت گرفتارى به دست کافران، سنگ سار شدن را بر پذیرش آیین شرک ترجیح مى دادند. (یرجموکم أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) ارتباط جمله «و لن تفلحوا...» با «یعیدوکم» گویاى این است که اصحاب کهف، تنها، شرک و بازگشت به آیین قوم خویش را مانع رستگارى مى دانستند و درباره سنگ سار شدن چنین دیدگاهى نداشتند.
۱۱- اصحاب کهف، تمامى راه هاى گریز از شرک را - در صورت پذیرش اجبارى آیین مشرکان - برخویش بسته مى دیدند. (او یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا) مراد از «فلاح» - به مناسبت مورد - رستن و رهایى از شرک است.
۱۲- اصحاب کهف، ارتداد و پذیرش دوباره شرک را، گناهى بزرگ و مانع سعادت جاودان خود مى دانستند. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۱۳- اصحاب کهف، از مدّت زمان خواب خویش، کاملاً بى اطلاع بودند. (إنّهم إن یظهروا ... و لن تفلحوا إذًا أبدًا) بدیهى است اگر اصحاب کهف، احتمال گذشت چندین قرن از زمان خوابیدن خویش را مى دادند، هرگونه تغییر و تحوّلى را محتمل مى دیدند و وضعیت سیاسى و اجتماعى جامعه را، همان وضعیت دوران خویش فرض نمى کردند.
۱۴- مرتّدان، براى همیشه، از رستگارى محروم اند. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
۱۵- رستگارى، در گروِ ایمان به خداى یکتا است. (أو یعیدوکم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا)
موضوعات مرتبط
- ارتداد: آثار ارتداد ۱۲
- اصحاب کهف: اجبار اصحاب کهف به شرک ۱; اصحاب کهف و ارتداد ۳; اصحاب کهف و شرک ۱۱، ۱۲; ایمان اصحاب کهف ۱۰; بینش اصحاب کهف ۱، ۱۲; پیش بینى اصحاب کهف ۱۱; تعصب مردم دوران اصحاب کهف ۶; جهل اصحاب کهف۱۳; حکومت دوران اصحاب کهف ۷; خطر سنگسارى اصحاب کهف ۱; شرایط عفو اصحاب کهف ۳; عقیده باطل در دوران اصحاب کهف ۶; قصه اصحاب کهف ۱، ۳، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳; کیفر شرک ستیزى در دوران اصحاب کهف ۲; کیفر موحدان در دوران اصحاب کهف ۲; مدت خواب اصحاب کهف ۱۳; مشرکان دوران اصحاب کهف ۳; موانع سعادت اصحاب کهف ۱۲
- ایمان: اهمیت محافظت از ایمان ۴
- توحید: آثار توحید ۱۵
- حکومت: حکومت استبدادى ۷
- رستگارى: عوامل رستگارى ۱۵; محرومان از رستگارى ۸، ۱۴; موانع رستگارى ۹
- سنگسار: سنگسار در دوران اصحاب کهف ۲
- شرک: آثار شرک ۹; شرک اکراهى ۹; نجات از شرک ۱۱
- ظالمان ۷:
- کافران: اجتناب از توطئه کافران ۵
- کیفر: ترجیح کیفر بر شرک ۱۰
- گناهان کبیره ۱۲:
- مرتد: محرومیت مرتد ۱۴
- مشرکان: اجتناب از توطئه مشرکان ۵; شقاوت مشرکان ۸
- موحدان: مسؤولیت موحدان ۴
منابع