النحل ٧٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link282 | آيات ۶۵ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link282 | آيات ۶۵ - ۷۷ سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link283 | مفاد آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link283 | مفاد آيه «إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَسمَعُون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link284 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link284 | معناى اين كه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link285 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link285 | بيان مفاد آيه: «تَتَّخِذُونَ مِنهُ سَكَراً وَ رِزقاً حَسَناً...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link286 | عدم دلالت جمله : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link286 | عدم دلالت جمله: «تَتَّخِذُونَ مِنهُ سَكَراً وَ رِزقاً حَسَناً»، بر مباح بودن مسكرات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link288 | معنا و موارد استعمال كلمه «وحى»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۲#link288 | معنا و موارد استعمال كلمه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link289 | وحی ها و الهامات خداى سبحان، به زنبور عسل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link289 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link290 | وجه اين كه آيه زنبور عسل به «لِقَومٍ يَسمَعُون»، ختم شده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link290 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link291 | فلسفه برتری بعضی از مردم بر بعض دیگر، در رزق و روزی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link291 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link292 | وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link292 | وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link293 | ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link293 | ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link294 | وجوهى كه در معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link294 | وجوهى كه در معناى آيه: «مَا لَا يَملِكُ لَهُم رِزقاً فِى السَّمَاوَات وَ الأرض» گفته شده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link295 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link295 | معنای نهی از مَثَل زدن براى خدا، در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link296 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link296 | مَثَلى براى اثبات توحيد ربوبى، با استناد به وحدت منعم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link297 | اقامه حجت بر توحيد و اشاره به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۳#link297 | اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مسأله نبوت با ذكر يك مَثَل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link298 | چند وجه ديگر در تفسير آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link298 | چند وجه ديگر در تفسير آيه: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَين...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link299 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link299 | مراد از غيبت آسمان ها و زمين، در آیه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link300 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link300 | بيان اين كه قيامت، از غيب هاى سماوات و ارض است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link301 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link301 | معنای اين كه فرمود: قيامت، مانند چشم بر هم زدن، يا نزديكتر از آن است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link302 | عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link302 | عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link305 | بحث روايتی]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link305 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۴
کپی متن آیه |
---|
فَلاَ تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ |
ترجمه
النحل ٧٣ | آیه ٧٤ | النحل ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَضْرِبُوا»: ذکر نکنید. مراد قرار دادن و ساختن است. «الأمْثَالَ»: جمع مِثْل، شبیهها و نظیرها. همگونها و مانندها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۵ - ۷۷ سوره نحل
- مفاد آيه «إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَةً لِقَومٍ يَسمَعُون»
- معناى اين كه فرمود: شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم
- بيان مفاد آيه: «تَتَّخِذُونَ مِنهُ سَكَراً وَ رِزقاً حَسَناً...»
- عدم دلالت جمله: «تَتَّخِذُونَ مِنهُ سَكَراً وَ رِزقاً حَسَناً»، بر مباح بودن مسكرات
- معنا و موارد استعمال كلمه «وحى»
- وحی ها و الهامات خداى سبحان، به زنبور عسل
- وجه اين كه آيه زنبور عسل به «لِقَومٍ يَسمَعُون»، ختم شده
- فلسفه برتری بعضی از مردم بر بعض دیگر، در رزق و روزی
- وجوه ديگرى كه در معناى آيه فوق گفته شده است
- ذكر نعمت داشتن فرزندان و نوادگان
- وجوهى كه در معناى آيه: «مَا لَا يَملِكُ لَهُم رِزقاً فِى السَّمَاوَات وَ الأرض» گفته شده
- معنای نهی از مَثَل زدن براى خدا، در آیه شریفه
- مَثَلى براى اثبات توحيد ربوبى، با استناد به وحدت منعم
- اقامه حجت بر توحيد و اشاره به مسأله نبوت با ذكر يك مَثَل
- چند وجه ديگر در تفسير آيه: «وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلَين...»
- مراد از غيبت آسمان ها و زمين، در آیه شریفه
- بيان اين كه قيامت، از غيب هاى سماوات و ارض است
- معنای اين كه فرمود: قيامت، مانند چشم بر هم زدن، يا نزديكتر از آن است
- عموميت قدرت خدا و نحوه تعلق آن به مخلوقات
- بحث روايتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «74»
پس بتها را امثال ومانند خدا نشماريد. همانا خداوند مىداند و شما نمىدانيد.
نکته ها
مشركان خداوند را همچون سلطان وشاه و بتها را وزيران او مىپنداشتند. اين آيه از اينگونه تشبيهات نهى مىكند.
قاآنى شاعر مىگويد:
اى همه هستى زتو پيدا شده
خاك ضعيف از تو توانا شده
زير نشينت همهى كائنات
ما به تو قائم، چه تو قائم به ذات
هستىِ تو هستىِ پيوند، نه
تو به كس و كس به تو مانند، نه
پیام ها
1- معبود بايد هم رازق باشد و هم قادر، ولى شركائى كه شما براى خدا گرفتهايد هيچكدام را ندارند. يَعْبُدُونَ ... ما لا يَمْلِكُ
2- بتها ومعبودها، نه الآن رازقند و نه مىتوانند در آينده رازق باشند.
«لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- معبودهاى خيالى شما، نه قدرت ريزش باران از آسمان دارند و نه قدرت روياندن گياه در زمين. «رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
4- معبودهاى ساختگى، نه تنها قادر بر كارهاى بزرگ نيستند، حتّى قادر به كوچكترين كارها هم نيستند. رِزْقاً ... شَيْئاً
جلد 4 - صفحه 554
5- سرچشمهى تشبيهات در مورد خدا، جهل انسان است. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ ... أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (74)
بعد از آن نهى فرمايد از اعمال ناشايسته نسبت به ساحت كبريائى:
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ: پس نزنيد براى خداوند متعال مثلهاى ناشايسته.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ: بدرستى كه خداوند سبحان مىداند فساد قول شما را و عظم جرم شما را در آنچه مىكنيد. وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: و شما نمىدانيد بطلان قول خود و
جلد 7 - صفحه 246
بزرگى عقوبت آن را، و اگر بر وجه تدبر و تأمل بدانيد بر اين اشراك جرئت نكنيد، يا خدا مىداند كه معبود به حق منزه است از شركاء، و شما جاهليد و عقل خود را كار نمىفرمائيد تا اين مطلب را دريابيد. يا حق تعالى عالم است به كنه اشياء و شما نمىدانيد، پس رأى فاسد خود را بگذاريد و تابع امر او شويد، يا معنى آن كه مثل نزنيد، چه خدا مىداند كه چگونه مثل بايد زد، و شما ندانيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (71) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ (72) وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ (73) فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (74)
ترجمه
و خداوند فزونى داد بعضى از شما را بر بعضى در روزى پس نيستند آنانكه فزونى داده شدند بر گردانندگان روزى خودشان را بر آنچه مالك شدند بدستهاشان پس ايشان در آن يكسانند آيا پس نعمت خدا را انكار ميكنند
و خدا قرار داد براى شما از جنس خودتان جفتهائى و قرار داد براى شما از جفتهاتان پسران و خدمت گذاران و روزى داد شما را از پاكيزهها آيا پس بباطل ميگروند و بنعمت خدا آنها كفران ميورزند
و ميپرستند غير از خدا آنچه را كه قادر نميباشند براى آنها روزى دادن را از آسمانها و زمين بهيچ چيز و توانائى ندارند
پس نزنيد براى خدا مثلها را همانا خدا ميداند و شما نميدانيد.
تفسير
خداوند متعال بر حسب حكمت و مصلحت برخى از بندگانرا فضيلت و برترى داده بر برخى در روزى يعنى رزق بعضى را فراخ و وسيع و روزى بعضى را تنگ و ضيق فرموده و كسانيكه خداوند بآنها وسعت رزق عنايت فرموده نميتوانند روزى خود را بدهند بمماليك و خدم و اهل و عيال خود چه رسد بمردم اجنبى و بندگان در رزق مقدّر بر وفق حكمت و مصلحت در علم الهى يكسانند يعنى خداوند نظر خصوصى در اين باب اعمال نفرموده بلكه بر همه بنظر لطف و عنايت يكسان نظر فرموده و بهر كس هر چه صلاح حالش بوده داده و اين نعمت بزرگى است از خداوند بر بندگان كه بقدر قابليّت و ظرفيّت آنها عطاء فرموده و كم و زياد نفرموده تا قابل محروم و ناقابل مغرور شود و جاى تعجّب است اگر بندگان منكر اين نعمت شوند و بگويند العياذ باللّه خداوند بدون حكمت و مصلحت بعضى از بندگان را در وسعت و نعمت قرار داده و بعضى را در مضيقه و سختى افكنده آنچه ذكر شد بنظر حقير رسيد از ظاهر آيه در بدو امر ولى بعضى از مفسّرين فرمودهاند مراد آنست كه كسانيكه خداوند بايشان روزى فراوان داده روزى مماليك خودشان را نميدهند بلكه آنها با بندگان خودشان مساويند در اينكه همه روزى خدا را ميخورند و
جلد 3 صفحه 301
بعضى فرمودهاند اين كلام بر سبيل توبيخ و ملامت آنها است يعنى چرا نبايد از روزى وسيع خودشان بمماليك و خدم خود بدهند تا در خوراك و پوشاك مساوى شوند و با آنكه راضى نميشوند آنها با خودشان شريك باشند در نعمت خدا چرا در عبادت خود بندگان خدا را از قبيل حضرت عيسى عليه السّلام شريك قرار دادند براى خدا و از ابن عباس روايت نمودهاند كه در باره نصاراى نجران نازل شده و بنابراين دو معنى مراد از انكار نعمت انكار رازقيّت و منعميّت خداوند است كه موالى براى خود و كفّار براى معبودهاى باطل اثبات نمودهاند و قمّى ره فرموده جائز نيست براى مرد كه مخصوص نمايد خود را بطعامى كه از آن بعيال خود نخوراند و در جوامع از أبو ذر رحمه اللّه نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بندگان شما برادران شمايند از لباس و خوراك خودتان بآنها بپوشانيد و بخورانيد و بعد از اين فرمايش ديده نشد بندهاى مگر آنكه لباسش مانند مولايش بود بدون تفاوت و خداوند از جنس مردم براى آنها جفت و همسر قرار داد تا موجب انس و آرامش خاطر آنها باشد و از نوع خودشان اولاد داشته باشند و قمّى ره فرموده مراد خلق حوّاء از آدم است و نيز قرار داد براى مردم از همسرهاشان پسران و نوادگان دخترى چنانچه عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه حفده پسران دخترند و ما حفده رسول خدائيم و در روايتى بمطلق معاون و كمك تفسير شده و در روايتى بدامادها و حفيد در لغت بمعناى سريع در خدمت است و بيشتر دختران و دختر زادگان در خدمت آباء و اجداد سرعت مينمايند و ظاهر از عطف تغاير است و اختلاف تفاسير مبنى بر مراعات معناى لغوى و مناسبت مقام است و حفده بر اعوان اطلاق ميشود و در فارسى هم اولاد و احفاد ميگويند و نواده و بستگان اراده ميكنند و نيز روزى داد خداوند بمردم از اطعمه پاكيزه آنچه را مقدّر فرموده بود در ازل براى آنها و جاى تعجّب است كه با اين همه آيات دالّه بر حقّ باز مردم بالطبع بباطل ميگروند و از حق و حقيقت دور ميشوند و بمنفعت بت پرستى و شفاعت بتها معتقد ميگردند و نعمت خدا را كه مشاهد و محسوس است كفران مينمايند و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و اسلام كه اعظم نعمتهاى خدايند كفر ميورزند و پرستش ميكنند غير خدا را از جماداتى كه نميتوانند روزى بدهند آنها را از آسمان چنانچه خدا ميدهد كه
جلد 3 صفحه 302
باران رحمت است و از زمين از قبيل نباتات و فوا كه بهيچ قدر نه كم و نه زياد و استطاعت ندارند كه مالك شوند آنها را و محتمل است ضمير در لا يستطيعون راجع بكفّار باشد كه با وجوديكه جماد نيستند و حيات دارند استطاعت روزى دادن را از آسمان و زمين ندارند بلكه استطاعت هيچ امرى را ندارند و كلمه شيئا يا مفعول رزقا است باعتبار دلالتش برأن يرزق يا بدل از آن و گفتهاند كفّار بتعليم شيطان ميگفتند ما مخلوقات خدا را عبادت ميكنيم براى آنكه عبادت بندگان پادشاه بيشتر موجب عظمت و بزرگى پادشاه است و آنچه ما عبادت ميكنيم اشباه و امثال خدايند در عبادت لذا خداوند نهى فرموده است آنها را از مثل زدن و شبه و مثل قائل شدن براى او چون مثل زدن تشبيه حالى بحالى و شخصى بشخصى است و خداوند مثل و مانندى ندارد و كسى عالم بكنه ذات و صفات او نيست و او است عالم بكنه ذات و صفات خود و مخلوقاتش و ميتواند براى هر چيز مثل اعلى و احسن بزند و مردم نميتوانند و عالم نيستند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه خدا عالم است بآنكه شريك ندارد و در عبادت غير خدا مفسده است و شما نميدانيد و اگر فكر كنيد ميدانيد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلا تَضرِبُوا لِلّهِ الأَمثالَ إِنَّ اللّهَ يَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ (74)
پس نزنيد از براي خداوند مثلها و شبيهها بدرستي که خدا ميداند که شبيه و عديل و مثل و مانندي از براي او نيست و شما نميدانيد و توهّم ميكنيد مثلي از براي او نظر به اينكه خداوند صرف الوجود و بحت الوجود است و محض الوجود است و
جلد 12 - صفحه 157
در مقابل صرف الوجود ماهيت و عدم است.
اما ماهيّت معروض وجود است آنهم در عالم تصور ميگويي الانسان موجود و لكن در حقيقت حدّ وجود است يعني وجودش محدود باين حدّ است انّ الوجود عارض الماهيّة تصوّرا و اتّحدا هويّة لذا گفتند الماهية من حيث هي ليست الاهي.
پس قطع نظر از وجود معدوم صرف چنانچه تمام ماهيّات ممكنه از جواهر خمسه عقل و نفس و ماده و صورت و جسم و اعراض تسعه كم و كيف و اضافة و فعل و انفعال و اينکه و متي و لون و طعم تماما قبل از اضافه وجود معدوم صرف بودند و اما عدم که نيستي صرف است ديگر در مقابل صرف الوجود که محدود بهيچ حدّي نيست از ليست ابدي غير متناهي مثل از براي او محال است بعلاوه جميع عوالم امكاني مركب است يا تركيب خارجي مثل اجسام و عوارض اجسام يا تركيب ذهني مثل اجناس سافله و انواع الانسان حيوان ناطق مركب از جنس حيواني و فصل عقلاني و حيوان جسم نامي ذو الحسّ و الحركة و نباتات جسم نامي و جمادات جسم ذي الأبعاد الثلاثة طول عرض عمق يا تركيب و همي که شامل جميع ممكنات ميشود مثل وجود و ماهيت که گفتند الممكن زوج تركيبي که شامل مجرّدات مثل عقل و نفس هم ميشود با اينكه تركيب خارجي و ذهني ندارند و لكن واجب تعالي که منزّه از جميع اينکه اقسام تركيبي است چگونه ميشود براي او مثل و مانند قرار داد لذا ميفرمايد فَلا تَضرِبُوا يعني لا تجعلوا لِلّهِ الأَمثالَ.
چه قدر خوب گفته حكيم قاآني در باب توحيد.
اي همه هستي ز تو پيدا شدهبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 74)- این آیه به عنوان یک نتیجه گیری میگوید: اکنون که چنین است «پس برای خدا امثال (و شبیهها) قائل نشوید» (فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ).
«چرا که خدا میداند و شما نمیدانید» (إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
جمله «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» اشاره به منطقی است که مشرکان عصر جاهلی داشتهاند. آنها میگفتند: ما اگر به سراغ بتها میرویم به خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند یک پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او میروند، ولی توده مردم که دسترسی به او ندارند به سراغ حواشی و خاصان و مقربانش خواهند رفت.
قرآن در پاسخ آنها میگوید: «برای خداوند مثال نزنید» یعنی، مثالی که متناسب با افکار محدود و موجودات «ممکن» و مملوّ از نقایص است.
خدایی که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهای خانهاش را شب و روز به روی شما باز گذارده، این خدا را نباید به پادشاه
ج2، ص585
جبار مستکبری تشبیه کرد که درون قصرش خزیده و جز عده معدودی، راه به درون خانه او ندارند.
نکات آیه
۱- مالکیت و قدرت مطلقه خداوند، مقتضى گرایش انسان به توحید و پرهیز از شرک به اوست. (فلاتضربوا لله الأمثال) برداشت فوق مبتنى بر دو نکته است: الف) «فاء» مضمون این آیه را متفرع بر آیه قبل کرده است و در آیه قبل سخن از مالکیت و قدرت مطلقه الهى به میان آمده بود. ب) بنابر اینکه مراد از «ضرب مَثَل» جعل شریک براى خداوند باشد.
۲- مقایسه کردن خداوند با مخلوقات و تشبیه نمودن صفات او به صفات خلق، ممنوع است. (فلاتضربوا لله الأمثال)
۳- توجه به مالکیت و قدرت مطلقه خدا و ناتوانى موجودات در برابر او، مستلزم تشبیه نکردن او به غیر است. (و یعبدون من دون الله ما لایملک ... فلاتضربوا لله الأمثال) عمده ترین موضوعى که از آیات قبل استفاده شد، مالکیت و قدرت مطلق الهى و نفى هرگونه مالکیت و قدرت از خدایان دروغین مشرکان است و در این آیه خداوند، نتیجه و لازمه مطلب فوق را، تمثیل نکردن خدا به غیر او دانسته است.
۴- تنها خداوند آگاه به کنه ذات خویش است. (فلاتضربوا لله الأمثال إن الله یعلم و أنتم لاتعلمون)
۵- راه نداشتن انسان به شناخت کنه ذات و صفات خدا، جز از طریق وحى (فلاتضربوا لله الأمثال إن الله یعلم و أنتم لاتعلمون) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که جمله «إن الله یعلم و أنتم لاتعلمون» تعلیل براى جمله «فلاتضربوا لله الأمثال» باشد و متعلق و مفعول فعل «یعلم» و «لاتعلمون» خدا و ذات مقدس او باشد; یعنى، شما براى خدا شریک و مثل نپندارید; چون شما به ذات و حقیقت او پى نخواهید برد و این علم تنها منحصر به خداست و جز از طریق وحى شناخته نخواهد شد.
۶- تشبیه خدا به سایر موجودات، ناشى از ناآگاهى انسان به تمایز ذات و صفات خدا از غیر اوست. (فلاتضربوا لله الأمثال ... أنتم لاتعلمون) با توجه به اینکه منظور از «أنتم لاتعلمون» نفى علم مطلق نیست; زیرا بدیهى است که انسانها در زمینه هاى مادى زندگى خود دانشهایى دارند; بلکه نفى علم مربوط مى شود به همان زمینه اى که در آیه مطرح است; یعنى، قابل مقایسه نبودن ذات و صفات خدا با سایر مخلوقات، برداشت فوق به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- ایمان: زمینه ایمان به توحید ۱
- جهل: آثار جهل ۶
- خدا: آثار قدرت خدا ۱; آثار مالکیت خدا ۱; اختصاصات خدا ۴; راههاى خدا شناسى ۵; علم حضورى خدا ۴; منشأ تشبیه خدا ۶; موانع تشبیه خدا ۳; ویژگیهاى صفات خدا ۶
- ذکر: ذکر قدرت خدا ۳; ذکر مالکیت خدا ۳
- شرک: زمینه اجتناب از شرک ۱
- شناخت: ابزار شناخت ۵
- قیاس: قیاس ممنوع ۲
- موجودات: عجز موجودات ۳
- وحى: نقش وحى ۵
منابع