ریشه نسى: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::نسى]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
نَسْى و نِسْيان هم به معنى فراموش كردن آيد و هم به معنى اهمال وبى اعتنايى. فيومى در مصباح مىگويد: نسيان مشترك است ميان دو معنى يكى ترك از روى غفلت و ديگرى ترك از روى عمد. [بقره:237]. يعنى قصد ترك و اهمال نكنيد. راغب گويد: نسيان آن است كه انسان محفوظ در ذهن خود را از ياد برد به واسطه ضعف قلب ياغفلت و يا از روى قصد تا از قلب او محذوف شود و از يادش برود... هر نسيانيكه خداوند ذمّ كرده نسيانى است كه اصل آن از روى تعمد بوده (وبى اعتنايى كرده تا از ياد رفته است)... نَسْى (بروزن فلس) در عرف نام چيزى است كه به آن كم اعتنا مىكنند. قرآن كريم به هر دو معنى ناظر است آياتى از قبيل [كهف:61]. [كهف:73]. [اعلى:6]. در باره نسيان و فراموش كردن متعارف است. و آيات ديگر در نسيان از روى بى اعتنايى و اهمال مثل [انعام:44]. چون ترك كردند و بى اعتناشدند به آنچه تذكر داده بوديم دَرِ هر شىء را بروى آنان گشوديم . [طه:126]. همانطور آيات ما بر تو آمد پس از روى بى اعتنايى آنها را از ياد بردى، اينك نظرى به چند آيه: 1- [طه:115]. ظاهرا مراد نسيان عهد است رجوع شود به «عَزْم» و «عَهْد» به آدم راجع به نخوردن از شجره يا گوش ندادن به حرف شيطان، توصيه كرديم ولى آن را از ياد برد و در او تصميمى نيافتيم. 2- [اعراف:51]. امروز به آنها اعتنا نمىكنيم چنانكه به ملاقات اين روز به وقت ابلاغ پيامبران، اعتنا نكردند. 3- [حشر:19]. نباشيدمانند آنانكه خدا را از روى بى اعتنايى فراموش كردند و خداخودشان را از يادخودشان برد حرف فاءْ در «فَأَنْساهُمْ» نشان مىدهد كه نتيجه فراموش كردن خويش است. 4- [بقره:286]. روشن است كه مراد نسيان و خطاى مسول است كه هر دو از روى بى اعتنايى بدستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطأ». 5- [اعلى:6]. اقراء به معنى خوانا كردن است «اَقْرَأَهُ: جَعَلَهُ يَقْرَهُ» در مجمع فرموده: اِقْراء آن است كه شخص را وادار به قرائت كنى تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمايى. ولى در آيه ظاهرا معنى اول مراد است يعنى : ما تو را خوانا مىكنيم درنتيجه فراموش نمىكنى مراد از آن تمكين رسول الله «صلى الله عليه واله» از حفظ قرآن است كه اصلا آن را فراموش ننمايد، اين آيه مفيد آن است كه آن حضرت به مدد خدا راجع به آيات ابدا فراموشى نداشت. 6- [مريم:64]. نسىّ به معنى فراموشكار است يعنى خداى تو فراموشكار نبوده است. 7- [مريم:23]. «نسى» را در آيه به فتح و كسر نون خواندهاند و آن شىء حقير و غيرقابل اعتنا است كه به فراموشى زده شود يعنى: ايكاش پيش از اين مىمردم و چيز نامعتنى به و فراموش شده بودم. | نَسْى و نِسْيان هم به معنى فراموش كردن آيد و هم به معنى اهمال وبى اعتنايى. فيومى در مصباح مىگويد: نسيان مشترك است ميان دو معنى يكى ترك از روى غفلت و ديگرى ترك از روى عمد. [بقره:237]. يعنى قصد ترك و اهمال نكنيد. راغب گويد: نسيان آن است كه انسان محفوظ در ذهن خود را از ياد برد به واسطه ضعف قلب ياغفلت و يا از روى قصد تا از قلب او محذوف شود و از يادش برود... هر نسيانيكه خداوند ذمّ كرده نسيانى است كه اصل آن از روى تعمد بوده (وبى اعتنايى كرده تا از ياد رفته است)... نَسْى (بروزن فلس) در عرف نام چيزى است كه به آن كم اعتنا مىكنند. قرآن كريم به هر دو معنى ناظر است آياتى از قبيل [كهف:61]. [كهف:73]. [اعلى:6]. در باره نسيان و فراموش كردن متعارف است. و آيات ديگر در نسيان از روى بى اعتنايى و اهمال مثل [انعام:44]. چون ترك كردند و بى اعتناشدند به آنچه تذكر داده بوديم دَرِ هر شىء را بروى آنان گشوديم . [طه:126]. همانطور آيات ما بر تو آمد پس از روى بى اعتنايى آنها را از ياد بردى، اينك نظرى به چند آيه: 1- [طه:115]. ظاهرا مراد نسيان عهد است رجوع شود به «عَزْم» و «عَهْد» به آدم راجع به نخوردن از شجره يا گوش ندادن به حرف شيطان، توصيه كرديم ولى آن را از ياد برد و در او تصميمى نيافتيم. 2- [اعراف:51]. امروز به آنها اعتنا نمىكنيم چنانكه به ملاقات اين روز به وقت ابلاغ پيامبران، اعتنا نكردند. 3- [حشر:19]. نباشيدمانند آنانكه خدا را از روى بى اعتنايى فراموش كردند و خداخودشان را از يادخودشان برد حرف فاءْ در «فَأَنْساهُمْ» نشان مىدهد كه نتيجه فراموش كردن خويش است. 4- [بقره:286]. روشن است كه مراد نسيان و خطاى مسول است كه هر دو از روى بى اعتنايى بدستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطأ». 5- [اعلى:6]. اقراء به معنى خوانا كردن است «اَقْرَأَهُ: جَعَلَهُ يَقْرَهُ» در مجمع فرموده: اِقْراء آن است كه شخص را وادار به قرائت كنى تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمايى. ولى در آيه ظاهرا معنى اول مراد است يعنى : ما تو را خوانا مىكنيم درنتيجه فراموش نمىكنى مراد از آن تمكين رسول الله «صلى الله عليه واله» از حفظ قرآن است كه اصلا آن را فراموش ننمايد، اين آيه مفيد آن است كه آن حضرت به مدد خدا راجع به آيات ابدا فراموشى نداشت. 6- [مريم:64]. نسىّ به معنى فراموشكار است يعنى خداى تو فراموشكار نبوده است. 7- [مريم:23]. «نسى» را در آيه به فتح و كسر نون خواندهاند و آن شىء حقير و غيرقابل اعتنا است كه به فراموشى زده شود يعنى: ايكاش پيش از اين مىمردم و چيز نامعتنى به و فراموش شده بودم. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ف:100, ما:99, ه:96, هم:79, ک:66, من:51, کم:50, لا:50, ب:45, اله:45, نسى:44, يوم:44, ى:42, الله:41, ذکر:41, کون:39, وله:39, نا:38, ربب:38, ان:38, ها:34, قول:28, ل:27, ن:27, ذا:26, شطن:25, لقى:25, انن:25, هذا:25, بين:24, ذلک:24, الى:24, اخذ:22, قبل:21, حوت:20, الذين:20, هما:19, لما:19, شىء:19, عن:19, الا:19, اوى:19, عمل:18, او:18, يدى:18, ا:18, قد:18, اول:17, ارض:17, على:17, ايى:17, نفس:17, اتى:17, حتى:17, حظظ:17, ندو:16, خلق:16, وقى:16, دنو:16, ذوق:16, جعل:16, ندى:16, ائى:16, سمو:16, لم:15, عذب:15, جمع:15, حيى:15, اذا:15, دعو:15, انس:14, امر:14, مثل:14, هزء:14, فى:14, جزى:14, رسل:14, الذى:14, نن:13, نفق:13, برر:13, کتب:13, قبض:13, فضل:13, فسق:13, وضع:13, رئى:13, تحت:13, کذب:13, خير:13, رهق:13, اخر:13, نصب:13, وجد:13, اذ:13, صخر:13, موسى:13, رکع:13, حسب:13, قدم:13, عسى:13, خطء:13, قوم:13, وثق:13, شرک:13, عظم:12, خلد:12, دور:12, قرب:12, موت:12, انتم:12, سخر:12, ابو:12, حسن:12, نهى:12, نعم:12, عرف:12, شدد:12, سرف:12, سبل:12, آدم:12, تلو:12, ضلل:12, لعل:12, بلغ:12, قرء:12, بور:12, مع:12, ضرب:12, عرض:12, کلم:12, عند:12, خصم:12, حوى:12, نصارى:12, س:12, عزم:12, حوذ:12, متع:12, حصى:12, عفو:12, حرف:12, خول:12, مهد:12, کلل:12, قعد:12, هدى:12, غير:12, فتح:12, وعد:12, نجو:12, جىء:12, رحم:11, لکن:11, ضحک:11, حقب:11, جنن:11, غثو:11, غرر:11, هو:11, بعد:11, امن:11, حدث:11, عبد:11, رجع:11, امم:11, سلک:11, قسو:11, نسخ:11, لبث:11, سوى:11, کسب:11, حزب:11, خبر:11, ثم:11, نکر:11, حمل:11, لعب:11, هى:11, غرو:11, صبر:11, مضى:11, قلب:11, الک:11, ولى:11, عهد:11, کشف:11, نکح:11, عقد:10, لهو:10, شهد:10, بحر:10, بوب:10, عسر:10, رمم:10, خوض:10, زيل:10, خلف:10, عقل:10, ليت:10, طلع:10, سجن:10, سرب:10, نور:10, سوء:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۱
تکرار در قرآن: ۴۵(بار)
قاموس قرآن
نَسْى و نِسْيان هم به معنى فراموش كردن آيد و هم به معنى اهمال وبى اعتنايى. فيومى در مصباح مىگويد: نسيان مشترك است ميان دو معنى يكى ترك از روى غفلت و ديگرى ترك از روى عمد. [بقره:237]. يعنى قصد ترك و اهمال نكنيد. راغب گويد: نسيان آن است كه انسان محفوظ در ذهن خود را از ياد برد به واسطه ضعف قلب ياغفلت و يا از روى قصد تا از قلب او محذوف شود و از يادش برود... هر نسيانيكه خداوند ذمّ كرده نسيانى است كه اصل آن از روى تعمد بوده (وبى اعتنايى كرده تا از ياد رفته است)... نَسْى (بروزن فلس) در عرف نام چيزى است كه به آن كم اعتنا مىكنند. قرآن كريم به هر دو معنى ناظر است آياتى از قبيل [كهف:61]. [كهف:73]. [اعلى:6]. در باره نسيان و فراموش كردن متعارف است. و آيات ديگر در نسيان از روى بى اعتنايى و اهمال مثل [انعام:44]. چون ترك كردند و بى اعتناشدند به آنچه تذكر داده بوديم دَرِ هر شىء را بروى آنان گشوديم . [طه:126]. همانطور آيات ما بر تو آمد پس از روى بى اعتنايى آنها را از ياد بردى، اينك نظرى به چند آيه: 1- [طه:115]. ظاهرا مراد نسيان عهد است رجوع شود به «عَزْم» و «عَهْد» به آدم راجع به نخوردن از شجره يا گوش ندادن به حرف شيطان، توصيه كرديم ولى آن را از ياد برد و در او تصميمى نيافتيم. 2- [اعراف:51]. امروز به آنها اعتنا نمىكنيم چنانكه به ملاقات اين روز به وقت ابلاغ پيامبران، اعتنا نكردند. 3- [حشر:19]. نباشيدمانند آنانكه خدا را از روى بى اعتنايى فراموش كردند و خداخودشان را از يادخودشان برد حرف فاءْ در «فَأَنْساهُمْ» نشان مىدهد كه نتيجه فراموش كردن خويش است. 4- [بقره:286]. روشن است كه مراد نسيان و خطاى مسول است كه هر دو از روى بى اعتنايى بدستور خدا انجام گرفته است رجوع شود به «خطأ». 5- [اعلى:6]. اقراء به معنى خوانا كردن است «اَقْرَأَهُ: جَعَلَهُ يَقْرَهُ» در مجمع فرموده: اِقْراء آن است كه شخص را وادار به قرائت كنى تا گوش داده اشتباهش را برطرف نمايى. ولى در آيه ظاهرا معنى اول مراد است يعنى : ما تو را خوانا مىكنيم درنتيجه فراموش نمىكنى مراد از آن تمكين رسول الله «صلى الله عليه واله» از حفظ قرآن است كه اصلا آن را فراموش ننمايد، اين آيه مفيد آن است كه آن حضرت به مدد خدا راجع به آيات ابدا فراموشى نداشت. 6- [مريم:64]. نسىّ به معنى فراموشكار است يعنى خداى تو فراموشكار نبوده است. 7- [مريم:23]. «نسى» را در آيه به فتح و كسر نون خواندهاند و آن شىء حقير و غيرقابل اعتنا است كه به فراموشى زده شود يعنى: ايكاش پيش از اين مىمردم و چيز نامعتنى به و فراموش شده بودم.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
تَنْسَوْنَ | ۲ |
نُنْسِهَا | ۱ |
تَنْسَوُا | ۱ |
نَسِينَا | ۱ |
نَسُوا | ۸ |
فَنَسُوا | ۱ |
يُنْسِيَنَّکَ | ۱ |
نَنْسَاهُمْ | ۱ |
نَسُوهُ | ۲ |
فَنَسِيَهُمْ | ۱ |
فَأَنْسَاهُ | ۱ |
نَسِيتَ | ۱ |
نَسِيَ | ۳ |
نَسِيَا | ۱ |
نَسِيتُ | ۲ |
أَنْسَانِيهُ | ۱ |
نَسْياً | ۱ |
مَنْسِيّاً | ۱ |
نَسِيّاً | ۱ |
يَنْسَى | ۱ |
فَنَسِيَ | ۲ |
فَنَسِيتَهَا | ۱ |
تُنْسَى | ۱ |
أَنْسَوْکُمْ | ۱ |
تَنْسَ | ۱ |
نَسِيتُمْ | ۲ |
نَسِينَاکُمْ | ۱ |
نَنْسَاکُمْ | ۱ |
فَأَنْسَاهُمْ | ۲ |
تَنْسَى | ۱ |