ریشه ذات: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
مؤنث ذو است به معنى صاحب نحو [آل عمران:119]، موصوف آن جمع است لذا مؤنث آمده يعنى: خدا به چيزهائى كه در سينههاست و مصاحب سينه هاست داناست. اسن كلمه 30 بار در قرآن آمده است [ذاريات:7]. چون سماءِ مؤنث است لذا وصف آن ذات آمده. تثنيه آن ذواتان و جمعش ذوات است نحو [رحمن:49]. هر كه از مقام پروردگار خويش بترسد دو بهشت دارد... هر دو داراى شاخه هاست. اما جمع آن در كلام مجيد بكار نرفته است. ناگفته نماند: ذات گاهى به معنى طرف، حال و نفس الشيى آمده نحو [كهف:17]. يعنى از كهف آنها بطرف راست ميل مىكند و نحو [انفال:1]. يعنى حاليكه در ميان خويش داريد اصلاح كنيد. در اقرب الموارد پس از شمردن موارد استعمال آن مىگويد در اكثر اين عبارات راجع آن است كه ذات همان ذات به معناى صاحب باشد. | مؤنث ذو است به معنى صاحب نحو [آل عمران:119]، موصوف آن جمع است لذا مؤنث آمده يعنى: خدا به چيزهائى كه در سينههاست و مصاحب سينه هاست داناست. اسن كلمه 30 بار در قرآن آمده است [ذاريات:7]. چون سماءِ مؤنث است لذا وصف آن ذات آمده. تثنيه آن ذواتان و جمعش ذوات است نحو [رحمن:49]. هر كه از مقام پروردگار خويش بترسد دو بهشت دارد... هر دو داراى شاخه هاست. اما جمع آن در كلام مجيد بكار نرفته است. ناگفته نماند: ذات گاهى به معنى طرف، حال و نفس الشيى آمده نحو [كهف:17]. يعنى از كهف آنها بطرف راست ميل مىكند و نحو [انفال:1]. يعنى حاليكه در ميان خويش داريد اصلاح كنيد. در اقرب الموارد پس از شمردن موارد استعمال آن مىگويد در اكثر اين عبارات راجع آن است كه ذات همان ذات به معناى صاحب باشد. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ب:100, ه:82, هم:77, صدر:72, علم:71, انن:67, کم:53, وله:46, اله:42, ل:42, ما:42, فى:39, الله:39, ها:37, سمو:33, ذات:33, من:30, يمن:28, ارض:27, حمل:27, هو:26, شمل:26, شهد:26, اذا:25, ايى:24, على:23, اذ:23, کون:23, لا:22, رئى:20, ان:20, عن:20, ا:20, الذين:20, نور:20, رجع:20, قلب:19, قول:19, يا:19, نصر:19, لم:19, الذى:19, صدع:19, نا:19, رسل:18, مسس:18, قتل:18, کلب:18, قرض:18, غرب:18, عين:18, امن:18, يوم:17, کلل:16, وضع:16, انس:16, خلق:16, رقد:16, قوى:16, ضرر:16, رضع:16, الى:16, کهف:15, بسط:15, ربب:15, بهج:15, نبت:15, لوح:15, غير:15, قرر:15, حدق:15, نخل:15, ارم:15, حبب:15, حبک:15, وقع:15, خلف:15, بين:15, کمم:15, عاد:15, ربو:15, متع:15, صلح:15, شوک:15, وقد:15, مرء:15, عمد:15, لهب:15, علن:15, خدد:15, التى:15, برج:15, يقظ:14, جرى:14, وعد:14, ف:14, صحب:14, فکه:14, ذو:14, اوى:14, دسر:14, صلى:14, ذرع:14, عمل:14, اتى:13, دين:13, دبب:13, ولى:13, ودد:13, لقى:13, قدر:13, هما:13, قبل:13, جعل:13, ک:13, کسب:13, عصف:13, طوع:13, قلل:13, س:13, ليل:13, روح:13, نهر:13, ثم:13, حطب:13, نبء:13, موه:13, فجو:13, مثل:13, توب:13, زور:13, قد:13, حسن:13, رود:12, سلم:12, طلع:12, جيد:12, سرر:12, سوء:12, فصل:12, انم:12, صدق:12, وقى:12, دعو:12, فعل:12, قعد:12, امر:12, مول:12, کيف:12, عبد:12, الا:12, کلم:12, سکر:12, حسب:12, جزى:12, اکل:12, جهر:11, ائى:11, ولج:11, بلد:11, رشد:11, لطف:11, ذلک:11, قوم:11, شمس:11, حقق:11, غيب:11, کفر:11, او:11, وصد:11, طوف:11, غيظ:11, شجر:11, ذهل:11, لو:10, لکن:10, وحد:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱
تکرار در قرآن: ۳۰(بار)
«ذات» که مذکر آن «ذو» مى باشد، در اصل به معناى «صاحب» آمده است; هر چند در تعبیرات فلاسفه به معناى عین و حقیقت و گوهر اشیاء به کار مى رود. اما به گفته «راغب» در «مفردات» این اصطلاحى است که در کلام عرب وجود ندارد. و به این ترتیب جمله «إِنَّهُ عَلِیْمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» در سوره «شورى» مفهومش این است که خداوند از افکار و عقائدى که حاکم بر دلهاست و گویى صاحب و مالک آن شده، با خبر است و این اشاره لطیفى است، به حاکمیت و استقرار افکار، بر قلوب و ارواح انسان ها (دقت کنید). و «ذاتِ الصُّدُور» در سوره «حدید» اشاره به نیات و اعتقاداتى است که قلوب انسان ها را در اختیار خود گرفته است، و بر آن حاکم است (دقت کنید).
قاموس قرآن
مؤنث ذو است به معنى صاحب نحو [آل عمران:119]، موصوف آن جمع است لذا مؤنث آمده يعنى: خدا به چيزهائى كه در سينههاست و مصاحب سينه هاست داناست. اسن كلمه 30 بار در قرآن آمده است [ذاريات:7]. چون سماءِ مؤنث است لذا وصف آن ذات آمده. تثنيه آن ذواتان و جمعش ذوات است نحو [رحمن:49]. هر كه از مقام پروردگار خويش بترسد دو بهشت دارد... هر دو داراى شاخه هاست. اما جمع آن در كلام مجيد بكار نرفته است. ناگفته نماند: ذات گاهى به معنى طرف، حال و نفس الشيى آمده نحو [كهف:17]. يعنى از كهف آنها بطرف راست ميل مىكند و نحو [انفال:1]. يعنى حاليكه در ميان خويش داريد اصلاح كنيد. در اقرب الموارد پس از شمردن موارد استعمال آن مىگويد در اكثر اين عبارات راجع آن است كه ذات همان ذات به معناى صاحب باشد.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
بِذَاتِ | ۱۲ |
ذَاتَ | ۷ |
ذَاتِ | ۱۰ |
ذَاتُ | ۱ |