الحج ٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=ای مردم اگر هستید در شکی از رستاخیز پس ما آفریدیم شما را از خاکی پس از چکه آبی پس از خونی بسته پس از پارهگوشتی جویده تمام آفریده و تمام ناآفریده تا بیان کنیم برای شما و نهیم در رحمها هر چه را خواهیم تا سرآمدی معین پس برون آریمتان کودکی پس تا رسید نیروهای خود را و از شما است آنکه دریافت شود (بمیرد) و از شما است آنکه بازگردانیده شود بسوی پسترین عمر (زندگانی) تا نداند پس از دانستن چیزی را و ببینی زمین را فسرده پژمرده تا گاهی که فرستیم بر آن آب را بجنبد و برآید و برویاند از هر جفتی زیبا | |-|معزی=ای مردم اگر هستید در شکی از رستاخیز پس ما آفریدیم شما را از خاکی پس از چکه آبی پس از خونی بسته پس از پارهگوشتی جویده تمام آفریده و تمام ناآفریده تا بیان کنیم برای شما و نهیم در رحمها هر چه را خواهیم تا سرآمدی معین پس برون آریمتان کودکی پس تا رسید نیروهای خود را و از شما است آنکه دریافت شود (بمیرد) و از شما است آنکه بازگردانیده شود بسوی پسترین عمر (زندگانی) تا نداند پس از دانستن چیزی را و ببینی زمین را فسرده پژمرده تا گاهی که فرستیم بر آن آب را بجنبد و برآید و برویاند از هر جفتی زیبا | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الحج | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = الحج ٤ | بعدی = الحج ٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::77|٧٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریدهایم (نگا: آلعمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقصالخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه میداریم و از درون پرت نمیکنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پستترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی میشود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان میافتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار میگردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادیبخش. سرسبز و خرّم. | «الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریدهایم (نگا: آلعمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقصالخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه میداریم و از درون پرت نمیکنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پستترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی میشود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان میافتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار میگردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادیبخش. سرسبز و خرّم. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۶
ترجمه
الحج ٤ | آیه ٥ | الحج ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْبَعْثِ»: رستاخیز. از نو زنده گرداندن. «خَلَقْنَاکُمْ»: اصل شما یا خود شما را آفریدهایم (نگا: آلعمران / ، طه / ، بقره / ، مؤمنون / ). «نُطْفَةٍ»: مراد موجود زنده حاصل در منی است که از آن به «آب جهنده» تعبیر شده است (نگا: قیامت / ، طارق / . «عَلَقَةٍ»: خون بسته زالوگونه. «مُضْغَةٍ»: قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «مُخَلَّقَةٍ»: تامّ الخلقه. دارای شکل و اندام. «غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ»: ناقصالخلقه. ناکامل و نابسامان. «نُقِرُّ»: نگاه میداریم و از درون پرت نمیکنیم. «طِفْلاً»: کودک. حال است. ذکر آن به صورت مفرد بدان علّت است که مصدر است، یا به اعتبار جنس و یا این که کلّ واحد افراد است. «أَرْذَلِ الْعُمُر»: پستترین مرحله عمر، و آن پیری و فرتوتی فراوانی است که بدان هنگام عقل دچار فراموشی و اندیشه دستخوش پریشانی میشود. «هَامِدَةً»: خشک و خاموش. مراد زمین خشکیده و مرده است. «إهْتَزَّتْ»: به حرکت و تکان میافتد. مراد حرکت و تکانی است که به سبب جنبش عناصر گیاهان در داخل آن پیدا و پدیدار میگردد. «رَبَتْ»: بالا آمد و پفیده شد. مراد رشد و نمو گیاهان است. «زَوْج»: صنف. نوع. «بَهِیجٍ»: زیبا و باطراوت. سُرورآفرین و شادیبخش. سرسبز و خرّم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ... (۸) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ أَنْزَلَ... (۵) لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ... (۲) يُخْرِجُ الْحَيَ مِنَ الْمَيِّتِ وَ... (۵) وَ مِنْ آيَاتِهِ يُرِيکُمُ... (۶) وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ... (۲) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِي... (۲) هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ مِنْ... (۱۳)
تفسیر
- آيات ۳ - ۱۶ سوره حج
- وصف الحال سه صنف از مردم : اصرار كنندگان برباطل ، متزلزلان در راه حق و مؤ منان
- مراد از اينكه درباره رهبرى پيروى از شيطان فرمود:((كتب عليه انه من تولاه فانهيضله ...((
- رفع ريب و ترديد در بعث و نشور، با بيان چگونگى خلقت انسان و نبات
- نسبت زمين به گياه مانند نسبت رحم به جنين است
- تفصيلى در مورد استنتاج پنج نتيجه از بيان كيفيت خلقت انسان و نبات
- مقصود از ((علم (( و ((هدى (( در آيه : ((و من الناس منيجادل فى الله بغير علم و لاهدى ...((
- وصف صنفى ديگر كه دين را براى دنيايشان مى خواهند (و من الناس من يعبد الله علىحرف ...)
- معنى و مفاد آيه : ((من كان يظن ان لن ينصره الله ...(( و وجوهى كه درباره آن گفته اند
- دو روايت در ذيل ( و من الناس من يجادل ...)
- رواياتى درباره مراد از ((مخلقة و غيرمخلقة (( و جمله : ((نقر فى الارحام ما نشاء الىاجل مسمى ((
- چند روايت در ذيل آيه : ((و من الناس من يعبد الله على حرف (( كه درباره طالبان دين براى دنيا است
نکات آیه
۱- انکار معاد و رستاخیز، از ناحیه شرک پیشگان عصر بعثت (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث)
۲- غفلت از قدرت نامحدود خدا، منشأ شک و تردید مشرکان عصر بعثت در امکان معاد و حیات دوباره انسان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث فإنّا خلقنکم) جواب شرط در جمله «إن کنتم فى ریب من البعث» حذف شده است و تقدیر آن چنین مى باشد: «إن کنتم فى ریب من البعث فانظروا إلى بدء خلقکم; اگر در امکان برپایى رستاخیز تردید دارید، به آغاز پیدایش خود بنگرید». مقصود از جمله یاد شده این است که: همان طور که خداوند توانست انسان ها را در این نشأه بیافریند مسلّماً قدرت آن را دارد که دوباره و در نشأه دیگر آنان را زنده کند.
۳- خدا، خالق و آفریدگار انسان ها است. (فإنّا خلقنکم)
۴- توجه به پیدایش انسان و آفریده شدن وى از عناصرى بى جان (خاک، نطفه، علقه و مضغه)، زداینده هر گونه تردید در امکان برپایى رستاخیز و قدرت خدا بر بخشیدن حیات دو باره به مردگان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث فإنّا خلقنکم ...ثمّ من مضغة)
۵- خاک، مبدأ نخستین آفرینش انسان (فإنّا خلقنکم من تراب)
۶- قابلیت خاک براى پیدایش موجودات زنده از آن (فإنّا خلقنکم من تراب)
۷- تحول خاک به نطفه، تبدیل نطفه به علقه و تکامل علقه به مضغه، روند آفرینش انسان (فإنّا خلقنکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة)
۸- وجود فاصله زمانى، میان تحول خاک به نطفه، نطفه به علقه و علقه به مضغه (فإنّا خلقنکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة) با توجه به، به کارگیرى «ثمّ» که براى بیان فاصله زمانى است - برداشت فوق به دست مى آید.
۹- مضغه، مرحله شکل گیرى و ظهور تدریجى اعضا و جوارح جنین در رحم مادر است. (ثمّ من مضغة مخلّقة و غیر مخلّقة) «مخلّقه» اسم مفعول از باب تفعل و صفت براى «مضغة» است و «غیر مخلقة» نیز عطف بر «مخلقة» مى باشد. «تخلیق» (مصدر «مخلقة») به معناى تصویر و شکل دادن است. توصیف «مضغة» به «مخلقة و غیر مخلقة» مى رساند که جنین در این مرحله، مرتباً شکلى را مى پذیرد و صورتى را از دست مى دهد و این روند تا ظهور کامل اعضا و جوارح ادامه مى یابد.
۱۰- آفرینش انسان از عناصر بى جانى چون: خاک، نطفه، علقه و مضغه، جلوه روشنى از توانایى خدا بر احیاى مجدد انسان در روز رستاخیز است. (فإنّا خلقنکم من تراب ... لنبیّن لکم) «لنبیّن لکم» مفعولٌ له براى «خلقناکم» و به تقدیر «لنبیّن لکم ان اللّه قادر على أن یحیى الموتى» است; یعنى، ما شما را از خاک و سپس از نطفه و سپس ... آفریدیم تا روشن سازیم که خدا، بر احیاى دوباره شما توانا است.
۱۱- رحم زنان، قرارگاه جنین (و نقرّ فى الأرحام مانشاء)
۱۲- استقرار جنین در رحم و مصونیت آن از سقط شدن، در گرو مشیت و اراده خدا است. (و نقرّ فى الأرحام مانشاء)
۱۳- زمان استقرار هر جنین در رحم، مدتى مشخص و از پیش تعیین شده است. (و نقرّ فى الأرحام... إلى أجل مسمَّى)
۱۴- سقط شدن برخى از جنین ها و استقرار برخى دیگر در رحم و نیز مشخص بودن مدت هر جنین در آن، جلوه هایى از مشیت مطلق و اراده بلامنازع خدا (و نقرّ فى الأرحام... إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجکم)
۱۵- وجود فاصله زمانى میان پایان یافتن مراحل رشد جنین در رحم و فرا رسیدن زمان زایمان (و نقرّ فى الأرحام ... إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجکم) عطف «نخرج» بر «نقرّ... إلى أجل مسمًّى»به وسیله «ثمّ» - که براى تراخى در زمان است - مى رساند که جنین پس از این که مراحل رشد خود را در رحم به پایان رساند، باید مدتى دیگر در رحم بماند تا زمان زایمان فرا برسد.
۱۶- زندگى دنیوى داراى دو منحنى صعود و نزول است. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ لتبلغوا أشدّکم... و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)
۱۷- منحنى صعود انسان در زندگى دنیوى، از طفوبیت آغاز مى شود و در اوج جوانى، به پایان مى رسد. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ نخرجکم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّکم)
۱۸- پایان اوج مرحله جوانى (بلوغ الأشد)، نقطه آغازین منحنى نزول است. و سرانجام مرحله پیرى (أرذل العمر)، نقطه پایانى این منحنى در زندگى انسان مى باشد. (فإنّا خلقنکم من تراب... ثمّ لتبلغوا أشدّکم... لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)
۱۹- منحنى صعود، قوس رشد و تکامل قواى جسمى و عقلى انسان و منحنى نزول، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است. (لتبلغوا أشدّکم... منکم من یردّ إلى أرذل العمر)
۲۰- برخى از انسان ها، پیش از رسیدن به مرحله پایانى پیرى (أرذل العمر) زندگى را به درود گفته و از دنیا مى روند. (و منکم من یتوفّى و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)
۲۱- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهایى پیرى، به درجه اى کاهش مى یابد که انسان از فراگیرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پیشین خود را از دست مى دهد. (منکم من یردّ إلى أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)
۲۲- مرحله پایانى پیرى، مرحله ناپسند دوران زندگى براى انسان است. (إلى أرذل العمر)
۲۳ - ارزش انسان و زندگى او، در پرتو علم و آگاهى (أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا)
۲۴ - تنها برخى از انسان ها به مرحله پایانى پیرى (أرذل العمر) مى رسند. (و منکم من یردّ إلى أرذل العمر)
۲۵ - انسان، موجودى است مرکب از جسم و جان. (و منکم من یتوفّى) «توفى» (مصدر «یتوفّى») به معناى دریافت تام و کامل است و آنچه از انسان به وقت مرگ دریافت مى شود، روح او است نه جسم وى. پس انسان، از دو عنصر جسم و روح تشکیل شده است.
۲۶ - جان آدمى، حقیقتى است باقى و فناناپذیر. (و منکم من یتوفّى ) دریافت کامل روح انسان به هنگام مرگ (و منکم من یتوفّى) بیانگر بقاى روح پس از مرگ و فناناپذیرى آن است.
۲۷- خداوند به هنگام مرگ آدمى، کالبد او را تهى کرده و جان وى را تماماً دریافت مى کند. (و منکم من یتوفّى)
۲۸ - روح، عنصر اصلى حقیقت آدمى است. (و منکم من یتوفّى)
۲۹ - رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین هاى مرده، جلوه اى از قدرت خداوند (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث... و ترى الأرض هامدة... من کلّ زوج بهیج)
۳۰ - مطالعه در چگونگى رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین هاى مرده، زایل کننده هر گونه شک و تردید در امکان برپایى رستاخیز و قدرت خدا بر احیاى دوباره مردگان (یأیّها الناس إن کنتم فى ریب من البعث ... و ترى الأرض هامدة ... من کلّ زوج بهیج)
۳۱ - آب، مایه رویش و رشد گیاهان (فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت وربت)
۳۲ - گیاهان، داراى اصناف و دسته هاى گوناگون (من کلّ زوج بهیج) «زوج» در این جا به معناى صنف و دسته است.
۳۳ - گیاهان، مایه زیبایى و خرمى زمین (من کلّ زوج بهیج) «بهجة و بهاجة» به معناى حسن و خرمى است. بنابراین «بهیج»; یعنى، نیکو و خرم.
۳۴ - عوامل طبیعى، مجارى فعل و اراده خداوند فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت
روایات و احادیث
۳۵ - «عن أبى جعفر(ع): «ولنبیّن لکم» کذلک کنتم فى الأرحام «و نقرّ فى الأرحام ما نشاء» فلایخرج سقطاً; از امام باقر(ع) روایت شده است که در[باره معناى «و لنبیّن لکم» در آیه یاد شده فرمود:] تا براى شما روشن کند که در ارحام مادران این گونه بوده اید [و این مراحل را طى کرده اید] و[در باره معناى «و نقرّ فى الأرحام ما نشاء» نیز فرمود:] و آنچه را مى خواهیم در ارحام مستقر مى کنیم و[ آن] به صورت سقط بیرون نمى آید».[۱]
۳۶- «و روى أنّ أرذل العمر أن یکون عقله عقل إبن سبع سنین; روایت شده که پست ترین دوران عمر زمانى است که عقل انسان، همانند عقل بچه هفت ساله گردد».[۲]
۳۷- «عن أبى عبدالله بن مسعود قال: حدثنا رسول الله(ص)... ان أحدکم یجمع خلقه فى بطن أمّه أربعین یوماً نطفة، ثمّ یکون علقة مثل ذلک، ثمّ یکون مضغة مثل ذلک; عبداللّه بن مسعود مى گوید: رسول خدا(ص) به ما فرمود: ...آفرینش هر یک از شما در شکم مادر[ بدین گونه ]کامل مى شود که چهل روز «نطفه» است; سپس به قدر همین مدّت «علقه» است; سپس به قدر همین مدّت «مضغه» است».[۳]
موضوعات مرتبط
- آب: فواید آب ۳۱
- اجل: اجل مسمى ۱۳
- ارزش: ملاکهاى ارزش ۲۳
- انسان: آثار خلقت انسان ۱۰; ابعاد انسان ۲۵; انسان از خاک ۵; بلوغ انسان ۱۸; پیرى انسان ۲۴; جسم انسان ۲۵; حقیقت انسان ۲۸; خالق انسان ها ۳; دورانهاى عمر انسان ۳۶; رشد انسان ۱۷; رشد جسمانى انسان ۱۹; روح انسان ۲۵; زمان شکل گیرى انسان ۹; ضعف جسمانى انسان ۱۹; طول عمر انسان ها ۲۰; عمر انسان ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۱، ۲۲ ۳۶; عنصر خلقت انسان ۴، ۵، ۷; فضایل انسان ۲۳; مراحل خلقت انسان ۷، ۸، ۹، ۱۵، ۳۷
- ایمان: عوامل ایمان به احیاى اخروى مردگان ۳۰; عوامل ایمان به قدرت خدا ۴، ۳۰; عوامل ایمان به قیامت ۳۰; عوامل ایمان به معاد ۴، ۳۰
- پیرى: دوران پیرى ۱۸، ۲۲; ضعف در پیرى ۲۱; فراموشى در پیرى ۲۱; مرگ قبل از پیرى ۲۰
- تعلم: وقت محرومیت از تعلم ۲۱
- جنین: استقرار جنین در رحم ۳۵; سقط جنین ۱۴; مدت استقرار جنین در رحم ۱۳، ۱۴، ۱۵; مکان جنین ۱۱; منشأ امنیت جنین ۱۲
- جوانى: پایان دوران جوانى ۱۸; دوران جوانى ۱۷
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
- خاک: تبدیل خاک به نطفه ۷; فواید خاک ۶
- خدا: آثار اراده خدا ۱۲; آثار مشیت خدا ۱۲; افعال خدا ۲۷; خالقیت خدا ۳; مجارى اراده خدا ۳۴; مجارى افعال خدا ۳۴; نشانه هاى اراده خدا ۱۴; نشانه هاى قدرت خدا ۱۰، ۲۹; نشانه هاى مشیت خدا ۱۴
- خلقت: خلقت از خاک ۵، ۶، ۷
- ذکر: آثار ذکر خلقت انسان ۴
- رحم(زهدان): نقش رحم(زهدان) ۱۱
- روح: جاودانگى روح ۲۶; قابض روح ۲۷; نقش روح ۲۸
- زمین: منشأ زیبایى زمین ۳۳; منشأ شادابى زمین ۳۳
- علقه: تکامل علقه به مضغه ۷
- علم: ارزش علم ۲۳
- عمر: بدترین دوران عمر ۱۸، ۲۲، ۳۶; دورانهاى عمر ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۳۴
- غفلت: آثار غفلت از قدرت خدا ۲
- قواى ادراکى: دقت در ضعف قواى ادراکى ۲۱; رشد قواى ادراکى ۱۹; ضعف قواى ادراکى ۱۹
- کودکى: دوران کودکى ۱۷
- گیاهان: آثار مطالعه رویش گیاهان ۳۰; تنوع گیاهان ۲۹، ۳۲; رویش گیاهان ۲۹; عوامل رشد گیاهان ۳۱; عوامل رویش گیاهان ۳۱; نقش گیاهان ۳۳
- مردگان: دلایل احیاى اخروى مردگان ۱۰
- مرگ: حقیقت مرگ ۲۷
- مشرکان: مشرکان صدراسلام و معاد ۱; منشأ شک مشرکان صدراسلام ۲
- معاد: دلایل معاد ۱۰; مکذبان معاد ۱; منشأ شک در معاد ۲
- نطفه: تبدیل نطفه به علقه ۷