الأعراف ٢٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link59 | آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link59 | آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link60 | جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۷#link60 | جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.]] | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۱#link91 | وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۱#link91 | وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۰#link22 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۰#link22 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» | |||
بگو: پرودگارم به عدل و داد فرمان داده و اينكه نزد هر مسجدى (هنگام نماز) روى خويش را به سوى او بداريد و او را بخوانيد، در حالى كه دين را براى او خالص مىسازيد. آنگونه كه شمارا در آغاز آفريد، باز خواهيد گشت. | |||
===نکته ها=== | |||
«قسط»، در برابر تبعيض است، يعنى حقّ هر كس را به خودش بدهند، نه ديگرى. | |||
در اين آيه، مفاهيم متعدّدى مطرح شده است؛ تربيت «رَبِّي»، عدالت «القسط»، عبادت «أَقِيمُوا»، جماعت «وُجُوهَكُمْ»، وحدت «مسجد»، دعا «وَ ادْعُوهُ»، نيّت و اخلاص «مُخْلِصِينَ لَهُ»، و حشر و قيامت «تَعُودُونَ». | |||
مرحوم طبرسى، «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» را امر به دعا و تضرّع خالصانه پس از نماز مىداند. امام صادق عليه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا عليها السلام بعد از هر نماز، بهتر از هزار ركعت نماز است». «1» | |||
معاد، جسمانى است. آن گونه كه ذرّات خاك، از راه غذا در شما جمع شده است، استخوانهاى پوسيده شما نيز در قيامت جمع مىشود. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» همان قدرتى كه شما را از يك سلّول و اسپرم آفريد، بقاياى شما را هم مىتواند در قيامت احيا كند. در روايتى نيز مىخوانيم كه مراد از «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»، يعنى بر همان اعتقادى كه مردهايد برانگيخته مىشويد؛ مؤمن بر ايمان و كافر بر كفر. «المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره» «2» | |||
---- | |||
«1». تفسير اثنىعشرى. | |||
«2». تفسير مجمعالبيان. | |||
جلد 3 - صفحه 49 | |||
در حديث مىخوانيم: «در قيامت مردم عريان و پابرهنه محشور مىگردند» «1» همانند روزى كه از مادر متولّد شدهاند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- انسان، مأمور به قسط و عدالت است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ» و كردار زشت، خارج از دائرهى قسط است. لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ | |||
2- پايبندى خالصانه به دين، زمينهى گسترش قسط و عدل است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ» | |||
3- جلوگيرى از تبعيض، در كنار عبادت مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بيشترى دارد. «بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا» | |||
4- تربيت صحيح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبيّت الهى. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ» | |||
5- دين، دربردارندهى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا ... وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ | |||
6- مسجد، پايگاه اخلاص است، نه ريا و شرك. أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ... مُخْلِصِينَ | |||
7- يكى از شرايط دعا، خلوص نيّت است. «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» | |||
8- توجّه و ايمان به معاد، عامل اقامهى قسط و اخلاص انسان است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» | |||
9- آفرينش نخستين، دليل امكان معاد است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» | |||
---- | |||
«1». تفسير فرقان. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 50 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 45 | |||
بعد از بيان عدم امر به فحشاء، در عقب آن امر به قسط را فرمايد: | |||
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كفار قريش، امر فرمود پروردگار من به عدل و راستى كه وسط است از هر امر متجافى از طرفين افراط و تفريط ابن عباس گويد: مراد به قسط، توحيد است رأس تمام راستيها. و اولى آنكه: مراد جميع طاعات و عبادات الهى باشد. | |||
تنبيه: آيه دلالت دارد بر بطلان جبر، زيرا امر فرموده به قسط يعنى چيزى كه عقل، به راستى و استقامت آن شهادت دهد. و چون امر الهى، به توحيد و ساير طاعات تعلق دارد، پس محال باشد كه پس از امر به عدل و توحيد، جبر خواهد؛ زيرا ذات سبحانه حكيم آنچه فرمايد راضى، و مؤيد آن باشد؛ و آنچه نخواهد كاره، و ناهى بندگان از آن؛ و چون از بنده طاعات خواست، بدان امر فرمود؛ و معاصى را نخواست، نهى فرمود؛ پس امر وى دليل بر اراده طاعات، و نهى او دليل بر كراهت معاصى باشد. | |||
بعد از آن فرمود: وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: و بپا داريد به جانهاى خود و قائم شويد به ذوات خود براى عبادت معبود به حق، نزد هر زمان و مكان نماز، يعنى در هر وقت اداء نماز، روى بدن و قلب خود را قائم به قبله كنيد، يا توجه تام نمائيد به عادت حق به وقت نماز در مسجد. | |||
بيان: مفسرين را در آيه وجوهى است: | |||
1- اى عموم مكلفين دنيا در هر عصرى، ادا كنيد به جسم و روح در هر جاى زمين نمازهاى واجبه و مستحبه خود را. چه زمين براى شما امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جاى نماز و طهور بدل آب است چنانچه حديث متواتر قال النبى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: جعلت لى الارض مسجدا و طهورا، شاهد آن است. «1» | |||
---- | |||
«1» جامع احاديث الشيعه، جلد 3، باب 9، صفحه 53، حديث اوّل تا نهم. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 46 | |||
2- متوجه شويد به وجوه خود در هر جاى بر و بحر وقت نماز به طرف مسجد الحرام كعبه معظمه. | |||
3- مراد آنست كه چون دريابيد در مسجدى، قائم شويد به نماز، و نگوئيد برمىگردم به مسجد خودم. | |||
4- قصد مسجد كنيد در هر وقت نماز. امر به اداء نماز هر وقت به جماعت، ندب مؤكد است نزد اكثر، چه تعمير بناء مساجد مخصوص براى سجود و عبادت شده تا به اداء نماز در مساجد، مساجد معمور شود. و مؤيد آن حديث شريف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: لا صلاة لجار المسجد الّا فى المسجد. «1» حديث دو وجه محتمل است: 1- همسايه مسجد نماز نخواند مگر در مسجد تا چهل خانه به دور مسجد. و به قولى خانههائى كه از چهار طرف صداى مؤذن را شنوند، مراد نفى كمال است. 2- صحيح و جائز نيست اداء نماز براى همسايه مسجد در خانه مگر آنكه در مسجد نماز كند فردى يا به جماعت، كه مراد، نفى صحت است و اولى و اشهر وجه اول باشد. | |||
وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: و بخوانيد و بخواهيد خالق معبود در حالتى كه خاص و اخلاص كنندگان باشيد براى خداى تعالى طاعت و عبادت را. | |||
شيخ طبرسى رحمه اللّه فرمايد: اين امر به دعا و تضرع است به درگاه الهى بر وجه اخلاص بعد از فراغ از نماز، يعنى راغب شويد و سؤال كنيد به خدا در دعا بعد از خالص نمودن دين را براى او. و امر به دعا بعد از نماز، مستحب، و اقلّ آن تسبيح حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها است. | |||
در ثواب الاعمال- صدوق رضوان اللّه عليه از حضرت صادق عليه السلام: | |||
قال: تسبيح فاطمة الزّهراء صلوات اللّه عليها في دبر كلّ صلاة احبّ الىّ من صلاة الف ركعة فى كلّ يوم. «2» فرمود: تسبيح حضرت زهراء سلام اللّه عليها در عقب هر نماز درست تر است نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز. | |||
و قال: ما عبد اللّه بشىء افضل من تسبيح فاطمة صلوات اللّه عليها. «3» و | |||
---- | |||
«1» جامع الاحاديث، جلد 4- فضل المساجد باب 2، صفحه 442، حديث 27 و 30. | |||
«2» ثواب الاعمال، صفحه 196، حديث 3. | |||
«3» جامع الاحاديث، جلد 5، صفحه 364، باب 5، حديث اوّل. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 47 | |||
فرمود: عبادت خدا نشود به چيزى افضل از تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام. | |||
تنبيه: تحريص بر دعا بسيار وارد شده: | |||
اما به قرآن: آيه: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ، و: وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، و: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ. آيه اول وعده اجابت داده عموما و خصوصا، و دعا را عبادت ناميده، و تارك دعا را متكبر و توعيد به دخول نار جهنم فرموده. | |||
آيه دوم فضل نامتناهى را مسئول قرار داده. آيه سوم سلب توجه لطفى را به سبب عدم دعا بيان فرموده. | |||
اما سنت: و آن بسيار است از جمله: | |||
1- در عدة الداعى ابن فهد حلّى، قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من اعدائكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالو بلى يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: تدعون ربّكم باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء: «1» فرمود حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اصحاب: آيا دلالت كنم شما را بر سلاحى كه نجات دهد شما را از دشمنان و كثير گرداند روزيهاى شما را. عرض كردند: بلى. فرمود: بخوانيد و بخواهيد پروردگار خود را شب و روز، چه بتحقيق سلاح مؤمن دعا مىباشد. | |||
2- قال امير المؤمنين عليه السّلام: الدّعاء ترس المؤمن و متى تكثر قرع الباب يفتح لك «2» فرمود حضرت امير عليه السّلام: دعا سپر حفظ كننده و نگاهدارنده مؤمن است از وصول مكاره و مطارح ومضار. و كثرت دعا كوبيدن در است، پس به كثرت كوبيدن فتح باب شود. | |||
3- قال الصّادق عليه السّلام: الدّعاء انفذ من السّنان الحديد: «3» حضرت صادق عليه السّلام فرمود: دعا نافذتر از نيزه آهنى است. | |||
اما اجماع: مسلم فرق خاصه و عامه آمد بر طلب و استدعا از درگاه خالق. | |||
اما عقل: چون دنيا دار الحوادث است، لذا حصول ضرر، ضرورى الوقوع، يا متوقع الوصول به هر انسانى باشد، چه نفس انسان مشوش و عقلش مشغول و | |||
---- | |||
«1» ثواب الاعمال، صفحه 45- بحار الانوار، جلد 93، صفحه 294، حديث 23 و صفحه 297 حديث 25 (عدة الداّعى، باب اوّل) | |||
«2» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء. | |||
«3» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 48 | |||
احوالش مختل و همّ و غم مسلط بر او مىشود و هيچ فردى از اعلى و ادنى خالى و عارى نيست خواه سببش از داخل به اغتشاش مزاج يا از خارج مانند بلا و مطائب جانى و مالى و غيره از آلام و اسقام و امراض و اعراض باشد، و اينها يا بالفعل و يا بالقوه است؛ و در هر صورت دفع ضرر، حاصل، يا متوقع الحصول از نفس، عقلا بر هر شخص واجب خواهد بود؛ و چون خود، عاجز من جميع الجهات است، پس بايد متوجه شود به قادر مطلق كه قدرتش احاطه بر جميع اشياء دارد، و او ذات احديت قاهر ذو الجلال است لا غير، لذا استعانت از او لازم آمد. | |||
تنبيه: پس از ثبوت دعا بايد دانست كه شرايطى دارد، و عمده آن اخلاص باشد، يعنى خلوص نيت، و الّا به فقدان آن ثمرات نتيجه عايد نخواهد شد. در ذيل سوره بيست و پنجم حديث قدسى ذات احديت فرمايد: «و اخلص العمل فانّ الناقد بصير بصير»: و خالص بگردان عمل را، بدرستى كه صراف عمل بيناست بينا. | |||
كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ: همچنانكه ايجاد شديد در دنيا، برمىگرديد در آخرت. | |||
بيان: مفسرين را اقوالى است: | |||
1- متعلق است بقوله: فِيها تَحْيَوْنَ؛ خطاب به خلق شده كه در زمين زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن روز قيامت مبعوث مىشويد. كفار به شنيدن اين اعاده، مستعبد و انكار كردند عود را بعد از خاك شدن، لذا حق تعالى به تمثيل حسىّ جواب ايشان را فرمود: چنانچه ابتداء عدم صرف بوديد و به وجود آورد شما را، همچنين به قدرت كامله اعاده فرمايد شما را به احياء اجزاء بدنيه شما كه محفوظند به مواضع خود. پس استبعاد مكنيد از حشر و نشر، زيرا احياء بعد از موت به اجزاء بدنيه شما اسهل خواهد بود از ابتداى خلق. | |||
2- آنكه متعلق بقوله: فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ، عود مىكنيد روز قيامت براى جزا و سزا چنانچه آفريد شما را ابتداء در دنيا براى عبادت خالصه. | |||
3- يعنى اعمال شما جزا دارند و مانند بدو خلقت كه آفريدم شما را، همچنين بعد از مرگ اعاده مىدهم شما را. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 49 | |||
4- طبرسى رحمه اللّه در مجمع، و شيخ ابو الفتوح از جابر و ابن عباس نقل نموده: تبعثون على ما متّم عليه، المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره. «1» يعنى: مبعوث خواهيد شد بر اعتقاد آنچه شما بر آن مرديد. مؤمن، مبعوث بر ايمان؛ و كافر، مبعوث بر كفر خواهد شد. | |||
تحقيق: آيه شريفه دلالت دارد بر اثبات معاد جسمانى. بدين بيان كه ايجاد معدوم از محض عدم به غير ماده و مده به انواع صور و اشكال مختلفه، محال و ممتنع نيست؛ زيرا هر گاه ممتنع مىبود البته هيچ ذره از موجودات و كائنات عوالم بوجود نمىآمد. و هر گاه مسلم شد كه اين همه عوالم با موجودات بيشمار را ذات يگانه الهى آفريد بدون ماده و مده، هر آينه عقل حكم نمايد كه اينها ممكن بذاته و مقدور قدرت خلّاق على الاطلاق است. پس اعاده و ايجاد، مرتبه ثانيه بالنسبه به همان اشياء ازل، بالاولى اسهل و اقدر مىباشد؛ لذا حق تعالى در آيه شريفه رفع استبعاد را فرمايد بقوله: بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
سوره الأعراف «7»: آيات 29 تا 30 | |||
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30) | |||
ترجمه | |||
بگو امر كرد پروردگار من بعدالت و راست گردانيد رويهاتان را نزد هر سجدهگاهى و بخوانيد او را در حاليكه خالص كنندگانيد براى او دين را چنانچه بدوا آفريد شما را عود خواهيد نمود | |||
گروهى را هدايت فرمود و گروهى سزاوار شد بر آنها گمراهى بدرستيكه ايشان گرفتند شيطانها را صاحب اختياران از غير خدا و ميپندارند كه ايشانند هدايت شدگان. | |||
تفسير | |||
قسط عدالت و استقامت و ميانه روى در اخلاق و امور است و اقامه وجوه در هر مسجدى عبارت از راست و معتدل ايستادن در حال نماز با توجه بقبله است چنانچه در تهذيب و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده استكه مراد از هر مسجد ائمه اطهارند و مراد از اخلاص دين براى خدا اخلاص در عبادت است كه غير خدا را شريك در آن ننمايند چون بدو و ختم موجودات باراده او است و ناچار بايد روزى در پيشگاه اقدس او حاضر شوند و بجزاى اعمال خود برسند آنوقت خدا ميفرمايد من بهترين شريكم حق خود را بشريك واگذار ميكنم برويد جزاى اعمال خودتان را از شركائى كه براى من قرار داديد بگيريد و در آنروز دادرسى جز او نيست و امر معاد مشكلتر از خلق اول نميباشد و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه خداوند خلق فرمود بندگان را وقتى كه خلق كرد آنها را در حاليكه مؤمن و كافر و سعيد و شقى بودند همچنين عود ميكنند در روز قيامت هدايت شده و گمراه و از پيغمبر (ص) روايت شده است | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 420 | |||
كه شقى كسى استكه در شكم مادرش شقى شده و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده و مراد از هدايت الهى گروهى را توفيق دادن آنها است بايمان و عبادت و سزاوار شدن براى گمراهى بآنستكه قبول هدايت ننمايند و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذارد و كمك نكند چون قابل هدايت نيستند پس مانند آنستكه گمراه كرده باشد آنها را و باين ملاحظه گفتهاند كلمه فريقا دوم در آيه شريفه منصوب است باضلّ مقدّر كه حقّ عليهم الضّلاله دالّ بر آن است و اضلال بمعنى خذلان است و ممكن است مراد از هدايت و ضلالت حكم الهى بر يكى از آندو باشد در روز قيامت براى دخول در بهشت و جهنم چون اطاعت شياطين را نمودند و خود را در تحت اختيار آنها قرار دادند بسوء اختيارشان و از خدا و اولياء او اعراض نمودند و گمان كردند كه بحق و اصل شدند با آنكه خود را مستحق عذاب ابدى نمودند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل أَمَرَ رَبِّي بِالقِسطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ وَ ادعُوهُ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُم تَعُودُونَ «29» | |||
بگو اي رسول محترم (ص) که پروردگار من امر فرموده بقسط و عدل و برپا بداريد روهاي خود را نزد هر مسجدي و خدا را بخوانيد در حالي که دين را از براي او خالص كنيد همان نحوي که شما را ابتداء فرموده همان نحو عود و بازگشت ميكنيد در قيامت. | |||
قُل أَمَرَ رَبِّي بِالقِسطِ در مقابل كساني که گفتند خدا امر بفحشاء و منكر كرده بگو خدا امر بفحشاء نميكند و امر بقسط فرموده و قسط بمعني عدل و از لغات اضداد است بر ظلم هم اطلاق شده در قرآن يك جا ميفرمايد إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ مائده آيه 46، و يك جا وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً سوره جنّ آيه 15، و عدل هم در عقائد و هم در اخلاق و هم در افعال مطلوب است و مورد امر است، اما عدل در عقائد آنكه از حدّ آنها تجاوز نكند که افراط ميشود مثل نصارا نسبت بحضرت عيسي عليه السّلام، و غلات نسبت بامير المؤمنين، و مبدئين که بدعت در دين گذاردند و يا چيزي كم كند که منكر بعضي از عقائد باشد مثل مخالفين که | |||
جلد 7 - صفحه 304 | |||
منكر امامت ائمه عليهم السّلام شدند يا ساير فرق شيعه که نسبت ببعض آنها انكار كردند يا منكر بعضي از ضروريات دين يا مذهب شدند. | |||
و اما در اخلاق تا ميتواند ازاله اخلاق رذيله كند چه در طرف افراط و چه در طرف تفريط و اگر نتوانست لا اقل آثار آنها را ظاهر نكند بلكه آثار ضدّ آنها را ظاهر سازد. | |||
و اما در افعال دست اقل در واجبات كوتاهي نكند و مرتكب معاصي كبار هم نشود و اصرار بر صغار هم نداشته باشد و منافيات مروت را هم ترك كند. | |||
وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ بعضي گفتند عطف بلايفتننّكم الشيطان است لكن ظاهرا عطف بالقسط است يعني امر ربي بالقسط و بان اقيموا وجوهكم عند کل مسجد، بتقدير ان، و در تفسير اينکه جمله بعضي گفتند مراد اقامه جماعت است در مساجد و بعضي گفتند مراد توجه بقبله است كعبه معظمه و بعضي گفتند مراد توجه بمساجد است، و لكن آنچه بنظر ميرسد توجه بخدا است در حال سجده يعني بر غير خدا سجده نكنيد چنانچه عبده اصنام و شمس و كواكب و نار متوجه آنها بودند در حال سجده حتي بعض صوفيه که گفتند صورت مرشد را در نظر بياوريد در حال نماز و سجده. | |||
وَ ادعُوهُ اينهم قرينه ميشود بر آنچه عرض شد که خداوند را بخوانيد هر چه ميخواهيد و او را مؤثّر بدانيد و از غير او طلب نكنيد و بغير او اميدوار نباشيد و توكل نكنيد مگر باو که در حديث قدسي دارد | |||
و عزّتي و جلالي لاقطعنّ امل آمل غيري. | |||
مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ دين را بر خدا خالص كنيد که شائبه رياء و سمعه در عبادات و اعمال شما نباشد که خلوص در نيّت شرط صحت كليه عبادات است و رياء در عمل از معاصي بسيار بزرگ است حتي گفتند شرك خفيست و بدتر از شرك جليست | |||
جلد 7 - صفحه 305 | |||
كَما بَدَأَكُم تَعُودُونَ بعضي گفتند اشاره بروز قيامت است که عريان و برهنه وارد ميشوند لكن ظاهر اينست که اشاره بيوم البعث است که خداوند همين نحوي که قدرت داشت شما را از كتم عدم بوجود بياورد قدرت دارد که يوم القيامه هم شما را عود دهد و زنده كند که در بسياري از آيات اينکه مفاد بيان شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 29)- در این آیه به اصول دستورات پروردگار در زمینه وظایف عملی در یک جمله کوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقاید دینی یعنی، مبدء و معاد را بطور | |||
ج2، ص39 | |||
فشرده بیان میکند نخست میگوید: ای پیامبر! «به آنان بگو: پروردگار من به عدالت دستور داده است» (قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ). | |||
سپس دستور به یکتاپرستی و مبارزه با هرگونه شرک داده، میفرماید: «توجه قلب خویش را در هر عبادتی به او کنید» و از ذات پاک او به سوی دیگر منحرف نشوید (وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ). | |||
«او را بخوانید و دین و آیین خود را خالص و مخصوص او قرار دهید» (وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ). | |||
پس از تحکیم پایه توحید، توجه به مسأله معاد و رستاخیز کرده، میگوید: | |||
«همان گونه که شما را در آغاز آفرید، دگر بار در قیامت باز میگردید» (کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ). | |||
آیه فوق یکی از کوتاهترین و جالبترین تعبیرات را در زمینه معاد جسمانی بازگو میکند، و میگوید: نگاهی به آغاز آفرینش خود کنید ببینید همین جسم شما که از مقدار زیادی آب و مقدار کمتری مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات ترکیب شده است در آغاز کجا بود؟ آبهایی که در ساختمان جسم شما به کار رفته هر قطرهای از آن احتمالا در یکی از اقیانوسهای روی زمین سرگردان بود و سپس تبخیر گردید و تبدیل به ابرها و به شکل قطرات باران بر زمینها فرو ریختند، و ذراتی که هم اکنون از مواد جامد زمین در ساختمان جسم شما به کار رفته، روزی به صورت دانه گندم یا میوه درخت، یا سبزیهای مختلف بود که از نقاط پراکنده زمین گردآوری شد. | |||
بنابراین چه جای تعجب که پس از متلاشی شدن و بازگشت به حال نخستین، باز همان ذرات جمع آوری گردد و به هم پیوندند و اندام نخستین را تشکیل دهند؟ | |||
و اگر چنین چیزی محال بود چرا در آغاز آفرینش انجام شد؟ بنابراین «همان گونه که در آغاز، خدا شما را آفریده است در روز رستاخیز نیز باز میگرداند». | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۵
ترجمه
الأعراف ٢٨ | آیه ٢٩ | الأعراف ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْقِسْطِ»: دادگری. میانهروی. «وُجُوهٌ»: جمع وجه. چهره. ذات. «عِندَ»: در. «مَسْجِد»: مکان عبادت. زمان عبادت. سجود که مراد از آن نماز است. «أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»: در هر مسجدی به نماز ایستید و دل خود را متوجّه خدا کنید. در هر زمان و مکان عبادتی خالصانه به خدا رو کنید و تنها او را در نظر داشته باشید. در هر سجده و کرنشی رو به سوی خدا دارید و عبادتتان تنها برای او باشد. «أُدْعُوهُ»: او را عبادت کنید و بپرستید. دعاء در اینجا به معنی عبادت است. «الدِّینَ»: اطاعت. عبادت. انقیاد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف
- جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.
- مراد از (( لباس تقوى (( و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر.
- بيان ولايت شيطان بر غيرمؤ من و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشتتمثيلى است از درآوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان .
- آنچه در مورد مراد از (( فاحشه (( در: (( اذا فعلوا فاحشة قالوا...(( گفته شده است .
- معناى (( قسط((
- وجوهى كه در معناى جمله : (( اقيموا وجوهكم عندكل مسجد(( گفته شده است .
- معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است .
- اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن اونيست .
- اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله : (( كما بداءكم تعودون ...(( با آياتقبل از آن
- معناى اخراج زينت در طيبات رزق (در ذيل آيه :قل من حرم زينة الله ...)
- چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟
- معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
- معناى (( فواحش ))، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
- بحث روايتى رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( قد انزلنا عليكم لباسا...(( و((خذوا زينتكم عند كل مسجد((
- چند روايت درباره : (( لباس التّقوى (( در آيه شريفه
- روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است .
- چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى
- رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((
- رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...(( و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
- روايتى در معناى : (( اسراف (( و (( اقتار(( چند روايت در بيان مراد از فواحش ظاهر وباطن .
- بحث و بررسى پيرامون چند روايت بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت وشقاوت را مى رسانند.
- آنچه از قرآن درباره ماهيت انسان و سعادت و شقاوت او استفاده مى شود.
- بررسى رواياتى كه به خلقت انسانها از طبيعتهاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آنروايات .
- سعادت و شقاوت آدمى ، به نحو اقتضا نه عليت ، ارتباط مستقيمى با آب وگل (مواد اصلى ) او دارد.
- وجه دقيق ترى در بيان روايات گذشته
- بررسى رواياتى كه مى گويند خلقت انسان منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور است.
- بررسى رواياتى كه برگشت اختلاف در خلقت را به نور و ظلمت مى داند
- بررسى روايات كه به انتقال حسنات اشقياء به نامهاعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند.
- توضيح بخش ديگرى از كلام امام (ع )
- وجه استشهاد در روايت به آيه : (( لائسئل عمّايفعل و هم يسئلون (( براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقياء و به عكس ، ظلم و خلافعدل نيست .
- وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29»
بگو: پرودگارم به عدل و داد فرمان داده و اينكه نزد هر مسجدى (هنگام نماز) روى خويش را به سوى او بداريد و او را بخوانيد، در حالى كه دين را براى او خالص مىسازيد. آنگونه كه شمارا در آغاز آفريد، باز خواهيد گشت.
نکته ها
«قسط»، در برابر تبعيض است، يعنى حقّ هر كس را به خودش بدهند، نه ديگرى.
در اين آيه، مفاهيم متعدّدى مطرح شده است؛ تربيت «رَبِّي»، عدالت «القسط»، عبادت «أَقِيمُوا»، جماعت «وُجُوهَكُمْ»، وحدت «مسجد»، دعا «وَ ادْعُوهُ»، نيّت و اخلاص «مُخْلِصِينَ لَهُ»، و حشر و قيامت «تَعُودُونَ».
مرحوم طبرسى، «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» را امر به دعا و تضرّع خالصانه پس از نماز مىداند. امام صادق عليه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا عليها السلام بعد از هر نماز، بهتر از هزار ركعت نماز است». «1»
معاد، جسمانى است. آن گونه كه ذرّات خاك، از راه غذا در شما جمع شده است، استخوانهاى پوسيده شما نيز در قيامت جمع مىشود. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» همان قدرتى كه شما را از يك سلّول و اسپرم آفريد، بقاياى شما را هم مىتواند در قيامت احيا كند. در روايتى نيز مىخوانيم كه مراد از «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»، يعنى بر همان اعتقادى كه مردهايد برانگيخته مىشويد؛ مؤمن بر ايمان و كافر بر كفر. «المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره» «2»
«1». تفسير اثنىعشرى.
«2». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 49
در حديث مىخوانيم: «در قيامت مردم عريان و پابرهنه محشور مىگردند» «1» همانند روزى كه از مادر متولّد شدهاند.
پیام ها
1- انسان، مأمور به قسط و عدالت است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ» و كردار زشت، خارج از دائرهى قسط است. لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ
2- پايبندى خالصانه به دين، زمينهى گسترش قسط و عدل است. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ»
3- جلوگيرى از تبعيض، در كنار عبادت مطرح است و عبادت ونماز، همراه قسط ارزش بيشترى دارد. «بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا»
4- تربيت صحيح، در نظامِ عادلانه است و قسط، از شئون ربوبيّت الهى. «أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»
5- دين، دربردارندهى ابعاد اجتماعى، عبادى و اعتقادى انسان است. أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا ... وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
6- مسجد، پايگاه اخلاص است، نه ريا و شرك. أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ... مُخْلِصِينَ
7- يكى از شرايط دعا، خلوص نيّت است. «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»
8- توجّه و ايمان به معاد، عامل اقامهى قسط و اخلاص انسان است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»
9- آفرينش نخستين، دليل امكان معاد است. «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ»
«1». تفسير فرقان.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 50
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29»
جلد 4 صفحه 45
بعد از بيان عدم امر به فحشاء، در عقب آن امر به قسط را فرمايد:
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كفار قريش، امر فرمود پروردگار من به عدل و راستى كه وسط است از هر امر متجافى از طرفين افراط و تفريط ابن عباس گويد: مراد به قسط، توحيد است رأس تمام راستيها. و اولى آنكه: مراد جميع طاعات و عبادات الهى باشد.
تنبيه: آيه دلالت دارد بر بطلان جبر، زيرا امر فرموده به قسط يعنى چيزى كه عقل، به راستى و استقامت آن شهادت دهد. و چون امر الهى، به توحيد و ساير طاعات تعلق دارد، پس محال باشد كه پس از امر به عدل و توحيد، جبر خواهد؛ زيرا ذات سبحانه حكيم آنچه فرمايد راضى، و مؤيد آن باشد؛ و آنچه نخواهد كاره، و ناهى بندگان از آن؛ و چون از بنده طاعات خواست، بدان امر فرمود؛ و معاصى را نخواست، نهى فرمود؛ پس امر وى دليل بر اراده طاعات، و نهى او دليل بر كراهت معاصى باشد.
بعد از آن فرمود: وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: و بپا داريد به جانهاى خود و قائم شويد به ذوات خود براى عبادت معبود به حق، نزد هر زمان و مكان نماز، يعنى در هر وقت اداء نماز، روى بدن و قلب خود را قائم به قبله كنيد، يا توجه تام نمائيد به عادت حق به وقت نماز در مسجد.
بيان: مفسرين را در آيه وجوهى است:
1- اى عموم مكلفين دنيا در هر عصرى، ادا كنيد به جسم و روح در هر جاى زمين نمازهاى واجبه و مستحبه خود را. چه زمين براى شما امت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جاى نماز و طهور بدل آب است چنانچه حديث متواتر قال النبى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: جعلت لى الارض مسجدا و طهورا، شاهد آن است. «1»
«1» جامع احاديث الشيعه، جلد 3، باب 9، صفحه 53، حديث اوّل تا نهم.
جلد 4 صفحه 46
2- متوجه شويد به وجوه خود در هر جاى بر و بحر وقت نماز به طرف مسجد الحرام كعبه معظمه.
3- مراد آنست كه چون دريابيد در مسجدى، قائم شويد به نماز، و نگوئيد برمىگردم به مسجد خودم.
4- قصد مسجد كنيد در هر وقت نماز. امر به اداء نماز هر وقت به جماعت، ندب مؤكد است نزد اكثر، چه تعمير بناء مساجد مخصوص براى سجود و عبادت شده تا به اداء نماز در مساجد، مساجد معمور شود. و مؤيد آن حديث شريف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: لا صلاة لجار المسجد الّا فى المسجد. «1» حديث دو وجه محتمل است: 1- همسايه مسجد نماز نخواند مگر در مسجد تا چهل خانه به دور مسجد. و به قولى خانههائى كه از چهار طرف صداى مؤذن را شنوند، مراد نفى كمال است. 2- صحيح و جائز نيست اداء نماز براى همسايه مسجد در خانه مگر آنكه در مسجد نماز كند فردى يا به جماعت، كه مراد، نفى صحت است و اولى و اشهر وجه اول باشد.
وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ: و بخوانيد و بخواهيد خالق معبود در حالتى كه خاص و اخلاص كنندگان باشيد براى خداى تعالى طاعت و عبادت را.
شيخ طبرسى رحمه اللّه فرمايد: اين امر به دعا و تضرع است به درگاه الهى بر وجه اخلاص بعد از فراغ از نماز، يعنى راغب شويد و سؤال كنيد به خدا در دعا بعد از خالص نمودن دين را براى او. و امر به دعا بعد از نماز، مستحب، و اقلّ آن تسبيح حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها است.
در ثواب الاعمال- صدوق رضوان اللّه عليه از حضرت صادق عليه السلام:
قال: تسبيح فاطمة الزّهراء صلوات اللّه عليها في دبر كلّ صلاة احبّ الىّ من صلاة الف ركعة فى كلّ يوم. «2» فرمود: تسبيح حضرت زهراء سلام اللّه عليها در عقب هر نماز درست تر است نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز.
و قال: ما عبد اللّه بشىء افضل من تسبيح فاطمة صلوات اللّه عليها. «3» و
«1» جامع الاحاديث، جلد 4- فضل المساجد باب 2، صفحه 442، حديث 27 و 30.
«2» ثواب الاعمال، صفحه 196، حديث 3.
«3» جامع الاحاديث، جلد 5، صفحه 364، باب 5، حديث اوّل.
جلد 4 صفحه 47
فرمود: عبادت خدا نشود به چيزى افضل از تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام.
تنبيه: تحريص بر دعا بسيار وارد شده:
اما به قرآن: آيه: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ، و: وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، و: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ. آيه اول وعده اجابت داده عموما و خصوصا، و دعا را عبادت ناميده، و تارك دعا را متكبر و توعيد به دخول نار جهنم فرموده.
آيه دوم فضل نامتناهى را مسئول قرار داده. آيه سوم سلب توجه لطفى را به سبب عدم دعا بيان فرموده.
اما سنت: و آن بسيار است از جمله:
1- در عدة الداعى ابن فهد حلّى، قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: الا ادلّكم على سلاح تنجيكم من اعدائكم و تدرّ ارزاقكم؟ قالو بلى يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: تدعون ربّكم باللّيل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدّعاء: «1» فرمود حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به اصحاب: آيا دلالت كنم شما را بر سلاحى كه نجات دهد شما را از دشمنان و كثير گرداند روزيهاى شما را. عرض كردند: بلى. فرمود: بخوانيد و بخواهيد پروردگار خود را شب و روز، چه بتحقيق سلاح مؤمن دعا مىباشد.
2- قال امير المؤمنين عليه السّلام: الدّعاء ترس المؤمن و متى تكثر قرع الباب يفتح لك «2» فرمود حضرت امير عليه السّلام: دعا سپر حفظ كننده و نگاهدارنده مؤمن است از وصول مكاره و مطارح ومضار. و كثرت دعا كوبيدن در است، پس به كثرت كوبيدن فتح باب شود.
3- قال الصّادق عليه السّلام: الدّعاء انفذ من السّنان الحديد: «3» حضرت صادق عليه السّلام فرمود: دعا نافذتر از نيزه آهنى است.
اما اجماع: مسلم فرق خاصه و عامه آمد بر طلب و استدعا از درگاه خالق.
اما عقل: چون دنيا دار الحوادث است، لذا حصول ضرر، ضرورى الوقوع، يا متوقع الوصول به هر انسانى باشد، چه نفس انسان مشوش و عقلش مشغول و
«1» ثواب الاعمال، صفحه 45- بحار الانوار، جلد 93، صفحه 294، حديث 23 و صفحه 297 حديث 25 (عدة الداّعى، باب اوّل)
«2» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء.
«3» عدة الدّاعى، باب اوتل، فى الحثّ على الدّعاء.
جلد 4 صفحه 48
احوالش مختل و همّ و غم مسلط بر او مىشود و هيچ فردى از اعلى و ادنى خالى و عارى نيست خواه سببش از داخل به اغتشاش مزاج يا از خارج مانند بلا و مطائب جانى و مالى و غيره از آلام و اسقام و امراض و اعراض باشد، و اينها يا بالفعل و يا بالقوه است؛ و در هر صورت دفع ضرر، حاصل، يا متوقع الحصول از نفس، عقلا بر هر شخص واجب خواهد بود؛ و چون خود، عاجز من جميع الجهات است، پس بايد متوجه شود به قادر مطلق كه قدرتش احاطه بر جميع اشياء دارد، و او ذات احديت قاهر ذو الجلال است لا غير، لذا استعانت از او لازم آمد.
تنبيه: پس از ثبوت دعا بايد دانست كه شرايطى دارد، و عمده آن اخلاص باشد، يعنى خلوص نيت، و الّا به فقدان آن ثمرات نتيجه عايد نخواهد شد. در ذيل سوره بيست و پنجم حديث قدسى ذات احديت فرمايد: «و اخلص العمل فانّ الناقد بصير بصير»: و خالص بگردان عمل را، بدرستى كه صراف عمل بيناست بينا.
كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ: همچنانكه ايجاد شديد در دنيا، برمىگرديد در آخرت.
بيان: مفسرين را اقوالى است:
1- متعلق است بقوله: فِيها تَحْيَوْنَ؛ خطاب به خلق شده كه در زمين زندگى مىكنيد و در آن مىميريد و از آن روز قيامت مبعوث مىشويد. كفار به شنيدن اين اعاده، مستعبد و انكار كردند عود را بعد از خاك شدن، لذا حق تعالى به تمثيل حسىّ جواب ايشان را فرمود: چنانچه ابتداء عدم صرف بوديد و به وجود آورد شما را، همچنين به قدرت كامله اعاده فرمايد شما را به احياء اجزاء بدنيه شما كه محفوظند به مواضع خود. پس استبعاد مكنيد از حشر و نشر، زيرا احياء بعد از موت به اجزاء بدنيه شما اسهل خواهد بود از ابتداى خلق.
2- آنكه متعلق بقوله: فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ، عود مىكنيد روز قيامت براى جزا و سزا چنانچه آفريد شما را ابتداء در دنيا براى عبادت خالصه.
3- يعنى اعمال شما جزا دارند و مانند بدو خلقت كه آفريدم شما را، همچنين بعد از مرگ اعاده مىدهم شما را.
جلد 4 صفحه 49
4- طبرسى رحمه اللّه در مجمع، و شيخ ابو الفتوح از جابر و ابن عباس نقل نموده: تبعثون على ما متّم عليه، المؤمن على ايمانه و الكافر على كفره. «1» يعنى: مبعوث خواهيد شد بر اعتقاد آنچه شما بر آن مرديد. مؤمن، مبعوث بر ايمان؛ و كافر، مبعوث بر كفر خواهد شد.
تحقيق: آيه شريفه دلالت دارد بر اثبات معاد جسمانى. بدين بيان كه ايجاد معدوم از محض عدم به غير ماده و مده به انواع صور و اشكال مختلفه، محال و ممتنع نيست؛ زيرا هر گاه ممتنع مىبود البته هيچ ذره از موجودات و كائنات عوالم بوجود نمىآمد. و هر گاه مسلم شد كه اين همه عوالم با موجودات بيشمار را ذات يگانه الهى آفريد بدون ماده و مده، هر آينه عقل حكم نمايد كه اينها ممكن بذاته و مقدور قدرت خلّاق على الاطلاق است. پس اعاده و ايجاد، مرتبه ثانيه بالنسبه به همان اشياء ازل، بالاولى اسهل و اقدر مىباشد؛ لذا حق تعالى در آيه شريفه رفع استبعاد را فرمايد بقوله: بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 29 تا 30
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ «29» فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30)
ترجمه
بگو امر كرد پروردگار من بعدالت و راست گردانيد رويهاتان را نزد هر سجدهگاهى و بخوانيد او را در حاليكه خالص كنندگانيد براى او دين را چنانچه بدوا آفريد شما را عود خواهيد نمود
گروهى را هدايت فرمود و گروهى سزاوار شد بر آنها گمراهى بدرستيكه ايشان گرفتند شيطانها را صاحب اختياران از غير خدا و ميپندارند كه ايشانند هدايت شدگان.
تفسير
قسط عدالت و استقامت و ميانه روى در اخلاق و امور است و اقامه وجوه در هر مسجدى عبارت از راست و معتدل ايستادن در حال نماز با توجه بقبله است چنانچه در تهذيب و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده و نيز از آنحضرت روايت شده استكه مراد از هر مسجد ائمه اطهارند و مراد از اخلاص دين براى خدا اخلاص در عبادت است كه غير خدا را شريك در آن ننمايند چون بدو و ختم موجودات باراده او است و ناچار بايد روزى در پيشگاه اقدس او حاضر شوند و بجزاى اعمال خود برسند آنوقت خدا ميفرمايد من بهترين شريكم حق خود را بشريك واگذار ميكنم برويد جزاى اعمال خودتان را از شركائى كه براى من قرار داديد بگيريد و در آنروز دادرسى جز او نيست و امر معاد مشكلتر از خلق اول نميباشد و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه خداوند خلق فرمود بندگان را وقتى كه خلق كرد آنها را در حاليكه مؤمن و كافر و سعيد و شقى بودند همچنين عود ميكنند در روز قيامت هدايت شده و گمراه و از پيغمبر (ص) روايت شده است
جلد 2 صفحه 420
كه شقى كسى استكه در شكم مادرش شقى شده و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده و مراد از هدايت الهى گروهى را توفيق دادن آنها است بايمان و عبادت و سزاوار شدن براى گمراهى بآنستكه قبول هدايت ننمايند و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذارد و كمك نكند چون قابل هدايت نيستند پس مانند آنستكه گمراه كرده باشد آنها را و باين ملاحظه گفتهاند كلمه فريقا دوم در آيه شريفه منصوب است باضلّ مقدّر كه حقّ عليهم الضّلاله دالّ بر آن است و اضلال بمعنى خذلان است و ممكن است مراد از هدايت و ضلالت حكم الهى بر يكى از آندو باشد در روز قيامت براى دخول در بهشت و جهنم چون اطاعت شياطين را نمودند و خود را در تحت اختيار آنها قرار دادند بسوء اختيارشان و از خدا و اولياء او اعراض نمودند و گمان كردند كه بحق و اصل شدند با آنكه خود را مستحق عذاب ابدى نمودند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَمَرَ رَبِّي بِالقِسطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ وَ ادعُوهُ مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُم تَعُودُونَ «29»
بگو اي رسول محترم (ص) که پروردگار من امر فرموده بقسط و عدل و برپا بداريد روهاي خود را نزد هر مسجدي و خدا را بخوانيد در حالي که دين را از براي او خالص كنيد همان نحوي که شما را ابتداء فرموده همان نحو عود و بازگشت ميكنيد در قيامت.
قُل أَمَرَ رَبِّي بِالقِسطِ در مقابل كساني که گفتند خدا امر بفحشاء و منكر كرده بگو خدا امر بفحشاء نميكند و امر بقسط فرموده و قسط بمعني عدل و از لغات اضداد است بر ظلم هم اطلاق شده در قرآن يك جا ميفرمايد إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُقسِطِينَ مائده آيه 46، و يك جا وَ أَمَّا القاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً سوره جنّ آيه 15، و عدل هم در عقائد و هم در اخلاق و هم در افعال مطلوب است و مورد امر است، اما عدل در عقائد آنكه از حدّ آنها تجاوز نكند که افراط ميشود مثل نصارا نسبت بحضرت عيسي عليه السّلام، و غلات نسبت بامير المؤمنين، و مبدئين که بدعت در دين گذاردند و يا چيزي كم كند که منكر بعضي از عقائد باشد مثل مخالفين که
جلد 7 - صفحه 304
منكر امامت ائمه عليهم السّلام شدند يا ساير فرق شيعه که نسبت ببعض آنها انكار كردند يا منكر بعضي از ضروريات دين يا مذهب شدند.
و اما در اخلاق تا ميتواند ازاله اخلاق رذيله كند چه در طرف افراط و چه در طرف تفريط و اگر نتوانست لا اقل آثار آنها را ظاهر نكند بلكه آثار ضدّ آنها را ظاهر سازد.
و اما در افعال دست اقل در واجبات كوتاهي نكند و مرتكب معاصي كبار هم نشود و اصرار بر صغار هم نداشته باشد و منافيات مروت را هم ترك كند.
وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ بعضي گفتند عطف بلايفتننّكم الشيطان است لكن ظاهرا عطف بالقسط است يعني امر ربي بالقسط و بان اقيموا وجوهكم عند کل مسجد، بتقدير ان، و در تفسير اينکه جمله بعضي گفتند مراد اقامه جماعت است در مساجد و بعضي گفتند مراد توجه بقبله است كعبه معظمه و بعضي گفتند مراد توجه بمساجد است، و لكن آنچه بنظر ميرسد توجه بخدا است در حال سجده يعني بر غير خدا سجده نكنيد چنانچه عبده اصنام و شمس و كواكب و نار متوجه آنها بودند در حال سجده حتي بعض صوفيه که گفتند صورت مرشد را در نظر بياوريد در حال نماز و سجده.
وَ ادعُوهُ اينهم قرينه ميشود بر آنچه عرض شد که خداوند را بخوانيد هر چه ميخواهيد و او را مؤثّر بدانيد و از غير او طلب نكنيد و بغير او اميدوار نباشيد و توكل نكنيد مگر باو که در حديث قدسي دارد
و عزّتي و جلالي لاقطعنّ امل آمل غيري.
مُخلِصِينَ لَهُ الدِّينَ دين را بر خدا خالص كنيد که شائبه رياء و سمعه در عبادات و اعمال شما نباشد که خلوص در نيّت شرط صحت كليه عبادات است و رياء در عمل از معاصي بسيار بزرگ است حتي گفتند شرك خفيست و بدتر از شرك جليست
جلد 7 - صفحه 305
كَما بَدَأَكُم تَعُودُونَ بعضي گفتند اشاره بروز قيامت است که عريان و برهنه وارد ميشوند لكن ظاهر اينست که اشاره بيوم البعث است که خداوند همين نحوي که قدرت داشت شما را از كتم عدم بوجود بياورد قدرت دارد که يوم القيامه هم شما را عود دهد و زنده كند که در بسياري از آيات اينکه مفاد بيان شده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 29)- در این آیه به اصول دستورات پروردگار در زمینه وظایف عملی در یک جمله کوتاه اشاره، شده و سپس اصول عقاید دینی یعنی، مبدء و معاد را بطور
ج2، ص39
فشرده بیان میکند نخست میگوید: ای پیامبر! «به آنان بگو: پروردگار من به عدالت دستور داده است» (قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ).
سپس دستور به یکتاپرستی و مبارزه با هرگونه شرک داده، میفرماید: «توجه قلب خویش را در هر عبادتی به او کنید» و از ذات پاک او به سوی دیگر منحرف نشوید (وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ).
«او را بخوانید و دین و آیین خود را خالص و مخصوص او قرار دهید» (وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).
پس از تحکیم پایه توحید، توجه به مسأله معاد و رستاخیز کرده، میگوید:
«همان گونه که شما را در آغاز آفرید، دگر بار در قیامت باز میگردید» (کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ).
آیه فوق یکی از کوتاهترین و جالبترین تعبیرات را در زمینه معاد جسمانی بازگو میکند، و میگوید: نگاهی به آغاز آفرینش خود کنید ببینید همین جسم شما که از مقدار زیادی آب و مقدار کمتری مواد مختلف، فلزات و شبه فلزات ترکیب شده است در آغاز کجا بود؟ آبهایی که در ساختمان جسم شما به کار رفته هر قطرهای از آن احتمالا در یکی از اقیانوسهای روی زمین سرگردان بود و سپس تبخیر گردید و تبدیل به ابرها و به شکل قطرات باران بر زمینها فرو ریختند، و ذراتی که هم اکنون از مواد جامد زمین در ساختمان جسم شما به کار رفته، روزی به صورت دانه گندم یا میوه درخت، یا سبزیهای مختلف بود که از نقاط پراکنده زمین گردآوری شد.
بنابراین چه جای تعجب که پس از متلاشی شدن و بازگشت به حال نخستین، باز همان ذرات جمع آوری گردد و به هم پیوندند و اندام نخستین را تشکیل دهند؟
و اگر چنین چیزی محال بود چرا در آغاز آفرینش انجام شد؟ بنابراین «همان گونه که در آغاز، خدا شما را آفریده است در روز رستاخیز نیز باز میگرداند».
نکات آیه
۱- خداوند به رعایت قسط (عدل و انصاف) فرمان داده، نه به ارتکاب فحشا و زشتى (إن الله لا یأمر بالفحشاء ... قل أمر ربى بالقسط)
۲- کردارهاى زشت و شنیع، خارج از دایره قسط (قل إن الله لا یأمر بالفحشاء ... قل أمر ربى بالقسط)
۳- فرمان به قسط، فرمانى برخاسته از ربوبیت خداوند (قل أمر ربى بالقسط)
۴- لزوم روى آورى خالصانه به خدا و انقطاع کامل از غیر او به هنگام حضور در مساجد (و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد)
۵- اهمیت عبادت و نماز در مسجد* (و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد)
۶- انسانها موظف به دعا و نیایش به درگاه خداوند (و ادعوه مخلصین له الدین)
۷- ضرورت اخلاص در دعا و عبادت (و ادعوه مخلصین له الدین)
۸- پایبندى خالصانه به دین و پرهیز از شرک و التقاط، از شرایط دعا و نیایش به درگاه خداوند (و ادعوه مخلصین له الدین)
۹- انقطاع کامل از غیر خدا و پایبندى خالصانه به دین، از مصادیق قسط در عبادت و پرستش (قل أمر ربى بالقسط و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین)
۱۰- استناد به سنن پیشینیان در تعیین ارزشها، مخالف اخلاص در عبودیت خداوند است. (قالوا وجدنا علیها ءاباءنا... و ادعوه مخلصین له الدین)
۱۱- تشریع دین مخصوص خداوند است. (و ادعوه مخلصین له الدین)
۱۲- معاد و حیات دوباره، امرى حتمى براى تمامى انسانها (کما بدأکم تعودون)
۱۳- شباهت و همگونى معاد انسانها با آغاز آفرینش آنان (کما بدأکم تعودون)
۱۴- آفرینش نخستین انسان دلیلى بر امکان معاد (کما بدأکم تعودون)
۱۵- توجه به معاد، پشتوانه رعایت قسط و اخلاص در دین (أمر ربى بالقسط ... مخلصین له الدین کما بدأکم تعودون)
۱۶- دین، دربردارنده ابعاد اجتماعى و عبادى و اعتقادى (أمر ربى بالقسط و اقیموا ... و ادعوه مخلصین له الدین کما بدأکم تعودون)
روایات و احادیث
۱۷- عن أبى عبدالله (ع) فى قوله تعالى: « و أقیموا وجوهکم عند کل مسجد» قال: مساجد محدثة فامروا أن یقیموا وجوهکم شطر المسجد الحرام.[۱] از امام صادق (ع) روایت شده است: مراد از آیه «و أقیموا وجوهکم ...»، مساجد نوبنیاد است که مردم مأمورند (هنگام عبادت) در آنها رو به مسجدالحرام بایستند.
موضوعات مرتبط
- اخلاص: زمینه اخلاص ۱۵; موانع اخلاص ۱۰
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۰
- التقاط: اجتناب از التقاط ۸
- انسان: خلقت انسان ۱۴; مسؤولیت انسان ۶
- انصاف: اهمیت انصاف ۱
- تشبیهات: تشبیه به آغاز خلقت انسان ۱۳
- تقلید: از نیاکان ۱۰
- حضور قلب: اهمیت حضور قلب ۴
- حیات: پس از مرگ ۱۲
- خدا: اختصاصات خدا ۱۱; اوامر خدا ۱; تنزیه خدا ۱; ربوبیت خدا ۳
- دعا: اخلاص در دعا ۷; اهمیت دعا ۶; شرایط دعا ۸
- دین: بُعد اجتماعى دین ۱۶; بُعد عبادى دین ۱۶; بُعد عقیدتى دین ۱۶; پایبندى به دین ۸، ۹; تشریع دین ۱۱; قلمرو تعالیم دین ۱۶
- رسوم: ارزش رسوم پیشینیان ۱۰
- شرک: اجتناب از شرک ۸
- عبادت: اخلاص در عبادت ۷; عبادت در مسجد ۵; عدالت در عبادت ۹
- عبودیت: اخلاص در عبودیت ۱۰
- عدالت: اهمیت عدالت ۱، ۲، ۳; زمینه رعایت عدالت ۱۵; موارد عدالت ۹
- عمل: ناپسند ۲
- فحشا: نهى از فحشا ۱
- قانونگذارى: ملاک قانونگذارى ۱
- قرآن: تشبیهات قرآن ۱۳
- مسجد: آداب مسجد ۴
- مسجدالحرام: فضیلت مسجدالحرام ۱۷
- معاد: آثار توجه به معاد ۱۵; حتمیت معاد ۱۲; دلایل معاد ۱۳، ۱۴
- مناجات: اهمیت مناجات ۶; شرایط مناجات ۸
- نماز: قبله در نماز ۱۷; نماز در مسجد ۵
منابع
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۲، ص ۴۳، ح ۴، ب ۵; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸، ح ۵۷.