النساء ٤٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[البقرة ١٣٥ | وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى...]] (۳) [[البقرة ٢١٩ | يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ...]] (۲) [[البقرة ٢٣٧ | وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ مِنْ...]] (۳) [[آل عمران ١٠٢ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا...]] (۱) [[المائدة ٣٨ | وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ...]] (۱) [[الأنعام ٧ | وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ کِتَاباً...]] (۳) [[هود ١١٤ | وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ...]] (۱) [[الكهف ٤٠ | فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ...]] (۱) [[الأحزاب ٤٩ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا...]] (۱) [[الكافرون ١ | ]] (۱) | [[البقرة ١٣٥ | وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى...]] (۳) [[البقرة ٢١٩ | يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ...]] (۲) [[البقرة ٢٣٧ | وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ مِنْ...]] (۳) [[آل عمران ١٠٢ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا...]] (۱) [[المائدة ٣٨ | وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ...]] (۱) [[الأنعام ٧ | وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ کِتَاباً...]] (۳) [[هود ١١٤ | وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ...]] (۱) [[الكهف ٤٠ | فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ...]] (۱) [[الأحزاب ٤٩ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا...]] (۱) [[الكافرون ١ | ]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۱۹۸.</ref> | |||
«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول آيه، ابراهيم چنين گويد: درباره قومى از صحابه نازل گرديد كه داراى خستگى زيادى بودند. | |||
عائشة گويد: درباره عده اى نازل شده كه آب نمى يافتند.<ref> در كتاب البرهان في تفسير القرآن از كلينى بعد از چهار واسطه از ابواسامة زيد الشحام او از امام صادق عليهالسلام روايت كند كه فرمود: منظور از سكارى در آيه مستى خواب است و نيز از على بن ابراهيم بعد از پنج واسطه از زرارة او از امام باقر عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: مقصود از سكارى در اين آيه مستى خواب است و نيز در تفسير عياشى از زرارة او از امام باقر عليهالسلام نيز موضوع مستى خواب را از سكارى نقل و روايت كرده است.</ref><ref> صاحب كشف الاسرار از عامه به نقل از ضحاك بن مزاحم گويد: كه مراد از سكارى در آيه مستى خمر نيست بلكه مستى خواب است و نيز از عبيدة السلمانى روايت كند كه مقصود از مستى در آيه شخص حاقن است (حاقن كسى است كه بول و غائط خود را نگهدارد و نماز بخواند) چنانكه حديثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل كنند كه فرمود: (لايصليّين احدكم و هو يدافع الاخبثين؛ نبايد نماز بگذارد كسى كه بول و غائط خود را نگهدارد و نماز بخواند) و درباره اين قسمت از آية «وَلاجُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ» در تفسير ابن مردويه از اسلع بن شريك روايت شده كه گويد: ناقه رسول خدا صلی الله علیه و آله را مى بردم در شبى كه خيلى سرد بود در بين راه خوابم برد، جنب شدم. ترسيدم اگر با آب سرد غسل كنم، مريض شوم يا بميرم. موضوع خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض كردم. اين آيه نازل گرديد و نيز طبرانى هم اين خبر را از اسلع نقل كند و گويد: بعد از نزول آيه، پيامبر فرمود: اى اسلع برخيز و تيمّم كن، و باز صاحب كشف الاسرار و صاحب جامع البيان از عامه و صاحب روض الجنان از خاصه بنا به نقل از يزيد بن حبيب يا زيد بن حبيب گويند: در اوائل اسلام بعضى از مردم كه درب خانه آنها به طرف مسجد باز ميشد، جنب مى شدند و راهى جز عبور از مسجد نداشتند و از طرفى كراهت داشتند كه با حالت جنابت از آن بگذرند. اين آية نازل گرديد و عبور از مسجد در حالت جنابت بدون مانع گرديد و صاحب روض الجنان گويد: پس از چندى درب هاى خانه اطراف مسجد بسته شد يعنى بنا به دستور پيامبر درهائى كه به طرف مسجد باز ميشد، بستند مگر درب خانه على و فاطمه.</ref><ref> راجع به اين قسمت از آية «وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى » در تفسير ابن ابىحاتم از عامه از مجاهد نقل شده كه مردى از انصار مريض شد و قدرت آن را نداشت كه برخيزد و وضو سازد. اين خبر به پيامبر رسيد، سپس اين آية نازل گرديد و نيز در تفسير طبرى از عامه از ابراهيم نخعى روايت شده كه به يكى از اصحاب جراحتى در بدن او وارد آمد و سپس به جنابت مبتلا گرديد. موضوع را به پيامبر گفتند: اين آية نازل گرديد ولى راجع به اين موضوع صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان از جابر بن عبدالله انصارى نقل كنند كه سنگى بر سر يك نفر از صحابه افتاد و سخت مجروح گرديد و سپس به او جنابتى رخ داد. از عده اى سؤال كرد كه با اين حالت، چسان نماز بگذارد. به او گفتند: به ناچار بايد غسل كند. لذا آن مرد با آب سرد غسل كرد و بعد از آن وفات يافت. خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند، بسيار دلتنگ و غمگين شد و فرمود: با دستور غلط او را كشتند، خدا بكشد او را كه چنين دستورى را بدون اين كه سؤال كند، داده است. سپس اين آيه نازل گرديد.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۴#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۲۴#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۱#link304 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۷۱#link304 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً «43» | |||
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا آنكه بدانيد چه مىگوييد. و نيز در حال جنابت نزديك (مكان) نماز، (مسجد) نشويد، مگر به طور عبورى (و بىتوقّف) تا اينكه غسل كنيد. و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا يكى | |||
---- | |||
«1». انعام، 23. | |||
جلد 2 - صفحه 74 | |||
از شما از جاى گودى (كنايه از قضاى حاجت) آمد، يا تماسى (و آميزش جنسى) با زنان داشتيد و (در اين موارد) آب نيافتيد، پس بر زمين (و خاك) پاك و دلپسندى تيمّم كنيد، (دو كف دست بر خاك زنيد) آنگاه صورت و دستهايتان را مسح كنيد، همانا خداوند، بخشنده و آمرزنده است. | |||
===نکته ها=== | |||
چون تحريم شراب، در صدر اسلام به صورت تدريجى انجام گرفت. ابتدا شراب به عنوان نوشابه نامطلوب معرّفى شد؛ «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «1» سپس اين آيه نازل شد «2» ونماز در حال مستى را نهى كرد، آنگاه زيان آن را بيش از منافعش دانست، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» «3» سپس از مصرف آن به عنوان عنصرى پليد و شيطانى نهى شد. | |||
إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ «4» | |||
در روايات آمده كه از نماز خواندن در حالت خواب آلودگى و كسالت و سنگينى پرهيز كنيد. «5» | |||
آيات ديگر نيز نماز خواندن از روى كسالت را از نشانههاى منافقان دانسته است. «6» | |||
«غائط» يعنى مكان گود. چون در قديم گودالهايى براى قضاى حاجت فراهم مىكردند، غائط كنايه از رفتن براى تخلّى است. | |||
امام صادق عليه السلام فرمود: «صَعيد»، موضع بلندى است كه آب از آنجا جارى شود. «7» | |||
امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «لامَسْتُمُ» جماع و آميزش جنسى است، ولى خداوند ستّار است و ستر را دوست دارد. «8» | |||
---- | |||
«1». نحل، 67. | |||
«2». تفسير عيّاشى. | |||
«3». بقره، 219. | |||
«4». مائده، 90. | |||
«5». كافى، ج 3، ص 371. | |||
«6». نساء، 142 و توبه، 54. | |||
«7». بحار، ج 76، ص 347. | |||
«8». وسائل، ج 20، ص 133. | |||
جلد 2 - صفحه 75 | |||
===پیام ها=== | |||
1- مقام نماز به حدى رفيع است كه شرابخوار نبايد به آن نزديك شود. «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى» | |||
2- در نماز، تنها اذكار وحركات كافى نيست، توجّه وشعور لازم است. حَتَّى تَعْلَمُوا ... | |||
3- عبادات ناآگاهانه، از ارزش بالا برخورددار نيست، گرچه تكليف را ساقط مىكند. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» | |||
4- در مسجد، نبايد با حالت جنابت وارد شد. وَ لا جُنُباً ... | |||
5- در غسل، شستن تمام بدن لازم است. چون در آيه نام عضو خاصّى برده نشده است. «تَغْتَسِلُوا» | |||
6- احتمال خطر وضرر، يا تكليف را از انسان برمىدارد و يا سبب تخفيف تكليف مىشود. وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى ... فَتَيَمَّمُوا | |||
7- در تعبيرات و گفتار، بايد ادب را رعايت كرد. «مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» (تعبير برگشت از گودى براى قضاى حاجت و لمس زنان، كنايه از آميزش جنسى است. «1») | |||
8- احكام خدا، ترخيص دارد ولى تعطيل ندارد. اگر آب نبود، بايد تيمم كرد. | |||
«فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا» | |||
9- شرط ارتباط با خدا از طريق نماز، طهارت و پاكى است، وضو يا تيمّم. | |||
«فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا» | |||
10- تخفيف احكام، نمودى از رحمت و مغفرت الهى است. فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا ... عَفُوًّا غَفُوراً | |||
---- | |||
«1». تهذيبالاحكام، ج 1، ص 22. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 76 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43) | |||
چون حق تعالى در آيه سابقه امر بندگان نمود به عبادت، در عقب آن ذكر اكبر عبادات را فرمايد: | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى: نزديك نماز مشويد، يعنى نماز را منمائيد در حالتى كه مستان بوده باشيد از خمر و ساير مسكرات، يعنى نمازى كه مأمور به و مفروض است، قيام نمائيد به آن در حين عدم سكر و مستى. | |||
شأن نزول: آوردهاند كه روزى جمعى از صحابه در خانه عبد الرحمن عوف به شرب خمر مشغول بودند و در حين مستى، صداى اذان شام به استماع آنها رسيد. به نماز برخاستند. امام ايشان كه عبد الرحمن بود، از غايت سكر در سوره كافرون حرف «لا» را كه در چهار موضع آن مىباشد، حذف نمود. آيه شريفه نازل شد كه در وقت غلبه مستى، به نماز نزديك مشويد، حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ: تا وقتى كه بدانيد آنچه را كه مىگوئيد و مىخوانيد در نماز. | |||
تبصره: ابن عبّاس و سعيد بن جبير و مجاهد و ابن زيد گفتهاند: اگرچه ظاهر آيه نهى است از نماز در حالت سكر، اما مراد نهى است از شرب خمر كه نزد سكر آن نماز درست نباشد. پس گوئيا چنين فرموده: لا تشربوا الخمر فتسكروا | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 447 | |||
فيمنعكم من الصّلوة. چنانكه در جاى ديگر فرمايد: إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. ابن مسعود و سعيد بن المسيب و ضحاك گفتهاند: مراد مواضع صلوات است: اى: لا تقربوا المساجد للصلاة و غيرها. | |||
تحقيق: محققان فرمودهاند خطاب به قواى روحانيه است كه رقم ايمان شهودى بر صفحه جان دارند، يعنى نزديك مشويد به نماز قربت، در مسجد جامع دل، در وقتى كه مست باشيد از سكر غفلت و بيهوشى شهوت، تا زمانى كه از مستى هوى و هوس هشيار شده، دانيد كه چه مىگوئيد و ملتفت شويد با كه تكلم كنيد، كه: المصلّى يناجى ربّه، و حديث: لا صلاة الّا بحضور القلب. «1» شاهد اين است. | |||
وَ لا جُنُباً: و نيز نزديك نماز مشويد در حالتى كه جنب باشيد و محتاجيد به غسل نمودن، إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ: مگر روندگان راه، يعنى مسافر باشيد و با شما آب نباشد كه در آن وقت، به تيمم نماز را توانيد كرد. يا در هيچ حالى از احوال، نماز را مگذاريد وقتى كه جنب باشيد، مگر در سفر، كه چون آب نيابيد، تيمم كرده به نماز مشغول شويد. و شاهد اين است، تعقيب آن به ذكر تيمم. و در اين، دليل است كه تيمم رفع حدث نمىكند. حَتَّى تَغْتَسِلُوا: غايت نهى است از فرمان به صلاة در حال جنابت، يعنى به وقت جنابت نزديك نماز مشويد تا آنكه غسل كنيد، مگر وقت فقدان آب در سفر كه تيمم كنيد. غرض از آن، عدم قدرت است بر استعمال آب، مطلقا، چه در سفر و چه در حضر، ولى چون آيه در بعض اسفار نازل شده، لذا فرموده: عابِرِي سَبِيلٍ. | |||
در مجمع فرمايد: مراد مواضع صلوات است از مساجد، يعنى با جنابت در مساجد ميائيد، مگر در حالت اجتياز و گذر كردن، كه از يك در داخل، و از در ديگر خارج شويد. و اين قول «جابر» و «حسن» و «عطا» و «زهرى» و | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 30- 31. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 448 | |||
«ابراهيم» و مروى از ابى جعفر عليه السّلام مىباشد. و اين قول اقوى مىباشد، زيرا حق تعالى حكم جنب را در حين فقدان آب، در آيه بعد فرموده: | |||
پس اگر «عابِرِي سَبِيلٍ» به اين معنى باشد، تكرار لازم آيد. پس مراد آيه، حكم جنب است در دخول مساجد؛ و مراد به آيه ثانيه، بيان حكم در صلاة است. و به اتفاق اماميه، مسجدين از اين حكم مستثنىاند، يعنى جنب را در آن ورود جايز نيست. | |||
وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى: و اگر باشيد در وقت جنابت، مريض و بيمار، كه در آن خوف استعمال آب باشد. چه در اين صورت، واجد آب حكم فاقد آن دارد. | |||
يا مراد مرضى كه مانع وصول آب باشد. أَوْ عَلى سَفَرٍ: يا باشيد در جناح سفر، يعنى در سفر آب نيابيد، أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ: يا بيايد يكى از شما را از محل پستى كه مىرود در آنجا براى قضاء حاجت، يعنى بول و غايط و حدث نمايد. و اين از قبيل تسميه محل است به اسم حال، كه خداوند به حسن تعبير بيان فرموده: أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ: يا آنكه مس كنيد زنان را. كنايه است از جماع كه غيبوبت حشفه است، و اين قول مروى از امير المؤمنين عليه السّلام و ابن عباس و قتاده و مجاهد و مجمع عليه اماميه است. و نزد بو حنيفه و جبائى و شافعى، مراد، لمس به يد و غير آنست. و قول اول حق است كه جماع باشد. | |||
فَلَمْ تَجِدُوا ماءً: پس در اين صور اربعه كه نيابيد آب را، يعنى متمكن نباشيد بر استعمال آب، زيرا ممنوع عنه در حكم مفقود است؛ تكليف شما چنين باشد كه: فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً: پس تيمم كنيد ظاهر زمين طاهر را، اعم از آنكه خاك باشد يا سنگ، فَامْسَحُوا: پس مسح نمائيد به باطن هر دو دست كه بر زمين زدهايد، بِوُجُوهِكُمْ: روى خود را، يعنى جبهه و حاجبين و جبينين را تا طرف انف اسفل، وَ أَيْدِيكُمْ: و دستهاى خود را از زند تا سر انگشتان، به ترتيب معيّنه. إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا: بدرستى كه خداى تعالى هست عفو كننده از شما، و تخفيف دهنده تكاليف از شما، غَفُوراً: آمرزنده است مر كسانى را كه تيمم كنند، و به جهت كثرت عفو و مرحمت اوست كه امر را آسان نمود بر شما به | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 449 | |||
رخصت در تيمم، و تشديد تكاليف نفرمود بر شما مانند يهود. | |||
در كنز العرفان آورده كه: نزد اصحاب ما آنست كه هرگاه آب يافت نشود، واجب است طلب آب، در زمين خزنه (سخت) به حد يك تير پرتاب شده، و در زمين سهله (آسان) به اندازه دو تير پرتاب شده از چهار جانب، تا عدم وجه آن آب متحقق شود. و واجب است كه يكبار دست بر زمين زنند براى تيمم بدل از وضو، و دو دفعه براى تيمم بدل از غسل: يكى از براى مسح وجه، و دوم براى مسح يدين. و ابو حنيفه و شافعى دو ضربت واجب مىدانند در هر دو. و علماء اماميه بر آنند كه به ضرب اول، پيشانى و يدين را مسح نمايد، و در ضرب دوم اكتفا به پشت دست كند؛ و اين قول موافق با احتياط مىباشد. و نزد شافعى مراد به وجه، همه وجه و به يدين، از اصابع تا مرفق است؛ لكن خاصه، تكذيب آن نمودهاند. | |||
تنبيه: بدان كه در آيه، احكام كثيره است: اول- تحريم سكر به جهت آنكه منافى واجبى است. دوم- نقض وضو به سكر. سوم- بطلان نماز به آن. | |||
چهارم- وجوب قضاى نمازى كه در حالت سكر ادا شده باشد. پنجم- بطلان طهارت در حين عدم تعقل. پس نوم و اغما و جنون در اين حكم داخل باشند. ششم- آنكه عدم تعقل، مبطل نماز است. هفتم- آنكه جنابت، ناقض وضو است. هشتم- جنابت مبطل نماز است. نهم- جنابت موجب غسل است. دهم- تيمم رفع جنابت نمىكند بلكه مبيح نماز است. يازدهم- احترام مساجد. دوازدهم- منع سكران و شبيه او از دخول در مساجد. | |||
سيزدهم- منع جنب از استقرار در آن. چهاردهم- تسويغ اجتياز در آن. | |||
پانزدهم- غسل، رافع حكم جنابت است. شانزدهم- عدم احتياج غسل به وضو لقوله: «حَتَّى تَغْتَسِلُوا» و الّا لازم آيد بعضى از غايت، غايت باشد و اين باطل است. هفدهم- تسويغ تيمم. هيجدهم- تيمم، بدل هر يك از وضو و غسل است. نوزدهم- اباحه آن در حال مرض، هر كسى را كه متضرر شود به استعمال آن. بيستم- اباحه تيمم، يا به جهت عجز از استعمال آب، يا به | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 450 | |||
سبب خوف ضرر، و يا عدم آب. بيست و يكم- وجود آب، ناقض تيمم است. | |||
بيست و دوم- غايط، ناقض وضو و موجب آن. بيست و سوم- جنابت واقع شود به مجرد وطى، بدون انزال. بيست و چهارم- وجوب تيمم به خاك. | |||
بيست و پنجم- جواز تيمم بر حجر صلب به جهت صدق اسم صعيد بر آن. | |||
بيست و ششم- وجوب طهارت صعيد. بيست و هفتم- وجوب اباحه آن. | |||
بيست و هشتم- وجوب مسح وجه و يدين. بيست و نهم- مراد به وجه، بعضى از آنست به جهت دلالت «باء» بر آن نزد كسى كه قائل است بر آن، و همچنين يدين به جهت عطف آن بر وجه. سىام- وجوب ابتدا به مسح وجه به جهت «فاء» تعقيب. سى و يكم- وجوب موالات اگر قائل شويم به آنكه امر براى فوريت است. و بدان كه به اتفاق، استعمال آب با ضرر تلف نفس، و با مرض و يا امتداد آن، موجب انتقال است به تيمم؛ و اگر نزد اين حال، وضو و غسل كند، صحيح نيست و موجب اثم مىباشد. | |||
طعن: يكى از طعنهاى وارده بر خليفه ثانى آنكه: در خبر است كه مردى نزد عمر آمد و گفت: شخصى كه جنب شود و آب نيابد چه كند؟ گفت: صبر كند تا آب بيابد و غسل نمايد و اگر نيابد نماز نكند! عمار ياسر آنجا حاضر بود، گفت: اى عمر ياد ندارى كه من و تو در سفرى بوديم و جنب شديم، تو نماز نكردى!! و من در خاك غلطيدم و نماز كردم؛ پس واقعه را به خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرديم، فرمود: كافى بود كه چنين كنى، پس دستها را بر زمين زد و به روى ماليد. ديگر باره به زمين زد و پشت دستها را مسح نمود و فرمود: بايد بعد از اين، بدين نوع تيمم كنى نه آنطور كه نمودى. «1» در صحيح مسلم و بخارى و ابى داود و نسابى و جامع الاصول از شفيق روايت كردهاند كه گفت: من با عبد اللّه مسعود و ابو موسى نشسته بوديم. | |||
ابو موسى گفت: اگر مردى جنب شود و يك ماه آب نيابد چه كند؟ ابن مسعود | |||
---- | |||
«1» مراجعه نمائيد به ترجمه الغدير، جلد 11، صفحه 159 به بعد. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 451 | |||
گفت: نماز نكند تا آب بيابد. ابو موسى گفت: چه مىكنى قول عمار را كه به عمر گفت: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا به حاجتى فرستاد، در راه جنب شدم و آب نيافتم، در خاك غلطيدم، پس حضرت فرمود: كافى بود كه چنين مىكردى: بعد دستها به زمين زد، پيشانى و پشت دستها مسح نمود. ابن مسعود گفت: مگر نديدى كه عمر قانع نشد به قول عمار. ابو موسى گفت: قول عمار را بگذار، آيه را چه مىكنى؟ عبد اللّه نتوانست جواب گويد. «1» ايضا در جامع الاصول از ابو داود روايت نموده كه: عبد الرحمن گفت: من نزد عمر بودم. | |||
مردى آمد گفت: ما در مكانى يك ماه يا دو ماه مىباشيم و آب نمىيابيم. عمر گفت: اگر من باشم نماز نمىكنم تا آب بيابم! عمار، سخن قبل را گفت. | |||
عمر گفت: اى عمار از خدا بترس! عمار گفت: اگر خواهى و اللّه اين حديث را نقل نخواهم كرد. گفت: ما تو را به گفته خودت وا مىگذاريم. «2» | |||
---- | |||
«1» مدرك ياد شده، صفحات 176- 177. | |||
«2» مدرك ياد شده، صفحه 160. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 452 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43) | |||
ترجمه | |||
اى كسانيكه ايمان آورديد نزديك نشويد نماز را با آنكه شما باشيد مستان تا آنكه بدانيد آنچه را ميگوئيد و نه در حال جنابت مگر عبور كنندگان در راه تا آنكه غسل كنيد و اگر باشيد بيماران يا در سفر يا آيد يكى از شما از مستراح يا مباشرت كرديد با زنان پس نيافتيد آبيرا پس قصد كنيد زمينى پاك را پس مسح كنيد بروىهاتان و دستهاتان همانا خدا باشد در گذرنده آمرزنده. | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 59 | |||
تفسير | |||
نزديك شدن بنماز يا بورود در آنست يا بورود در مقدمات آن و يكى از مقدمات متعارفه نماز مخصوصا در صدر اسلام ورود در مسجد بوده لذا خداوند نهى فرموده از ورود در نماز در حال مستى و كسالت خواب تا آنكه متوجه بالفاظ و معانى نماز باشند و بدانند در مقابل خداى خود ايستاده چه ثنا ميگويند و چه طلب مينمايند نه مانند عبد الرحمن بن عوف كه در شأن نزول اين آيه گفتهاند براى او بوده كه در حال مستى امامت نموده و در سوره مباركه حجر اعبد ما تعبدون قرائت كرده و نيز نهى فرموده است از ورود در مسجد با حال جنابت مگر بطور عبور تا وقتى كه غسل نمايند و پاك و پاكيزه وارد مسجد شوند و نزول اين آيه قبل از تحريم شراب بوده و الا خطاب اهل ايمان با آنكه از وظائف اوليّه آنها اجتناب از خمر است بعدم ورود در نماز با حال مستى حسنى ندارد و شايد باين ملاحظه در بعضى روايات نسبت نسخ باين آيه داده شده است يعنى حسن خطاب آن مرفوع است بآيه تحريم خمر و الا معلوم است كه نماز در حال مستى بلكه بدون حضور قلب سزاوار نيست و بهمين ملاحظه در بعضى از روايات سكارى بسكر نوم تفسير شده يعنى حسن خطاب آن مخصوص بسكر نوم و ساير موانع حضور قلب است و در بعضى از روايات نسبت تعميم بآيه داده شده است و الا موجبى از براى نسخ و تخصيص نيست و آيه شامل است هر چه را موجب عدم توجه بالفاظ و معانى نماز شود چنانچه از غايت حكم كه در قوه تعليل است استفاده ميشود و در علل و عياشى از حضرت باقر (ع) و قمى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه حائض و جنب داخل مسجد نميشوند مگر بطور عبور چونكه خداوند فرموده و لا جنبا الا عابرى سبيل و اگر بملاحظه اين روايت نبود احتمالات ديگرى در اطراف معنى آيه ميرفت كه با وجود اين حاجت بذكر آنها نيست و هرگاه شخص مريض باشد يا مسافر يا از غائط كه در لغت بمعنى مكان پست است كه معمولا براى قضاء حاجت و در مرئى و منظر نبودن آنجا ميرفتند معاودت نموده باشد كه كنايه از محدث بودن است يا لمس نموده باشد زنان را كه كنايه از جماع است چنانچه در مجمع از امير المؤمنين (ع) و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده و نيز در كافى نقل شده است كه خداوند بملاحظه حيا اين تعبير را فرموده و الا مقصود مباشرت زنان است حقير عرض ميكنم اين از تعبيرات متعارفه است چنانچه در فارسى هم ميگويند دستش بزن رسيده در هر حال در اين چهار مورد اگر نيافتند آبرا يا بواسطه نبودن آب در خارج | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 60 | |||
يا بواسطه منع خداوند از استعمال آن چون مضر است پس بايد قصد كنند زمين پاكى را و مسح نمايند رويها و دستهاى خودشان را چنانچه در معانى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه صعيد موضع مرتفع است و طيب موضعى است كه آب از آن سرازير ميشود كه شايد باين بيان خواستهاند بفرمايند زمين گودى را كه مظنه نجاست باشد اختيار ننمائيد و بايد دو دست را بزمين بزنند و پيشانى و پشت دستهاشان را مسح نمايند و مسح تمام صورت و دو دست لازم نيست چنانچه از لفظ با كه براى تبعيض است استفاده ميشود و در بعضى روايات اشاره بآن شده است و تحقيق كيفيت تيمم و بيان شرائط آن از وظائف فقيه است و از شان مفسر خارج است و بايد بكتب فقهيه يا رسائل عمليه مراجعه شود و چون خداوند اهل عفو و مغفرت است آسان نموده است تكليف را بر بندگان خود و خاك را بدل آب طهور قرار داده تا امر بر آنها سهل باشد و بمعصيت و ضرر و حرج و مشقت مبتلا نشوند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنتُم سُكاري حَتّي تَعلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّي تَغتَسِلُوا وَ إِن كُنتُم مَرضي أَو عَلي سَفَرٍ أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ أَو لامَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامسَحُوا بِوُجُوهِكُم وَ أَيدِيكُم إِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43) | |||
اي كساني که ايمان آورديد نزديك نماز نرويد در حالتي که مست هستيد تا زماني که بدانيد آنچه ميگوييد و در حال جنابت تا غسل نكنيد نرويد مگر بعبور در راه و اگر مريض هستيد يا در مسافرت هستيد يا حدث غائط آوردهايد يا با زنها تماس گرفتهايد پس آب براي غسل و وضو نيافتيد پس تيمم كنيد با زمين پاك و صورت و دستها را مسح كنيد محققا خداوند عفو كننده و آمرزنده است. | |||
كلام در اينکه آيه در چند مقام واقع ميشود: | |||
(مقام اول) | |||
بعضي گفتند مراد از صلوة در اينکه آيه مسجد است بقرينه إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ زيرا عبور در مسجد بر شخص جنب جائز است اما مكث حرام است. | |||
جلد 5 - صفحه 88 | |||
و گفتند اطلاق صلوة بر مسجد مانعي ندارد چنانچه در آيه شريفه است لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ الاية حج آيه 40، لكن اينکه كلام فاسد است زيرا در آيه حج بعد از ذكر (صلوات) (مساجد) ذكر فرموده، و اگر مراد از صلوات، مساجد باشد تكرار لازم ميآيد بلكه عطف دليل بر مغايرت است، پس مراد نمازها است و هدم نماز از بين بردن آنست. و اما قرينه (عابري سبيل) هم تمام نيست چنانچه بيانش در مقام سوم بيايد، پس مراد نفس نماز است. | |||
(مقام دوم) | |||
بعضي گفتند مراد از (سكاري) سكر نوم است، اينهم تمام نيست زيرا اگر سكر نوم باشد بايد نهي را حمل بر كراهت نمود و اينکه خلاف ظاهر بلكه نص آيه است صدرا و ذيلا، پس مراد سكر خمر است و در حال مستي نماز باطل است. | |||
و بعضي توهم كردند که اينکه آيه دلالت بر جواز شرب خمر ميكند و لذا ملتزم بنسخ شدند بآيه إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ الاية و اينکه هم باطل است اولا هيچ دلالتي بر جواز شرب ندارد بلكه منع صلوة است در حال سكر و ثانيا حرمت شرب خمر در تمام شرايع بوده چيزي نيست که در زماني حلال بشود سپس حرام گردد و سكر خود يكي از احداث است چنانچه در عروة الوثقي ميفرمايد (الخامس كلما ازال العقل مثل الاغماء و السكر و الجنون و دون مثل البهت). و اما ساير احداث: 1- بول 2- غائط 3- ريح با صدا و بيصدا 4- نوم 5- استحاضه قليله 6- احداث كبار مثل: جنابت، حيض، نفاس، مس ميت علي الاحوط و بالجمله هر چه موجب غسل ميشود حتي استحاضه متوسطه و كثيره ناقض وضوء است و لو موجب وضوء نشود مثل جنابت. | |||
(مقام سوم) | |||
در كلمه وَ لا جُنُباً إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ (وَ لا جُنُباً) عطف به (أَنتُم سُكاري) است | |||
جلد 5 - صفحه 89 | |||
يعني لا تقربوا الصلاة في حال الجنابة (حَتَّي تَغتَسِلُوا) فقط اشكال در استثناء است در جمله إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ اخبار بسيار داريم که مراد عبور در مساجد است و اينکه مناسب با مستثني منه نيست و آنچه بنظر ميرسد و اللّه العالم اينكه جمله لا تَقرَبُوا الصَّلاةَ و لو بضميمه اخبار از براي او دو دلالت است يكي مطابقي يعني لا تصلوا و يكي التزامي که دخول در مساجد باشد بعنايت اينكه دخول در مساجد هم قرب بصلاة است و استثناء باين معنا است چون نفس صلوة عبور ندارد و حمل آن بر مسافري که دست رس بغسل ندارد خلاف ظاهر است چون در خود آيه بيان آن را ميفرمايد و موجب تكرار ميشود و باين بيان ممكن است جمع بين ظاهر آيه و اخبار وارده در تفسير آن نمود. | |||
(مقام چهارم) | |||
در جمله وَ إِن كُنتُم مَرضي أَو عَلي سَفَرٍ أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ أَو لامَستُمُ النِّساءَ توهم نشود که ترديد در اينکه چهار جمله که هر يك آنها موجب تيمم باشد بلكه ترديد در دو جمله است و هر جمله مردد بين دو جمله، باين معني که اگر شما مريض هستيد يا مسافر و هر كدام يا محدث بحدث اصغر يا حدث اكبر و جمله أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ مثال حدث اصغر است و شامل جميع احداث صغار مثل بول و ريح و نوم و سكر و استحاضه قليله و بيهوشي و نحوها ميشود که اينها موجب وضوء است، و جمله أَو لامَستُمُ النِّساءَ که كنايه از جماع است مثال حدث اكبر است که موجب غسل ميشود شامل جميع احداث كبار ميشود مثل خروج مني و حيض و نفاس و استحاضه متوسطه و كثيره و مس ميت و نحوها. | |||
و جمله فَلَم تَجِدُوا ماءً اعم است از عدم و جدان حقيقة يا شرعا باين معني که وضوء و غسل ممنوع باشد شرعا مثل اينكه آب بجميع اقسامش موجب ضرر شود چه ضرر بدني يا عرضي يا مالي يا مورث حرج گردد يا ضيق وقت و ساير مسوغات | |||
جلد 5 - صفحه 90 | |||
تيمم که وضوء و غسل ممنوع است شرعا يا مرخص در ترك است. | |||
و جمله فَتَيَمَّمُوا اعم است از تيمم بدل از وضوء يا بدل از غسل بلكه بسا دو تيمم لازم است يكي بدل از وضوء و يكي بدل از غسل. | |||
و جمله صَعِيداً طَيِّباً مراد از صعيد بعضي گفتند تراب خالص و بعضي مطلق وجه الارض و دوم اظهر است، و مراد از طيب پاك باشد که اگر نجس باشد تيمم بر آن صحيح نيست، و دليل اينكه مطلق وجه الارض است علاوه بر اينكه قول اكثر لغويين است حتي اينكه بعضي گفتند (لا اعلم فيه خلافا بين اهل اللغة) و كساني که تفسير بر تراب خالص كردند بيان اظهر مصاديق است، نبوي معروف بين العامة و الخاصة | |||
جعلت لي الارض مسجدا و طهورا | |||
پس آنچه بر او از زمين سجده جايز است بر او هم تيمم جائز است و همين نبوي دليل است بر اينكه تيمم رافع حدث است چون تعبير بطهور فرموده فَامسَحُوا بِوُجُوهِكُم كلمه باء در وجوهكم دليل است بر اينكه تمام وجه لازم نيست و الا ميفرمود فامسحوا وجوهكم چنانچه در باب وضوء فرموده فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم و آن مقدار از وجه که بايد مسح شود در اخبار و فتاوي معين شده از رستنگاه موي سر تا زير ابرو است از طرف عرض و بين الجبينين از طرف طول بتمام كف دستها. | |||
و ايديكم عطف بر وجوهكم است مدخول باء، يعني بعضي دستها و آنچه معين شده از بند دست تا سر انگشتان و مراد پشت دستها هر كدام بكف ديگري إِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً تكليف شاق و مشكل بر شما قرار نداده که ايجاب وضوء و غسل نمايد در هر حال چنانچه در سوره مائده آيه 6 تصريح ميفرمايد بعد از بيان حكم تيمم در بدل از وضوء و غسل ما يُرِيدُ اللّهُ لِيَجعَلَ عَلَيكُم مِن حَرَجٍ وَ لكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُم و اينکه آيه هم دليل است بر اينكه تيمم مطهر است و رافع حديث نه مجرد مبيح صلوة. | |||
جلد 5 - صفحه 91 | |||
و اشكال به اينكه اگر رافع باشد پس چرا بعد از و جدان ماء غسل و وضوء لازم است. جواب رافعيت آن ما دام فقدان الماء است پس از و جدان ديگر اثري ندارد بعين مثل نائب الحكومه و نائب رئيس است مادامي که حكومت و رئيس نيستند آنها فرمان فرما هستند اما بعد از و جدان ديگر اثري ندارند، و همچنين نائب الامام ما دام بقاء نيابته. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۲
ترجمه
النساء ٤٢ | آیه ٤٣ | النساء ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنتُمْ سُکَارَی»: در حال مستی نماز نخوانید. این فرمان، مقدّمه تحریم میخوارگی بود و سپس برابر سوره بقره آیه و سوره مائده آیههای و به طور قطعی حکم تحریم شرف نزول یافت. معنی دیگر «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ»، این است که لا تَقْرَبُوا مَواضِعَ الصَّلاةِ. یعنی: به مساجد نروید. «سُکَارَی»: جمع سَکْران، مستان. «وَ لا جُنُباً إِلاّ عَابِرِی سَبِیلٍ»: در حالی که جنب هستید به مساجد نروید مگر این که از آنجا عبور کنید. در حالی که جنب هستید نماز نخوانید مگر مسافر باشید. «مَرْضَی»: جمع مریض، بیماران. «الْغَآئِطِ»: زمین گود. مراد پیشاب و قضای حاجت است. «لامَسْتُمْ»: آمیزش جنسی کردید. لمس نمودید. «صَعِیداً»: سطح زمین. زمین. خاک. مفعولٌبه (تیمّموا) است یا منصوب به نزع خافض است. یعنی فَتیمّموا بِصَِعیدٍ. «عَفُوّاً»: بسیار عفوکننده. بسیار زداینده گناهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا... (۲) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا... (۲)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا... (۲۱) إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ... (۱) وَ قَالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى... (۳) يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ... (۲) وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ مِنْ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا... (۱) وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ... (۱) وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ کِتَاباً... (۳) وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ... (۱) فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ... (۱) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا... (۱) (۱)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: در سبب نزول آيه، ابراهيم چنين گويد: درباره قومى از صحابه نازل گرديد كه داراى خستگى زيادى بودند.
عائشة گويد: درباره عده اى نازل شده كه آب نمى يافتند.[۳][۴][۵]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً «43»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد، تا آنكه بدانيد چه مىگوييد. و نيز در حال جنابت نزديك (مكان) نماز، (مسجد) نشويد، مگر به طور عبورى (و بىتوقّف) تا اينكه غسل كنيد. و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا يكى
«1». انعام، 23.
جلد 2 - صفحه 74
از شما از جاى گودى (كنايه از قضاى حاجت) آمد، يا تماسى (و آميزش جنسى) با زنان داشتيد و (در اين موارد) آب نيافتيد، پس بر زمين (و خاك) پاك و دلپسندى تيمّم كنيد، (دو كف دست بر خاك زنيد) آنگاه صورت و دستهايتان را مسح كنيد، همانا خداوند، بخشنده و آمرزنده است.
نکته ها
چون تحريم شراب، در صدر اسلام به صورت تدريجى انجام گرفت. ابتدا شراب به عنوان نوشابه نامطلوب معرّفى شد؛ «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «1» سپس اين آيه نازل شد «2» ونماز در حال مستى را نهى كرد، آنگاه زيان آن را بيش از منافعش دانست، «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» «3» سپس از مصرف آن به عنوان عنصرى پليد و شيطانى نهى شد.
إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ «4»
در روايات آمده كه از نماز خواندن در حالت خواب آلودگى و كسالت و سنگينى پرهيز كنيد. «5»
آيات ديگر نيز نماز خواندن از روى كسالت را از نشانههاى منافقان دانسته است. «6»
«غائط» يعنى مكان گود. چون در قديم گودالهايى براى قضاى حاجت فراهم مىكردند، غائط كنايه از رفتن براى تخلّى است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «صَعيد»، موضع بلندى است كه آب از آنجا جارى شود. «7»
امام صادق عليه السلام فرمود: مقصود از «لامَسْتُمُ» جماع و آميزش جنسى است، ولى خداوند ستّار است و ستر را دوست دارد. «8»
«1». نحل، 67.
«2». تفسير عيّاشى.
«3». بقره، 219.
«4». مائده، 90.
«5». كافى، ج 3، ص 371.
«6». نساء، 142 و توبه، 54.
«7». بحار، ج 76، ص 347.
«8». وسائل، ج 20، ص 133.
جلد 2 - صفحه 75
پیام ها
1- مقام نماز به حدى رفيع است كه شرابخوار نبايد به آن نزديك شود. «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى»
2- در نماز، تنها اذكار وحركات كافى نيست، توجّه وشعور لازم است. حَتَّى تَعْلَمُوا ...
3- عبادات ناآگاهانه، از ارزش بالا برخورددار نيست، گرچه تكليف را ساقط مىكند. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»
4- در مسجد، نبايد با حالت جنابت وارد شد. وَ لا جُنُباً ...
5- در غسل، شستن تمام بدن لازم است. چون در آيه نام عضو خاصّى برده نشده است. «تَغْتَسِلُوا»
6- احتمال خطر وضرر، يا تكليف را از انسان برمىدارد و يا سبب تخفيف تكليف مىشود. وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى ... فَتَيَمَّمُوا
7- در تعبيرات و گفتار، بايد ادب را رعايت كرد. «مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» (تعبير برگشت از گودى براى قضاى حاجت و لمس زنان، كنايه از آميزش جنسى است. «1»)
8- احكام خدا، ترخيص دارد ولى تعطيل ندارد. اگر آب نبود، بايد تيمم كرد.
«فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا»
9- شرط ارتباط با خدا از طريق نماز، طهارت و پاكى است، وضو يا تيمّم.
«فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا»
10- تخفيف احكام، نمودى از رحمت و مغفرت الهى است. فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا ... عَفُوًّا غَفُوراً
«1». تهذيبالاحكام، ج 1، ص 22.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 76
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43)
چون حق تعالى در آيه سابقه امر بندگان نمود به عبادت، در عقب آن ذكر اكبر عبادات را فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى: نزديك نماز مشويد، يعنى نماز را منمائيد در حالتى كه مستان بوده باشيد از خمر و ساير مسكرات، يعنى نمازى كه مأمور به و مفروض است، قيام نمائيد به آن در حين عدم سكر و مستى.
شأن نزول: آوردهاند كه روزى جمعى از صحابه در خانه عبد الرحمن عوف به شرب خمر مشغول بودند و در حين مستى، صداى اذان شام به استماع آنها رسيد. به نماز برخاستند. امام ايشان كه عبد الرحمن بود، از غايت سكر در سوره كافرون حرف «لا» را كه در چهار موضع آن مىباشد، حذف نمود. آيه شريفه نازل شد كه در وقت غلبه مستى، به نماز نزديك مشويد، حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ: تا وقتى كه بدانيد آنچه را كه مىگوئيد و مىخوانيد در نماز.
تبصره: ابن عبّاس و سعيد بن جبير و مجاهد و ابن زيد گفتهاند: اگرچه ظاهر آيه نهى است از نماز در حالت سكر، اما مراد نهى است از شرب خمر كه نزد سكر آن نماز درست نباشد. پس گوئيا چنين فرموده: لا تشربوا الخمر فتسكروا
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 447
فيمنعكم من الصّلوة. چنانكه در جاى ديگر فرمايد: إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. ابن مسعود و سعيد بن المسيب و ضحاك گفتهاند: مراد مواضع صلوات است: اى: لا تقربوا المساجد للصلاة و غيرها.
تحقيق: محققان فرمودهاند خطاب به قواى روحانيه است كه رقم ايمان شهودى بر صفحه جان دارند، يعنى نزديك مشويد به نماز قربت، در مسجد جامع دل، در وقتى كه مست باشيد از سكر غفلت و بيهوشى شهوت، تا زمانى كه از مستى هوى و هوس هشيار شده، دانيد كه چه مىگوئيد و ملتفت شويد با كه تكلم كنيد، كه: المصلّى يناجى ربّه، و حديث: لا صلاة الّا بحضور القلب. «1» شاهد اين است.
وَ لا جُنُباً: و نيز نزديك نماز مشويد در حالتى كه جنب باشيد و محتاجيد به غسل نمودن، إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ: مگر روندگان راه، يعنى مسافر باشيد و با شما آب نباشد كه در آن وقت، به تيمم نماز را توانيد كرد. يا در هيچ حالى از احوال، نماز را مگذاريد وقتى كه جنب باشيد، مگر در سفر، كه چون آب نيابيد، تيمم كرده به نماز مشغول شويد. و شاهد اين است، تعقيب آن به ذكر تيمم. و در اين، دليل است كه تيمم رفع حدث نمىكند. حَتَّى تَغْتَسِلُوا: غايت نهى است از فرمان به صلاة در حال جنابت، يعنى به وقت جنابت نزديك نماز مشويد تا آنكه غسل كنيد، مگر وقت فقدان آب در سفر كه تيمم كنيد. غرض از آن، عدم قدرت است بر استعمال آب، مطلقا، چه در سفر و چه در حضر، ولى چون آيه در بعض اسفار نازل شده، لذا فرموده: عابِرِي سَبِيلٍ.
در مجمع فرمايد: مراد مواضع صلوات است از مساجد، يعنى با جنابت در مساجد ميائيد، مگر در حالت اجتياز و گذر كردن، كه از يك در داخل، و از در ديگر خارج شويد. و اين قول «جابر» و «حسن» و «عطا» و «زهرى» و
«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 30- 31.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 448
«ابراهيم» و مروى از ابى جعفر عليه السّلام مىباشد. و اين قول اقوى مىباشد، زيرا حق تعالى حكم جنب را در حين فقدان آب، در آيه بعد فرموده:
پس اگر «عابِرِي سَبِيلٍ» به اين معنى باشد، تكرار لازم آيد. پس مراد آيه، حكم جنب است در دخول مساجد؛ و مراد به آيه ثانيه، بيان حكم در صلاة است. و به اتفاق اماميه، مسجدين از اين حكم مستثنىاند، يعنى جنب را در آن ورود جايز نيست.
وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى: و اگر باشيد در وقت جنابت، مريض و بيمار، كه در آن خوف استعمال آب باشد. چه در اين صورت، واجد آب حكم فاقد آن دارد.
يا مراد مرضى كه مانع وصول آب باشد. أَوْ عَلى سَفَرٍ: يا باشيد در جناح سفر، يعنى در سفر آب نيابيد، أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ: يا بيايد يكى از شما را از محل پستى كه مىرود در آنجا براى قضاء حاجت، يعنى بول و غايط و حدث نمايد. و اين از قبيل تسميه محل است به اسم حال، كه خداوند به حسن تعبير بيان فرموده: أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ: يا آنكه مس كنيد زنان را. كنايه است از جماع كه غيبوبت حشفه است، و اين قول مروى از امير المؤمنين عليه السّلام و ابن عباس و قتاده و مجاهد و مجمع عليه اماميه است. و نزد بو حنيفه و جبائى و شافعى، مراد، لمس به يد و غير آنست. و قول اول حق است كه جماع باشد.
فَلَمْ تَجِدُوا ماءً: پس در اين صور اربعه كه نيابيد آب را، يعنى متمكن نباشيد بر استعمال آب، زيرا ممنوع عنه در حكم مفقود است؛ تكليف شما چنين باشد كه: فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً: پس تيمم كنيد ظاهر زمين طاهر را، اعم از آنكه خاك باشد يا سنگ، فَامْسَحُوا: پس مسح نمائيد به باطن هر دو دست كه بر زمين زدهايد، بِوُجُوهِكُمْ: روى خود را، يعنى جبهه و حاجبين و جبينين را تا طرف انف اسفل، وَ أَيْدِيكُمْ: و دستهاى خود را از زند تا سر انگشتان، به ترتيب معيّنه. إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا: بدرستى كه خداى تعالى هست عفو كننده از شما، و تخفيف دهنده تكاليف از شما، غَفُوراً: آمرزنده است مر كسانى را كه تيمم كنند، و به جهت كثرت عفو و مرحمت اوست كه امر را آسان نمود بر شما به
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 449
رخصت در تيمم، و تشديد تكاليف نفرمود بر شما مانند يهود.
در كنز العرفان آورده كه: نزد اصحاب ما آنست كه هرگاه آب يافت نشود، واجب است طلب آب، در زمين خزنه (سخت) به حد يك تير پرتاب شده، و در زمين سهله (آسان) به اندازه دو تير پرتاب شده از چهار جانب، تا عدم وجه آن آب متحقق شود. و واجب است كه يكبار دست بر زمين زنند براى تيمم بدل از وضو، و دو دفعه براى تيمم بدل از غسل: يكى از براى مسح وجه، و دوم براى مسح يدين. و ابو حنيفه و شافعى دو ضربت واجب مىدانند در هر دو. و علماء اماميه بر آنند كه به ضرب اول، پيشانى و يدين را مسح نمايد، و در ضرب دوم اكتفا به پشت دست كند؛ و اين قول موافق با احتياط مىباشد. و نزد شافعى مراد به وجه، همه وجه و به يدين، از اصابع تا مرفق است؛ لكن خاصه، تكذيب آن نمودهاند.
تنبيه: بدان كه در آيه، احكام كثيره است: اول- تحريم سكر به جهت آنكه منافى واجبى است. دوم- نقض وضو به سكر. سوم- بطلان نماز به آن.
چهارم- وجوب قضاى نمازى كه در حالت سكر ادا شده باشد. پنجم- بطلان طهارت در حين عدم تعقل. پس نوم و اغما و جنون در اين حكم داخل باشند. ششم- آنكه عدم تعقل، مبطل نماز است. هفتم- آنكه جنابت، ناقض وضو است. هشتم- جنابت مبطل نماز است. نهم- جنابت موجب غسل است. دهم- تيمم رفع جنابت نمىكند بلكه مبيح نماز است. يازدهم- احترام مساجد. دوازدهم- منع سكران و شبيه او از دخول در مساجد.
سيزدهم- منع جنب از استقرار در آن. چهاردهم- تسويغ اجتياز در آن.
پانزدهم- غسل، رافع حكم جنابت است. شانزدهم- عدم احتياج غسل به وضو لقوله: «حَتَّى تَغْتَسِلُوا» و الّا لازم آيد بعضى از غايت، غايت باشد و اين باطل است. هفدهم- تسويغ تيمم. هيجدهم- تيمم، بدل هر يك از وضو و غسل است. نوزدهم- اباحه آن در حال مرض، هر كسى را كه متضرر شود به استعمال آن. بيستم- اباحه تيمم، يا به جهت عجز از استعمال آب، يا به
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 450
سبب خوف ضرر، و يا عدم آب. بيست و يكم- وجود آب، ناقض تيمم است.
بيست و دوم- غايط، ناقض وضو و موجب آن. بيست و سوم- جنابت واقع شود به مجرد وطى، بدون انزال. بيست و چهارم- وجوب تيمم به خاك.
بيست و پنجم- جواز تيمم بر حجر صلب به جهت صدق اسم صعيد بر آن.
بيست و ششم- وجوب طهارت صعيد. بيست و هفتم- وجوب اباحه آن.
بيست و هشتم- وجوب مسح وجه و يدين. بيست و نهم- مراد به وجه، بعضى از آنست به جهت دلالت «باء» بر آن نزد كسى كه قائل است بر آن، و همچنين يدين به جهت عطف آن بر وجه. سىام- وجوب ابتدا به مسح وجه به جهت «فاء» تعقيب. سى و يكم- وجوب موالات اگر قائل شويم به آنكه امر براى فوريت است. و بدان كه به اتفاق، استعمال آب با ضرر تلف نفس، و با مرض و يا امتداد آن، موجب انتقال است به تيمم؛ و اگر نزد اين حال، وضو و غسل كند، صحيح نيست و موجب اثم مىباشد.
طعن: يكى از طعنهاى وارده بر خليفه ثانى آنكه: در خبر است كه مردى نزد عمر آمد و گفت: شخصى كه جنب شود و آب نيابد چه كند؟ گفت: صبر كند تا آب بيابد و غسل نمايد و اگر نيابد نماز نكند! عمار ياسر آنجا حاضر بود، گفت: اى عمر ياد ندارى كه من و تو در سفرى بوديم و جنب شديم، تو نماز نكردى!! و من در خاك غلطيدم و نماز كردم؛ پس واقعه را به خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرديم، فرمود: كافى بود كه چنين كنى، پس دستها را بر زمين زد و به روى ماليد. ديگر باره به زمين زد و پشت دستها را مسح نمود و فرمود: بايد بعد از اين، بدين نوع تيمم كنى نه آنطور كه نمودى. «1» در صحيح مسلم و بخارى و ابى داود و نسابى و جامع الاصول از شفيق روايت كردهاند كه گفت: من با عبد اللّه مسعود و ابو موسى نشسته بوديم.
ابو موسى گفت: اگر مردى جنب شود و يك ماه آب نيابد چه كند؟ ابن مسعود
«1» مراجعه نمائيد به ترجمه الغدير، جلد 11، صفحه 159 به بعد.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 451
گفت: نماز نكند تا آب بيابد. ابو موسى گفت: چه مىكنى قول عمار را كه به عمر گفت: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مرا به حاجتى فرستاد، در راه جنب شدم و آب نيافتم، در خاك غلطيدم، پس حضرت فرمود: كافى بود كه چنين مىكردى: بعد دستها به زمين زد، پيشانى و پشت دستها مسح نمود. ابن مسعود گفت: مگر نديدى كه عمر قانع نشد به قول عمار. ابو موسى گفت: قول عمار را بگذار، آيه را چه مىكنى؟ عبد اللّه نتوانست جواب گويد. «1» ايضا در جامع الاصول از ابو داود روايت نموده كه: عبد الرحمن گفت: من نزد عمر بودم.
مردى آمد گفت: ما در مكانى يك ماه يا دو ماه مىباشيم و آب نمىيابيم. عمر گفت: اگر من باشم نماز نمىكنم تا آب بيابم! عمار، سخن قبل را گفت.
عمر گفت: اى عمار از خدا بترس! عمار گفت: اگر خواهى و اللّه اين حديث را نقل نخواهم كرد. گفت: ما تو را به گفته خودت وا مىگذاريم. «2»
«1» مدرك ياد شده، صفحات 176- 177.
«2» مدرك ياد شده، صفحه 160.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 452
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نزديك نشويد نماز را با آنكه شما باشيد مستان تا آنكه بدانيد آنچه را ميگوئيد و نه در حال جنابت مگر عبور كنندگان در راه تا آنكه غسل كنيد و اگر باشيد بيماران يا در سفر يا آيد يكى از شما از مستراح يا مباشرت كرديد با زنان پس نيافتيد آبيرا پس قصد كنيد زمينى پاك را پس مسح كنيد بروىهاتان و دستهاتان همانا خدا باشد در گذرنده آمرزنده.
جلد 2 صفحه 59
تفسير
نزديك شدن بنماز يا بورود در آنست يا بورود در مقدمات آن و يكى از مقدمات متعارفه نماز مخصوصا در صدر اسلام ورود در مسجد بوده لذا خداوند نهى فرموده از ورود در نماز در حال مستى و كسالت خواب تا آنكه متوجه بالفاظ و معانى نماز باشند و بدانند در مقابل خداى خود ايستاده چه ثنا ميگويند و چه طلب مينمايند نه مانند عبد الرحمن بن عوف كه در شأن نزول اين آيه گفتهاند براى او بوده كه در حال مستى امامت نموده و در سوره مباركه حجر اعبد ما تعبدون قرائت كرده و نيز نهى فرموده است از ورود در مسجد با حال جنابت مگر بطور عبور تا وقتى كه غسل نمايند و پاك و پاكيزه وارد مسجد شوند و نزول اين آيه قبل از تحريم شراب بوده و الا خطاب اهل ايمان با آنكه از وظائف اوليّه آنها اجتناب از خمر است بعدم ورود در نماز با حال مستى حسنى ندارد و شايد باين ملاحظه در بعضى روايات نسبت نسخ باين آيه داده شده است يعنى حسن خطاب آن مرفوع است بآيه تحريم خمر و الا معلوم است كه نماز در حال مستى بلكه بدون حضور قلب سزاوار نيست و بهمين ملاحظه در بعضى از روايات سكارى بسكر نوم تفسير شده يعنى حسن خطاب آن مخصوص بسكر نوم و ساير موانع حضور قلب است و در بعضى از روايات نسبت تعميم بآيه داده شده است و الا موجبى از براى نسخ و تخصيص نيست و آيه شامل است هر چه را موجب عدم توجه بالفاظ و معانى نماز شود چنانچه از غايت حكم كه در قوه تعليل است استفاده ميشود و در علل و عياشى از حضرت باقر (ع) و قمى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه حائض و جنب داخل مسجد نميشوند مگر بطور عبور چونكه خداوند فرموده و لا جنبا الا عابرى سبيل و اگر بملاحظه اين روايت نبود احتمالات ديگرى در اطراف معنى آيه ميرفت كه با وجود اين حاجت بذكر آنها نيست و هرگاه شخص مريض باشد يا مسافر يا از غائط كه در لغت بمعنى مكان پست است كه معمولا براى قضاء حاجت و در مرئى و منظر نبودن آنجا ميرفتند معاودت نموده باشد كه كنايه از محدث بودن است يا لمس نموده باشد زنان را كه كنايه از جماع است چنانچه در مجمع از امير المؤمنين (ع) و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده و نيز در كافى نقل شده است كه خداوند بملاحظه حيا اين تعبير را فرموده و الا مقصود مباشرت زنان است حقير عرض ميكنم اين از تعبيرات متعارفه است چنانچه در فارسى هم ميگويند دستش بزن رسيده در هر حال در اين چهار مورد اگر نيافتند آبرا يا بواسطه نبودن آب در خارج
جلد 2 صفحه 60
يا بواسطه منع خداوند از استعمال آن چون مضر است پس بايد قصد كنند زمين پاكى را و مسح نمايند رويها و دستهاى خودشان را چنانچه در معانى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه صعيد موضع مرتفع است و طيب موضعى است كه آب از آن سرازير ميشود كه شايد باين بيان خواستهاند بفرمايند زمين گودى را كه مظنه نجاست باشد اختيار ننمائيد و بايد دو دست را بزمين بزنند و پيشانى و پشت دستهاشان را مسح نمايند و مسح تمام صورت و دو دست لازم نيست چنانچه از لفظ با كه براى تبعيض است استفاده ميشود و در بعضى روايات اشاره بآن شده است و تحقيق كيفيت تيمم و بيان شرائط آن از وظائف فقيه است و از شان مفسر خارج است و بايد بكتب فقهيه يا رسائل عمليه مراجعه شود و چون خداوند اهل عفو و مغفرت است آسان نموده است تكليف را بر بندگان خود و خاك را بدل آب طهور قرار داده تا امر بر آنها سهل باشد و بمعصيت و ضرر و حرج و مشقت مبتلا نشوند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنتُم سُكاري حَتّي تَعلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّي تَغتَسِلُوا وَ إِن كُنتُم مَرضي أَو عَلي سَفَرٍ أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ أَو لامَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامسَحُوا بِوُجُوهِكُم وَ أَيدِيكُم إِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً (43)
اي كساني که ايمان آورديد نزديك نماز نرويد در حالتي که مست هستيد تا زماني که بدانيد آنچه ميگوييد و در حال جنابت تا غسل نكنيد نرويد مگر بعبور در راه و اگر مريض هستيد يا در مسافرت هستيد يا حدث غائط آوردهايد يا با زنها تماس گرفتهايد پس آب براي غسل و وضو نيافتيد پس تيمم كنيد با زمين پاك و صورت و دستها را مسح كنيد محققا خداوند عفو كننده و آمرزنده است.
كلام در اينکه آيه در چند مقام واقع ميشود:
(مقام اول)
بعضي گفتند مراد از صلوة در اينکه آيه مسجد است بقرينه إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ زيرا عبور در مسجد بر شخص جنب جائز است اما مكث حرام است.
جلد 5 - صفحه 88
و گفتند اطلاق صلوة بر مسجد مانعي ندارد چنانچه در آيه شريفه است لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ الاية حج آيه 40، لكن اينکه كلام فاسد است زيرا در آيه حج بعد از ذكر (صلوات) (مساجد) ذكر فرموده، و اگر مراد از صلوات، مساجد باشد تكرار لازم ميآيد بلكه عطف دليل بر مغايرت است، پس مراد نمازها است و هدم نماز از بين بردن آنست. و اما قرينه (عابري سبيل) هم تمام نيست چنانچه بيانش در مقام سوم بيايد، پس مراد نفس نماز است.
(مقام دوم)
بعضي گفتند مراد از (سكاري) سكر نوم است، اينهم تمام نيست زيرا اگر سكر نوم باشد بايد نهي را حمل بر كراهت نمود و اينکه خلاف ظاهر بلكه نص آيه است صدرا و ذيلا، پس مراد سكر خمر است و در حال مستي نماز باطل است.
و بعضي توهم كردند که اينکه آيه دلالت بر جواز شرب خمر ميكند و لذا ملتزم بنسخ شدند بآيه إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ الاية و اينکه هم باطل است اولا هيچ دلالتي بر جواز شرب ندارد بلكه منع صلوة است در حال سكر و ثانيا حرمت شرب خمر در تمام شرايع بوده چيزي نيست که در زماني حلال بشود سپس حرام گردد و سكر خود يكي از احداث است چنانچه در عروة الوثقي ميفرمايد (الخامس كلما ازال العقل مثل الاغماء و السكر و الجنون و دون مثل البهت). و اما ساير احداث: 1- بول 2- غائط 3- ريح با صدا و بيصدا 4- نوم 5- استحاضه قليله 6- احداث كبار مثل: جنابت، حيض، نفاس، مس ميت علي الاحوط و بالجمله هر چه موجب غسل ميشود حتي استحاضه متوسطه و كثيره ناقض وضوء است و لو موجب وضوء نشود مثل جنابت.
(مقام سوم)
در كلمه وَ لا جُنُباً إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ (وَ لا جُنُباً) عطف به (أَنتُم سُكاري) است
جلد 5 - صفحه 89
يعني لا تقربوا الصلاة في حال الجنابة (حَتَّي تَغتَسِلُوا) فقط اشكال در استثناء است در جمله إِلّا عابِرِي سَبِيلٍ اخبار بسيار داريم که مراد عبور در مساجد است و اينکه مناسب با مستثني منه نيست و آنچه بنظر ميرسد و اللّه العالم اينكه جمله لا تَقرَبُوا الصَّلاةَ و لو بضميمه اخبار از براي او دو دلالت است يكي مطابقي يعني لا تصلوا و يكي التزامي که دخول در مساجد باشد بعنايت اينكه دخول در مساجد هم قرب بصلاة است و استثناء باين معنا است چون نفس صلوة عبور ندارد و حمل آن بر مسافري که دست رس بغسل ندارد خلاف ظاهر است چون در خود آيه بيان آن را ميفرمايد و موجب تكرار ميشود و باين بيان ممكن است جمع بين ظاهر آيه و اخبار وارده در تفسير آن نمود.
(مقام چهارم)
در جمله وَ إِن كُنتُم مَرضي أَو عَلي سَفَرٍ أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ أَو لامَستُمُ النِّساءَ توهم نشود که ترديد در اينکه چهار جمله که هر يك آنها موجب تيمم باشد بلكه ترديد در دو جمله است و هر جمله مردد بين دو جمله، باين معني که اگر شما مريض هستيد يا مسافر و هر كدام يا محدث بحدث اصغر يا حدث اكبر و جمله أَو جاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ مثال حدث اصغر است و شامل جميع احداث صغار مثل بول و ريح و نوم و سكر و استحاضه قليله و بيهوشي و نحوها ميشود که اينها موجب وضوء است، و جمله أَو لامَستُمُ النِّساءَ که كنايه از جماع است مثال حدث اكبر است که موجب غسل ميشود شامل جميع احداث كبار ميشود مثل خروج مني و حيض و نفاس و استحاضه متوسطه و كثيره و مس ميت و نحوها.
و جمله فَلَم تَجِدُوا ماءً اعم است از عدم و جدان حقيقة يا شرعا باين معني که وضوء و غسل ممنوع باشد شرعا مثل اينكه آب بجميع اقسامش موجب ضرر شود چه ضرر بدني يا عرضي يا مالي يا مورث حرج گردد يا ضيق وقت و ساير مسوغات
جلد 5 - صفحه 90
تيمم که وضوء و غسل ممنوع است شرعا يا مرخص در ترك است.
و جمله فَتَيَمَّمُوا اعم است از تيمم بدل از وضوء يا بدل از غسل بلكه بسا دو تيمم لازم است يكي بدل از وضوء و يكي بدل از غسل.
و جمله صَعِيداً طَيِّباً مراد از صعيد بعضي گفتند تراب خالص و بعضي مطلق وجه الارض و دوم اظهر است، و مراد از طيب پاك باشد که اگر نجس باشد تيمم بر آن صحيح نيست، و دليل اينكه مطلق وجه الارض است علاوه بر اينكه قول اكثر لغويين است حتي اينكه بعضي گفتند (لا اعلم فيه خلافا بين اهل اللغة) و كساني که تفسير بر تراب خالص كردند بيان اظهر مصاديق است، نبوي معروف بين العامة و الخاصة
جعلت لي الارض مسجدا و طهورا
پس آنچه بر او از زمين سجده جايز است بر او هم تيمم جائز است و همين نبوي دليل است بر اينكه تيمم رافع حدث است چون تعبير بطهور فرموده فَامسَحُوا بِوُجُوهِكُم كلمه باء در وجوهكم دليل است بر اينكه تمام وجه لازم نيست و الا ميفرمود فامسحوا وجوهكم چنانچه در باب وضوء فرموده فَاغسِلُوا وُجُوهَكُم و آن مقدار از وجه که بايد مسح شود در اخبار و فتاوي معين شده از رستنگاه موي سر تا زير ابرو است از طرف عرض و بين الجبينين از طرف طول بتمام كف دستها.
و ايديكم عطف بر وجوهكم است مدخول باء، يعني بعضي دستها و آنچه معين شده از بند دست تا سر انگشتان و مراد پشت دستها هر كدام بكف ديگري إِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً تكليف شاق و مشكل بر شما قرار نداده که ايجاب وضوء و غسل نمايد در هر حال چنانچه در سوره مائده آيه 6 تصريح ميفرمايد بعد از بيان حكم تيمم در بدل از وضوء و غسل ما يُرِيدُ اللّهُ لِيَجعَلَ عَلَيكُم مِن حَرَجٍ وَ لكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُم و اينکه آيه هم دليل است بر اينكه تيمم مطهر است و رافع حديث نه مجرد مبيح صلوة.
جلد 5 - صفحه 91
و اشكال به اينكه اگر رافع باشد پس چرا بعد از و جدان ماء غسل و وضوء لازم است. جواب رافعيت آن ما دام فقدان الماء است پس از و جدان ديگر اثري ندارد بعين مثل نائب الحكومه و نائب رئيس است مادامي که حكومت و رئيس نيستند آنها فرمان فرما هستند اما بعد از و جدان ديگر اثري ندارند، و همچنين نائب الامام ما دام بقاء نيابته.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- بطلان نماز در حال مستى (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى) ظاهراً نهى در «لا تقربوا»، ارشاد به بطلان است، نه تنها بیانگر حرمت تکلیفى.
۲- اقامه نماز در حال مستى جایز نیست.* (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى) بنابر اینکه نهى در «لا تقربوا»، نهى مولوى باشد ; یعنى دلالت بر حرمت تکلیفى کند.
۳- وضو، غسل و تیمّم در حال مستى، باطل است.* (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى) نهى از نزدیک شدن به نماز مى تواند اشاره به بطلان وضو و غسل و تیمم نیز باشد، چون نزدیک شدن به نماز با آنها تحقق مى یابد.
۴- حرمت ورود به مساجد در حال مستى* (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى) بنابر اینکه مراد از «الصلوة»، جایگاه متعارف نماز، یعنى مساجد باشد; به قرینه «الّا عابرى سبیل».
۵- آگاهى کامل به گفته ها، پایان زمان مستى (و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون)
۶- جواز و صحت اقامه نماز براى انسان مست پس از پایان زمان مستى (آگاهى کامل به اذکار نماز) (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون) به مناسبت حکم و موضوع مراد از «ما تقولون» مى تواند خصوص اذکار نماز باشد.
۷- لزوم خواندن نماز با قرائت صحیح و توجّه به معانى و مفاهیم اذکار آن (لا تقربوا الصلوة ... حتى تعلموا ما تقولون) جمله «حتى تعلموا ... »، بیانگر فلسفه حرمت نماز در حال مستى است. بنابراین اداى صحیح کلمات و نیز توجه به معانى آن، ضرورت دارد و به همین خاطر نماز در حال مستى حرام شده است.
۸- بى توجهى به اذکار نماز و مفاهیم آن، فلسفه بطلان آن در حال مستى (لا تقربوا الصلوة ... حتى تعلموا ما تقولون) جمله «حتى تعلموا ... » بیانگر علت تحریم بطلان نماز در حال مستى است.
۹- برپایى نماز با حالت حضور قلب امرى بایسته و سزاوار (حتى تعلموا ما تقولون) ملاک حرمت نماز در حال مستى توجه نداشتن و آگاه نبودن به اذکار نماز است. و این معنا به هنگام غفلت و فقدان حضور قلب نیز وجود دارد.
۱۰- بطلان نماز در حال جنابت (لا تقربوا الصلوة ... و لا جنباً)
۱۱- آلودگى و ناپاکى انسان، در حال جنابت (لا تقربوا الصلوة ... و لا جنباً و ... حتى تغتسلوا) نیاز جنب به غسل حاکى از آلودگى اوست.
۱۲- حرمت ورود جُنب به مسجد (لا تقربوا الصلوة ... و لا جنباً) بنابر اینکه مقصود از «الصلوة»، جایگاه متعارف آن، یعنى مساجد باشد ; به دلیل «الّا عابرى سبیل».
۱۳- جواز عبور جُنب از مسجد (لا تقربوا الصلوة ... و لا جنباً الّا عابرى سبیل)
۱۴- جنب، براى برپایى نماز باید غسل کند. (لا تقربوا الصلوة ... حتى تغتسلوا)
۱۵- غسل، رافع جنابت است. (و ان کنتم جنباً ... حتى تغتسلوا)
۱۶- ضرورت شستن تمامى بدن، براى تحقق غسل (حتى تغتسلوا) تعیین نکردن اعضایى خاص براى غسل در مقابل تصریح به مواضع تیمم، بیانگر آن است که در غسل باید تمامى بدن شسته شود.
۱۷- تیمم، موجب رفع جنابت نمى شود. (و لا جنباً ... حتى تغتسلوا) بر این مبنا که مراد از «عابرى سبیل» مسافر باشد، جمله «لا تقربوا ... » گویاى این است که مسافر جنب با فرض جنابت مى تواند نماز بخواند و با توجّه به ذیل آیه، که وظیفه مسافر جنب را تیمم قرار داده، معلوم مى شود تیمم او رافع جنابتش نیست.
۱۸- وظیفه مریضى که آب براى او ضرر داشته باشد، تیمم است. (و ان کنتم مرضى ... فتیمّموا)
۱۹- ضرر، از عوامل رفع تکلیف و یا تخفیف آن (و ان کنتم مرضى ... فتیمّموا)
۲۰- وظیفه مسافرى که دسترسى به آب ندارد، تیمم است. (او على سفر ... فلم تجدوا ماءً فتیمّموا)
۲۱- خروج بول و غائط، از موجبات وضو و تیمم (او جاء احد منکم من الغائط ... فلم تجدوا ماءً فتیمّموا) «غائط» به محل دفع بول و مدفوع گفته مى شود. و آمدن از آن محل، کنایه از خروج بول و مدفوع است.
۲۲- وظیفه محدث و جُنُب در صورت نیافتن آب براى برپایى نماز، تیمم است. (او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماءً فتیمّموا)
روایات و احادیث
۲۳- جماع، از موجبات غسل و یا تیمم (او لمستم النساء ... فتیمّموا) مؤیّد برداشت فوق فرمایش امام صادق (ع) است که درباره «لمستم النساء» در آیه فوق فرمود: هو الجماع ... .[۶]
۲۴- محدث پس از یافتن آب باید غسل کند و یا وضو بگیرد، هر چند پیش از آن به جهت نبود آب تیمم کرده باشد. (یا ایّها الذین امنوا ... فتیمّموا) مفهوم جمله شرطیه «ان کنتم ... لمستم ... فلم تجدوا ماءً فتیمّموا»، این است که در صورت یافتن آب، با تیمم نمى توان نماز خواند. بنابراین کسى که به آب دسترسى نداشته و تیمم کرده در صورت یافتن آب باید غسل کند یا وضو بگیرد.
۲۵- لزوم جستجو براى یافتن آب، قبل از تیمم* (فلم تجدوا ماءً فتیمّموا) نیافتن (فلم تجدوا)، فرع بر جستجوست.
۲۶- رعایت ادب در قرآن نسبت به بیان مسائل جنسى و مانند آن (او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النساء)
۲۷- یاد کردن از مسائل جنسى و مانند آن، باید با زبان کنایه و در لفافه باشد. (او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النسساء)
۲۸- تیمّم باید بر زمین پاک، پاکیزه و مباح باشد. (فتیمّموا صعیداً طیباً) «صعید» به معناى خاک و یا مطلق زمین است. (قاموس). «طیب» به معناى پاک از نجاست و پاکیزه از آلودگى است. برخى برآنند که «طیب» دلالت بر اباحه زمین نیز دارد. چون تصرف در مال دیگرى، تصرفى غیر طیب است.
۲۹- تیمّم باید بر خاک باشد. (فتیمّموا صعیداً) بنابر اینکه «صعید» تنها به خاک گفته شود و نه به مطلق زمین.
۳۰- مسح قسمتى از صورت و دستها، از واجبات تیمم (فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم) چون ماده «مسح» بدون واسطه حرف جرّ مى تواند مفعول داشته باشد، بنابراین آوردن «باء» بر کلمه «وجوه» براى تبعیض است. و «ایدیکم» نیز به دلیل مجرور بودن، حکم «وجوه» را در تبعیض داراست.
۳۱- وجوب تقدیم مسح صورت بر دستها در تیمم (فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم) تقدم ذکرى «وجه» بر «ایدى»، دلالت بر تقدم آن در انجام تیمم دارد.
۳۲- خداوند، همواره «عفوّ» (بسیار با گذشت) و «غفور» (بسیار آمرزنده) است. (انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً)
۳۳- تخفیف احکام براى معذورین، پرتویى از عفو و غفران الهى (فلم تجدوا ماءً ... انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً)
۳۴- ناتوانى، عذر براى مکلف است، نه رافع تکلیف (و ان کنتم مرضى ... فلم تجدوا ... انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً) توصیف خداوند به «عفوّ» و «غفور» پس از مسأله تیمم به جاى غسل و وضو، بیانگر این است که اصل تکلیف باقى است و خداوند به خاطر عذر مکلّف، وى را خواهد بخشید.
۳۵- لزوم پرهیز از ورود به نماز، در حال خواب آلودگى (لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى) امام صادق (ع) در مورد آیه فوق فرمود: سکر النوم.[۷]
۳۶- ممنوعیّت ورود جنب به مسجد، مگر به صورت عبور (و لا جنباً الّا عابرى سبیل حتّى تغتسلوا) امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از ورود جنب و حائض به مسجد فرمود: الحائض و الجنب لا یدخلان المسجد الا مجتازین ان اللّه تبارک و تعالى یقول: و لا جنباً الا عابرى ... .[۸]
۳۷- تماس بدنى با زن، بدون آمیزش جنسى، ناقض طهارت نیست. (او لمستم النساء)
امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره کسى که پس از وضو با کنیزش تماس بدنى داشته است فرمود: لا و اللّه ما بذلک بأس ... و ما یعنى بهذا «او لمستم النساء» الّا المواقعة فى الفرج.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
۳۸- لزوم خرید آب براى وضو، در حد توان مالى (فلم تجدوا ماءً) امام کاظم (ع) درباره میزان مبلغ ضرورى براى تهیّه آب وضو و غسل در صورت نبودن آب فرمود: ذلک على قدر جدته.[۹]
۳۹- دستیابى به آب، موجب بطلان تیمم (فلم تجدوا ماءً فتیمّموا صعیداً طیباً)
امام صادق (ع) در مورد کسى که پس از تیمم، آب پیدا کرده، فرمود: ... اذا رأى الماء و کان یقدر علیه انتقض التیمم.خطای یادکرد: برچسب <ref>
نامعتبر؛ منابع بدون نام باید محتوا داشته باشند
۴۰- تیمم باید بر زمین پاکیزه باشد. (فتیمّموا صعیداً طیباً) امام صادق (ع) درباره «صعیداً طیباً» در آیه فوق فرمود: «الصعید» الموضع المرتفع و «الطیب» الموضع الذى ینحدر عنه الماء.[۱۰] مرتفع بودن زمین و عبور آب از روى آن، که در حدیث آمده، کنایه از پاکیزه بودن زمین است ; چون اگر زمین گود باشد، جایگاه کثافات مى شود و آب در آن مى ماند و لجن مى گردد.
۴۱- زمین پاکیزه جایگزین آب، براى تحصیل طهارت، اگر چه فقدان آب به طول انجامد. (فتیمّموا صعیداً طیباً) رسول خدا (ص) فرمود: الصعید الطیب وضوء المسلم و لو الى عشر سنین ... .[۱۱] «وضو»، به فتح «واو»، آبى است که با آن شستشو مى نمایند.
موضوعات مرتبط
- آلودگى: عوامل آلودگى ۱۱
- آمیزش: آثار آمیزش ۲۳
- احکام:۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱ ثانوى ۱۸، ۱۹، ۲۲ ; فلسفه احکام ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۴۰، ۴۱ ۸
- اسماء و صفات: عفوّ ۳۲ ; غفور ۳۲
- اضطرار: احکام اضطرار ۱۸
- بول: احکام بول ۲۱
- بیمار: احکام بیمار ۱۸
- تکلیف: سهولت تکلیف ۳۳ ; عذر در تکلیف ۳۴ ; عوامل رفع تکلیف ۱۹، ۳۴ ; قدرت در تکلیف ۳۸
- تیمم: احکام تیمم ۳، ۱۷، ۲۰، ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۹، ۴۰ ; بطلان تیمم ۳۹ ; تیمم در مستى ۳ ; شرایط تیمم ۲۵، ۲۸ ; موارد تیمم ۱۸ ; موجبات تیمم ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; واجبات تیمم ۳۰، ۳۱
- جنابت: آثار جنابت ۱۱ ; احکام جنابت ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۲۲، ۲۴، ۳۶
- خدا: آمرزش خدا ۳۲، ۳۳ ; عفو خدا ۳۲، ۳۳
- زمین: پاک ۴۰، ۴۱
- سخن: ادب در سخن ۲۶، ۲۷ ; کنایه در سخن ۲۷
- ضرر: آثار ضرر ۱۸، ۱۹
- ضعف: آثار ضعف ۳۴
- طهارت: احکام طهارت ۳۷، ۴۱ ; نواقض طهارت ۳۷
- غایط: احکام غایط ۲۱
- غسل: آثار غسل ۱۵ ; احکام غسل ۳، ۱۶، ۲۳، ۲۴ ; غسل در مستى ۳ ; غسل واجب ۱۴ ; موجبات غسل ۲۳ ; واجبات غسل ۱۶
- قرآن: ادب قرآن ۲۶
- محرمات:۴، ۱۲
- مسافر: احکام مسافر ۲۰
- مست: احکام مست ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶ ; پایان مستى ۵، ۶
- مسجد: احکام مسجد ۴، ۱۲، ۱۳، ۳۶
- معذور: احکام معذور ۳۳
- نماز: آداب نماز ۹، ۳۵ ; احکام نماز ۱، ۲، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴، ۲۲ ; اقامه نماز ۹ ; بطلان نماز ۱، ۸، ۱۰ ; حضور قلب در نماز ۸، ۹ ; قرائت در نماز ۷ ; نماز در مستى ۱، ۲، ۸
- وضو: احکام وضو ۳، ۲۱، ۲۴، ۳۸ ; موجبات وضو ۲۱ ; وضو در مستى ۳
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۱۹۸.
- ↑ در كتاب البرهان في تفسير القرآن از كلينى بعد از چهار واسطه از ابواسامة زيد الشحام او از امام صادق عليهالسلام روايت كند كه فرمود: منظور از سكارى در آيه مستى خواب است و نيز از على بن ابراهيم بعد از پنج واسطه از زرارة او از امام باقر عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: مقصود از سكارى در اين آيه مستى خواب است و نيز در تفسير عياشى از زرارة او از امام باقر عليهالسلام نيز موضوع مستى خواب را از سكارى نقل و روايت كرده است.
- ↑ صاحب كشف الاسرار از عامه به نقل از ضحاك بن مزاحم گويد: كه مراد از سكارى در آيه مستى خمر نيست بلكه مستى خواب است و نيز از عبيدة السلمانى روايت كند كه مقصود از مستى در آيه شخص حاقن است (حاقن كسى است كه بول و غائط خود را نگهدارد و نماز بخواند) چنانكه حديثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل كنند كه فرمود: (لايصليّين احدكم و هو يدافع الاخبثين؛ نبايد نماز بگذارد كسى كه بول و غائط خود را نگهدارد و نماز بخواند) و درباره اين قسمت از آية «وَلاجُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ» در تفسير ابن مردويه از اسلع بن شريك روايت شده كه گويد: ناقه رسول خدا صلی الله علیه و آله را مى بردم در شبى كه خيلى سرد بود در بين راه خوابم برد، جنب شدم. ترسيدم اگر با آب سرد غسل كنم، مريض شوم يا بميرم. موضوع خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض كردم. اين آيه نازل گرديد و نيز طبرانى هم اين خبر را از اسلع نقل كند و گويد: بعد از نزول آيه، پيامبر فرمود: اى اسلع برخيز و تيمّم كن، و باز صاحب كشف الاسرار و صاحب جامع البيان از عامه و صاحب روض الجنان از خاصه بنا به نقل از يزيد بن حبيب يا زيد بن حبيب گويند: در اوائل اسلام بعضى از مردم كه درب خانه آنها به طرف مسجد باز ميشد، جنب مى شدند و راهى جز عبور از مسجد نداشتند و از طرفى كراهت داشتند كه با حالت جنابت از آن بگذرند. اين آية نازل گرديد و عبور از مسجد در حالت جنابت بدون مانع گرديد و صاحب روض الجنان گويد: پس از چندى درب هاى خانه اطراف مسجد بسته شد يعنى بنا به دستور پيامبر درهائى كه به طرف مسجد باز ميشد، بستند مگر درب خانه على و فاطمه.
- ↑ راجع به اين قسمت از آية «وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى » در تفسير ابن ابىحاتم از عامه از مجاهد نقل شده كه مردى از انصار مريض شد و قدرت آن را نداشت كه برخيزد و وضو سازد. اين خبر به پيامبر رسيد، سپس اين آية نازل گرديد و نيز در تفسير طبرى از عامه از ابراهيم نخعى روايت شده كه به يكى از اصحاب جراحتى در بدن او وارد آمد و سپس به جنابت مبتلا گرديد. موضوع را به پيامبر گفتند: اين آية نازل گرديد ولى راجع به اين موضوع صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان از جابر بن عبدالله انصارى نقل كنند كه سنگى بر سر يك نفر از صحابه افتاد و سخت مجروح گرديد و سپس به او جنابتى رخ داد. از عده اى سؤال كرد كه با اين حالت، چسان نماز بگذارد. به او گفتند: به ناچار بايد غسل كند. لذا آن مرد با آب سرد غسل كرد و بعد از آن وفات يافت. خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند، بسيار دلتنگ و غمگين شد و فرمود: با دستور غلط او را كشتند، خدا بكشد او را كه چنين دستورى را بدون اين كه سؤال كند، داده است. سپس اين آيه نازل گرديد.
- ↑ کافى، ج ۵، ص ۵۵۵، ح ۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۴- ، ح ۲۷۰.
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۳۷۱، ح ۱۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۰، ۲۶۱، ۲۶۲، ۲۶۳، ۲۶۴ ; تفسیر عیاشى، ج ۱- ، ص ۲۴۲، ح ۱۳۴، ۱۳۷.
- ↑ علل الشرایع، ص ۲۸۸، ح ۱، ب ۲۱۰ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۴، ح ۲۶۶، ۲۶۷ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۳، ح ۱۳۸ ; تفسیر قمى، ج ۱، ص
- ↑ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵، ۱۰ ; تهذیب شیخ طوسى، ج ۱، ص ۲۲، ح ۵۵، ب ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۵، ح ۲۷۱ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۳، ح
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۴، ح ۱۴۶ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۷۲، ح ۱۷.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۴، ح ۱۴۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۵، ح ۲۷۴.