ریشه عدو: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مىكند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مىرسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مىكند كه هر تجاوز را مىتوان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمىشود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مىدهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمىرسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذاتالسلاسل فرستاد بىنتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذاتالسلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّاى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيدهايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبردهاند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مىشود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بىشك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكىاند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شدهاند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مىدانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مىدهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است. | تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مىكند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مىرسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مىكند كه هر تجاوز را مىتوان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمىشود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مىدهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمىرسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذاتالسلاسل فرستاد بىنتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذاتالسلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّاى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيدهايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبردهاند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مىشود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بىشك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكىاند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شدهاند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مىدانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مىدهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ل:100, کم:89, ه:79, ف:78, هم:76, من:72, ب:61, لا:56, انن:52, وله:51, الله:51, اله:50, بين:42, على:42, کون:41, ان:34, ما:32, عدو:30, ک:30, ى:30, الذين:29, ذلک:29, فى:26, امن:26, قول:25, اثم:24, شطن:24, ربب:22, بعض:21, الى:20, علم:20, اذا:20, اخذ:19, قوم:19, ظلم:19, وقى:18, کفر:18, الذى:18, الا:18, کلل:18, بعد:18, عصى:18, حدد:18, عصو:17, غير:17, ها:17, بغى:17, حبب:17, انس:17, لقى:17, اذ:17, اول:16, حرم:16, نجو:16, بغض:16, قتل:16, نا:16, يا:16, جعل:16, قد:16, يوم:16, عن:15, ولى:15, ضرر:15, هذا:14, زوج:14, عبد:14, اتى:14, هو:14, عمل:14, نهى:14, ن:14, رسل:14, ارض:14, انتم:14, مع:14, سبت:14, عون:14, اکل:14, نور:14, رود:14, دنو:14, رحم:14, ذا:13, نن:13, فعل:13, هما:13, ظهر:13, ورى:13, نبو:13, فرعون:13, بئس:13, جىء:13, نيل:13, کفى:13, شهر:13, صبح:13, حتى:13, قلب:13, حذر:13, خير:13, تلو:13, لما:13, موسى:13, برر:13, مثل:13, ايى:12, قصو:12, دون:12, شهد:12, منع:12, دعو:12, حشر:12, قدر:12, ضلل:12, کما:12, ابد:12, سوف:12, نزل:12, کتب:12, خطو:12, سجد:12, رکب:12, جبريل:12, تبع:12, جند:12, اخر:12, سوى:12, هدى:12, ثقف:12, هبط:12, سحل:12, صدد:12, حقق:12, هن:12, ودد:12, شيع:12, سبل:12, قصص:12, نفس:12, بحر:12, سفل:12, خلف:12, خسر:12, رهب:12, ثم:12, غفر:12, ليس:12, اهل:12, دخل:12, وعد:12, عهد:12, وذر:12, سوء:12, قضى:12, قرر:12, حزن:11, هلک:11, ثمن:11, فسد:11, ريب:11, الف:11, عتل:11, بعث:11, ضبح:11, عين:11, اما:11, شدد:11, بسط:11, شىء:11, يدى:11, خرج:11, ولد:11, جزى:11, کان:11, متع:11, توب:11, وجه:11, اسرائيل:11, خيل:11, غوث:11, جرم:11, زين:11, اوى:11, عذب:11, وجد:11, خوف:11, حزب:11, عيسى:11, حيث:11, بل:11, قدم:11, ذمم:11, سرع:11, لم:11, شمت:11, حضر:11, لن:11, سحت:11, وطء:11, زلل:11, تلک:11, خلق:11, قدح:11, يمم:11, جبى:11, کيد:11, بنو:11, امر:11, طبع:11, مسک:11, درک:11, رضو:11, عند:11, خمر:11, وقع:11, غيث:11, غيب:11, جنن:11, بطن:11, نمم:11, رزق:11, بدل:11, صلى:11, قعد:11, غرر:11, صلو:11, اجل:11, يسر:11, آدم:11, ضئن:11, رعى:11, ذکر:11, بشر:11, بطش:11, صيح:11, امم:11, وحى:11, زنم:11, هامان:11, حمم:11, وکز:11, حيى:11, صلح:11, هود:11, نکر:11, الم:11, ربط:11, جنب:11, يهود:11, اسر:11, غرو:11, فحش:11, ايد:11, جمع:11, عشو:11, نصارى:11, کذب:11, غرق:11, عرف:11, التى:11, خفى:11, ابو:11, رقب:11, طور:11, الک:11, طغى:11, فسق:11, الل:11, حرر:11, برء:11, مشى:11, غيظ:11, بدو:11, ثنى:11, سبب:11, فدى:11, عسى:11, هجر:11, غفل:11, لوط:11, جهنم:11, ا:11, طوف:11, لسن:11, حسب:11, صابئون:11, حين:11, طغو:11, خلد:11, شرک:11, بصر:11, صدق:11, دور:11, کثر:11, نبء:11, بوب:11, ائى:11, وثق:11, دين:11, لئک:11, ميکال:11, ضرع:11, جهل:11, حوت:11, همز:11, زکو:11, قبل:11, هارون:11, لو:11, يمن:11, قرى:11, غدو:11, مرر:10, قرء:10, رئى:10, غلظ:10, خلل:10, شعر:10, سند:10, اخو:10, ملک:10, حسن:10, معز:10, کسب:10, نعم:10, خفف:10, نظر:10, کتم:10, قوى:10, حلل:10, وقد:10, عفو:10, مريم:10, سرح:10, خشب:10, طيب:10, صفح:10, نصر:10, نزغ:10, يى:10, کيف:10, خطء:10, وزع:10, شجر:10, اننى:10, سئل:10, حرب:10, زخرف:10, شنء:10, فتن:10, کفف:10, او:10, کود:10, طوع:10, صحب:10, هى:10, وکل:10, لقط:10, ابراهيم:10, عود:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸
تکرار در قرآن: ۱۰۶(بار)
قاموس قرآن
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مىكند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مىشود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مىكرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مىرسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مىكند كه هر تجاوز را مىتوان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمىشود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مىدهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمىرسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذاتالسلاسل فرستاد بىنتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذاتالسلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّاى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيدهايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبردهاند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مىشود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بىشك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكىاند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شدهاند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مىدانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مىدهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
عَدُوٌّ | ۲۱ |
يَعْتَدُونَ | ۳ |
اعْتَدَوْا | ۱ |
الْعُدْوَانِ | ۵ |
عَدُوّاً | ۱۰ |
عَادٍ | ۱۲ |
اعْتَدَى | ۴ |
تَعْتَدُوا | ۳ |
الْمُعْتَدِينَ | ۴ |
عُدْوَانَ | ۲ |
فَاعْتَدُوا | ۱ |
تَعْتَدُوهَا | ۱ |
يَتَعَدَّ | ۳ |
لِتَعْتَدُوا | ۱ |
أَعْدَاءً | ۳ |
عُدْوَاناً | ۱ |
بِأَعْدَائِکُمْ | ۱ |
عَدُوٍّ | ۲ |
تَعْدُوا | ۱ |
الْعَدَاوَةَ | ۳ |
عَدَاوَةً | ۱ |
اعْتَدَيْنَا | ۱ |
عَدْواً | ۲ |
بِالْمُعْتَدِينَ | ۱ |
عَدُوَّکُمْ | ۳ |
الْأَعْدَاءَ | ۱ |
يَعْدُونَ | ۱ |
بِالْعُدْوَةِ | ۲ |
عَدُوَّ | ۱ |
الْمُعْتَدُونَ | ۱ |
تَعْدُ | ۱ |
عَدُوِّکُمْ | ۱ |
العَادُونَ | ۲ |
عَادُونَ | ۱ |
عَدُوِّهِ | ۲ |
أَعْدَاءُ | ۱ |
أَعْدَاءِ | ۱ |
عَدَاوَةٌ | ۱ |
مُعْتَدٍ | ۳ |
عَدُوِّي | ۱ |
الْعَدَاوَةُ | ۱ |
عَادَيْتُمْ | ۱ |
عَدُوِّهِمْ | ۱ |
الْعَدُوُّ | ۱ |
الْعَادِيَاتِ | ۱ |