يس ٧٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[ابراهيم ١٩ | أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ خَلَقَ...]] (۲) [[النحل ٤ | خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ...]] (۱) [[الإسراء ٤٩ | وَ قَالُوا أَ إِذَا کُنَّا عِظَاماً وَ...]] (۲) [[مريم ٦٦ | وَ يَقُولُ الْإِنْسَانُ أَ إِذَا مَا...]] (۲) [[المؤمنون ٨٣ | لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا...]] (۱) [[ق ١٥ | أَ فَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ...]] (۳) [[الواقعة ٦٢ | وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ...]] (۳) | [[ابراهيم ١٩ | أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ خَلَقَ...]] (۲) [[النحل ٤ | خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ...]] (۱) [[الإسراء ٤٩ | وَ قَالُوا أَ إِذَا کُنَّا عِظَاماً وَ...]] (۲) [[مريم ٦٦ | وَ يَقُولُ الْإِنْسَانُ أَ إِذَا مَا...]] (۲) [[المؤمنون ٨٣ | لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا...]] (۱) [[ق ١٥ | أَ فَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ...]] (۳) [[الواقعة ٦٢ | وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ...]] (۳) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۷۷ تا ۸۳:''' | |||
ابن عباس و نیز مجاهد و عکرمة و عروة بن الزبیر و سدى گویند: که عاص ابن وائل استخوان پوسیده اى در دست گرفته، نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد آیا خداى تو این استخوان را بعد از آن که پوسیده است برمى انگیزاند؟ | |||
پیامبر فرمود: بلى، خداوند آن را برمى انگیزاند سپس تو را میمیراند و بعد زنده مى گرداند سپس به دوزخ داخل میکند و بعد این آیات با آیه ۷۸ نازل گردید و مراد از انسان در آیه ۷۷ ابى بن خلف است.<ref>تفسیر ابن ابى حاتم و حاکم صاحب المستدرک.</ref> | |||
و همچنین محمد بن محمد بعد از شش واسطه از سعید بن مینا و او از عده زیادى از اصحاب ما روایت کرده که طائفه قریش که از زمره آنها عتبة بن ربیعة و ابى بن خلف و ولید بن مغیرة و عاص بن سعید بودند به حال اعتراض نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و ابى بن خلف از میان آنها استخوان پوسیده اى در دست گرفت و آن را در حالتى که به باد میداد، گفت: یا محمد مى پندارى که خداى تو آن را زنده خواهد کرد؟ سپس آیات ۷۸ و ۷۹ نازل گردید.<ref>کتاب امالى از شیخ طوسى و کتاب امالى از شیخ مفید.</ref> | |||
و نیز حلبى از امام صادق علیهالسلام موضوع ابى بن خلف را با گفتار وى نزد پیامبر روایت نموده و گوید: سپس آیه ۷۸ نازل شده است.<ref>تفسیر عیاشى.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۲#link101 | آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۲#link101 | آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link102 | تهديد كفار به گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقتشان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۳#link102 | تهديد كفار به گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقتشان]] | ||
خط ۴۷: | خط ۶۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link114 | و اراده قول خداوند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۴#link114 | و اراده قول خداوند]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۹#link193 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۸_بخش۶۹#link193 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ «79» | |||
(به او) بگو: همان كسى كه بار اول آن را آفريد، (بار ديگر) آن را زنده خواهد كرد و او بر هر آفريدهاى آگاه است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79) | |||
قُلْ يُحْيِيهَا: بگو اى پيغمبر اين شخص منكر اعاده و بعث را: زنده گرداند استخوانهاى پوسيده را، الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ: آن ذاتى كه به قدرت كامله | |||
جلد 11 - صفحه 99 | |||
بيافريد اول بار و از عدم به وجود آورد، وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ: و او به همه آفريدهها داناست، يعنى به علم شامل خود تفاصيل مخلوقات و كيفيت خلقان را مىداند، پس عالم باشد به اجزاى اشخاص معينه متعدده و به اصول و فصول آن و قادر بر ضم بعضى بر كيفيت سابق و بر اعاده اعراض و قواء و احداث مثل آن بر نهجى كه از اين بوده. | |||
برهان: | |||
آيه شريفه از سه جهت نص بر مطلوب باشد. | |||
1- از جهت شأن نزول و ابى بن خلف از جمله كفار و در ميان ايشان افصح و انطق بود از حيث لسان، چه اگر حق تعالى حكايت سؤال را از (قال من يحيى العظام و هى رميم) نمىفرمود و تصريح به جواب هم نمىفرمود بلكه همينقدر بيان مىنمود: (ا و لم ير الانسان انا خلقناه تا نسى خلقه) و اقتصار مىفرمود در مقام جواب بقوله (ان اللّه لمحيى الموتى) مانند آيات ديگر به نحو عموم و كلية، هر آينه آيه صريح نص بر مطلوب بود، زيرا از قواعد مسلمه است كه حكم آيه نص است به مورد نزول. | |||
2- از جهت تصريح به سؤال (قال من يحيى العظام و هى رميم) چون حكايت سؤال تصريحا و نصا بيان فرمود، اگر در مقام جواب اكتفا مىفرمود به عموم و كلى كه (ان اللّه لمحيى الموتى) هر آينه جواب به مورد سؤال نص در مطلوب بود. | |||
3- از جهت صراحت و نصّيّت در جواب به فرمايش (قل يحييها الذى انشأها اول مره ...) و مرجع ضمير غايب در (يحييها) و (انشأها) عظام مذكوره در سؤال است كه ابى بن خلف آن را نرم كرده و از آن سؤال نموده بود و (هاء) غايب و اشاره به ذات و نفس آن عظام است كه (هى هى لا غير) و ضمير غايب از براى تثبيت ذات اشاره به هويت همان است نه غير و هو المطلوب. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (77) وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ (78) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79) الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80) أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (81) | |||
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82) فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83) | |||
ترجمه | |||
آيا نديد آدمى كه ما آفريديم او را از نطفهئى پس آنگاه او جدال كنندهايست آشكار | |||
و زد براى ما مثلى و فراموش كرد آفرينش خود را گفت چه كس زنده ميگرداند استخوانها را با آنكه آنها پوسيده است | |||
بگو زنده ميكند آنها را آنكه آفريدشان نخستين بار و او بهر آفريدهئى دانا است | |||
آنكه پديد آورد براى شما از درخت سبز آتش را پس آنگاه شما از آن آتش مىافروزيد | |||
آيا او نيست آنكه آفريد آسمانها و زمين را توانا بر آنكه بيافريند مانند آنها را آرى و او است آفريدگار دانا | |||
جز اين نيست كه كار او وقتى بخواهد چيزيرا آنستكه بگويد باو بوده باش پس ميباشد | |||
پس منزّه است آنكه بدست او است پادشاهى همه چيز و بسوى او بازگردانده ميشويد. | |||
تفسير | |||
عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابىّ بن خلف آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم با آنكه در دست او استخوان پوسيدهئى بود و نرم كرد آنرا و عرضه داشت آيا وقتى ما باشيم استخوانهاى خورد شدهئى هر آينه برانگيخته ميشويم با آنكه مخلوق باشيم پس اين آيه نازل شد و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام مانند آن نقل شده و بنابراين مفاد آيه آنست كه آيا ندانسته است و نديده است آن آدم كه ما خلق كرديم او و افراد نوع او را از نطفهاى كه منى باشد و بعد از طروّ احوال مختلفه بر او در رحم مادر و بعد از ولادت بتدريج قواء او را تكميل نموديم تا اينك | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 420 | |||
كه كارش بجائى رسيده كه در برابر ما و پيغمبر ما قيام نموده و علنا با او مجادله و خصومت مينمايد و بعقيده خودش بيان شگفتآورى براى نفى قدرت ما بر زنده نمودن خلق در قيامت نموده و خلقت خود را فراموش كرده كه گفته چه كسى ميتواند زنده كند استخوانهاى پوسيده را بگو در جوابش اى پيغمبر همان كس كه روز اوّل خلق نمود آنها را با آنكه هيچ نبودند علم و قدرتش جائى نرفته بهر شكل و صورت كه بخواهد همان استخوانهاى پوسيده را بيرون مىآورد و ميداند آنها را چگونه جمع و تأليف نمايد كه بصورت اوّل برگردند آيا چيزيكه نبوده خلق نمودنش مشكلتر است يا چيزيكه بوده و خراب شده دو مرتبه بخواهند بسازند از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه روح در جاى خود اقامت دارد روح نيكوكار در روشنائى و وسعت است و روح بدكار در تنگى و تاريكى است و بدن خاك ميشود چنانچه در اوّل بوده و آنچه از آن درندگان و حشرات بخورند تماما در خاك محفوظ است نزد كسيكه غائب نيست از او مقدار ذرّه در تاريكيهاى زمين و ميداند عدد اشياء و وزن آنها را و خاك روحانيّون مانند طلا است در خاك چون وقت زنده نمودن مردگان شود باران روانبخش بر زمين ببارد پس زمين از جاى خود بلند گردد و خاك بشر مانند خاك طلا كه مخلوط بخاك شده باشد و در آب بشويند و كره كه در شير باشد و آنرا در ظرفى بزنند بحركت شديد زمين خارج شود و خاك هر قالبى بقالب خود جمع گردد و باذن خداوند بجانب روح منتقل شود و صورتها بدستور مصوّر بهيئت اوّل خود عود نمايد و روح داخل در آن گردد و چون از جاى خويش برخيزد خود و تمام اعضاء و جوارح خود را بحال اوّل خود بيند و گفتهاند دو درخت در بوادى عربستان روئيده ميشود كه يكى را مرخ نامند و ديگرى را عفار و آندو با آنكه تر باشند اگر بيكديگر سائيده شوند آتش از ميان آن دو بيرون مىآيد در حاليكه آب هم از آن دو ميچكد و اعراب چون ميخواستند آتش بيفروزند بوسيله آن دو تهيّه ميكردند خداوند ميفرمايد آن قادر توانائى كه قدرت دارد آب و آتش را كه دو ضدّند در يكجا جمع كند براى آنكه شما از آن بهرهبردارى كنيد چگونه نميتواند روح و جسد را كه سالها با هم | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 421 | |||
الفت داشتند و چندى از يكديگر مفارقت نمودند باز با هم مؤتلف نمايد آيا كسيكه آسمانهاى با اين وسعت و عظمت و زمين و موجودات آن دو را خلق نموده كه از آن جمله بشر است قادر نيست دو مرتبه مانند بشر را خلق نمايد خيلى عجب است اگر كسى چنين تصوّرى را نمايد كه همه را بدوا خدا خلق نموده و دو مرتبه بعضى از آنها را نميتواند خلق نمايد با آنكه خلق دوباره نزد آنكس آسانتر است از خلق اوّل و آفرينش كلّ در نظر او اعظم و اشكل است از آفرينش جزء بايد تحقيقا و قطعا گفت بلى قادر است چنانچه خدا در جواب فرموده و او بسيار خلق كننده است بلكه هميشه به اين كار اشتغال دارد و بسيار دانا است كه ميداند تمام جزئيّات و كلّيات و بسائط و مركبات و اجزاء و كيفيّت تأليف و تركيب آنها را و بسيار آسان است خلق نمودن آنها براى او باين اندازه كه ابدا احتياج بمقدّمه و معونه و وسيله و آلات و اسباب كارى ندارد فقط كار او وقتى بخواهد چيزى موجود شود آنستكه اراده ميكند وجود آنرا پس موجود ميشود و اينكه فرموده ميگويد كن براى تصوير معنى در ذهن عامّه بتصوّر فرمان مطاع و اطاعت مطيع است در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه كن از اوصنع است و چيزيكه موجود ميشود بآن مصنوع است و در نهج البلاغه است كه كلام خداوند كارى است از او ميگويد و تلفّظ نميكند و اراده ميفرمايد و در ضمير قرار نميدهد و اخبار ديگرى به اين معنى در سوره بقره و غيرها گذشته است و قمّى ره فرموده خزائن او در كاف و نون است پس منزّه است خداوند از مثلى كه ابى بن خلف يا غير او كه گفتهاند براى احياء اموات زد و امثال آن از اقوال اهل شرك و عناد و كفر و الحاد آن قادر توانائى كه در دست قدرت او است مبادى حيات و بقاء هر موجودى و بسوى او و حكم او رجوع و بازگشت ميكنيد شما بندگان در روز كه حكم فرمائى در آنروز نيست جز او و همه را بپاداش اعمال و اقوال خوب و بدتان خواهد رسانيد و ملكوت مبالغه در ملك و سلطنت است و اطلاق نميشود مگر بر امر عظيم و اينجا ظاهرا مراد عالم ارواح و ملائكه عظام ميباشد و ثواب تلاوت اين سوره بقدرى زياد است كه نميشود احصاء نمود و آن بمنزله قلب قرآن است و موجب مغفرت و سعادت دنيا و آخرت و نجات از آفات | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 422 | |||
و بليّات ارضى و سماوى خواهد بود و بالاتر از همه فوز بمقام رضا و خشنودى خدا است كه از براى كسيكه در مدّت عمر يكمرتبه آنرا تلاوت نمايد از امام باقر عليه السّلام مسجّل شده است و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ثواب دوازده ختم قرآن براى او نقل نمودهاند و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 423 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل يُحيِيهَا الَّذِي أَنشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٌ (79) | |||
بفرما در جواب آن زنده ميكند اينکه عظام پوسيده را آن كسي که اينکه عظام را در اول مره خلق فرمود كسي که نطفه را عظام كند و عظام را پوسيده كند ميتواند عظام پوسيده را زنده كند و او بهر قسمت خلق كردني دانا است و قادر است. | |||
براي خداوند خلقت عرش با خلقت پشه تفاوتي ندارد همين که صلاح در ايجاد باشد ايجاد ميفرمايد إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ اراده علم بصلاح است ايجاد مشيت است فعل الهيست بمعني مصدري موجود ميشود. | |||
111 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 79)- لذا بلافاصله به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که به این خیرهسر مغرور و فراموشکار «بگو: کسی او را زنده میکند که در روز نخست او را ایجاد کرد» (قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ). | |||
و اگر فکر میکنید این استخوان پوسیده وقتی که خاک شد و در همه جا پراکنده گشت چه کسی میتواند آن اجزا را بشناسد و از نقاط مختلف گردآوری | |||
ج4، ص112 | |||
کند؟ پاسخ آن نیز روشن است «او از هر مخلوقی آگاه است» و تمام ویژگیهای آنها را میداند (وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ). | |||
کسی که دارای چنین «علم» و چنان «قدرتی» است مسأله معاد و احیای مردگان مشکلی برایش ایجاد نخواهد کرد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۱
ترجمه
يس ٧٨ | آیه ٧٩ | يس ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنشَأَهَا»: آنها را آفرید و پدیدار کرد (نگا: انعام / ، عنکبوت / ). «هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ»: خدا بسیار آگاه از اعمال و اقوال هر مخلوقی است. خدا هر نوع آفرینشی را بسیار خوب میداند، و در بازآفرینی کسی در نمیماند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ أَنَ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لاَ رَيْبَ... (۰)
أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ خَلَقَ... (۲) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ... (۱) وَ قَالُوا أَ إِذَا کُنَّا عِظَاماً وَ... (۲) وَ يَقُولُ الْإِنْسَانُ أَ إِذَا مَا... (۲) لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا... (۱) أَ فَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ... (۳) وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ... (۳)
نزول
شأن نزول آیات ۷۷ تا ۸۳:
ابن عباس و نیز مجاهد و عکرمة و عروة بن الزبیر و سدى گویند: که عاص ابن وائل استخوان پوسیده اى در دست گرفته، نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد آیا خداى تو این استخوان را بعد از آن که پوسیده است برمى انگیزاند؟
پیامبر فرمود: بلى، خداوند آن را برمى انگیزاند سپس تو را میمیراند و بعد زنده مى گرداند سپس به دوزخ داخل میکند و بعد این آیات با آیه ۷۸ نازل گردید و مراد از انسان در آیه ۷۷ ابى بن خلف است.[۱]
و همچنین محمد بن محمد بعد از شش واسطه از سعید بن مینا و او از عده زیادى از اصحاب ما روایت کرده که طائفه قریش که از زمره آنها عتبة بن ربیعة و ابى بن خلف و ولید بن مغیرة و عاص بن سعید بودند به حال اعتراض نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و ابى بن خلف از میان آنها استخوان پوسیده اى در دست گرفت و آن را در حالتى که به باد میداد، گفت: یا محمد مى پندارى که خداى تو آن را زنده خواهد کرد؟ سپس آیات ۷۸ و ۷۹ نازل گردید.[۲]
و نیز حلبى از امام صادق علیهالسلام موضوع ابى بن خلف را با گفتار وى نزد پیامبر روایت نموده و گوید: سپس آیه ۷۸ نازل شده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۸۳ سوره يس
- تهديد كفار به گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقتشان
- توضيح اينكه فرمود: ما به پيامبر شعر نياموختيم و شاعرى شايسته او نيست و ما علمناهالشعر و ما ينبغى له
- مقصود از اينكه فرمود: انسان مالك چهارپايان است
- معناى جمله : وهم لهم جند محضرون كه درباره احضار مشركين و آلهه شان در قيامت است
- استبعاد معاد توسط مشركين و جواب خداى تعالى به اين استبعاد
- اقوال مختلف درباره خلقت مثل در آيه : اوليس الذى خلق السموات والارض بقادر على انيخلق مثلهم ...
- توضيحى در مورد تغير و تبدل متوالى بدن و عدم تغير وتبدل نفس و روح
- توضيح مفاد آيه شريفه : انما امره اذا اراد شيئا انيقول له كن فيكون ... و بيان مراد از امر و قول در آن
- رد گفتار بعضى كه كن را از مقوله لفظ دانسته اند
- معناى ملكوت و اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- رواياتى درباره بيگانه بودن پيامبر صلى الله عليه و آله از شعر و شاعرى
- اعاده و احياء اموات
- و اراده قول خداوند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ «79»
(به او) بگو: همان كسى كه بار اول آن را آفريد، (بار ديگر) آن را زنده خواهد كرد و او بر هر آفريدهاى آگاه است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79)
قُلْ يُحْيِيهَا: بگو اى پيغمبر اين شخص منكر اعاده و بعث را: زنده گرداند استخوانهاى پوسيده را، الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ: آن ذاتى كه به قدرت كامله
جلد 11 - صفحه 99
بيافريد اول بار و از عدم به وجود آورد، وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ: و او به همه آفريدهها داناست، يعنى به علم شامل خود تفاصيل مخلوقات و كيفيت خلقان را مىداند، پس عالم باشد به اجزاى اشخاص معينه متعدده و به اصول و فصول آن و قادر بر ضم بعضى بر كيفيت سابق و بر اعاده اعراض و قواء و احداث مثل آن بر نهجى كه از اين بوده.
برهان:
آيه شريفه از سه جهت نص بر مطلوب باشد.
1- از جهت شأن نزول و ابى بن خلف از جمله كفار و در ميان ايشان افصح و انطق بود از حيث لسان، چه اگر حق تعالى حكايت سؤال را از (قال من يحيى العظام و هى رميم) نمىفرمود و تصريح به جواب هم نمىفرمود بلكه همينقدر بيان مىنمود: (ا و لم ير الانسان انا خلقناه تا نسى خلقه) و اقتصار مىفرمود در مقام جواب بقوله (ان اللّه لمحيى الموتى) مانند آيات ديگر به نحو عموم و كلية، هر آينه آيه صريح نص بر مطلوب بود، زيرا از قواعد مسلمه است كه حكم آيه نص است به مورد نزول.
2- از جهت تصريح به سؤال (قال من يحيى العظام و هى رميم) چون حكايت سؤال تصريحا و نصا بيان فرمود، اگر در مقام جواب اكتفا مىفرمود به عموم و كلى كه (ان اللّه لمحيى الموتى) هر آينه جواب به مورد سؤال نص در مطلوب بود.
3- از جهت صراحت و نصّيّت در جواب به فرمايش (قل يحييها الذى انشأها اول مره ...) و مرجع ضمير غايب در (يحييها) و (انشأها) عظام مذكوره در سؤال است كه ابى بن خلف آن را نرم كرده و از آن سؤال نموده بود و (هاء) غايب و اشاره به ذات و نفس آن عظام است كه (هى هى لا غير) و ضمير غايب از براى تثبيت ذات اشاره به هويت همان است نه غير و هو المطلوب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ (77) وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ (78) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ (79) الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (80) أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ (81)
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82) فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (83)
ترجمه
آيا نديد آدمى كه ما آفريديم او را از نطفهئى پس آنگاه او جدال كنندهايست آشكار
و زد براى ما مثلى و فراموش كرد آفرينش خود را گفت چه كس زنده ميگرداند استخوانها را با آنكه آنها پوسيده است
بگو زنده ميكند آنها را آنكه آفريدشان نخستين بار و او بهر آفريدهئى دانا است
آنكه پديد آورد براى شما از درخت سبز آتش را پس آنگاه شما از آن آتش مىافروزيد
آيا او نيست آنكه آفريد آسمانها و زمين را توانا بر آنكه بيافريند مانند آنها را آرى و او است آفريدگار دانا
جز اين نيست كه كار او وقتى بخواهد چيزيرا آنستكه بگويد باو بوده باش پس ميباشد
پس منزّه است آنكه بدست او است پادشاهى همه چيز و بسوى او بازگردانده ميشويد.
تفسير
عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ابىّ بن خلف آمد نزد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم با آنكه در دست او استخوان پوسيدهئى بود و نرم كرد آنرا و عرضه داشت آيا وقتى ما باشيم استخوانهاى خورد شدهئى هر آينه برانگيخته ميشويم با آنكه مخلوق باشيم پس اين آيه نازل شد و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام مانند آن نقل شده و بنابراين مفاد آيه آنست كه آيا ندانسته است و نديده است آن آدم كه ما خلق كرديم او و افراد نوع او را از نطفهاى كه منى باشد و بعد از طروّ احوال مختلفه بر او در رحم مادر و بعد از ولادت بتدريج قواء او را تكميل نموديم تا اينك
جلد 4 صفحه 420
كه كارش بجائى رسيده كه در برابر ما و پيغمبر ما قيام نموده و علنا با او مجادله و خصومت مينمايد و بعقيده خودش بيان شگفتآورى براى نفى قدرت ما بر زنده نمودن خلق در قيامت نموده و خلقت خود را فراموش كرده كه گفته چه كسى ميتواند زنده كند استخوانهاى پوسيده را بگو در جوابش اى پيغمبر همان كس كه روز اوّل خلق نمود آنها را با آنكه هيچ نبودند علم و قدرتش جائى نرفته بهر شكل و صورت كه بخواهد همان استخوانهاى پوسيده را بيرون مىآورد و ميداند آنها را چگونه جمع و تأليف نمايد كه بصورت اوّل برگردند آيا چيزيكه نبوده خلق نمودنش مشكلتر است يا چيزيكه بوده و خراب شده دو مرتبه بخواهند بسازند از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه روح در جاى خود اقامت دارد روح نيكوكار در روشنائى و وسعت است و روح بدكار در تنگى و تاريكى است و بدن خاك ميشود چنانچه در اوّل بوده و آنچه از آن درندگان و حشرات بخورند تماما در خاك محفوظ است نزد كسيكه غائب نيست از او مقدار ذرّه در تاريكيهاى زمين و ميداند عدد اشياء و وزن آنها را و خاك روحانيّون مانند طلا است در خاك چون وقت زنده نمودن مردگان شود باران روانبخش بر زمين ببارد پس زمين از جاى خود بلند گردد و خاك بشر مانند خاك طلا كه مخلوط بخاك شده باشد و در آب بشويند و كره كه در شير باشد و آنرا در ظرفى بزنند بحركت شديد زمين خارج شود و خاك هر قالبى بقالب خود جمع گردد و باذن خداوند بجانب روح منتقل شود و صورتها بدستور مصوّر بهيئت اوّل خود عود نمايد و روح داخل در آن گردد و چون از جاى خويش برخيزد خود و تمام اعضاء و جوارح خود را بحال اوّل خود بيند و گفتهاند دو درخت در بوادى عربستان روئيده ميشود كه يكى را مرخ نامند و ديگرى را عفار و آندو با آنكه تر باشند اگر بيكديگر سائيده شوند آتش از ميان آن دو بيرون مىآيد در حاليكه آب هم از آن دو ميچكد و اعراب چون ميخواستند آتش بيفروزند بوسيله آن دو تهيّه ميكردند خداوند ميفرمايد آن قادر توانائى كه قدرت دارد آب و آتش را كه دو ضدّند در يكجا جمع كند براى آنكه شما از آن بهرهبردارى كنيد چگونه نميتواند روح و جسد را كه سالها با هم
جلد 4 صفحه 421
الفت داشتند و چندى از يكديگر مفارقت نمودند باز با هم مؤتلف نمايد آيا كسيكه آسمانهاى با اين وسعت و عظمت و زمين و موجودات آن دو را خلق نموده كه از آن جمله بشر است قادر نيست دو مرتبه مانند بشر را خلق نمايد خيلى عجب است اگر كسى چنين تصوّرى را نمايد كه همه را بدوا خدا خلق نموده و دو مرتبه بعضى از آنها را نميتواند خلق نمايد با آنكه خلق دوباره نزد آنكس آسانتر است از خلق اوّل و آفرينش كلّ در نظر او اعظم و اشكل است از آفرينش جزء بايد تحقيقا و قطعا گفت بلى قادر است چنانچه خدا در جواب فرموده و او بسيار خلق كننده است بلكه هميشه به اين كار اشتغال دارد و بسيار دانا است كه ميداند تمام جزئيّات و كلّيات و بسائط و مركبات و اجزاء و كيفيّت تأليف و تركيب آنها را و بسيار آسان است خلق نمودن آنها براى او باين اندازه كه ابدا احتياج بمقدّمه و معونه و وسيله و آلات و اسباب كارى ندارد فقط كار او وقتى بخواهد چيزى موجود شود آنستكه اراده ميكند وجود آنرا پس موجود ميشود و اينكه فرموده ميگويد كن براى تصوير معنى در ذهن عامّه بتصوّر فرمان مطاع و اطاعت مطيع است در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه كن از اوصنع است و چيزيكه موجود ميشود بآن مصنوع است و در نهج البلاغه است كه كلام خداوند كارى است از او ميگويد و تلفّظ نميكند و اراده ميفرمايد و در ضمير قرار نميدهد و اخبار ديگرى به اين معنى در سوره بقره و غيرها گذشته است و قمّى ره فرموده خزائن او در كاف و نون است پس منزّه است خداوند از مثلى كه ابى بن خلف يا غير او كه گفتهاند براى احياء اموات زد و امثال آن از اقوال اهل شرك و عناد و كفر و الحاد آن قادر توانائى كه در دست قدرت او است مبادى حيات و بقاء هر موجودى و بسوى او و حكم او رجوع و بازگشت ميكنيد شما بندگان در روز كه حكم فرمائى در آنروز نيست جز او و همه را بپاداش اعمال و اقوال خوب و بدتان خواهد رسانيد و ملكوت مبالغه در ملك و سلطنت است و اطلاق نميشود مگر بر امر عظيم و اينجا ظاهرا مراد عالم ارواح و ملائكه عظام ميباشد و ثواب تلاوت اين سوره بقدرى زياد است كه نميشود احصاء نمود و آن بمنزله قلب قرآن است و موجب مغفرت و سعادت دنيا و آخرت و نجات از آفات
جلد 4 صفحه 422
و بليّات ارضى و سماوى خواهد بود و بالاتر از همه فوز بمقام رضا و خشنودى خدا است كه از براى كسيكه در مدّت عمر يكمرتبه آنرا تلاوت نمايد از امام باقر عليه السّلام مسجّل شده است و از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ثواب دوازده ختم قرآن براى او نقل نمودهاند و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 423
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يُحيِيهَا الَّذِي أَنشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٌ (79)
بفرما در جواب آن زنده ميكند اينکه عظام پوسيده را آن كسي که اينکه عظام را در اول مره خلق فرمود كسي که نطفه را عظام كند و عظام را پوسيده كند ميتواند عظام پوسيده را زنده كند و او بهر قسمت خلق كردني دانا است و قادر است.
براي خداوند خلقت عرش با خلقت پشه تفاوتي ندارد همين که صلاح در ايجاد باشد ايجاد ميفرمايد إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ اراده علم بصلاح است ايجاد مشيت است فعل الهيست بمعني مصدري موجود ميشود.
111
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 79)- لذا بلافاصله به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله دستور میدهد که به این خیرهسر مغرور و فراموشکار «بگو: کسی او را زنده میکند که در روز نخست او را ایجاد کرد» (قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ).
و اگر فکر میکنید این استخوان پوسیده وقتی که خاک شد و در همه جا پراکنده گشت چه کسی میتواند آن اجزا را بشناسد و از نقاط مختلف گردآوری
ج4، ص112
کند؟ پاسخ آن نیز روشن است «او از هر مخلوقی آگاه است» و تمام ویژگیهای آنها را میداند (وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ).
کسی که دارای چنین «علم» و چنان «قدرتی» است مسأله معاد و احیای مردگان مشکلی برایش ایجاد نخواهد کرد.
نکات آیه
۱ - آفرینش نخستین انسان ها، دلیل و شاهدِ امکانِ برپایى قیامت و توانایى خدا بر احیاى مجدد انسان ها (قل یحییها الذى أنشأها أوّل مرّة)
۲ - پیامبراسلام(ص)، مأمور پاسخ گویى به شبهات کافران و منکران معاد با استدلال و برهان (قال من یحىِ العظم و هى رمیم . قل یحییها الذى أنشأها أوّل مرّة)
۳ - توانایى بر آفرینش هر چیزى، دلیل و شاهد امکانِ آفرینش مجدد آن است. (قل یحییها الذى أنشأها أوّل مرّة) برداشت یاد شده از آن جا است که خداوند در پاسخ به کسانى که احیاى مجدد انسان ها را غیر ممکن مى دانستند، مسأله آفرینش آغازین را مطرح کرده است. بنابراین از این پاسخ مى توان قانون کلى یاد شده را به دست آورد.
۴ - معاد انسان، در قالب جسمِ داراى استخوان مى باشد. (قال من یحىِ العظم و هى رمیم . قل یحییها الذى أنشأها أوّل مرّة) برداشت یاد شده از آن جا است که ضمیر مؤنث «یحییها» به «عظام» بازمى گردد و خداوند، احیاى مجدد انسان را، به احیاى استخوان هاى او و حیات دار شدن آنها دانسته است.
۵ - خداوند، به همه مخلوقات جهان هستى آگاه است. (و هو بکلّ خلق علیم) «خلق» هم مى تواند به معناى «مخلوق» (مصدر به معناى اسم مفعول) و هم در معناى مصدرى آن (آفرینش) به کار رفته باشد. گفتنى است که برداشت یاد شده مبتنى بر کار برد نخست است.
۶ - خداوند، بر آفرینش و پدید آوردن هر چیزى آگاه و توانا است. (و هو بکلّ خلق علیم)
۷ - آگاهى خداوند بر آفرینش و پدید آوردن هر چیزى، دلیل و نشانه امکان برپایى قیامت و توانایى خداوند بر احیاى مجدد انسان ها (و هو بکلّ خلق علیم) جمله «و هو بکلّ خلق علیم» ادامه استدلال براى امکان معاد و رد شبهه منکران قیامت است; یعنى، بعید شمردن برپایى قیامت، ممکن است ناشى از این شبهه باشد که چگونه اجزاى پوسیده و پراکنده بشر، شناسایى و جمع خواهد شد. خداوند در پاسخ آن، مسأله علم مطلق خویش بر آفرینش جهان هستى را یادآور شده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: خلقت اولیه انسان ها ۱
- برهان: اهمیت برهان ۲
- خالقیت: آثار قدرت در خالقیت ۳; خالقیت و معاد ۳
- خدا: آثار علم خدا ۷; خالقیت خدا ۶; دلایل قدرت خدا ۱; علم خدا ۶; قدرت خدا ۶، ۷; وسعت علم خدا ۵
- قیامت: دلایل قیامت ۷
- کافران: پاسخ شبهات کافران ۲
- محمد(ص): احتجاج محمد(ص) ۲; رسالت محمد(ص) ۲
- مردگان: احیاى اخروى مردگان ۱; احیاى مردگان ۷
- معاد: پاسخ شبهات مکذبان معاد ۲; دلایل معاد ۱، ۷; معاد جسمانى ۴