محمد ٢٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=پس آیا امید دارید (چنین است) که هر گاه به سرپرستی گمارده شدید آنکه تبهکاری کنید در زمین و ببرید رشته خویشاوندیهای خویش را | |-|معزی=پس آیا امید دارید (چنین است) که هر گاه به سرپرستی گمارده شدید آنکه تبهکاری کنید در زمین و ببرید رشته خویشاوندیهای خویش را | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = | {{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = محمد ٢١ | بعدی = محمد ٢٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«عَسَیْتُمْ»: کلمهای است که بیانگر انتظار حصول بعد از خود است. یعنی توقع و انتظار جز این را دارید. «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ ...»: (تَوَلَّیْتُمْ) فعل شرط، جواب شرط محذوف و یا (عَسَیْتُمْ) مقدم است، و (أَن تُفْسِدُوا فِیالأرْضِ) خبر (عَسَیْتُمْ) است. بعضی هم مجموع جمله (فَهَلْ عَسَیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ) را جزای شرط میدانند. | «عَسَیْتُمْ»: کلمهای است که بیانگر انتظار حصول بعد از خود است. یعنی توقع و انتظار جز این را دارید. «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ ...»: (تَوَلَّیْتُمْ) فعل شرط، جواب شرط محذوف و یا (عَسَیْتُمْ) مقدم است، و (أَن تُفْسِدُوا فِیالأرْضِ) خبر (عَسَیْتُمْ) است. بعضی هم مجموع جمله (فَهَلْ عَسَیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ) را جزای شرط میدانند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۴
ترجمه
محمد ٢١ | آیه ٢٢ | محمد ٢٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَسَیْتُمْ»: کلمهای است که بیانگر انتظار حصول بعد از خود است. یعنی توقع و انتظار جز این را دارید. «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ ...»: (تَوَلَّیْتُمْ) فعل شرط، جواب شرط محذوف و یا (عَسَیْتُمْ) مقدم است، و (أَن تُفْسِدُوا فِیالأرْضِ) خبر (عَسَیْتُمْ) است. بعضی هم مجموع جمله (فَهَلْ عَسَیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ) را جزای شرط میدانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۲۳ سوره محمد
- اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤ منان هدايت يافته
- مقصود از اشراط ((علامات )) قيامت و اينكه فرمود: علامتهاى قيامت آمده است
- معناى اينكه خدا متقلب و مثواى شما را مى داند
- معناى جمله ((المغشى عليه من الموت )) و تطبيق آن بر گروهى از افراد ضعيف الايمان
- معناى آيه : ((طاعة و قول معروف ...)) كه درباره مؤ منان مريض القلبى است كه ازعمل به وظيفه قتال و جهاد سرباز مى زند
- احتمالات ديگرى كه در كلمه ((طاعة ....)) وجود دارد
- مقصود از كسانى كه مرتدين به آنها وعده اطاعت مى دادند
- معناى اينكه منافقان بيمار دل به سيمايشان و در لحن قولشان شناخته مى شوند
- (رواياتى در ذيل آيه : ((و منهم من يسمع اليك ...)) و درباره علائم قيامت ، استغفار وصلهرحم )
- رواياتى راجع به اينكه در زمان پيامبر (ص ) دشمنى با على (ع ) علامت نفاق بوده است
نکات آیه
۱- ترک جهاد، زمینه محو ارزش ها و به فساد کشیده شدن جامعه (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض ) برداشت یاد شده با توجه به دو نکته به دست مى آید: ۱- «تولّیتم» به معناى روى گرداندن از جهاد باشد که در آیه قبل مطرح شده است. ۲- تعبیر «عسیتم ...أن تفسدوا فى الأرض» در معنا، جواب «إن تولّیتم» به شمار آید.
۲- جهاد در راه خداوند، تضمین کننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى - اجتماعى (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) «تولّیتم» به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آیه بر مطلب بالا دلالت دارد.
۳- هشدار خداوند به مؤمنان روى گردان از جهاد، نسبت به سقوط در دام فساد و بریدن از خویشاوندان (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) برداشت بالا بنابر این نکته است که مخاطب «إن تولّیتم»، بیماردلانى باشند که در برابر فرمان جهاد سستى کرده و خداوند با تذکر و هشدار، آنان را به تسلیم در برابر فرمان هاى خویش دعوت کرده است.
۴- ترک رهنمودها و قوانین الهى، زمینه تبدیل شدن انسان به عنصرى فسادگر و بى عاطفه و نه صرفاً بى ایمان (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) با توجه به متعدى آمدن واژه «تفسدوا»، استفاده مى شود که روى گردانى از جهاد و سایر تکالیف دینى، صرفاً موجب فاسد شدن خود فرد نمى شود; بلکه او در نتیجه فساد شخصى، ناگزیر فسادگر نیز مى گردد. جمله «تقطّعوا أرحامکم» بر بى عاطفه شدن متخلفان جهاد دلالت دارد.
۵- گناه ترک واجبات از سوى فرد، داراى پیامدهاى ناگوار اجتماعى (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض ) واژه «فى الأرض»، مى رساند که فسادِ روى گردانان از دین و تکالیف الهى، محدود و منحصر در قلمرو وجود خودشان نیست; بلکه همچون بیمارى مسرى در بستر جامعه شیوع مى یابد.
۶- جهاد، در نگاه بیماردلانِ سست ایمان، عامل فساد، فتنه و برادرکشى * (الذین فى قلوبهم مرض ... إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض ) برداشت بالا بدان اختمال است که مجموع آیه، پاسخى به بهانه جویى ها و دستاویزهاى منافقان و عناصر سست ایمان باشد; زیرا از این پاسخ، استفاده مى شود که بیماردلان براى توجیه فرار خویش از جهاد، آن را مایه فساد و برادرکشى مى شمردند; ولى خداوند به ایشان یادآور شده که مفسد و برادرکش واقعى شمایید که به دنیا چسبیده و براى حفظ دنیایتان هر کارى خواهید کرد.
۷- اخبار خداوند از فسادگرى و خویشاوندکشىِ عناصر سست ایمان منافق، درصورت رسیدن به حکومت (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) برداشت بالا بنابر این نکته است که «تولّیتم» از ماده «ولایت» و به معناى بر عهده گرفتن حاکمیت باشد و مخاطب آن بیماردلانى باشند که به دلیل سست ایمانى به هنگام فرمان جهاد، به وحشت افتاده و از آن طفره مى روند.
۸- لزوم برخوردارى حاکمان و متولیان جامعه، از ایمان راسخ و شجاعت و ایثار (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) بنابر این که «تولّیتم» به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بیماردلان ترسو و سست ایمان باشد، از مفهوم آیه به مطلب بالا مى توان ره برد.
۹- قدرت و امکانات در دست انسان هاى ناصالح، ابزار فسادانگیزى و گسستن عواطف انسانى (فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) بنابراین که «تولّیتم» به معناى عهده دارى امور باشد; در حقیقت آیه شریفه هشدارى به بیماردلان سست ایمان است که اگر روزى، قدرت و حکومت در دستشان قرار گیرد، فسادگرى آنان گسترش یافته و پهنه زمین را آلوده مى سازند.
۱۰- «قطع رحم»، گناهى بزرگ و در ردیف فسادانگیزى در زمین (تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) از این که «تقطّعوا أرحامکم» در کنار «تفسدوا فى الأرض» قرار گرفته و از میان همه گناهان اختصاص به ذکر یافته است; بزرگى گناه آن استفاده مى شود.
۱۱- گسترش فساد در جامعه، زمینه گسستن عواطف خویشاوندى * (تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامکم) برداشت بالا بدان احتمال است که تقدم «تفسدوا فى الأرض» بر «تقطّعوا أرحامکم»، اشاره به تقدم معنوى و تأثیر فساد در قطع رحم، داشته باشد.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: زمینه محو ارزشها ۱
- افساد: ابزار افساد ۹
- افسادفى الأرض: موارد افسادفى الأرض ۱۰
- امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۹
- برادرکشى: عوامل برادرکشى ۶
- بیماردلان: بینش بیماردلان ۶
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۱، ۵; زمینه حفظ مصالح جامعه ۲
- جهاد: آثار ترک جهاد ۱; آثار جهاد ۲; حقیقت جهاد ۶; هشدار به تارکان جهاد ۳
- حاکمان: اهمیت ایثار حاکمان ۸; اهمیت ایمان حاکمان ۸; اهمیت شجاعت حاکمان ۸
- خدا: هشدارهاى خدا ۳
- خویشاوندان: زمینه قتل خویشاوندان ۷
- روابط: زمینه حفظ روابط اجتماعى ۲; زمینه حفظ روابط عاطفى ۲
- رهبرى: اهمیت ایثار رهبرى ۸; اهمیت ایمان رهبرى ۸; اهمیت شجاعت رهبرى ۸
- سست ایمانان: بینش سست ایمانان ۶
- عصیان: آثار عصیان ۴; عصیان از خدا ۴
- عواطف: زمینه تضعیف عواطف ۹، ۱۱
- فساد: آثار گسترش فساد ۱۱; زمینه فساد ۱، ۳، ۴; عوامل فساد ۶
- قدرت: آثار قدرت ۹
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۷
- قطع رحم: زمینه قطع رحم ۳; گناه قطع رحم ۱۰
- قلب: زمینه قساوت قلب ۴
- گناه: آثار اجتماعى گناه ۵; گناهان کبیره ۱۰
- منافقان: افساد منافقان ۷; خویشاوندان منافقان ۷; ویژگیهاى حکومت منافقان ۷
- واجبات: آثار اجتماعى ترک واجبات ۵