الفرقان ٧٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۶#link220 | آيات ۶۳ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۶#link220 | آيات ۶۳ - ۷۷ سوره فرقان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۶#link221 | صفات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۶#link221 | بیان شماری از صفات مهم بندگان خدای رحمان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link222 | رعايت اعتدال در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link222 | رعايت اعتدال در انفاق، يكى از صفات مؤمنان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link224 | توضیح خلود در عذاب جهنم، برای زناکاران، رباخواران و قاتلان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link224 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link225 | وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات گفته شده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link225 | وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link227 | مراد از اين كه درباره مؤمنان فرمود: «لا يَشهَدُونَ الزُّور...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link228 | عباد الرحمان، آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت نمى پذيرند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link227 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link229 | معناى اين كه عباد الرحمان، از خداوند مى خواهند: «ما را براى متقين، امام قرار بده»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link228 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link230 | معناى آيه شريفه: «قُل مَا يَعبَؤُا بِكُم رَبّى لَولَا دَعَاؤُكُم...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link229 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link231 | بحث روايتى: (رواياتى در ذيل آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link230 | معناى آيه شريفه : | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۲۷#link231 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۸
کپی متن آیه |
---|
قُلْ مَا يَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّي لَوْ لاَ دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَکُونُ لِزَاماً |
ترجمه
الفرقان ٧٦ | آیه ٧٧ | الفرقان ٧٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا یَعْبَؤُاْ»: چه توجّهی به شما دارد و برایتان چه ارزشی قائل است؟ به شما اعتنائی ندارد و اهمّیّتی برایتان قائل نیست. در صورت اوّل واژه (ما) مفعول مطلق و متضمّن استفهام است، و در صورت دوم (ما) نافیه است. «دُعَآؤُکُمْ»: عبادت و پرستشتان. دعا و نیایشتان. «لَوْ لا»: جواب لَوْ لا محذوف است. «لِزاماً»: مصدر باب مفاعله و به معنی اسم فاعل، یعنی مُلازِماست. مراد این که نتیجه کار و جزای عملشان وبال گردنشان میگردد و مکافات خود را خواهند دید. به عبارت دیگر، تکذیب کفّار مقتضی عذاب و هلاک آنان در دنیا و آخرت بوده و موجب بدبختی ایشان خواهد شد.
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۷۷ سوره فرقان
- بیان شماری از صفات مهم بندگان خدای رحمان
- رعايت اعتدال در انفاق، يكى از صفات مؤمنان
- توضیح خلود در عذاب جهنم، برای زناکاران، رباخواران و قاتلان
- وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات گفته شده
- مراد از اين كه درباره مؤمنان فرمود: «لا يَشهَدُونَ الزُّور...»
- عباد الرحمان، آيات خدا را كوركورانه و بدون معرفت نمى پذيرند
- معناى اين كه عباد الرحمان، از خداوند مى خواهند: «ما را براى متقين، امام قرار بده»
- معناى آيه شريفه: «قُل مَا يَعبَؤُا بِكُم رَبّى لَولَا دَعَاؤُكُم...»
- بحث روايتى: (رواياتى در ذيل آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً «77»
بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من براى شما وزن و ارزشى قائل نيست (زيرا سابقهى خوبى نداريد). شما حقّ را تكذيب كردهايد و به زودى كيفر تكذيبتان دامن شما را خواهد گرفت.
نکته ها
كلمهى «عبأ» به معناى وزن و سنگينى است و جملهى «ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي» يعنى خداوند براى شما وزن و ارزشى قائل نيست، مگر در سايه دعا و عبادت شما.
كلمهى «دُعاؤُكُمْ» دو نوع معنا شده است:
الف: دعا كردن شما به درگاه خداوند، كه همين نالهها و تضرّعها و دعاها سبب عنايت خداوند به شماست.
جلد 6 - صفحه 290
چنانكه در حديث مىخوانيم: كسى كه اهل دعا باشد، هلاك نمىشود. «1» بعد خداوند از گروه مقابل كه اهل دعا نيستند شكايت مىكند كه شماحقّ را تكذيب كرديد و به جاى نيايش به سراغ بتها و هوسها و طاغوتها رفتيد وحقّ را تكذيب نموديد كه كيفرتان را خواهيد ديد.
ب: دعوت خداوند از مردم، زيرا سنّت الهى دعوت از مردم براى پذيرفتن حقّ و اتمام حجّت بر آنان است و اگر اين دعوت نباشد؛ «لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» مردم ارزشى ندارند. آنچه آنان را موجود برتر و ارزشمند مىكند، همان پذيرش دعوت خداوند مىباشد، ولى شما دعوت الهى را نپذيرفتيد و تكذيب نموديد، پس اميد خيرى در شما نيست وبه كيفر عملتان مىرسيد.
خداوند در يك جا مىفرمايد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «2» بشر را براى عبادت آفريدم و در اين آيه مىفرمايد: اگر دعاى انسان نبود، او ارزشى نداشت، بنابراين دعا روح و مغز عبادت است. چنانكه در روايت مىخوانيم: «الدعاء مخ العبادة» «3»
پیام ها
1- تكذيب دين، باعث سقوط ارزش انسان است. قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ ... فَقَدْ كَذَّبْتُمْ
2- دعا وسيلهى تحصيل ارزشهاست. ما يَعْبَؤُا بِكُمْ ... لَوْ لا دُعاؤُكُمْ
3- انسان منهاى هدايت و عبادت ناچيز است. ما يَعْبَؤُا بِكُمْ ... لَوْ لا دُعاؤُكُمْ
4- دعوت به حقّ، از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»
5- محور هستى معنويات است. ما يَعْبَؤُا بِكُمْ ... لَوْ لا دُعاؤُكُمْ زيرا هستى براى انسان آفريده شده است و انسان براى پذيرشحقّ و عبادت خداوند.
6- انسانِ منهاى هدايت وعبادت، در حقيقت انبيا ودستورات آنان را تكذيب نموده است. «لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». كافى، ج 4، ص 228.
«2». ذاريات، 56.
«3». غررالحكم.
جلد 6 - صفحه 293
سورهى شُعراء
اين سوره دويست وبيست وهفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سورهى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهودهگوى، كه در چهار آيهى آخر آن آمده، «شعراء» ناميده شده و نام ديگر آن «طسم» است.
سرگذشت پيامبرانى همچون حضرت موسى، ابراهيم، نوح، لوط، صالح، هود و شعيب عليهم السلام، و برخوردهاى لجوجانهى مردم با آنان در اين سوره آمده است و در پايان هر داستان مىفرمايد: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»* لذا اين آيه هشت بار تكرار شده تا مايهى دلدارى پيامبر اسلام باشد و به او بگويد از لجاجت مردم مكّه دلهره نداشته باش، زيرا همهى انبيا گرفتار چنين مردمى بودهاند.
آرى تاريخ، بهترين وسيله براى تقويت روحيّه مؤمنين، بالا رفتن بصيرت و صعهى صدر و آيندهنگرى در برابر تهديد دشمنان است. لذا رهبران جامعه بايد از تاريخ جامعه آگاه باشند.
جلد 6 - صفحه 294
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً (77)
قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي): بگو اى پيغمبر مر بندگان را چه قدر و منزلتى باشد مر شما را نزد پروردگار من؛ يا چه وزن نهد و چه باك داشته باشد و در چه حساب باشيد؛ يا چه كند به شما و چه مهيا و معد گرداند براى شما، لَوْ لا دُعاؤُكُمْ:
1- اگر نبود خواندن و پرستيدن شما مر ذات يگانه او را، يعنى آنچه شما را نزد درگاه الهى جاه و شأن و مرتبه داده، دعاى شما و عبادت او است، زيرا شرف انسان و كرامت او به معرفت و طاعت است و الا با ساير حيوانات برابر است. «1» 2- آنكه چه كند خداى به عذاب شما اگر نبود خواندن شما خدايان ديگر را، يعنى اگر با ذات او شريك نمىگرفتيد، خدا شما را عذاب نمىكرد. «2» 3- شما را نزد خداى منزلت به دعا است، اگر دعاى شما نمىبود خدا باك نمىداشت از آنكه شما را هلاك كند. «3»
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 427. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«2». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 427، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«3». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 386
4- معنى آنكه حق تعالى فرمايد من شما را نه براى آن آفريدهام كه مرا به شما حاجتى باشد، و لكن براى آن شما را ايجاد فرمودم تا از من بخواهيد و مرا در احتياجات خود بخوانيد تا شما را بيامرزم و حاجت شما روا نمايم. «1» 5- ابن عباس در تفسير اين آيه گفته: خداى هيچ باك ندارد به شما اگر نه دعوت كردن او بودى شما را به دين اسلام و قبول كردن شما. «2» 6- اگر دعاى شما نمىبود و تضرع و خضوع شما او را در وقت خوف ضرر و رسيدن بلا و مصيبت، حق تعالى كشف آن نمىكرد از شما، بلكه شما را به آن مبتلا مىساخت. «3» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به فضيلت دعا و تنبيه بر آنكه قدر و منزلت بندگان در درگاه سبحانى به دعا مىباشد، و احاديث بسيار در تأكيد آن وارد است:
1- عياشى- به اسناد خود روايت نموده از يزيد بن معويه كه از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم كه قرائت افضل است يا بسيارى دعا؟ فرمود: كثرت دعا افضل است، بعد اين آيه تلاوت فرمود. «4» 2- در ثواب الاعمال- فرمود حضرت پيغمبر: الا ادلكم على سلاح تنجيكم من عدوكم و تدر أرزاقكم قالوا نعم قال تدعون بالليل و النهار فان سلاح المؤمن الدعاء:
آيا دلالت كنم شما را بر سلاحى كه نجات دهد شما را از دشمن و بسيار گرداند روزى شما را؟ عرض كردند: بلى، فرمود: دعا كنيد در شب و روز به جهت آنكه سلاح مؤمن دعاست. «5» 3- فرمود: عاجز نشويد از دعا به جهت آنكه هلاك نشد هيچكس با دعا، و هر آينه سؤال كند هر يك از شما پروردگار خود را، حتى سؤال كند از او بند
«1». همان مدرك.
«2». همان مدرك.
«3». همان مدرك.
«4». همان مدرك.
«5». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 45 ثواب الدعاء بالليل و النهار، ح 1، چاپ: مكتبة الصّدوق.
جلد 9 - صفحه 387
نعل خود را هرگاه پاره شود، و سؤال كنيد خدا را از فضل او به جهت اينكه دوست دارد اينكه سؤال كرده شود.
تذكره: گرچه دعا شرايط دارد تا اجابت شود، و لكن بر فرض جامع شرايط جنبه اظهار ذلت و بندگى و خاكسارى به درگاه كبريائى آن باقى، و البته نتيجه خواهد داشت.
فَقَدْ كَذَّبْتُمْ: پس بدرستى كه شما اهل كفر تكذيب كرديد به آنچه من براى شما آن را اختيار كردم از دين اسلام كه متضمن يگانگى ذات من و موجب رستگارى دنيا و آخرت است، و به رسول من مخالفت نموديد در دعوت اسلام و قول او را قبول ننموديد. فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً: پس زود باشد كه جزاى تكذيب شما ملازم شما باشد و لا محاله به همه شما رسد. يا اين تكذيب لازم شما باشد تا آنكه شما را به جهنم رساند.
نكته: قوله «فسوف يكون لزاما» اضمار اسم كان و تصريح نشدن به آن بعد از توعد به آن جهت تهويل است، و تنبيه بر آنكه جزاى تكذيب يا اثرى كه بر آن مترتب شود چيزى است كه هيچ وصفى به كنه آن نرسد. «1» نزد بعضى مراد «لزام» قتل روز «بدر» است، زيرا آن لازم كفار بود تا آنكه همه كشته شدند.
تتمه: توجه خطاب به جميع بندگان است خواه مؤمن عابد يا مكذب معاند و عاصى جاحد، پس همه مخاطب شدهاند به آن چيزى كه در جنس ايشان است از عبادت و تكذيب. «2» تمام شد تفسير سوره مباركه فرقان 25 ع 1 1362 هجرى
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 428. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«2». همان مدرك.
جلد 9 - صفحه 388
ج9، ص389
سوره بيست و ششم* « (شعراء)»*
اين سوره مباركه مكى است غير از آيات «وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ» كه در مدينه طيبه نازل شده. «1» عدد آيات: دويست و بيست و هفت آيه نزد كوفى و شامى و مدنى، و دويست و بيست و شش نزد باقى؛ و اختلاف در چهار آيت است: «طسم» كوفى «فلسوف يعلمون» غير كوفى «ما كنتم تعبدون» غير بصرى «ما تنزلت به الشيطان» عراقى و شامى و مدنى. «2» عدد كلمات: هزار و دويست و نود و هفت.
عدد حروف: پنج هزار و پانصد و چهل و دو. «3» ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- ابن بابويه از ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نمود: قال من قرء سورة الطّواسين الثّلث فى ليلة الجمعة كان من اولياء اللّه و فى جواره و كنّفه و لم يصبه فى الدّنيا بؤس ابدا و أعطى فى الاخرة من الجنّة حتّى يرضى و فوق رضاه و زوّجه اللّه مائة زوجة من الحور العين.
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 182، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النّجفى.
«2». همان مدرك.
«3». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 320، كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 390
هركه قرائت كند طواسين سه گانه را در شب جمعه، از اولياى خدا باشد، و در جوار و كنف او در دنيا هرگز به او سختى نرسد، و در آخرت چندان نعم جليله به او دهند كه فوق رضاى او باشد، و تزويج فرمايد خدا او را به صد حورى. «1» تذكره: در مجلدات قبل مذكور شد كه ثواب خاصه سور و آيات قرآنى، مشروط است به عمل نمودن به مضامين آن، زيرا به قرائت فقط بدون توجه به معانى آن و عمل به فرمايشات آن، اين گونه ثواب و آثار داشتن باعث اغراء به جهل است، و آن از حكيم على الاطلاق محال خواهد بود، و لكن با وجود بر اين، ترتب مطلق ثواب بر چنين تلاوتى بعيد نيست.
تنبيه: ابن عباس از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه فرمود:
حق تعالى مرا هفت سوره طويل مرحمت نموده بجاى تورات كه آن سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال و طه. طواسين بجاى زبور، فواتح سور و خواتيم سوره بقره از تحت عرش به من فرستاده، حواميم را نيز به من عطا فرموده كه هيچ پيغمبرى را نداده، و سوره مفصل را زياده بر آن ارزانى فرموده. «2» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً (71) وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً (72) وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً (73) وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً (74) أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً (75)
خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (76) قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً (77)
ترجمه
و آنكه توبه نمود و كردكار شايستهئى پس بدرستيكه او بازگشت مينمايد بسوى خدا بازگشتنى
و آنانكه حاضر نميشوند در امر باطل و چون بگذرند بر امر بيهوده، بگذرند با آنكه باشند بزرگواران
و آنانكه چون متذكّر شوند بآيتهاى پروردگارشان وارد و مقيم نشوند بر آنها در حالى كه باشند كران و كوران
و آنانكه ميگويند پروردگار ما ببخش بما از جفتهامان و فرزندانمان روشنى ديدهها و قرار ده ما را براى پرهيزكاران پيشوا
آنگروه جزا داده شوند در بهشت رفيعترين مقام را بسبب آنچه صبر كردند و رسانده ميشوند در آن بشارت و سلام را
جاودانيان در آن، چه خوب قرارگاه و جايگاهى است
بگو چه
جلد 4 صفحه 93
اعتنائى دارد بشما پروردگار من اگر نباشد دعاى شما پس بتحقيق تكذيب كرديد پس بعد از اين خواهد شد لازم.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب احوال توبه كنندگان سابق فرموده كه كسيكه توبه كند از معاصى سابقه خود و عمل شايسته بجا آورد پس او رجوع و بازگشت مينمايد بسوى رحمت خدا رجوع و بازگشتى خوب و نيكو مثل اينكه اصلا گناهى نكرده بلكه ثواب هم برده در صورتى كه به نيّت خلوص و تقرّب بخدا از روى صدق و صفا توبه كرده باشد چون گفتهاند توبه از معصيت غير از توبه بسوى خدا است و خداوند او را ثابت و مستقرّ بر عزم خود ميدارد و موفق باطاعت و عبادت ميفرمايد و اين اختصاص بگناهكاران سابق ندارد بلكه شامل است هر گناه و گناهكارى را و آنانكه حاضر نميشوند در مجالس غنا و طرب و لهو و لعب چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن غنا است و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده مثل آنرا و قمى ره نقل نموده كه غنا مجالس لهو است و چون مرور و عبور نمايند و اتّفاقا بمعصيت يا امر قبيح و بيهودهئى بر خورند بكمال متانت و بزرگوارى از آن صرف نظر و چشمپوشى كنند و داخل و واقف و خائض در آن نشوند مثلا اگر به بينند در جائى ساز و نوازى است وارد نشوند يا درويشى معركه گرفته نايستند يا جمعى مشغول بيهوده گوئى و ياوه سرائيند با آنها شركت ننمايند و بآقا منشى و بزرگى رفتار نمايند و از آن بگذرند و وقتى بخواهند لفظ قبيحى ذكر نمايند مانند نام مخصوص عورت بكنايه از آن تعبير نمايند و باين معانى اخبارى از ائمه اطهار رسيده و شواهدى از لغت موجود است و آنانكه وقتى تذكّر داده شوند بآيات قرآنيّه و تلاوت كنند آنرا براى آنها وارد و متوجه و مقيم نشوند بر آنها بغير گوش شنوا و چشم بينا مانند كران و كوران بلكه توجه نمايند و وارد شوند و اقامت كنند در وادى معرفت بآن با گوش شنوا و چشم بينا و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه يعنى با بصير تند و شكّاك نيستند و آنانكه آرزو و دعاشان اين است كه ميگويند پروردگارا زنان و فرزندانى بما عنايت فرما كه بواسطه علم و تقوى موجب سرور قلب و روشنى چشمهاى ما باشند تا در دنيا با ما مساعد و قرين و در بهشت با ما مأنوس و همنشين گردند و قرار ده ما را
جلد 4 صفحه 94
براى پرهيزكاران پيشوا كه بما اقتدا نمايند در اطاعت و عبادت و ما سر آمد همه باشيم در علم و تقوى و همّتشان بقدرى بلند است در معنويّات و روحيّات كه سعى ميكنند خودشان را بچنين مقامى برسانند و از روايات متعدده باب استفاده ميشود كه اين مقام مخصوص بائمه اطهار است و در مناقب از سعيد بن جبير نقل نموده كه قسم ياد نمود اين آيه مخصوص بامير المؤمنين عليه السّلام است چون بيشتر دعاى آنحضرت اين بود و مقصودش از ازواج فاطمه عليها السلام و از ذريّات حسنين عليهما السلام بودند و فرمود قسم بخدا هيچ وقت از پروردگارم فرزند زيباى رعنا نخواستم ولى از خدا فرزندان خدا پرست خدا ترس خواستم كه هر وقت به بينم مشغول عبادتند قلبم شاد و چشمم روشن گردد و فرمود قرار ده ما را براى پرهيزكاران پيشوا كه ما به پيشينيان خودمان از پرهيزكاران اقتدا كنيم و بما اقتدا كنند پرهيزكارانى كه ميآيند بعد از ما و در مجمع از اهل بيت عليهم السلام نقل نموده كه و اجعل لنا من المتّقين اماما قرائت فرمودهاند و در بعضى از روايات اين معنى تأييد شده و در مقام ردّ قرائت مشهور فرمودهاند سؤال بزرگى از خدا نمودند كه آنها را امام اهل تقوى قرار دهد و پس از سؤال از حقيقت امر تصريح بنزول قرائت متقوله فرمودهاند و ذريّتنا نيز قرائت شده است و مؤيّد آن روايتى است كه از ابو سعيد خدرى در برهان نقل شده كه بعد از نزول اين آيه پيغمبر بجبرئيل فرمود كيست ازواجنا عرض كرد خديجه فرمود ذريّتنا عرض كرد فاطمه فرمود قرّة اعين عرض كرد الحسن و الحسين فرمود و اجعلنا للمتّقين اماما عرض كرد امير المؤمنين صلوات اللّه عليهم اجمعين و آن جماعت كه صبر نمودند بر ترك معاصى و تحصيل علم و عمل و طلب مقامات عاليه جزا داده ميشوند در آخرت بنزول در اعلى منازل بهشت براى صبرشان در دنيا و ملائكه بآنها تبريك ورود ميگويند و ابلاغ سلام الهى را مينمايند و بشارت ميدهند بزندگى هميشگى و سلامتى دائمى يا خودشان بيكديگر تحيّت و تبريك ميگويند و دعا و سلام مينمايند و هميشه آنجا هستند نه ميميرند و نه از آنجا بيرون ميروند و خوب مقرّو مكانى است براى تمكّن و اقامت غرفه و قصر بلند بهشتى كه گفتهاند از طلا و نقره و لؤلؤ و مرجان است و اخيرا به پيغمبر اكرم دستور فرموده كه بمردم بفرمايد خدا بشما چه اعتنائى
جلد 4 صفحه 95
دارد يا چه ميكند نسبت بشما اگر شما دعا و عبادت نكنيد يا حكمت در دعوت او شما را بدين اسلام نباشد و بايد بدانيد كه توجه و عنايت او براى دعا و عبادت شما است و ثواب و عقاب او در اثر قبول و عدم قبول شما است دعوت او را كه نافع و مضرّ بحال خودتان است نه خدا ولى شما تكذيب نموديد پيغمبر را و قبول نكرديد دعوت حق را پس جزاء و وبال آن لازم و دامنگير شما خواهد شد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند زياد قرآن خواندن افضل است يا زياد دعا كردن فرمود زياد دعا كردن و اين آيه را تلاوت فرمود و در ثواب الأعمال و مجمع از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره فرقان را در هر شب بخواند خداوند او را عذاب نكند هرگز و حساب نكشد از او و باشد منزل او در فردوس اعلى خداوند توفيق عنايت فرمايد انشاء اللّه تعالى.
جلد 4 صفحه 96
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل ما يَعبَؤُا بِكُم رَبِّي لَو لا دُعاؤُكُم فَقَد كَذَّبتُم فَسَوفَ يَكُونُ لِزاماً (77)
بفرما که خداوند عنايت و اعتنايي به شما نميكند اگر نبود دعاء شما و
جلد 13 - صفحه 662
شما تكذيب كرديد قرآن و رسول را پس زود باشد که شما را ملزم فرمايد.
در كافي مجلد سوّم در كتاب دعاء ابواب زيادي ايراد نموده از فضيلت دعا و افضليت او از نمازهاي مندوبه و از تلاوت قرآن، و الحاح در دعاء و اوقات خاصه دعاء و آداب دعاء از تقديم تمجيد و تحميد خداوند و صلوات بر نبي و آل و تضرع و تذلل و اعتراف به تقصير و به معاصي و كوتاهي در بندگي و بكاء و اجتماع چهل نفر در دعاء و غير اينها مراجعه فرمائيد البته دعاء كنيد و مأيوس نباشيد و خود را پاك كنيد که اگر كوتاهي كرديد مشمول.
(قُل ما يَعبَؤُا بِكُم رَبِّي لَو لا دُعاؤُكُم) ميشويد.
(فَقَد كَذَّبتُم) تكذيب فرمايشات خدا و رسول عاقبت سويي دارد.
و مشمول (فَسَوفَ يَكُونُ لِزاماً) ميشود که بليات دنيوي و عذابهاي اخرويست.
به اينجا ختم كرديم سوره مباركه فرقان را و يتلوه انشاء اللّه سورة الشعراء و الحمد للّه اولا و آخرا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 77)- اگر دعای شما نبود ارزشی نداشتید! این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجهای است برای تمام سوره، و هم برای بحثهایی که در
ج3، ص354
زمینه اوصاف «عباد الرّحمن» در آیات گذشته آمده است.
روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید: «بگو: پروردگار من برای شما ارج و وزنی قائل نیست اگر دعای شما نباشد» (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ).
بنا بر این آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا میدهد همان ایمان و دعا و توجه به پروردگار و بندگی اوست.
سپس میافزاید: «شما تکذیب (آیات پروردگار و پیامبران خدا) کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا نخواهد شد» (فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً).
یعنی شما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوی خدا نیایید و راه ایمان و بندگی او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامی نزد او نخواهید داشت، و کیفرهای تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت.
(پایان سوره فرقان»
ج3، ص355
سوره شعراء [26]
اشاره
تمامی آیات این سوره- جز چهار آیه آخر- در مکّه نازل شده و 227 آیه است
محتوای سوره:]
میدانیم در سورههای مکی که در آغاز دعوت اسلام نازل گردید بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تکیه میشد، و تقریبا تمام بحثهای سوره شعراء پیرامون همین مسائل دور میزند.
در حقیقت میتوان محتوای این سوره را در چند بخش خلاصه کرد:
بخش اول طلیعه سوره است که از حروف مقطعه، و سپس عظمت مقام قرآن و تسلّی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در برابر پا فشاری و خیره سری مشرکان و اشارهای به بعضی از نشانههای توحید و صفات خدا سخن میگوید.
بخش دوم فرازهایی از سرگذشت هفت پیامبر بزرگ و مبارزات آنها را با قومشان، و لجاجتها و خیره سریهای آنان را باز گو میکند که شباهت زیادی با منطق مشرکان عصر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله داشته و نیز مخصوصا روی عذاب دردناک این اقوام و بلاهای وحشتناکی که بر آنها فرود آمد تکیه شده است که خود تهدید مؤثری برای مخالفان پیامبر اسلام در آن شرایط است.
بخش سوم- که در حقیقت جنبه نتیجه گیری از بخشهای گذشته دارد- پیرامون پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و عظمت قرآن و تکذیب مشرکان و دستوراتی به آن حضرت در زمینه روش دعوت، و چگونگی بر خورد با مؤمنان سخن میگوید،
ج3، ص356
و سوره را با بشارت به مؤمنان صالح و تهدید شدید ستمگران پایان میدهد.
ضمنا نام این سوره از چند آیه آخر که پیرامون شعرای بیهدف سخن میگوید گرفته شده است.
فضیلت تلاوت سوره:]
در حدیثی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله چنین میخوانیم:
«کسی که سوره شعراء را بخواند به عدد کسی که نوح را تصدیق و یا تکذیب کرده است ده حسنه برای او خواهد بود، و همچنین هود، شعیب، صالح و ابراهیم و به عدد تمام کسانی که تکذیب عیسی و تصدیق محمّد صلّی اللّه علیه و آله کردهاند».
البته منظور تلاوتی است که مقدمه تفکر و سپس اراده و عمل باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نکات آیه
۱ - ارزش و منزلت انسان در پیشگاه خداوند، منوط به دعا و عبادت کردن او است. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم) «عبأ» (ریشه «یعبؤا») در اصل به معناى ثقل و سنگین است و «ما» در «مایعبؤا» نافیه مى باشد. بر این اساس جمله «مایعبؤا بکم» به این معنا است که: «خدا وزن و ارزش براى شما قائل نبود». در باره «لولا دعاؤکم» دو دیدگاه میان مفسران ابراز شده است: ۱- «دعاؤکم» اضافه مصدر به فاعلش باشد که در این صورت «دعا» هم مى تواند در معناى لغوى خود به کار رفته باشد و هم مى تواند به معناى عبادت و بندگى باشد. شاهد این معنا آیه ۶۳ (و عبادالرحمان...) است; زیرا آیه مورد بحث درباره کسانى است که در مقابل عبادالرحمان قرار دارند. ۲- «دعاؤکم» اضافه مصدر به مفعولش باشد; که در این صورت «دعا» به معناى دعوت است; یعنى، «لولا دعاؤه إیّاکم إلى الإسلام; اگر نبود دعوت کردن خدا یا پیامبر شما را به سوى اسلام». گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر دیدگاه نخست است.
۲ - دعا و عبادت، موجب توجه و عنایت خدا به انسان است. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم)
۳ - انسان، منهاى دعا و عبادت، فاقد ارزش و منزلت در پیشگاه خداوند است. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم)
۴ - فراخوانى انسان ها به اسلام، علت و فلسفه توجه و عنایت خداوند به آنان است. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم)
۵ - مسلمانان، مورد توجه و عنایت خدا هستند. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم)
۶ - ارزش و منزلت انسان در پیشگاه خداوند، منوط به پذیرش دین اسلام از سوى آنان است. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم)
۷ - دعوت خدا و رسول او، مورد تکذیب مردم در نیمه نخست بعثت پیامبراسلام(ص) قرار گرفت. (قل مایعبؤا بکم ربّى لولا دعاؤکم فقد کذّبتم) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مکه نازل گردیده است که نیمه نخست رسالت پیامبراسلام(ص) در آن قرار داشت. بنابراین خطاب «کذّبتم» به مردم همین دوره از رسالت خواهد بود.
۸ - پیامد و کیفر تکذیب دعوت خدا و رسول او، همواره با تکذیب کنندگان بوده و آنان حتماً گرفتار آن خواهند شد. (فقد کذّبتم فسوف یکون لزامًا) برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: ۱- واژه «لزام» مصدر و به معناى لازم و پیوسته است. ۲- فاعل «یکون» ضمیرى است که به مصدر فعل «کذّبتم» بازمى گردد. بر این اساس معناى آیه چنین مى شود: «فسوف یکون جزاء التکذیب لازماًلکم».
۹ - کفر و تکذیب دین، داراى کیفر و پیامد قطعى و اجتناب ناپذیر است. (فقد کذّبتم فسوف یکون لزامًا)
۱۰ - تهدید شدن تکذیب کنندگان دعوت خدا و رسول او، به عذاب و کیفر از سوى خداوند (قل مایعبؤا بکم ربّى ... فقد کذّبتم فسوف یکون لزامًا) برداشت فوق، با توجه به این نکته است که آیه شریفه در مقام تهدید کافران و مشرکان است; همان طور که آیات گذشته در تشویق مؤمنان و بندگان خالص خدا بود.
۱۱ - «عن یزیدبن معاویة العجلى. قال: قلت لأبى جعفر(ع) کثرة القرائة أفضل أم کثرة الدعاء أفضل، قال کثرة الدعاء أفضل، و قرء هذه الآیة; یزیدبن معاویه عجلى گوید: به امام باقر(ع) گفتم: زیاد خواندن قرآن بهتر است یا زیاد دعا کردن؟ فرمود: زیاد دعا کردن با فضیلت تر است و این آیه را قرائت فرمود: «قل مایعبؤا ربّى لولا دعاؤکم...». ۱- مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۸۵; نورالثقلین، ج ۴- ، ص ۴۴، ح ۱۴۸.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱، ۳، ۶
- اسلام: آثار اسلام ۶; اهمیت دعوت به اسلام ۴
- انذار: انذار از عذاب ۱۰
- خدا: انذارهاى خدا ۱۰; تکذیب دعوتهاى خدا ۷; حتمیت کیفر مکذبان دعوتهاى خدا ۸; زمینه لطف خدا ۲; فلسفه لطف خدا ۴
- دعا: آثار دعا ۱، ۲، ۳; فضیلت دعا ۱۱
- دین: حتمیت کیفر تکذیب دین ۹
- شخصیت : آسیب شناسى شخصیت ۳
- عبادت: آثار عبادت ۱، ۲، ۳
- کفر: حتمیت کیفر کفر ۹
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۵
- محمد(ص): انذار مکذبان محمد(ص) ۱۰; تکذیب دعوتهاى محمد(ص) ۷; حتمیت کیفر مکذبان محمد(ص) ۸
- مسلمانان: فضایل مسلمانان ۵
- مقارن بعثت: تاریخ مقارن بعثت ۷
منابع