الزمر ٥٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link271 | آيات ۵۳ - ۶۱ سوره زمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link271 | آيات ۵۳ - ۶۱ سوره زمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link273 | معرکۀ آرای مفسران، در بارۀ آیه: «إنّ اللهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link273 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link275 | هشدار مهم قرآن، از فوت وقت و دچار حسرت قيامت شدن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link277 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link275 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link277 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۱
کپی متن آیه |
---|
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَ لِي کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ |
ترجمه
الزمر ٥٧ | آیه ٥٨ | الزمر ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَرَّةً»: رجعت و بازگشت به دنیا (نگا: شعراء / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا... (۱)
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ... (۰) إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ يَسْمَعُوا... (۰)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «58»
يا هنگامى كه عذاب را ببيند بگويد: «اى كاش براى من بازگشتى بود تا از نيكوكاران مىشدم».
نکته ها
گرچه در آيه 57، مجرم مىخواهد بگويد: خدا مرا هدايت نكرد كه به چنين راهى رفتم، ولى در آيه 59 پاسخ مىشنود كه ما تو را هدايت كرديم و اتمام حجّت نموديم، ولى تو خود اهل تكذيب و استكبار بودى.
پیام ها
1- مجرم در قيامت، به دنبال تبرئهى خود است. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي»
2- انسان براى نجات و رستگارى به هدايت الهى نياز دارد. «أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
3- نشانه پذيرش هدايت الهى، تقوا و پارسايى است. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
4- در قيامت، ارزش تقوى روشن مىشود. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
5- در قيامت گنهكاران به حال متّقين غبطه مىخورند. ... لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
6- راه پيشگيرى از گناه، توجّه دادن به صحنههاى خطرناك قيامت است. أَوْ تَقُولَ ... أَوْ تَقُولَ
7- تقوى و احسان دو وسيله نجات بخش هستند. لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ... فَأَكُونَ مِنَ
جلد 8 - صفحه 193
الْمُحْسِنِينَ»
8- آرزوى گنهكاران در قيامت، بازگشت به دنيا براى احسان (به خود و ديگران) است. «لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»
9- بازگشت به دنيا محال است. لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً ... (كلمه «لَوْ» در موردى بكار مىرود كه انجام آن محال باشد).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58)
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ: يا آنكه گويد هنگامى كه معاينه ببينند عذاب را، لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً: كه اگر آنكه بودى مرا بازگشتى به دنيا، فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ: پس بعد از بازگشتن مىبودم آنجا از نيكوكاران و اطاعت نمايندگان.
بيان:
چون عاصى در دنيا نظر در ادله عقليه نكرده باشد و از دلايل قرآنيه اعراض نموده مشغول اباطيل دنيويه شده باشد، در آخرت توهم كند كه خدا او را راه ايمان و طاعت ننموده، به ظن فاسد خود به كلمه لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي گويا شود؛ لهذا رد قول او فرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59) وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60)
ترجمه
تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان
يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران
يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران
آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران
و روز قيامت مىبينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان
تفسير
خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفتهاند هر يك از اين اقوال سهگانه را دستهاى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفتهاند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى
جلد 4 صفحه 507
بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانستهاند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشتهاند و فرمودهاند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى دادهاند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مىبينى روىهاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرمودهاند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مىگردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَو تَقُولَ لَو أَنَّ اللّهَ هَدانِي لَكُنتُ مِنَ المُتَّقِينَ (57) أَو تَقُولَ حِينَ تَرَي العَذابَ لَو أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ المُحسِنِينَ (58)
يا ميگويد پس از حسرت اگر خداوند مرا هدايت
جلد 15 - صفحه 334
فرموده بود هر آينه من بودم از پرهيزكاران يا ميگويد زماني که ميبيند عذاب را اگر محققا براي من بازگشت بدنيا بود پس ميبودم از نيكوكاران مكرر گفتهايم که اينکه نوع آيات عموم دارد و اخباري که تفسير بموارد خاصه شده بيان مصداق اتم آن را ميكند و عموم اينکه آيات شامل تمام مشركين و كفار و ضالين و مضلين و مبدعين و منكرين ميشود تمام فرداي قيامت حسرت و ندامت دارند و تمني رجوع بدنيا ميكنند تمام ميگويند (أَن تَقُولَ نَفسٌ يا حَسرَتي عَلي ما فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللّهِ) مشرك براي اينكه موحد نشده و كافر براي اينكه اسلام نياورده ضال براي اينكه هدايت نشده معاند براي اينكه موالي نشده مخالف براي اينكه موافق نشده عاصي براي اينكه مطيع نشده تمام تفريط في جنب اللّه است وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ مشرك موحد را مسخره ميكرد كافر مسلم را مخالف و معاند و ضال و مضل مؤمن را.
أَو تَقُولَ لَو أَنَّ اللّهَ هَدانِي لَكُنتُ مِنَ المُتَّقِينَ جواب اينكه خداوند كوتاهي در هدايت نفرموده از ارسال رسول و نزول قرآن و بيان احكام و نصب خليفه شما براي سياهي قلب قساوت عناد كبر نخوت قابليت نداشتيد هدايت شويد هادي تام الفاعليه بوده طرف لياقت و قابليت نداشت.
أَو تَقُولَ حِينَ تَرَي العَذابَ لَو أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ المُحسِنِينَ جواب اينكه گفتند بشما که ديگر برنميگرديد يا اينكه ميفرمايد وَ لَو رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنهُ انعام آيه 28.
مسئله: بعضي در زمان ظهور حضرت بقيه اللّه و دوره رجعت برميگردند بدنيا يا براي نصرت يا براي انتقام و تفصيل آن را و آيات و اخبار وارده رجعت را در مجلد دوم كلم الطيب بيان كردهايم رجوع كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 58)- باز میافزاید: «یا هنگامی که عذاب الهی را میبیند بگوید: ای کاش بار دیگر (به دنیا) باز میگشتم و از نیکوکاران بودم»؟! (أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَی الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ).
و این هنگامی است که او را به سوی دوزخ میبرند و چشمش به آتش سوزان و منظره عذاب دردناک آن میافتد، آهی از دل بر میکشد و آرزو میکند ای کاش به او اجازه داده میشد تا به دنیا باز گردد.
نکات آیه
۱ - آرزوى کافران و گنه کاران، هنگام مشاهده عذاب الهى، به بازگشت دوباره به دنیا (أو تقول حین ترى العذاب لو أنّ لى کرّة) «لو» در آیه شریفه، براى تمنّى است.
۲ - احسان (نیک کردارى و نیکى کردن به دیگران)، هدف و فلسفه درخواست کافران از بازگشت دوباره به زندگى دنیایى (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین) «إحسان» هم شامل نیکى به خود مى باشد و هم نیکى به دیگران (لسان العرب ). این واژه در آیه شریفه ممکن است به هر دو معنا باشد.
۳ - برخى از کافران لجوج و گنه کاران سرمست، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و یقین به نزول آن، بیدار گشته و در برابر سخن حق (قرآن) تسلیم شده و از آن پیروى مى کنند. (أو تقول حین ترى العذاب لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۴ - بازگشت به دنیا - حتى براى احسان کردن و جبران گذشته ها - براى هیچ کس ممکن نیست. (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۵ - ظهور ارزش احسان، براى کافران و گنه کاران در قیامت (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۶ - غبطه و حسرت کافران و گنه کاران به حال محسنان در قیامت (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۷ - در قیامت، راهى براى جبران گذشته ها و انجام هیچ عملى نیست. (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین) از این که کافران و گنه کاران براى جبران کوتاهى هاى خود، تقاضاى بازگشت به دنیا را دارند، مى توان به این حقیقت رسید که قیامت روز عمل و تلاش نیست.
۸ - محسنان، داراى مقام و جایگاهى حسرت برانگیز در قیامت (لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۹ - اعتراف کافران و گنه کاران به نقش خود در تعیین سرنوشت خویش (أن تقول نفس یحسرتى على ما فرّطت ... و إن کنت لمن السخرین ... لو أنّ لى کرّة فأکون من المحسنین)
۱۰ - تقوا و احسان، دو عنصر سعادت آفرین و رهایى بخش از عذاب الهى (من قبل أن یأتیکم العذاب ... لکنت من المتّقین ... فأکون من المحسنین)
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى بازگشت به دنیا ۱، ۲
- احسان: آثار احسان ۱۰; ارزش احسان ۵
- ارزشها: ارزشها در قیامت ۵
- بازگشت به دنیا: استحاله بازگشت به دنیا ۴
- تقوا: آثار تقوا ۱۰
- حق: تسلیم به حق ۳
- خود: اقرار علیه خود ۹
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۹
- سعادت: عوامل سعادت ۱۰
- عذاب: آثار رؤیت عذاب ۳; عوامل نجات از عذاب ۱۰
- عمل: تجسم عمل ۵; جبران عمل ۴; فرصت عمل ۷
- قرآن: پیروى از قرآن ۳
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۷
- کافران: آرزوهاى کافران ۱، ۲; اقرار کافران ۹; حسرت اخروى کافران ۶; سرنوشت کافران ۹; عذاب کافران ۱; عوامل تنبه کافران ۳; کافران در قیامت ۵، ۶; کافران و احسان ۲; کافران هنگام عذاب ۳
- گناهکاران: آرزوهاى گناهکاران ۱; اقرار گناهکاران ۹; تنبه گناهکاران هنگام عذاب ۳; حسرت اخروى گناهکاران ۶; سرنوشت گناهکاران ۹; عذاب گناهکاران ۱; عوامل تنبه گناهکاران ۳; گناهکاران در قیامت ۵، ۶
- محسنان: مقامات اخروى محسنان ۸; مقامات محسنان ۶
منابع