ریشه هود: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added root proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::هود]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
(به فتح ه) رجوع و توبه. «هادَالرَّجُلُ هَوْداً» يعنى توبه كردو به سوى حق برگشت. [اعراف:156]. يعنى: ما بسوى تو بازگشتيم. و نيز هود داخل شدن به دين يهوديت است گويند: «هاد تَهَوَّدَ» يعنى به دين يهوديت داخل شد. [انعام:146]. به آنان كه يهودى شدهاند هر ناخندارى را حرام كرديم، اسم فاعل آن هائِد است. هُود: (به ضم ه) به معنى يهود است [بقره:111]. گفتند هرگز داخل بهشت نشود مگر آنكس كه يهودى يا نصرانى باشد. طبرسى فرموده: درباره اين لفظ سه قول هست اول آنكه: آن جمع هائد است مثل عائذ و عوذ مذكر و مونث در آن يكسان است و آن به معنى تائب است. دوم اينكه مصدر است و به فرد و جمع صلاحيت دارد. سوم آنكه اصل آن يهود است و ياء آن حذف شده است. اقرب الموارد پس از نقل قول اول گويد: بنابراين هود كلمه عربى است و به قولى عجمى است مثل نوح و لوط و آنگاه گفته: بعيد نيست كه مخفّف يهود باشد و ياء از كثرت استعمال حذف شده است. | (به فتح ه) رجوع و توبه. «هادَالرَّجُلُ هَوْداً» يعنى توبه كردو به سوى حق برگشت. [اعراف:156]. يعنى: ما بسوى تو بازگشتيم. و نيز هود داخل شدن به دين يهوديت است گويند: «هاد تَهَوَّدَ» يعنى به دين يهوديت داخل شد. [انعام:146]. به آنان كه يهودى شدهاند هر ناخندارى را حرام كرديم، اسم فاعل آن هائِد است. هُود: (به ضم ه) به معنى يهود است [بقره:111]. گفتند هرگز داخل بهشت نشود مگر آنكس كه يهودى يا نصرانى باشد. طبرسى فرموده: درباره اين لفظ سه قول هست اول آنكه: آن جمع هائد است مثل عائذ و عوذ مذكر و مونث در آن يكسان است و آن به معنى تائب است. دوم اينكه مصدر است و به فرد و جمع صلاحيت دارد. سوم آنكه اصل آن يهود است و ياء آن حذف شده است. اقرب الموارد پس از نقل قول اول گويد: بنابراين هود كلمه عربى است و به قولى عجمى است مثل نوح و لوط و آنگاه گفته: بعيد نيست كه مخفّف يهود باشد و ياء از كثرت استعمال حذف شده است. | ||
«عليه السلام» از انبياء كرام و نام مباركش هفت بار در قرآن آمده است. آن حضرت بر قومى به نام عاد مبعوث شد و در اثر عدم قبول دعوت وى چون مهلت خدائى به سر آمد بادى سرد و سوزان و زوزه كش، هفت شب و هشت روز به ديار آنها وزيدن گرفت و خون را در بدنها منجمد كرد و همه تار و مار شدند [حاقة:6-7]. درباره آن باد در «روح» تحت عنوان بادى كه قوم عاد را از بين برد بررسى كامل كردهايم. و نيز در «عاد» راجع به آن قوم صحبت شده است. هود «عليه السلام» در احقاف مبعوث شد كه در «حقف» گذشت، قوم او انسانهاى ماقبل تاريخاند و ذكرى در تواريخ از آنها نيامده و در تورات فعلى اشارهاى به آنها نشده است فقط قرآن كريم مقدارى از حالات آنها را در ضمن آيات نقل كرده است آياتى كه نام هود «عليه السلام» در آنها آمده به قرار ذيل است: [اعراف:65]. [هود:50-53-58-60-89]. [شعراء:124]. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
الذين:100, هم:67, قول:65, قوم:56, من:56, ل:46, نصارى:43, امن:43, ما:41, انن:40, ب:40, او:40, کون:39, على:36, الى:33, يا:33, الله:31, اخو:31, ى:31, حرم:29, صابئون:27, اله:27, نا:27, عاد:25, وله:23, کم:23, ک:22, سمع:22, ان:21, لا:21, ربب:20, ا:20, ه:19, هدى:19, جىء:19, عذب:18, وقى:18, صالح:18, ظلم:18, عن:18, ولى:18, ها:18, رحم:18, ف:17, نجو:17, الا:17, کلل:17, صلح:17, صوب:16, اخر:16, عبد:16, حفظ:16, حرف:16, ثمود:16, عمل:15, کذب:15, جرم:15, فى:15, اسباط:15, يى:15, کلم:15, الم:15, زعم:15, نصر:15, کفر:14, ايى:14, ذى:14, حبر:14, مع:14, امر:14, نوح:14, قصص:14, غفر:14, مجوس:14, رسل:14, سلم:14, يعقوب:14, ابراهيم:14, تلک:14, جنن:13, اسحاق:13, طيب:13, منى:13, رود:13, عمى:13, ظفر:13, عدو:13, لم:13, قلب:13, حسن:13, اسماعيل:13, بل:13, بعد:13, انتم:13, لما:13, وضع:13, نبو:13, عصو:13, عصى:13, حلل:13, شرک:13, بين:13, دخل:13, شهد:13, قلل:12, شىء:12, اتى:12, لن:12, اذ:12, ملل:12, قوى:12, سئل:12, دنو:12, علم:12, ام:12, بقر:12, عقب:12, لوط:11, متع:11, اسى:11, قبل:11, غنم:11, کفى:11, مثل:11, بصر:11, نحن:11, هذه:11, يوم:11, حکم:11, هات:11, حنف:11, کتب:11, فوه:11, ترک:10, نور:10, هاتوا:10, صدد:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۹
تکرار در قرآن: ۲۱(بار)
قاموس قرآن
(به فتح ه) رجوع و توبه. «هادَالرَّجُلُ هَوْداً» يعنى توبه كردو به سوى حق برگشت. [اعراف:156]. يعنى: ما بسوى تو بازگشتيم. و نيز هود داخل شدن به دين يهوديت است گويند: «هاد تَهَوَّدَ» يعنى به دين يهوديت داخل شد. [انعام:146]. به آنان كه يهودى شدهاند هر ناخندارى را حرام كرديم، اسم فاعل آن هائِد است. هُود: (به ضم ه) به معنى يهود است [بقره:111]. گفتند هرگز داخل بهشت نشود مگر آنكس كه يهودى يا نصرانى باشد. طبرسى فرموده: درباره اين لفظ سه قول هست اول آنكه: آن جمع هائد است مثل عائذ و عوذ مذكر و مونث در آن يكسان است و آن به معنى تائب است. دوم اينكه مصدر است و به فرد و جمع صلاحيت دارد. سوم آنكه اصل آن يهود است و ياء آن حذف شده است. اقرب الموارد پس از نقل قول اول گويد: بنابراين هود كلمه عربى است و به قولى عجمى است مثل نوح و لوط و آنگاه گفته: بعيد نيست كه مخفّف يهود باشد و ياء از كثرت استعمال حذف شده است.
«عليه السلام» از انبياء كرام و نام مباركش هفت بار در قرآن آمده است. آن حضرت بر قومى به نام عاد مبعوث شد و در اثر عدم قبول دعوت وى چون مهلت خدائى به سر آمد بادى سرد و سوزان و زوزه كش، هفت شب و هشت روز به ديار آنها وزيدن گرفت و خون را در بدنها منجمد كرد و همه تار و مار شدند [حاقة:6-7]. درباره آن باد در «روح» تحت عنوان بادى كه قوم عاد را از بين برد بررسى كامل كردهايم. و نيز در «عاد» راجع به آن قوم صحبت شده است. هود «عليه السلام» در احقاف مبعوث شد كه در «حقف» گذشت، قوم او انسانهاى ماقبل تاريخاند و ذكرى در تواريخ از آنها نيامده و در تورات فعلى اشارهاى به آنها نشده است فقط قرآن كريم مقدارى از حالات آنها را در ضمن آيات نقل كرده است آياتى كه نام هود «عليه السلام» در آنها آمده به قرار ذيل است: [اعراف:65]. [هود:50-53-58-60-89]. [شعراء:124].
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
هَادُوا | ۱۰ |
هُوداً | ۶ |
هُدْنَا | ۱ |
هُودُ | ۱ |
هُودٍ | ۲ |
هُودٌ | ۱ |