النور ٣٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=خدا است نور آسمانها و زمین مثل نور او مانند قندیلی است که در آن است چراغی که آن چراغ است در بلوری آن بلور مانند ستاره است درخشان که افروخته شود از درخت خجسته زیتونی نه خاوری و نه باختری نزدیک است روغنش بتابد هر چند نرسدش آتش فروغی است بر فروغی رهبری کند خدا به نور خویش هر که را خواهد و بزند خدا مثلها را برای مردم و خدا است به همه چیز دانا | |-|معزی=خدا است نور آسمانها و زمین مثل نور او مانند قندیلی است که در آن است چراغی که آن چراغ است در بلوری آن بلور مانند ستاره است درخشان که افروخته شود از درخت خجسته زیتونی نه خاوری و نه باختری نزدیک است روغنش بتابد هر چند نرسدش آتش فروغی است بر فروغی رهبری کند خدا به نور خویش هر که را خواهد و بزند خدا مثلها را برای مردم و خدا است به همه چیز دانا | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النور | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النور | نزول = [[نازل شده در سال::22|١٠ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::35|٣٥]] | قبلی = النور ٣٤ | بعدی = النور ٣٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::53|٥٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»: این جمله را سهگونه میتوان معنی کرد: الف) خدا روشنگر هستی است. چرا که خداوند با پرتو لطف خود جهان را از نیستی به هستی آورده است و آن را پدیدار کرده است. هر یک از مخلوقات را در پرتو نور هدایت تکوینی و تشریعی و خرد خدادادی به راه و روش و کار و وظیفه خود آگاه و آشنا فرموده است. پیوسته هم جهان و جهانیان را در پرتو نور خود میپاید و مراقبت مینماید. ب) خدا نور هستی است. مگر نه این است که. نور، خود ظاهر و ظاهر کننده اشیاء است؟ همه چیز در پرتو نور دیده میشود و نور رمز بقاء است؟ همه هستی نور است؟ به همین منوال خدا برای چشمهای بینا و دلهای آگاه، آشکار است، و او هستی را پدیدار کرده است و همه چیز هستی بر وجود پایدار او دلالت دارد. بدون وجود خدا دنیا لحظهای برجای نمیماند. همه انوار هستی از نور او مایه میگیرد و به نور پاک او منتهی میگردد. ج) خدا هدایت دهنده هستی است. او است که جهان را میگرداند. و انسان را با وحی و عقل و دانش رهنمود، و حیوان را با غریزه رهبری، و زمین را و زمان را و همه چیز جهان را به گونهای به وظیفه خویش آشنا و در مسیر خود هدایت فرموده است، و سراسر جهان را نظم و نظام بخشیده و همه ذرّات زمین و کرات آسمان را همچون حلقههای زنجیر به هم پیوند داده است. «مِشْکَاةٍ»: چراغدان. قندیل. چلچراغ. «مِصْبَاحٌ»: چراغ. فتیله. «زُجْاجَةٍ»: شیشه. حباب چراغ. لامپ. «دُرِّیٌّ»: فروزان چون درّ. «لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ»: این درخت نه در قسمت شرقی باغ است و نه در قسمت غربی. ولی اصل این است که این درخت، درخت معمولی نیست. چرا که متعلّق به مکانی و محدود به جهتی نمیباشد. تنها ضربالمثل است و بس. «زَیْتُهَا»: روغن آن. روغن شگفتی است که از جنس این روغنهای معروف نیست. خود به خود تابان و درخشان و سوزان است! لذا نه نور خدا نور معمولی، و نه چلچراغ هستی چلچراغ معمولی، و نه روغن آن که هدایت وحی (نگا: نساء / و سرشت (نگا: بقره / و دانش (نگا: انعام / نور / ) است روغن معمولی است. ابوالاعلی مودودی؛ معتقد است که در این مثال، خداوند خود را به (مصباح) و جهان را به (مِشکاة) تشبیه فرموده است و مرادش از (زُجاجَة) پردهای است که خداوند خویشتن را در فراسوی آن از چشم خلائق پنهان کرده است. ولی این پرده نه تنها نهان نمیدارد، بلکه بر شدّت ظهور نیز میافزاید (نگا: تفسیر سوره نور، صفحه . | «أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»: این جمله را سهگونه میتوان معنی کرد: الف) خدا روشنگر هستی است. چرا که خداوند با پرتو لطف خود جهان را از نیستی به هستی آورده است و آن را پدیدار کرده است. هر یک از مخلوقات را در پرتو نور هدایت تکوینی و تشریعی و خرد خدادادی به راه و روش و کار و وظیفه خود آگاه و آشنا فرموده است. پیوسته هم جهان و جهانیان را در پرتو نور خود میپاید و مراقبت مینماید. ب) خدا نور هستی است. مگر نه این است که. نور، خود ظاهر و ظاهر کننده اشیاء است؟ همه چیز در پرتو نور دیده میشود و نور رمز بقاء است؟ همه هستی نور است؟ به همین منوال خدا برای چشمهای بینا و دلهای آگاه، آشکار است، و او هستی را پدیدار کرده است و همه چیز هستی بر وجود پایدار او دلالت دارد. بدون وجود خدا دنیا لحظهای برجای نمیماند. همه انوار هستی از نور او مایه میگیرد و به نور پاک او منتهی میگردد. ج) خدا هدایت دهنده هستی است. او است که جهان را میگرداند. و انسان را با وحی و عقل و دانش رهنمود، و حیوان را با غریزه رهبری، و زمین را و زمان را و همه چیز جهان را به گونهای به وظیفه خویش آشنا و در مسیر خود هدایت فرموده است، و سراسر جهان را نظم و نظام بخشیده و همه ذرّات زمین و کرات آسمان را همچون حلقههای زنجیر به هم پیوند داده است. «مِشْکَاةٍ»: چراغدان. قندیل. چلچراغ. «مِصْبَاحٌ»: چراغ. فتیله. «زُجْاجَةٍ»: شیشه. حباب چراغ. لامپ. «دُرِّیٌّ»: فروزان چون درّ. «لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ»: این درخت نه در قسمت شرقی باغ است و نه در قسمت غربی. ولی اصل این است که این درخت، درخت معمولی نیست. چرا که متعلّق به مکانی و محدود به جهتی نمیباشد. تنها ضربالمثل است و بس. «زَیْتُهَا»: روغن آن. روغن شگفتی است که از جنس این روغنهای معروف نیست. خود به خود تابان و درخشان و سوزان است! لذا نه نور خدا نور معمولی، و نه چلچراغ هستی چلچراغ معمولی، و نه روغن آن که هدایت وحی (نگا: نساء / و سرشت (نگا: بقره / و دانش (نگا: انعام / نور / ) است روغن معمولی است. ابوالاعلی مودودی؛ معتقد است که در این مثال، خداوند خود را به (مصباح) و جهان را به (مِشکاة) تشبیه فرموده است و مرادش از (زُجاجَة) پردهای است که خداوند خویشتن را در فراسوی آن از چشم خلائق پنهان کرده است. ولی این پرده نه تنها نهان نمیدارد، بلکه بر شدّت ظهور نیز میافزاید (نگا: تفسیر سوره نور، صفحه . |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸
ترجمه
النور ٣٤ | آیه ٣٥ | النور ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ»: این جمله را سهگونه میتوان معنی کرد: الف) خدا روشنگر هستی است. چرا که خداوند با پرتو لطف خود جهان را از نیستی به هستی آورده است و آن را پدیدار کرده است. هر یک از مخلوقات را در پرتو نور هدایت تکوینی و تشریعی و خرد خدادادی به راه و روش و کار و وظیفه خود آگاه و آشنا فرموده است. پیوسته هم جهان و جهانیان را در پرتو نور خود میپاید و مراقبت مینماید. ب) خدا نور هستی است. مگر نه این است که. نور، خود ظاهر و ظاهر کننده اشیاء است؟ همه چیز در پرتو نور دیده میشود و نور رمز بقاء است؟ همه هستی نور است؟ به همین منوال خدا برای چشمهای بینا و دلهای آگاه، آشکار است، و او هستی را پدیدار کرده است و همه چیز هستی بر وجود پایدار او دلالت دارد. بدون وجود خدا دنیا لحظهای برجای نمیماند. همه انوار هستی از نور او مایه میگیرد و به نور پاک او منتهی میگردد. ج) خدا هدایت دهنده هستی است. او است که جهان را میگرداند. و انسان را با وحی و عقل و دانش رهنمود، و حیوان را با غریزه رهبری، و زمین را و زمان را و همه چیز جهان را به گونهای به وظیفه خویش آشنا و در مسیر خود هدایت فرموده است، و سراسر جهان را نظم و نظام بخشیده و همه ذرّات زمین و کرات آسمان را همچون حلقههای زنجیر به هم پیوند داده است. «مِشْکَاةٍ»: چراغدان. قندیل. چلچراغ. «مِصْبَاحٌ»: چراغ. فتیله. «زُجْاجَةٍ»: شیشه. حباب چراغ. لامپ. «دُرِّیٌّ»: فروزان چون درّ. «لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ»: این درخت نه در قسمت شرقی باغ است و نه در قسمت غربی. ولی اصل این است که این درخت، درخت معمولی نیست. چرا که متعلّق به مکانی و محدود به جهتی نمیباشد. تنها ضربالمثل است و بس. «زَیْتُهَا»: روغن آن. روغن شگفتی است که از جنس این روغنهای معروف نیست. خود به خود تابان و درخشان و سوزان است! لذا نه نور خدا نور معمولی، و نه چلچراغ هستی چلچراغ معمولی، و نه روغن آن که هدایت وحی (نگا: نساء / و سرشت (نگا: بقره / و دانش (نگا: انعام / نور / ) است روغن معمولی است. ابوالاعلی مودودی؛ معتقد است که در این مثال، خداوند خود را به (مصباح) و جهان را به (مِشکاة) تشبیه فرموده است و مرادش از (زُجاجَة) پردهای است که خداوند خویشتن را در فراسوی آن از چشم خلائق پنهان کرده است. ولی این پرده نه تنها نهان نمیدارد، بلکه بر شدّت ظهور نیز میافزاید (نگا: تفسیر سوره نور، صفحه .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۴۶، سوره نور
- معنا و مفادى كه آيات : ((الله نور السموات و الارض ...)) متضمن آن است .
- معناى ((نور)) و توضيح مراد از اينكه فرمود: ((خدا نور آسمانها و زمين است )).
- خداوند براى همه موجودات ((معلوم )) است و همه او را مى شناسند.
- مقصود از نور خدا همان نور ايمان و معرفت است كه به مؤ منين اختصاص دارد.
- تمثيل نور خدا به نور چراغ (مثل نوره كمشكوة ...). براى بيان تابش نور ايمان و معرفت در قلوب مؤ منين .
- مراد از جمله ((نور على نور)) در آيه شريفه
- مؤ منينى كه داراى ايمان كامل هستند از نور خدا بهره مى گيرند.
- وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند!
- اشاره به اينكه تسبيح خدا مقدمه حصول معرفت ، و حمد خدا بعد از حصول معرفت اوست جلّ و علا.
- وجه اين كه در (رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ) الهاء تجارت و بيع هر دو نفى شده است.
- وجه مقابله بين ذكر خدا و اقامه نماز در آيه شريفه
- مقصود از اينكه درباره قيامت فرمود: ((تتقلب فيه القلوب و الابصار))
- توضيح فراز اولآيه پاداش مؤ منان ((ليجزيهم الله احسن ما عملوا)).
- توضيح فراز دوم آن ((و يزيدهم من فضله )).
- توضيح فراز سوم آيه پاداش مؤ منان (و الله يرزق ...).
- تشبيه اعمال غير مؤ منين به سرابى كه تشنه آن را آب مى پندارد و نكاتى كه اين تشبيه افاده مى كند.
- تشبيهى ديگر: اعمال كفار چون ظلمات متراكم و مضاعفى است كه دست خود را در آن نتوانند ديد.
- استدلال بر اينكه خدا نور آسمانها و زمين است در آيه : ((الم تر ان الله يسبح له من فىالسموات و الارض ...)).
- نكات و لطائفى در استدلال اين آيه وجود دارد ۱ وجه اختصاص تسبيح خدا به عقلا و مرغان هوا.
- از علم قطعى به رؤ يت ((الم تر)) تعبير شده است .
- وجه تعليم به حيوانات در آيه شريفه .
- وجه اختصاص تسبيح از ميان همه صفات كماليه خدا
- نور عمومى خدا و نور خصوصى او همچون رحمت او دو گونه است .
- ذكر مواردى از خلقت و تدبير خداوند براى بيان اينكه مبداء و مرجع امور مشيت خداى سبحان است
- بيان ديگرى بر انحصار بازگشت امور به مشيت خداوند
- بحث فلسفى (در بيان اينكه خداوند علت اينكه تامه همه موجودات است يخلق ما يشاء ...)
- رواياتى در ذيل آيه نور (الله نور السموات و الارض ...) و مفردات و جملات آن
- روايتى كه مى گويد آيه نور مثل اهل بيت عليهم السلام است و بيانى در ذيل آن
- بيت اميرالمؤ منين عليه السّلام مصداق اكمل ((فى بيوت اذن الله )) است
- چند روايت درباره : ((رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع ...))
نکات آیه
۱ - خداوند، نور آسمان ها و زمین است. (اللّه نور السموت و الأرض)
۲ - وجود خداوند، ظاهر و آشکار است. (اللّه نور السموت و الأرض) در تعریف «نور» آمده است: «ظاهر بنفسه و مظهر لغیره»; یعنى، نور خود به خود روشن و روشنایى بخش اشیاى دیگر است.
۳ - خداوند، هستى بخش جهان آفرینش است. (اللّه نور السموت و الأرض) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که مقصود از نور، معناى کتایى و مجازى آن باشد; یعنى، نور وجود; چرا که جهان بدون هستى بخشى خداوند، در ظلمت و تاریکى عدم محض خواهد بود.
۴ - وجود جلوه گرى جهان آفرینش، پرتوى از نور خداوند است. (اللّه نور السموت و الأرض)
۵ - خداوند، هدایتگر جهان هستى و پدیده هاى آن است. (اللّه نور السموت و الأرض) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که مقصود از نور، یکى از معانى کنایى و مجازى آن (یعنى، هدایتگرى) باشد; چرا که از ویژگى هاى نور، روشنایى بخشى است و روشنایى بخشى خداوند نسبت به پدیده هاى جهان به این دلیل است که آنها را به مقصد خود هدایت کند.
۶ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد است. (اللّه نور السموت و الأرض)
۷ - مثل نور خداوند، همانند چراغدانى است دربرگرنده چراغى در میان آبگینه بلورین و چونان ستاره درخشان; چراغى که از روغن زیتون با برکت و آماده اشتعال فروزان مى شود. (مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة کأنّها کوکب درىّ یوقد من شجرة مبرکة زیتونة لاشرقیّة و لاغربیّة یکاد زیتها یضىء و لو لم تمسسه نار)
۸ - نور خداوند، ذاتى و به دور از هر گونه تیرگى و کدرى (مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة کأنّها کوکب درىّ یوقد من شجرة ... یکاد زیتها یضىء و لو لم تمسسه نار) برداشت یاد شده بر اساس دو نکته اى است که در تشبیه نور خدا وجود دارد: ۱- روغن و مایه نور، بدون دخالت عامل خارجى (عامل آتش زا)، مشتعل و نورافشان است (و لو لم تمسسه نار). این حکایت از آن دارد که نور خدا، از خود او است و به سبب عامل خارجى نیست. ۲- نور چراغ هم چون ستاره اى درخشان بسیار پرفروغ و شفاف است و این بیانگر این حقیقت است که نور خدا، از هر گونه تیرگى و کدرى منزه است.
۹ - زیتون، از درختان پر برکت است. (شجرة مبرکة زیتونة)
۱۰ - درخت زیتون، در صورت تابش مستقیم نور خورشید بر آن در طول روز، پربارتر و مرغوب تر خواهد شد. (من شجرة مبرکة زیتونة لاشرقیّة و لاغربیّة یکاد زیتها یضىء و لو لم تمسسه نار) برداشت یاد شده بر این اساس است که عبارت «لا شرقیّه و لا غربیّه» این گونه تفسیر شود که: درخت زیتون نه فقط در ناحیه شرق است - که تنها به وقت عصر از شعاع خورشید بهره گیرد - و نه فقط در ناحیه غرب است - که تنها در صبح از شعاع خورشید بهره مند باشد; بلکه از مزایاى هر دو جهت و از تابش نور مستقیم خورشید از صبح تا به غروب استفاده مى کند و روشن است که چنین درختى، از ثمره اى فراوان تر و مرغوب تر برخوردار خواهد بود.
۱۱ - تابش مستقیم نور خورشید به درختان از همه جوانب، موجب برکت و مرغوبیت میوه آنها خواهد شد. (شجرة مبرکة زیتونة لاشرقیّة و لاغربیّة یکاد زیتها یضىء و لو لم تمسسه نار)
۱۲ - صنعت شیشه و استفاده از آن براى روشنایى، در عصر بعثت وجود داشت. (فى زجاجة الزجاجة کأنّها کوکب درىّ)
۱۳ - شیشه، موجب انعکاس بیشتر و بهتر نور است. (فى زجاجة الزجاجة کأنّها کوکب درىّ) تشبیه در مقام، این است که نور را پر فروغ نشان دهد و از این روى مصباحى را مثل مى زند که در شیشه است و شیشه نیز همانند ستاره درخشان است.
۱۴ - تعالیم و هدایت هاى خداوند، روشن و قابل شناخت براى انسان ها است. (مثل نوره کمشکوة فیها مصباح ... یوقد من شجرة مبرکة زیتونة ... یکاد زیتها یضىء و لو لم تمسسه نار) تشبیه نور خداوند به امور محسوس (چراغ و...) بیانگر این نکته است که تعالیم و هدایت هاى الهى همانند محسوسات قابل شناخت است.
۱۵ - نور خداوند، در نهایت شدت و روشنایى و عارى از هر گونه ظلمت و تاریکى است. (نور على نور) حرف «على» در «نور على نور» براى استعلاى مجازى و به معناى تعاون است و غرض از آن، بیان شدت نورالهى و خالص بودن آن از هر ظلمت و تاریکى است.
۱۶ - ذات خداوند، حقیقتى دست نایافتنى و غیر قابل شناخت براى بشر (اللّه نور السموت و الأرض مثل نوره کمشکوة ... نور على نور) برداشت یاد شده، بر اساس این دو نکته اى است که در «تشبیه نور خدا» وجود دارد: ۱- به جاى تشبیه ذات خدا، یکى از اوصاف او - که نور باشد - مورد تشبیه قرار گرفت در حالى که آیه شریفه، در مقام معرفى خود خداوند است. ۲- نور خدا - که امرى نامحسوس است - به چند چیز محسوس و قابل شناخت براى همگان تشبیه شده است. بنابراین ذات خدا، شناختنى نیست و آنچه قابل شناخت است، صفات او مى باشد. این شناخت نیز در محدوده شناخت محسوسات میسر است.
۱۷ - هدایت یافتن انسان ها به نور خدا، به مشیت او بستگى دارد. (یهدى اللّه لنوره من یشاء)
۱۸ - بهره مندى از هدایت خاص خداوند، بسته به مشیت و خواست او است. (یهدى اللّه لنوره من یشاء) برداشت یاد شده براساس این احتمال است که لام در «لنوره» براى اختصاص باشد و اسناد «نور» به ضمیرى که به «اللّه» برمى گردد، تأیید کننده آن است.
۱۹ - خداوند، هدایتگر مردم از طریق نزول آیات روشنگر، تبیین سرگذشت امت هاى پیشین و موعظه و اندرزها (و لقد أنزلنا إلیکم ءایت مبیّنت و مثلاً من الذین خلوا من قبلکم و موعظة ... یهدى اللّه لنوره من یشاء)
۲۰ - استفاده از تمثیل و تشبیه معقول به محسوس و ارائه نمونه عینى، از روش هاى هدایتى قرآن براى تفهیم معارف بلند الهى (مثل نوره کمشکوة فیها مصباح ... و یضرب اللّه الأمثل)
۲۱ - همه انسان ها، مخاطب پیام قرآن و دین اند. (یضرب اللّه الأمثل للناس)
۲۲ - امکان شناخت اوصاف خداوند (نور و ...)، از طریق تشبیه و تمثیل (اللّه نور السموت و الأرض مثل نوره کمشکوة ... و یضرب اللّه الأمثل للناس)
۲۳ - علم خداوند، فراگیر همه پدیده هاى جهان است. (و اللّه بکل شىء علیم)
۲۴ - مشیت خداوند بر هدایت مردمان به نور خویش، برخاسته از علم فراگیر او است. (یهدى اللّه لنوره من یشاء ... و اللّه بکلّ شىء علیم) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که جمله «و اللّه بکلّ شىء علیم»، عطف بر جمله «یهدى اللّه...» باشد. یاد کرد علم همه جانبه خداوند پس از مشیت مطلقه او; مى رساند که مشیت خدا، مرتبط با علم او و برخاسته از آن است.
۲۵ - تمثیل هاى خداوند براى فهم معارف بلند الهى، به امرى محسوس و قابل درک همگان، برخاسته از علم فراگیر او به ویژگى ها و استعدادهاى انسان ها است. (و یضرب اللّه الأمثل للناس و اللّه بکلّ شىء علیم) برداشت یاد شده مبتنى بر دو نکته است: ۱- جمله «و اللّه بکلّ شىء علیم» عطف بر جمله «و یضرب اللّه الأمثال للناس» باشد. ۲- تذکر به آگاهى همه جانبه خداوند، پس از بیان تمثیل براى مردم، مى رساند که این آگاهى مرتبط باانسان ها و ویژگى ها و استعدادهاى او براى بهره گیرى از چنین تمثیل هایى است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۶; منشأ نور آسمان ها ۱
- آفرینش: خالق آفرینش ۳; منشأ زیبایى آفرینش ۴; هدایت آفرینش ۵
- آیات خدا: هدایتگرى آیات خدا ۱۹
- اسماء و صفات: علیم ۲۳
- اقوام پیشین: آثار تبیین تاریخ اقوام پیشین ۱۹
- انسان: جهل انسان ۱۶; عجز انسان ۱۶; نقش استعدادهاى انسان۲۵
- تشبیهات قرآن: تشبیه معقول به محسوس ۲۰
- جهان بینى: توحیدى ۳
- خدا: آثار علم خدا ۲۴، ۲۵; آثار مشیت خدا ۱۷، ۱۸; آثار موعظه هاى خدا ۱۹; استحاله علم به ذات خدا ۱۶; خالقیت خدا ۳; زمینه خدا شناسى ۲۲; شدت نور خدا ۱۵; شفافیت نور خدا ۸; ظهور خدا ۲; منشأ مشیت خدا ۲۴; منشأ هدایتهاى خدا ۲۴; نشانه هاى نور خدا ۴; نقش خدا ۱; نور خدا ۱۷، ۲۴; وسعت علم خدا ۲۳; وضوح هدایتهاى خدا ۱۴; ویژگیهاى علم خدا ۲۳; ویژگیهاى نور خدا ۸، ۱۵; ویژگى هدایتهاى خدا ۱۴; هدایتگرى خدا ۵، ۱۹
- خورشید: فواید خورشید ۱۰، ۱۱
- درختان: عوامل ثمردهى درختان ۱۱
- زمین: منشأ نور زمین ۱
- زیتون: برکت درخت زیتون ۹; عوامل ثمردهى درخت زیتون۱۰
- شیشه: فواید شیشه ۱۳
- شیشه گرى: تاریخ شیشه گرى ۱۲
- صنعت: تاریخ صنعت ۱۲
- قرآن: جهان شمولى قرآن ۲۱; روش بیانى قرآن ۲۰; فواید مثالهاى قرآن ۲۰; مثالهاى قرآن ۷; مخاطبان قرآن ۲۱; منشأ مثالهاى قرآن ۲۵; ویژگیهاى قرآن ۲۱
- مثال: فواید مثال ۲۲
- مثالهاى قرآن: مَثَل نور خدا ۷
- مقارن بعثت: تاریخ مقارن بعثت ۱۲
- موجودات: هدایت موجودات ۵
- نور: عوامل ازدیاد نور ۱۳; عوامل انعکاس نور ۱۳
- هدایت: ابزار هدایت ۱۹; روش هدایت ۲۰; منشأ هدایت ۱۷، ۱۸