هود ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَلا|أَلاَ]] [[کلمه غیر ربط::أَلا| ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[ریشه غیر ربط::الا| ]][[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَثْنُون|يَثْنُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَثْنُون| ]] [[شامل این ریشه::ثنى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثنى‌| ]][[شامل این کلمه::صُدُورَهُم|صُدُورَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::صُدُورَهُم| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لِيَسْتَخْفُوا|لِيَسْتَخْفُوا]] [[کلمه غیر ربط::لِيَسْتَخْفُوا| ]] [[شامل این ریشه::خفى‌| ]][[ریشه غیر ربط::خفى‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::مِنْه|مِنْهُ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَلا|أَلاَ]] [[کلمه غیر ربط::أَلا| ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[ریشه غیر ربط::الا| ]][[شامل این کلمه::حِين|حِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حِين| ]] [[شامل این ریشه::حين‌| ]][[ریشه غیر ربط::حين‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْتَغْشُون|يَسْتَغْشُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْتَغْشُون| ]] [[شامل این ریشه::غشو| ]][[ریشه غیر ربط::غشو| ]][[شامل این ریشه::غشى‌| ]][[ریشه غیر ربط::غشى‌| ]][[شامل این کلمه::ثِيَابَهُم|ثِيَابَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::ثِيَابَهُم| ]] [[شامل این ریشه::ثوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَم|يَعْلَمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُسِرّون|يُسِرُّونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُسِرّون| ]] [[شامل این ریشه::سرر| ]][[ریشه غیر ربط::سرر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُعْلِنُون|يُعْلِنُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُعْلِنُون| ]] [[شامل این ریشه::علن‌| ]][[ریشه غیر ربط::علن‌| ]][[شامل این کلمه::إِنّه|إِنَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّه| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::عَلِيم|عَلِيمٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::بِذَات|بِذَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِذَات| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ذات| ]][[ریشه غیر ربط::ذات| ]][[شامل این کلمه::الصّدُور|الصُّدُورِ]] [[کلمه غیر ربط::الصّدُور| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَلا|أَلاَ]] [[کلمه غیر ربط::أَلا| ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[ریشه غیر ربط::الا| ]][[شامل این کلمه::إِنّهُم|إِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَثْنُون|يَثْنُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَثْنُون| ]] [[شامل این ریشه::ثنى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثنى‌| ]][[شامل این کلمه::صُدُورَهُم|صُدُورَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::صُدُورَهُم| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لِيَسْتَخْفُوا|لِيَسْتَخْفُوا]] [[کلمه غیر ربط::لِيَسْتَخْفُوا| ]] [[شامل این ریشه::خفى‌| ]][[ریشه غیر ربط::خفى‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::مِنْه|مِنْهُ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَلا|أَلاَ]] [[کلمه غیر ربط::أَلا| ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[ریشه غیر ربط::الا| ]][[شامل این کلمه::حِين|حِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::حِين| ]] [[شامل این ریشه::حين‌| ]][[ریشه غیر ربط::حين‌| ]][[شامل این کلمه::يَسْتَغْشُون|يَسْتَغْشُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَسْتَغْشُون| ]] [[شامل این ریشه::غشو| ]][[ریشه غیر ربط::غشو| ]][[شامل این ریشه::غشى‌| ]][[ریشه غیر ربط::غشى‌| ]][[شامل این کلمه::ثِيَابَهُم|ثِيَابَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::ثِيَابَهُم| ]] [[شامل این ریشه::ثوب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ثوب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَم|يَعْلَمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُسِرّون|يُسِرُّونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُسِرّون| ]] [[شامل این ریشه::سرر| ]][[ریشه غیر ربط::سرر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::يُعْلِنُون|يُعْلِنُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُعْلِنُون| ]] [[شامل این ریشه::علن‌| ]][[ریشه غیر ربط::علن‌| ]][[شامل این کلمه::إِنّه|إِنَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::إِنّه| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::عَلِيم|عَلِيمٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::بِذَات|بِذَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِذَات| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ذات| ]][[ریشه غیر ربط::ذات| ]][[شامل این کلمه::الصّدُور|الصُّدُورِ]] [[کلمه غیر ربط::الصّدُور| ]] [[شامل این ریشه::صدر| ]][[ریشه غیر ربط::صدر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أَلاَ إِنَّهُمْ‌ يَثْنُونَ‌ صُدُورَهُمْ‌ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ أَلاَ حِينَ‌ يَسْتَغْشُونَ‌ ثِيَابَهُمْ‌ يَعْلَمُ‌ مَا يُسِرُّونَ‌ وَ مَا يُعْلِنُونَ‌ إِنَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ بِذَاتِ‌ الصُّدُورِ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=هان! آنان همواره سینه‌هاشان را دو تَه و پنهان می‌گردانند (و می‌کوشند) تا (رازهای خود را) با کوشش از او نهفته دارند. هان! آگاه باشید آن‌گاه که آنان جامه‌هایشان را بر سر می‌کشند، خدا آنچه را نهفته و آنچه را آشکار می‌دارند می‌داند. همانا او به ذات (و درون) سینه‌ها بسی داناست.
|-|صادقی تهرانی=هان! آنان همواره سینه‌هاشان را دو تَه و پنهان می‌گردانند (و می‌کوشند) تا (رازهای خود را) با کوشش از او نهفته دارند. هان! آگاه باشید آن‌گاه که آنان جامه‌هایشان را بر سر می‌کشند، خدا آنچه را نهفته و آنچه را آشکار می‌دارند می‌داند. همانا او به ذات (و درون) سینه‌ها بسی داناست.
|-|معزی=همانا ایشان برمی تابند سینه‌های خود را تا پوشیده دارند از او همانا گاهی که می‌پوشند جامه‌های خود را می‌داند آنچه را نهان کنند و آنچه را آشکار سازند که او دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌
|-|معزی=همانا ایشان برمی تابند سینه‌های خود را تا پوشیده دارند از او همانا گاهی که می‌پوشند جامه‌های خود را می‌داند آنچه را نهان کنند و آنچه را آشکار سازند که او دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">They wrap their chests to hide from Him. But even as they cover themselves with their clothes, He knows what they conceal and what they reveal. He knows what lies within the hearts.</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = هود ٤ | بعدی = هود ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/011005.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/011005.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = هود ٤ | بعدی = هود ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یَثْنُونَ»: خم می‌کنند و پیچ می‌دهند. در هم می‌پیچند و پنهان می‌دارند. از ماده (ثنی). «یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ»: سینه‌هایشان را می‌پیچانند و خمیده و دولایش می‌گردانند. مراد پنهان داشتن کارها و مخفی کردن رازها است. «یَسْتَغْشُونَ»: حجاب و پرده می‌گردانند. «یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ»: با جامه‌هایشان خویشتن را می‌پوشانند (نگا: نوح / . «ذَاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: مائده / .
«یَثْنُونَ»: خم می‌کنند و پیچ می‌دهند. در هم می‌پیچند و پنهان می‌دارند. از ماده (ثنی). «یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ»: سینه‌هایشان را می‌پیچانند و خمیده و دولایش می‌گردانند. مراد پنهان داشتن کارها و مخفی کردن رازها است. «یَسْتَغْشُونَ»: حجاب و پرده می‌گردانند. «یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ»: با جامه‌هایشان خویشتن را می‌پوشانند (نگا: نوح / . «ذَاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: مائده / .
خط ۲۸: خط ۳۶:
[[الحديد ٤ | هُوَ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ...]] (۱)   
[[الحديد ٤ | هُوَ الَّذِي‌ خَلَقَ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
محمد بن یعقوب کلینى بعد از دو واسطه از سدیر او از امام باقر|امام محمدباقر علیه‌السلام<ref>البرهان فی تفسیر القرآن.</ref> و نیز جابر بن عبدالله از امام محمدباقر علیه‌السلام روایت کنند که مشرکین وقتى که به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم می‌رسیدند، پشت مى کردند و سر خود را در مقابل خویش به جلو مى افکندند و نیز روى خود را با لباس مى پوشانیدند تا رسول خدا آن‌ها را نبیند سپس این آیه نازل گردید.<ref>تفسیر عیاشى.</ref>
ابن عباس و کلبى گویند: که این آیه درباره اخنس بن شریق که یکى از منافقین بود، نازل گردید چون مردى بود که نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و مؤمنین به ظاهر خوش منظر و خوش گفتار ولى در باطن از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام و مسلمین محسوب می‌شده است.<ref>تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.</ref>
عبدالله بن شداد گوید: که مرد منافقى هر وقتى به رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمین می‌رسید، پشت می‌کرد و روى خود را با لباس مى پوشانید و این آیه براى او نازل شده است.<ref> تفسیر جامع البیان.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link143 | آيات ۱۶ - ۵، سوره هود]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link144 | پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link143 | آيات ۵ - ۱۶ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link145 | خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link144 | پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link146 | روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link145 | خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link147 | معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link148 | مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link148 | منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link149 | معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link149 | معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link151 | اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۸#link150 | امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link153 | مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link151 | استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link154 | مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link152 | جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link156 | عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link153 | مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link159 | صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link154 | مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link160 | توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link155 | هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link162 | پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link156 | عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link163 | اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link157 | هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link164 | تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link158 | انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link166 | نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link159 | صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link168 | با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link160 | توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link171 | معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱۹#link161 | مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link176 |  
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link162 | چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان]]
نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link163 | اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link177 | بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link164 | شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link182 | رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link165 | سه وجه در بطلان قول مذكور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link166 | بررسى پاسخ ‌هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link167 | پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link168 | پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link169 | مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۰#link170 | اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link171 | عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link172 | طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link173 | با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link174 | معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link175 | بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۱#link176 | مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link177 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link178 | (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link179 | رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link180 | دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link181 | چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link182 | رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link183 | دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲۲#link184 | روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۴۸#link5 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۴۸#link5 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»
بدانيد كه مخالفان براى آنكه خود را از پيامبر پنهان دارند، سر و سينه‌هاى خود را به هم نزديك مى‌كنند و لباس‌هاى خويش را بر سر مى‌كشند (تا شناخته نشوند، غافل از آنكه) خداوند تمام كارهاى سرّى و آشكار آنان را مى‌داند. همانا او به اسرار درون سينه‌ها آگاه است.
===نکته ها===
«يَثْنُونَ»، به معناى نزديك قراردادن و خم كردن دو چيز است؛ ( «اثْنانِ» يعنى دوتا) و به كينه در دل گرفتن نيز گفته مى‌شود. بنابراين جمله‌ «يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ» يا به معناى آن است كه كفّار سينه‌هاى خود را براى حرف‌هاى محرمانه و توطئه عليه انبيا به هم نزديك مى‌كنند و يا به معناى آن است كه آنها كينه‌ى انبيا را در دل دارند.
در آيه 7 سوره‌ى نوح مى‌خوانيم: «جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ» يعنى كفّار انگشتان خود را در گوش‌هايشان مى‌گذارند و لباس خود را بر سرشان مى‌كشند تا نداى انبيا
جلد 4 - صفحه 20
را نشنوند.
مهم‌ترين اشكال منكرين معاد دو چيز است:
الف: چه قدرتى مى‌تواند مردگان را زنده كند، كه آيه‌ى 4 مى‌فرمايد: «هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» خداوند بر هر كارى قادر است.
ب: چگونه ذرّات پخش شده يكجا جمع مى‌شوند، كه آيه‌ى 5 مى‌فرمايد: «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
===پیام ها===
1- بازگشت ما تنها به سوى خداست، نه ديگران. «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ»
2- در آيات قبل توحيد و نبوّت مطرح بود، اين آيه اصل معاد را مطرح مى‌كند.
«إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ»
3- بر فرض اهداف شوم خود را از پيامبر مخفى بداريد، خداوند كه عالم به اسرار سينه‌هاست. يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ ... إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
جلد 4 - صفحه 21
جزء «12»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»
شأن نزول‌ «1»: ابن عباس نقل نمايد: بعضى منافقان كه با پيغمبر مصادف شدى سينه را در پيچيدى و راه را كج نمودى تا پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را نبيند. و
----
«1» از تفسير مجمع البيان ج 5 ص 143.
جلد 6 - صفحه 17
سر در پيش و روى پوشيدى تا پيغمبر نيز او را نبيند. آيه شريفه نازل شد:
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ‌: آگاه باش به تحقيق كفار و منافقين برمى‌گردانند به تكبّر سينه‌هاى خود را، يا اعراض دهند سينه‌ها را از روى شك و نفاق و عناد، لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌: براى آن كه پنهان كنند خود را از پيغمبر و نبينند او را، يا به جهت آن كه نشنوند كلام قرآن و سخن پيغمبر را. ابن زيد گفته: «1» منافقين مجالس سرّى در باب پيغمبر صحبت مى‌داشتند، چون كسى وارد شدى خود را بهم آوردى و سينه به سينه هم گذاردى و نجوى نمودى تا مطلب مخفى گشتى. نزد بعضى معنى آن كه بهم مى‌پيچيدند تا از خداى تعالى پنهان دارند اگر ممكن شدى و لكن چه فايده داشت. أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ‌: آگاه باش در آن هنگام كه مى‌پوشانند سرهاى خود را به جامه‌ها، و گفتگو كنند سرّا در تدبير دشمنى با پيغمبر و مؤمنين. يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ‌: ذات احديت الهى مى‌داند آنچه را كه به كوشش خود پنهان نمايند و جامه به سر انداخته نجوى كنند و آنچه آشكارا گويند.
حاصل آن كه خداوند متعال به علم ازلى عالم است به درونه مخفيات و كشفيات امور ايشان. و ذره‌اى از جزئيات اقوال و افعال، بر ذات سبحانى پوشيده نيست.
كافى و عياشى به اسناد خود از حضرت باقر عليه السلام نقل مى‌كنند كه فرمود: جابر بن عبد اللّه انصارى مرا خبر داد كه مشركين وقتى اطراف كعبه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى‌گذشتند، سر و پشت را خم و سر را مى‌پوشانيدند تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را نبيند. حق تعالى آيه شريفه را نازل و فعل شنيع آنها را اعلام نمود. «2» إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: به تحقيق ذات سبحانى عالم است به حقيقت آنچه در قلوب مى‌باشد از سرائر و خواطر.
----
«1» تفسير أبو الفتوح رازى ج 6 ص 244.
«2» تفسير عياشى ج 2 ص 139.
جلد 6 - صفحه 18
على بن ابراهيم قمى قدس سره در اين آيه فرمايد: كتمان مى‌كنند آنچه را كه در سينه ايشان است از بغض على عليه السّلام. فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و اله: علامت منافق بغض على عليه السّلام است. و جماعتى بودند كه اظهار مودت مى‌نمودند به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و پنهان مى‌داشتند عداوت او را. «1» تذكره: شخص متفطن وقتى تأمل نمايد در تفسير آيات الهيه هر آينه دريابد كه هر آيه‌اى در مرحله خود يك نوع دستور اخلاقى، علمى و عملى است براى نوع بشر، كه فوق آن متصور نيست. از جمله تدبر در اين آيه مباركه، تسليه خاطرى است براى غمزدگان ناملايمات هر عصرى و آزرده‌شدگان تهاجمات هر زمانى كه در ديانت حقه اسلاميه استقامت و ثبات ورزيده مانند همج رعاع به هر باد مخالفى متزلزل نگردد و اساس ديانتى را از دست ندهد. قدرى مطالعه نمايد احوال آن وجودى كه خير محض و محض خير در جامعه دنيا به تبليغ فرامين خلاق عالم و ارشاد بنى آدم علم استقامت برافراشته و نهايت جديت را داشته؛ بر ناهنجاريهاى گوناگون صبر نموده تا آنكه نام نامى اسلامى را باقى، و صيت شهريارى نبوى را در اكناف عالم جارى گردانيد. زهى سعادت جوانمردانى كه در اظهار علاقه‌مندى و ديندارى اين رويه پسنديده را پيش داشته، و از آئين دين حضرت محمّدى صلى اللّه عليه و آله دست برنداشته، دامن جهد را به كمر همت بربسته، و در بحر تهاجم فتن و محن غوطه‌ور شده تا گوهر شاهوار سعادت ابديه و فيض غير متناهيه الهيه را دريابد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»
ترجمه‌
آگاه باشيد همانا آنان خم ميكنند سينه‌هاشان را تا پوشيده دارند از او آگاه باشيد هنگاميكه بر سر ميكشند جامه‌هاشانرا ميداند آنچه را آشكار ميكنند و آنچه را پنهان ميدارند همانا او دانا است بضمائر سينه‌ها.
تفسير
اصل ثنى بمعنى عطف است كه در پيچاندن و خم كردن و تا نمودن استعمال ميشود و اينجا مراد آنستكه اهل شرك وقتى بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عبور مينمودند سر و كمرشان را خم مينمودند و جامه خود را بسر ميكشيدند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را نبيند چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده و بنابراين ضمير منه راجع به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و بعضى ضمير را راجع به خدا دانسته‌اند بمناسبت ذيل آيه و بنظر حقير ذيل آيه منافى با رجوع ضمير به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون علم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‌
----
جلد 3 صفحه 59
بواسطه علم خدا است كه بآنحضرت اعلام ميفرمود پس مرجع يكى است و قمّى ره فرموده كه مراد كتمان بغض على عليه السّلام است كه در سينه‌هاشان جاى داشت و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود علامت منافق است چون بعضى در حضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اظهار مودّت با امير المؤمنين عليه السّلام مينمودند با آنكه باطنا دشمن آنحضرت بودند و عداوت خودشان را مستور ميداشتند و بنابراين از پيچاندن سينه معناى كنائى اراده شده و مراد اهل نفاقند و در هر حال آنچه را از خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پنهان مينمودند در آنحال كه مشغول به ستر بودند و در غير آنحال و آنچه را آشكار مينمودند در علم خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يكسان بود و تفاوتى روى نميداد و اينكه حال سر كشيدن ثياب مخصوص بذكر شده بنظر حقير براى رغم انف آنها است كه بدانند نميتوانند چيزى را از خدا مخفى نمايند و بعضى گفته‌اند اين عمل را براى نشنيدن كلام خدا مينمودند و بعلاوه انگشتهاشانرا در گوشهاشان قرار ميدادند چنانچه در آيه ديگر بيان آن شده است و خداوند تمام حقائق و ذوات اشياء را ميداند كه از آن جمله است سينه‌ها كه در آن دلها جاى دارد و در آن محبّت و عداوت و غرض صحيح و فاسد قرار گرفته و نميشود كوچكترين امرى را از خدا و رسول مستور داشت ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَلا إِنَّهُم‌ يَثنُون‌َ صُدُورَهُم‌ لِيَستَخفُوا مِنه‌ُ أَلا حِين‌َ يَستَغشُون‌َ ثِيابَهُم‌ يَعلَم‌ُ ما يُسِرُّون‌َ وَ ما يُعلِنُون‌َ إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ «5»
آگاه‌ باشيد محققا ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و عداوت‌ اظهار نميكنند بتوهم‌ اينكه‌ مخفي‌ بدارند ‌او‌ ‌را‌ آگاه‌ باشيد زماني‌ ‌که‌ لباس‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ سرميكشند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ لباس‌ مستور ميكنند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نشناسيد خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ميداند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ پنهان‌ ميكنند و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ اظهار ميدارند محققا خداوند عالم‌ ‌است‌ بقلوب‌ و آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌است‌.
أَلا إِنَّهُم‌ يَثنُون‌َ صُدُورَهُم‌ ثني‌ بمعني‌ طوي‌ پيچيدن‌ ‌است‌ مثل‌ لوله‌ كاغذ ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌آن‌ نوشته‌ ‌شده‌ مستور ‌باشد‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ انبياء ‌آيه‌ 104 كانه‌ قلوب‌ ‌خود‌ ‌را‌ لوله‌ ميكنند ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ مستور ‌باشد‌.
لِيَستَخفُوا مِنه‌ُ لام‌ غرض‌ ‌است‌ ‌يعني‌ مقصود و منظور ‌آنها‌ ‌از‌ پيچيدن‌ قلوب‌ استخفاء ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و مؤمنين‌ مخفي‌ ‌باشد‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ عالم‌ السرّ و الخفيات‌ ‌از‌ بواطن‌ ‌آنها‌ ‌با‌ خبر ‌است‌
يعلم‌ خائنة الاعين‌ و ‌ما تخفي‌ الصدور
مؤمن‌ ‌آيه‌ 20.
أَلا حِين‌َ يَستَغشُون‌َ ثِيابَهُم‌ غشاء پوست‌ ‌است‌ ‌که‌ مغزه‌ ‌را‌ احاطه‌ كرده‌ و پوشانيده‌ و استغشاء پوشيده‌ كردن‌ ‌است‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ ثياب‌ مثل‌ عباء و لحافي‌ ‌که‌ زير
جلد 11 - صفحه 9
‌آن‌ مخفي‌ شوند بتوهم‌ اينكه‌ كسي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نبيند و نشناسد ‌ يا ‌ ‌براي‌ اينكه‌ كلمات‌ طرف‌ ‌را‌ نشنود چنانچه‌ حضرت‌ نوح‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ عرض‌ كرد وَ إِنِّي‌ كُلَّما دَعَوتُهُم‌ لِتَغفِرَ لَهُم‌ جَعَلُوا أَصابِعَهُم‌ فِي‌ آذانِهِم‌ وَ استَغشَوا ثِيابَهُم‌ نوح‌ ‌آيه‌ 6.
يَعلَم‌ُ ما يُسِرُّون‌َ وَ ما يُعلِنُون‌َ سرّ و علن‌، بطن‌ و ظهر، جهر و خفية نسبت‌ بعلم‌ الهي‌ مساوي‌ ‌است‌ غيب‌ و حضور ‌بر‌ ‌او‌ تفاوتي‌ ندارد ازلا ميداند آنچه‌ ‌در‌ ابد ‌است‌ و ابدا ميداند آنچه‌ ‌در‌ ازل‌ بوده‌ إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 5)- این آیه بطور کلی اشاره به یکی از کارهای احمقانه دشمنان اسلام و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌کند که با استفاده از روش نفاق آمیز و دورکشی از حق می‌خواستند ماهیت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتار حق را نشنوند.
لذا می‌گوید: «آگاه باشید! آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته و) سینه‌هایشان را در کنار هم قرار می‌دهند تا خود (و سخنان خویش) را از او (پیامبر) پنهان دارند» (أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ).
تعبیر «یَثْنُونَ» ممکن است اشاره به هرگونه «مخفی کاری» ظاهری و باطنی دشمنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باشد.
لذا قرآن بلافاصله اضافه می‌کند: «آگاه باشید آنها هنگامی که خود را در جامه‌هایشان پنهان می‌دارند پروردگار پنهان و آشکار آنان را می‌داند» (أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیابَهُمْ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).
«چرا که او از اسرار درون سینه‌ها آگاه است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
ج2، ص325
آغاز جزء دوازدهم قرآن مجید
ادامه سوره هود
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۱۷: خط ۲۶۳:
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:صفات جلال]][[رده:علیم]][[رده:افکار انسان]][[رده:خدا و جهل]][[رده:علم غیب خدا]][[رده:بینش غلط مشرکان صدراسلام]][[رده:توطئه مشرکان]][[رده:توطئه مشرکان صدراسلام]][[رده:روش برخورد مشرکان]][[رده:مشرکان صدراسلام و محمد]][[رده:مشرکان و محمد]][[رده:موضعگیرى مشرکان]][[رده:نجواى مشرکان صدراسلام]][[رده:توطئه مشرکان مکه]][[رده:جلسات مخفى مشرکان مکه]][[رده:مشرکان مکه و محمد]][[رده:موضعگیرى مشرکان مکه]]
[[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:صفات جلال]][[رده:علیم]][[رده:افکار انسان]][[رده:خدا و جهل]][[رده:علم غیب خدا]][[رده:بینش غلط مشرکان صدراسلام]][[رده:توطئه مشرکان]][[رده:توطئه مشرکان صدراسلام]][[رده:روش برخورد مشرکان]][[رده:مشرکان صدراسلام و محمد]][[رده:مشرکان و محمد]][[رده:موضعگیرى مشرکان]][[رده:نجواى مشرکان صدراسلام]][[رده:توطئه مشرکان مکه]][[رده:جلسات مخفى مشرکان مکه]][[رده:مشرکان مکه و محمد]][[رده:موضعگیرى مشرکان مکه]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
{{#seo:
|title=آیه 5 سوره هود
|title_mode=replace
|keywords=آیه 5 سوره هود,هود 5,أَلاَ إِنَّهُمْ‌ يَثْنُونَ‌ صُدُورَهُمْ‌ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ أَلاَ حِينَ‌ يَسْتَغْشُونَ‌ ثِيَابَهُمْ‌ يَعْلَمُ‌ مَا يُسِرُّونَ‌ وَ مَا يُعْلِنُونَ‌ إِنَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ بِذَاتِ‌ الصُّدُورِ,تاریخ صدر اسلام,صفات جلال,علیم,افکار انسان,خدا و جهل,علم غیب خدا,بینش غلط مشرکان صدراسلام,توطئه مشرکان,توطئه مشرکان صدراسلام,روش برخورد مشرکان,مشرکان صدراسلام و محمد,مشرکان و محمد,موضعگیرى مشرکان,نجواى مشرکان صدراسلام,توطئه مشرکان مکه,جلسات مخفى مشرکان مکه,مشرکان مکه و محمد,موضعگیرى مشرکان مکه,آیات قرآن سوره هود
|description=أَلاَ إِنَّهُمْ‌ يَثْنُونَ‌ صُدُورَهُمْ‌ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ أَلاَ حِينَ‌ يَسْتَغْشُونَ‌ ثِيَابَهُمْ‌ يَعْلَمُ‌ مَا يُسِرُّونَ‌ وَ مَا يُعْلِنُونَ‌ إِنَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ بِذَاتِ‌ الصُّدُورِ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۲

کپی متن آیه
أَلاَ إِنَّهُمْ‌ يَثْنُونَ‌ صُدُورَهُمْ‌ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ أَلاَ حِينَ‌ يَسْتَغْشُونَ‌ ثِيَابَهُمْ‌ يَعْلَمُ‌ مَا يُسِرُّونَ‌ وَ مَا يُعْلِنُونَ‌ إِنَّهُ‌ عَلِيمٌ‌ بِذَاتِ‌ الصُّدُورِ

ترجمه

آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته، و) سینه‌هاشان را در کنار هم قرارمی‌دهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او [= پیامبر] پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه که آنها لباسهایشان را به خود می‌پیچند و خویش را در آن پنهان می‌کنند، (خداوند) می‌داند آنچه را پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌سازند؛ چرا که او، از اسرار درون سینه‌ها، آگاه است!

آگاه باش كه آنها سينه‌هاى خود را خم مى‌كنند [و سر به زير مى‌اندازند] تا خود را از او [و شنيدن كلام خدا] پنهان دارند. آگاه باش، آن‌گاه كه جامه‌هايشان را بر سر مى‌كشند [تا به خيال خود پنهان بمانند] خدا هر آنچه را نهان مى‌دارند يا عيان مى‌كنند، مى‌داند.
آگاه باشيد كه آنان دل مى‌گردانند [و مى‌كوشند] تا [راز خود را] از او نهفته دارند. آگاه باشيد آنگاه كه آنان جامه‌هايشان را بر سر مى‌كشند [خدا] آنچه را نهفته و آنچه را آشكار مى‌دارند، مى‌داند، زيرا او به اسرار سينه‌ها داناست.
آگه باشید که آنان (یعنی منافقان امت) روی دلها از خدا می‌گردانند (و از حضور رسول و استماع کلام خدا دوری جسته و احتراز می‌کنند) تا خود را از او پنهان دارند، آگه باش که هر گه سر در جامه خود بپیچند (که از حق پنهان شوند) خدا هر چه پنهان یا آشکار کنند همه را می‌داند، که او بر درون دلها محققا آگاه است.
آگاه باشید که مشرکان سر در گریبان فرو می برند تا [خود را] از شنیدن قرآن [به هنگام تلاوتش به وسیله پیامبر و مؤمنان] پنهان بدارند؛ آگاه باشید! چون جامه هایشان را بر سر و روی خود می پوشانند [تا دیده نشوند، این پنهانکاری سودی به حال آنان ندارد] خدا آنچه را پنهان می کنند وآنچه را آشکار می نمایند، می داند؛ یقیناً او به آنچه در سینه هاست، داناست.
آگاه باش كه اينان صورت برمى گردانند تا راز دل خويش پنهان دارند، حال آنكه بدان هنگام كه جامه‌هاى خود در سر مى‌كشند خدا آشكار و نهانشان را مى‌داند، زيرا او به راز دلها آگاه است.
آری آنان دل می‌گردانند تا از او رازشان را پنهان دارند، بدانید آنگاه که جامه‌هایشان را بر سر می‌کشند، او هر آنچه پنهان می‌دارند و هر آنچه آشکار می‌دارند، می‌داند، چرا که دانای راز دلهاست‌
آگاه باشيد كه آنان
هان! (برخی از) آنان، کینه و دشمنی (پیغمبر و مؤمنان) را به دل می‌گیرند و سعی می‌کنند تا آن را از خدا پنهان دارند! هان! آنان هنگامی که با جامه‌ها خویشتن را می‌پوشانند (و رازها به همدیگر می‌گویند و نیرنگها می‌جویند تا با آشکار شدن کارشان رسوا نشوند) خداوند از آنچه نهان می‌دارند و از آنچه آشکار می‌سازند (به طور یکسان) باخبر و آگاه است. چرا که او آگاه از رازهای سینه‌ها است.
هان! آنان همواره سینه‌هاشان را دو تَه و پنهان می‌گردانند (و می‌کوشند) تا (رازهای خود را) با کوشش از او نهفته دارند. هان! آگاه باشید آن‌گاه که آنان جامه‌هایشان را بر سر می‌کشند، خدا آنچه را نهفته و آنچه را آشکار می‌دارند می‌داند. همانا او به ذات (و درون) سینه‌ها بسی داناست.
همانا ایشان برمی تابند سینه‌های خود را تا پوشیده دارند از او همانا گاهی که می‌پوشند جامه‌های خود را می‌داند آنچه را نهان کنند و آنچه را آشکار سازند که او دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌

They wrap their chests to hide from Him. But even as they cover themselves with their clothes, He knows what they conceal and what they reveal. He knows what lies within the hearts.
ترتیل:
ترجمه:
هود ٤ آیه ٥ هود ٦
سوره : سوره هود
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَثْنُونَ»: خم می‌کنند و پیچ می‌دهند. در هم می‌پیچند و پنهان می‌دارند. از ماده (ثنی). «یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ»: سینه‌هایشان را می‌پیچانند و خمیده و دولایش می‌گردانند. مراد پنهان داشتن کارها و مخفی کردن رازها است. «یَسْتَغْشُونَ»: حجاب و پرده می‌گردانند. «یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ»: با جامه‌هایشان خویشتن را می‌پوشانند (نگا: نوح / . «ذَاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: مائده / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محمد بن یعقوب کلینى بعد از دو واسطه از سدیر او از امام باقر|امام محمدباقر علیه‌السلام[۱] و نیز جابر بن عبدالله از امام محمدباقر علیه‌السلام روایت کنند که مشرکین وقتى که به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم می‌رسیدند، پشت مى کردند و سر خود را در مقابل خویش به جلو مى افکندند و نیز روى خود را با لباس مى پوشانیدند تا رسول خدا آن‌ها را نبیند سپس این آیه نازل گردید.[۲]

ابن عباس و کلبى گویند: که این آیه درباره اخنس بن شریق که یکى از منافقین بود، نازل گردید چون مردى بود که نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و مؤمنین به ظاهر خوش منظر و خوش گفتار ولى در باطن از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام و مسلمین محسوب می‌شده است.[۳]

عبدالله بن شداد گوید: که مرد منافقى هر وقتى به رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمین می‌رسید، پشت می‌کرد و روى خود را با لباس مى پوشانید و این آیه براى او نازل شده است.[۴]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»

بدانيد كه مخالفان براى آنكه خود را از پيامبر پنهان دارند، سر و سينه‌هاى خود را به هم نزديك مى‌كنند و لباس‌هاى خويش را بر سر مى‌كشند (تا شناخته نشوند، غافل از آنكه) خداوند تمام كارهاى سرّى و آشكار آنان را مى‌داند. همانا او به اسرار درون سينه‌ها آگاه است.

نکته ها

«يَثْنُونَ»، به معناى نزديك قراردادن و خم كردن دو چيز است؛ ( «اثْنانِ» يعنى دوتا) و به كينه در دل گرفتن نيز گفته مى‌شود. بنابراين جمله‌ «يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ» يا به معناى آن است كه كفّار سينه‌هاى خود را براى حرف‌هاى محرمانه و توطئه عليه انبيا به هم نزديك مى‌كنند و يا به معناى آن است كه آنها كينه‌ى انبيا را در دل دارند.

در آيه 7 سوره‌ى نوح مى‌خوانيم: «جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ» يعنى كفّار انگشتان خود را در گوش‌هايشان مى‌گذارند و لباس خود را بر سرشان مى‌كشند تا نداى انبيا

جلد 4 - صفحه 20

را نشنوند.

مهم‌ترين اشكال منكرين معاد دو چيز است:

الف: چه قدرتى مى‌تواند مردگان را زنده كند، كه آيه‌ى 4 مى‌فرمايد: «هُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» خداوند بر هر كارى قادر است.

ب: چگونه ذرّات پخش شده يكجا جمع مى‌شوند، كه آيه‌ى 5 مى‌فرمايد: «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»

پیام ها

1- بازگشت ما تنها به سوى خداست، نه ديگران. «إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ»

2- در آيات قبل توحيد و نبوّت مطرح بود، اين آيه اصل معاد را مطرح مى‌كند.

«إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ»

3- بر فرض اهداف شوم خود را از پيامبر مخفى بداريد، خداوند كه عالم به اسرار سينه‌هاست. يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌ ... إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

جلد 4 - صفحه 21

جزء «12»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»

شأن نزول‌ «1»: ابن عباس نقل نمايد: بعضى منافقان كه با پيغمبر مصادف شدى سينه را در پيچيدى و راه را كج نمودى تا پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را نبيند. و


«1» از تفسير مجمع البيان ج 5 ص 143.

جلد 6 - صفحه 17

سر در پيش و روى پوشيدى تا پيغمبر نيز او را نبيند. آيه شريفه نازل شد:

أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ‌: آگاه باش به تحقيق كفار و منافقين برمى‌گردانند به تكبّر سينه‌هاى خود را، يا اعراض دهند سينه‌ها را از روى شك و نفاق و عناد، لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌: براى آن كه پنهان كنند خود را از پيغمبر و نبينند او را، يا به جهت آن كه نشنوند كلام قرآن و سخن پيغمبر را. ابن زيد گفته: «1» منافقين مجالس سرّى در باب پيغمبر صحبت مى‌داشتند، چون كسى وارد شدى خود را بهم آوردى و سينه به سينه هم گذاردى و نجوى نمودى تا مطلب مخفى گشتى. نزد بعضى معنى آن كه بهم مى‌پيچيدند تا از خداى تعالى پنهان دارند اگر ممكن شدى و لكن چه فايده داشت. أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ‌: آگاه باش در آن هنگام كه مى‌پوشانند سرهاى خود را به جامه‌ها، و گفتگو كنند سرّا در تدبير دشمنى با پيغمبر و مؤمنين. يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ‌: ذات احديت الهى مى‌داند آنچه را كه به كوشش خود پنهان نمايند و جامه به سر انداخته نجوى كنند و آنچه آشكارا گويند.

حاصل آن كه خداوند متعال به علم ازلى عالم است به درونه مخفيات و كشفيات امور ايشان. و ذره‌اى از جزئيات اقوال و افعال، بر ذات سبحانى پوشيده نيست.

كافى و عياشى به اسناد خود از حضرت باقر عليه السلام نقل مى‌كنند كه فرمود: جابر بن عبد اللّه انصارى مرا خبر داد كه مشركين وقتى اطراف كعبه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى‌گذشتند، سر و پشت را خم و سر را مى‌پوشانيدند تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را نبيند. حق تعالى آيه شريفه را نازل و فعل شنيع آنها را اعلام نمود. «2» إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: به تحقيق ذات سبحانى عالم است به حقيقت آنچه در قلوب مى‌باشد از سرائر و خواطر.


«1» تفسير أبو الفتوح رازى ج 6 ص 244.

«2» تفسير عياشى ج 2 ص 139.

جلد 6 - صفحه 18

على بن ابراهيم قمى قدس سره در اين آيه فرمايد: كتمان مى‌كنند آنچه را كه در سينه ايشان است از بغض على عليه السّلام. فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و اله: علامت منافق بغض على عليه السّلام است. و جماعتى بودند كه اظهار مودت مى‌نمودند به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام و پنهان مى‌داشتند عداوت او را. «1» تذكره: شخص متفطن وقتى تأمل نمايد در تفسير آيات الهيه هر آينه دريابد كه هر آيه‌اى در مرحله خود يك نوع دستور اخلاقى، علمى و عملى است براى نوع بشر، كه فوق آن متصور نيست. از جمله تدبر در اين آيه مباركه، تسليه خاطرى است براى غمزدگان ناملايمات هر عصرى و آزرده‌شدگان تهاجمات هر زمانى كه در ديانت حقه اسلاميه استقامت و ثبات ورزيده مانند همج رعاع به هر باد مخالفى متزلزل نگردد و اساس ديانتى را از دست ندهد. قدرى مطالعه نمايد احوال آن وجودى كه خير محض و محض خير در جامعه دنيا به تبليغ فرامين خلاق عالم و ارشاد بنى آدم علم استقامت برافراشته و نهايت جديت را داشته؛ بر ناهنجاريهاى گوناگون صبر نموده تا آنكه نام نامى اسلامى را باقى، و صيت شهريارى نبوى را در اكناف عالم جارى گردانيد. زهى سعادت جوانمردانى كه در اظهار علاقه‌مندى و ديندارى اين رويه پسنديده را پيش داشته، و از آئين دين حضرت محمّدى صلى اللّه عليه و آله دست برنداشته، دامن جهد را به كمر همت بربسته، و در بحر تهاجم فتن و محن غوطه‌ور شده تا گوهر شاهوار سعادت ابديه و فيض غير متناهيه الهيه را دريابد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «5»

ترجمه‌

آگاه باشيد همانا آنان خم ميكنند سينه‌هاشان را تا پوشيده دارند از او آگاه باشيد هنگاميكه بر سر ميكشند جامه‌هاشانرا ميداند آنچه را آشكار ميكنند و آنچه را پنهان ميدارند همانا او دانا است بضمائر سينه‌ها.

تفسير

اصل ثنى بمعنى عطف است كه در پيچاندن و خم كردن و تا نمودن استعمال ميشود و اينجا مراد آنستكه اهل شرك وقتى بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عبور مينمودند سر و كمرشان را خم مينمودند و جامه خود را بسر ميكشيدند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را نبيند چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده و بنابراين ضمير منه راجع به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و بعضى ضمير را راجع به خدا دانسته‌اند بمناسبت ذيل آيه و بنظر حقير ذيل آيه منافى با رجوع ضمير به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيست چون علم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‌


جلد 3 صفحه 59

بواسطه علم خدا است كه بآنحضرت اعلام ميفرمود پس مرجع يكى است و قمّى ره فرموده كه مراد كتمان بغض على عليه السّلام است كه در سينه‌هاشان جاى داشت و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود علامت منافق است چون بعضى در حضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اظهار مودّت با امير المؤمنين عليه السّلام مينمودند با آنكه باطنا دشمن آنحضرت بودند و عداوت خودشان را مستور ميداشتند و بنابراين از پيچاندن سينه معناى كنائى اراده شده و مراد اهل نفاقند و در هر حال آنچه را از خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پنهان مينمودند در آنحال كه مشغول به ستر بودند و در غير آنحال و آنچه را آشكار مينمودند در علم خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يكسان بود و تفاوتى روى نميداد و اينكه حال سر كشيدن ثياب مخصوص بذكر شده بنظر حقير براى رغم انف آنها است كه بدانند نميتوانند چيزى را از خدا مخفى نمايند و بعضى گفته‌اند اين عمل را براى نشنيدن كلام خدا مينمودند و بعلاوه انگشتهاشانرا در گوشهاشان قرار ميدادند چنانچه در آيه ديگر بيان آن شده است و خداوند تمام حقائق و ذوات اشياء را ميداند كه از آن جمله است سينه‌ها كه در آن دلها جاى دارد و در آن محبّت و عداوت و غرض صحيح و فاسد قرار گرفته و نميشود كوچكترين امرى را از خدا و رسول مستور داشت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَلا إِنَّهُم‌ يَثنُون‌َ صُدُورَهُم‌ لِيَستَخفُوا مِنه‌ُ أَلا حِين‌َ يَستَغشُون‌َ ثِيابَهُم‌ يَعلَم‌ُ ما يُسِرُّون‌َ وَ ما يُعلِنُون‌َ إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ «5»

آگاه‌ باشيد محققا ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و عداوت‌ اظهار نميكنند بتوهم‌ اينكه‌ مخفي‌ بدارند ‌او‌ ‌را‌ آگاه‌ باشيد زماني‌ ‌که‌ لباس‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ سرميكشند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ لباس‌ مستور ميكنند ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نشناسيد خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ميداند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ پنهان‌ ميكنند و آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ اظهار ميدارند محققا خداوند عالم‌ ‌است‌ بقلوب‌ و آنچه‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌است‌.

أَلا إِنَّهُم‌ يَثنُون‌َ صُدُورَهُم‌ ثني‌ بمعني‌ طوي‌ پيچيدن‌ ‌است‌ مثل‌ لوله‌ كاغذ ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌آن‌ نوشته‌ ‌شده‌ مستور ‌باشد‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ انبياء ‌آيه‌ 104 كانه‌ قلوب‌ ‌خود‌ ‌را‌ لوله‌ ميكنند ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ مستور ‌باشد‌.

لِيَستَخفُوا مِنه‌ُ لام‌ غرض‌ ‌است‌ ‌يعني‌ مقصود و منظور ‌آنها‌ ‌از‌ پيچيدن‌ قلوب‌ استخفاء ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و مؤمنين‌ مخفي‌ ‌باشد‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ عالم‌ السرّ و الخفيات‌ ‌از‌ بواطن‌ ‌آنها‌ ‌با‌ خبر ‌است‌

يعلم‌ خائنة الاعين‌ و ‌ما تخفي‌ الصدور

مؤمن‌ ‌آيه‌ 20.

أَلا حِين‌َ يَستَغشُون‌َ ثِيابَهُم‌ غشاء پوست‌ ‌است‌ ‌که‌ مغزه‌ ‌را‌ احاطه‌ كرده‌ و پوشانيده‌ و استغشاء پوشيده‌ كردن‌ ‌است‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ ثياب‌ مثل‌ عباء و لحافي‌ ‌که‌ زير

جلد 11 - صفحه 9

‌آن‌ مخفي‌ شوند بتوهم‌ اينكه‌ كسي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نبيند و نشناسد ‌ يا ‌ ‌براي‌ اينكه‌ كلمات‌ طرف‌ ‌را‌ نشنود چنانچه‌ حضرت‌ نوح‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌ عرض‌ كرد وَ إِنِّي‌ كُلَّما دَعَوتُهُم‌ لِتَغفِرَ لَهُم‌ جَعَلُوا أَصابِعَهُم‌ فِي‌ آذانِهِم‌ وَ استَغشَوا ثِيابَهُم‌ نوح‌ ‌آيه‌ 6.

يَعلَم‌ُ ما يُسِرُّون‌َ وَ ما يُعلِنُون‌َ سرّ و علن‌، بطن‌ و ظهر، جهر و خفية نسبت‌ بعلم‌ الهي‌ مساوي‌ ‌است‌ غيب‌ و حضور ‌بر‌ ‌او‌ تفاوتي‌ ندارد ازلا ميداند آنچه‌ ‌در‌ ابد ‌است‌ و ابدا ميداند آنچه‌ ‌در‌ ازل‌ بوده‌ إِنَّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِذات‌ِ الصُّدُورِ.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- این آیه بطور کلی اشاره به یکی از کارهای احمقانه دشمنان اسلام و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌کند که با استفاده از روش نفاق آمیز و دورکشی از حق می‌خواستند ماهیت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتار حق را نشنوند.

لذا می‌گوید: «آگاه باشید! آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته و) سینه‌هایشان را در کنار هم قرار می‌دهند تا خود (و سخنان خویش) را از او (پیامبر) پنهان دارند» (أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ).

تعبیر «یَثْنُونَ» ممکن است اشاره به هرگونه «مخفی کاری» ظاهری و باطنی دشمنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باشد.

لذا قرآن بلافاصله اضافه می‌کند: «آگاه باشید آنها هنگامی که خود را در جامه‌هایشان پنهان می‌دارند پروردگار پنهان و آشکار آنان را می‌داند» (أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیابَهُمْ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).

«چرا که او از اسرار درون سینه‌ها آگاه است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).

ج2، ص325

آغاز جزء دوازدهم قرآن مجید

ادامه سوره هود

نکات آیه

۱- مشرکان عصر بعثت ، به منظور مخفى ماندن سخنانشان از خداوند ، سر به گریبان فرو مى بردند و با نجوا ، توطئه هاى طرح شده علیه پیامبر را مبادله مى کردند. (ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه) از معانى «ثَنْى» (مصدر یثنون) تاکردن و خم نمودن است. «إستخفاء» به معناى مخفى ساختن خویش است و ضمیر در «منه» به «الله» باز مى گردد. چون غرض مشرکان از خم کردن سینه ها (سر در گریبان کردن) پنهان ساختن خویش از خدا بوده است، معلوم مى شود در آن حال علیه پیامبر سخن مى گفتند و توطئه هاى خویش را مبادله مى کردند.

۲- ناآگاهى خداوند به سخنان و کارهاى پنهانى ، از پندارهاى نادرست مشرکان عصر بعثت (ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه)

۳- مشرکان مکه در عصر بعثت ، داراى جلسات مخفى براى توطئه چینى علیه اسلام و پیامبر(ص) (ألا حین یستغشون ثیابهم یعلم مایسرّون ومایعلنون) «إستغشى ثیابه» یعنى با جامه هایش خود را مخفى ساخت تا دیده نشود(لسان العرب) «حین» متعلق به «یعلم» است و لذا جمله «ألا حین یستغشون ثیابهم یعلم ...» مى رساند که مشرکان در همان هنگامى که خود را مخفى و مستور مى کردند مسایلى را مطرح مى کردند برخى از آنها را پنهان مى داشتند (ما یسرّون) و برخى را آشکار مى نمودند (و ما یعلنون) این معنا گویاى آن است که مراد از «یستغشون ثیابهم ...» این است که مشرکان براى توطئه علیه پیامبر جلسات مخفى تشکیل مى دادند نه مجرد پنهان ساختن خویش.

۴- مشرکان مکه ، داراى مواضع علنى و آشکار علیه پیامبر(ص) و توطئه هاى سرّى و محرمانه علیه آن حضرت (ألا حین یستغشون ثیابهم یعلم ما یسرّون و ما یعلنون)

۵- خداوند ، آگاه به توطئه هاى محرمانه و سرّى مشرکان و مطلع از مواضع علنى و آشکار آنان (ألا حین یستغشون ثیابهم یعلم ما یسرّون و ما یعلنون)

۶- خداوند ، به همه افکار و اندیشه ها آگاه است. (إنه علیم بذات الصدور)

روایات و احادیث

۷- «عن أبى جعفر(ع) قال: أخبرنى جابر بن عبدالله أن المشرکین کانوا إذا مرّوا برسول الله(ص) حول البیت طأطأ أحدهم ظهره و رأسه هکذا و غطّى رأسه بثوبه لایراه رسول الله(ص) فأنزل الله عزوجل: «ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه ألا حین یستغشون ثیابهم یعلم ما یسرّون و ما یعلنون»;[۵] از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: جابربن عبدالله به من خبر داد که مشرکان هرگاه در اطراف کعبه از کنار رسول خدا(ص) مى گذشتند، بعضى از آنان سر و پشت خود را خم مى کرد بدین گونه - و جابر خود خم شد - و سر خود را با جامه اش مى پوشانید که آن حضرت او را نبیند. پس خدا این آیه را نازل کرد: «ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه ألا حین یستغشون ثیابهم ...».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۲; علیم ۶
  • انسان: افکار انسان ۶
  • خدا: خدا و جهل ۲; علم غیب خدا ۵، ۶
  • مشرکان: بینش غلط مشرکان صدراسلام ۲; توطئه مشرکان ۵; توطئه مشرکان صدراسلام ۱; روش برخورد مشرکان ۷; مشرکان صدراسلام و محمد(ص) ۱; مشرکان و محمد(ص) ۷; موضعگیرى مشرکان ۵; نجواى مشرکان صدراسلام ۱
  • مشرکان مکه: توطئه مشرکان مکه ۳، ۴; جلسات مخفى مشرکان مکه ۳; مشرکان مکه و محمد(ص) ۳، ۴; موضعگیرى مشرکان مکه ۴

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. تفسیر عیاشى.
  3. تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.
  4. تفسیر جامع البیان.
  5. کافى، ج ۸، ص ۱۴۴، ح ۱۱۵; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۳۵، ح ۶.