الحج ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=ای مردم اگر هستید در شکی از رستاخیز پس ما آفریدیم شما را از خاکی پس از چکه آبی پس از خونی بسته پس از پاره‌گوشتی جویده تمام آفریده و تمام ناآفریده تا بیان کنیم برای شما و نهیم در رحمها هر چه را خواهیم تا سرآمدی معین پس برون آریمتان کودکی پس تا رسید نیروهای خود را و از شما است آنکه دریافت شود (بمیرد) و از شما است آنکه بازگردانیده شود بسوی پس‌ترین عمر (زندگانی) تا نداند پس از دانستن چیزی را و ببینی زمین را فسرده پژمرده تا گاهی که فرستیم بر آن آب را بجنبد و برآید و برویاند از هر جفتی زیبا
|-|معزی=ای مردم اگر هستید در شکی از رستاخیز پس ما آفریدیم شما را از خاکی پس از چکه آبی پس از خونی بسته پس از پاره‌گوشتی جویده تمام آفریده و تمام ناآفریده تا بیان کنیم برای شما و نهیم در رحمها هر چه را خواهیم تا سرآمدی معین پس برون آریمتان کودکی پس تا رسید نیروهای خود را و از شما است آنکه دریافت شود (بمیرد) و از شما است آنکه بازگردانیده شود بسوی پس‌ترین عمر (زندگانی) تا نداند پس از دانستن چیزی را و ببینی زمین را فسرده پژمرده تا گاهی که فرستیم بر آن آب را بجنبد و برآید و برویاند از هر جفتی زیبا
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = الحج ٤ | بعدی = الحج ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::77|٧٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = الحج ٤ | بعدی = الحج ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::77|٧٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریده‌ایم (نگا: آل‌عمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقص‌الخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه می‌داریم و از درون پرت نمی‌کنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پست‌ترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی می‌شود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان می‌افتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار می‌گردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادی‌بخش. سرسبز و خرّم.
«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریده‌ایم (نگا: آل‌عمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقص‌الخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه می‌داریم و از درون پرت نمی‌کنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پست‌ترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی می‌شود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان می‌افتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار می‌گردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادی‌بخش. سرسبز و خرّم.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۶


ترجمه

ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل؛ تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین‌هایی را که بخواهیم تا مدّت معیّنی در رحم (مادران) قرارمی‌دهیم؛ (و آنچه را بخواهیم ساقظ می‌کنیم؛) بعد شما را بصورت طفل بیرون می‌آوریم؛ سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما می‌میرند؛ و بعضی آن قدر عمر می‌کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می‌رسند؛ آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی‌دانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می‌بینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو می‌فرستیم، به حرکت درمی‌آید و می‌روید؛ و از هر نوع گیاهان زیبا می‌رویاند!

اى مردم! اگر در رستاخيز شك داريد [توجه كنيد كه‌] همانا ما شما را از خاك، سپس از نطفه، سپس از لخته خونى آن‌گاه از پاره گوشتى شكل يافته و شكل نايافته، آفريديم تا [قدرت خود را] براى شما روشن سازيم، و هر چه را بخواهيم تا زمانى معين در رحم‌ها نگاه مى‌داري
اى مردم، اگر در باره برانگيخته شدن در شكّيد، پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريده‌ايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت كامل و [احياناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مى‌كنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مى‌دهيم، آنگاه شما را [به صورت‌] كودك برون مى‌آوريم، سپس [حيات شما را ادامه مى‌دهيم‌] تا به حد رشدتان برسيد، و برخى از شما [زودرس‌] مى‌ميرد، و برخى از شما به غايت پيرى مى‌رسد به گونه‌اى كه پس از دانستن [بسى چيزها] چيزى نمى‌داند. و زمين را خشكيده مى‌بينى و[لى‌] چون آب بر آن فرود آوريم به جنبش درمى‌آيد و نمو مى‌كند و از هر نوع [رستنيهاى‌] نيكو مى‌روياند.
ای مردم، اگر شما در (روز قیامت و قدرت خدا بر) بعث مردگان شک و ریبی دارید (برای رفع شک خود بدین دلیل توجه کنید که) ما شما را نخست از خاک آفریدیم آن گاه از آب نطفه، آن گاه از خون بسته، آنگاه از پاره‌ای گوشت با آفرینشی تمام و ناتمام، تا (در این انتقال و تحولات قدرت خود را) بر شما آشکار سازیم و (از نطفه‌ها) آنچه را مشیّت ما تعلق گیرد در رحمها قرار می‌بخشیم تا به وقتی معین، آن گاه شما را به صورت طفلی (چون گوهر از صدف رحم) بیرون آریم تا (زیست کرده و) سپس به حد بلوغ و رشد خود برسید و برخی از شما (در این بین) بمیرد و برخی به سن پیری و دوران ضعف و ناتوانی رسد تا آنجا که پس از دانش و هوش خرف شود و هیچ فهم نکند، و (دلیل دیگر از ادله قدرت خدا بر معاد آن که) زمین را بنگری وقتی خشک و بی‌گیاه باشد آن گاه چون باران بر آن فرو باریم سبز و خرم شود و (تخم‌ها در آن) نمو کند و از هر نوع گیاه زیبا برویاند.
ای مردم! اگر درباره برانگیخته شدن [پس از مرگ] در تردید هستید، پس [به این واقعیت توجه کنید که] ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس از پاره گوشتی با آفرینشی کامل یا غیر کامل آفریدیم تا برای شما روشن کنیم [که ما به برانگیختن مردگان تواناییم]؛ و آنچه را می خواهیم تا مدتی معین در رحم ها مستقر می کنیم؛ آن گاه شما را به صورت کودک [از رحم مادر] بیرون می آوریم تا آنکه به قدرت فکری و نیرومندی جسمی خود برسید. و برخی از شما [پیش از فرتوتی] قبض روح می شود، و برخی از شما را به پست ترین دوره عمر [که ایام پیری است] برمی گردانند تا در نتیجه از دانشی که داشتند چیزی ندانند. و [از نشانه های دیگر قدرت ما اینکه] زمین را [در زمستان] خشک و افسرده می بینی، پس چون آب [باران] را بر آن نازل می کنیم، می جنبد و برمی آید و از هر نوع گیاه تر و تازه و بهجت انگیزی می رویاند.
اى مردم، اگر از روز رستاخيز در ترديد هستيد، ما شما را از خاك و سپس از نطفه، آنگاه از لخته‌خونى و سپس از پاره‌گوشتى گاه تمام آفريده گاه ناتمام، بيافريده‌ايم، تا قدرت خود را برايتان آشكار كنيم. و تا زمانى معين هر چه را خواهيم در رحمها نگه مى‌داريم. آنگاه شما را كه كودكى هستيد بيرون مى‌آوريم تا به حد زورمندى خود رسيد. بعضى از شما مى‌ميرند و بعضى به سالخوردگى برده مى‌شوند تا آنگاه كه هر چه آموخته‌اند فراموش كنند. و تو زمين را فسرده مى‌بينى. چون باران بر آن بفرستيم، در اهتزاز آيد و نمو كند و از هر گونه گياه بهجت‌انگيز بروياند.
هان ای مردم اگر درباره رستاخیز شک و شبهه دارید، بدانید که ما شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس گوشت پاره شکل یافته و شکل نیافته آفریده‌ایم تا [حقیقت را] برای شما هویدا کنیم، و هر چه را بخواهیم تا زمانی معین در رحمها قرار می‌دهیم، سپس شما را که کودکی شده‌اید [از شکم مادر] بیرون می‌آوریم که به کمال بلوغتان برسید، و بعضی از شما جانشان گرفته می‌شود، و بعضی به حد اعلای فرتوتی بازبرده شود، چندانکه پس از دانستن [بسیاری چیزها] چیزی نداند، و زمین را پژمرده بینی، آنگاه چون بر آن آب [باران‌] فرو فرستیم، جنبش یابد و رشد کند، و چه بسیار از گونه‌های خرم برویاند
اى مردم، اگر از برانگيخته شدن پس از مرگ به شك اندريد، پس [بدانيد كه‌] ما شما را از خاك و سپس از نطفه و پس از آن از خونى بسته و آنگاه از پاره گوشتى، با آفرينشى تمام يا ناتمام، آفريديم تا [توانايى خويش را بر بازگرداندنتان‌] براى شما روشن و پديدار سازيم. و آنچه را بخواهيم تا مدتى معين- حدود نه ماه- در زهدانها نگاه مى‌داريم آنگاه شما را كودكى بيرون مى‌آوريم سپس [پرورشتان مى‌دهيم‌] تا به نيرومندى خويش برسيد. و از برخى جانشان [در خردى و جوانى‌] برگرفته شود و برخى تا فروترين دوره زندگى بازبرده شود تا [آنجا كه‌] در پى دانايى چيزى نداند. و زمين را [در زمستان‌] فسرده و مرده بينى، پس چون آب [باران‌] بر آنها فروآريم بجنبد و بردمد و از هر گونه گياه زيبا و بهجت‌انگيز بروياند.
ای مردم! اگر درباره‌ی رستاخیز (مردگان و زندگانی دوباره‌ی ایشان) تردید دارید، (بدین نکته توجّه کنید تا به گوشه‌ای از قدرت الهی پی ببرید و به خود آئید:) ما شما را از خاک می‌آفرینیم، سپس (این خاک پیش پا افتاده را) به نطفه، و بعد (نطفه، این پدیده‌ی اسرارآمیز فراهم آمده از اِسْپِرم مرد و اُووِل زن را) به خون بسته (ی زالو مانند)، و پس از آن (این خون بسته را به چیزی شبیه) به یک قطعه گوشت (جویده شده) در می‌آوریم که برخی (کامل و تامّ الخلقه و) بسامان، و برخی (ناتمام و ناقص‌الخلقه و) نابسامان است. (همه‌ی اینها) بدین خاطر است که برای شما روشن سازیم (که ما بر آفرینش و تغییر و تبدیل و هرگونه کاری، از جمله زندگی دوباره بخشیدن توانائیم). ما جنینهائی را که بخواهیم تا زمان خود در رحمها نگاه می‌داریم و آن گاه شما را به صورت کودک (پسر یا دختر، از شکم مادران) بیرون می‌آوریم، سپس (شما را تحت نظارت و رعایت خود می‌پائیم) تا به رشد جسمانی و عقلانی خود می‌رسید. برخی از شما (در این میان) می‌میرند و بعضی از شما به نهایت عمر و غایت پیری می‌رسند. تا بدانجا که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت (و دانسته‌های خویش را فراموش کرده و از یاد می‌برند، و درست همانند یک کودک می‌شوند. دلیل دیگری بر قدرت خدا در همه‌چیز، به ویژه درباره‌ی مسأله‌ی رستاخیز، این است که ای انسان در فصل زمستان) تو زمین را خشک و خاموش می‌بینی، امّا هنگامی که (فصل بهار در می‌رسد و) بر آن آب می‌بارانیم، حرکت و جنبش بدان می‌افتد و رشد و نمو می‌کند و انواع گیاهان زیبا و شادی‌بخش را می‌رویاند.
هان ای مردمان! اگر درباره‌ی برانگیخته شدن (پس از مرگتان) در (ژرفای) شکی مستند بوده‌اید، پس همانا (بدانید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، سپس از علقه [:خونی آویزک]، سپس از مضغه [:گوشتکی له شده] به بار آمده و به بار نیامده تا (حقایقی ربّانی را) برای شما روشن گردانیم. و آنچه را می‌خواهیم تا مدتی معین در رحم‌ها پایدار می‌داریم، سپس شما را به حالت کودکی برون می‌آوریم، سپس (حیات شما را ادامه می‌دهیم) تا به حد رشدهاتان برسید و برخی از شما (پیش از پیری) مرگش در رسد، و برخی از شما (هم) به پست‌ترین زمان عمر(ش) بر‌گردانده شود، به گونه‌ای که پس از دانستنی (اندک) آن را (هم) نداند. و زمین را پژمرده می‌بینی، پس هنگامی که آب (باران) بر آن فرود آوریم به جنبش درآید و نمو کند و از هر نوع (رستنی‌های) همسان (و) نیکوی فرح‌بخشی برویاند.
ای مردم اگر هستید در شکی از رستاخیز پس ما آفریدیم شما را از خاکی پس از چکه آبی پس از خونی بسته پس از پاره‌گوشتی جویده تمام آفریده و تمام ناآفریده تا بیان کنیم برای شما و نهیم در رحمها هر چه را خواهیم تا سرآمدی معین پس برون آریمتان کودکی پس تا رسید نیروهای خود را و از شما است آنکه دریافت شود (بمیرد) و از شما است آنکه بازگردانیده شود بسوی پس‌ترین عمر (زندگانی) تا نداند پس از دانستن چیزی را و ببینی زمین را فسرده پژمرده تا گاهی که فرستیم بر آن آب را بجنبد و برآید و برویاند از هر جفتی زیبا


الحج ٤ آیه ٥ الحج ٦
سوره : سوره الحج
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریده‌ایم (نگا: آل‌عمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقص‌الخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه می‌داریم و از درون پرت نمی‌کنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پست‌ترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی می‌شود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان می‌افتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار می‌گردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادی‌بخش. سرسبز و خرّم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- انکار معاد و رستاخیز، از ناحیه شرک پیشگان عصر بعثت (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث)

۲- غفلت از قدرت نامحدود خدا، منشأ شک و تردید مشرکان عصر بعثت در امکان معاد و حیات دوباره انسان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث فإنّا خلقنکم) جواب شرط در جمله «إن کنتم فى ریب من البعث» حذف شده است و تقدیر آن چنین مى باشد: «إن کنتم فى ریب من البعث فانظروا إلى بدء خلقکم; اگر در امکان برپایى رستاخیز تردید دارید، به آغاز پیدایش خود بنگرید». مقصود از جمله یاد شده این است که: همان طور که خداوند توانست انسان ها را در این نشأه بیافریند مسلّماً قدرت آن را دارد که دوباره و در نشأه دیگر آنان را زنده کند.

۳- خدا، خالق و آفریدگار انسان ها است. (فإنّا خلقنکم)

۴- توجه به پیدایش انسان و آفریده شدن وى از عناصرى بى جان (خاک، نطفه، علقه و مضغه)، زداینده هر گونه تردید در امکان برپایى رستاخیز و قدرت خدا بر بخشیدن حیات دو باره به مردگان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث فإنّا خلقنکم ...ثمّ من مضغة)

۵- خاک، مبدأ نخستین آفرینش انسان (فإنّا خلقنکم من تراب)

۶- قابلیت خاک براى پیدایش موجودات زنده از آن (فإنّا خلقنکم من تراب)

۷- تحول خاک به نطفه، تبدیل نطفه به علقه و تکامل علقه به مضغه، روند آفرینش انسان (فإنّا خلقنکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة)

۸- وجود فاصله زمانى، میان تحول خاک به نطفه، نطفه به علقه و علقه به مضغه (فإنّا خلقنکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة) با توجه به، به کارگیرى «ثمّ» که براى بیان فاصله زمانى است - برداشت فوق به دست مى آید.

۹- مضغه، مرحله شکل گیرى و ظهور تدریجى اعضا و جوارح جنین در رحم مادر است. (ثمّ من مضغة مخلّقة و غیر مخلّقة) «مخلّقه» اسم مفعول از باب تفعل و صفت براى «مضغة» است و «غیر مخلقة» نیز عطف بر «مخلقة» مى باشد. «تخلیق» (مصدر «مخلقة») به معناى تصویر و شکل دادن است. توصیف «مضغة» به «مخلقة و غیر مخلقة» مى رساند که جنین در این مرحله، مرتباً شکلى را مى پذیرد و صورتى را از دست مى دهد و این روند تا ظهور کامل اعضا و جوارح ادامه مى یابد.

۱۰- آفرینش انسان از عناصر بى جانى چون: خاک، نطفه، علقه و مضغه، جلوه روشنى از توانایى خدا بر احیاى مجدد انسان در روز رستاخیز است. (فإنّا خلقنکم من تراب ... لنبیّن لکم) «لنبیّن لکم» مفعولٌ له براى «خلقناکم» و به تقدیر «لنبیّن لکم ان اللّه قادر على أن یحیى الموتى» است; یعنى، ما شما را از خاک و سپس از نطفه و سپس ... آفریدیم تا روشن سازیم که خدا، بر احیاى دوباره شما توانا است.

۱۱- رحم زنان، قرارگاه جنین (و نقرّ فى الأرحام مانشاء)

۱۲- استقرار جنین در رحم و مصونیت آن از سقط شدن، در گرو مشیت و اراده خدا است. (و نقرّ فى الأرحام مانشاء)

۱۳- زمان استقرار هر جنین در رحم، مدتى مشخص و از پیش تعیین شده است. (و نقرّ فى الأرحام... إلى أجل مسمَّى)

۱۴- سقط شدن برخى از جنین ها و استقرار برخى دیگر در رحم و نیز مشخص بودن مدت هر جنین در آن، جلوه هایى از مشیت مطلق و اراده بلامنازع خدا (و نقرّ فى الأرحام... إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجکم)

۱۵- وجود فاصله زمانى میان پایان یافتن مراحل رشد جنین در رحم و فرا رسیدن زمان زایمان (و نقرّ فى الأرحام ... إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجکم) عطف «نخرج» بر «نقرّ... إلى أجل مسمًّى»به وسیله «ثمّ» - که براى تراخى در زمان است - مى رساند که جنین پس از این که مراحل رشد خود را در رحم به پایان رساند، باید مدتى دیگر در رحم بماند تا زمان زایمان فرا برسد.

۱۶- زندگى دنیوى داراى دو منحنى صعود و نزول است. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ لتبلغوا أشدّکم... و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)

۱۷- منحنى صعود انسان در زندگى دنیوى، از طفوبیت آغاز مى شود و در اوج جوانى، به پایان مى رسد. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ نخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّکم)

۱۸- پایان اوج مرحله جوانى (بلوغ الأشد)، نقطه آغازین منحنى نزول است. و سرانجام مرحله پیرى (أرذل العمر)، نقطه پایانى این منحنى در زندگى انسان مى باشد. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ لتبلغوا أشدّکم... لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)

۱۹- منحنى صعود، قوس رشد و تکامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است. (لتبلغوا أشدّکم... منکم من یردّ إلى أرذل العمر)

۲۰- برخى از انسان ها، پیش از رسیدن به مرحله پایانى پیرى (أرذل العمر) زندگى را به درود گفته و از دنیا مى روند. (و منکم من یتوفّى و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)

۲۱- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهایى پیرى، به درجه اى کاهش مى یابد که انسان از فراگیرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پیشین خود را از دست مى دهد. (منکم من یردّ إلى أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)

۲۲- مرحله پایانى پیرى، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است. (إلى أرذل العمر)

۲۳ - ارزش انسان و زندگى او، در پرتو علم و آگاهى (أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)

۲۴ - تنها برخى از انسان ها به مرحله پایانى پیرى (أرذل العمر) مى رسند. (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)

۲۵ - انسان، موجودى است مرکب از جسم و جان. (و منکم من یتوفّى) «توفى» (مصدر «یتوفّى») به معناى دریافت تام و کامل است و آنچه از انسان به وقت مرگ دریافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان، از دو عنصر جسم و روح تشکیل شده است.

۲۶ - جان آدمى، حقیقتى است باقى و فناناپذیر. (و منکم من یتوفّى ) دریافت کامل روح انسان به هنگام مرگ (و منکم من یتوفّى) بیانگر بقاى روح پس از مرگ و فناناپذیرى آن است.

۲۷- خداوند به هنگام مرگ آدمى، کالبد او را تهى کرده و جان وى را تماماً دریافت مى کند. (و منکم من یتوفّى)

۲۸ - روح، عنصر اصلى حقیقت آدمى است. (و منکم من یتوفّى)

۲۹ - رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین هاى مرده، جلوه اى از قدرت خداوند (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث... و ترى الأرض هامدة... من کلّ زوج بهیج)

۳۰ - مطالعه در چگونگى رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین هاى مرده، زایل کننده هر گونه شک و تردید در امکان برپایى رستاخیز و قدرت خدا بر احیاى دوباره مردگان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث ... و ترى الأرض هامدة ... من کلّ زوج بهیج)

۳۱ - آب، مایه رویش و رشد گیاهان (فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت)

۳۲ - گیاهان، داراى اصناف و دسته هاى گوناگون (من کلّ زوج بهیج) «زوج» در این جا به معناى صنف و دسته است.

۳۳ - گیاهان، مایه زیبایى و خرمى زمین (من کلّ زوج بهیج) «بهجة و بهاجة» به معناى حسن و خرمى است. بنابراین «بهیج»; یعنى، نیکو و خرم.

۳۴ - عوامل طبیعى، مجارى فعل و اراده خداوند فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت

روایات و احادیث

۳۵ - «عن أبى جعفر(ع): «ولنبیّن لکم» کذلک کنتم فى الأرحام «و نقرّ فى الأرحام ما نشاء» فلایخرج سقطاً; از امام باقر(ع) روایت شده است که در[باره معناى «و لنبیّن لکم» در آیه یاد شده فرمود:] تا براى شما روشن کند که در ارحام مادران این گونه بوده اید [و این مراحل را طى کرده اید] و[در باره معناى «و نقرّ فى الأرحام ما نشاء» نیز فرمود:] و آنچه را مى خواهیم در ارحام مستقر مى کنیم و[ آن] به صورت سقط بیرون نمى آید».[۱]

۳۶- «و روى أنّ أرذل العمر أن یکون عقله عقل إبن سبع سنین; روایت شده که پست ترین دوران عمر زمانى است که عقل انسان، همانند عقل بچه هفت ساله گردد».[۲]

۳۷- «عن أبى عبدالله بن مسعود قال: حدثنا رسول الله(ص)... ان أحدکم یجمع خلقه فى بطن أمّه أربعین یوماً نطفة، ثمّ یکون علقة مثل ذلک، ثمّ یکون مضغة مثل ذلک; عبداللّه بن مسعود مى گوید: رسول خدا(ص) به ما فرمود: ...آفرینش هر یک از شما در شکم مادر[ بدین گونه ]کامل مى شود که چهل روز «نطفه» است; سپس به قدر همین مدّت «علقه» است; سپس به قدر همین مدّت «مضغه» است».[۳]

موضوعات مرتبط

  • آب: فواید آب ۳۱
  • اجل: اجل مسمى ۱۳
  • ارزش: ملاکهاى ارزش ۲۳
  • انسان: آثار خلقت انسان ۱۰; ابعاد انسان ۲۵; انسان از خاک ۵; بلوغ انسان ۱۸; پیرى انسان ۲۴; جسم انسان ۲۵; حقیقت انسان ۲۸; خالق انسان ها ۳; دورانهاى عمر انسان ۳۶; رشد انسان ۱۷; رشد جسمانى انسان ۱۹; روح انسان ۲۵; زمان شکل گیرى انسان ۹; ضعف جسمانى انسان ۱۹; طول عمر انسان ها ۲۰; عمر انسان ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۱، ۲۲ ۳۶; عنصر خلقت انسان ۴، ۵، ۷; فضایل انسان ۲۳; مراحل خلقت انسان ۷، ۸، ۹، ۱۵، ۳۷
  • ایمان: عوامل ایمان به احیاى اخروى مردگان ۳۰; عوامل ایمان به قدرت خدا ۴، ۳۰; عوامل ایمان به قیامت ۳۰; عوامل ایمان به معاد ۴، ۳۰
  • پیرى: دوران پیرى ۱۸، ۲۲; ضعف در پیرى ۲۱; فراموشى در پیرى ۲۱; مرگ قبل از پیرى ۲۰
  • تعلم: وقت محرومیت از تعلم ۲۱
  • جنین: استقرار جنین در رحم ۳۵; سقط جنین ۱۴; مدت استقرار جنین در رحم ۱۳، ۱۴، ۱۵; مکان جنین ۱۱; منشأ امنیت جنین ۱۲
  • جوانى: پایان دوران جوانى ۱۸; دوران جوانى ۱۷
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
  • خاک: تبدیل خاک به نطفه ۷; فواید خاک ۶
  • خدا: آثار اراده خدا ۱۲; آثار مشیت خدا ۱۲; افعال خدا ۲۷; خالقیت خدا ۳; مجارى اراده خدا ۳۴; مجارى افعال خدا ۳۴; نشانه هاى اراده خدا ۱۴; نشانه هاى قدرت خدا ۱۰، ۲۹; نشانه هاى مشیت خدا ۱۴
  • خلقت: خلقت از خاک ۵، ۶، ۷
  • ذکر: آثار ذکر خلقت انسان ۴
  • رحم(زهدان): نقش رحم(زهدان) ۱۱
  • روح: جاودانگى روح ۲۶; قابض روح ۲۷; نقش روح ۲۸
  • زمین: منشأ زیبایى زمین ۳۳; منشأ شادابى زمین ۳۳
  • علقه: تکامل علقه به مضغه ۷
  • علم: ارزش علم ۲۳
  • عمر: بدترین دوران عمر ۱۸، ۲۲، ۳۶; دورانهاى عمر ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۳۴
  • غفلت: آثار غفلت از قدرت خدا ۲
  • قواى ادراکى: دقت در ضعف قواى ادراکى ۲۱; رشد قواى ادراکى ۱۹; ضعف قواى ادراکى ۱۹
  • کودکى: دوران کودکى ۱۷
  • گیاهان: آثار مطالعه رویش گیاهان ۳۰; تنوع گیاهان ۲۹، ۳۲; رویش گیاهان ۲۹; عوامل رشد گیاهان ۳۱; عوامل رویش گیاهان ۳۱; نقش گیاهان ۳۳
  • مردگان: دلایل احیاى اخروى مردگان ۱۰
  • مرگ: حقیقت مرگ ۲۷
  • مشرکان: مشرکان صدراسلام و معاد ۱; منشأ شک مشرکان صدراسلام ۲
  • معاد: دلایل معاد ۱۰; مکذبان معاد ۱; منشأ شک در معاد ۲
  • نطفه: تبدیل نطفه به علقه ۷

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۷۸; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۷۱- ، ح ۱۰.
  2. خصال صدوق، ص ۵۴۶، ح ۲۵، باب أربعینح۲۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۷، ح ۱۴۴.
  3. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۹.