ریشه عبر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added root proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::عبر]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
بر وزن فلس [حشر:2]. اصل عبر گذشتن از حالى به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسيله شنا باشد يا كشتى يا پل يا حيوانى. عبرة به فتح اول به معنى اشك چشم از آن مشتقّ است. عبارت كلامى است كه در هوا عبور كرده از زبان گوينده بگوش سامع مىرسد. اعتبار و عبرة حالتى است كه از معرفت محسوس به معرفت غير محسوس رسيده مىشود. تعبير مخصوص به خواب است كه آن را از ظاهر به باطلش عبور مىدهد (مفردات). فكر مىكنم: قول راغب در بيان اين ماده كافى است گر چه با سائر گفتهها كمى تفاوت دارد. در مجمع فرمود: اصل باب به معنى نفوذ است. *[آل عمران:13]. در آن چه گفته شد با بصيرتان را عبرتى است كه از اين محسوس مشاهد به غير محسوس پى ببرند. *[يوسف:43]. در لغت آمده: «عبر الرؤيا عبراً و عبارةً: فسّرها» يعنى اى بزرگان قوم درباره خواب من اظهار رأى كنيد اگر مىتوانيد خواب را تفسير كنيد و آن را به واقع عبور دهيد، تعبير و عبر هر دو به يك معنى است. * [نساء:43]. «عابِرى» در اصل «عابِرینَ» است در اثر اضافه نونش ساقط شده اگر مراد از صلوة نماز باشد مراد از عابرى سبيل مسافر است يعنى در حال مستى و در حال جنابت نماز نخوانيد مگر آن كه در سفرباشيد كه با تيمّم مىتوانيد بخوانيد و اگر مراد مواضع صلوة و مساجد باشد يعنى به مساجد باشد يعنى به مساجد در حال مستى وارد نشويد و نيز در حالت جنابت مگر آن كه بصورت عبور از درى به درى باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوى است. كه ذيل آيه مطلب را روشن مىكند و قيد عدم وجدان آب در سفر نيز ذيل معلوم مىشود. | بر وزن فلس [حشر:2]. اصل عبر گذشتن از حالى به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسيله شنا باشد يا كشتى يا پل يا حيوانى. عبرة به فتح اول به معنى اشك چشم از آن مشتقّ است. عبارت كلامى است كه در هوا عبور كرده از زبان گوينده بگوش سامع مىرسد. اعتبار و عبرة حالتى است كه از معرفت محسوس به معرفت غير محسوس رسيده مىشود. تعبير مخصوص به خواب است كه آن را از ظاهر به باطلش عبور مىدهد (مفردات). فكر مىكنم: قول راغب در بيان اين ماده كافى است گر چه با سائر گفتهها كمى تفاوت دارد. در مجمع فرمود: اصل باب به معنى نفوذ است. *[آل عمران:13]. در آن چه گفته شد با بصيرتان را عبرتى است كه از اين محسوس مشاهد به غير محسوس پى ببرند. *[يوسف:43]. در لغت آمده: «عبر الرؤيا عبراً و عبارةً: فسّرها» يعنى اى بزرگان قوم درباره خواب من اظهار رأى كنيد اگر مىتوانيد خواب را تفسير كنيد و آن را به واقع عبور دهيد، تعبير و عبر هر دو به يك معنى است. * [نساء:43]. «عابِرى» در اصل «عابِرینَ» است در اثر اضافه نونش ساقط شده اگر مراد از صلوة نماز باشد مراد از عابرى سبيل مسافر است يعنى در حال مستى و در حال جنابت نماز نخوانيد مگر آن كه در سفرباشيد كه با تيمّم مىتوانيد بخوانيد و اگر مراد مواضع صلوة و مساجد باشد يعنى به مساجد باشد يعنى به مساجد در حال مستى وارد نشويد و نيز در حالت جنابت مگر آن كه بصورت عبور از درى به درى باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوى است. كه ذيل آيه مطلب را روشن مىكند و قيد عدم وجدان آب در سفر نيز ذيل معلوم مىشود. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ل:100, فى:55, انن:33, ما:33, ذلک:30, کم:30, اولى:29, من:27, کون:27, هم:24, اول:24, بصر:23, نعم:23, سقى:22, قول:22, ان:22, يدى:21, لا:19, رئى:19, وله:19, ب:18, حلم:18, حتى:18, اله:18, الا:16, ف:16, امن:16, سبل:16, ضغث:16, يا:15, جنب:15, قصص:15, الله:15, لبب:15, غسل:15, ى:15, شىء:14, خلق:14, بطن:14, زين:14, انتم:14, نهر:14, اخر:14, لو:14, ا:14, نحن:14, خشى:14, ه:14, قوم:14, نکل:13, انس:13, سمع:13, ليل:13, حدث:12, شدد:12, علم:12, جرم:12, مرض:12, اکل:12, قد:12, حبب:12, کتب:12, بيت:12, صبغ:12, او:12, فرى:12, نصر:12, لکن:11, على:11, ها:11, خرب:11, سکر:11, سفر:10, ن:10, قلب:10, رعب:10, ايد:10, صدق:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۰
تکرار در قرآن: ۹(بار)
قاموس قرآن
بر وزن فلس [حشر:2]. اصل عبر گذشتن از حالى به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسيله شنا باشد يا كشتى يا پل يا حيوانى. عبرة به فتح اول به معنى اشك چشم از آن مشتقّ است. عبارت كلامى است كه در هوا عبور كرده از زبان گوينده بگوش سامع مىرسد. اعتبار و عبرة حالتى است كه از معرفت محسوس به معرفت غير محسوس رسيده مىشود. تعبير مخصوص به خواب است كه آن را از ظاهر به باطلش عبور مىدهد (مفردات). فكر مىكنم: قول راغب در بيان اين ماده كافى است گر چه با سائر گفتهها كمى تفاوت دارد. در مجمع فرمود: اصل باب به معنى نفوذ است. *[آل عمران:13]. در آن چه گفته شد با بصيرتان را عبرتى است كه از اين محسوس مشاهد به غير محسوس پى ببرند. *[يوسف:43]. در لغت آمده: «عبر الرؤيا عبراً و عبارةً: فسّرها» يعنى اى بزرگان قوم درباره خواب من اظهار رأى كنيد اگر مىتوانيد خواب را تفسير كنيد و آن را به واقع عبور دهيد، تعبير و عبر هر دو به يك معنى است. * [نساء:43]. «عابِرى» در اصل «عابِرینَ» است در اثر اضافه نونش ساقط شده اگر مراد از صلوة نماز باشد مراد از عابرى سبيل مسافر است يعنى در حال مستى و در حال جنابت نماز نخوانيد مگر آن كه در سفرباشيد كه با تيمّم مىتوانيد بخوانيد و اگر مراد مواضع صلوة و مساجد باشد يعنى به مساجد باشد يعنى به مساجد در حال مستى وارد نشويد و نيز در حالت جنابت مگر آن كه بصورت عبور از درى به درى باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوى است. كه ذيل آيه مطلب را روشن مىكند و قيد عدم وجدان آب در سفر نيز ذيل معلوم مىشود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
لَعِبْرَةً | ۵ |
عَابِرِي | ۱ |
تَعْبُرُونَ | ۱ |
عِبْرَةٌ | ۱ |
فَاعْتَبِرُوا | ۱ |