ریشه عدو: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added root proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::عدو]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.
تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ل:100, کم:89, ه:79, ف:78, هم:76, من:72, ب:61, لا:56, انن:52, وله:51, الله:51, اله:50, بين:42, على:42, کون:41, ان:34, ما:32, عدو:30, ک:30, ى:30, الذين:29, ذلک:29, فى:26, امن:26, قول:25, اثم:24, شطن:24, ربب:22, بعض:21, الى:20, علم:20, اذا:20, اخذ:19, قوم:19, ظلم:19, وقى:18, کفر:18, الذى:18, الا:18, کلل:18, بعد:18, عصى:18, حدد:18, عصو:17, غير:17, ها:17, بغى:17, حبب:17, انس:17, لقى:17, اذ:17, اول:16, حرم:16, نجو:16, بغض:16, قتل:16, نا:16, يا:16, جعل:16, قد:16, يوم:16, عن:15, ولى:15, ضرر:15, هذا:14, زوج:14, عبد:14, اتى:14, هو:14, عمل:14, نهى:14, ن:14, رسل:14, ارض:14, انتم:14, مع:14, سبت:14, عون:14, اکل:14, نور:14, رود:14, دنو:14, رحم:14, ذا:13, نن:13, فعل:13, هما:13, ظهر:13, ورى:13, نبو:13, فرعون:13, بئس:13, جىء:13, نيل:13, کفى:13, شهر:13, صبح:13, حتى:13, قلب:13, حذر:13, خير:13, تلو:13, لما:13, موسى:13, برر:13, مثل:13, ايى:12, قصو:12, دون:12, شهد:12, منع:12, دعو:12, حشر:12, قدر:12, ضلل:12, کما:12, ابد:12, سوف:12, نزل:12, کتب:12, خطو:12, سجد:12, رکب:12, جبريل:12, تبع:12, جند:12, اخر:12, سوى:12, هدى:12, ثقف:12, هبط:12, سحل:12, صدد:12, حقق:12, هن:12, ودد:12, شيع:12, سبل:12, قصص:12, نفس:12, بحر:12, سفل:12, خلف:12, خسر:12, رهب:12, ثم:12, غفر:12, ليس:12, اهل:12, دخل:12, وعد:12, عهد:12, وذر:12, سوء:12, قضى:12, قرر:12, حزن:11, هلک:11, ثمن:11, فسد:11, ريب:11, الف:11, عتل:11, بعث:11, ضبح:11, عين:11, اما:11, شدد:11, بسط:11, شىء:11, يدى:11, خرج:11, ولد:11, جزى:11, کان:11, متع:11, توب:11, وجه:11, اسرائيل:11, خيل:11, غوث:11, جرم:11, زين:11, اوى:11, عذب:11, وجد:11, خوف:11, حزب:11, عيسى:11, حيث:11, بل:11, قدم:11, ذمم:11, سرع:11, لم:11, شمت:11, حضر:11, لن:11, سحت:11, وطء:11, زلل:11, تلک:11, خلق:11, قدح:11, يمم:11, جبى:11, کيد:11, بنو:11, امر:11, طبع:11, مسک:11, درک:11, رضو:11, عند:11, خمر:11, وقع:11, غيث:11, غيب:11, جنن:11, بطن:11, نمم:11, رزق:11, بدل:11, صلى:11, قعد:11, غرر:11, صلو:11, اجل:11, يسر:11, آدم:11, ضئن:11, رعى:11, ذکر:11, بشر:11, بطش:11, صيح:11, امم:11, وحى:11, زنم:11, هامان:11, حمم:11, وکز:11, حيى:11, صلح:11, هود:11, نکر:11, الم:11, ربط:11, جنب:11, يهود:11, اسر:11, غرو:11, فحش:11, ايد:11, جمع:11, عشو:11, نصارى:11, کذب:11, غرق:11, عرف:11, التى:11, خفى:11, ابو:11, رقب:11, طور:11, الک:11, طغى:11, فسق:11, الل:11, حرر:11, برء:11, مشى:11, غيظ:11, بدو:11, ثنى:11, سبب:11, فدى:11, عسى:11, هجر:11, غفل:11, لوط:11, جهنم:11, ا:11, طوف:11, لسن:11, حسب:11, صابئون:11, حين:11, طغو:11, خلد:11, شرک:11, بصر:11, صدق:11, دور:11, کثر:11, نبء:11, بوب:11, ائى:11, وثق:11, دين:11, لئک:11, ميکال:11, ضرع:11, جهل:11, حوت:11, همز:11, زکو:11, قبل:11, هارون:11, لو:11, يمن:11, قرى:11, غدو:11, مرر:10, قرء:10, رئى:10, غلظ:10, خلل:10, شعر:10, سند:10, اخو:10, ملک:10, حسن:10, معز:10, کسب:10, نعم:10, خفف:10, نظر:10, کتم:10, قوى:10, حلل:10, وقد:10, عفو:10, مريم:10, سرح:10, خشب:10, طيب:10, صفح:10, نصر:10, نزغ:10, يى:10, کيف:10, خطء:10, وزع:10, شجر:10, اننى:10, سئل:10, حرب:10, زخرف:10, شنء:10, فتن:10, کفف:10, او:10, کود:10, طوع:10, صحب:10, هى:10, وکل:10, لقط:10, ابراهيم:10, عود:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۱۰۶(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

تجاوز. راغب گفته: عدو بمعنى تجاوز و منافات التيام است، آن گاهى با قلب است كه به آن عدوات و معاداة گويند و گاهى در راه رفتن است كه عَدْو (دويدن) نام دارد و گاهى در عدم رعايت عدالت در معامله است كه عُدْوان و عدو گويند... [نساء:154]. به آنها گفتيم در شنبه تجاوز نكنيد و با صيد در آن روز از دستور خدا سرباز نزنيد. [بقره:229]. عدو در دو آيه ذيل بمعنى تجاوز است [انعام:108]،[يونس:90]. ظاهراً «بَغياً» مطلق طلب است يعنى: فرعون و لشكريانش در طلب آنان از روى تجاوز بدنبالشان رفتند. عدّو: دشمن. كه در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار مى‏كند [نساء:101]، [يوسف:5]. بقول راغب دشمن دو جور است يكى آن كه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنى است مثل: [نساء:92]. ديگرى آن كه بقصد عداوت نيست بلكه وى حالتى دارد كه شخص از آن متّأذى مى‏شود چنانكه از كار دشمن، مثل [شعراء:77]. بتهاى بيجان نسبت به ابراهيم «عليه السلام» عداوتى نداشتند واز جماد عداوت متصّور نيست بلكه آنها جنبه معبودى داشتند و آن حالت ابراهيم را ناراحت مى‏كرد لذا فرمود: آنها دشمن منند در مجمع در معنی آیه فرماید: پرستشگران اصنام و اصنام دشمن منند ولى عقلا را تغليب كرده. ولى ظاهراً مرجع ضمير اصنام است و ارجاع ضمير اولوالعقل در قرآن در اينگونه موارد بسيار است. ظاهراً در آيه [تغابن:14]. نيز عدّو به همان معنى است يعنى همانطور كه از دشمن صدمه به انسان مى‏رسد ممكن است آنها نيز شما را به صدمه بياندازند و ميل و عشق به آنها از كار خدائى بازتان دارد. در اينجا لازم است به چند آيه نظر افكنيم: 1- * [بقره:194]. اين آيه درباره انتقام، قاعده كلّى است و روشن مى‏كند كه هر تجاوز را مى‏توان مقابله به مثل كرد و جمله «وَ اتَّقُوا اللهَ» بيان آنست كه در مقابله به مثل نمى‏شود طغيان و تجاوز کرد بلکه باید در آن کمیّت و کیفیّت تجاوز طرف را مراعات نمود، با آنكه خداوند عدوان را دوست ندارد [بقره:190]. ولى عدوان در مقابل عدوان از آن خارج است و عدوان اوليه ناپسند است اما اين عدوان شخص را از ذلّت و خوارى نجات مى‏دهد. بلى گذشت و عفو هم در صورت قدرت مرضّى خداست و حسّ انتقام و جنبه رحمت هر دو در نظر است چنان كه فرموده: [نحل:126]. 2- * [بقره:98]. شايد مراد ار دشمنى خدا آن باشد كه رحمت خدا به آنها نمى‏رسد. 3- * [عاديات:1-6]. يعنى: قسم به دوندگان كه نفس نفس زنند. و آتش افروزان كه با زدن، آتش افروزند. و هجوم بران در وقت صبح، كه با آن هجوم و دويدن غبار بلند كردند و بدان وسيله در ميان قومى قرار گرفتند، كه انسان به پروردگار خويش ناسپاس است. در مجمع فرموده: گويند اين سوره درباره على «عليه السلام» نازل گشته كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دفعاتى بعضى از صحابه را به جنگ ذات‏السلاسل فرستاد بى‏نتيجه برگشتند تا على «عليه السلام» را مأمور كرد او بر كفّار غالب شد، اين از امام صادق «عليه السلام» در حديث مفصّلى وارد شده است فرمود: اين جنگ را ذات‏السلاسل گفتند كه آن حضرت عدهّ‏اى از كفّار را كشت و اسيران را به ريسمان بست گوئى در زنجيرهااند. چون سوره نازل شد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در نماز صبح آن را خواند پس از نماز اصحاب گفتند: ما اين آيات را تا به حال نشنيده‏ايم فرمود: على به دشمنان خدا پيروز شد جبرئيل اين بشارت را بر من امشب داد بعد از چند روز على «عليه السلام» با غنائم و اسيران به مدينه وارد شد. اين مطلب در صافى و برهان نيز نقل شده، اهل سنت نيز آن را نقل كرده ولى از على «عليه السلام» نام نبرده‏اند. از على «عليه السلام» و غيره عاديات شتران جنگ و شتران حاجيان نيز نقل شده است. اگر مراد از عاديات اسبان جنگى باشد مى‏شود گفت كه: اين آيات سرود جنگ و مارش نظامى است و سوگندها با مطلب آيات در زير تناسب دارد واللّه العالم. 4- * [ممتحنه:4]. ظاهراً در اين گونه موارد مراد از عداوت دشمنى ظاهرى و از بغضاء عداوت و كينه قلبى است گرچه عداوت به معنى تجاوز قلبى است در اقرب الموارد گفته: عداوت به معنى خصومت و دورى است به قولى آن اخصّ از بغضاء است كه هر عدّ و مبغض است و گاهى آنكه دشمن نيست مبغض است. 5- * [مائده:2]. عدوان چنان كه از راغب نقل شد و در المنار ذيل آيه فوق گفته عدم رعايت عدالت در رفتار و معامله با ديگران است لذا بهتر است آن را ظلم معنى كرد يعنى در گناه و ظلم همديگر را يارى نكنيد على هذا اثم از عدوان اعمّ است چنان كه در آيه [قصص:28]. مراد از آن بى‏شك ظلم و عدم رعايت عدل است. در آيه [نساء:30]. طبرسى فرموده بقولى عدوان و ظلم هر دو يكى‏اند. به جهت اختلاف لفظ هر دو ذكر شده‏اند. به نظر نگارنده مراد از ظلم عصيان و ظلم به نفس و از عدوان ظلم به ديگران است زيرا مشاراليه «ذلكَ» عبارت است از «لا تَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله - «عُدْوان» با «اِثْم» ذكر شده ملاحظه آيات ما قبل آنها نشان مى‏دهد كه مراد از «اِثْم» گناه نسبت به خويش و از «عُدوان» ظلم به ديگران است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
عَدُوٌّ ۲۱
يَعْتَدُونَ‌ ۳
اعْتَدَوْا ۱
الْعُدْوَانِ‌ ۵
عَدُوّاً ۱۰
عَادٍ ۱۲
اعْتَدَى‌ ۴
تَعْتَدُوا ۳
الْمُعْتَدِينَ‌ ۴
عُدْوَانَ‌ ۲
فَاعْتَدُوا ۱
تَعْتَدُوهَا ۱
يَتَعَدَّ ۳
لِتَعْتَدُوا ۱
أَعْدَاءً ۳
عُدْوَاناً ۱
بِأَعْدَائِکُمْ‌ ۱
عَدُوٍّ ۲
تَعْدُوا ۱
الْعَدَاوَةَ ۳
عَدَاوَةً ۱
اعْتَدَيْنَا ۱
عَدْواً ۲
بِالْمُعْتَدِينَ‌ ۱
عَدُوَّکُمْ‌ ۳
الْأَعْدَاءَ ۱
يَعْدُونَ‌ ۱
بِالْعُدْوَةِ ۲
عَدُوَّ ۱
الْمُعْتَدُونَ‌ ۱
تَعْدُ ۱
عَدُوِّکُمْ‌ ۱
العَادُونَ‌ ۲
عَادُونَ‌ ۱
عَدُوِّهِ‌ ۲
أَعْدَاءُ ۱
أَعْدَاءِ ۱
عَدَاوَةٌ ۱
مُعْتَدٍ ۳
عَدُوِّي‌ ۱
الْعَدَاوَةُ ۱
عَادَيْتُمْ‌ ۱
عَدُوِّهِمْ‌ ۱
الْعَدُوُّ ۱
الْعَادِيَاتِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط