الحجر ٢٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸،سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link143 | آيات ۲۶ - ۴۸ سوره حجر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از ((صلصال من حماء مسنون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link144 | معناى خلقت انسان از «صَلصَال مِن حَمَاءٍ مَسنُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link145 | توضيحاتى درباره معناى لغوى ((جن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link145 | توضيحاتى درباره حقیقت «جانّ» و «جنّ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link146 | آيا ((جان )) همان جن است ؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link148 | معناى كلمۀ «بَشَر»، در آيه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link147 | بحث در مبداء خلقت جن و تناسل و ذيريه داشتن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | توضیحی پیرامون معنای «تسویه» و «نفخ روح الهی در انسان»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link148 | معناى كلمه ((بشر)) و نكته اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه : ((و اذاقال ربك )) هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان، تا روز جزا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link149 | معناى ((سويته )) و ((نفخت فيه من روحى )) و توضيحى در رابطه بين روح و بدن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link154 | ابليس مأمور به سجده بر نوع بشر بود،د نه تنها آدم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link150 | اشاره به وجه استثناء ابليس از ملائكه با اينكه او از جن است و نه از ملائكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link156 | «وقت معلوم»، به چه معناست و براى چه كسى معلوم است؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link151 | وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link157 | چرا شیطان، اغوای خود را به خدا نسبت داد و گفت: «ربّ بِما أغوَیتنی...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۷#link152 | وجه اينكه خداوند لعنت خود را به ابليس اختصاص داد ((عليك لعنتى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link159 | جواب كلّى، به مفسران مزبور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link153 | وجه تقيد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link160 | معناى جملۀ شیطان که گفت: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرض»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link154 | ابليس ماءمور به سجده بر نوع بشر بودند نه تنها آدم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link161 | مراد از «بندگان مُخلَصين»، كه از اغواى شيطان مصون هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link155 | روزى كه تا آن به شيطان مهلت داده شده روز قيامت نيست !]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link162 | معناى آیه «هَذَا صِرَاطٌ عَلَىَّ مُستَقِيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link156 | ((وقت معلوم )) به چه معناست و براى چه كسى معلوم است ؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link165 | مقصود از «عِبَادِى» در آيه شريفه و نقد نظر مفسّران در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link157 | توضيح در مورد نسبت اغواء به خدا در ((رب بما اعوتينى ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link167 | معناى اين كه جهنم هفت در دارد: «لَهَا سَبعَةُ أبوَاب...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link158 | وجوهى كه مفسران براى توجيه حمل جمله : ((بما اغويتنى )) براضلال ابتدائى خدا ذكر كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link168 | «متّقين» در آيه شریفه، اعمّ از «مُخلَصِين» هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link159 | جواب كلى به مفسران مزبور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link169 | نقد سخن «فخر رازى» كه گفته است مراد از «متقين»، كسانى اند كه ازشرك بپرهيزند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link160 | معناى جمله : ((لا زينن لهم فى الارض )) و دلالت آن بر اينكه زمين ظرف اغواى شيطاناست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link161 | مراد از ((عبادت مخلصين )) كه از اغواى شيطان مصون هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۸#link162 | معناى بر خدا بودن راه شيطان ((هذا صراط على مستقيم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link163 | آيه : ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان ...)) متضمن سه جواب به ابليس است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link164 | رواياتى چند درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link165 | مقصود از ((عبادى )) و استثناء در آيه شريفه و نقد نظر مفسران در اين خصوص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link166 | اثبات سلطنت و ولايت براى ابليس ، با سلطنت مطلقه خدا منافات ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link167 | معناى اينكه جهنم هفت در دارد: ((لها سبعة الواب ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link168 | ((متقين )) در آيه : ((ان متقين فى جنات ...)) اعم از ((مخلصين )) در آيه : ((الا عبادكمنهم المخلصين )) است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link169 | نقد و ابطال سخن ((فخر رازى )) كه گفته است مراد از ((متقين )) كسانى است كه ازشرك بپرهيزند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link170 | بيان حال متقين در ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link170 | بيان حال متقين در ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link171 | قضاهاى رانده شده اى كه در قرآن حكايت شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link171 | قضاهاى رانده شده اى كه در قرآن حكايت شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link172 | رواياتى درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link172 | بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۱۹#link173 | چند روايت درباره وقت يوم معلوم در آيه ((فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link174 | رواياتى در بيان مراد از درهاى جهنم در آیه: «لَهَا سَبعَةُ أبوَاب...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link174 | روايتى در بيان مراد از درهاى جهنم در ذيل جمله : ((لها سبعة ابواب ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير آیه: «إخوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۰#link175 | چند روايت در تفسير و بيان مراد جمله : ((اخوانا على سرر متقابلين ))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۴

کپی متن آیه
وَ الْجَانَ‌ خَلَقْنَاهُ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ مِنْ‌ نَارِ السَّمُومِ‌

ترجمه

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!

|و جن را پيش از آن از آتش نافذ آفريديم
و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى‌دود خلق كرديم.
و طایفه دیوان را پیشتر از آتش گدازنده، خلق کردیم.
و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بی دود پدید آوردیم.
و جن را پيش از آن از آتش سوزنده بى‌دود آفريده بوديم.
و پیشتر جن [/ابلیس‌] را از آتشباد آفریده بودیم‌
و پريان را پيش از آن از آتش سوزان بى‌دود و نفوذكننده آفريديم.
و جنّ را پیش از آن از آتشِ سراپا شعله بیافریدیم.
و پیش از آن، جنیان را از آتشی مسموم [:زهرآگین] آفریدیم.
و جن را بیافریدیم از پیش از آتشی که بوی او است کشنده‌

And the jinn We created before, from piercing fire.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٢٦ آیه ٢٧ الحجر ٢٨
سوره : سوره الحجر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْجَآنَّ»: جنّ. جانّ و جنّ به یک معنی است (نگا: إسراء / ، رحمن / و ). موجودات عاقلی هستند که با حواسّ ما درک نمی‌شوند و مؤمن و کافر و مطیع و سرکش دارند و دارای تکلیف و مسؤولیّتند. «السَّمُوم»: شعله و زبانه آتش بدون دود. بسیار گرم و سوزان. «نَارِ السَّمُومِ»: اضافه عام به خاصّ، و یا موصوف به صفت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ «27»

وقبل از انسان، جنّ را از آتشى سوزان و نافذ آفريديم.

نکته ها

«صَلْصالٍ» به گِل خشك و نپخته‌اى گويند كه هرگاه در آن دميده شود، صداى صوت از آن‌

جلد 4 - صفحه 455

برخاسته مى‌شود. «1» «حَمَإٍ» به گِل تيره رنگ و «مَسْنُونٍ» به معناى متغير است.

«سموم» به باد داغى گفته مى‌شود كه مثل سمّ در عمق جان انسان اثر مى‌گذارد.

اين آيه، يا اشاره به آفرينش اوّلين انسان يعنى حضرت آدم است، «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» «2» و يا مراد سير آفرينش همه انسان‌هاست كه مواد زمين از طريق غذا و نطفه به صورت انسان درمى‌آيد، همان گونه كه در سوره كهف آيه 37 مى‌خوانيم كه انسان در آغاز خاك، سپس نطفه و سپس به صورت انسان درمى‌آيد. «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا» «3»

در فرهنگ قرآن، جنّ موجودى مكلّف است كه مورد خطاب خداوند قرار گرفته است، «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»* و قرآن را مى‌فهمد. در اوّلين آيه از سوره جنّ مى‌خوانيم: «اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ» گروهى از جنّ قرآن را گوش كردند.

جنّ همانند انسان داراى شهوت است. چنانكه درباره زنان بهشتى مى‌خوانيم كه آنها باكره هستند، نه انسانى با آنها آميزش كرده و نه جنّى. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» «4» و طبق اين آيه آفرينش آن از آتش و قبل از انسان بوده است. چنانكه ابليس از جنّ است، «كانَ مِنَ الْجِنِّ» وهمانند ديگر كافران از جنّ به دوزخ مى‌رود. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ» «5»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ «27»

وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ‌: و جن را بيافريديم پيش از انسان. مِنْ نارِ السَّمُومِ‌:


«1» تبيان، جلد 3، صفحه 331.

جلد 7 - صفحه 100

از آتش بى‌دود كه از غايت لطافت در مسام نفوذ كند و صواعق از آن متكون گردد. از ابن مسعود «1» نقل نموده كه سموم دنيا جزئى است از هفتاد و دو جزء سمومى كه جن از آن خلق شده. در انوار «2» گفته كه: ممتنع نيست خلق حيات در اجرام بسيط، چنانكه ممتنع نيست خلق آن در جواهر مجرده، و ممكن است خلق جن هم از عناصر اربعه، لكن عنصر نارى آن غلبه دارد و به اعتبار غلبه ذكر شده.

تنبيه: از آيه شريفه چند چيز مستفاد مى‌شود:

1- اصل خلقت ثقلين يعنى جن و انس.

2- ظهور كلمات قدرت سبحانى در خلقت انسانى كه عقول از كيفيت آن و اله و متحيرند.

3- اشاره به آنكه فضيلت انسانى به علم و عمل است نه به اصل و نسب.

النّاس من جهة التّمثال اكفاء

ابوهم ادم و الامّ حوّاء

لا فضل الّا لاهل العلم انّهم‌

الى الهدى لمن استهدى ادلّاء

4- تنبيه بر مقدمه ثانيه كه امكان حشر و بعث موقوف بر آنست، و آن قبول مواد باشد براى جمع و احياء و حشر.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «26» وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ «27» وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ «28» فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ «29» فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30)

إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (31) قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32) قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (33) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34) وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ (35)

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم آدم را از گل خشكى از لاى ريخته شده‌

و جن را آفريديمش پيش از آن از آتش سوزان‌

و هنگاميكه گفت پروردگار تو مر فرشتگان را كه من آفريننده‌ام آدمى را از گل خشكى از لاى ريخته شده‌

پس چون درست كردم آنرا و دميدم در آن از روحم پس بيفتيد مر او را سجده كنندگان‌

پس سجده كردند فرشتگان همگى بتمامى‌

مگر شيطان كه ابا نمود از آنكه باشد با سجده كنندگان‌

گفت اى شيطان چيست مر تو را كه نميباشى با سجده كنندگان‌

گفت نباشم كه سجده كنم مر آدمى را كه آفريدى او را از گل خشك از لاى ريخته شده‌

گفت پس بيرون رو از آن پس همانا توئى رانده شده‌

و بدرستيكه بر تو است دورى از رحمت تا روز جزا.

تفسير

خداوند حضرت آدم را خلق فرمود از گل خشك شده‌اى ميان تهى كه‌


جلد 3 صفحه 251

اگر چيزى يا باد بآن ميخورد صدا ميكرد و باين مناسبت از آن بصلصال كه مأخوذ از صلصله بمعناى قعقعه سلاح است تعبير شده و بعضى گفته‌اند چهل سال اين قالب بى‌روح در آفتاب بود و ملائكه چنين صورتى را نديده بودند و نميدانستند خداوند از آن چه اراده فرموده و اين كالبد ساخته شده بود از لاى ريخته شده بصورت آدمى يا لجن بد بو چون حمأ بمعناى لاى و لجن است و مسنون بمعناى مصوّر يا ريخته شده يا بوى بد گرفته است و در اين باب حديثى در سوره بقره ذيل آيه و علّم آدم الاسماء ذكر شد و جانّ پدر اجنّه را كه قمّى فرموده او پدر ابليس است خداوند قبلا خلق فرموده بود از آتش سوزان نافذ در مسامّ ابدان و بعضى گفته‌اند جانّ همان ابليس، شيطان معروف است ولى از بعضى روايات استفاده ميشود كه اجنّه و شياطين دو نوعند اجنّه مؤمن و كافر دارند و شياطين همگى كفّارند از نسل ابليس و زاد و ولد ندارند تخم ميگذارند مانند پرندگان و اولادشان تمامى ذكورند اناث ندارند در هر حال خداوند قبلا بملائكه فرمود من ميخواهم آدمى را از چنين مادّه‌اى خلق كنم و چون اعضاء و جوارح آنرا راست و درست نمودم و از روح خود در آن دميدم در برابر آن سجده كنيد و ظاهرا مراد آنست كه او را قبله خود قرار دهيد و براى خدا سجده كنيد و اين نهايت خضوع و احترام ملائكه بود از او چون سجده براى غير خدا جائز نيست و از چند روايت معتبره استفاده ميشود كه آن روح مطهر و مقدّس و برگزيده‌اى بود كه خداوند خلق فرموده بود آنرا بيد قدرت خود و نسبت داد آنرا بخود تشريفا مانند خانه كعبه كه آنرا خانه خود خوانده و مأخوذ از ريح بمعناى باد است چون شبيه بآنست در لطافت و در علم حكمت ثابت شده كه روح انسانى از عالم امر و مجرّد است از مادّه و تعلّق ميگيرد از عالم غيب اولا به بخار لطيف منبعث از قلب و افاضه ميكند بآن قوّه حيات را پس سرايت ميكند با آن قوّه در شرائين و اعماق بدن ولى تعلّق آن تدبيرى است نه حلولى يعنى حاكم در آن است نه ممزوج بآن و بر اين معنى شواهدى هم در اخبار ائمه اطهار موجود است و بنابراين تعبير بنفخ كه بمعناى دميدن است از باب تمثيل و تشبيه معقول بمحسوس است نه بطور حقيقت مگر آنكه گفته شود نفخ هر چيزى بحسب حال آنچيز است نفخ موجود مجرد، عبارت از تعلّق دادن آنست چون حكما گفته‌اند الفاظ موضوع است براى معانى عامّه نه‌


جلد 3 صفحه 252

معانى متبادره و در اين باب اخبارى در سوره بقره ذيل آيات راجع بقصه حضرت آدم گذشت و پس از امر الهى بسجده در مقابل حضرت آدم كليّه و تمام ملائكه كه اصناف متعدده بودند و هر صنفى بعبادت مخصوصى اشتغال داشتند در پيشگاه او خاضع و ساجد شدند جز ابليس عليه اللعنة كه تكبر و خود سرى نمود و اباء و امتناع كرد كه با ملائكه سجده نمايد چون از جنس آنها نبود و از بنى جانّ بود نهايت آنكه چندى با آنها در آسمان مشغول بعبادت بود و مأمور بسجود شد و باين مناسبت بكلمه الا استثناء از آنها شده است مانند آنكه پادشاه حكم كند اهل تهران بيرون روند از شهر و همه بروند جز يكنفر كه از اهل تهران نباشد و مقصر شود كه معلوم ميشود مراد ساكنان در تهران بوده اينجا هم معلوم ميشود مراد از ملائكه ساكنان ملأ اعلى بودند كه اشتغال بعبادت خدا داشتند و محتمل است استثناء منقطع باشد كه در كلام عرب و قرآن رائج است و بعضى گفته‌اند ابليس هم از ملائكه بوده ولى خلاف تحقيق است در هر حال خداوند باو فرمود چه موجب شد تو را كه با ملائكه سجده نكردى آن ملعون با كمال تكبّر و غرور جواب داد نباشد و نشايد مرا كه مخلوقم از نار كه جسم لطيف نورانى است كه سجده كنم در برابر آدمى كه آفريدى آنرا از گل و لاى كه جسم كثيف ظلمانى است و افتخار نمود باصل و نسب و غفلت كرد از علم و ادب لذا خطاب پر عتاب از مصدر جلال باو صادر گرديد كه بيرون شو از منزلت و مكانت خود در آسمان و خارج شو از زمره ملائكه همانا توئى مطرود و مردود و محروم از هر خير و كرامت و رحمت و سعادت تا روز قيامت كه روز جزاى متمردان و متكبّران و گنه‌كاران است و اين دليل است بر آنكه آن ملعون هيچگاه مشمول رحمت نخواهد شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الجَان‌َّ خَلَقناه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ مِن‌ نارِ السَّمُوم‌ِ «27»

و طايفه‌ جن‌ ‌را‌ خلق‌ كرديم‌ پيش‌ ‌از‌ خلقت‌ انس‌ ‌از‌ آتش‌ افروخته‌ حديث‌ بسيار مفصلي‌ بالغ‌ ‌بر‌ چندين‌ صفحه‌ درباره‌ خلقت‌ جن‌ و انس‌ ‌در‌ برهان‌ نقل‌ كرده‌ ‌که‌ ‌از‌ وضع‌ كتاب‌ خارج‌ ‌است‌ مراجعه‌ كنيد.

و الجان‌ جن‌ بمعني‌ مستور ‌است‌ و لذا بچه‌ ‌در‌ رحم‌ ‌را‌ جنين‌ گويند و چون‌ طائفه‌ جن‌ ‌از‌ نظرها مستور ‌است‌ بمقتضاي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: إِنَّه‌ُ يَراكُم‌ هُوَ وَ قَبِيلُه‌ُ مِن‌ حَيث‌ُ لا تَرَونَهُم‌ أعراف‌ ‌آيه‌ 26.

جن‌ّ گفتند و حكما تعريف‌ كردند گفتند الجن‌ جسم‌ ناري‌ يتشكل‌ باشكال‌ مختلفة ‌حتي‌ الكلب‌ و الخنزير سوي‌ الانبياء و الاوصياء مقابل‌ ملك‌ ‌که‌ گفتند جسم‌ نوري‌ يتشكل‌ باشكال‌ مختلفة ‌حتي‌ الانبياء سوي‌ الكلب‌ و الخنزير خَلَقناه‌ُ مِن‌ قَبل‌ُ ‌يعني‌ قبل‌ ‌از‌ خلقت‌ آدم‌ و جمعيت‌ ‌آنها‌ چندين‌ هزار برابر جمعيت‌ إنس‌ ‌است‌.

چنانچه‌ ميفرمايد: يا مَعشَرَ الجِن‌ِّ قَدِ استَكثَرتُم‌ مِن‌َ الإِنس‌ِ أنعام‌ ‌آيه‌ 128 و ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ صفحه‌ زمين‌ و طبقات‌ آسمانها ‌را‌ پر كرده‌ بودند ‌از‌ كثرت‌ جمعيت‌ و ‌آنها‌ ‌هم‌ ذوي‌ العقول‌ هستند و مكلف‌ بتكاليف‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ ذاريات‌ ‌آيه‌ 56 و اينها ‌هم‌ طوائفي‌ هستند و ميانه‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مؤمن‌ و كافر

جلد 12 - صفحه 28

صالح‌ و طالح‌ مطيع‌ و عاصي‌ هست‌ و آيات‌ شريفه‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ ناطق‌ ‌است‌ ‌در‌ سوره‌ جن‌ّ ‌که‌ طايفه‌ ‌از‌ جن‌ّ شرفياب‌ حضور پيغمبر شدند و كلماتي‌ بسمع‌ مباركش‌ عرض‌ كردند ‌من‌ جمله‌ وَ أَنّا مِنَّا الصّالِحُون‌َ وَ مِنّا دُون‌َ ذلِك‌َ ‌آيه‌ 11 و ‌من‌ جمله‌ وَ أَنّا مِنَّا المُسلِمُون‌َ وَ مِنَّا القاسِطُون‌َ ‌آيه‌ 4.

و ‌از‌ قاسطون‌ كفار ‌آنها‌ هستند. بقرينه‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً و شيطان‌ و ذريه‌ و قبيله‌ ‌او‌ يكي‌ ‌از‌ طوائف‌ جن‌ هستند و اكثريت‌ دارند نسبت‌ بساير طوائف‌ (مِن‌ نارِ السَّمُوم‌ِ) سموم‌ بزبان‌ فارسي‌ شعله‌ آتش‌ ‌است‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ الو ميكنند و ‌در‌ لغة ريح‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ آتش‌ برخاسته‌ ميشود و چون‌ ماده‌ اصلي‌ جن‌ّ لطيف‌ ‌است‌ و شعله‌ آتش‌ يك‌ قسم‌ ‌از‌ هواي‌ لطيف‌ ‌است‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خود‌ آتش‌ ‌که‌ ماده‌ ‌او‌ هيزم‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: الَّذِي‌ جَعَل‌َ لَكُم‌ مِن‌َ الشَّجَرِ الأَخضَرِ ناراً فَإِذا أَنتُم‌ مِنه‌ُ تُوقِدُون‌َ يس‌ ‌آيه‌ 80.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 27)- «و جنّ را پیش از آن از آتش گرم و سوزان خلق کردیم» (وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ).

نکات آیه

۱- خداوند، جنیان را از آتش داراى بادهاى سوزان آفرید. (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم) «سموم» در لغت به معناى باد سوزان است.

۲- جن، موجودى مستور و پوشیده از دیده انسانها (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم) برداشت فوق، مبتنى بر این است که احتمالاً وجه تسمیه «جن» به این اسم، با توجه به معناى لغوى آن باشد که به معناى مستور بودن از حواس است.

۳- جن قبل از خلقت انسان، آفریده شده است. (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم)

۴- خداوند، اراده خود را در عالم طبیعت از طریق عاملهاى طبیعى محقق و عملى مى سازد. (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم)

۵- جن، موجودى مادى است. (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم)

۶- خلقت جن از آتش، از آیات خداوند است. (و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم)

روایات و احادیث

۷- «عن النبى(ص) قال: ... هذه النار جزء من سبعین جزءاً من نار السموم التى خلق منها الجانّ و تلا هذه الأیة: «و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم»;[۱] از رسول اکرم(ص) روایت شده است که فرمود: این آتش (دنیا در حرارت و تأثیر) یک هفتادم از آتش سمومى است که جن از آن آفریده شده است و [رسول خدا(ص)] این آیه را تلاوت فرمود: و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم».

موضوعات مرتبط

  • آتش: آتش سموم ۷; ویژگی های آتش دینوی ۷
  • آیات خدا : موارد آیات خدا ۶
  • انسان: تاریخ خلقت انسان ۳
  • جن: تاریخ خلقت جن ۳; جنس جن ۵; جن از آتش ۱، ۶، ۷; خفاى جن ۲; خلقت جن ۶; عنصر خلقت جن ۱، ۷; مادیت جن ۵
  • خدا: خالقیت خدا ۱; مجارى اراده خدا ۴
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۴
  • موجودات: موجودات پنهان ۲

منابع

  1. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۷۸.