فصلت ٢١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link368 | آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۴#link369 | انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...]] | ||
خط ۴۸: | خط ۴۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۴۶#link382 | رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link118 | آيه ۱۹ - ۲۳]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link118 | آيه ۱۹ - ۲۳]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link119 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link119 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۶۱: | خط ۶۴: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link128 | ۶ - زمين]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link128 | ۶ - زمين]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link129 | ۷ - زمان نيز از شهود است]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۰_بخش۶۳#link129 | ۷ - زمان نيز از شهود است]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» | |||
و دوزخيان به پوستشان گويند: «چرا عليه ما گواهى داديد؟» گويند: | |||
«خدايى كه همه چيز را به نطق آورده ما را نيز به سخن آورد، او كه نخستين بار شما را آفريد و فقط به سوى او برگردانده مىشويد». | |||
===نکته ها=== | |||
در قيامت، گواهان متعدّد هستند، از جمله: خداوند، انبيا، زمين، زمان، فرشتگان، اعضاى بدن و ... كه براى هر كدام، آيه و حديث آمده است. | |||
روز محشر هر نهان پيدا شود | |||
هم ز خود هر مجرمى رسوا شود | |||
دست گويد من چنان دزديدهام | |||
لب بگويد من چنان بوسيدهام | |||
چشم گويد غمزه كردستم حرام | |||
گوش هم بشنيدهام سوء الكلام | |||
هستى نوعى نطق دارد. «أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» خداوند دربارهى دوزخ مىفرمايد: «تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ» «1» جهنّم مىگويد: آيا باز هم مجرم دارى؟ و دربارهى زمين و آسمان مىفرمايد: | |||
«قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ» «2» ما با رغبت به سوى تو مىآييم. | |||
---- | |||
«1». ق، 30. | |||
«2». فصّلت، 11. | |||
جلد 8 - صفحه 329 | |||
نطق آب و نطق خاك و نطق گل | |||
هست محسوس حواس اهل دل | |||
جمله ذرّات زمين و آسمان | |||
با تو مىگويند روزان و شبان | |||
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم | |||
با شما نامحرمان ما خامشيم | |||
===پیام ها=== | |||
1- قيامت صحنهى جدال و ستيزِ انسان با خود است. «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ» | |||
2- شايد رسوايى گناهانى كه انسان با پوست بدن انجام داده بيشتر است. ( «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ» و نفرمود: قالوا لا بصائرهم و ...) | |||
3- گواهى اعضاى بدن در قيامت، همواره عليه انسان است و هرگز به نفع انسان نيست. (در قرآن هر كجا سخن از گواهى اعضاست مربوط به گناهان است). | |||
«لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا» | |||
4- كفّار اصل گناه را مىپذيرند ولى از گواهى اعضاى بدن خود ناراحت مىشوند. «لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا» | |||
5- گواهى دادن و نطق كردن، نشانهى علم اعضاى انسان به عملكرد اوست. | |||
«أَنْطَقَنَا اللَّهُ» | |||
6- آن كه قدرت آفريدن دارد، قدرت به سخن در آوردن نيز دارد. «أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ» | |||
7- آفرينش آغازين، بهترين دليل بر امكان معاد است. «خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 330 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ: و گويند كافران بر سبيل توبيخ يا از روى تعجب مر اعضاى خود را كه گواهى بر ايشان داده باشند، لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا: از براى چه گواهى داديد بر ما و حال آنكه ما در دنيا آفات را از شما دفع مىكرديم و الحال در صدد آن بوديم كه عذاب را از شما باز داريم. قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ: گويند اعضا در جواب آنها ما را عتاب و ملامت منمائيد كه ما به اختيار خود ناطق نشديم بلكه به سخن در آورد ما را، الَّذِي: خدائى كه به قدرت كامله خود، أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ: به سخن در آورد هر چيزى را كه از شأن او تكلم باشد. وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ: و خداى تعالى بيافريد شما را اول مرتبه و از كتم عدم به عرصه وجود آورد، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوى جزاى الهى باز گرديده شويد، يعنى از قدرت خدا كه قادر است بر انطاق مردمان و بر ايجاد شما در اول بار و بر اعاده و ارجاع شما بسوى جزا، غريب و عجيب نيست كه ما را به نطق آورد و به عمليات شما گواهى دهيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25» | |||
ترجمه | |||
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد | |||
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد | |||
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران | |||
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان | |||
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران | |||
تفسير | |||
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 554 | |||
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 555 | |||
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَينا قالُوا أَنطَقَنَا اللّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ «21» | |||
و گفتند بجلود خودشان براي چه شهادت داديد | |||
جلد 15 - صفحه 425 | |||
بر ضرر ما جلود در جواب آنها گفتند بزبان درآورد ما را خداي متعال آن خدايي که بزبان ميآورد هر چيزي را و او خلق كرد شما را اول دفعه و بسوي او برميگرديد. | |||
وَ قالُوا لِجُلُودِهِم از باب مثال است و اينکه قول با ابصار و افئده و سمع و لسان و يد و رجل هم هست. | |||
لِمَ شَهِدتُم عَلَينا اينکه شهادت اقرار بخطاء خود هست چون اقرار بر ضرر خود اقوي دليل بر اثبات است و شهود در قيامت منحصر باعضاء نيست انبياء و ائمه شهادت ميدهند فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 24 زمين اوقات شريفه ملائكه كتبه و حفظه همه شهود هستند. | |||
قالُوا أَنطَقَنَا اللّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ خدايي که سنگ ريزه را به نطق ميآورد در كف مبارك رسول اللّه و سوسمار را بشهاده بوحدانيت او و رسالت رسول و هدهد را با سليمان و شجر را با موسي و سر مطهر ابي عبد اللّه را در چندين موضع و دواب فلوات را بر ائمه و غير اينها. | |||
وَ هُوَ خَلَقَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ که هيچ بوديد چيز كرد و نيست بوديد هست كرد و سپس خاك شديد زنده كرد و بسوي او بازگشت كرديد (تنبيه) در موضوع سؤال قبر بعضي اشكال كردند که ما آرد در دهان مرده كرديم و پس از آن رجوع كرديم هنوز آرد در دهان او بود ما جواب داديم که روح انساني که جوهر ملكوتيست برميگردد ببدن نه روح حيواني که بخاريست و تمام شده و از او سؤال ميشود لكن از همين آيه ممكن است بگوئيم همين زبان بنطق ميآيد بدون اينكه حركت كند و زنده شود چنانچه جلود و ابصار و سمع و يد و رجل بزبان ميآيند بدون اينكه حركت كنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 21)- به هر حال آن روز، روز رسوایی بزرگ است، روزی است که تمام وجود انسان به سخن درآمده تمامی اسرار او را فاش میکنند، و تمام گنهکاران را در وحشت عمیقی فرو میبرد، اینجاست که «آنها به پوستهای تنشان میگویند: چرا شما بر ضدّ ما گواهی دادید»؟ (وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا). | |||
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از سرما و گرما حفظ کردیم، شستشو و نظافت و پذیرایی نمودیم، شما چرا این چنین؟! آنها در پاسخ «میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است» (قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ). | |||
خداوند مأموریت افشاگری را در این روز و این دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهای جز اطاعت فرمان او نداریم. | |||
سپس ادامه میدهند: «و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان به سوی اوست» (وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۴
ترجمه
فصلت ٢٠ | آیه ٢١ | فصلت ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ»: خدا همه چیز را به گفتار انداخته است. یعنی امروز همه موجودات عالم سخن میگویند و اسرار را بازگو میکنند. چرا که پردهها از رازها به کنار رفته است (نگا: / ، طارق / . نهتنها در قیامت در دنیا هم همه ذرّات عالم به تسبیح و تقدیس خدا مشغول و مأموران رازبگوی خدایند، و هر ذرّهای صفحهای گویا از تاریخ هستی است. امّا هر یک دارای قلمی دیگر و زبانی دیگرند. امّا چگونه؟ شما انسانید و نمیدانید. «وَ هُوَ خَلَقَکُمْ ...»: دنباله سخن جلود، و یا مستأنفه است و فرموده آفریدگار جلود است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۲۵ سوره فصّلت
- انذار به عذاب دنيوى ، عذابى مثل صاعقه عاد و ثمود كه پيامبران به سويشان رفتندو...
- وجه اينكه از هود و صالح عليه السلام با صيغهجمل الرسل ياد كرد
- آنچه گريبانگير عاد و ثمود به سبب كفرشان شد
- مراد از حشر دشمنان خدا به سوى آتش
- توضيح راجع به شهادت اعضاء و پوست بدن آدمى عليه او در قيامت ، و وجوهى كه دراين باره گفته شده است
- اعتراض گناهكاران در قيامت به پوست بدنشان !
- پاسخ اعضاء و پوست بدن در جواب گنكاران
- اقوال مفرسين در تفسير قالوا انطقناالله الذى ...
- بحث اجمالى قرآن قسمتى از آيات قرآنى كه دلالت دارند بر اينكه تمامى موجودات داراىعلم هستند
- بحث اجمالى فلسفى درباره علم داشتن موجودات مادى و غير مجرد
- تفسير آيه : و ما كنتم تستترون ... و بيان اينكهاعمال بندگان از آفريدگار پوشيده نبوده ، خدا بر هرچيزى شهيد ورقيب است
- توبيخ مجرمين در قيامت از جانب خداوند
- معناى اينكه قرين هاى سوء براى مشركين ما بين ايديهم و ما خلفهم را زيبا جلوه دادند
- رواياتى راجع به حسن ظنّ به خدا، و مراد از گواهى دادن پوست بدن در قيامت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21»
و دوزخيان به پوستشان گويند: «چرا عليه ما گواهى داديد؟» گويند:
«خدايى كه همه چيز را به نطق آورده ما را نيز به سخن آورد، او كه نخستين بار شما را آفريد و فقط به سوى او برگردانده مىشويد».
نکته ها
در قيامت، گواهان متعدّد هستند، از جمله: خداوند، انبيا، زمين، زمان، فرشتگان، اعضاى بدن و ... كه براى هر كدام، آيه و حديث آمده است.
روز محشر هر نهان پيدا شود
هم ز خود هر مجرمى رسوا شود
دست گويد من چنان دزديدهام
لب بگويد من چنان بوسيدهام
چشم گويد غمزه كردستم حرام
گوش هم بشنيدهام سوء الكلام
هستى نوعى نطق دارد. «أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» خداوند دربارهى دوزخ مىفرمايد: «تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ» «1» جهنّم مىگويد: آيا باز هم مجرم دارى؟ و دربارهى زمين و آسمان مىفرمايد:
«قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ» «2» ما با رغبت به سوى تو مىآييم.
«1». ق، 30.
«2». فصّلت، 11.
جلد 8 - صفحه 329
نطق آب و نطق خاك و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرّات زمين و آسمان
با تو مىگويند روزان و شبان
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم
با شما نامحرمان ما خامشيم
پیام ها
1- قيامت صحنهى جدال و ستيزِ انسان با خود است. «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ»
2- شايد رسوايى گناهانى كه انسان با پوست بدن انجام داده بيشتر است. ( «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ» و نفرمود: قالوا لا بصائرهم و ...)
3- گواهى اعضاى بدن در قيامت، همواره عليه انسان است و هرگز به نفع انسان نيست. (در قرآن هر كجا سخن از گواهى اعضاست مربوط به گناهان است).
«لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا»
4- كفّار اصل گناه را مىپذيرند ولى از گواهى اعضاى بدن خود ناراحت مىشوند. «لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا»
5- گواهى دادن و نطق كردن، نشانهى علم اعضاى انسان به عملكرد اوست.
«أَنْطَقَنَا اللَّهُ»
6- آن كه قدرت آفريدن دارد، قدرت به سخن در آوردن نيز دارد. «أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ»
7- آفرينش آغازين، بهترين دليل بر امكان معاد است. «خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 330
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21»
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ: و گويند كافران بر سبيل توبيخ يا از روى تعجب مر اعضاى خود را كه گواهى بر ايشان داده باشند، لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا: از براى چه گواهى داديد بر ما و حال آنكه ما در دنيا آفات را از شما دفع مىكرديم و الحال در صدد آن بوديم كه عذاب را از شما باز داريم. قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ: گويند اعضا در جواب آنها ما را عتاب و ملامت منمائيد كه ما به اختيار خود ناطق نشديم بلكه به سخن در آورد ما را، الَّذِي: خدائى كه به قدرت كامله خود، أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ: به سخن در آورد هر چيزى را كه از شأن او تكلم باشد. وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ: و خداى تعالى بيافريد شما را اول مرتبه و از كتم عدم به عرصه وجود آورد، وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوى جزاى الهى باز گرديده شويد، يعنى از قدرت خدا كه قادر است بر انطاق مردمان و بر ايجاد شما در اول بار و بر اعاده و ارجاع شما بسوى جزا، غريب و عجيب نيست كه ما را به نطق آورد و به عمليات شما گواهى دهيم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «21» وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ «22» وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ «23» فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ «24» وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «25»
ترجمه
و گويند به پوستهاى خود چرا گواهى داديد بر ما گويند بسخن آورد ما را خدائى كه بسخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسوى او بازگردانده ميشويد
و نبوديد كه پنهان نمائيد از آنكه گواهى دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه پوستهاتان ولى گمان كرديد كه خدا نميداند بسيارى از آنچه را كه ميكنيد
و اين گمان شما است كه گمان برديد بپروردگارتان هلاك كرد شما را پس گرديديد از زيانكاران
پس اگر شكيبائى نمايند پس آتش جايگاه آنها است و اگر طلب خوشنودى خدا كنند پس نيستند آنها از اجابت شدگان
و مقدّر نموديم براى آنها همنشينانى پس آرايش دادند براى آنها آنچه را پيش روى آنها است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائى كه بتحقيق گذشتند پيش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند زيانكاران
تفسير
كفار و فجّار سابق الذكر كه اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب گويند آن خداوندى كه هر گويندهئى را گويا كرده ما را گويا كرد و بنطق آورد و گر نه ما كه گويا نبوديم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اينك بسوى او و حكم او است بازگشت شما و چارهاى جز رضا بقضاى او نداريد و بعضى گفتهاند كلام اعضاء تا كلّ شىء ختم شده و از هو خلقكم مستقلّا كلام
جلد 4 صفحه 554
خداوند است كه بكفار و فجّار ميفرمايد و بعدا فرموده و نبوديد شما در دنيا كه بتوانيد پنهان نمائيد اعمال خود را بطوريكه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهى ندهند چون بوسيله آنها مرتكب معاصى مىشديد ولى گمان ميكرديد كه خدا از بسيارى از اعمال شما آگاه نيست با آنكه او از رگ گردن بشما نزديكتر است و از خود شما بحال شما آگاهتر ميباشد و در چند روايت جلود بفروج تفسير شده و باز خداوند ميفرمايد و همين گمان بد كه ناشى از بىمعرفتى بود و شما بخدا داشتيد كه تصوّر مينموديد ميشود امرى را از او مخفى نمود هلاك كرد شما را كه در دنيا و آخرت زيانكار شديد چون مايه ترقّى و تعالى را از دست داديد و بدركات جحيم نازل شديد حال ديگر كار شما چاره ندارد اگر صبر و شكيبائى نمائيد بر عذاب دوزخ آتش جايگاه ابدى شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودى خداوند و عفو از تقصيرات خودتان جزع و فزع نمائيد ابدا بجائى نخواهد رسيد و نميتوانيد تحصيل نمائيد آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسيد خلاصه آنكه چارهئى جز سوختن و ساختن نداريد و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سزاوار است براى مؤمن كه بترسد از خدا مانند كسيكه مشرف بآتش است و اميدوار باشد باو مانند كسيكه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ تا آخر آيه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خير است خير و اگر شرّ است شر و قريب باين معنى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نيز نقل شده است و اخيرا خداوند سبب كفر و عصيان آنها را ذكر فرموده باين تقريب كه ما براى آنها بجاى مردمان صالح همنشينان و رفقاء و قرنائى مقدر نموديم بسوء اختيار خودشان از شياطين جنّى و انسى كه با آنها بنشينند و مصاحبت و مؤانست كنند و زخارف دنيا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بىاساس ارائه نمايند و گويند خداوند داعى بر عذاب بندگان ندارد يا اصلا بعد از مرگ خبرى نيست و امثال اين مهملات كه در كسانيكه خداوند آنها را بحال خودشان واگذار نموده و با آنها كمك نميكند مؤثر ميشود و سزاوار بلكه واجب ميگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره اقواميكه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتكب معاصى
جلد 4 صفحه 555
شدند و بوعده عذاب الهى معذب گشتند از جن و انس محسوب ميگردند و در خسران دنيا و آخرت و زيانكارى در دو سراى با آنها شريك خواهند بود و بعضى زينت ما بين ايدى را بگناهان فعلى و ما خلف را بمئالى از قبيل بدعت و سنّت سيّئه تفسير نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لِجُلُودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَينا قالُوا أَنطَقَنَا اللّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ «21»
و گفتند بجلود خودشان براي چه شهادت داديد
جلد 15 - صفحه 425
بر ضرر ما جلود در جواب آنها گفتند بزبان درآورد ما را خداي متعال آن خدايي که بزبان ميآورد هر چيزي را و او خلق كرد شما را اول دفعه و بسوي او برميگرديد.
وَ قالُوا لِجُلُودِهِم از باب مثال است و اينکه قول با ابصار و افئده و سمع و لسان و يد و رجل هم هست.
لِمَ شَهِدتُم عَلَينا اينکه شهادت اقرار بخطاء خود هست چون اقرار بر ضرر خود اقوي دليل بر اثبات است و شهود در قيامت منحصر باعضاء نيست انبياء و ائمه شهادت ميدهند فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 24 زمين اوقات شريفه ملائكه كتبه و حفظه همه شهود هستند.
قالُوا أَنطَقَنَا اللّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ خدايي که سنگ ريزه را به نطق ميآورد در كف مبارك رسول اللّه و سوسمار را بشهاده بوحدانيت او و رسالت رسول و هدهد را با سليمان و شجر را با موسي و سر مطهر ابي عبد اللّه را در چندين موضع و دواب فلوات را بر ائمه و غير اينها.
وَ هُوَ خَلَقَكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيهِ تُرجَعُونَ که هيچ بوديد چيز كرد و نيست بوديد هست كرد و سپس خاك شديد زنده كرد و بسوي او بازگشت كرديد (تنبيه) در موضوع سؤال قبر بعضي اشكال كردند که ما آرد در دهان مرده كرديم و پس از آن رجوع كرديم هنوز آرد در دهان او بود ما جواب داديم که روح انساني که جوهر ملكوتيست برميگردد ببدن نه روح حيواني که بخاريست و تمام شده و از او سؤال ميشود لكن از همين آيه ممكن است بگوئيم همين زبان بنطق ميآيد بدون اينكه حركت كند و زنده شود چنانچه جلود و ابصار و سمع و يد و رجل بزبان ميآيند بدون اينكه حركت كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- به هر حال آن روز، روز رسوایی بزرگ است، روزی است که تمام وجود انسان به سخن درآمده تمامی اسرار او را فاش میکنند، و تمام گنهکاران را در وحشت عمیقی فرو میبرد، اینجاست که «آنها به پوستهای تنشان میگویند: چرا شما بر ضدّ ما گواهی دادید»؟ (وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا).
ما که سالیان دراز شما را نوازش دادیم، از سرما و گرما حفظ کردیم، شستشو و نظافت و پذیرایی نمودیم، شما چرا این چنین؟! آنها در پاسخ «میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به نطق در آورده، ما را به سخن در آورده است» (قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ).
خداوند مأموریت افشاگری را در این روز و این دادگاه بزرگ بر عهده ما گذارده، و ما چارهای جز اطاعت فرمان او نداریم.
سپس ادامه میدهند: «و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان به سوی اوست» (وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
نکات آیه
۱ - گفت وگوى آدمى با اعضا و جوارح خویش، در قیامت (و قالوا لجلودهم ... قالوا أنطقنا اللّه)
۲ - گلایه دشمنان خدا، در قیامت، از پوست بدن خود به خاطر شهادت علیه ایشان (و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا) «لِمَ» مرکب از لام علت و ماى استفهامیه است. استفهام در «لِمَ شهدتم» مى تواند توبیخى باشد که در این صورت حاکى از اعتراض، گلایه و سرزنش است.
۳ - گواهى پوست بدن گناه کاران علیه آنان در قیامت، امرى شگفت و دور از انتظار براى ایشان (و قالوا لجلودهم لِمَ شهدتم علینا) استفهام در «لِمَ شهدتم» مى تواند در مقام تعجب و شگفتى باشد.
۴ - اعطاى قدرت نطق و سخن گویى، به اعضاى انسان در قیامت، به اراده خداوند (قالوا أنطقنا اللّه)
۵ - خداوند، اعطا کننده قدرت نطق و سخن گویى به هر موجود (الذى أنطق کلّ شىء)
۶ - برخوردارى تمام موجودات در قیامت، از قدرت نطق و سخن گویى (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء) برداشت بالا بر این پایه است که ظرف «نطق» در «أنطق کلّ شىء» قیامت باشد.
۷ - آخرت، صحنه بروز و ظهور حیات و شعور موجودات * (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء)
۸ - اعضا و جوارح آدمى، آگاه به وجود خداوند و قدرت و اقتدار او (قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق کلّ شىء)
۹ - خداوند، خالق و آفریننده انسان، براى نخستین بار و بدون سابقه و پیشینه (و هو خلقکم أوّل مرّة) مراد از «أوّل مرّة» زمانى است که آدمى وجود نداشت و خداوند او را آفرید.
۱۰ - آفرینش انسان به وسیله خداوند، دلیل قدرت او بر اعطاى نطق به اعضا و جوارح آدمى (قالوا أنطقنا اللّه ... و هو خلقکم أوّل مرّة)
۱۱ - بازگشت انسان ها، تنها به سوى خداوند است. (و إلیه ترجعون) تقدیم «إلیه» بر «ترجعون» مى تواند براى افاده حصر باشد.
۱۲ - معاد و بازگشت انسان به سوى خداوند، امرى قهرى و خارج از اختیار و انتخاب آدمى است. (و إلیه ترجعون) برداشت یاد شده از مجهول آمدن فعل «ترجعون» استفاده شده است.
۱۳ - آفریدگار جهان و برپادارنده قیامت، قادر به ایجاد نطق و شعور در اعضا و جوارح انسان (قالوا أنطقنا اللّه ... و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون) جمله «و هو خلقکم» به منزله دلیلى بر قدرت خداوند در ایجاد نطق و سخن در اعضا و جوارح است.
۱۴ - آگاهى و شهادت اعضا و جوارح آدمى در قیامت به آفریدگارى خداوند و بازگشت همگان به سوى او (قالوا ... و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که جمله «و هو خلقکم ...» ادامه گفتار اعضا و جوارح انسان باشد.
۱۵ - خالقیت خداوند، نمایانگر قدرت او بر معاد و آفرینش دوباره آدمیان در قیامت (و هو خلقکم أوّل مرّة و إلیه ترجعون)
موضوعات مرتبط
- انسان: ابداع انسان ۹; خالق انسان ها ۹; خلقت اولیه انسان ها ۹; فرجام انسان ها ۱۱; منشأ خلقت انسان ۱۰
- بازگشت به خدا: ۱۱، ۱۴ حتمیت بازگشت به خدا ۱۲
- بدن: تکلم اخروى اعضاى بدن ۱; خداشناسى اعضاى بدن ۸، ۱۴; گواهى اخروى اعضاى بدن ۱۴; منشأ تکلم اعضاى بدن ۴، ۱۰، ۱۳
- پوست: شگفتى گواهى اخروى پوست ۳; گلایه اخروى از پوست ۲; گواهى اخروى پوست ۲
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۱
- خدا: آثار اراده خدا ۴; ابداع خدا ۹; خالقیت خدا ۹، ۱۴، ۱۵; دلایل قدرت خدا ۱۰; عطایاى خدا ۵; قدرت خدا ۸، ۱۳; گلایه اخروى دشمنان خدا ۲; نشانه هاى قدرت خدا ۱۵
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۷; منشأ برپایى قیامت ۱۳; ویژگیهاى قیامت ۱، ۶، ۷
- گناهکاران: گواهان اخروى گناهکاران ۳
- معاد: حتمیت معاد ۱۲; دلایل معاد ۱۵; علم به معاد ۱۴
- موجودات: تکلم اخروى موجودات ۶; شعور اخروى موجودات ۷; منشأ تکلم موجودات ۵