القصص ٣٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]] | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۱#link31 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۱#link31 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «30» | |||
پس همين كه (موسى) به نزد آن (آتش) آمد، (ناگهان) از جانب راست آن درّه، در آن منطقه مبارك و خجسته از (ميان) يك درخت، ندا داده شد كه اى موسى! همانا من، اللّه، پروردگار جهانيان هستم. | |||
جلد 7 - صفحه 50 | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «شاطِئِ» به معناى جانب وساحل، كلمهى «وادى» به معناى رودخانه و درّه است. | |||
«بقعة» به قطعه زمينى اطلاق مىشود كه با زمينهاى همجوارش تفاوت داشته باشد. «1» | |||
دست خداوند در شيوهى وحى باز است. خداوند مىتواند به دلها الهام كند، يا اينكه بر انسانها فرشته نازل نمايد و يا حتّى ازدرون درختى ايجاد صوت نموده با پيامبر برگزيدهاش سخن بگويد. | |||
چنانكه در سوره شورى مىفرمايد: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا» «2» خداوند با هيچ بشرى سخن نمىگويد مگر از طريق وحى يا از پشت حجاب يا اينكه فرشتهاى بفرستد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- بعضى مكانها داراى قداست هستند. «الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ» | |||
2- در جايى كه زمينهى تعجّب وجود دارد، بايد تأكيد بيشترى كرد. (موسى كه برى اوّلين بار صدايى از درخت مىشنود، تعجّب مىكند و لذا كلام خداوند با «إِنِّي و أَنَا» همراه تأكيد آمده است.) «إِنِّي أَنَا» | |||
3- خداوند براى اجراى ارادهى خود، فكرها وديدها را در مسير خاصّى قرار مىدهد. موسى در پى به دست آوردن آتشى براى پيدا كردن راه و گرم شدن خانوادهاش، به آن سوى كشيده شد؛ ولى هدف خداوند چيز ديگرى بود. إِنِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ ... إِنِّي أَنَا اللَّهُ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (30) | |||
فَلَمَّا أَتاها: پس چون بيامد موسى آن آتش را، نُودِيَ: ندا كرده شد، يعنى ندا به موسى رسيد، مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ: از كنار رودخانه كه از جانب راست موسى بود، فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ: در بقعه بركت داده شده، يعنى اين شاطى در موضع با يمن و با بركت بود. يا ندا كرده شد در بقعه مباركه و با بركت، مِنَ الشَّجَرَةِ: از شجره، يعنى آن شجره ثابت بود بر شاطى، يعنى ندا دادند موسى را از درخت سمره يا عوسج يا عناب. | |||
خلاصه ندا شد: أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ: كه اى موسى بدرستى كه منم خداى، رَبُّ الْعالَمِينَ: پروردگار عالميانم. و بركت اين وادى مقدس از جهت آنست كه معدن وحى و رسالت و كلام الهى است. | |||
علامه مجلسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: باش | |||
جلد 10 - صفحه 131 | |||
براى آنچه اميد ندارى اميدوارتر از آنچه اميد دارى، بدرستى كه حضرت موسى عليه السّلام رفت كه براى خود آتش بياورد، چون بسوى ايشان برگشت پيغمبر مرسل بود. پس خدا امر پيغمبرى او را در يك شب به اصلاح آورد، و همچنين وقتى كه خدا خواهد كه قائم آل محمد عجل اللّه فرجه را ظاهر گرداند در يك شب امر او را به اصلاح آورد و از غيبت و حيرت او را ظاهر مىگرداند «1». | |||
تنبيه: اين مطلب محقق شده كه ذات الهى، منزه از جسم و عوارضات جسميه و محل حوادث نيست. بنابر اين مراد از تكلم سبحانى [آنستكه]: ايجاد حروف و اصوات فرمايد در خارج بىآنكه او را عضوى و دهانى و زبانى باشد، چنانچه به قدرت كامله خود ايجاد سخن فرمود در درخت در وادى مقدس كوه طور براى موسى عليه السّلام؛ و اين مطلب هم مخفى نماند كه بنابر مذهب اماميه و قول حق آنكه كلام الهى حادث باشد نه قديم، به اين معنى كه ذات الهى، بوده و حال آنكه متكلم نبوده؛ و احاديث بسيار در اين قسمت وارد شده از جمله: | |||
شيخ مفيد از كلينى از على بن ابراهيم (قدس سرهم) از ابى بصير روايت نموده: قلت جعلت فداك فلم يزل متكلّما؟ قال عليه السّلام: الكلام محدث كان اللّه عزّ و جلّ و ليس بمتكلّم ثمّ احدث الكلام. يعنى عرض كردم خدمت حضرت: فدايت شوم آيا حق تعالى در ازل متكلم بود (يعنى تكلم از صفات ازليه حق جلّ و علاست) پس حضرت فرمود: كلام حادث است نبود و شد، و حق تعالى بوده و حال آنكه متكلم نبوده، پس احداث و ايجاد كلام فرمود «2». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ «29» فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (30) وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ (31) اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (32) | |||
ترجمه | |||
و چون بپايان رساند موسى مدّت را و برد خانواده خود را ديد از جانب طور آتشى گفت بخانواده خود درنگ نمائيد همانا من ديدم آتشى را شايد بياورم براى شما از آن خبرى يا پارهاى از آتش شايد شما گرم شويد | |||
پس چون آمد آنرا ندا كرده شد از كنار وادى جانب راست در زمين بركت داده شده از درخت كه اى موسى همانا منم خدا كه پروردگار جهانيانم | |||
و آنكه بينداز عصايت را پس چون ديد آنرا كه حركت ميكند گويا آن مارى است بازگشت پشت كننده و برنگشت ندا شد اى موسى بيا و مترس همانا توئى از ايمنان | |||
درآور دستت را در گريبانت تا بيرون آيد سفيد نورانى بدون بدى و منضمّ نما بخود دستت را از جهت ترس پس اين دو دليل است از پروردگارت بسوى فرعون و بزرگان قومش همانا آنان باشند گروهى متمرّدان. | |||
تفسير | |||
قمى ره نقل فرموده كه موسى عليه السّلام بشعيب عليه السّلام گفت من ناچار بايد بوطن خود نزد مادر و كسانم مراجعت نمايم بمن چه خواهى داد او گفت گوسفندان ابلقى كه امسال بدنيا ميآيند از آن تو باشد و تمام گوسفندان آنسال ابلق زائيدند و چون سال بپايان رسيد موسى عليه السّلام با عيال و گوسفندان خود مهيّاى سفر مصر شد و شعيب عليه السّلام توشه راه از خود باو داد و در موقع حركت از شعيب عليه السّلام خواهش عصائى نمود و تمام عصاهاى پيغمبران بشعيب رسيده بود و آنها را يكجا جمع نموده بود و بموسى گفت برو يكى از آنها را بردار و او رفت بردارد عصاى حضرت نوح و ابراهيم عليهما السلام بدست او در آمد و چون شعيب عليه السّلام آنرا ديد گفت برو اين عصا را بگذار و عصاى ديگر بردار او رفت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 185 | |||
آنرا گذارد و خواست عصاى ديگر بردارد باز همان عصا پريد و بدست او آمد و تا سه مرتبه اينعمل تكرار شد و چون شعيب عليه السّلام اين امر را مشاهده نمود فرمود برو خداوند آنرا مخصوص تو قرار داده و موسى عليه السّلام با آن گوسفندان خود را سوق داد و از مدين بيرون آمد و متوجه مصر گرديد و چون به بيابان رسيد با خانوادهاش باد و سرما و تاريكى آنها را فرا گرفت و ظلمت شب هم بر آنها احاطه كرد پس چشم موسى عليه السّلام بآتشى افتاد كه از دور نمايان بود چنانچه خداوند فرموده پس چون موسى عليه السّلام بپايان رسانيد مدّت مذكوره در آيات سابقه را و حركت داد خانواده خود را احساس نمود از جهتى كه ميرسيد بكوه طور آتشى را پس گفت بخانواده خود توقف كنيد من از دور آتشى ديدم بروم نزديك آن شايد از آنجا خبرى از راه بياورم براى شما و يا قطعه هيزم آتش دارى كه شما گرم شويد بآن و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون موسى عليه السّلام مدّت را بپايان رسانيد خانواده خود را حركت داد بجانب بيت المقدس و در شب راه را گم كرد پس ديد آتشى را و بعضى از مفسرين علاوه بر گرفتاريهائيكه در حديث قمى ره ذكر شد باريدن باران و متفرق شدن گوسفندان و عارض شدن درد زائيدن بر عيالش را نيز ذكر نمودهاند در هر حال چون نزديك بآتش شد ندائى باو رسيد از جانب راست وادى واقع در زمين با خير و بركتى از درختى كه گفتهاند در كنار آن وادى روئيده بود كه اى موسى همانا من خداوند، پروردگار جهانيانم و گفتهاند اين تعبير اگر چه مخالف با تعبير در طه و نمل است لفظا ولى موافق با آن دو است معنا و آنكه بيند از عصايت را و چون انداخت حيوان متحركى شد پس چون ديد بسرعت حركت ميكند گويا مار سريع الحركهئى است برگشت از جانب آن در حاليكه پشت كننده بود بآن و از ترس ديگر بازگشت نكرد بجاى خود و خداوند فرمود روى آور بجانب ما و مترس از چيزى همانا تو از آنانيكه در امانى چون در سايه لطف خداوند مهربانى و قمى ره در حديث سابق ذكر فرموده كه پس اقبال فرمود موسى عليه السّلام بجانب آتش تا از آن پارهاى بردارد ديد درختى است كه آتش از آن شعلهور است و چون خواست پارهاى از آن بردارد آتش متوجه باو شد پس ترسيد و فرار كرد و آتش بدرخت برگشت موسى هم برگشت و خواست | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 186 | |||
بردارد باز آتش متوجّه او شد و موسى فرار كرد و باز برگشت و خواست كه بردارد در دفعه سوم آتش متوجه باو شد و ديگر او برنگشت پس خداوند او را ندا فرمود كه اى موسى همانا منم خدا پروردگار جهانيان موسى عرضه داشت بچه دليل خدا فرمود چيست در دستت عرضه داشت آن عصاى من است فرمود بيند از آنرا پس انداخت آنرا و ناگاه مارى شد كه بسرعت حركت ميكرد پس موسى عليه السّلام ترسيد و فرار كرد و خداوند فرمود بگير آنرا و مترس همانا تو از آنانى كه در امانى و نيز فرمود دستت را در گريبانت كن چون بيرون آرى سفيد و درخشنده باشد بدون علّت و مرض پيسى و عيب ديگرى و چون از امرى ترس بر تو غالب شود بازوهاى خود را ببدنت بچسبان و دستت را روى يكديگر بگذار نه آنكه در برابر خود نگهدارى تا دشمنان بدانند ترسيدى يا دستت را روى سينهات بگذار تا ترست زائل شود يا اگر از شعاع دست خود ترسيدى آنرا بخود بچسبان شعاعش ميرود بنابر احتمالاتيكه در اطراف مراد از اينجمله داده شده است و بر هر تقدير انداختن عصا و اظهار يد بيضاء دو معجز و دليل بر صدق مدّعاى تو است از پروردگارت كه فرستاده شده بسوى فرعون و اشراف قبط چون آن جماعت قوم متمرّدى بوده و هستند و جذوه كه بمعناى قطعه غليظه از چوب است كه آتش داشته باشد بحركات سهگانه قرائت شده و الرّهب بضمّ راء و بدو فتحه و ذانك بتشديد نون نيز قرائت شده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمّا أَتاها نُودِيَ مِن شاطِئِ الوادِ الأَيمَنِ فِي البُقعَةِ المُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يا مُوسي إِنِّي أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ (30) | |||
پس چون آمد موسي بطرف طور ندايي شنيد از طرف شاطئ وادي ايمن در بقعه مباركه از درخت اينكه اي موسي محقق من خدا هستم پروردگار عالمين. | |||
فَلَمّا أَتاها نزديك آتش آمد گفتند آتش رو باو آورد موسي عقب رفت آتش برگشت بجاي خود باز موسي رو باو شد آتش باز رو باو آورد تا سه مرتبه. | |||
نُودِيَ ندايي شنيد. | |||
مِن شاطِئِ الوادِ الأَيمَنِ از حضرت صادق (ع) است فرمود شاطئ شط فرات است و وادي ايمن يعني طرف راست و بعضي گفتند طرف راست شط که طرف چپ موسي ميشود و بعضي بعكس طرف راست موسي که طرف چپ شط باشد و وادي بيابانيست که آب از بالا سراشيب ميشود بر او چنانچه ميفرمايد أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّيلُ زَبَداً رابِياً (رعد آيه 17). | |||
فِي البُقعَةِ المُبارَكَةِ از إبن قولويه در كامل الزياره از حضرت صادق (ع) روايت | |||
جلد 14 - صفحه 230 | |||
كرده که فرمود بقعه مباركه زمين كربلا است و تعبير بمباركه براي اينست که در بردارد جسد شريفه ابي عبد اللّه را چنانچه از حضرت سجاد است | |||
«طوبي لارض تضمنت جسدك الشريف» | |||
و بقعه قطعه زمين است و در خبر است که زمين كربلا قطعهاي از زمين بهشت است و هر که در زمين كربلا مدفون شد چون در قيامت خطاب ميرسد که اينکه قطعه را بجاي خود برگردانيد ميبرند در بهشت و چون مدفونين در اينکه ارض مقدسه سر از قبر بيرون آورند خود را در بهشت مشاهده ميكنند خطاب ميرسد بملائكه که مقداري از اينکه زمين كم شده عرض ميكنند شيعيان بردند جوف كفن خود گذاردند خطاب ميرسد آنها را هم بياوريد. | |||
مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يا مُوسي إِنِّي أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ خداوند ايجاد كلام كرد در شجره که يكي از اسماء الهيه متكلم است يعني خلق ميكند كلام را و چون كلام امر عرضيست بايد در يك محلي ايجاد شود در هوا يا در عرش يا در شجره چنانچه قرآن مجيد كلام حق است و هم چنين احاديث قدسيه نه اينكه خدا آمده باشد در درخت چنانچه مجسمه گفتند، | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 30)- «هنگامی که به سراغ آتش آمد (دید آتشی است نه همچون آتشهای دیگر خالی از حرارت و سوزندگی، یک پارچه نور و صفا، در همین حال که موسی سخت در تعجب فرو رفته بود) ناگهان از ساحل راست وادی در آن سر زمین بلند و پر برکت از میان یک درخت ندا داده شده که: ای موسی! منم خداوند پروردگار عالمیان» (فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۴
ترجمه
القصص ٢٩ | آیه ٣٠ | القصص ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَاطِئِ»: ساحل. کناره. «الْوِادِی»: (نگا: طه / ). «الأیْمَنِ»: طرف راست. میمون و مبارک (نگا: تفسیر قاسمی). «مِنَ الشَّجَرَةِ»: از میان درخت. از سوی درخت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص
- رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...
- توضيحى در مورد تكلم خداى تعالى با موسى (عليه السلام ) در طور سينا از وراىحجاب ((شجرة ))
- وجوه مختلف در معناى جمله : ((واضمم اليك جناحك من الرهب ...)) در خطاب خداوند بهموسى (عليه السلام )
- سبب درخواست موسى (ع ) از خداوند كه هارون را به يارى اش بفرستد
- سخن فرعونيان در تكذيب موسى (عليه السلام ) و جواب آن حضرت بدانان
- مقصود فرعون از اينكه به ((هامان )) گفت : برايم برجى بساز ((لعلى اطلع الى الهموسى ))
- مراد از اينكه فرمود: فرعونيان را پيشوايانى كه به سوى آتش مى خوانند قرار داديم...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته مربوط به موسى (عليه السلام ) ودعوت او)
- گفتارى پيرامون داستانهاى موسى (عليه السلام )و هارون - در چندفصل
- ۲ آنچه از سرگذشت موسى كه در قرآن آمده است
- ۳ - مقام هارون نزد خدا و پايه عبوديت او
- ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ «30»
پس همين كه (موسى) به نزد آن (آتش) آمد، (ناگهان) از جانب راست آن درّه، در آن منطقه مبارك و خجسته از (ميان) يك درخت، ندا داده شد كه اى موسى! همانا من، اللّه، پروردگار جهانيان هستم.
جلد 7 - صفحه 50
نکته ها
كلمهى «شاطِئِ» به معناى جانب وساحل، كلمهى «وادى» به معناى رودخانه و درّه است.
«بقعة» به قطعه زمينى اطلاق مىشود كه با زمينهاى همجوارش تفاوت داشته باشد. «1»
دست خداوند در شيوهى وحى باز است. خداوند مىتواند به دلها الهام كند، يا اينكه بر انسانها فرشته نازل نمايد و يا حتّى ازدرون درختى ايجاد صوت نموده با پيامبر برگزيدهاش سخن بگويد.
چنانكه در سوره شورى مىفرمايد: «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا» «2» خداوند با هيچ بشرى سخن نمىگويد مگر از طريق وحى يا از پشت حجاب يا اينكه فرشتهاى بفرستد.
پیام ها
1- بعضى مكانها داراى قداست هستند. «الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ»
2- در جايى كه زمينهى تعجّب وجود دارد، بايد تأكيد بيشترى كرد. (موسى كه برى اوّلين بار صدايى از درخت مىشنود، تعجّب مىكند و لذا كلام خداوند با «إِنِّي و أَنَا» همراه تأكيد آمده است.) «إِنِّي أَنَا»
3- خداوند براى اجراى ارادهى خود، فكرها وديدها را در مسير خاصّى قرار مىدهد. موسى در پى به دست آوردن آتشى براى پيدا كردن راه و گرم شدن خانوادهاش، به آن سوى كشيده شد؛ ولى هدف خداوند چيز ديگرى بود. إِنِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ ... إِنِّي أَنَا اللَّهُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (30)
فَلَمَّا أَتاها: پس چون بيامد موسى آن آتش را، نُودِيَ: ندا كرده شد، يعنى ندا به موسى رسيد، مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ: از كنار رودخانه كه از جانب راست موسى بود، فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ: در بقعه بركت داده شده، يعنى اين شاطى در موضع با يمن و با بركت بود. يا ندا كرده شد در بقعه مباركه و با بركت، مِنَ الشَّجَرَةِ: از شجره، يعنى آن شجره ثابت بود بر شاطى، يعنى ندا دادند موسى را از درخت سمره يا عوسج يا عناب.
خلاصه ندا شد: أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ: كه اى موسى بدرستى كه منم خداى، رَبُّ الْعالَمِينَ: پروردگار عالميانم. و بركت اين وادى مقدس از جهت آنست كه معدن وحى و رسالت و كلام الهى است.
علامه مجلسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: باش
جلد 10 - صفحه 131
براى آنچه اميد ندارى اميدوارتر از آنچه اميد دارى، بدرستى كه حضرت موسى عليه السّلام رفت كه براى خود آتش بياورد، چون بسوى ايشان برگشت پيغمبر مرسل بود. پس خدا امر پيغمبرى او را در يك شب به اصلاح آورد، و همچنين وقتى كه خدا خواهد كه قائم آل محمد عجل اللّه فرجه را ظاهر گرداند در يك شب امر او را به اصلاح آورد و از غيبت و حيرت او را ظاهر مىگرداند «1».
تنبيه: اين مطلب محقق شده كه ذات الهى، منزه از جسم و عوارضات جسميه و محل حوادث نيست. بنابر اين مراد از تكلم سبحانى [آنستكه]: ايجاد حروف و اصوات فرمايد در خارج بىآنكه او را عضوى و دهانى و زبانى باشد، چنانچه به قدرت كامله خود ايجاد سخن فرمود در درخت در وادى مقدس كوه طور براى موسى عليه السّلام؛ و اين مطلب هم مخفى نماند كه بنابر مذهب اماميه و قول حق آنكه كلام الهى حادث باشد نه قديم، به اين معنى كه ذات الهى، بوده و حال آنكه متكلم نبوده؛ و احاديث بسيار در اين قسمت وارد شده از جمله:
شيخ مفيد از كلينى از على بن ابراهيم (قدس سرهم) از ابى بصير روايت نموده: قلت جعلت فداك فلم يزل متكلّما؟ قال عليه السّلام: الكلام محدث كان اللّه عزّ و جلّ و ليس بمتكلّم ثمّ احدث الكلام. يعنى عرض كردم خدمت حضرت: فدايت شوم آيا حق تعالى در ازل متكلم بود (يعنى تكلم از صفات ازليه حق جلّ و علاست) پس حضرت فرمود: كلام حادث است نبود و شد، و حق تعالى بوده و حال آنكه متكلم نبوده، پس احداث و ايجاد كلام فرمود «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ «29» فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ (30) وَ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ (31) اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَيْكَ جَناحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِكَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّكَ إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (32)
ترجمه
و چون بپايان رساند موسى مدّت را و برد خانواده خود را ديد از جانب طور آتشى گفت بخانواده خود درنگ نمائيد همانا من ديدم آتشى را شايد بياورم براى شما از آن خبرى يا پارهاى از آتش شايد شما گرم شويد
پس چون آمد آنرا ندا كرده شد از كنار وادى جانب راست در زمين بركت داده شده از درخت كه اى موسى همانا منم خدا كه پروردگار جهانيانم
و آنكه بينداز عصايت را پس چون ديد آنرا كه حركت ميكند گويا آن مارى است بازگشت پشت كننده و برنگشت ندا شد اى موسى بيا و مترس همانا توئى از ايمنان
درآور دستت را در گريبانت تا بيرون آيد سفيد نورانى بدون بدى و منضمّ نما بخود دستت را از جهت ترس پس اين دو دليل است از پروردگارت بسوى فرعون و بزرگان قومش همانا آنان باشند گروهى متمرّدان.
تفسير
قمى ره نقل فرموده كه موسى عليه السّلام بشعيب عليه السّلام گفت من ناچار بايد بوطن خود نزد مادر و كسانم مراجعت نمايم بمن چه خواهى داد او گفت گوسفندان ابلقى كه امسال بدنيا ميآيند از آن تو باشد و تمام گوسفندان آنسال ابلق زائيدند و چون سال بپايان رسيد موسى عليه السّلام با عيال و گوسفندان خود مهيّاى سفر مصر شد و شعيب عليه السّلام توشه راه از خود باو داد و در موقع حركت از شعيب عليه السّلام خواهش عصائى نمود و تمام عصاهاى پيغمبران بشعيب رسيده بود و آنها را يكجا جمع نموده بود و بموسى گفت برو يكى از آنها را بردار و او رفت بردارد عصاى حضرت نوح و ابراهيم عليهما السلام بدست او در آمد و چون شعيب عليه السّلام آنرا ديد گفت برو اين عصا را بگذار و عصاى ديگر بردار او رفت
جلد 4 صفحه 185
آنرا گذارد و خواست عصاى ديگر بردارد باز همان عصا پريد و بدست او آمد و تا سه مرتبه اينعمل تكرار شد و چون شعيب عليه السّلام اين امر را مشاهده نمود فرمود برو خداوند آنرا مخصوص تو قرار داده و موسى عليه السّلام با آن گوسفندان خود را سوق داد و از مدين بيرون آمد و متوجه مصر گرديد و چون به بيابان رسيد با خانوادهاش باد و سرما و تاريكى آنها را فرا گرفت و ظلمت شب هم بر آنها احاطه كرد پس چشم موسى عليه السّلام بآتشى افتاد كه از دور نمايان بود چنانچه خداوند فرموده پس چون موسى عليه السّلام بپايان رسانيد مدّت مذكوره در آيات سابقه را و حركت داد خانواده خود را احساس نمود از جهتى كه ميرسيد بكوه طور آتشى را پس گفت بخانواده خود توقف كنيد من از دور آتشى ديدم بروم نزديك آن شايد از آنجا خبرى از راه بياورم براى شما و يا قطعه هيزم آتش دارى كه شما گرم شويد بآن و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون موسى عليه السّلام مدّت را بپايان رسانيد خانواده خود را حركت داد بجانب بيت المقدس و در شب راه را گم كرد پس ديد آتشى را و بعضى از مفسرين علاوه بر گرفتاريهائيكه در حديث قمى ره ذكر شد باريدن باران و متفرق شدن گوسفندان و عارض شدن درد زائيدن بر عيالش را نيز ذكر نمودهاند در هر حال چون نزديك بآتش شد ندائى باو رسيد از جانب راست وادى واقع در زمين با خير و بركتى از درختى كه گفتهاند در كنار آن وادى روئيده بود كه اى موسى همانا من خداوند، پروردگار جهانيانم و گفتهاند اين تعبير اگر چه مخالف با تعبير در طه و نمل است لفظا ولى موافق با آن دو است معنا و آنكه بيند از عصايت را و چون انداخت حيوان متحركى شد پس چون ديد بسرعت حركت ميكند گويا مار سريع الحركهئى است برگشت از جانب آن در حاليكه پشت كننده بود بآن و از ترس ديگر بازگشت نكرد بجاى خود و خداوند فرمود روى آور بجانب ما و مترس از چيزى همانا تو از آنانيكه در امانى چون در سايه لطف خداوند مهربانى و قمى ره در حديث سابق ذكر فرموده كه پس اقبال فرمود موسى عليه السّلام بجانب آتش تا از آن پارهاى بردارد ديد درختى است كه آتش از آن شعلهور است و چون خواست پارهاى از آن بردارد آتش متوجه باو شد پس ترسيد و فرار كرد و آتش بدرخت برگشت موسى هم برگشت و خواست
جلد 4 صفحه 186
بردارد باز آتش متوجّه او شد و موسى فرار كرد و باز برگشت و خواست كه بردارد در دفعه سوم آتش متوجه باو شد و ديگر او برنگشت پس خداوند او را ندا فرمود كه اى موسى همانا منم خدا پروردگار جهانيان موسى عرضه داشت بچه دليل خدا فرمود چيست در دستت عرضه داشت آن عصاى من است فرمود بيند از آنرا پس انداخت آنرا و ناگاه مارى شد كه بسرعت حركت ميكرد پس موسى عليه السّلام ترسيد و فرار كرد و خداوند فرمود بگير آنرا و مترس همانا تو از آنانى كه در امانى و نيز فرمود دستت را در گريبانت كن چون بيرون آرى سفيد و درخشنده باشد بدون علّت و مرض پيسى و عيب ديگرى و چون از امرى ترس بر تو غالب شود بازوهاى خود را ببدنت بچسبان و دستت را روى يكديگر بگذار نه آنكه در برابر خود نگهدارى تا دشمنان بدانند ترسيدى يا دستت را روى سينهات بگذار تا ترست زائل شود يا اگر از شعاع دست خود ترسيدى آنرا بخود بچسبان شعاعش ميرود بنابر احتمالاتيكه در اطراف مراد از اينجمله داده شده است و بر هر تقدير انداختن عصا و اظهار يد بيضاء دو معجز و دليل بر صدق مدّعاى تو است از پروردگارت كه فرستاده شده بسوى فرعون و اشراف قبط چون آن جماعت قوم متمرّدى بوده و هستند و جذوه كه بمعناى قطعه غليظه از چوب است كه آتش داشته باشد بحركات سهگانه قرائت شده و الرّهب بضمّ راء و بدو فتحه و ذانك بتشديد نون نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا أَتاها نُودِيَ مِن شاطِئِ الوادِ الأَيمَنِ فِي البُقعَةِ المُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يا مُوسي إِنِّي أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ (30)
پس چون آمد موسي بطرف طور ندايي شنيد از طرف شاطئ وادي ايمن در بقعه مباركه از درخت اينكه اي موسي محقق من خدا هستم پروردگار عالمين.
فَلَمّا أَتاها نزديك آتش آمد گفتند آتش رو باو آورد موسي عقب رفت آتش برگشت بجاي خود باز موسي رو باو شد آتش باز رو باو آورد تا سه مرتبه.
نُودِيَ ندايي شنيد.
مِن شاطِئِ الوادِ الأَيمَنِ از حضرت صادق (ع) است فرمود شاطئ شط فرات است و وادي ايمن يعني طرف راست و بعضي گفتند طرف راست شط که طرف چپ موسي ميشود و بعضي بعكس طرف راست موسي که طرف چپ شط باشد و وادي بيابانيست که آب از بالا سراشيب ميشود بر او چنانچه ميفرمايد أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَت أَودِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحتَمَلَ السَّيلُ زَبَداً رابِياً (رعد آيه 17).
فِي البُقعَةِ المُبارَكَةِ از إبن قولويه در كامل الزياره از حضرت صادق (ع) روايت
جلد 14 - صفحه 230
كرده که فرمود بقعه مباركه زمين كربلا است و تعبير بمباركه براي اينست که در بردارد جسد شريفه ابي عبد اللّه را چنانچه از حضرت سجاد است
«طوبي لارض تضمنت جسدك الشريف»
و بقعه قطعه زمين است و در خبر است که زمين كربلا قطعهاي از زمين بهشت است و هر که در زمين كربلا مدفون شد چون در قيامت خطاب ميرسد که اينکه قطعه را بجاي خود برگردانيد ميبرند در بهشت و چون مدفونين در اينکه ارض مقدسه سر از قبر بيرون آورند خود را در بهشت مشاهده ميكنند خطاب ميرسد بملائكه که مقداري از اينکه زمين كم شده عرض ميكنند شيعيان بردند جوف كفن خود گذاردند خطاب ميرسد آنها را هم بياوريد.
مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يا مُوسي إِنِّي أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِينَ خداوند ايجاد كلام كرد در شجره که يكي از اسماء الهيه متكلم است يعني خلق ميكند كلام را و چون كلام امر عرضيست بايد در يك محلي ايجاد شود در هوا يا در عرش يا در شجره چنانچه قرآن مجيد كلام حق است و هم چنين احاديث قدسيه نه اينكه خدا آمده باشد در درخت چنانچه مجسمه گفتند،
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 30)- «هنگامی که به سراغ آتش آمد (دید آتشی است نه همچون آتشهای دیگر خالی از حرارت و سوزندگی، یک پارچه نور و صفا، در همین حال که موسی سخت در تعجب فرو رفته بود) ناگهان از ساحل راست وادی در آن سر زمین بلند و پر برکت از میان یک درخت ندا داده شده که: ای موسی! منم خداوند پروردگار عالمیان» (فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ).
نکات آیه
۱ - موسى(ع) براى بردن آتش، خود را به وادى طور رساند. (لعلّى ءاتیکم منها ... أو جذوة من النار ... فلمّا أتیها)
۲ - آتش طور، وسیله اى براى کشاندن موسى(ع) به وادى طور، جهت سخن گفتن خدا با وى و دریافت رسالت الهى (فلمّا أتیها نودى ... یموسى إنّى أنا اللّه ربّ العلمین)
۳ - آمدن نداى الهى به موسى(ع) از درختى واقع در جانب راست وادى طور، هم زمان بانزدیک شدن وى به آتش (فلمّا أتیها نودى من شطى الواد ... من الشجرة) «شاطئ» به معناى «جانب» است و «الأیمن» - مقابل «الأیسر» (چپ) - صفت براى شاطئ» مى باشد. بنابراین «شاطئ الواد الأیمن»; یعنى، طرف راست وادى.
۴ - وادى طور، جایگاهى مقدس و مبارک (فى البقعة المبرکة) «بقعة» به نقطه اى گفته مى شود که هیئت آن متمایز از پیرامونش باشد. بنابراین اطلاق بقعه بر وادى طور، بدان جهت است که آن وادى وضعیتى متفاوت با اطرافش دارد.
۵ - گرفتن صبغه الهى، مایه تقدس و برکت مکان ها (نودى ... فى البقعة المبرکة) توصیف وادى طور به مکانى مبارک، از آن روى است که خداوند در آن جا با موسى(ع) سخن گفته است. ازاین رو مى توان گفت هر مکانى به گونه اى رنگ الهى بگیرد، تقدس مى یابد.
۶ - اقدام خداوند به معرفى خود در آغاز مکالمه اش با موسى(ع) (یموسى إنّى أنا اللّه)
۷ - «اللّه»، نام ذات مقدس پروردگار (یموسى إنّى أنا اللّه)
۸ - خدا، مربى و مدبر جهان هستى (أنا اللّه ربّ العلمین)
۹ - جهان هستى، متشکل از عالم هاى متعدد (أنا اللّه ربّ العلمین) برداشت یاد شده با توجه به جمع آمدن «العالمین» استفاده مى شود.
۱۰ - جهان آفرینش در حال حرکت به سوى کمال (ربّ العلمین) «ربّ» به معناى تربیت کردن است و تربیت ایجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد. این معنا از حرکت تکاملى جهان - که تحت ربوبیت خداوند است - حکایت مى کند.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۹; تکامل آفرینش ۱۰; مدبر آفرینش ۸; مربى آفرینش ۸
- اسماء و صفات: الله ۷; اسم ذات خدا ۷
- اماکن: اماکن مقدس ۴; منشأ برکت اماکن ۵; منشأ قداست اماکن ۵
- خدا: تدبیر خدا ۸; ربوبیت خدا ۸; گفتگوى خدا با موسى(ع) ۲، ۳، ۶
- درخت: تکلم درخت ۳
- کوه طور: آتش کوه طور ۱; برکت کوه طور ۴; سمت راست کوه طور ۳; قداست کوه طور ۴; نقش آتش کوه طور ۲
- موسى(ع): زمینه نبوت موسى(ع) ۲; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۶; مقامات موسى(ع) ۲; موسى(ع) در کوه طور ۱; ندا به موسى(ع) ۳