ریشه صلو: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added root proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::صلو]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | |||
توجّه و انعطاف. در الميزان ذيل آيه 43 سوره احزاب فرموده: معنى جامع صلوة چنانكه از فرموده: معنى جامع صلوة چنانكه از موارد استعمال آن بدست مىآيد انعطاف است، به اختلاف نسبت متفاوت مىشود لذا گفتهاند: آن از خدا رحمت و از ملائكه استغفار و از مردم دعا است. اين سخن چنانكه فرموده جامع تمام معانى و در همه موارد جارى است. بهتر است كه صلوة ملائكه و مردم هر دو به معنى دعا باشد كه ميان آن دو فرقى نيست. آنچه كه گفتهاند: صلوة در لغت به معنى دعاستو فقط صلوة بنده رادر نظر گرفتهاند حالآن كه صلوة به خدا و ملك نيز نسبت داده نى شود. در مجمع فرموده: آن در لغت به معنى دعا است راغب گويد: بيشتر اهل لغت گفتهاند: آن به معغنى دعا و تبريك و تمجيد است «صَلَيْتُ عَلَيْهِ» يعنى بر او دعا كردم و او تزكيه نمودم. و در ذيل آيه 3 بقره و در مفردات و نهايه از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده «اِذا دُعِىَ اَحَدُكُمْ اِلى طِعامٍ فَلْيُجِبْ وَ اِنْ كانَ صائِماً فَلْيُصَلِّ» يعنى: چون يكى از شما به طعامى دعوت شد اجابت كند و اگر روزه دار باشد از براى دعوت كننده دعا نمايد. در قرآن مجيد گاهى به معنى دعا آمده مثل [توبه:103]. از اموالشان زكوة بگير. تو آنها را بدان وسيله پاك و پاكيزه مىكنى و وقت زكوةگرفتن بر آنها دعا كن كه دعاى تو براى آنها آرامش است. [توبه:99]. صَلَوات به معنى دعاها عطف است بر «ما يُنْفِقُ» يعنى: انفاق خويش و دعاهاى رسول خدا را مايه تقرب به خدا مىداند. [احزاب:43]. صلوة در اين آيه به معنى توجه و اهميّت است يعنى خدا آن است كه او و فرشتگانش به شما اهميّت مىدهد و توجه مىكند ذيل آيه روشن مىكند اين توجّه همان رحمت خداست «وَ كانَ بِالْمُؤمِنينَ رَحيماً». * [بقره:157]. ممكن است صلوات به معنى توجّه و تزكيه و رحمت به معنى نعمت باشد يعنى: براى صابران از خدايشان توجّه و تزكيه و نعمت هست. و شايد چنانكه در جوامع الجامع فرموده: براى ادامه نعمت باشد يعنى براى آنها رحمت از پر رحمت است مثل [حديد:27]، [توبه:117]، در آيه [نور:41]. كه پرندگان را نيز شامل است ظاهراً غرض توجه و رو كردن به خدا است. [احزاب:56]. يعنى خدا و فرشتگان بر پيغمبر صلوات مىفرستند و او راثنا مىگويند و تعظيمش مىكنند، يا خدا بر او رحمت مىكند و ملائكه دعا و استغفار. اى اهل ايمان شما هم بر او صلوات بفرستيد و از خدا رحمت بخواهيد و سلام كنيد. آيه حاكياز آن است كه مؤمنان لازم است در اين كار خدا و ملائكه پيروى كنند. در روايات شيعه و اهل سنت مستفيضاً وارد است كه طريق صلوات برآن حضرت آن است كه بگوئيم: «اِللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ. بايد آل و اهل بيت را در صلوات از آن آن حضرت جدا نكرد و گرنه صلوات ابتر خواهد بود. روايات شيعه كه معلوم است و راجع به روايات شيعه كه معلوم است و راجع به روايات اهل سنت براى نمونه رجوع شود به صواعق محرقه ابن حجر ذيل آيه دوم از آيات اهل بيت، صحيح مسلم جلد اول كتاب صلوة بابُ: اَلصَّلوة عَلَى النَّبِىِّ بَعْدَ التَشَهُّد، سنن ترمذى ابواب الصلوة باب 341 ما جاءَ فى صِفَةِ الصَّلوةِ عَلَى النَّبىِّ، سنن ابى داود كتاب الصلوة على النبى بعد التشهّد. صلوة اسلام صلوة اسلام همان عبادت بزرگى است كه در رأس عبادات قرار گرفته و از اركان دين و تارك آن در رديف كافر است. در وجه تسميه آن گفتهاند: چون قسمتى از آن دعا است از باب تسميه كل باسم جزة اين عمل را صلوة گفتهاند. به عقيده نگارنده احتياجى به اين سخن نيست بلكه معناى اصلى در آن ملحوظ است كه در صلوة توجّه و انعطافى است از بنده به خدا همانطور كه از خدا به بنده. و آن در واقع ياد آورى مخصوص خدا و رو كردن به سوى خداى عزّوجلّ است با كيفيّتى كه شرع بيان داشته. مهمترين كار بنده دو چيز است يكى توجّه به خدا، ديگرى انفاق در راه خدا و لذا مكرّر در قرآن عظيم مىخوانيم: [بقره:43]، [بقره:3]. نماز شخص را از فحشاء و منكر تهى مىكند (عنكبوت:45) [نساء:103]. هيچ دين و شريعتى بدون نماز نبوده گرچه در كيفيّت آن با هم اختلاف داشتهاند. درباره بنى اسرائيل هست كه خدا به موسى وحى فرمود:[يونس:87]. خانههاى خويش را مقابل هم قرار بدهيد و نماز بخوانيد. در هم قرار بدهيد و نماز بخوانيد. در خصوص ابراهيم عليه السلام آمده: [ابراهيم:40]. راجع به حضرت عيسى عليه السلام و شريعت او فرموده: [مريم:31]. در حالات اسمعيل صادق الوعد هست: [مريم:55]. راجع به انبياء سلف فرموده: [انبياء:73]. لقمان به پسرش مىفرمود: [لقمان:17]. قوم شعيب به وى مىگفتند: [هود:87]. خطاب به مؤمنين فرموده [بقره:238]. خاتمه در خاتمه اين بحث بايد دانست كه به معاد يهود صلوات گويند كه در آيه [حج:40]. آمده است و در «بيع» گذشت در مجمع فرمود: اصل آن صلوه است (بر وزن عروه) در تعريب صلوة شده. در اقرب الموارد گويد: اصل آن در عبرى صلوتا است. امام صادق عليه السلام صلوات را به ضمّ صاد و و لام خواندهاند به معنى حصون و بناهاى مرتفع. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
قوم:100, هم:99, من:59, ف:56, ل:56, اتى:53, زکو:52, الذين:51, ب:48, على:48, الله:40, اله:39, انن:39, ه:38, لا:38, وله:37, امن:36, ما:35, کم:32, کون:31, ک:30, ان:29, صلو:26, ى:26, ربب:26, فى:25, الى:25, ها:25, عن:22, اذا:22, الا:22, نا:21, اول:20, ذکر:20, علم:20, امر:20, نفق:19, نهى:18, رزق:18, قول:18, کتب:18, حفظ:18, رسل:18, صبر:18, مع:17, اخر:17, هو:16, طوع:16, سکن:16, يا:16, لم:16, ا:16, خير:16, انس:15, بعد:15, رئى:15, قبل:15, يوم:15, حسن:15, عند:15, ولى:15, بيت:14, انتم:14, ايى:14, وقى:14, عبد:14, نکر:14, جعل:14, اخذ:14, ثم:14, الذى:14, قرب:14, هدى:14, منع:14, عهد:14, ملک:13, ندى:13, عمل:13, دوم:13, کثر:13, ن:13, خلف:13, لئک:13, سمو:13, ذلک:13, حيى:13, اهل:13, دين:13, الک:13, قضى:13, کلل:13, ارض:13, توب:13, ابراهيم:13, بشر:13, رکع:13, نبو:13, سلم:13, وسط:13, ندو:13, عرف:13, کفر:13, غيب:13, بصر:13, رحم:13, طعم:13, ضيع:13, کسل:13, خوف:13, حقق:12, بين:12, لکن:12, شرک:12, بغى:12, ثلث:12, قعد:12, عون:12, ويل:12, موت:12, قد:12, سبح:12, طمئن:12, صوب:12, مرر:12, حنف:12, سرر:12, فجر:12, وجه:12, سهو:12, صلح:12, طوف:12, فحش:12, بيع:12, رجع:12, ثوب:12, يدى:12, عقل:12, بنو:12, قرض:12, وسم:12, سئل:12, سبل:12, برج:12, خشع:12, صدق:12, شهد:12, خشى:12, حين:12, وضع:12, ظهر:12, اجر:12, طمن:12, وحى:12, غسل:11, وعلن:11, دلک:11, نصر:11, قدر:11, وصل:11, بعض:11, بل:11, طرف:11, کذب:11, قلب:11, تبع:11, فسق:11, ذهب:11, عشو:11, حول:11, فلح:11, سجد:11, ليل:11, اصل:11, شهو:11, نشر:11, اثر:11, دعو:11, احد:11, نهر:11, صمع:11, شعيب:11, ذرر:11, عطو:11, جهر:11, فعل:11, وکل:11, سکر:11, وقت:11, قسم:11, قصر:11, نسک:11, هل:11, رقب:11, حرب:11, شىء:11, اذ:11, قرء:11, خفت:11, فئد:11, هما:11, يسر:11, عذب:11, هزء:11, شمس:11, سوف:11, حتى:11, طهر:11, جهل:11, وفى:11, عور:11, رعى:11, عصم:11, هون:11, اخو:11, بکر:11, هدم:11, شور:11, وصى:11, خلو:11, زلف:11, وحد:11, کبر:11, ظلم:11, مول:11, موسى:11, شعب:11, فتن:11, برر:11, جمعة:11, دنو:11, ليس:11, بقى:11, جنح:11, عدو:11, کتم:11, يقن:11, تلو:11, خبر:11, صفف:11, لما:11, کفف:11, ارث:11, مسک:11, سوع:11, جنن:11, لعب:11, سقر:11, مسس:11, نزل:11, يى:11, خوض:11, حبس:11, سنن:11, سوق:11, قدم:11, جنب:11, مکو:11, جناح:11, خدع:11, لغو:11, اسماعيل:11, مکن:11, رصد:11, معن:11, لطف:11, قنت:11, نحر:11, بطل:11, طير:11, حرم:11, ورث:11, کرم:11, حضض:11, جزع:11, لقى:11, جوب:11, سمع:11, او:11, بدن:11, غسق:11, وجد:11, نفس:11, سعى:11, حکم:11, يتم:11, ترک:11, شنء:11, فرق:11, نوب:11, لعل:11, وهن:11, اثم:11, قلل:11, ولد:11, غفر:11, اذى:11, فرى:11, خلص:11, هوى:11, لوط:11, رضو:11, صدى:11, عرض:11, غوى:11, کود:11, انا:11, سلک:10, کن:10, خرج:10, فضل:10, حذر:10, مصر:10, عدد:10, بکى:10, اين:10, حشر:10, نور:10, حسب:10, عزر:10, ابد:10, خفى:10, نتق:10, ذمم:10, ورى:10, ذوق:10, حدث:10, عزز:10, حلم:10, ريب:10, فصل:10, درء:10, دخل:10, کره:10, ابو:10, صدد:10, نحن:10, برک:10, نذر:10, رفق:10, قتل:10, تجر:10, بلغ:10, رجو:10, اوى:10, عسى:10, وجل:10, سلح:10, سوء:10, مسح:10, ذى:10, س:10, زرع:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
خط ۹: | خط ۴۰: | ||
!style="background-color:#cfcfcf;" align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن | !style="background-color:#cfcfcf;" align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن | ||
|- | |- | ||
| | |الصَّلاَةَ || ۴۷ | ||
|- | |- | ||
| | |الصَّلاَةِ || ۱۳ | ||
|- | |- | ||
| | |مُصَلًّى || ۱ | ||
|- | |- | ||
|صَلَوَاتٌ || ۲ | |صَلَوَاتٌ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |الصَّلَوَاتِ || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |يُصَلِّي || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |فَلْيُصَلُّوا || ۱ | ||
|- | |- | ||
|صَلاَتِهِمْ || ۵ | |صَلاَتِهِمْ || ۵ | ||
خط ۴۱: | خط ۷۲: | ||
|بِصَلاَتِکَ || ۱ | |بِصَلاَتِکَ || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |بِالصَّلاَةِ || ۳ | ||
|- | |- | ||
|صَلَوَاتِهِمْ || ۱ | |صَلَوَاتِهِمْ || ۱ | ||
خط ۴۹: | خط ۸۰: | ||
|صَلاَةِ || ۲ | |صَلاَةِ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |يُصَلُّونَ || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |صَلُّوا || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |لِلصَّلاَةِ || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |الصَّلاَةُ || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |الْمُصَلِّينَ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |صَلَّى || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |فَصَلَّى || ۱ | ||
|- | |- | ||
| | |لِلْمُصَلِّينَ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|فَصَلِ || ۱ | |فَصَلِ || ۱ |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۶
تکرار در قرآن: ۹۸(بار)
قاموس قرآن
توجّه و انعطاف. در الميزان ذيل آيه 43 سوره احزاب فرموده: معنى جامع صلوة چنانكه از فرموده: معنى جامع صلوة چنانكه از موارد استعمال آن بدست مىآيد انعطاف است، به اختلاف نسبت متفاوت مىشود لذا گفتهاند: آن از خدا رحمت و از ملائكه استغفار و از مردم دعا است. اين سخن چنانكه فرموده جامع تمام معانى و در همه موارد جارى است. بهتر است كه صلوة ملائكه و مردم هر دو به معنى دعا باشد كه ميان آن دو فرقى نيست. آنچه كه گفتهاند: صلوة در لغت به معنى دعاستو فقط صلوة بنده رادر نظر گرفتهاند حالآن كه صلوة به خدا و ملك نيز نسبت داده نى شود. در مجمع فرموده: آن در لغت به معنى دعا است راغب گويد: بيشتر اهل لغت گفتهاند: آن به معغنى دعا و تبريك و تمجيد است «صَلَيْتُ عَلَيْهِ» يعنى بر او دعا كردم و او تزكيه نمودم. و در ذيل آيه 3 بقره و در مفردات و نهايه از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده «اِذا دُعِىَ اَحَدُكُمْ اِلى طِعامٍ فَلْيُجِبْ وَ اِنْ كانَ صائِماً فَلْيُصَلِّ» يعنى: چون يكى از شما به طعامى دعوت شد اجابت كند و اگر روزه دار باشد از براى دعوت كننده دعا نمايد. در قرآن مجيد گاهى به معنى دعا آمده مثل [توبه:103]. از اموالشان زكوة بگير. تو آنها را بدان وسيله پاك و پاكيزه مىكنى و وقت زكوةگرفتن بر آنها دعا كن كه دعاى تو براى آنها آرامش است. [توبه:99]. صَلَوات به معنى دعاها عطف است بر «ما يُنْفِقُ» يعنى: انفاق خويش و دعاهاى رسول خدا را مايه تقرب به خدا مىداند. [احزاب:43]. صلوة در اين آيه به معنى توجه و اهميّت است يعنى خدا آن است كه او و فرشتگانش به شما اهميّت مىدهد و توجه مىكند ذيل آيه روشن مىكند اين توجّه همان رحمت خداست «وَ كانَ بِالْمُؤمِنينَ رَحيماً». * [بقره:157]. ممكن است صلوات به معنى توجّه و تزكيه و رحمت به معنى نعمت باشد يعنى: براى صابران از خدايشان توجّه و تزكيه و نعمت هست. و شايد چنانكه در جوامع الجامع فرموده: براى ادامه نعمت باشد يعنى براى آنها رحمت از پر رحمت است مثل [حديد:27]، [توبه:117]، در آيه [نور:41]. كه پرندگان را نيز شامل است ظاهراً غرض توجه و رو كردن به خدا است. [احزاب:56]. يعنى خدا و فرشتگان بر پيغمبر صلوات مىفرستند و او راثنا مىگويند و تعظيمش مىكنند، يا خدا بر او رحمت مىكند و ملائكه دعا و استغفار. اى اهل ايمان شما هم بر او صلوات بفرستيد و از خدا رحمت بخواهيد و سلام كنيد. آيه حاكياز آن است كه مؤمنان لازم است در اين كار خدا و ملائكه پيروى كنند. در روايات شيعه و اهل سنت مستفيضاً وارد است كه طريق صلوات برآن حضرت آن است كه بگوئيم: «اِللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ. بايد آل و اهل بيت را در صلوات از آن آن حضرت جدا نكرد و گرنه صلوات ابتر خواهد بود. روايات شيعه كه معلوم است و راجع به روايات شيعه كه معلوم است و راجع به روايات اهل سنت براى نمونه رجوع شود به صواعق محرقه ابن حجر ذيل آيه دوم از آيات اهل بيت، صحيح مسلم جلد اول كتاب صلوة بابُ: اَلصَّلوة عَلَى النَّبِىِّ بَعْدَ التَشَهُّد، سنن ترمذى ابواب الصلوة باب 341 ما جاءَ فى صِفَةِ الصَّلوةِ عَلَى النَّبىِّ، سنن ابى داود كتاب الصلوة على النبى بعد التشهّد. صلوة اسلام صلوة اسلام همان عبادت بزرگى است كه در رأس عبادات قرار گرفته و از اركان دين و تارك آن در رديف كافر است. در وجه تسميه آن گفتهاند: چون قسمتى از آن دعا است از باب تسميه كل باسم جزة اين عمل را صلوة گفتهاند. به عقيده نگارنده احتياجى به اين سخن نيست بلكه معناى اصلى در آن ملحوظ است كه در صلوة توجّه و انعطافى است از بنده به خدا همانطور كه از خدا به بنده. و آن در واقع ياد آورى مخصوص خدا و رو كردن به سوى خداى عزّوجلّ است با كيفيّتى كه شرع بيان داشته. مهمترين كار بنده دو چيز است يكى توجّه به خدا، ديگرى انفاق در راه خدا و لذا مكرّر در قرآن عظيم مىخوانيم: [بقره:43]، [بقره:3]. نماز شخص را از فحشاء و منكر تهى مىكند (عنكبوت:45) [نساء:103]. هيچ دين و شريعتى بدون نماز نبوده گرچه در كيفيّت آن با هم اختلاف داشتهاند. درباره بنى اسرائيل هست كه خدا به موسى وحى فرمود:[يونس:87]. خانههاى خويش را مقابل هم قرار بدهيد و نماز بخوانيد. در هم قرار بدهيد و نماز بخوانيد. در خصوص ابراهيم عليه السلام آمده: [ابراهيم:40]. راجع به حضرت عيسى عليه السلام و شريعت او فرموده: [مريم:31]. در حالات اسمعيل صادق الوعد هست: [مريم:55]. راجع به انبياء سلف فرموده: [انبياء:73]. لقمان به پسرش مىفرمود: [لقمان:17]. قوم شعيب به وى مىگفتند: [هود:87]. خطاب به مؤمنين فرموده [بقره:238]. خاتمه در خاتمه اين بحث بايد دانست كه به معاد يهود صلوات گويند كه در آيه [حج:40]. آمده است و در «بيع» گذشت در مجمع فرمود: اصل آن صلوه است (بر وزن عروه) در تعريب صلوة شده. در اقرب الموارد گويد: اصل آن در عبرى صلوتا است. امام صادق عليه السلام صلوات را به ضمّ صاد و و لام خواندهاند به معنى حصون و بناهاى مرتفع.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الصَّلاَةَ | ۴۷ |
الصَّلاَةِ | ۱۳ |
مُصَلًّى | ۱ |
صَلَوَاتٌ | ۲ |
الصَّلَوَاتِ | ۱ |
يُصَلِّي | ۲ |
فَلْيُصَلُّوا | ۱ |
صَلاَتِهِمْ | ۵ |
صَلاَتِي | ۱ |
صَلاَتُهُمْ | ۱ |
تُصَلِ | ۱ |
صَلَوَاتِ | ۱ |
صَلِ | ۱ |
صَلاَتَکَ | ۱ |
صَلاَتُکَ | ۱ |
بِصَلاَتِکَ | ۱ |
بِالصَّلاَةِ | ۳ |
صَلَوَاتِهِمْ | ۱ |
صَلاَتَهُ | ۱ |
صَلاَةِ | ۲ |
يُصَلُّونَ | ۱ |
صَلُّوا | ۱ |
لِلصَّلاَةِ | ۱ |
الصَّلاَةُ | ۱ |
الْمُصَلِّينَ | ۲ |
صَلَّى | ۲ |
فَصَلَّى | ۱ |
لِلْمُصَلِّينَ | ۱ |
فَصَلِ | ۱ |