هود ١٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مَن|مَنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::يُرِيد|يُرِيدُ]] [[کلمه غیر ربط::يُرِيد| ]] [[شامل این ریشه::رود| ]][[ریشه غیر ربط::رود| ]][[شامل این کلمه::الْحَيَاة|الْحَيَاةَ]] [[کلمه غیر ربط::الْحَيَاة| ]] [[شامل این ریشه::حيى‌| ]][[ریشه غیر ربط::حيى‌| ]][[شامل این کلمه::الدّنْيَا|الدُّنْيَا]] [[کلمه غیر ربط::الدّنْيَا| ]] [[شامل این ریشه::دنو| ]][[ریشه غیر ربط::دنو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::زِينَتَهَا|زِينَتَهَا]] [[کلمه غیر ربط::زِينَتَهَا| ]] [[شامل این ریشه::زين‌| ]][[ریشه غیر ربط::زين‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::نُوَف|نُوَفِ‌]] [[کلمه غیر ربط::نُوَف| ]] [[شامل این ریشه::وفى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وفى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْهِم|إِلَيْهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِلَيْهِم| ]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[ریشه غیر ربط::الى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَالَهُم|أَعْمَالَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَالَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُبْخَسُون|يُبْخَسُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْخَسُون| ]] [[شامل این ریشه::بخس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بخس‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مَن|مَنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::يُرِيد|يُرِيدُ]] [[کلمه غیر ربط::يُرِيد| ]] [[شامل این ریشه::رود| ]][[ریشه غیر ربط::رود| ]][[شامل این کلمه::الْحَيَاة|الْحَيَاةَ]] [[کلمه غیر ربط::الْحَيَاة| ]] [[شامل این ریشه::حيى‌| ]][[ریشه غیر ربط::حيى‌| ]][[شامل این کلمه::الدّنْيَا|الدُّنْيَا]] [[کلمه غیر ربط::الدّنْيَا| ]] [[شامل این ریشه::دنو| ]][[ریشه غیر ربط::دنو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::زِينَتَهَا|زِينَتَهَا]] [[کلمه غیر ربط::زِينَتَهَا| ]] [[شامل این ریشه::زين‌| ]][[ریشه غیر ربط::زين‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::نُوَف|نُوَفِ‌]] [[کلمه غیر ربط::نُوَف| ]] [[شامل این ریشه::وفى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وفى‌| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْهِم|إِلَيْهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِلَيْهِم| ]] [[شامل این ریشه::الى‌| ]][[ریشه غیر ربط::الى‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَالَهُم|أَعْمَالَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَالَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُبْخَسُون|يُبْخَسُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُبْخَسُون| ]] [[شامل این ریشه::بخس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بخس‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|مَنْ‌ کَانَ‌ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِ‌ إِلَيْهِمْ‌ أَعْمَالَهُمْ‌ فِيهَا وَ هُمْ‌ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را می‌خواسته‌اند (جزای) کارهایشان را در (همین) دنیا بی‌کم و کاست به آنان می‌دهیم‌؛ حال آنکه آنان در آن زیان‌بار نخواهند بود.
|-|صادقی تهرانی=کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را می‌خواسته‌اند (جزای) کارهایشان را در (همین) دنیا بی‌کم و کاست به آنان می‌دهیم‌؛ حال آنکه آنان در آن زیان‌بار نخواهند بود.
|-|معزی=آنان که خواهان زندگانی دنیا و زیور آنند تمام دهیم بدیشان کردار ایشان را در آن و ایشان در آن کم داده نشوند
|-|معزی=آنان که خواهان زندگانی دنیا و زیور آنند تمام دهیم بدیشان کردار ایشان را در آن و ایشان در آن کم داده نشوند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Whoever desires the worldly life and its glitter—We will fully recompense them for their deeds therein, and therein they will not be defrauded.</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = هود ١٤ | بعدی = هود ١٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/011015.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/011015.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = هود ١٤ | بعدی = هود ١٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مَن کَانَ یُرِیدُ ...»: (نگا: اسراء / ، شوری / ). «زینَتَها»: (نگا: آل‌عمران / ). «لا یُبْخَسُونَ»: حقّی از آنان ضایع نمی‌گردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمی‌بیند.
«مَن کَانَ یُرِیدُ ...»: (نگا: اسراء / ، شوری / ). «زینَتَها»: (نگا: آل‌عمران / ). «لا یُبْخَسُونَ»: حقّی از آنان ضایع نمی‌گردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمی‌بیند.
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link143 | آيات ۱۶ - ۵، سوره هود]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link144 | پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link143 | آيات ۵ - ۱۶ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link145 | خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link144 | پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link146 | روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link145 | خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link147 | معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link148 | مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link148 | منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link149 | معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link149 | معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link151 | اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link150 | امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link153 | مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link151 | استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link154 | مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link152 | جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link156 | عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link153 | مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link159 | صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link154 | مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link160 | توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link155 | هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link162 | پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link156 | عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link163 | اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link157 | هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link164 | تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link158 | انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link166 | نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link159 | صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link168 | با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link160 | توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link171 | معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link161 | مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link176 |  
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link162 | چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان]]
نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link163 | اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link177 | بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link164 | شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link182 | رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link165 | سه وجه در بطلان قول مذكور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link166 | بررسى پاسخ ‌هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link167 | پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link168 | پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link169 | مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link170 | اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link171 | عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link172 | طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link173 | با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link174 | معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link175 | بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link176 | مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link177 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link178 | (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link179 | رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link180 | دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link181 | چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link182 | رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link183 | دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link184 | روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۰#link29 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۵۰#link29 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»
كسانى كه زندگانى دنيا و زيبايى‌هاى آن را بخواهند، ما در همين دنيا (نتيجه‌ى) اعمالشان را بطور كامل مى‌دهيم، و در آن هيچ كم و كاستى نخواهد بود.
===نکته ها===
سؤال: اين آيه مى‌فرمايد: ما به دنياطلبان بدون كم و كاست و به طور كامل نتيجه‌ى اعمالشان را در دنيا خواهيم داد، امّا در موارد ديگرى مى‌فرمايد: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ» «1» به هر كس و به هر مقدار كه بخواهيم عطا مى‌كنيم.
جمع ميان اين آيات چگونه است؟
پاسخ: دراين آيه مى‌فرمايد: نتيجه‌ى كارشان را مى‌دهيم، «أَعْمالَهُمْ» ولى در آن آيه مسئله‌ى كار مطرح نيست، بلكه آرزو مطرح است كه خداوند مى‌فرمايد: بعضى به گوشه‌اى از آرزوهاى خود مى‌رسند.
كسانى كه ايمان به معاد ندارند و يا براى خداوند كار نمى‌كنند، طلبى از پروردگار ندارند و در
----
«1». اسراء، 18.
جلد 4 - صفحه 34
برابر خدمات و اختراعات و اكتشافات خود در همين دنيا به نام و نانى مى‌رسند. كسى مى‌تواند به پاداش اخروى انتظار داشته باشد كه به آن ايمان داشته باشد و الّا كسى كه نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعى از خداوند دارد؟
انسان اگر به جاى آخرت، دنيا، به جاى باقى، فانى و به جاى نامحدود، هدف محدود را دنبال كند، نتيجه‌ى عملش نيز محدود به همين دنياى فانى خواهد بود.
===پیام ها===
1- انگيزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا»
2- انسان اختيار دارد و مى‌تواند آن گونه كه مى‌خواهد اراده كند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ»
3- خداوند عادل است، حتّى كسانى كه براى او كار نكنند، پاداش آنها را بدون كم و كاست در دنيا مى‌دهد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ‌ ... لا يُبْخَسُونَ‌
4- دليل نپذيرفتن حقّ، دنياطلبى است. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»
بعد از آن تهديد و توعيد فرمايد كسى را كه همّتش مقصور بر زينت دنيا و به سبب عناد و لجاج، معرض از دين باشد: مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها:
هر كسى كه از پستى همت بخواهد زندگانى دنيا و آرايش آن را، و خوشى و بهجت آن را در مقابل كارهاى نيكوى خود، و نخواهد آخرت و سعادت باقى را. «1» مراد از اين جماعت منافقان يا يهود و نصارى و يا آنكه عام است جميع مردمان را. يعنى: هركس كه اعمال حسنه را وسيله حطام دنياى دنيّه و زينت عاجله آن گرداند، و صرف نظر از رضاى الهى و ثواب اخروى نمايد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها: وفا و ادا كنيم تامّ و كامل جزاى اعمالشان را در دنيا، از صحت و رياست و وسعت رزق و كثرت اولاد و امنيت بلاد. وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ‌: و ايشان در دنيا كم و كاسته نشوند از جهت مزد دنيوى.
حاصل آيه شريفه آنكه: كفار و منافقين و منكرين مبدأ و معاد، آنچه كار خير نمايند در دنيا از احسان به فقرا و صله رحم و حفر قنوات و ايجاد نهرها و احداث پلها و تعمير جاده‌ها و غيره، نظر به اينكه خداوند منّان عمل هيچ عاملى را ضايع نفرمايد و به سبب كفرشان در آخرت نصيبى نخواهند داشت؛ لذا جزاى آنها را از نعم دنيا به آنها عطا فرمايد كاملا. نزد بعضى مراد اهل ريا هستند «2»،
----
«1» تفسير مجمع ج 5 ص 148.
«2» مصدر سابق.
جلد 6 - صفحه 38
زيرا كسى كه عمل خيرى نمايد به قصد ريا، نمى‌باشد براى عمل او ثوابى در آخرت. در كافى شريف به حذف اسانيد از على بن سالم گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام فرمود: قال اللّه عزّ و جلّ: انا خير شريك، من اشرك معى غيرى فى عمل عمله لم اقبله الّا ما كان خالصا. فرمود خداى عز و جل: من خوب شريكى هستم، زيرا ذات اقدسش غنى على الاطلاق است و قبول شركت، كسى نمايد كه محتاج باشد. يا آنكه محسن باشد به شركاء و واگذارد عمل را به آنان. لذا فرمايد: كسى كه شريك نمايد غير را با من در عملى كه بجا آورد، قبول ننمايم آن را مگر خاصّ و خالص باشد. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15» أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
ترجمه‌
كسانيكه بوده باشند كه بخواهند زندگانى دنيا و آرايش آنرا جزا ميدهيم بآنها كردارهاشانرا در آن و ايشان در آن كم گذارده نميشوند
آنگروه آنانند كه نيست مر آنها را در آخرت مگر آتش و نابود گشت آنچه كردند در آن و فاسد
----
جلد 3 صفحه 67
است آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.
تفسير
دنيا طلبان كه سعى و عمل آنها براى تحصيل مال و جاه و جلال و جمال و ساير زخارف و لذّات دنيوى است خداوند آنها را از رحمت رحمانيّه خود مأيوس نميفرمايد و جزاى كامل بآنها در دنيا عطا ميفرمايد و هيچ از آثار مرتّبه بر اعمال آنها در دنيا كاسته نخواهد شد و اگر در تهيّه وسائل و اسباب عادى تقصير و خطائى نكنند كاملا بمقصود خواهند رسيد چون دنيا دارى است كه خداوند جريان امور آنرا به اسباب مقدّر فرموده است ولى اين قبيل اشخاص هيچ بهره و نصيبى در آخرت ندارند مگر آتش جهنم زيرا اگر اعمال آنها عبادت باشد چون مشروط بقصد قربت است صحيح نيست و براى ترك آن مستحقّ عقوبتند و اگر در آن ريا نموده باشند براى فعل هم معاقب خواهند بود و اگر غير عبادت باشد كه مشروط بقصد قربت نيست مستحقّ ثواب نميشوند چون استحقاق ثواب در كليّه اعمال منوط بقصد قربت است و نتيجه كليّه آنستكه يا در آخرت بهره‌اى ندارند يا بهره آنها آتش است پس صحيح است گفته شود نيست نتيجه‌اى براى آنها در آخرت جز آتش و نابود و بى‌نتيجه شد آنچه بجا آوردند در دنيا براى دنيا در آخرت و بنابراين محتمل است جار و مجرور يعنى فيها متعلّق به صنعوا و ضمير راجع به دنيا باشد و ممكن است متعلّق به حبط و ضمير راجع به آخرت باشد و بر هر تقدير فيهاى ديگرى چون فضله در كلام بوده حذف شده و قطع نظر از دنيا و آخرت عمل آنها فى نفسه هم فاسد و ضايع و باطل و نيست و نابود است چون از عين و اثر آن چيزى باقى نمانده و نخواهد ماند زيرا كه دنيا و ما فيها فانى و داثر و باطل است علاوه بر آنكه از عدم شرط عدم مشروط لازم ميآيد و قصد قربت و خلوص نيّت شرط است و بعضى گفته‌اند اعمال خيرى كه از كفّار صادر ميشود از قبيل صله رحم و احسان بفقراء و بناء پل و غيرها خداوند جزاى آنها را از قبيل طول عمر و سلامتى بدن و وسعت رزق و دفع بلا و نام نيك بآنها در دنيا عطا ميفرمايد ولى در آخرت مخلّد در جهنم خواهند بود و فائده‌اى بحال آنها ندارد و مراد اينمعنى است و اگر در دنيا بآنها عوض داده نشود در آخرت موجب تخفيف عذابشان خواهد شد و بنظر حقير مطلب تمام نميشود مگر به بيانى كه قبلا ذكر شد و اللّه اعلم و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده‌
----
جلد 3 صفحه 68
كه مراد آن دو نفرند و معلوم است كه مقصود بيان فردا كمل نفاق و ريا كارى و دنيا طلبى است نه انحصار مدلول آيه بفلان و فلان كه كنايه از آن دو نفر است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا وَ زِينَتَها نُوَف‌ِّ إِلَيهِم‌ أَعمالَهُم‌ فِيها وَ هُم‌ فِيها لا يُبخَسُون‌َ «15»
كسي‌ ‌که‌ بوده‌ ‌باشد‌ غرض‌ و منظورش‌ زندگاني‌ دنيا و زينتهاي‌ دنيوي‌ ‌ما بنحو اتم‌ّ جزاء اعمال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ دنيا بآنها عطا ميكنيم‌ ‌يعني‌ دنيا رو بآنها ميكند و ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دنيا چيزي‌ ‌از‌ زخارف‌ ‌او‌ ناقص‌ نميماند.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌از‌ مشكلات‌ آيات‌ ‌است‌ و مفسرين‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند مراد مشركين‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اعمال‌ حسنه‌ صادر ‌شده‌، بعضي‌ گفتند منافقين‌ هستند
جلد 11 - صفحه 22
‌که‌ ‌در‌ غزوات‌ شركت‌ كردند ‌از‌ غنائم‌ بهره‌ برداري‌ ميكنند، بعضي‌ گفتند مرائين‌ هستند ‌در‌ عبادات‌ رياء ميكنند.
و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ جمله‌ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا كلمه‌ ‌من‌ عموم‌ دارد ‌يعني‌ ‌هر‌ كس‌ ‌که‌ تمام‌ هم‌ّ ‌او‌ دنيا ‌است‌ و معتقد بآخرت‌ نيست‌ و ‌هر‌ چه‌ ميكند ‌براي‌ تحصيل‌ دنيا ‌است‌ خواه‌ صورت‌ عمل‌ خوب‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بد احسان‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ظلم‌ حلال‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ حرام‌ دنياهم‌ رو باو ميآورد خداوند ‌هم‌ ‌او‌ ‌را‌ مشغول‌ بدنيا ميكند و درها بروي‌ ‌او‌ باز ميشود و زينتها مال‌ و جاه‌ و صحت‌ و سلامت‌ و اتباع‌ و عشيره‌ ‌در‌ اطرافش‌ مجتمع‌ ميشوند و تحت‌ فرمانش‌ ميروند مثل‌ فرعون‌ و نمرود و شداد و اشباه‌ و امثال‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ اينكه‌ ‌هر‌ چه‌ بتوانند معصيت‌ كنند ‌تا‌ عذاب‌ ‌آنها‌ زيادتر شود چنانچه‌ ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ اجر و مثوبات‌ دنيوي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الآخِرَةِ نَزِد لَه‌ُ فِي‌ حَرثِه‌ِ وَ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الدُّنيا نُؤتِه‌ِ مِنها وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ نَصِيب‌ٍ شوري‌ ‌آيه‌ 19، ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ امتحان‌ ‌است‌ چون‌ كليه‌ نعم‌ و بليات‌ دنيوي‌ ممكن‌ ‌است‌ امتحان‌ بنده‌ ‌باشد‌ غني‌، فقر، صحت‌، مرض‌، عزت‌، ذلّت‌، نعمت‌، بلاء و ‌غير‌ اينها ‌هم‌ امتحان‌ ‌خود‌ ‌آن‌ شخص‌ ‌است‌ و ‌هم‌ امتحان‌ ديگران‌.
نُوَف‌ِّ إِلَيهِم‌ أَعمالَهُم‌ فِيها ايفاء تمام‌ عيار ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ منظورش‌ ‌باشد‌ باو داده‌ ميشود و اعمالش‌ بي‌نتيجه‌ نميماند و آثار ‌آنها‌ ‌را‌ ميبرد دواء اثرش‌ شفاء ‌است‌ خواه‌ كافر ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مؤمن‌، كشت‌ اثرش‌ ثمره‌ ‌است‌، تجارت‌ اثرش‌ نفع‌ ‌است‌ و هكذا وَ هُم‌ فِيها لا يُبخَسُون‌َ بخس‌ نقصان‌ و زيان‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ دنيا نقصان‌ و زياني‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نيست‌ بقدر اعمال‌ ‌خود‌ نتيجه‌ ميگيرند و بهره‌ ميبرند.
23
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 15)- آیات گذشته با ذکر «دلایل اعجاز قرآن» حجت را بر مشرکان و منکران تمام کرد و از آنجا که پس از وضوح حق باز گروهی، تنها به خاطر حفظ منافع مادی خویش، از تسلیم خودداری می‌کنند در این آیه و آیه بعد اشاره به سرنوشت این گونه افراد دنیاپرست کرده، می‌گوید: «کسی که تنها هدفش زندگی دنیا و زرق و برق و زینت آن باشد در همین جهان نتیجه اعمالشان را بطور کامل به آنها می‌دهیم بی‌آن که چیزی از آن کم و کاست شود» (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ).
این آیه بیان یک سنت همیشگی الهی است که اعمال مثبت و مؤثر نتائج، آن از میان نمی‌رود، با این تفاوت که اگر هدف اصلی رسیدن به زندگی مادی این جهان باشد ثمره آن چیزی جز آن نخواهد بود، و اما اگر هدف خدا و جلب رضای او باشد هم در این جهان تأثیر خواهد بخشید و هم نتائج پرباری برای جهان دیگر خواهد داشت.
ج2، ص332
نمونه این موضوع را امروز در اطراف خود به روشنی می‌یابیم، جهان غرب با تلاش پیگیر و منظم خود اسرار بسیاری از علوم و دانشها را شکافته، و بر نیروهای مختلف طبیعت مسلط گشته و با سعی و کوشش مداوم و استقامت در مقابل مشکلات و اتحاد و همبستگی، مواهب فراوانی فراهم نموده است.
بنابراین جای گفتگو نیست که آنها نتائج اعمال و تلاشهای خود را خواهند گرفت و به پیروزیهای درخشانی نائل خواهند شد، اما از آنجا که هدفشان تنها زندگی است، اثر طبیعی این اعمال چیزی جز فراهم شدن امکانات مادی آنان نخواهد بود.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۴۶: خط ۲۷۲:
[[رده:نقش آرزو]][[رده:حاکم آفرینش]][[رده:افترا به محمد]][[رده:تحصیل امکانات مادى]][[رده:تلاش براى امکانات مادى]][[رده:عوامل تحصیل امکانات مادى]][[رده:موانع ایمان به قرآن]][[رده:موانع ایمان به محمد]][[رده:آثار تجمل گرایى]][[رده:موانع قبول توحید]][[رده:عدالت در اعطاى حقوق]][[رده:حاکمیت خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:عدالت خدا]][[رده:آثار دنیاطلبى]][[رده:آسیب شناسى دین]][[رده:زینت هاى دنیوى]][[رده:آثار عقیده]][[رده:آثار عمل]][[رده:آثار عمل پسندیده]][[رده:پاداش دنیوى عمل پسندیده]][[رده:تجسم عمل]][[رده:حاکم عوامل طبیعى]][[رده:عوامل تکذیب قرآن]][[رده:اهمیت مزد کار]][[رده:پرداخت مزد کارگر]][[رده:عدالت در مزد]][[رده:افتراهاى مشرکان صدراسلام]][[رده:تجمل گرایى مشرکان صدراسلام]][[رده:دنیاطلبى مشرکان صدراسلام]][[رده:مشرکان صدراسلام و قرآن]][[رده:مشرکان صدراسلام و محمد]][[رده:آثار نیت]]
[[رده:نقش آرزو]][[رده:حاکم آفرینش]][[رده:افترا به محمد]][[رده:تحصیل امکانات مادى]][[رده:تلاش براى امکانات مادى]][[رده:عوامل تحصیل امکانات مادى]][[رده:موانع ایمان به قرآن]][[رده:موانع ایمان به محمد]][[رده:آثار تجمل گرایى]][[رده:موانع قبول توحید]][[رده:عدالت در اعطاى حقوق]][[رده:حاکمیت خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:عدالت خدا]][[رده:آثار دنیاطلبى]][[رده:آسیب شناسى دین]][[رده:زینت هاى دنیوى]][[رده:آثار عقیده]][[رده:آثار عمل]][[رده:آثار عمل پسندیده]][[رده:پاداش دنیوى عمل پسندیده]][[رده:تجسم عمل]][[رده:حاکم عوامل طبیعى]][[رده:عوامل تکذیب قرآن]][[رده:اهمیت مزد کار]][[رده:پرداخت مزد کارگر]][[رده:عدالت در مزد]][[رده:افتراهاى مشرکان صدراسلام]][[رده:تجمل گرایى مشرکان صدراسلام]][[رده:دنیاطلبى مشرکان صدراسلام]][[رده:مشرکان صدراسلام و قرآن]][[رده:مشرکان صدراسلام و محمد]][[رده:آثار نیت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
{{#seo:
|title=آیه 15 سوره هود
|title_mode=replace
|keywords=آیه 15 سوره هود,هود 15,مَنْ‌ کَانَ‌ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِ‌ إِلَيْهِمْ‌ أَعْمَالَهُمْ‌ فِيهَا وَ هُمْ‌ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ‌,نقش آرزو,حاکم آفرینش,افترا به محمد,تحصیل امکانات مادى,تلاش براى امکانات مادى,عوامل تحصیل امکانات مادى,موانع ایمان به قرآن,موانع ایمان به محمد,آثار تجمل گرایى,موانع قبول توحید,عدالت در اعطاى حقوق,حاکمیت خدا,سنتهاى خدا,عدالت خدا,آثار دنیاطلبى,آسیب شناسى دین,زینت هاى دنیوى,آثار عقیده,آثار عمل,آثار عمل پسندیده,پاداش دنیوى عمل پسندیده,تجسم عمل,حاکم عوامل طبیعى,عوامل تکذیب قرآن,اهمیت مزد کار,پرداخت مزد کارگر,عدالت در مزد,افتراهاى مشرکان صدراسلام,تجمل گرایى مشرکان صدراسلام,دنیاطلبى مشرکان صدراسلام,مشرکان صدراسلام و قرآن,مشرکان صدراسلام و محمد,آثار نیت,آیات قرآن سوره هود
|description=مَنْ‌ کَانَ‌ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِ‌ إِلَيْهِمْ‌ أَعْمَالَهُمْ‌ فِيهَا وَ هُمْ‌ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۳

کپی متن آیه
مَنْ‌ کَانَ‌ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِ‌ إِلَيْهِمْ‌ أَعْمَالَهُمْ‌ فِيهَا وَ هُمْ‌ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ‌

ترجمه

کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها می‌دهیم؛ و چیزی کم و کاست از آنها نخواهد شد!

|هر كه زندگى اين دنيا و تجمّل آن را بخواهد [مزد] اعمالشان را به تمامى در همين دنيا به آنها مى‌دهيم و چيزى از آن كم داده نمى‌شوند
كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى‌] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مى‌دهيم، و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد.
کسانی که طالب تعیّش مادی و زینت دنیوی هستند ما مزد سعی آنها را در همین دنیا کاملا می‌دهیم و هیچ از اجر عملشان در دنیا کم نخواهد شد.
کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.
آنان كه زندگى و زينت اين دنيا را بخواهند، پس همه مزد كردارشان را در اين جهان مى‌دهيم و در آن نقصانى نمى‌بينند.
هر کس زندگانی دنیا و تجمل آن را بخواهد، حاصل اعمالشان را در همین دنیا به تمامی به آنان می‌دهیم، و در آن کم و کاستی نخواهند دید
هر كه زندگانى اين جهان و آرايش آن را خواهد، در اين جهان [پاداش‌] كارهايشان را بديشان تمام بدهيم و آنان در آن- زندگى دنيا- كم داده نشوند
کسانی که (تنها) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند (و جز خوردن و نوشیدن و اموال و اولاد را طالب نبوده و چشم‌داشتی به آخرت نداشته باشند، برابر سنّت موجود در پیکره‌ی هستی، پاداش دسترنج و) اعمالشان را در این جهان بدون هیچ گونه کم و کاستی به تمام و کمال می‌دهیم (چرا که مدار این جهان بر اعمال استوار است؛ نه بر نیّات و مقاصد، و بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست) وحقی از آنان در آن ضایع نمی‌گردد.
کسانی که زندگی دنیا و زیور آن را می‌خواسته‌اند (جزای) کارهایشان را در (همین) دنیا بی‌کم و کاست به آنان می‌دهیم‌؛ حال آنکه آنان در آن زیان‌بار نخواهند بود.
آنان که خواهان زندگانی دنیا و زیور آنند تمام دهیم بدیشان کردار ایشان را در آن و ایشان در آن کم داده نشوند

Whoever desires the worldly life and its glitter—We will fully recompense them for their deeds therein, and therein they will not be defrauded.
ترتیل:
ترجمه:
هود ١٤ آیه ١٥ هود ١٦
سوره : سوره هود
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَن کَانَ یُرِیدُ ...»: (نگا: اسراء / ، شوری / ). «زینَتَها»: (نگا: آل‌عمران / ). «لا یُبْخَسُونَ»: حقّی از آنان ضایع نمی‌گردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمی‌بیند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»

كسانى كه زندگانى دنيا و زيبايى‌هاى آن را بخواهند، ما در همين دنيا (نتيجه‌ى) اعمالشان را بطور كامل مى‌دهيم، و در آن هيچ كم و كاستى نخواهد بود.

نکته ها

سؤال: اين آيه مى‌فرمايد: ما به دنياطلبان بدون كم و كاست و به طور كامل نتيجه‌ى اعمالشان را در دنيا خواهيم داد، امّا در موارد ديگرى مى‌فرمايد: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ» «1» به هر كس و به هر مقدار كه بخواهيم عطا مى‌كنيم.

جمع ميان اين آيات چگونه است؟

پاسخ: دراين آيه مى‌فرمايد: نتيجه‌ى كارشان را مى‌دهيم، «أَعْمالَهُمْ» ولى در آن آيه مسئله‌ى كار مطرح نيست، بلكه آرزو مطرح است كه خداوند مى‌فرمايد: بعضى به گوشه‌اى از آرزوهاى خود مى‌رسند.

كسانى كه ايمان به معاد ندارند و يا براى خداوند كار نمى‌كنند، طلبى از پروردگار ندارند و در


«1». اسراء، 18.

جلد 4 - صفحه 34

برابر خدمات و اختراعات و اكتشافات خود در همين دنيا به نام و نانى مى‌رسند. كسى مى‌تواند به پاداش اخروى انتظار داشته باشد كه به آن ايمان داشته باشد و الّا كسى كه نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعى از خداوند دارد؟

انسان اگر به جاى آخرت، دنيا، به جاى باقى، فانى و به جاى نامحدود، هدف محدود را دنبال كند، نتيجه‌ى عملش نيز محدود به همين دنياى فانى خواهد بود.

پیام ها

1- انگيزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا»

2- انسان اختيار دارد و مى‌تواند آن گونه كه مى‌خواهد اراده كند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ»

3- خداوند عادل است، حتّى كسانى كه براى او كار نكنند، پاداش آنها را بدون كم و كاست در دنيا مى‌دهد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ‌ ... لا يُبْخَسُونَ‌

4- دليل نپذيرفتن حقّ، دنياطلبى است. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»

بعد از آن تهديد و توعيد فرمايد كسى را كه همّتش مقصور بر زينت دنيا و به سبب عناد و لجاج، معرض از دين باشد: مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها:

هر كسى كه از پستى همت بخواهد زندگانى دنيا و آرايش آن را، و خوشى و بهجت آن را در مقابل كارهاى نيكوى خود، و نخواهد آخرت و سعادت باقى را. «1» مراد از اين جماعت منافقان يا يهود و نصارى و يا آنكه عام است جميع مردمان را. يعنى: هركس كه اعمال حسنه را وسيله حطام دنياى دنيّه و زينت عاجله آن گرداند، و صرف نظر از رضاى الهى و ثواب اخروى نمايد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها: وفا و ادا كنيم تامّ و كامل جزاى اعمالشان را در دنيا، از صحت و رياست و وسعت رزق و كثرت اولاد و امنيت بلاد. وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ‌: و ايشان در دنيا كم و كاسته نشوند از جهت مزد دنيوى.

حاصل آيه شريفه آنكه: كفار و منافقين و منكرين مبدأ و معاد، آنچه كار خير نمايند در دنيا از احسان به فقرا و صله رحم و حفر قنوات و ايجاد نهرها و احداث پلها و تعمير جاده‌ها و غيره، نظر به اينكه خداوند منّان عمل هيچ عاملى را ضايع نفرمايد و به سبب كفرشان در آخرت نصيبى نخواهند داشت؛ لذا جزاى آنها را از نعم دنيا به آنها عطا فرمايد كاملا. نزد بعضى مراد اهل ريا هستند «2»،


«1» تفسير مجمع ج 5 ص 148.

«2» مصدر سابق.

جلد 6 - صفحه 38

زيرا كسى كه عمل خيرى نمايد به قصد ريا، نمى‌باشد براى عمل او ثوابى در آخرت. در كافى شريف به حذف اسانيد از على بن سالم گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام فرمود: قال اللّه عزّ و جلّ: انا خير شريك، من اشرك معى غيرى فى عمل عمله لم اقبله الّا ما كان خالصا. فرمود خداى عز و جل: من خوب شريكى هستم، زيرا ذات اقدسش غنى على الاطلاق است و قبول شركت، كسى نمايد كه محتاج باشد. يا آنكه محسن باشد به شركاء و واگذارد عمل را به آنان. لذا فرمايد: كسى كه شريك نمايد غير را با من در عملى كه بجا آورد، قبول ننمايم آن را مگر خاصّ و خالص باشد. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15» أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»

ترجمه‌

كسانيكه بوده باشند كه بخواهند زندگانى دنيا و آرايش آنرا جزا ميدهيم بآنها كردارهاشانرا در آن و ايشان در آن كم گذارده نميشوند

آنگروه آنانند كه نيست مر آنها را در آخرت مگر آتش و نابود گشت آنچه كردند در آن و فاسد


جلد 3 صفحه 67

است آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

دنيا طلبان كه سعى و عمل آنها براى تحصيل مال و جاه و جلال و جمال و ساير زخارف و لذّات دنيوى است خداوند آنها را از رحمت رحمانيّه خود مأيوس نميفرمايد و جزاى كامل بآنها در دنيا عطا ميفرمايد و هيچ از آثار مرتّبه بر اعمال آنها در دنيا كاسته نخواهد شد و اگر در تهيّه وسائل و اسباب عادى تقصير و خطائى نكنند كاملا بمقصود خواهند رسيد چون دنيا دارى است كه خداوند جريان امور آنرا به اسباب مقدّر فرموده است ولى اين قبيل اشخاص هيچ بهره و نصيبى در آخرت ندارند مگر آتش جهنم زيرا اگر اعمال آنها عبادت باشد چون مشروط بقصد قربت است صحيح نيست و براى ترك آن مستحقّ عقوبتند و اگر در آن ريا نموده باشند براى فعل هم معاقب خواهند بود و اگر غير عبادت باشد كه مشروط بقصد قربت نيست مستحقّ ثواب نميشوند چون استحقاق ثواب در كليّه اعمال منوط بقصد قربت است و نتيجه كليّه آنستكه يا در آخرت بهره‌اى ندارند يا بهره آنها آتش است پس صحيح است گفته شود نيست نتيجه‌اى براى آنها در آخرت جز آتش و نابود و بى‌نتيجه شد آنچه بجا آوردند در دنيا براى دنيا در آخرت و بنابراين محتمل است جار و مجرور يعنى فيها متعلّق به صنعوا و ضمير راجع به دنيا باشد و ممكن است متعلّق به حبط و ضمير راجع به آخرت باشد و بر هر تقدير فيهاى ديگرى چون فضله در كلام بوده حذف شده و قطع نظر از دنيا و آخرت عمل آنها فى نفسه هم فاسد و ضايع و باطل و نيست و نابود است چون از عين و اثر آن چيزى باقى نمانده و نخواهد ماند زيرا كه دنيا و ما فيها فانى و داثر و باطل است علاوه بر آنكه از عدم شرط عدم مشروط لازم ميآيد و قصد قربت و خلوص نيّت شرط است و بعضى گفته‌اند اعمال خيرى كه از كفّار صادر ميشود از قبيل صله رحم و احسان بفقراء و بناء پل و غيرها خداوند جزاى آنها را از قبيل طول عمر و سلامتى بدن و وسعت رزق و دفع بلا و نام نيك بآنها در دنيا عطا ميفرمايد ولى در آخرت مخلّد در جهنم خواهند بود و فائده‌اى بحال آنها ندارد و مراد اينمعنى است و اگر در دنيا بآنها عوض داده نشود در آخرت موجب تخفيف عذابشان خواهد شد و بنظر حقير مطلب تمام نميشود مگر به بيانى كه قبلا ذكر شد و اللّه اعلم و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده‌


جلد 3 صفحه 68

كه مراد آن دو نفرند و معلوم است كه مقصود بيان فردا كمل نفاق و ريا كارى و دنيا طلبى است نه انحصار مدلول آيه بفلان و فلان كه كنايه از آن دو نفر است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا وَ زِينَتَها نُوَف‌ِّ إِلَيهِم‌ أَعمالَهُم‌ فِيها وَ هُم‌ فِيها لا يُبخَسُون‌َ «15»

كسي‌ ‌که‌ بوده‌ ‌باشد‌ غرض‌ و منظورش‌ زندگاني‌ دنيا و زينتهاي‌ دنيوي‌ ‌ما بنحو اتم‌ّ جزاء اعمال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ دنيا بآنها عطا ميكنيم‌ ‌يعني‌ دنيا رو بآنها ميكند و ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دنيا چيزي‌ ‌از‌ زخارف‌ ‌او‌ ناقص‌ نميماند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌از‌ مشكلات‌ آيات‌ ‌است‌ و مفسرين‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند مراد مشركين‌ هستند ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اعمال‌ حسنه‌ صادر ‌شده‌، بعضي‌ گفتند منافقين‌ هستند

جلد 11 - صفحه 22

‌که‌ ‌در‌ غزوات‌ شركت‌ كردند ‌از‌ غنائم‌ بهره‌ برداري‌ ميكنند، بعضي‌ گفتند مرائين‌ هستند ‌در‌ عبادات‌ رياء ميكنند.

و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ جمله‌ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا كلمه‌ ‌من‌ عموم‌ دارد ‌يعني‌ ‌هر‌ كس‌ ‌که‌ تمام‌ هم‌ّ ‌او‌ دنيا ‌است‌ و معتقد بآخرت‌ نيست‌ و ‌هر‌ چه‌ ميكند ‌براي‌ تحصيل‌ دنيا ‌است‌ خواه‌ صورت‌ عمل‌ خوب‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بد احسان‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ظلم‌ حلال‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ حرام‌ دنياهم‌ رو باو ميآورد خداوند ‌هم‌ ‌او‌ ‌را‌ مشغول‌ بدنيا ميكند و درها بروي‌ ‌او‌ باز ميشود و زينتها مال‌ و جاه‌ و صحت‌ و سلامت‌ و اتباع‌ و عشيره‌ ‌در‌ اطرافش‌ مجتمع‌ ميشوند و تحت‌ فرمانش‌ ميروند مثل‌ فرعون‌ و نمرود و شداد و اشباه‌ و امثال‌ ‌آنها‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ اينكه‌ ‌هر‌ چه‌ بتوانند معصيت‌ كنند ‌تا‌ عذاب‌ ‌آنها‌ زيادتر شود چنانچه‌ ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ اجر و مثوبات‌ دنيوي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الآخِرَةِ نَزِد لَه‌ُ فِي‌ حَرثِه‌ِ وَ مَن‌ كان‌َ يُرِيدُ حَرث‌َ الدُّنيا نُؤتِه‌ِ مِنها وَ ما لَه‌ُ فِي‌ الآخِرَةِ مِن‌ نَصِيب‌ٍ شوري‌ ‌آيه‌ 19، ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ امتحان‌ ‌است‌ چون‌ كليه‌ نعم‌ و بليات‌ دنيوي‌ ممكن‌ ‌است‌ امتحان‌ بنده‌ ‌باشد‌ غني‌، فقر، صحت‌، مرض‌، عزت‌، ذلّت‌، نعمت‌، بلاء و ‌غير‌ اينها ‌هم‌ امتحان‌ ‌خود‌ ‌آن‌ شخص‌ ‌است‌ و ‌هم‌ امتحان‌ ديگران‌.

نُوَف‌ِّ إِلَيهِم‌ أَعمالَهُم‌ فِيها ايفاء تمام‌ عيار ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ منظورش‌ ‌باشد‌ باو داده‌ ميشود و اعمالش‌ بي‌نتيجه‌ نميماند و آثار ‌آنها‌ ‌را‌ ميبرد دواء اثرش‌ شفاء ‌است‌ خواه‌ كافر ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مؤمن‌، كشت‌ اثرش‌ ثمره‌ ‌است‌، تجارت‌ اثرش‌ نفع‌ ‌است‌ و هكذا وَ هُم‌ فِيها لا يُبخَسُون‌َ بخس‌ نقصان‌ و زيان‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ دنيا نقصان‌ و زياني‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نيست‌ بقدر اعمال‌ ‌خود‌ نتيجه‌ ميگيرند و بهره‌ ميبرند.

23

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- آیات گذشته با ذکر «دلایل اعجاز قرآن» حجت را بر مشرکان و منکران تمام کرد و از آنجا که پس از وضوح حق باز گروهی، تنها به خاطر حفظ منافع مادی خویش، از تسلیم خودداری می‌کنند در این آیه و آیه بعد اشاره به سرنوشت این گونه افراد دنیاپرست کرده، می‌گوید: «کسی که تنها هدفش زندگی دنیا و زرق و برق و زینت آن باشد در همین جهان نتیجه اعمالشان را بطور کامل به آنها می‌دهیم بی‌آن که چیزی از آن کم و کاست شود» (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ).

این آیه بیان یک سنت همیشگی الهی است که اعمال مثبت و مؤثر نتائج، آن از میان نمی‌رود، با این تفاوت که اگر هدف اصلی رسیدن به زندگی مادی این جهان باشد ثمره آن چیزی جز آن نخواهد بود، و اما اگر هدف خدا و جلب رضای او باشد هم در این جهان تأثیر خواهد بخشید و هم نتائج پرباری برای جهان دیگر خواهد داشت.

ج2، ص332

نمونه این موضوع را امروز در اطراف خود به روشنی می‌یابیم، جهان غرب با تلاش پیگیر و منظم خود اسرار بسیاری از علوم و دانشها را شکافته، و بر نیروهای مختلف طبیعت مسلط گشته و با سعی و کوشش مداوم و استقامت در مقابل مشکلات و اتحاد و همبستگی، مواهب فراوانی فراهم نموده است.

بنابراین جای گفتگو نیست که آنها نتائج اعمال و تلاشهای خود را خواهند گرفت و به پیروزیهای درخشانی نائل خواهند شد، اما از آنجا که هدفشان تنها زندگی است، اثر طبیعی این اعمال چیزی جز فراهم شدن امکانات مادی آنان نخواهد بود.

نکات آیه

۱- تلاش براى رسیدن به موهبتهاى دنیا و زینتهاى آن ، در همین دنیا نتیجه بخش بوده و ثمره آن بدون هیچ کاستى ، نصیب انسان مى شود. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم فیها و هم فیها لایبخسون) توفیة (مصدر نوفّ) به معناى به تمام و کمال پرداختن و ادا کردن است. مراد از «اعمال» نتیجه و ثمره اعمال مى باشد. «بخس» به معناى نقص است و «لایبخسون»; یعنى ، در اداى حقشان ، کمى و کاستى رخ نخواهد داد.

۲- دستیابى به بهره هاى دنیوى ، در گرو داشتن عقاید الهى و باورهاى صحیح دینى نیست. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم) از آیه قبل و نیز آیه بعد ، معلوم مى شود که مصداق بارز «من کان ...» کافران و مشرکان مى باشد.

۳- رسیدن آدمى به بهره هاى دنیوى ، به میزان تلاش اوست نه آرزوها و خواسته هاى وى (من کان یرید ... نوفّ إلیهم أعملهم) از اینکه قرآن نفرمود: «هر کس دنیا را بخواهد به او مى دهیم»; بلکه با تصریح به کلمه «اعمالهم» بیان کرد که: خداوند به طالبان دنیا [نتیجه] اعمالشان را اعطا مى کند، از این نکته معلوم مى شود که: آنچه در رسیدن به دنیا کارساز است، تلاش آدمى است نه آرزوها و خواسته هاى او.

۴- حاکمیت خداوند بر جهان و علل و عوامل آن (نوفّ إلیهم أعملهم فیها) بدیهى است که علل و عوامل طبیعى در رسیدن انسان به نتایج تلاشهایش دخیل و مؤثر است; ولى خداوند با جمله «نوف إلیهم اعمالهم»(نتیجه تلاش آنها را به ایشان مى رسانیم) اعطاى نتایج را به خود نسبت داد تا به حاکمیت خویش بر جهان اشاره کند.

۵- عدل الهى در اعطاى حق به صاحبان آن (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون)

۶- نتیجه و ثمره اعمال ، صورت و پرتوى از همان اعمال است. (نوفّ إلیهم أعملهم) گفتن کلمه «اعمال» و اراده کردن نتیجه و ثمره آن ، گویاى این نکته است که: نتیجه عمل بازتاب آن و به گونه اى ، خود همان عمل است.

۷- بازدهى تلاش انسانها ، سنتى الهى است. (نوفّ إلیهم أعملهم فیها و هم فیها لایبخسون)

۸- مشرکان عصر بعثت به خاطر دنیا طلبى و تجمل گرایى ، قرآن را نپذیرفته و آن را ساخته دست پیامبر(ص) قلمداد مى کردند. (أم یقولون افتریه ... من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها) بیان پیامدهاى دنیاخواهى و تجمل گرایى، پس از دعوت به توحید و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ریشه هاى اصرار مشرکان به کفرورزى دارد; یعنى، اینکه مشرکان با وجود دلیلى روشن بر حقانیت قرآن، حقایق مطرح شده در آن را نمى پذیرند به دلیل دنیاخواهى آنان است.

۹- دنیاطلبىو تجمل گرایى ، از موانع پذیرش توحید و ایمان به پیامبر(ص) و قرآن است. (فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إله إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها)

۱۰- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون) جمله حالیه «و هم فیها لایبخسون» بیانگر علت التزام خداوند بر اعطاى کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنى ، چون روا نیست که در اعطاى حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا مى کند.

۱۱- نتیجه بخش بودن اعمال نیک و پسندیده در دنیا ، سنتى الهى است. (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون) مقصود از «اعمال» در جمله «نوف إلیهم أعمالهم» مى تواند اعمال نیک، نظیر دستگیرى از مستمندان، یارى مظلومان و ... باشد و مى تواند مراد از آن، تلاشهاى روزمرّه براى کسب معاش همانند تجارت صنعت و ... باشد و مى تواند منظور از آن مطلق اعمال - چه اعمال نیک و چه اعمال متعارف - باشد. قابل ذکر است که ذیل آیه بعد (حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون) احتمال سوم را تأیید مى کند.

۱۲- اعمال نیک ، اگر به قصد دستیابى به بهره هاى دنیوى انجام گیرد ، نتایج آن تنها در دنیا عاید انسان مى شود. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم فیها)

موضوعات مرتبط

  • آرزو: نقش آرزو ۳
  • آفرینش: حاکم آفرینش ۴
  • افترا: افترا به محمد(ص) ۸
  • امکانات مادى: تحصیل امکانات مادى ۲; تلاش براى امکانات مادى ۱;عوامل تحصیل امکانات مادى ۳
  • ایمان: موانع ایمان به قرآن ۹; موانع ایمان به محمد(ص) ۹
  • تجمل گرایى: آثار تجمل گرایى ۸، ۹
  • توحید: موانع قبول توحید ۹
  • حقوق: عدالت در اعطاى حقوق ۵
  • خدا: حاکمیت خدا ۴; سنتهاى خدا ۷، ۱۱; عدالت خدا ۵
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۸، ۹
  • دین: آسیب شناسى دین ۹
  • زینت: زینت هاى دنیوى ۱
  • عقیده: آثار عقیده ۲
  • عمل: آثار عمل ۱، ۳، ۶، ۷; آثار عمل پسندیده ۱۱; پاداش دنیوى عمل پسندیده ۱۲; تجسّم عمل ۶
  • عوامل طبیعى: حاکم عوامل طبیعى ۴
  • قرآن: عوامل تکذیب قرآن ۸
  • کار: اهمیت مزد کار ۱۰
  • کارگر: پرداخت مزد کارگر ۱۰
  • مزد: عدالت در مزد ۱۰
  • مشرکان: افتراهاى مشرکان صدراسلام ۸; تجمل گرایى مشرکان صدراسلام ۸; دنیاطلبى مشرکان صدراسلام ۸; مشرکان صدراسلام و قرآن ۸; مشرکان صدراسلام و محمد(ص) ۸
  • نیت: آثار نیت ۱۲

منابع