النحل ٦٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link282 | آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link282 | آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link283 | مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link283 | مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )]] | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link306 | روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link306 | روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۹#link81 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۹#link81 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ «68» | |||
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غريزى) كرد كه از بعضى كوهها و درختان و از دار بستهايى كه مردم مىسازند خانههايى بساز. | |||
===نکته ها=== | |||
«وحى» به معناى اشاره و انتقال سريع و مخفى است كه علاوه بر وحى الهى به انبيا، هم شامل غريزه مىشود، نظير اين آيه و هم شاملِ الهام الهى، نظير آيه 7 سورهى قصص «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى» كه خداوند به مادر موسى الهام كرد، و هم شامل وسوسههاى شيطانى مانند آيه 121 سورهى انعام. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- تلاش و حركت حيوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غريزهاى است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ... | |||
2- بهترين نوع عسل، عسلِ زنبورهاى كوهستان است كه از گل و گياه كوهى استفاده مىكنند. «1» (نه مواد قندى مصنوعى كه در نزديكى كندو قرار دهند!) اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ ... | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 371. | |||
«2» بحار الانوار، جلد 66، صفحه 488، حديث 23. | |||
جلد 7 - صفحه 236 | |||
بعد از آن شمهاى از غرائب خلقت زنبور عسل و فوائد آن را بيان فرمايد: | |||
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ: و الهام فرمود پروردگار تو بر زنبور عسل. أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً: اينكه فرا گيرد از كوهها خانهها براى سكونت. وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ: و از درختان و سقف خانهها و چفتهها. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (66) وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67) وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69) وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (70) | |||
ترجمه | |||
و همانا براى شما است در شتر و گاو و گوسفند موجب اعتبار مىآشامانيم شما را از آنچه در شكم آنحيوان است از ميان سرگين و خون شيرى صافى كه گوارا است براى آشامندگان | |||
و از ميوههاى درختان خرما و انگورها ميوهاى است كه ميگيريد از آن مسكر و روزى خوبى را همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تعقّل مينمايند | |||
و وحى نمود پروردگار تو بسوى زنبور عسل كه بگيريد از كوهها خانهها و از درخت و از آنچه ميسازند مردم از جاى بلند | |||
پس بخوريد از همه ميوهها پس برويد در راههاى پروردگارتان كه آسان است آنها بيرون مىآيد از شكمهاى آن زنبورها آشاميدنئ كه مختلف است رنگهايش در آن شفاء است براى مردم همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تفكّر مينمايند | |||
و خدا آفريد شما را پس ميميراند شما را و بعضى از شما كسى است كه بر گردانده ميشود بسوى پستترين زندگانى تا بحدّيكه نداند بعد از دانستن | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 297 | |||
چيزى را همانا خدا داناى توانا است. | |||
تفسير | |||
- مراد از انعام مواشى است كه مكرر ذكر شده بر شتر و گاو و گوسفند اطلاق ميشود و در وجود آنها دليل واضحى است بر قدرت خداوند كه موجب عبرت و عبور از وادى ضلالت بشاهراه هدايت است و آن اين است كه خداوند مىآشاماند از آنچه در شكمهاى آنها است به بندگان خود شير را و اينكه ضمير در بطونه مذكر شده باعتبار لفظ اسم جمع يا حيوان است و از عجائب قدرت الهى آنستكه علوفه چون در شكنبه حيوان طبخ شود خلاصه آن داخل جگر گردد و در آنجا نيز طبخ شود مقدارى از آن بصورت شير در آيد و بپستان رود و مقدارى خون گردد و در رگهاى بدن جارى شود پس شير اولش از سرگين جدا شده و آخرش از خون و نه بوى سرگين در آن اثر نموده و نه رنگ خون بلكه خالص از هر دو است و صافى از هر غش و عيب و در كافى از امام صادق عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت فرموده كه شير هيچگاه گلو گير نشود زيرا در كلام الهى موصوف بگوارا شده است و ديگر از آيات الهى كه براى كسانيكه تعقّل و تأمل در آفاق و موجودات در آن مينمايند موجب معرفت است آنستكه از ميوههاى درختان خرما و انگور چند مشروب مختلف در خواص و آثار استخراج ميشود كه از آن جمله شراب است كه مسكر و مضر و حرام است و ديگر روزى حلال خوب پاكيزه كه سركه و شيره است و تعجّب از كسانى است كه خواستهاند از اين آيه استفاده نمايند كه شراب در صدر اسلام حلال بوده با آنكه دلالتش بر حرمت بنظر حقير اولى از حلّيت است براى آنكه مقابل با رزق حسن قرار داده شده با آنكه قمّى ره سكرا را بسركه تفسير فرموده و در مجمع نقل نموده كه در مطلق طعام استعمال ميشود و اينكه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه قبل از آيه تحريم نازل و بآن نسخ شده دلالت دارد بر آنكه مراد شراب است ولى دلالت ندارد بر آنكه در صدر اسلام حلال بوده چون نسخ در كلام ائمه غالبا در غير معناى مشهور كه رفع حكم است استعمال ميشود و در اينجا مراد آنستكه قبل از آيه صريحه در تحريم نازل شده و هنوز مصلحت در حكم بحرمت آن در ظاهر نبوده گويا در اين آيه بدوا اشاره شده باشد براى گوشزد و انس اذهان بكراهت و بعدا در آيات اربعه يسئلونك عن الخمر و انّما الخمر و انّما | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 298 | |||
يريد الشيطان و قل حرّم ربّى الفواحش تصريح و تسجيل و تثبيت و تأكيد حرمت شده است پس اين روايت منافى با روايات دالّه بر حرمت خمر در تمام شرائع سابقه نيست و در اين مقام تحقيقاتى در ضمن تفسير آيات مذكوره شد كه تكرار نميشود و يكى از آيات بزرگ بر علم و قدرت الهى زنبور عسل است كه خداوند بآن حيوان ضعيف الهام فرموده كه در كوهها و درخت و هر جاى بلندى مانند چفته مو و سقف اطاق و كندو كه مردم بنا ميكنند منزل نمائيد و بخوريد از شكوفه ميوههاى گوناگون هر ميوهاى كه بخواهيد و برويد در راههائى كه آسان است عبور در آن و از همان راه بمنزل برگرديد و بيراهه نرويد كه راه را گم كنيد و از راهى كه خداوند براى شما تعيين نموده تجاوز كرده باشيد و چون آنها بدستور الهى رفتار نمايند بيرون ميآيد از شكمهاى آنها مشروب لطيف شيرينى كه مختلف است الوان آن سفيد و سياه و سرخ و زرد و در آن شفاء است براى مردم كه در اخبار كثيره بآن تصريح شده و كمتر معجونى است كه عسل جزء آن نباشد و در اين باب حديثى در سوره نساء ذيل آيه شريفه و آتوا النساء صد قاتهنّ نحلة ذكر شد و در مجمع فرموده در نحل و عسل وجوهى است از اعتبار يكى اختصاص نحل است بخروج عسل از دهانش ديگر قرار دادن خدا است شفاء را در جاى سمّ چون آنحيوان گزنده است و ديگر عجائبى است كه خداوند در خلق و طبع آن جاى گزين فرموده و از آن جمله آنستكه خداوند براى هر دستهاى از آنها اميرى مقرّر فرموده كه در جلو آنها حركت ميكند و حمايت از آنها مينمايد و امور اجتماعى آنها را تدبير و تكفّل ميكند و آنها از او متابعت و فرمانبردارى ميكنند و هر گاه نيابند آنرا نظامشان منحلّ و امورشان مختلّ گردد و متفرّق و پراكنده شوند و امير آنها را يعسوب نامند و اشاره باين معنى است فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه من يعسوب اهل ايمانم و در حياة الحيوان است كه يعسوب بر حسب خلقت امتيازاتى از رعيّت دارد از جمله نيشى كه ساير زنبورها دارند ندارد و بآنها امر و نهى ميكند و همه از او اطاعت ميكنند امورشان را مانند پادشاه منظّم ميكند بر در كند و توقف مينمايد هر يك را در منزل خود جاى ميدهد بدون آنكه احدى بر ديگرى مقدّم شود يا مزاحمت با ديگرى كند و او عدالت را كاملا رعايت مينمايد و اگر يكى از آنها بنجاستى نشسته | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 299 | |||
باشد بر در كند و ميكشد و راه نميدهد و هيچگاه دو امير در يكجا براى آنها پيدا نميشود و اگر پيدا شود زنبورها يكى از آن دو را ميكشند و ديگرى را بامارت اختيار مينمايند بدون اختلاف و نزاع و اعجب از همه خانههاى مسّدّسى است كه بنا ميكنند براى آنكه خلل و فرجى از داخل و خارج نداشته باشد كه هيچ مهندسى قادر بر آن نيست و اينها نيست جز بالهام و وحى خداوند قدير عليم حكيم تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و در بعضى از روايات نحل بائمه هدى و جبال بعرب و شجر بعجم و ممّا يعرشون باولاد و عبيد و ثمرات و شراب مختلف الوانه بعلم و فنون مختلفه آن و ناس بشيعيان تأويل شده و فرمودهاند اگر شفاء در عسل بود هر كس هر مرضى داشت ميخورد شفاء پيدا ميكرد شفاء در علم قرآن است و بس كه خدا فرموده و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة و اهل آن ائمه هدى هستند كه خداوند در شأن ايشان فرموده ثمّ اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا و اللّه اعلم و خداوند خلق فرمود انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه پستترين اوقات عمر است و آن حال نادانى و بىخردى و ضعف قواء جسمانى است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن سنّ هفتاد و پنج سالگى است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او از پدر بزرگوار خود نقل فرموده كه ارذل العمر وقتى است كه بنده خدا برسد بسنّ صد سال و در خصال اين معنى را نقل نموده و فرموده روايت شده است كه ارذل العمر وقتى است كه عقل مرد مانند عقل پسر هفت ساله شود و در كافى در ضمن حديث بيان ارواح فرموده ارذل العمر وقتى است كه مرد وقت نماز را نشناسد و متمكّن از تهجّد در شب نشود و قادر بر حضور در جماعت نباشد كه روح ايمان او ناقص ميشود ولى از دين خدا خارج نميگردد و ضرر بحال او ندارد و بنظر حقير اختلاف اخبار محمول بر اختلاف اصناف است و اين براى آنستكه بحال طفوليّت بر گردد و معلومات خود را فراموش كند تا معلوم شود كه آن كسى كه باو علم و قدرت داد قادر است از او بگيرد و علم و قدرت بىزوال مخصوص بعليم و قدير لا يزال است تعالى شأنه و تقدّست آياته. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 300 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ (69) | |||
و وحي فرمود پروردگار تو بسوي زنبور عسل اينكه براي خود منازل و خانههايي اتخاذ كن از كوهها و از درختها و از آنچه بنا ميكنند از جدار و سقفها پس از آن بخور از جميع ميوهها پس سلوك كن راههاي پروردگار خود را از روي اطاعت و تسليم خارج ميشود از شكم زنبور عسل شراب يعني مشروبي که رنگهاي مختلف دارد و در آن مشروب که عسل باشد شفاء است از براي ناس محققا در اينکه قدرت نمايي هر آينه آية و دليل بر وجود خداوند است لكن براي قومي که فكر و تأمل داشته باشند وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ مكرر در آيات شريفه قرآن تصريحاتي دارد که جميع موجودات از جمادات و نباتات و حيوانات در حد خود شعور و ادراك و فهم و معرفت بالوهيت حق و رسالت رسول و ولاية ائمه اطهار دارند مثل تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 44 و مثل يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10 و مثل أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ | |||
جلد 12 - صفحه 152 | |||
يَسجُدُ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ وَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النّاسِ حج آيه 18 و غير اينها از آيات و در اخبار بسياري داريم که عرض ولايت ائمه بر جبال و مياه و اشجار و حيوانات شده و اخباري که بسياري از حيوانات خدمت اينها عرض حاجت ميكردند و غير اينها پس مانعي ندارد که نحل مورد وحي الهي شود و مكلف بتكليف باشد أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً از عجائب قدرت اينكه خانههاي زنبور مسدس است بدون آنكه زاويه پيدا كند که مهندسين را حيران كرده آنهم در امكنه مرتفعه مثل كوهها و من الشجر در اشجار طوال وَ مِمّا يَعرِشُونَ امكنه مرتفعه در ديوارها و سقفها وا عجب از اينکه دستور ثانوي براي نحل آمد ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ از رياحين معطره و فواكه حلوه وا عجب از اينکه اينكه امير آنها در درب كند و با دو نيش طويل ايستاده اگر يكي از آنها روي نجاست يا شيء كثيفي نشسته نميگذارد وارد كند و شود و او را دو نيم ميكند فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ خطاب سيم که طريق مشي و سلوك آنها را هم معين فرموده و امر فرمود يَخرُجُ مِن بُطُونِها از طرف دهان شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ چه بسيار مشاهده شد که عسلها الوان مختلفه دارند و شايد منشأ آن اختلاف رياحين و فواكه باشد که تغذي كردند چنانچه در مومها هم اختلاف لوني هست (فيه) در آن عسل شِفاءٌ لِلنّاسِ علاوه بر اينكه شفاء بسياري از امراض است چه طعم شيريني دارد بخصوص اگر با مسكه تناول كنيد چه اندازه لذت دارد و بس است در شرافت عسل که خداوند يكي از چهار نهر بهشت را عسل قرار داده إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ يكي از عبادات بزرگ تفكر در صنايع الهي و اسرار خلقت و غرض الهي از خلقت اشياء و در صحت و سقم اعمال صالحه و در آيات و اخبار و احكام الهيه است که فرمود | |||
تفكر ساعة خير من عبادة سنة | |||
بلكه ستين سنة و بنظر سطحي قناعت نكند و بنظر عمقي با تأمل و تدبر نظر كند که اجتهاد و استفراغ وسع تعبير ميشود. | |||
153 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 68)- پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر مییابد و در عین ادامه دادن بحثهای پیشین در زمینه نعمتهای مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به میان میآورد، اما در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام «وحی» بر آن گذارده شده است. | |||
نخست میگوید: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانههایی از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند انتخاب کن» (وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ). | |||
«وحی» در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزهها و الهام ناخودآگاهی است که | |||
ج2، ص581 | |||
خداوند در جانداران مختلف آفریده است. | |||
نخستین مأموریت زنبوران در این آیه مأموریت خانه سازی ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مسأله مسکن مناسب نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهای دیگر امکان پذیر میشود. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۸
ترجمه
النحل ٦٧ | آیه ٦٨ | النحل ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوْحَی»: الهام کرد. در فطرت زنبور عسل سرشت. مراد الهام غریزی است. «النَّحْل»: زنبوران عسل. «یَعْرِشُونَ»: مردمان به صورت سقف میسازند. داربستهائی که انسانها درست میکنند (نگا: بقره / أنعام / أعراف / . شاید هم اشاره به کندوهائی باشد که انسانها میسازند و در اختیار زنبوران عسل قرار میدهند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۷۷،سوره نحل
- مفاد آيه (ان فى ذلك لاية لقوم يسمعون )
- معناى اينكه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم
- معناى كلمه ((سكر)) و بيان مفاد آيه ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا...))
- عدم دلالت جمله : ((تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا)) بر مباح بودن مسكرات
- رد مطالبى كه صاحب ((روح المعانى )) در ارتباط با آيه مورد بحث بيان كرده است
- معنا و موارد استعمال كلمه ((وحى ))
- ايحائات و الهامات خداى سبحان به زنبور عسل
- وجه اينكه آيه زنبور عسل به ((لقوم يسمعون ))
- معناى جمله ((فما الذين فضلوا برادى رزقهم على ما ملكت ايمانهم ...))
- وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است
- ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان
- وجوهى كه در معناى آيه : ((ما لا يملك لهم رزقا فى السموات و الارض شيئا)) گفتهشده است
- مراد از مثل زدن براى خدا كه از آن نهى فرموده است (فلا تضربوا للهالامثال )
- مثلى براى اثبات توحيد ربوبى با استناد به وحدت منعم
- اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مساءله نبوت با ذكر يكمثل
- چند وجه ديگر در تفسير آيه : ((و ضرب الله مثلا رجلين ...)) گفته شده است
- معناى ((غيبت )) و ((شهادت )) و مراد از غيبت آسمانها و زمين در ((ولله غيب السموات والارض ))
- بيان اينكه قيامت از غيب هاى سماوات و ارض است
- مفاد اينكه فرمود: امر ساعت (قيامت ) مانند چشم بر هم زدن يا نزديك تر از آن است
- عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات
- نكاتى كه از آيه : ((ولله غيب السموات و الارض ...)) استفاده مى شود
- بيان ضعف قولمفسرين به اينكه مراد علم به غيب آسمانها و زمين است
- چند روايت در تطبيق آيه ((و اوصى ربك الىالنحل ...)) بر پيامبر و اهل بيت او عليهم السلام
- روايتى در معناى ((حفده )) و در تطبيق جمله : ((من ياءمربالعدل )) بر اميرالمؤ منين و ائمه عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ «68»
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غريزى) كرد كه از بعضى كوهها و درختان و از دار بستهايى كه مردم مىسازند خانههايى بساز.
نکته ها
«وحى» به معناى اشاره و انتقال سريع و مخفى است كه علاوه بر وحى الهى به انبيا، هم شامل غريزه مىشود، نظير اين آيه و هم شاملِ الهام الهى، نظير آيه 7 سورهى قصص «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى» كه خداوند به مادر موسى الهام كرد، و هم شامل وسوسههاى شيطانى مانند آيه 121 سورهى انعام. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
پیام ها
1- تلاش و حركت حيوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غريزهاى است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ...
2- بهترين نوع عسل، عسلِ زنبورهاى كوهستان است كه از گل و گياه كوهى استفاده مىكنند. «1» (نه مواد قندى مصنوعى كه در نزديكى كندو قرار دهند!) اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68)
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 371.
«2» بحار الانوار، جلد 66، صفحه 488، حديث 23.
جلد 7 - صفحه 236
بعد از آن شمهاى از غرائب خلقت زنبور عسل و فوائد آن را بيان فرمايد:
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ: و الهام فرمود پروردگار تو بر زنبور عسل. أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً: اينكه فرا گيرد از كوهها خانهها براى سكونت. وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ: و از درختان و سقف خانهها و چفتهها.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (66) وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (67) وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (69) وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (70)
ترجمه
و همانا براى شما است در شتر و گاو و گوسفند موجب اعتبار مىآشامانيم شما را از آنچه در شكم آنحيوان است از ميان سرگين و خون شيرى صافى كه گوارا است براى آشامندگان
و از ميوههاى درختان خرما و انگورها ميوهاى است كه ميگيريد از آن مسكر و روزى خوبى را همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تعقّل مينمايند
و وحى نمود پروردگار تو بسوى زنبور عسل كه بگيريد از كوهها خانهها و از درخت و از آنچه ميسازند مردم از جاى بلند
پس بخوريد از همه ميوهها پس برويد در راههاى پروردگارتان كه آسان است آنها بيرون مىآيد از شكمهاى آن زنبورها آشاميدنئ كه مختلف است رنگهايش در آن شفاء است براى مردم همانا در اين هر آينه نشانهاى است براى گروهى كه تفكّر مينمايند
و خدا آفريد شما را پس ميميراند شما را و بعضى از شما كسى است كه بر گردانده ميشود بسوى پستترين زندگانى تا بحدّيكه نداند بعد از دانستن
جلد 3 صفحه 297
چيزى را همانا خدا داناى توانا است.
تفسير
- مراد از انعام مواشى است كه مكرر ذكر شده بر شتر و گاو و گوسفند اطلاق ميشود و در وجود آنها دليل واضحى است بر قدرت خداوند كه موجب عبرت و عبور از وادى ضلالت بشاهراه هدايت است و آن اين است كه خداوند مىآشاماند از آنچه در شكمهاى آنها است به بندگان خود شير را و اينكه ضمير در بطونه مذكر شده باعتبار لفظ اسم جمع يا حيوان است و از عجائب قدرت الهى آنستكه علوفه چون در شكنبه حيوان طبخ شود خلاصه آن داخل جگر گردد و در آنجا نيز طبخ شود مقدارى از آن بصورت شير در آيد و بپستان رود و مقدارى خون گردد و در رگهاى بدن جارى شود پس شير اولش از سرگين جدا شده و آخرش از خون و نه بوى سرگين در آن اثر نموده و نه رنگ خون بلكه خالص از هر دو است و صافى از هر غش و عيب و در كافى از امام صادق عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت فرموده كه شير هيچگاه گلو گير نشود زيرا در كلام الهى موصوف بگوارا شده است و ديگر از آيات الهى كه براى كسانيكه تعقّل و تأمل در آفاق و موجودات در آن مينمايند موجب معرفت است آنستكه از ميوههاى درختان خرما و انگور چند مشروب مختلف در خواص و آثار استخراج ميشود كه از آن جمله شراب است كه مسكر و مضر و حرام است و ديگر روزى حلال خوب پاكيزه كه سركه و شيره است و تعجّب از كسانى است كه خواستهاند از اين آيه استفاده نمايند كه شراب در صدر اسلام حلال بوده با آنكه دلالتش بر حرمت بنظر حقير اولى از حلّيت است براى آنكه مقابل با رزق حسن قرار داده شده با آنكه قمّى ره سكرا را بسركه تفسير فرموده و در مجمع نقل نموده كه در مطلق طعام استعمال ميشود و اينكه از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه قبل از آيه تحريم نازل و بآن نسخ شده دلالت دارد بر آنكه مراد شراب است ولى دلالت ندارد بر آنكه در صدر اسلام حلال بوده چون نسخ در كلام ائمه غالبا در غير معناى مشهور كه رفع حكم است استعمال ميشود و در اينجا مراد آنستكه قبل از آيه صريحه در تحريم نازل شده و هنوز مصلحت در حكم بحرمت آن در ظاهر نبوده گويا در اين آيه بدوا اشاره شده باشد براى گوشزد و انس اذهان بكراهت و بعدا در آيات اربعه يسئلونك عن الخمر و انّما الخمر و انّما
جلد 3 صفحه 298
يريد الشيطان و قل حرّم ربّى الفواحش تصريح و تسجيل و تثبيت و تأكيد حرمت شده است پس اين روايت منافى با روايات دالّه بر حرمت خمر در تمام شرائع سابقه نيست و در اين مقام تحقيقاتى در ضمن تفسير آيات مذكوره شد كه تكرار نميشود و يكى از آيات بزرگ بر علم و قدرت الهى زنبور عسل است كه خداوند بآن حيوان ضعيف الهام فرموده كه در كوهها و درخت و هر جاى بلندى مانند چفته مو و سقف اطاق و كندو كه مردم بنا ميكنند منزل نمائيد و بخوريد از شكوفه ميوههاى گوناگون هر ميوهاى كه بخواهيد و برويد در راههائى كه آسان است عبور در آن و از همان راه بمنزل برگرديد و بيراهه نرويد كه راه را گم كنيد و از راهى كه خداوند براى شما تعيين نموده تجاوز كرده باشيد و چون آنها بدستور الهى رفتار نمايند بيرون ميآيد از شكمهاى آنها مشروب لطيف شيرينى كه مختلف است الوان آن سفيد و سياه و سرخ و زرد و در آن شفاء است براى مردم كه در اخبار كثيره بآن تصريح شده و كمتر معجونى است كه عسل جزء آن نباشد و در اين باب حديثى در سوره نساء ذيل آيه شريفه و آتوا النساء صد قاتهنّ نحلة ذكر شد و در مجمع فرموده در نحل و عسل وجوهى است از اعتبار يكى اختصاص نحل است بخروج عسل از دهانش ديگر قرار دادن خدا است شفاء را در جاى سمّ چون آنحيوان گزنده است و ديگر عجائبى است كه خداوند در خلق و طبع آن جاى گزين فرموده و از آن جمله آنستكه خداوند براى هر دستهاى از آنها اميرى مقرّر فرموده كه در جلو آنها حركت ميكند و حمايت از آنها مينمايد و امور اجتماعى آنها را تدبير و تكفّل ميكند و آنها از او متابعت و فرمانبردارى ميكنند و هر گاه نيابند آنرا نظامشان منحلّ و امورشان مختلّ گردد و متفرّق و پراكنده شوند و امير آنها را يعسوب نامند و اشاره باين معنى است فرمايش امير المؤمنين عليه السّلام كه من يعسوب اهل ايمانم و در حياة الحيوان است كه يعسوب بر حسب خلقت امتيازاتى از رعيّت دارد از جمله نيشى كه ساير زنبورها دارند ندارد و بآنها امر و نهى ميكند و همه از او اطاعت ميكنند امورشان را مانند پادشاه منظّم ميكند بر در كند و توقف مينمايد هر يك را در منزل خود جاى ميدهد بدون آنكه احدى بر ديگرى مقدّم شود يا مزاحمت با ديگرى كند و او عدالت را كاملا رعايت مينمايد و اگر يكى از آنها بنجاستى نشسته
جلد 3 صفحه 299
باشد بر در كند و ميكشد و راه نميدهد و هيچگاه دو امير در يكجا براى آنها پيدا نميشود و اگر پيدا شود زنبورها يكى از آن دو را ميكشند و ديگرى را بامارت اختيار مينمايند بدون اختلاف و نزاع و اعجب از همه خانههاى مسّدّسى است كه بنا ميكنند براى آنكه خلل و فرجى از داخل و خارج نداشته باشد كه هيچ مهندسى قادر بر آن نيست و اينها نيست جز بالهام و وحى خداوند قدير عليم حكيم تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوّا كبيرا و در بعضى از روايات نحل بائمه هدى و جبال بعرب و شجر بعجم و ممّا يعرشون باولاد و عبيد و ثمرات و شراب مختلف الوانه بعلم و فنون مختلفه آن و ناس بشيعيان تأويل شده و فرمودهاند اگر شفاء در عسل بود هر كس هر مرضى داشت ميخورد شفاء پيدا ميكرد شفاء در علم قرآن است و بس كه خدا فرموده و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة و اهل آن ائمه هدى هستند كه خداوند در شأن ايشان فرموده ثمّ اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا و اللّه اعلم و خداوند خلق فرمود انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه پستترين اوقات عمر است و آن حال نادانى و بىخردى و ضعف قواء جسمانى است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن سنّ هفتاد و پنج سالگى است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه او از پدر بزرگوار خود نقل فرموده كه ارذل العمر وقتى است كه بنده خدا برسد بسنّ صد سال و در خصال اين معنى را نقل نموده و فرموده روايت شده است كه ارذل العمر وقتى است كه عقل مرد مانند عقل پسر هفت ساله شود و در كافى در ضمن حديث بيان ارواح فرموده ارذل العمر وقتى است كه مرد وقت نماز را نشناسد و متمكّن از تهجّد در شب نشود و قادر بر حضور در جماعت نباشد كه روح ايمان او ناقص ميشود ولى از دين خدا خارج نميگردد و ضرر بحال او ندارد و بنظر حقير اختلاف اخبار محمول بر اختلاف اصناف است و اين براى آنستكه بحال طفوليّت بر گردد و معلومات خود را فراموش كند تا معلوم شود كه آن كسى كه باو علم و قدرت داد قادر است از او بگيرد و علم و قدرت بىزوال مخصوص بعليم و قدير لا يزال است تعالى شأنه و تقدّست آياته.
جلد 3 صفحه 300
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا يَعرِشُونَ (68) ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ (69)
و وحي فرمود پروردگار تو بسوي زنبور عسل اينكه براي خود منازل و خانههايي اتخاذ كن از كوهها و از درختها و از آنچه بنا ميكنند از جدار و سقفها پس از آن بخور از جميع ميوهها پس سلوك كن راههاي پروردگار خود را از روي اطاعت و تسليم خارج ميشود از شكم زنبور عسل شراب يعني مشروبي که رنگهاي مختلف دارد و در آن مشروب که عسل باشد شفاء است از براي ناس محققا در اينکه قدرت نمايي هر آينه آية و دليل بر وجود خداوند است لكن براي قومي که فكر و تأمل داشته باشند وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ مكرر در آيات شريفه قرآن تصريحاتي دارد که جميع موجودات از جمادات و نباتات و حيوانات در حد خود شعور و ادراك و فهم و معرفت بالوهيت حق و رسالت رسول و ولاية ائمه اطهار دارند مثل تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 44 و مثل يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10 و مثل أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ
جلد 12 - صفحه 152
يَسجُدُ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ وَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النّاسِ حج آيه 18 و غير اينها از آيات و در اخبار بسياري داريم که عرض ولايت ائمه بر جبال و مياه و اشجار و حيوانات شده و اخباري که بسياري از حيوانات خدمت اينها عرض حاجت ميكردند و غير اينها پس مانعي ندارد که نحل مورد وحي الهي شود و مكلف بتكليف باشد أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً از عجائب قدرت اينكه خانههاي زنبور مسدس است بدون آنكه زاويه پيدا كند که مهندسين را حيران كرده آنهم در امكنه مرتفعه مثل كوهها و من الشجر در اشجار طوال وَ مِمّا يَعرِشُونَ امكنه مرتفعه در ديوارها و سقفها وا عجب از اينکه دستور ثانوي براي نحل آمد ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَراتِ از رياحين معطره و فواكه حلوه وا عجب از اينکه اينكه امير آنها در درب كند و با دو نيش طويل ايستاده اگر يكي از آنها روي نجاست يا شيء كثيفي نشسته نميگذارد وارد كند و شود و او را دو نيم ميكند فَاسلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ خطاب سيم که طريق مشي و سلوك آنها را هم معين فرموده و امر فرمود يَخرُجُ مِن بُطُونِها از طرف دهان شَرابٌ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ چه بسيار مشاهده شد که عسلها الوان مختلفه دارند و شايد منشأ آن اختلاف رياحين و فواكه باشد که تغذي كردند چنانچه در مومها هم اختلاف لوني هست (فيه) در آن عسل شِفاءٌ لِلنّاسِ علاوه بر اينكه شفاء بسياري از امراض است چه طعم شيريني دارد بخصوص اگر با مسكه تناول كنيد چه اندازه لذت دارد و بس است در شرافت عسل که خداوند يكي از چهار نهر بهشت را عسل قرار داده إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ يكي از عبادات بزرگ تفكر در صنايع الهي و اسرار خلقت و غرض الهي از خلقت اشياء و در صحت و سقم اعمال صالحه و در آيات و اخبار و احكام الهيه است که فرمود
تفكر ساعة خير من عبادة سنة
بلكه ستين سنة و بنظر سطحي قناعت نكند و بنظر عمقي با تأمل و تدبر نظر كند که اجتهاد و استفراغ وسع تعبير ميشود.
153
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر مییابد و در عین ادامه دادن بحثهای پیشین در زمینه نعمتهای مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به میان میآورد، اما در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام «وحی» بر آن گذارده شده است.
نخست میگوید: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانههایی از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند انتخاب کن» (وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ).
«وحی» در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزهها و الهام ناخودآگاهی است که
ج2، ص581
خداوند در جانداران مختلف آفریده است.
نخستین مأموریت زنبوران در این آیه مأموریت خانه سازی ذکر شده، و این شاید به خاطر آن است که مسأله مسکن مناسب نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهای دیگر امکان پذیر میشود.
نکات آیه
۱- سکنى گزینى زنبورهاى عسل در کوهها، درختان، بناها و سایبانها با الهام الهى است. (و أوحى ربّک إلى النحل أن اتخذى من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون)
۲- الهام خداوند به زنبورهاى عسل و هدایت آنها به ساختن خانه هایى مناسب براى خود، به مقتضاى ربوبیت اوست. (و أوحى ربّک إلى النحل ... و ممّا یعرشون)
۳- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبورهاى عسل (و أوحى ربّک إلى النحل)
۴- دامنه کوهها، بالاى درختان و بناها و سایبانها، مکانى طبیعى و مناسب براى زندگى زنبورهاى عسل (و أوحى ربّک إلى النحل أن اتخذى من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون)
۵- زنبورهاى عسل در شب هنگام در دامنه کوهها، بالاى درختان و بناها و سایبانها، به استراحت پرداخته و مأواى مى گیرند. * (و أوحى ربّک إلى النحل أن اتخذى من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون) واژه «بیت» در اصل به معناى مأواى انسان در شب است (مفردات راغب). نام گذارى خانه زنبور عسل به «بیت»، مى تواند مفید مطلب یاد شده باشد.
روایات و احادیث
۶- «محمدبن یوسف عن أبیه قال: سألت أباجعفر(ع) عن قول الله: «و أوحى ربک إلى النحل» قال: إلهام;[۱] محمدبن یوسف از پدرش نقل کرده است که گفت: از امام باقر(ع) درباره قول خدا «و أوحى ربک إلى النحل» سؤال کردم، حضرت فرمود: [وحى در این آیه] به معناى الهام است».
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۲
- زنبورعسل: استعداد زنبورعسل ۳; الهام به زنبورعسل ۱، ۲، ۳، ۶; زمان استراحت زنبورعسل ۵; زنبورعسل در شب ۵; شعور زنبورعسل ۳; مکان زندگى زنبورعسل ۴; منشأ لانه سازى زنبورعسل ۱، ۲; ویژگیهاى زنبورعسل ۳
- لانه سازى: لانه سازى بر روى خانه ها ۴; لانه سازى بر روى درختان ۴; لانه سازى بر روى سایبانها ۴
منابع
- ↑ تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۶۳، ح ۴۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۳، ح ۱۲۷.