روایت:الکافی جلد ۸ ش ۶۹: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۸ ش ۶۹ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۸ ش ۶۹ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۴
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن محبوب عن محمد بن اسحاق المدني عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۶۸ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۷۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۳۷
امام باقر عليه السّلام فرمود: از رسول خدا (ص) در مورد گفتار خداى عز و جل پرسش شد (كه فرمايد): «روزى كه پرهيزگاران را محشور كنيم كه به پيشگاه خداى رحمان وارد شوند» (سوره مريم آيه ۸۵) فرمود: اى على اين واردشوندگان جز سوارانى نيستند، اينان مردانى هستند كه از خدا ميترسند و خدا نيز دوستشان دارد و آنها را مخصوص خويش ساخته و كردارشان را پسنديده و پرهيزكارانشان ناميده است، سپس فرمود: اى على سوگند بدان كه دانه را شكافت و جاندار را آفريد كه براستى آنها از گورهاى خويش بيرون آيند و فرشتگان باستقبالشان روند با شترانى از شتران عزت كه بر آنها است پالانهائى از طلا كه بدرّ و ياقوت پوشيده است و روپوش آنها پارچه ديبا و زربفت است، و مهار آن شتران طنابى ارغوانى است كه آنها را بوسيله آن شتران بمحشر ميبرند، و بهمراه هر مردى هزار فرشته از پيش رو و از راست و چپشان هست كه آنها را با اين تزيينات بجلو برند تا بدر بزرگ بهشت برسانند، و دم در بهشت درختى است كه از سايه هر برگ آن هزار نفر از مردم ميتوانند استفاده كنند، و در طرف راست درخت چشمهاى پاك و پاكيزه است. فرمود: پس از آن چشمه جرعهاى مينوشند كه خدا بوسيله همان جرعه حسد را از دلهاشان پاك كند و موها را از تنشان بريزد، و اين است گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «و نوشاندشان پروردگارشان آشاميدنى پاك» (سوره دهر آيه ۲۱) (يعنى) از اين چشمه پاكيزه. فرمود: سپس بسوى چشمه ديگرى كه در سمت چپ آن درخت است باز گردند و در آن غسل كنند و آن چشمه زندگى است كه پس از آن هرگز نخواهند مرد، فرمود: سپس در پيشاپيش عرش آنان را واميدارند در حالى كه بكلى از تمام آفات و بيماريها و گرما و سرما آسوده شدهاند پس خداى جل ذكره بفرشتگانى كه همراه آنان هستند فرمايد: دوستان مرا ببهشت بريد و با مخلوقات ديگر متوقفشان نكنيد زيرا خوشنودى من بر ايشان پيشى جسته و رحمتم بر اينها واجب گشته و چگونه بخواهم تا آنها را با خوب كرداران و بدكاران نگاه دارم. فرمود: پس فرشتگان آنها را بسوى بهشت برند و چون بدر بزرگ بهشت رسند فرشتگان ضربهاى بحلقه در زنند كه صداى آن بصورت آژيرى بلند برآيد و آن آژير بگوش هر حوريهاى كه خداى عز و جل براى دوستانش در بهشت آماده كرده برسد، و با شنيدن آن صدا بيكديگر مژده دهند و بهم بگويند: دوستان خدا بنزد ما آمدند. در اين هنگام در باز شود و اينان داخل بهشت شوند و همسران حور العين آنها و ساير آدميزادگان (كه در آنجا هستند) سركشيده و بآنها گويند: خوش آمديد كه براستى چقدر اشتياق ما بديدار شما شديد بود، آن دوستان خدا نيز مانند همين سخن را بآنها گويند. على عليه السّلام عرضكرد: اى رسول خدا بفرمائيد: اينكه خدا ميفرمايد: «غرفههاى ساختهاى كه روى آنها غرفههاى ديگرى است» (سوره زمر آيه ۲۰ با مختصر اختلافى) اين غرفهها روى چه ساخته شده؟ فرمود: اى على اينها غرفههائى است كه خداى عز و جل از درّ و ياقوت و زبرجد براى دوستانش ساخته، سقفهايش طلا است كه با نقره بكار رفته، هر غرفهاى هزار در طلا دارد، دم هر درى از آنها فرشته گماشته شده، در آنها فرشهائى است گرانقدر كه رويهم افتاده و از حرير و ديبا است و برنگهاى گوناگون است و لايه آنها از مشك و كافور و عنبر است، و همين است گفتار خداى عز و جل «و فرشهاى گرانقيمت» (سوره واقعه آيه ۳۴). و هنگامى كه مؤمن را بمنزلهايش در بهشت وارد كنند بر سرش تاج سلطنت و كرامت نهند و جامههاى طلا و نقره و ياقوت و مرواريدى كه برشته درآورده شده در افسر پادشاهى زير تاج بپوشند. فرمود: و هفتاد جامه حرير برنگهاى گوناگون و انواع ديگرى از جامههائى كه با طلا و نقره و مرواريد و ياقوت قرمز بافته شده ببر كنند، و اين است (معناى) گفتار خداى عز و جل: «و زيور كنند در آنجا دستبندها از طلا و مرواريد و لباس ايشان در آنجا ديبا است» (سوره حج آيه ۲۲). و چون مؤمن روى تختش بنشيند آن تخت از شادى بجنبش درآيد، و چون دوست خداى عز و جل جايگاهش در بهشت مستقر گردد فرشتهاى كه بر بهشتهايش گماشته شده از او اجازه خواهد تا براى تهنيتش بدين كرامتى كه خداى عز و جل باو فرموده نزدش برود. غلام و كنيزان خدمتكار و دربان آن مؤمن بفرشته مزبور گويند: همين جا باش كه اينك دوست خدا روى تختش تكيه زده و همسر حوريش خود را براى او مهيا ساخته و تو بايد براى دوست خدا همين جا درنگ كنى. فرمود: پس همسر حوريهاش از خيمه مخصوص بيرون آيد و هم چنان بجلو رود و گرداگردش كنيزكان باشند، و بر تنش هفتاد جامه بافته بياقوت و مرواريد و زبرجد است، كه اصل آن از مشك و عنبر ميباشد و بر سرش تاج كرامت قرار دارد، و بر پايش نعلين بند دارى از طلا است كه بياقوت و مرواريد پوشيده شده و بند آن از ياقوت قرمز است و چون بدوست خدا نزديك شود او از شوقى كه بدو پيدا كند مىخواهد (كه براى پذيرائى همسر حوريهاش) از جا برخيزد، حوريه بدو گويد: اى دوست خدا امروز روز رنج و زحمت نيست از جايت حركت مكن كه من از توأم و تو از منى. فرمود: پس آنها باندازه پانصد سال از سالهاى دنيا يك ديگر را در آغوش كشند كه نه او از اين مرد سير شود، و نه اين مرد از او خسته و ملول گردد. و چون كمى سستى در بدن آن مرد پيدا شود بدون آنكه خستگى پيدا كرده باشد بگردن آن حوريه نظر افكند و در آن گلوبندهائى از شاخه ياقوت قرمز بنگرد كه در وسط آن لوحى است و صفحه آن لوح از درّ (سفيد) است و در آن نوشته شده: تو اى ولى خدا محبوب منى و من نيز حوريه و محبوب توأم، جان من براى تو و جان تو براى من است سپس خداوند هزار فرشته بفرستد تا آن مرد را ببهشت تهنيت گويند، و او را بهمسرى آن حوريه در آورند. فرمود: آن فرشتگان بنخستين در بهشت او برسند و بفرشته كه گماشته بآن درها است گويند: از دوست خدا براى ما اذن ملاقات بگير كه خدا ما را فرستاده تا باو تهنيت و تبريك گوئيم، فرشته بآنها گويد: بايستيد تا بدربان گويم و دربان او را از ورود شما آگاه كند، (آنها بايستند و) فرشته بسراغ دربان كه فاصلهاش با او سه باغ بهشتى است بيايد و چون بنخستين در ورودى رسد بدربان گويد: در جلوى در هزار فرشته ايستادهاند كه آنها را پروردگار جهانيان تبارك و تعالى فرستاده تا باين دوست خدا تبريك گويند، و از من درخواست كردهاند تا براى ايشان اذن ورود تحصيل كنم، دربان گويد: براستى كه براى من سخت و گرانست در اين حال كه دوست خدا با همسر حوريهاش خلوت كرده براى هيچ كس اذن ملاقات بگيرم. فرمود: و فاصله دربان تا آن دوست خدا دو باغ است. فرمود: پس آن دربان بنزد پيشكار مخصوص رود و باو بگويد: در دم در هزار فرشتهاند كه پروردگار عزت آنان را فرستاده تا بولى خدا تبريك گويند براى ايشان اذن ورود بگير، پيشكار مخصوص بنزد خدمتكاران رود و بآنها گويد: همانا فرستادگان خداى جبار در دم در بانتظار اذن ورود ايستادهاند و آنها هزار فرشتهاند كه خداوند ايشان را فرستاده تا بولى خدا تبريك گويند، پس دوست خدا را از جايگاه ايشان آگاه كنيد، آنان نيز اطلاع ميدهند و اجازه ورود براى فرشتگان ميگيرند و آنها بنزد دوست خدا درآيند در آن غرفهاى كه هزار در دارد و بر هر درى از درها فرشته گماشته شده، و چون اذن ورود فرشتگان مزبور صادر ميگردد هر يك از گماشتگان مزبور درى را كه بر آن موكل هستند بگشايند. فرمود: در اين وقت پيشكار مخصوص هر يك از آن فرشته را از درى وارد كند و آنان پيغام خداى جبار جل و عز را بدوست خدا برسانند، و اين است گفتار خداى تعالى (كه فرمايد): «و فرشتگان درآيند بر ايشان از هر درى (يعنى از درهاى غرفه)- و بگويند- درود بر شما ...» تا آخر آيه (۲۳ از سوره رعد). فرمود: و همين است گفتار خداى عز و جل «و چون بنگرى و باز هم بنگرى نعمت و سلطنت بزرگى است» (سوره انسان آيه ۲۳) و مقصود در اين آيه دوست خدا و آن كرامت و نعمتها و سلطنت بزرگ و با شكوهى است كه او دارد. كه براستى فرشتگان فرستاده خداى عز ذكره براى ورود از او تحصيل اجازه كنند و بدون اذن او وارد نشوند، و اين است سلطنت بزرگ باشكوه. فرمود: و نهرها از زير مسكنهاى ايشان روان است و اين است معناى گفتار خداى تعالى: «و از جايگاهشان جويها روان است» (سوره كهف آيه ۳۱) و ميوهها بدانها نزديك است و همين است گفتار خداى عز و جل: «و سايههاى آن بر سرشان نزديكست، و ميوههاى آن بخوبى فرو افتاده است» (سوره دهر آيه ۱۴)، و از بس نزديك است مؤمن همان طور كه بر تخت خويش تكيه زده با دهان خود ميوه مورد نظرش را بچيند، و هر يك از انواع ميوهها بآن دوست خدا گويند: مرا بخور پيش از آنكه آن يك را بخورى. فرمود: و در بهشت هيچ مؤمنى نيست جز آنكه براى او بهشتهاى بسيارى است كه داراى درختهاى افراشته و غير افراشته، و نهرهائى از مى، و نهرهائى از آب، و نهرهائى از شير و نهرهائى از عسل ميباشد، و چون دوست خدا طعام خويش را طلب كند بدون آنكه اظهار كند چه نوع غذائى ميخواهد همان را كه دلش ميخواهد برايش حاضر كنند. فرمود: سپس با دوستان و برادران خويش خلوت كند و همديگر را ببينند، و در بهشتهاى خويش متنعم باشند در زير سايههائى كشيده (كه هواى آن در لطافت) بمانند هواى (بين الطلوعين) ما بين زدن سپيدهدم تا زدن خورشيد است. و براى هر مؤمنى هفتاد زن حوريه و چهار زن آدمى است، و مؤمن ساعتى را با همسر حوريه و ساعتى را با همسر آدمى است و ساعتى را نيز با خويش خلوت كند و بر تخت خود تكيه زند و بيكديگر نگاه كنند، و همانا مؤمن را هم چنان كه بر تخت تكيه زده پرتوى از نور فرا گيرد (كه در شگفت شود و) بخدمتكاران خود گويد: اين پرتو درخشان چيست؟ شايد خداى جبار بمن توجهى فرموده؟ خدمتكاران گويند: منزه است، منزه است، (خداى عز و جل) و فرازمند است جلال خدا، نه (توجّه حق نيست) بلكه اين حوريهايست از همسران تو كه تاكنون ديدارش نكردهاى و از روى اشتياقى كه بتو داشته همين كه تو را روى تخت ديده كه تكيه زدهاى خود را بتو نمايانده و شيفته ديدارت گشته و از روى شوق تبسمى بر لب آورده و اين پرتوى كه ديدى و نورى كه تو را فرا گرفت از سفيدى دندان پيشين او و صفا و پاكيزگى و لطافت آن دندانها است. فرمود: دوست خدا گويد: اجازهاش بدهيد تا پيش من آيد، پس هزار غلام و كنيز بنزدش بشتابند و او را باين جريان مژده دهند، و در اين هنگام حوريه از خيمه خويش فرود آيد و بر تنش هفتاد رقم پيراهن است كه از زر و سيم بافته شده و بمرواريد و ياقوت و زبرجد پوشيده شده و بمشك و عنبر برنگهاى گوناگون رنگ آميزى شده، و مغز ساق پايش از زير هفتاد پيراهن ديده مىشود، قامتش هفتاد ذراع، و پهناى ما بين دو شانهاش ده ذراع است، و چون بدوست خدا نزديك شود خدمتكاران پيش آيند و سينىهائى از طلا و نقره در دست دارند كه پر از مرواريد و ياقوت و زبرجد است و آنها را بر سر آن حوريه بريزند، سپس با دوست خدا يك ديگر را در آغوش كشند و هيچ يك از هم خسته و دلتنگ نشوند. امام باقر عليه السّلام در دنباله حديث فرمود: و اما بهشتهائى كه در قرآن ذكر شده عبارت است از: بهشت عدن، بهشت فردوس، بهشت نعيم، بهشت مأوى، و خداى عز و جل بهشتهاى ديگرى دارد كه اين بهشتها را دربرگرفته، و هر مؤمنى بهر اندازه كه بخواهد بهشت دارد، و بهر طور كه بخواهد زندگى و خوشگذرانى كند، و دعا و اظهار خواستهشان در آنجا باين است كه گويند: «خدايا منزهى تو» و چون (يكى از آنها) اين جمله را گفت خدمتكاران بدون آنكه خواستهاش را بزبان آرد و دستورى بآنها دهد همان را كه ميخواهد برايش حاضر كنند، و همين است گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «دعايشان در آنجا «خدايا منزهى تو» و درودشان «سلام» است» يعنى درود خدمتكاران. «و ختم دعايشان باين است كه گويند: ستايش خاص پروردگار جهانيان است» (سوره يونس آيه ۱۱) فرمود: يعنى هنگامى كه از لذتهاى خود كه از جماع و خوراكى و آشاميدنى ميبرند فراغت يابند در آن هنگام خداى عز و جل را ستايش كنند. و اما گفتار خداوند (كه فرمايد): «آنان بر ايشان روزى معينى است» (سوره صافات آيه ۴۱) فرمود: يعنى خدمتكاران آن را ميدانند و پيش از آنكه دوستان خدا از آنها بخواهند نزدشان بياورند، و اما گفتار خداى عز و جل (كه بدنبال آيه فوق فرمايد): «... ميوههائى است و آنها محترم و گرامى هستند» فرمود: يعنى آنها چيزى در بهشت نخواهند جز آنكه بدان اكرام شوند.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۳۱
امام باقر عليه السّلام در تفسير آيه شريفه: يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً «۱» به نقل از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: اى على! «وفد» بايد سواره باشند، آنان مردانى هستند كه تقواى خدا را در پيش گرفتند و خداوند آنان را دوست داشت و به خويش ويژه گردانيد و اعمال آنان را پسنديد و پرهيزكارانشان ناميد، و سپس فرمود: اى على! سوگند به آنكه دانه را شكافت و مردم را پديد آورد همانا كه آنها از گورشان برون آيند در حالى كه فرشتگان با ناقههاى سوارى به استقبالشان آيند؛ ناقههاى عزّت كه بر آنها جهازهاى طلايى است كه بر آن درّ و ياقوت نشانده شده است، و روپوش آنها استبرق و سندس است، و مهار ارغوانى دارند، و آنها را به سوى محشر به پرواز درآورند، و همراه هر كدام __________________________________________________
(۱) « [ياد كن] روزى را كه پرهيزكاران به سوى [خداى] رحمان گروه گروه محشور مىكنيم» (سوره مريم/ آيه ۸۵).
هزار فرشته باشد از جلو و سمت راست و چپ و با شادى آنها را ببرند تا ايشان را به در بزرگ بهشت رسانند. بر در بهشت درختى قرار دارد كه در زير هر يك از برگهاى آن هزار مرد سايه مىگزينند، و در سمت راست اين درخت چشمهاى پاك و مصفّى است. فرمود: آن مردان از آن مىآشامند و خداوند با آن دلهايشان را از حسد پاك مىگرداند و موى سراسر تن آنها را بريزاند و اين است سخن پروردگار كه مىفرمايد: وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «۱» كه مقصود همين چشمه پاك است. حضرت عليه السّلام مىفرمايد: سپس رو كنند به چشمه ديگرى كه در سمت چپ آن درخت است و در آن غسل كنند و آن چشمه حيات است كه با نوشيدن از آن هرگز نميرند. امام عليه السّلام فرمود: سپس آنها را سالم از هر گونه آفت و بيمارى و گرما و سرما نگهدارد تا به هميشه در برابر عرش برپا دارند. امام عليه السّلام فرمود: سپس خداوند جبّار به فرشتههايى كه همراه ايشان هستند بفرمايد كه: دوستان را به فردوس بريد و آنها را با ديگر خلايق باز نداريد، زيرا من بيشتر از آنها خشنود شدهام و رحمتم بر ايشان واجب گشته است و من چگونه مىخواهم آنها را با صاحبان كار نيك و بد در يك صف بياورم! امام عليه السّلام سپس فرمود: پس فرشتگان آنها را به سوى بهشت برند و همين كه آنها را به دروازه بزرگ بهشت رسانيدند فرشتهها حلقهاى بر آنان زنند و سوتى زنند كه هر زيبا حورى كه در بهشت خداوند براى دوستان خود آماده كرده آوازش را بشنوند، و چون سوت حلقه را بشنوند به هم بشارت دهند و به يك ديگر بگويند: دوستان خدا در بر ما آمدند. پس در بر ايشان گشوده گردد و آنها به بهشت درآيند و همسران ايشان از حور العين و آدميزاده بدانها توجّه كنند و بگويند: خوش آمديد چه بسيار است اشتياق ما به ديدار شما، و دوستان خدا نيز بديشان چنين گويند. على عليه السّلام فرمود: يا رسول اللَّه! به ما بگو مقصود از اين سخن پروردگار: غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ «۲» چيست؟ و اين غرفهها از چه ساخته شدهاند؟ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: __________________________________________________
(۱) «و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مىنوشاند» (سوره انسان/ آيه ۲۱). (۲) «غرفههايى است كه بالاى آنها غرفههايى [ديگر] بنا شده است» (سوره زمر/ آيه ۲۰).
اى على! خداوند سبحان اين غرفهها را براى دوستانش از درّ و ياقوت و زبرجد ساخته است و سقف آنها طلاست كه با نقره طرازبندى شده، و هر غرفه هزار در طلايى دارد، و بر هر درى فرشتهاى گماشته شده است، و در ميان آنها فرشها گسترده شده و به روى يك ديگر افتاده كه از رنگهاى گوناگون حرير و ديبا هستند. و درون آنها مشك و كافور و عنبر است، و اين است مفهوم سخن پروردگار كه: وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ «۱»، هنگامى كه مؤمن به منازل خود در بهشت درآيد تاج ملك و كرامت بر سر او نهاده شود و حلّههاى طلاباف و نقرهباف و مزيّن به ياقوت و درّ به رشته كشيده شده و شرابههاى زير تاج به بركند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: و هفتاد حلّه به رنگها و انواع گوناگون از بافتههاى طلا و نقره و لؤلؤ و ياقوت سرخ در بركند و اين است مفهوم سخن پروردگار كه يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «۲». پس هر گاه مؤمن بر اريكه خود نشيند اريكه از شادى به لرزش درآيد و هر گاه ولىّ خداوند سبحان در منازل خود در بهشت جاى گرفت فرشته موكّل از او اجازه خواهد تا به سبب كرامت الهى بر او خجسته باد گويد و خادمان مؤمن اعم از غلامان و كنيزان به اين فرشته گويند: در جاى خود باش، زيرا دوست خدا بر تخت خود آرميده است و همسرش از حور العين براى او آماده شده است، پس بايد براى ديدار ولىّ خدا صبر كنى. ايشان مىفرمايد: همسر حور العين او از خيمه خود بيرون آيد و به سوى او روى آورد در حالى كه در پيرامونش كنيزكان بهشتى قرار دارند و بر تنش هفتاد حلّه بافته از ياقوت و درّ و زبرجد است كه از مشك و عنبر مىباشد و تاج كرامت بر سر دارد و كفشى از طلا به پا دارد كه ياقوت و لؤلؤ بر آن نشانده شده و بند آن ياقوت سرخ است و چون به دوست خدا نزديك شود و او از شوق بخواهد به سوى اين حوريه برخيزد حوريه به او بگويد اى دوست خدا! امروز روز رنج و زحمت نيست، تو از جاى خود حركت مكن كه من از تويم و تو از من پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آنها مدّت پانصد سال از __________________________________________________
(۱) «و همخوابگانى بالا بلند» (سوره واقعه/ آيه ۳۴). (۲) «در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مىشوند و لباسشان در آنجا از پرنيان است» (سوره حج/ آيه ۲۲).
روزهاى دنيا [كه نيم روز آخرت است] يك ديگر را در آغوش كشند و از هم دلتنگ و سير نگردند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آن مرد پرهيزگار چون اندكى سستى يابد بىهيچ احساس خستگى به گردن آن حوريه بنگرد كه بر آن گلوبندهايى است از شاخه ياقوت سرخ كه در ميان آن لوحى است از درّ، كه بر آن چنين نقش بسته: اى ولىّ خدا تو دوست من هستى و من حوريه دوست تو. جانم فداى تو مىشود و جان تو فداى من، سپس خداوند هزار فرشته به سوى او مىفرستد تا او را به بهشت تبريك گويند و آن حوريه را زوج او كنند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: پس به نخستين در بستانهاى او رسند و به فرشته دربان اين بستانها گويند از ولىّ خدا براى ما اجازه بگير، زيرا خدا ما را فرستاده تا به او تهنيت گوئيم: فرشته بديشان مىگويد: تا من به دربان بگويم و او وى را از محل شما آگاه گرداند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: آن فرشته نزد دربان مىرود در حالى كه ميان آنها سه بستان فاصله است تا به در اول مىرسد و به دربان مىگويد: بر در باغ هزار فرشته هستند كه خداوند جهانيان ايشان را فرستاده تا به ولىّ خدا تبريك گويند و از من خواستهاند از او براى ايشان اجازه بگيرم و دربان مىگويد بر من گران است از ولىّ خدا كه با همسر حوريّه خود است براى كسى اجازه گيرم. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: ميان اين دربان و دوست خدا دو بستان فاصله است. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: دربان نزد پيشكار او مىرود و به او مىگويد: بر در باغ هزار فرشتهاند كه خداوند آنها را براى تبريك به ولىّ خدا فرستاده پس براى ايشان اجازه شرفيابى بگير. پيشكار نزد خدمتكاران مخصوص مىرود و به آنها مىگويد هزار فرشته كه فرستادگان خداوند جبّارند بر در باغ انتظار مىكشند تا به ولىّ خدا خجسته باد گويند، پس حضور آنها را به آگاهى او برسانيد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: حضور آنها را به آگاهى او مىرسانند و او به فرشتگان اذن ورود مىدهد و بدين ترتيب آنها بر ولىّ خدا وارد مىشوند در حالى كه او در غرفه خود است و اين غرفه هزار در دارد كه بر هر يك از اين درها فرشتهاى گمارده شده است و ناگاه به فرشتهها اجازه ورود داده مىشود كه نزد ولىّ خدا روند و هر فرشتهاى درى را كه به آن گمارده شده بگشايد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: پيشكار هر فرشته را از يك در اين غرفه وارد مىكند و آنها پيام خداوند جبّار را بدو مىرسانند و اين است مفهوم سخن پروردگار كه: وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ* سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ «۱». پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: نيز مفهوم اين آيه شريفه: وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «۲» همين است، يعنى ولىّ خدا و ارجمندى و نعمتها و ملك پهناور او چنين است. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: جويبارها از زير اتاقهاى نشيمن آنها روانند و اين است مفهوم سخن پروردگار كه مىفرمايد: تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ «۳»، وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا «۴»، از فرط نزديكى مؤمن هر ميوهاى را كه مىخواهد مىتواند همان طور كه تكيه داده با دهانش بگيرد، و هر نوع ميوه به ولىّ خدا مىگويد: اى دوست خدا! مرا بخور پيش از آنكه آن يكى را بخورى. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: هيچ مؤمنى در بهشت نيست مگر آنكه بستانهاى فراوانى دارد كه درختان افراشته و نيافراشته فراوان دارند، و جوىها از مى و آب و شير و عسل در آنهاست، و هر گاه دوست خدا خوراكى طلبد آنچه در دلش خواهد برايش آورده مىشود بىآنكه دلخواهش را بر زبان آورد. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: او سپس با برادرانش خلوت مىكند و از يك ديگر ديدار مىكنند و در بستانهاى خود در سايهاى بلند همانند سپيدى سپيده دم تا برآمدن خورشيد با يك ديگر به سر مىبرند، و خوشتر از اينها آنكه براى هر مؤمنى هفتاد زن حوريه و چهار زن آدميزاده است كه مؤمن ساعتى با حوريه است و ساعتى با زن آدميزاده و ساعتى هم تنها به سر مىبرد در حالى كه بر تختش تكيه زده و به يك ديگر نگاه مىكنند. پرتو نورى بر روى تخت بر سراپاى مؤمن بدرخشد و او به __________________________________________________
(۱) «و فرشتگان از هر درى بر آنان درمىآيند. [و به آنان مىگويند:] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كرديد. راستى چه نيكوست فرجام آن سراى!» (سوره رعد/ آيه ۲۳ و ۲۴). (۲) «و چون بدان جا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مىبينى» (سوره انسان/ آيه ۲۰). (۳) «از زير [پاى] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد]» (سوره يونس/ آيه ۹). (۴) «و سايهها [ى درختان] به آنان نزديك است، و ميوههايش [براى چيدن] رام» (سوره انسان/ آيه ۱۴).
خدمتكاران خود مىگويد: اين پرتو درخشان چيست؟ شايد خداوند جبّار به من نگاهى انداخته است، و خدمتكارانش مىگويند: خداوند جلّ جلاله قدّوس است قدّوس، اين پرتو درخشان يكى از حوريان جفت توست كه هنوز به ملاقات او نرفتهاى و از ميان خيمه خويش به شوق ملاقات تو سركشيده و شيفته ديدار توست و چون ديد تو بر تخت خود تكيه زدهاى لبخندى زد، و اين روشنى و پرتوى كه تو را فرا گرفت از سفيدى دندانهاى پاكيزه و لطيف اوست. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: ولىّ خدا مىگويد: به او اجازه دهيد تا نزد من بيايد، پس هزار غلام و هزار كنيز بر هم پيشى مىگيرند تا به آن حوريه اين مژده را برسانند و او از خيمه خود فرود مىآيد در حالى كه هفتاد پيراهن بافته از طلا و نقره و شرابههاى درّ و ياقوت و زبرجد بر تن كرده است كه با مشك و عنبر رنگهاى گوناگونى پذيرفته است، و مغز ساق پايش از آن سوى هفتاد پيراهن هويداست، و هفتاد ذراع قامت دارد، و ميانه دو شانهاش ده ذراع است، و هر گاه به نزديك ولىّ خدا آيد خدمتكاران با سينىهاى طلا و نقره كه پر از درّ و ياقوت و زبرجد است به پيشواز او مىروند و آنها را بر سر او مىريزند و سپس مؤمن او را در آغوش مىكشد حوريه هم مؤمن را در آغوش مىكشد و نه مؤمن خسته شود و نه حوريه. راوى مىگويد: امام باقر عليه السّلام سپس فرمود: بهشتهايى كه در قرآن آمده چنين است: ۱- بهشت عدن ۲- بهشت فردوس ۳- بهشت نعيم ۴- بهشت جنّة المأوى. امام باقر عليه السّلام در ادامه فرمود: براى خداوند عزّ و جلّ بهشتهايى است در درون اين بهشتها، و همانا هر مؤمن تا جايى كه دوست داشته باشد و بخواهد بهشت دارد، و در آنها هر طور خواهد از نعمت برخوردار گردد و خوش گذراند، و هر گاه مؤمن در بهشت اشتهايى يابد دعوتش همين است كه بگويد: سبحانك اللّهمّ، و به محض اينكه اين سخن را ادا كند خدمتكاران بشتابند، و بدون آنكه از آنها بخواهد يا دستورى بديشان دهد برايش فراهم مىآورند، و اين است مفهوم سخن پروردگار كه: أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ «۱» و فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ «۲»، يعنى چيزى را نخواهند و در بهشت بدان ميل نيابند مگر آنكه با آن پذيرايى شوند.