المعارج ٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَرَاه|نَرَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَرَاه| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::قَرِيبا|قَرِيباً]] [[کلمه غیر ربط::قَرِيبا| ]] [[شامل این ریشه::قرب‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَرَاه|نَرَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::نَرَاه| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::قَرِيبا|قَرِيباً]] [[کلمه غیر ربط::قَرِيبا| ]] [[شامل این ریشه::قرب‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ نَرَاهُ‌ قَرِيباً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و (ما) آن را نزدیکش می‌بینیم.
|-|صادقی تهرانی=و (ما) آن را نزدیکش می‌بینیم.
|-|معزی=و ما بینیمش نزدیک‌
|-|معزی=و ما بینیمش نزدیک‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">But We see it near.</div>
{{آيه | سوره = سوره المعارج | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = المعارج ٦ | بعدی = المعارج ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/070007.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/070007.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المعارج | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = المعارج ٦ | بعدی = المعارج ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«نَرَاهُ»: آن را می‌بینیم. دیدن، در اینجا به معنی دانستن است و بس.
«نَرَاهُ»: آن را می‌بینیم. دیدن، در اینجا به معنی دانستن است و بس.
خط ۳۱: خط ۳۹:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸  سوره معارج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link3 | مراد از سؤ ال سائل بعذاب واقع]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره معارج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link4 | مقصود از توصيف خداى تعالى به ((ذى المعارج ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link3 | مراد از درخواست سائل، از عذاب واقع شونده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link5 | منظور از عروج ملائكه و روح در روز قيامت به سوى خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link4 | مقصود از توصيف خداى تعالى به «ذى المعارج»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link6 | مراد از اينكه كفار عذاب قيامت را دور مى بينند و خداوند نزديك مى بيند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link5 | منظور از عروج «ملائكه» و «روح»، در روز قيامت به سوى خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link7 | بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران به نحوى كه از فرزندان و كسان خود حالى نمىپرسند و حتى آرزو مى كنند آنها را فدايى خود كنند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link6 | كافران، عذاب قيامت را دور مى بينند و خداوند، نزديك مى بيند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link8 | ويژگى آتش جهنم و بيان كسانى را كه بسوى خود مى طلبد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link7 | بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link9 | روايتى درباره نزول آيات ((ساءل سائل بعذاب واقع ....)) درباره مردى كه از نصبامير المومنين (عليه السلام ) به خلافت به خشم آمده تقاضاى عذاب كرد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link8 | ويژگى آتش جهنّم و بيان كسانى را كه به سوى خود مى طلبد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link9 | بحث روایی: (رواياتى درباره نزول آيات اول سوره معارج)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر، درباره آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link7 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link7 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
پس صبر كن صبرى نيكو. همانا آنان آن روز را دور مى‌بينند. و ما آن را نزديك مى‌بينيم. روزى كه آسمان همانند فلزّ گداخته شود. و كوه‌ها مانند پشمِ حلّاجى شده گردد.
===نکته ها===
نيش و نوشهاى برخى مسلمانان و مخالفان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، در ماجراى نصب حضرت على عليه السلام به امامت در غدير خم، به قدرى بود كه خداوند، پيامبرش را سفارش به صبر مى‌كند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‌ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا
كافران، اصل معاد را امرى بعيد مى‌شمرند و آن را دور از ذهن و عقل مى‌دانند، در حالى كه در نزد خداوند، قيامت امرى قطعى و واقع شدنى است، پس امرى نزديك است. «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»
حدود بيست مرتبه خداوند پيامبرش را در قرآن به صبر دعوت كرده است، آن هم صبر جميل، كه در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد. البتّه خطاب صبر به پيامبر است، ولى امت نيز بايد صبر داشته باشند.
براى بر پا شدن قيامت، نظام موجود زمين و آسمان به كلّى دگرگون مى‌شود. در قرآن تعبيراتى است كه اين بهم خوردن را بيان مى‌كند، چنانكه مى‌فرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» «1» آسمان را مثل طومار درهم مى‌پيچيم. «2»
===پیام ها===
1- حتّى پيامبر، نيازمند توصيه به صبر و پايدارى هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا»
----
«1». انبياء، 104.
«2». براى تفصيل بيشتر، به كتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.
جلد 10 - صفحه 213
2- كسى كه قيامت را نزديك ببيند، در برابر مشكلات صبر و پايدارى مى‌كند.
فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِيباً
3- نظام موجود در آسمان، پايانى دارد و روزى نابود مى‌شود. «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ نَراهُ قَرِيباً «7»
جلد 13 - صفحه 309
وَ نَراهُ قَرِيباً: و مى‌بينيم ما آن را نزديك به امكان، يعنى ممكن الوقوع، يعنى ما عالميم به وقوع آن و دانا به تحقيق حصول آن.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»
ترجمه‌
درخواست نمود درخواست كننده‌اى عذابى را فرود آينده‌
براى كافران نيست براى آن دفع كننده‌اى‌
از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است‌
بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال‌
پس صبر كن صبرى نيكو
همانا آنها مى‌بينند آنرا دور
و مى‌بينيم آنرا نزديك‌
روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته‌
و ميباشد كوهها چون پشم رنگين‌
و پرسيده نشود خويشى از خويشى.
تفسير
در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفته‌اند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كننده‌اى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب‌
----
جلد 5 صفحه 269
خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفته‌اند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان‌
----
جلد 5 صفحه 270
كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمه‌ئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفته‌اند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوه‌گر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّهُم‌ يَرَونَه‌ُ بَعِيداً «6» وَ نَراه‌ُ قَرِيباً «7»
بدرستي‌ ‌که‌ كفار و مشركين‌ قيامت‌ ‌را‌ دور ميبينند و ‌ما ميبينيم‌ ‌او‌ ‌را‌ نزديك‌ اما كفار ‌که‌ منكر روز جزا و بعث‌ هستند گمان‌ ميكنند ‌که‌ خبري‌ نباشد و ‌اينکه‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ يقين‌ و علم‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ روي‌ مظنه‌ و خيال‌ چنانچه‌ ميفرمايد: وَ قالُوا ما هِي‌َ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوت‌ُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ وَ ما لَهُم‌ بِذلِك‌َ مِن‌ عِلم‌ٍ إِن‌ هُم‌ إِلّا يَظُنُّون‌َ جاثيه‌ آيه 24.
و اما آنهايي‌ ‌که‌ معتقد هستند ميگويند: بسيار دور ‌است‌ ‌تا‌ دنيا بآخر برسد و قيامت‌ ‌بر‌ پا شود. ‌حتي‌ عوام‌ شيعه‌ كي‌ امام‌ زمان‌ ظاهر شود و رجعت‌ ائمه‌ بپايان‌ رسد و قيامت‌ برپا شود.
جلد 17 - صفحه 186
إِنَّهُم‌ يَرَونَه‌ُ بَعِيداً و لكن‌ ‌خدا‌ ميفرمايد: ‌ما ميبينيم‌ ‌او‌ ‌را‌ نزديك‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ رؤيت‌ دوم‌ علم‌ ‌است‌.
وَ نَراه‌ُ قَرِيباً يكي‌ آنكه‌ فرمودند:
اذا مات‌ ‌إبن‌ آدم‌ قامت‌ قيامة
و موت‌ نزديكترين‌ اشياء ‌است‌ بانسان‌ نفس‌ فرو ميرود برنگردد ‌ يا ‌ برگردد فرو نرود مرگ‌ ‌است‌: فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم‌ لا يَستَأخِرُون‌َ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُون‌َ اعراف‌ آيه 34، و مراد ‌از‌ ساعت‌ ساعت‌ اصطلاحي‌ نيست‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ شصت‌ دقيقه‌ ‌باشد‌ بلكه‌ قطعه ‌از‌ زمان‌ ‌است‌ و ‌لو‌ طرف‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ ديگر آنچه‌ آمدني‌ ‌است‌ بانسان‌ نزديك‌ ‌است‌ و خواهد بآن‌ رسيد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 7)- «و ما آن را نزدیک می‌بینیم» (و نراه قریبا).
آنها اصلا باور نمی‌کنند چنان روزی در کار باشد که حساب همه خلایق را برسند و کوچکترین گفتار و کردار آنها محاسبه شود، آن هم در روزی که پنجاه هزار سال به طول می‌انجامد، ولی آنها در حقیقت خدا را نشناخته‌اند و در قدرت او شک و تردید دارند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۶: خط ۲۲۵:
[[رده:ذکر حقانیت عقیده]][[رده:عوامل صبر]][[رده:حقانیت عذاب اخروى]][[رده:دلایل عذاب اخروى]][[رده:عوامل دفاع از عقیده]][[رده:حقانیت قیامت]][[رده:دلایل قیامت]][[رده:اذیت محمد]][[رده:اذیتهاى دشمنان محمد]][[رده:دلدارى به محمد]][[رده:سختیهاى رسالت محمد]]
[[رده:ذکر حقانیت عقیده]][[رده:عوامل صبر]][[رده:حقانیت عذاب اخروى]][[رده:دلایل عذاب اخروى]][[رده:عوامل دفاع از عقیده]][[رده:حقانیت قیامت]][[رده:دلایل قیامت]][[رده:اذیت محمد]][[رده:اذیتهاى دشمنان محمد]][[رده:دلدارى به محمد]][[رده:سختیهاى رسالت محمد]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المعارج ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المعارج ]]
{{#seo:
|title=آیه 7 سوره معارج
|title_mode=replace
|keywords=آیه 7 سوره معارج,معارج 7,وَ نَرَاهُ‌ قَرِيباً,ذکر حقانیت عقیده,عوامل صبر,حقانیت عذاب اخروى,دلایل عذاب اخروى,عوامل دفاع از عقیده,حقانیت قیامت,دلایل قیامت,اذیت محمد,اذیتهاى دشمنان محمد,دلدارى به محمد,سختیهاى رسالت محمد,آیات قرآن سوره المعارج
|description=وَ نَرَاهُ‌ قَرِيباً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۸

کپی متن آیه
وَ نَرَاهُ‌ قَرِيباً

ترجمه

و ما آن را نزدیک می‌بینیم!

و ما نزديكش مى‌بينيم
و [ما] نزديكش مى‌بينيم.
و ما نزدیک (به وقوع) می‌بینیم.
و ما آن را نزدیک می بینیم.
و ما نزديكش مى‌بينيم.
و ما نزدیک می‌بینیمش‌
و ما نزديكش مى‌بينيم.
و ما آن را ممکن و نزدیک می‌دانیم.
و (ما) آن را نزدیکش می‌بینیم.
و ما بینیمش نزدیک‌

But We see it near.
ترتیل:
ترجمه:
المعارج ٦ آیه ٧ المعارج ٨
سوره : سوره المعارج
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَرَاهُ»: آن را می‌بینیم. دیدن، در اینجا به معنی دانستن است و بس.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»

پس صبر كن صبرى نيكو. همانا آنان آن روز را دور مى‌بينند. و ما آن را نزديك مى‌بينيم. روزى كه آسمان همانند فلزّ گداخته شود. و كوه‌ها مانند پشمِ حلّاجى شده گردد.

نکته ها

نيش و نوشهاى برخى مسلمانان و مخالفان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، در ماجراى نصب حضرت على عليه السلام به امامت در غدير خم، به قدرى بود كه خداوند، پيامبرش را سفارش به صبر مى‌كند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‌ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا

كافران، اصل معاد را امرى بعيد مى‌شمرند و آن را دور از ذهن و عقل مى‌دانند، در حالى كه در نزد خداوند، قيامت امرى قطعى و واقع شدنى است، پس امرى نزديك است. «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»

حدود بيست مرتبه خداوند پيامبرش را در قرآن به صبر دعوت كرده است، آن هم صبر جميل، كه در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد. البتّه خطاب صبر به پيامبر است، ولى امت نيز بايد صبر داشته باشند.

براى بر پا شدن قيامت، نظام موجود زمين و آسمان به كلّى دگرگون مى‌شود. در قرآن تعبيراتى است كه اين بهم خوردن را بيان مى‌كند، چنانكه مى‌فرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» «1» آسمان را مثل طومار درهم مى‌پيچيم. «2»

پیام ها

1- حتّى پيامبر، نيازمند توصيه به صبر و پايدارى هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا»


«1». انبياء، 104.

«2». براى تفصيل بيشتر، به كتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.

جلد 10 - صفحه 213

2- كسى كه قيامت را نزديك ببيند، در برابر مشكلات صبر و پايدارى مى‌كند.

فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِيباً

3- نظام موجود در آسمان، پايانى دارد و روزى نابود مى‌شود. «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ نَراهُ قَرِيباً «7»

جلد 13 - صفحه 309

وَ نَراهُ قَرِيباً: و مى‌بينيم ما آن را نزديك به امكان، يعنى ممكن الوقوع، يعنى ما عالميم به وقوع آن و دانا به تحقيق حصول آن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»

فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»

وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»

ترجمه‌

درخواست نمود درخواست كننده‌اى عذابى را فرود آينده‌

براى كافران نيست براى آن دفع كننده‌اى‌

از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است‌

بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال‌

پس صبر كن صبرى نيكو

همانا آنها مى‌بينند آنرا دور

و مى‌بينيم آنرا نزديك‌

روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته‌

و ميباشد كوهها چون پشم رنگين‌

و پرسيده نشود خويشى از خويشى.

تفسير

در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفته‌اند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كننده‌اى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب‌


جلد 5 صفحه 269

خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفته‌اند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان‌


جلد 5 صفحه 270

كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمه‌ئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفته‌اند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوه‌گر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّهُم‌ يَرَونَه‌ُ بَعِيداً «6» وَ نَراه‌ُ قَرِيباً «7»

بدرستي‌ ‌که‌ كفار و مشركين‌ قيامت‌ ‌را‌ دور ميبينند و ‌ما ميبينيم‌ ‌او‌ ‌را‌ نزديك‌ اما كفار ‌که‌ منكر روز جزا و بعث‌ هستند گمان‌ ميكنند ‌که‌ خبري‌ نباشد و ‌اينکه‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ يقين‌ و علم‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ روي‌ مظنه‌ و خيال‌ چنانچه‌ ميفرمايد: وَ قالُوا ما هِي‌َ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوت‌ُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ وَ ما لَهُم‌ بِذلِك‌َ مِن‌ عِلم‌ٍ إِن‌ هُم‌ إِلّا يَظُنُّون‌َ جاثيه‌ آيه 24.

و اما آنهايي‌ ‌که‌ معتقد هستند ميگويند: بسيار دور ‌است‌ ‌تا‌ دنيا بآخر برسد و قيامت‌ ‌بر‌ پا شود. ‌حتي‌ عوام‌ شيعه‌ كي‌ امام‌ زمان‌ ظاهر شود و رجعت‌ ائمه‌ بپايان‌ رسد و قيامت‌ برپا شود.

جلد 17 - صفحه 186

إِنَّهُم‌ يَرَونَه‌ُ بَعِيداً و لكن‌ ‌خدا‌ ميفرمايد: ‌ما ميبينيم‌ ‌او‌ ‌را‌ نزديك‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ رؤيت‌ دوم‌ علم‌ ‌است‌.

وَ نَراه‌ُ قَرِيباً يكي‌ آنكه‌ فرمودند:

اذا مات‌ ‌إبن‌ آدم‌ قامت‌ قيامة

و موت‌ نزديكترين‌ اشياء ‌است‌ بانسان‌ نفس‌ فرو ميرود برنگردد ‌ يا ‌ برگردد فرو نرود مرگ‌ ‌است‌: فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم‌ لا يَستَأخِرُون‌َ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُون‌َ اعراف‌ آيه 34، و مراد ‌از‌ ساعت‌ ساعت‌ اصطلاحي‌ نيست‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ شصت‌ دقيقه‌ ‌باشد‌ بلكه‌ قطعه ‌از‌ زمان‌ ‌است‌ و ‌لو‌ طرف‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ ديگر آنچه‌ آمدني‌ ‌است‌ بانسان‌ نزديك‌ ‌است‌ و خواهد بآن‌ رسيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- «و ما آن را نزدیک می‌بینیم» (و نراه قریبا).

آنها اصلا باور نمی‌کنند چنان روزی در کار باشد که حساب همه خلایق را برسند و کوچکترین گفتار و کردار آنها محاسبه شود، آن هم در روزی که پنجاه هزار سال به طول می‌انجامد، ولی آنها در حقیقت خدا را نشناخته‌اند و در قدرت او شک و تردید دارند.

نکات آیه

۱ - برپایى قیامت و عذاب آن، امرى است ممکن و داراى حقیقت. (و نریه قریبًا)

۲ - وجود دلایل و شواهد اثبات گر و ممکن سازِ برپایى قیامت و عذاب آن (و نریه قریبًا)

۳ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص)، در برابر مشکلات رسالت و آزارهاى دشمنان (فاصبر ... إنّهم یرونه بعیدًا . و نریه قریبًا) آیه شریفه، در مقام دلدارى به پیامبر(ص) است که اگر کافران قیامت و عذاب آن را بعید مى شمرند; ولى ما آن را ممکن و قریب الوقوع مى دانیم و به حساب آنان، خواهیم رسید.

۴ - توجّه به حقانیت مواضع عقیدتى خویش، موجب تقویت روح صبر و بردبارى در مسیر عقیده و دفاع از آن (فاصبر ... إنّهم یرونه بعیدًا . و نریه قریبًا) از یادآورى مسأله حقانیت معاد براى پیامبر(ص) - پس از توصیه به ایشان مبنى بر صبر و مقاومت در انجام رسالت - مطلب یاد شده، استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • ذکر: ذکر حقانیت عقیده ۴
  • صبر: عوامل صبر ۴
  • عذاب: حقانیت عذاب اخروى ۱; دلایل عذاب اخروى ۲
  • عقیده: عوامل دفاع از عقیده ۴
  • قیامت: حقانیت قیامت ۱; دلایل قیامت ۲
  • محمد(ص): اذیت محمد(ص) ۳; اذیتهاى دشمنان محمد(ص) ۳; دلدارى به محمد(ص)۳; سختیهاى رسالت محمد(ص)۳

منابع