الأنعام ٥٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]] | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۰#link177 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۰#link177 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ «58» | |||
بگو: اگر آنچه كه دربارهى آن شتاب مىكنيد نزد من بود (و به درخواست شما عذاب نازل مىكردم،) قطعاً كار ميان من و شما پايان گرفته بود، ولى خداوند به حال ستمگران آگاهتر است (و به موقع مجازات مىكند). | |||
===پیام ها=== | |||
1- عجلهى مردم، حكمت خدا را تغيير نمىدهد. تَسْتَعْجِلُونَ ... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ | |||
2- كيفرها به دست خداوند است، امّا اگر او به درخواست كفّار در عذاب خود عجله كند، هيچكس باقى نمىماند. «لَقُضِيَ الْأَمْرُ» چنانكه در آيهى 11 سورهى يونس آمده است: «وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ» 10: 11 | |||
3- خدا طبق حكمت وسنّت خود، به ظالمان مهلت مىدهد. قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ ... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ | |||
4- تأخير در قهر و عذاب الهى سبب نشود كه كافران خيال كنند كفرشان از ياد رفته است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ» 6: 58 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58) | |||
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ: بگو اى پيغمبر اگر در تحت قدرت و مكنت من بودى، آنچه عجله مىكنيد به آن از عذاب و عقوبت لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ: هر آينه گذشته بود كار ميان من و شما، يعنى شما را هلاك كرده بودم به تعجيل جهت فرط غضب و خشم من بر شما، و لكن امر به يد قدرت الهى است. وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ: و خداى تعالى داناتر است به ستمكاران و وقت عذاب نمودن ايشان. اين استدراك است، گوئيا فرمايد: و لكن امر عذاب ايشان منتهى به حق تعالى و او اعلم است به كسى كه سزاوار مؤاخذه و به كسى كه سزاوار اهمال است، يعنى حضرت حق، به علم ازلى مىداند كه را، تعجيل عذاب بايد كرد، و كه را مهلت بايد داد؛ چه مصلحت و حكمت به او تعلق دارد. | |||
تنبيه- آيه شريفه دليل است بر آنكه حق تعالى به جهت نوعى مصلحت، | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 288 | |||
تأخير عذاب كفار فرمايد كه آن، ايمان خود آنها يا اولاد آنها باشد، بلكه اگر طبقه هفتم مؤمنى بوجود آيد، او را مهلت دهد، و غير آن از مصالح؛ پس او مدبر امور است بر حسب مصلحت و حكمت. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58) | |||
ترجمه | |||
بگو اگر آنكه نزد من بود آنچه استعجال مىكنيد بآن هر آينه گذشته بود كار ميان من و ميان شما و خدا داناتر است بستمكاران. | |||
تفسير | |||
بيان حكمت عدم تعجيل در عذاب است ميفرمايد بگو اگر اختيار عذاب با من بود و فورا شما را هلاك مينمودم كار من با شما خاتمه پيدا مىكرد ولى خدا بهتر ميداند موقع عذاب شما را بايد شما باقى باشيد تا هر كدام قابل هدايت باشيد بتوسط من بتدريج هدايت شويد و هر كدام قابل هدايت نباشيد شقاوتتان كاملتر شود و باستدراج كه در ذيل آيه فلمّا نسوا ما ذكّروا به بيان شد گرفتار شويد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل لَو أَنَّ عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الأَمرُ بَينِي وَ بَينَكُم وَ اللّهُ أَعلَمُ بِالظّالِمِينَ (58) | |||
بگو اگر آنچه که شما مطالبه ميكنيد و تعجيل در وقوع آن داريد نزد من بود هراينه ميانه من و شما كار بآخر ميرسيد و بهلاكت منجر ميشد و از بين ميرفتيد و خداوند عالمتر است بستمكنندگان. | |||
اشكال- اگر بر فرض اختيار اينکه امور را خداوند بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم داده بود و بدست او بود آنهم بموقع خودش عمل ميفرمود اگر صلاح در انجامش بود انجام ميداد و اگر در تأخير بود تأخير ميانداخت چنانچه خداوند چنين ميفرمايد جواب- اگر بدست حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود اينها مطالبه ميكردند اگر انجام ندهد باعث تجري آنها ميشد و اهانت آن حضرت زياد ميگرديد و بهلاكت | |||
جلد 7 - صفحه 90 | |||
آنها منجر ميشد و اگر هم انجام دهد تعجيل در هلاكت آنها بود لذا ميفرمايد قُل لَو أَنَّ عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ چه انجام دهم و چه ندهم لَقُضِيَ الأَمرُ يعني هلاك ميشديد و از بين ميرفتيد چنانچه گفتيم يكي از معاني قضي فناء و زوال است خداوند از قول كفار در جهنم که بمالك ميگويند نقل فرموده وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ زخرف آيه 77. | |||
بَينِي وَ بَينَكُم هم شما در مقام قتل من برميآمديد و مرا بقتل ميرسانيديد هم خود بواسطه اينکه عمل مشمول عذاب و بلاء هلاك ميشديد. | |||
وَ اللّهُ أَعلَمُ بِالظّالِمِينَ که با آنها چه نحو رفتار فرمايد از امهال آنها يا اهلاك آنها، و گفتيم يكي از مصالح امهال اينست که در نسل آتيه آنها چه بسا مؤمنين و صلحاء بوجود آيند بلكه اكثر مسلمين جهان از نسل همان مشركين و يهود و نصاري و مجوس هستند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۵
ترجمه
الأنعام ٥٧ | آیه ٥٨ | الأنعام ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَقُضِیَ الأمْرُ»: کار خاتمه میپذیرفت. کار یکسره میشد و فیصله پیدا میکرد.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ «58»
بگو: اگر آنچه كه دربارهى آن شتاب مىكنيد نزد من بود (و به درخواست شما عذاب نازل مىكردم،) قطعاً كار ميان من و شما پايان گرفته بود، ولى خداوند به حال ستمگران آگاهتر است (و به موقع مجازات مىكند).
پیام ها
1- عجلهى مردم، حكمت خدا را تغيير نمىدهد. تَسْتَعْجِلُونَ ... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ
2- كيفرها به دست خداوند است، امّا اگر او به درخواست كفّار در عذاب خود عجله كند، هيچكس باقى نمىماند. «لَقُضِيَ الْأَمْرُ» چنانكه در آيهى 11 سورهى يونس آمده است: «وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ» 10: 11
3- خدا طبق حكمت وسنّت خود، به ظالمان مهلت مىدهد. قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ ... وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ
4- تأخير در قهر و عذاب الهى سبب نشود كه كافران خيال كنند كفرشان از ياد رفته است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ» 6: 58
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58)
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ: بگو اى پيغمبر اگر در تحت قدرت و مكنت من بودى، آنچه عجله مىكنيد به آن از عذاب و عقوبت لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ: هر آينه گذشته بود كار ميان من و شما، يعنى شما را هلاك كرده بودم به تعجيل جهت فرط غضب و خشم من بر شما، و لكن امر به يد قدرت الهى است. وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ: و خداى تعالى داناتر است به ستمكاران و وقت عذاب نمودن ايشان. اين استدراك است، گوئيا فرمايد: و لكن امر عذاب ايشان منتهى به حق تعالى و او اعلم است به كسى كه سزاوار مؤاخذه و به كسى كه سزاوار اهمال است، يعنى حضرت حق، به علم ازلى مىداند كه را، تعجيل عذاب بايد كرد، و كه را مهلت بايد داد؛ چه مصلحت و حكمت به او تعلق دارد.
تنبيه- آيه شريفه دليل است بر آنكه حق تعالى به جهت نوعى مصلحت،
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 288
تأخير عذاب كفار فرمايد كه آن، ايمان خود آنها يا اولاد آنها باشد، بلكه اگر طبقه هفتم مؤمنى بوجود آيد، او را مهلت دهد، و غير آن از مصالح؛ پس او مدبر امور است بر حسب مصلحت و حكمت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58)
ترجمه
بگو اگر آنكه نزد من بود آنچه استعجال مىكنيد بآن هر آينه گذشته بود كار ميان من و ميان شما و خدا داناتر است بستمكاران.
تفسير
بيان حكمت عدم تعجيل در عذاب است ميفرمايد بگو اگر اختيار عذاب با من بود و فورا شما را هلاك مينمودم كار من با شما خاتمه پيدا مىكرد ولى خدا بهتر ميداند موقع عذاب شما را بايد شما باقى باشيد تا هر كدام قابل هدايت باشيد بتوسط من بتدريج هدايت شويد و هر كدام قابل هدايت نباشيد شقاوتتان كاملتر شود و باستدراج كه در ذيل آيه فلمّا نسوا ما ذكّروا به بيان شد گرفتار شويد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل لَو أَنَّ عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الأَمرُ بَينِي وَ بَينَكُم وَ اللّهُ أَعلَمُ بِالظّالِمِينَ (58)
بگو اگر آنچه که شما مطالبه ميكنيد و تعجيل در وقوع آن داريد نزد من بود هراينه ميانه من و شما كار بآخر ميرسيد و بهلاكت منجر ميشد و از بين ميرفتيد و خداوند عالمتر است بستمكنندگان.
اشكال- اگر بر فرض اختيار اينکه امور را خداوند بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم داده بود و بدست او بود آنهم بموقع خودش عمل ميفرمود اگر صلاح در انجامش بود انجام ميداد و اگر در تأخير بود تأخير ميانداخت چنانچه خداوند چنين ميفرمايد جواب- اگر بدست حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بود اينها مطالبه ميكردند اگر انجام ندهد باعث تجري آنها ميشد و اهانت آن حضرت زياد ميگرديد و بهلاكت
جلد 7 - صفحه 90
آنها منجر ميشد و اگر هم انجام دهد تعجيل در هلاكت آنها بود لذا ميفرمايد قُل لَو أَنَّ عِندِي ما تَستَعجِلُونَ بِهِ چه انجام دهم و چه ندهم لَقُضِيَ الأَمرُ يعني هلاك ميشديد و از بين ميرفتيد چنانچه گفتيم يكي از معاني قضي فناء و زوال است خداوند از قول كفار در جهنم که بمالك ميگويند نقل فرموده وَ نادَوا يا مالِكُ لِيَقضِ عَلَينا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُم ماكِثُونَ زخرف آيه 77.
بَينِي وَ بَينَكُم هم شما در مقام قتل من برميآمديد و مرا بقتل ميرسانيديد هم خود بواسطه اينکه عمل مشمول عذاب و بلاء هلاك ميشديد.
وَ اللّهُ أَعلَمُ بِالظّالِمِينَ که با آنها چه نحو رفتار فرمايد از امهال آنها يا اهلاك آنها، و گفتيم يكي از مصالح امهال اينست که در نسل آتيه آنها چه بسا مؤمنين و صلحاء بوجود آيند بلكه اكثر مسلمين جهان از نسل همان مشركين و يهود و نصاري و مجوس هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- اگر نزول عذاب در اختیار پیامبر (ص) بود، کار آن حضرت با مشرکان زمان خود سریعاً فیصله مى یافت. (قل لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر بینى و بینکم)
۲- نزول عذاب بر کافران و مشرکان در اختیار پیامبر (ص) نیست. (قل لو أن عندى ما تستعجلون)
۳- مشرکان مکه خواهان تحقق سریع عذاب موعود پیامبر (ص) بر خویش بودند. (قل لو أن عندى ما تستعجلون به)
۴- پیامبر (ص) مأمور به ترسیم مرز اختیارات خود در زمینه تحقق معجزات براى مردم (قل لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر) حرف شرط «لو» غالباً براى افاده امتناع «جزا» به جهت امتناع «شرط» به کار مى رود. در این مورد جمله «لو أن ما عندى» نفى اختیار تعذیب و پیامبر (ص) مأمور اعلام آن است.
۵- تحقق معجزات ویژه، بدان صورت که مشرکان مى خواستند، در اختیار پیامبر (ص) نبود. (قل لو أن عندى ما تستعجلون به)
۶- ارائه هرگونه معجزه مورد درخواست مردم، اگر در اختیار پیامبر (ص) بود، کار آن حضرت با مشرکان زمان خود سریعاً با نزول عذاب خاتمه مى یافت. (لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر بینى و بینکم) مراد از «ما تستعجلون»، به قرینه آیات گذشته همین سوره، مانند آیه ۷ و ۳۷، مى تواند نزول معجزات مورد درخواست کافران باشد. بر فرض نزول این گونه معجزات، عذاب مشرکان و مخالفان در پى آن صورت خواهد گرفت.
۷- خداوند آگاهتر از هر کس به اینکه در چه زمان و شرایطى مشرکان و منکران پیامبر (ص) را عذاب کند. (لقضى الأمر بینى و بینکم و الله أعلم بالظلمین)
۸- خداوند داناترین کس در مورد شناخت ستمگران است. (و الله أعلم بالظلمین)
۹- مشرکان و منکران رسالت پیامبر (ص) ستمگرند. (و الله أعلم بالظلمین) چون آیات گذشته در مقام احتجاج با مشرکان است، مصداق مورد نظر از ستمگران، آنان هستند.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
- خدا: اختصاصات خدا ۷، ۸; علم خدا ۷، ۸
- ظالمان: هشدار به ظالمان ۸
- عذاب: درخواست تسریع در عذاب ۳; منشأ نزول عذاب ۱، ۲، ۶، ۷
- کافران: نزول عذاب بر کافران ۲
- محمّد (ص): تاریخ محمّد (ص) ۱; ظلم مکذّبان محمّد (ص) ۹; عذاب مکذّبان محمّد (ص) ۷; محدوده اختیارات محمّد (ص) ۱، ۲، ۴، ۵، ۶; محمّد (ص) و مشرکان صدر اسلام ۱، ۶; مسؤولیت محمّد (ص) ۴
- مشرکان: خواسته هاى مشرکان ۵; شرایط عذاب مشرکان ۷; ظلم مشرکان ۹; نزول عذاب بر مشرکان ۲
- مشرکان مکه: خواسته هاى مشرکان مکه ۳
- معجزه: زمینه معجزه ۴; معجزه اقتراحى ۵; منشأ معجزه ۵، ۶