ریشه کشف: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه کشف‌ را به ریشه کشف منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::کشف‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْ‏ءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مى‏شوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مى‏دهد و ناگوار را از بين مى‏برد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مى‏كند و لباس را از ساق بالا مى‏زند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آن‏روز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مى‏رسد و كفار به سجود خوانده مى‏شوند ولى نمى‏توانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه ‏وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مى‏كند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مى‏افتد و آنانكه با ريا سجده كرده‏اند مى‏خواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مى‏شود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مى‏كند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيه‏اند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود.
اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْ‏ءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مى‏شوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مى‏دهد و ناگوار را از بين مى‏برد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مى‏كند و لباس را از ساق بالا مى‏زند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آن‏روز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مى‏رسد و كفار به سجود خوانده مى‏شوند ولى نمى‏توانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه ‏وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مى‏كند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مى‏افتد و آنانكه با ريا سجده كرده‏اند مى‏خواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مى‏شود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مى‏كند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيه‏اند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, عن:78, ف:78, ضرر:59, ل:57, هم:46, ب:44, نا:44, ک:40, ان:38, من:37, لما:35, دعو:34, عذب:34, لا:32, ما:31, کم:30, اذا:28, وله:25, الى:25, اله:24, امن:24, الا:22, هذا:22, رحم:21, او:21, الله:21, ذا:21, انن:21, ها:21, سوق:20, يوم:20, رجز:19, ا:19, قوم:18, کون:18, صدق:18, هو:17, لجج:17, قول:17, دون:17, فى:16, ربب:16, رود:16, مسس:16, علم:16, عند:15, هل:15, ملک:15, جوب:15, هن:15, سوء:15, ثم:15, قلل:15, الم:15, جعل:15, هدى:15, جنن:15, جئر:15, مع:15, اسرائيل:15, نن:15, نکب:14, حسب:14, غطو:14, بطش:14, لو:14, بنو:14, يونس:14, الذين:13, خلف:13, ى:13, ن:13, ايى:13, شرک:13, خزى:13, مرر:13, عهد:13, ارض:13, فرق:13, اياه:13, حول:13, سجد:13, بصر:13, عود:13, اجل:13, اول:13, صرح:13, قعد:13, رئى:13, صرط:13, بل:12, ندو:12, اننى:12, حدث:12, حيى:12, نکث:12, غفل:12, شىء:12, اتى:12, کان:12, بلغ:11, لم:11, عجب:11, ام:11, ولى:11, دنو:11, زعم:11, ندى:11, انس:11, نسى:11, طوع:11, ليس:11, اهل:11, متع:11, خير:11, مرد:11, رسل:10, دخل:10, جنب:10, طغو:10, حدد:10, نفع:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۳

تکرار در قرآن: ۲۰(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْ‏ءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ الْوَجْهِ» معنايش آن است كه لباس را از چهره برداشتم. [نحل:54]. سپس چون گرفتارى را از شما برداشت گروهى از شما به پروردگارشان مشرك مى‏شوند. [نمل:44]. چون آن كاخ را ديد گمان كرد آب وسيعى است هر دو ساق خود را عريان كرد و لباس از ساقهايش بالا زد. [نمل:62]. يا كيست آنكه مضطر را جواب مى‏دهد و ناگوار را از بين مى‏برد. * [نجم:58-57]. «آزِقَة» به معنى نزديك شونده از اسماء قيامت است [غافر:18]. مراد از كشف چنانكه الميزان گفته از بين بردن شدائد قيامت است و كاشفة صفت نفس است يعنى: قيامت نزديك شد و هيچ شخصى جز خدا قدرت ندارد شدائد آن را از بين ببرد. * [قلم:42]. كشف ساق عبارت است از اشتداد امر. طبرسى نقل كرده: شخص چون در كار بزرگى واقع شود احتياج به تلاش پيدا مى‏كند و لباس را از ساق بالا مى‏زند پس كشف ساق استعاره است از شدت. در كشاف گفته: آن به معنى يوم يشتّد الامر است و گرنه آن‏روز نه ساق هست و نه كشف چنانكه به شخص بى دست بخيل گويى: دستش بسته است، حال آن كه نه دستى هست و نه زنجيرى آن فقط مثلى است براى بخيل يعنى روزى كار به شدت و سختى مى‏رسد و كفار به سجود خوانده مى‏شوند ولى نمى‏توانند. دركتب اهل سنت از جمله تفسير ابن كثير و غيره نقل شده: ابو سعید خدری گوید: از رسول خدا «صلى الله عليه ‏وآله» شنيدم فرمود: خداوند ساق پاى خويش را روز قيامت آشكار مى‏كند هر كه در دنيا سجده كرده به سجده مى‏افتد و آنانكه با ريا سجده كرده‏اند مى‏خواهند سجده كنند پشتشان مانند تخته مى‏شود و نتوانند، آنگاه ابن كثير گويداين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره نقل شده است. نگارنده گويد: معاذالله از اين احاديث زمخشرى آن را به ابن مسعود نسبت داده و آن را رد وقائل آن را تقبيح مى‏كند. در الميزان سه حديث در اين باره از درالمنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيه‏اند كه مخالف عقل و نص قرآن است بايد مطرح كرد يا تأویل نمود.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
کَاشِفَ‌ ۲
فَيَکْشِفُ‌ ۱
کَشَفْتَ‌ ۱
کَشَفْنَا ۵
کَشَفَ‌ ۱
کَشْفَ‌ ۱
فَکَشَفْنَا ۲
کَشَفَتْ‌ ۱
يَکْشِفُ‌ ۱
کَاشِفَاتُ‌ ۱
اکْشِفْ‌ ۱
کَاشِفُو ۱
کَاشِفَةٌ ۱
يُکْشَفُ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط