الواقعة ٧٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link155 | آيات ۵۷ - ۹۶، سوره واقعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link155 | آيات ۵۷ - ۹۶  سوره واقعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link156 | بيان جهت اينكه لازمه اعتقاد به آفريدگار تصديق قيامت و معاد است (نحن خلقناكم فلولاتصدقون )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link156 | لازمۀ اعتقاد به آفريدگار، تصديق قيامت و معاد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link157 | مرگ تقدير شده است و ناشى از غلبه اسبابزوال بر قدرت و اراده خداوند نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link157 | مرگ از سوی خداوند، برای بشر مقدر شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link158 | حكمت و غرض از تقدير مرگ : تبديل امثال ، و انشاء مجدد اموات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link159 | علم به دنيا و ویژگی های آن، مسلتزم اذعان به معاد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link159 | توضيح اينكه چگونه علم به دنيا و خصوصيات آن مسلتزم اذعان به معاد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link161 | اثبات ربوبيت پروردگار، با بر شمردن سه تا از مهمترين حوایج مردم: زراعت، آب و آتش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link160 | بيان اينكه آيه : ((و لقد علمتم النشاة الاولى فلولا تذكرون )) مبتنى بر قياس نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link163 | معناى اين كه قرآن كريم، در «كتاب مكنون» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link161 | اثبات ربوبيت پروردگار با بر شمردن سه تا از مهمترين حوائج مردم : زراعت ، آب وآتش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link164 | مراد از «مسّ» و «مُطَهّرُون»، در آيه: «لا يَمَسُّهُ إلّا المُطَهّرُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link162 | معناى آيه : ((فسبح باسم ربك العظيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link166 | اگر قيامتى در كار نيست، پس چرا جلوی مرگ را نمی گیرید؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link163 | معناى اينكه قرآن كريم و ((انى كتاب مكنون )) است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link167 | وضع سه گروه «مقربان»، «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، به هنگام مرگ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link164 | مراد از ((مس )) و ((مظهرون )) در آيه : ((لا يسمه لا المطهرون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link168 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link165 | معناى اينكه فرمود: روزى خود را تكذيب قرار مى دهيد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link166 | اگر قيامتى در كار نيست پس چرا جان به گلوگاه رسيده را بر نمى گردانيد؟!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link167 | وضع طوائف سه گانه (مقربون ، اصحاب اليمين و اصحابالشمال ) در حال مرگ و پس از مرگ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link168 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۴۵

کپی متن آیه
إِنَّهُ‌ لَقُرْآنٌ‌ کَرِيمٌ‌

ترجمه

که آن، قرآن کریمی است،

|قطعا اين قرآنى كريم است
كه اين [پيام‌] قطعاً قرآنى است ارجمند،
که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است.
که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
هر آينه، اين قرآنى است گرامى‌قدر،
آن قرآنی کریم است‌
كه هر آينه اين قرآنى است گرامى و ارجمند،
هر آینه این (چیزی را که محمّد با خود آورده است) قرآن گرانقدر و ارزشمند است.
همانا این (پیام وحیانی) همواره قرآنی دارای برکاتی همگانی است.
همانا آن است قرآنی گرامی‌

It is a noble Quran.
ترتیل:
ترجمه:
الواقعة ٧٦ آیه ٧٧ الواقعة ٧٨
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنَّهُ»: این که قرآن که مقسم‌علیه است. «کَرِیمٌ»: گرانقدر. ارزشمند. یعنی قرآن کلام انسان نبوده و بلکه کلام یزدان است. نه شعر است و نه سحر است و نه غیبگوئی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ «77» فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ «78»

همانا آن قرآن كريم است. كه در كتاب محفوظى جاى دارد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (77)

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ‌: «جواب قسم» بدرستى كه آنچه حضرت رسالت بر شما مى‌خواند، هر آينه قرآنى است بزرگوار و بسيار با نفع و كثير الخير، زيرا مشتمل است بر اصل علومى كه در باب مصالح معاش و معاد عموم طبقات بشر. 2- گرامى است نزد حق تعالى و ملائكه و مؤمنان. 3- حافظ و قارى آن معزز و مكرم است. 4- عمل نمودن به آن عظيم الاجر است. 5- گرامى است به اعتبار آنكه كلام خداوند كريم است. 6- گرامى است از حيثيت آنكه محفوظ


«1» نور الثقلين ج 5 ص 225 ح 91 از اصول كافى.

«2» مدرك ياد شده ح 93 از من لا يحضره الفقيه.

جلد 12 - صفحه 479

است از تغيير و تبديل. 7- گرامى است به اعتبار آنكه بزرگترين معجزه حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله است.

تنبيه: آيه شريفه شرافت و بزرگوارى قرآن را فرمايد، زيرا كلام حق و از جانب خداى به حق بر پيغمبر به حق براى ارشاد به حق بر بندگان نازل شده، و عاملين به آن مقام عالى را حائز باشند؛ و حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود:

الحافظ للقرآن، العامل به مع السّفرة الكرام البررة «1»: حفظ كنندگان قرآن و عمل نمايندگان به آن با سفراى مكرم نيكوكار باشند (مراد انبياء هستند).

و نيز آن حضرت فرمود: اشراف امّتى حملة القران و اصحاب اللّيل‌ «2»: اشراف و بزرگان امت در بردارندگان علم قرآنند با عمل و شب زنده‌داران و متهجدان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ (75) وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (76) إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (77) فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ (78) لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (79)

تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (80) أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ (81) وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ (82) فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84)

وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ (85) فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ (86) تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (87)

ترجمه‌

پس سوگند ياد نميكنم بمواضع وقوع ستارگان‌

و همانا آن هر آينه سوگنديست اگر بدانيد بزرگ‌

همانا آن قرآنيست گرامى‌

در كتابى نگاه داشته شده‌

مس نميكند آنرا مگر پاك‌شدگان‌

فرو فرستادنى است از پروردگار جهانيان‌

آيا پس نسبت باين گفتار سستى ميورزيد

و قرار ميدهيد روزيتان را آنكه شما تكذيب ميكنيد

پس چرا نبايد وقتى كه رسيد جان بگلو

و شما آن هنگام نظر ميكنيد

و ما نزديكتريم باو از شما ولى نمى‌بينيد

پس چرا نبايد اگر هستيد غير جزا داده‌شدگان‌

برگردانيد آنرا اگر هستيد راستگويان.

تفسير

در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مواقع نجوم طرد نمودن آنها است شياطين را و مشركين بآن سوگند ياد مينمودند پس خداوند فرموده من بآن سوگند ياد نميكنم و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در زمان جاهليّت مردم قسم ميخوردند بآن پس خدا فرمود قسم نميخورم من بمواقع نجوم چون امر كسى كه بآن قسم بخورد بزرگ است و بنابراين مراد آنست كه سوگند ياد نميكنم بمواقع و اوقات سقوط ستارگان و آن سوگند سوگندى است كه اگر بدانيد گناه است و ياد كنيد آنرا گناه بزرگى است يا آن سوگندى است كه گناه بزرگى است اگر بدانيد ولى افسوس كه نميدانيد و بعدا فرموده آنچه بر من نازل شده قرآن مفيد نافع است كه در لوح محفوظ الهى وجود دارد مانند آنكه ما ميگوئيم بجان تو قسم نميخورم امر از اين قرار است و شايد جهت منع از چنين قسمى آن باشد كه اعراب جاهليّت مواضع وقوع ستارگان و سقوط كواكب را منشأ آثارى ميدانستند از قبيل نزول باران و غيره و ميگفتند باران بفلان ستاره بر ما نازل شد و


جلد 5 صفحه 136

اين كفر يا اقلا بى‌ادبى است چون بايد گفت بخواست خدا نازل شد لذا خداوند باين تقريب از آن و از قسم بمواقع ستارگان كه مشعر باين عقائد است منع فرموده و مقرّب يا مؤيّد اين معنى است آنچه در ضمن آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى ولى مفسرين فرموده‌اند خداوند قسم ياد فرموده بمطالع و مغارب يا مساقط نجوم و لا زائد است و آن معمول در كلام ميباشد يا لا اشاره بردّ اقوال كفار است راجع بقرآن كه ميگفتند سحر و شعر و افسانه است يا نفى غير آنچه بقسم اثبات شده براى مزيد تأكيد مانند آنكه گفته شود نيست جز اين قسم بخدا چنين است يا مراد از مواقع نجوم آيات قرآن است كه نجوما يعنى متفرّقا بر قلب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و خدا بآن قسم ياد فرموده و مؤيّد اين معنى است توصيف قسم ببزرگى و آنكه بعضى بموقع النّجوم قرائت نموده‌اند و مؤيّد اين اقوال است آنكه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه پس سوگند ياد ميكنم بمواقع نجوم و بنابراين اقوال متعلّق قسم آنست كه آنچه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده قرآن پر خير و فائده و نفع است براى بشر تا روز قيامت و كلام خدا است كه كرامت و احترامش نزد خدا و خلق زياد است ولى آنچه بعنوان تأييد از قمّى ره نقل شد در صافى موجود است و حقير بر حسب معمول خود در نقل روايات بآن اعتماد نمودم و بعد از مراجعه بتفسير برهان و اطلاع بر اخبار معارضه با آن رجوع بتفسير على بن ابراهيم قمّى كه نسخه خطى از آن نزد حقير است نمودم ديدم چنين نقلى در آن نبود و بنابراين چون در متشابهات مرجع راسخان در علمند آنچه بدوا ذكر شد بايد تلقّى بقبول شود نه اقوال مفسرين و العلم عند اللّه تعالى و درك نميكنند و اصابت نمينمايند بچيزى از معانى و حقايق قرآن مگر كسانيكه پاك باشند از معاصى و نبايد مسّ نمايند خطّ آنرا مگر كسانيكه خالى از جنابت و با وضو و طهارت باشند چنانچه در روايات ائمه اطهار بآن تصريح شده چون نازل از جانب پروردگار عالم است و جز از طريق اولياء او بحقائق آن راه نتوان يافت و بايد محترم باشد آيا نسبت بقرآن مداهنه و سهل‌انگارى ميكنيد و نفاق ميورزيد و تكذيب ميكنيد باطنا با آنكه ظاهرا تصديق مينمائيد آنرا و قرار ميدهيد بهره خودتان را از آن تكذيب خودتان يا قرار ميدهيد شكر روزى‌


جلد 5 صفحه 137

خودتان را كه خدا بشما داده كفران نعمت او چون وقتى باران ميآيد ميگوئيد بفلان ستاره آمد با آنكه بخواست خدا آمده و قرآن بآن ناطق است و شما تكذيب ميكنيد قرآن را در اين نسبتى كه ميدهيد چون مخاطب باين آيات كفار مكّه و منافقين اين امّتند و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه آنها از اين قبيل نسبتها ميدادند و نفاق و شقاق ميورزيدند و قرآن منزل و تجعلون شكر كم انّكم تكذّبون است پس چرا وقتى بحال احتضار افتاديد و جانتان بحلقومتان رسيد و شما در كنار عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و نمى‌بينيد ملائكه را و با كمال اشتياقى كه ببرگشتن روح آنها ببدنشان داريد پس چرا اگر شما مملوك حق و مقهور در تحت اراده او براى مجازات اعمالتان در آخرت نيستيد چنانچه مدّعى آن مى‌باشيد كه دار جزائى نيست برنميگردانيد روح آنها را ببدنهاشان اگر راست ميگوئيد و بنابراين كلمه فلولا براى طول كلام و احتياج بربط تامّ تكرار شده و خلاصه كلام آنست كه اگر شما راست ميگوئيد عالم ديگرى نيست و از دست شما در اين عالم كارى برميآيد چرا جان عزيزانتان را وقتى ما ميخواهيم بگيريم و بگلو رسيده برنميگردانيد در كافى از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه وقتى جان بگلوى محتضر رسيد منزل او را در بهشت باو ارائه ميدهند پس ميگويد مرا بدنيا برگردانيد تا كسان خود را بآنچه ديدم خبر دهم ميگويند نميشود و اگر لا در آيه اول زائد هم نباشد تأكيد در كلام حاصل است‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّه‌ُ لَقُرآن‌ٌ كَرِيم‌ٌ (77) فِي‌ كِتاب‌ٍ مَكنُون‌ٍ (78) لا يَمَسُّه‌ُ إِلاَّ المُطَهَّرُون‌َ (79) تَنزِيل‌ٌ مِن‌ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ (80)

محققا ‌اينکه‌ مواقع‌ نجوم‌ و ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ ‌که‌ مورد قسم‌ ‌است‌ ‌هر‌ آينه‌ قرآن‌ محترم‌ ‌با‌ كرامت‌ و فوائد و نتايج‌ دنيوي‌ و اخروي‌ بسيار دارد و باعث‌ نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ و موجب‌ رستگاري‌ و سعادت‌ نشأتين‌ ‌است‌.

إِنَّه‌ُ لَقُرآن‌ٌ كَرِيم‌ٌ فِي‌ كِتاب‌ٍ مَكنُون‌ٍ ‌که‌ لوح‌ محفوظ ‌باشد‌ ‌که‌ مكنون‌ عند اللّه‌ ‌است‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد:

بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ بروج‌ آيه 21 و 22 و گفتيم‌: ‌از‌ ‌براي‌ خداوند متعال‌ دو لوح‌ ‌است‌ يكي‌ لوح‌ محو و اثبات‌ ‌است‌ اموري‌ ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ حكم‌ و مصالح‌ تغيير پذير ‌است‌ ‌که‌ احدي‌ ‌بر‌ ‌او‌ جز ذات‌ اقدس‌ اطّلاعي‌ ندارد و ديگر لوح‌ محفوظ ‌است‌ اموري‌ ‌که‌ تغيير پذير نيست‌ و ثابت‌ و محقق‌ ‌است‌ ‌از‌ ابتداء خلقت‌ ‌الي‌ صفحه قيامت‌ و ‌الي‌ الابد و ممكن‌ ‌است‌ بعضي‌ ‌از‌ ملائكه‌ و انبياء و اولياء ‌بر‌ ‌او‌ اطلاع‌ پيدا كنند بالاخص‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ رسالت‌ و ائمّه طاهرين‌.

لا يَمَسُّه‌ُ إِلَّا المُطَهَّرُون‌َ دو معني‌ دارد يكي‌ آنكه‌ ‌آن‌ كتاب‌ مكنون‌ ‌را‌ كسي‌ مس‌ نمي‌كند مگر معصومين‌ مثل‌ ملائكه‌ و انبياء و ائمّه طاهرين‌ ‌که‌ بجميع‌ اطلاقات‌ طاهر و مطهر هستند، چنانچه‌ ‌در‌ آيه شريفه‌ بيانش‌ مفصّلا ‌شده‌ إِنَّما يُرِيدُ اللّه‌ُ لِيُذهِب‌َ عَنكُم‌ُ الرِّجس‌َ أَهل‌َ البَيت‌ِ وَ يُطَهِّرَكُم‌ تَطهِيراً احزاب‌ آيه 33 ديگر قرآن‌ مجيد ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ بي‌وضوء و طهارت‌ حرام‌ ‌است‌ مس‌ّ نمودن‌، چنانچه‌ اسامي‌ مقدّسه الهيّه‌ و ائمّه‌ ‌را‌ ‌هم‌ بدون‌ طهارت‌ نمي‌شود مس‌ّ نمود.

جلد 16 - صفحه 409

تَنزِيل‌ٌ مِن‌ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ سرّ اينكه‌ ‌اينکه‌ عظمت‌ ‌را‌ دارد و نبايد بدون‌ طهارت‌ مس‌ّ نمود ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نازل‌ شده ‌از‌ پروردگار عالمين‌ ‌است‌، چنانچه‌ مي‌فرمايد:

وَ إِنَّه‌ُ لَتَنزِيل‌ُ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ نَزَل‌َ بِه‌ِ الرُّوح‌ُ الأَمِين‌ُ عَلي‌ قَلبِك‌َ لِتَكُون‌َ مِن‌َ المُنذِرِين‌َ بِلِسان‌ٍ عَرَبِي‌ٍّ مُبِين‌ٍ شعراء آيه 192 ‌الي‌ 195 و مراتب‌ نزول‌ قرآن‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌اينکه‌ تفسير ‌در‌ بيان‌ مقدّمات‌ مفصلا بيان‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 77)- اکنون ببینیم این قسم عظیم برای چه منظوری ذکر شده؟ آیه مورد بحث پرده از روی آن برداشته، می‌گوید: «آن (چه محمد صلّی اللّه علیه و آله آورده) قرآن کریمی است» (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ).

و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات نوعی از کهانت است، و یا- العیاذ باللّه- سخنانی است جنون آمیز، یا همچون اشعار شاعران، یا از سوی شیاطین است، پاسخ می‌گوید: که این وحی آسمانی است و سخنی است که آثار و عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمایان است، و محتوای آن حاکی از مبدأ نزول آن می‌باشد.

ج5، ص87

آری! هم گوینده قرآن، کریم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن کریم است.

نکات آیه

۱ - «قرآن»، نام کتاب آسمانى پیامبراسلام (إنّه لقرءان کریم)

۲ - قرآن، کتابى خوانده شده بر پیامبر(ص) (إنّه لقرءان کریم) «قرآن»، مصدر به معناى مفعول است; یعنى، «إنّه لمقروء».

۳ - قرآن، کتابى بس ارجمند و نفیس (إنّه لقرءان کریم) «کریم» معادل نفیس و گران بها است (مصباح المنیر).

موضوعات مرتبط

  • قرآن :۱ عظمت قرآن ۳ ۱
  • محمد(ص): تلاوت قرآن بر محمد(ص) ۲; کتاب آسمانى محمد(ص) ۱

منابع