الواقعة ١٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مُتّکِئِين|مُتَّکِئِينَ]] [[کلمه غیر ربط::مُتّکِئِين| ]] [[شامل این ریشه::وکء| ]][[ریشه غیر ربط::وکء| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::مُتَقَابِلِين|مُتَقَابِلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::مُتَقَابِلِين| ]] [[شامل این ریشه::قبل| ]][[ریشه غیر ربط::قبل| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مُتّکِئِين|مُتَّکِئِينَ]] [[کلمه غیر ربط::مُتّکِئِين| ]] [[شامل این ریشه::وکء| ]][[ریشه غیر ربط::وکء| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْهَا|عَلَيْهَا]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْهَا| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::مُتَقَابِلِين|مُتَقَابِلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::مُتَقَابِلِين| ]] [[شامل این ریشه::قبل| ]][[ریشه غیر ربط::قبل| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|مُتَّکِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=روبهروی هم بر آنها تکیهزنندگانند. | |-|صادقی تهرانی=روبهروی هم بر آنها تکیهزنندگانند. | ||
|-|معزی=تکیهکنندگان بر آنها روی به روی | |-|معزی=تکیهکنندگان بر آنها روی به روی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Reclining on them, facing one another.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/056016.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/056016.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الواقعة ١٥ | بعدی = الواقعة ١٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مُتَّکِئِینَ ... مُتَقَابِلِینَ»: حال اول و دوم هستند برای ضمیر (عَلی سُرُرٍ). یعنی: إِسْتَقَرُّوا عَلی سُرُرٍ مُتَّکِئِینَ مُتَقَابِلِینَ. | «مُتَّکِئِینَ ... مُتَقَابِلِینَ»: حال اول و دوم هستند برای ضمیر (عَلی سُرُرٍ). یعنی: إِسْتَقَرُّوا عَلی سُرُرٍ مُتَّکِئِینَ مُتَقَابِلِینَ. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link145 | آيات ۱۱ - ۵۶ سوره واقعه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۵#link146 | موارد استعمال كلمۀ «قرب»، در امور مادی و معنوی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى مقربان ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link148 | توصیف نعمت های بهشتى اصحاب یمین ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link149 | توصیف حال اصحاب شمال، در قيامت]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link151 | اقوال مختلف درباره مقصود از «حنث عظيم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link152 | پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركان و بيان حالشان در قيامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۶#link153 | توضیحی راجع به نسخ آيه: «ثُلّة من الأوّلين و ثُلّة من الآخرين»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link154 | رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۰#link87 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۱۰#link87 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16» | |||
بر تختهايى چيده شده و مرصّع، در حالى كه روبروى يكديگرند، تكيه دادهاند. | |||
===نکته ها=== | |||
«ميمنة» از «يمن» به معناى بركت و سعادت و «مشئمة» از «شؤم» به معناى شقاوت است، بعضى گفتهاند: مراد از اين دو كلمه، سمت راست و چپ است. زيرا در قيامت، نامه خوبان به دست راست و نامه تبهكاران به دست چپشان داده مىشود. چنانكه دليل نامگذارى يَمَن و شام، آن است كه يمن، در سمت راست كعبه و شام، در سمت چپ كعبه واقع شده است. | |||
«ثُلَّةٌ» به معناى گروه و جماعت است كه به قرينه آيه «وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ» مراد از آن، جماعتى بزرگ است. «سُرُرٍ» جمع «سرير» به تختى كه سرورآور باشد گفته مىشود. | |||
«مَوْضُونَةٍ» به معناى چيده شده و جواهرنشان است. امام باقر عليه السلام فرمود: تختهاى بهشتيان، بافتههايى از درّ و ياقوت در ميان دارد. «1» | |||
فرشتگان همه يكدست مؤمن و تسليم فرمانند، «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»* «2» جنّيان به دو دسته مؤمن و كافر تقسيم مىشوند، «وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ» «3» ولى انسانها سرانجام به سه گروه تقسيم مىشوند. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» چنانكه در سوره فاطر نيز مردم سه دسته تقسم شدهاند. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ» «4» يك | |||
---- | |||
«1». بحار، ج 8، ص 218. | |||
«2». تحريم، 6. | |||
«3». جن، 14. | |||
«4». فاطر، 32. | |||
جلد 9 - صفحه 420 | |||
گروه، افراد ظالم و گنهكار، يك گروه، افراد متوسط و ميانه، يك گروه، افراد عالى و ممتاز. | |||
در قرآن كريم، براى سبقت و پيشى گرفتن از ديگران مصاديقى بيان شده است، از جمله: | |||
سبقت در ايمان. «سَبَقُونا بِالْإِيمانِ» «1» | |||
سبقت در انفاق و جهاد. «لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» «2»، «وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ» «3» | |||
سبقت در كارهاى نيك. «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ»* «4» | |||
سبقت در نعمات موعود الهى در بهشت. | |||
امام باقر عليه السلام، مصداق بارزِ «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» را، انبيا «5» و حضرت على عليه السلام، يكى از مصاديق آن را، سبقت گيرندگان به سوى نمازهاى پنجگانه دانستهاند. «6» | |||
منظور از قرب در آيه «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»، قرب منزلت است نه منزل و مكان. | |||
قرب به خداوند با ادّعا حاصل نمىشود، راه و روش و دليل دارد، يهوديان مىگفتند: ما مقرّبان درگاه خدا هستيم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «7» ولى قرآن مىفرمايد: مقرّبان كسانى هستند كه در كمالات پيشقدم باشند. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» | |||
در تقسيم بندى سه گروه، نام سابقون متأخّر آمده، شايد به دليل آنكه تعدادشان كمتر است، ولى در تجليل، ابتدا از آنان تجليل شده است، سپس از اصحاب يمين و ديگران، چون مقامشان والاتر از ديگران است. | |||
===پیام ها=== | |||
---- | |||
«1». حشر، 10. | |||
«2». حديد، 10. | |||
«3». مطففين، 26. | |||
«4». بقره، 148. | |||
«5». بصائرالدرجات، ص 448؛ تفسير راهنما. | |||
«6». تفسير نورالثقلين. | |||
«7». مائده، 18. | |||
جلد 9 - صفحه 421 | |||
1- حضور در قيامت و كيفيّت محشور شدن، به قدرى حتمى است كه گويا در گذشته محقق شده است. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» | |||
2- در شيوه تبليغ و آداب گفتگو، ابتدا بيانِ خلاصهى مطلب و سپس تفصيل آن، مطلوب است. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً- فَأَصْحابُ- فَأَصْحابُ- وَ السَّابِقُونَ» | |||
3- نيكبختى يا بدبختى، سعادت يا شقاوت، در قيامت دائمى است. فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ... وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (كلمه «اصحاب» جمع «صاحب» به معناى مصاحب و ملازم و جدا نشدنى است) | |||
4- سبقت در ايمان و عمل و خيرات ونيكىها ارزش است. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» | |||
5- كسانى كه در دنيا به سوى خيرات سبقت مىگيرند، در آخرت براى دريافت پاداش مقدّمترند. السَّابِقُونَ ... أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ | |||
6- پيشگامان در نيكىها، بايد در جامعه مقرّب باشند. «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» | |||
7- بهشت، محلّ كاميابىهاى مؤمن است. «جَنَّاتِ النَّعِيمِ» | |||
8- مقام معنوى، بالاتر از كاميابى مادّى است. ابتدا فرمود: آنان مقرّب درگاه ما هستند، «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» سپس فرمود: در باغهاى بهشتى قرار مىگيرند. «فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ» | |||
9- پيشكسوتان و پيشينيانِ صالح فراموش نشوند. «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ» | |||
10- براى برانگيختن شوق و علاقه، بيان خصوصيات بهشت لازم است. (كيفيّت تختها «مَوْضُونَةٍ» چگونگى نشستن «مُتَقابِلِينَ») | |||
11- شيوه نشستن بهشتيان، نشستنِ گرداگرد است تا افراد روبروى يكديگر قرار گيرند و چهره به چهره شوند. «مُتَقابِلِينَ» | |||
12- از آداب پذيرايى، فراهم نمودن جايى است كه مهمان در آن احساس راحتى كند. عَلى سُرُرٍ ... مُتَّكِئِينَ عَلَيْها | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16» | |||
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها: در حالتى كه تكيه كنندگان باشند بر آن تختها، مُتَقابِلِينَ: | |||
برابر يكديگر تا بديدار هم مستأنس و مسرور باشند. اين وصف اشعار است بر حسن معاشرت و تهذيب اخلاق و آداب ايشان. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2» خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4» | |||
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6» وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9» | |||
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ «10» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «11» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14» | |||
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16» | |||
ترجمه | |||
وقتى واقع شود واقعه قيامت | |||
كه نيست در وقوعش هيچ دروغ و خلافى | |||
آن پست گرداننده است و بلند گرداننده | |||
وقتى كه حركت داده شود زمين حركت دادنى سخت | |||
و خورد و نرم كرده شوند كوهها نرم شدنى | |||
پس بگردند غبارى پراكنده | |||
و باشيد شما دستههاى سهگانه | |||
پس ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست | |||
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ | |||
و پيشى گرفتگان بايمان كه پيشىگيرندگان ببهشتند | |||
آن گروه مقرّبان درگاه خدا | |||
در باغهاى پر نعمتند | |||
گروهى از پيشينيان | |||
و كمى از امّت آخر الزّمان | |||
قرار دارند بر تختهائى زربفت مكلّل بجواهر | |||
تكيهزنندگانند بر آنها روى بروى يكديگر. | |||
تفسير | |||
يكى از اسماء قيامت واقعه است و بآن ناميده شده براى تحقّق وقوع آن و شدّت اهوالش و آن صدق و حق و واقع است نيست راجع بوقوعش و براى آمدنش در خارج دروغ و خلاف واقعى چون هر كه از آن خبر داده پيغمبر يا امام يا يكى از نوّاب ايشان يا مردم عادى همه راست گفتهاند و در صافى كاذبه را بنفس كاذبه تفسير فرموده و بعضى از مفسّرين هم گفتهاند مراد آنستكه وقتى قيامت ظاهر شود ديگر كسى منكر آن نميشود و تكذيب نميكند اخبار از آنرا چنانچه فعلا بعضى ميكنند ولى ظاهرا كاذبه مانند عاقبة و عافية مصدر است و بمعناى مكذّب نيآمده مگر آنكه گفته شود آنروز ديگر دروغ گوئى نيست كه تكذيب كند قيامت را و | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 126 | |||
اين خالى از تكلّف نيست و بهتر همانست كه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه قيامت حق است يعنى دروغ نيست و در هر حال آنروز دشمنان خدا ذليل و بجهنم ميروند و دوستان خدا عزيز و ببهشت ميروند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام سجاد عليه السّلام بآن تصريح و تسجيل شده و حاصل كلام آنستكه وقتى قيامت برپا شود كه مسلّما خواهد شد بعضى از مقام خود تنزّل و بعضى ترقى مينمايند و آن وقتى است كه زمين حركت داده شود حركت شديدى و قمّى ره نقل فرموده كه كوفته شود بعضى از آن بر بعضى و ريز ريز و نرم شود كوهها مانند آرد نرم و نيز نقل فرموده كنده شود كوهها كنده شدنى پس غبارى شود پراكنده در آسمان و هباء ذراتى است كه ديده ميشود وقتى از روزنه داخل ميشود با شعاع آفتاب خلاصه آنكه در آن روز اوضاع زمين دگرگون و اجزاء آن متفرّق و نابود خواهد شد و مردم در محشر حاضر ميگردند و آنها منقسم بسه قسم ميشوند يكدسته اصحاب يمين خوانده شده و ظاهرا آنها مردم پاك طينتى هستند كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند و خير آنها بر شرّشان غالب است و مشمول رحمت و مغفرت الهى ميگردند و نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و يكدسته اصحاب شمالند و آنها مردم بد فطرتى هستند كه شرشان بر خيرشان غالب است اعمّ از كافر و منافق و مجرم كه بايد بجهنّم بروند و نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود و يكدسته كسانى هستند كه سبقت گرفتند از سايرين بعلم و عمل و بايد سبقت گيرند از غير خودشان ببهشت و اينها اگر چه در واقع جزء دسته اوّلند كه سعداء هستند ولى براى رفعت مقام علم و سبقت در عمل پيشرو قافله جنّتند و اينجا خداوند آنها را از عوام اهل ايمان و عمل صالح مجزّى فرموده و بعنوان مقرّبون معرّفى و معنون نموده است و غير سعدا اشقيا ميباشند و لذا در سوره هود مردم منقسم بدو قسم شدهاند سعيد و شقى و ظاهرا ميمنه بمعناى يمن و سعادت و مشئمه بمعناى شومى و شقاوت است ولى چون عرب بدست راست فال نيك ميزند و بدست چپ فال بد ميمنه و مشئمه بمعناى دست راست و چپ استعمال شده و ميشود و اينجا محتمل است هر دو معنى مراد باشد و سؤال بكلمه ما براى اظهار تعجّب از خوبى و بدى حال آن دو دسته است و البته معلوم است | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 127 | |||
كه در سابقين هم اسبق وجود دارد و لذا در روايات معتبره سابقون بانبيا و ائمه و امير المؤمنين و شيعيان او و اصحاب يمين باهل ايمان و از آنها بآنان كه گناهى دارند و در موقف حساب حاضر ميشوند باختلاف اخبار و آثار تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سابقون چهار نفرند فرزند آدم عليه السّلام كه كشته شد و سابق امّت موسى عليه السّلام كه مؤمن آل فرعون است و سابق امّت عيسى كه حبيب نجّار است و سابق امّت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه على بن ابى طالب است و ظاهرا در اين روايات بيان افراد جليّه و خفيّه شده و مفسرين هم باختلاف در اين مقام اظهار نظر نمودهاند و تحقيق همانست كه بيان شد و البتّه مقرّبان درگاه الهى در اعلى درجات بهشتهاى پرنعمت جاى دارند و چون قسمت مهمّ ايندسته را انبياء عظام و اوصياء كرام آنها تشكيل ميدهند خداوند فرموده گروهى از پيشينيان و كمى از امّت پيغمبر آخر- الزمان و ايشان بر تختهائى كه با طلا تافته و بافته و بجواهر ترصيع يافته قرار و آرام دارند چنانچه مفسرين فرمودهاند و بنظر حقير محتمل است موضونه بمعناى مرتّبه باشد يعنى بنظم و ترتيب معيّنى چيده شده بر حسب مراتب و مقامات صاحبان آنها و مؤيّد اين معنى آنست كه فرموده تكيهزنندگانند بر آنها رو برويهم كه يكديگر را ببينند و از ملاقات و صحبت و انس با هم بهرهمند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
عَلي سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيها مُتَقابِلِينَ «16» يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنها وَ لا يُنزِفُونَ «19» | |||
بر سريرهايي منظم و مرتب تكيه ميدهند چنانچه سلاطين بر تخت سلطنت تكيه ميدهند چون اينکه سابقين که انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين اهل بهشت هستند زيرا اهل بهشت كساني هستند که متابعت اينها را كردهاند و در تحت فرمان آنها بودند. | |||
جلد 16 - صفحه 396 | |||
مُتَقابِلِينَ که با هم محشور هستند و مقابل يكديگر تكيه دادهاند آنها هم به درجات مختلفه چنانچه ميفرمايد: تِلكَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ بقره آيه 254. | |||
يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ غلمانهاي بهشت در حضور آنها خدمتگزار هستند و در تحت اوامر و فرمانهاي آنها رفت و آمد دارند. | |||
بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ اكواب قدحهاي سرباز اباريق تنگهاي شربت كأس ليوان معين يكي از اقسام مشروبات بهشت لا يُصَدَّعُونَ عَنها شرابيست هيچگونه صداع و كسالت و مرض و ضعفي ندارد. | |||
وَ لا يُنزِفُونَ مستي و بيهوشي و ذهاب عقل ندارد مثل شراب دنيا نيست که هم توليد مرض ميكند و هم عقل را زايل ميكند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 16)- «در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند» و مجلسی پر از انس و سرور دارند (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ). | |||
در قرآن مجید کرارا از تختهای بهشتی و مجالس دسته جمعی بهشتیان توصیفهای جالبی شده که نشان میدهد یکی از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهای دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟ | |||
کسی به درستی نمیداند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۰: | خط ۲۸۹: | ||
[[رده:تختهاى جواهرنشان بهشت]][[رده:تکیه بر تختهاى بهشت]][[رده:انس بهشتیان]][[رده:بزم بهشتیان]][[رده:پیشگامان در بهشت]][[رده:آداب همنشینى]] | [[رده:تختهاى جواهرنشان بهشت]][[رده:تکیه بر تختهاى بهشت]][[رده:انس بهشتیان]][[رده:بزم بهشتیان]][[رده:پیشگامان در بهشت]][[رده:آداب همنشینى]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 16 سوره واقعه | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 16 سوره واقعه,واقعه 16,مُتَّکِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ,تختهاى جواهرنشان بهشت,تکیه بر تختهاى بهشت,انس بهشتیان,بزم بهشتیان,پیشگامان در بهشت,آداب همنشینى,آیات قرآن سوره الواقعة | |||
|description=مُتَّکِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۳
کپی متن آیه |
---|
مُتَّکِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ |
ترجمه
الواقعة ١٥ | آیه ١٦ | الواقعة ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُتَّکِئِینَ ... مُتَقَابِلِینَ»: حال اول و دوم هستند برای ضمیر (عَلی سُرُرٍ). یعنی: إِسْتَقَرُّوا عَلی سُرُرٍ مُتَّکِئِینَ مُتَقَابِلِینَ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۵۶ سوره واقعه
- موارد استعمال كلمۀ «قرب»، در امور مادی و معنوی
- توصیف نعمت های بهشتى مقربان
- توصیف نعمت های بهشتى اصحاب یمین
- توصیف حال اصحاب شمال، در قيامت
- اقوال مختلف درباره مقصود از «حنث عظيم»
- پاسخ خداوند به استبعاد معاد مشركان و بيان حالشان در قيامت
- بحث روايتى
- توضیحی راجع به نسخ آيه: «ثُلّة من الأوّلين و ثُلّة من الآخرين»
- رواياتى در ذيل آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى بهشتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
بر تختهايى چيده شده و مرصّع، در حالى كه روبروى يكديگرند، تكيه دادهاند.
نکته ها
«ميمنة» از «يمن» به معناى بركت و سعادت و «مشئمة» از «شؤم» به معناى شقاوت است، بعضى گفتهاند: مراد از اين دو كلمه، سمت راست و چپ است. زيرا در قيامت، نامه خوبان به دست راست و نامه تبهكاران به دست چپشان داده مىشود. چنانكه دليل نامگذارى يَمَن و شام، آن است كه يمن، در سمت راست كعبه و شام، در سمت چپ كعبه واقع شده است.
«ثُلَّةٌ» به معناى گروه و جماعت است كه به قرينه آيه «وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ» مراد از آن، جماعتى بزرگ است. «سُرُرٍ» جمع «سرير» به تختى كه سرورآور باشد گفته مىشود.
«مَوْضُونَةٍ» به معناى چيده شده و جواهرنشان است. امام باقر عليه السلام فرمود: تختهاى بهشتيان، بافتههايى از درّ و ياقوت در ميان دارد. «1»
فرشتگان همه يكدست مؤمن و تسليم فرمانند، «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»* «2» جنّيان به دو دسته مؤمن و كافر تقسيم مىشوند، «وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ» «3» ولى انسانها سرانجام به سه گروه تقسيم مىشوند. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً» چنانكه در سوره فاطر نيز مردم سه دسته تقسم شدهاند. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ» «4» يك
«1». بحار، ج 8، ص 218.
«2». تحريم، 6.
«3». جن، 14.
«4». فاطر، 32.
جلد 9 - صفحه 420
گروه، افراد ظالم و گنهكار، يك گروه، افراد متوسط و ميانه، يك گروه، افراد عالى و ممتاز.
در قرآن كريم، براى سبقت و پيشى گرفتن از ديگران مصاديقى بيان شده است، از جمله:
سبقت در ايمان. «سَبَقُونا بِالْإِيمانِ» «1»
سبقت در انفاق و جهاد. «لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا» «2»، «وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ» «3»
سبقت در كارهاى نيك. «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ»* «4»
سبقت در نعمات موعود الهى در بهشت.
امام باقر عليه السلام، مصداق بارزِ «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» را، انبيا «5» و حضرت على عليه السلام، يكى از مصاديق آن را، سبقت گيرندگان به سوى نمازهاى پنجگانه دانستهاند. «6»
منظور از قرب در آيه «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»، قرب منزلت است نه منزل و مكان.
قرب به خداوند با ادّعا حاصل نمىشود، راه و روش و دليل دارد، يهوديان مىگفتند: ما مقرّبان درگاه خدا هستيم. «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» «7» ولى قرآن مىفرمايد: مقرّبان كسانى هستند كه در كمالات پيشقدم باشند. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
در تقسيم بندى سه گروه، نام سابقون متأخّر آمده، شايد به دليل آنكه تعدادشان كمتر است، ولى در تجليل، ابتدا از آنان تجليل شده است، سپس از اصحاب يمين و ديگران، چون مقامشان والاتر از ديگران است.
پیام ها
«1». حشر، 10.
«2». حديد، 10.
«3». مطففين، 26.
«4». بقره، 148.
«5». بصائرالدرجات، ص 448؛ تفسير راهنما.
«6». تفسير نورالثقلين.
«7». مائده، 18.
جلد 9 - صفحه 421
1- حضور در قيامت و كيفيّت محشور شدن، به قدرى حتمى است كه گويا در گذشته محقق شده است. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً»
2- در شيوه تبليغ و آداب گفتگو، ابتدا بيانِ خلاصهى مطلب و سپس تفصيل آن، مطلوب است. «كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً- فَأَصْحابُ- فَأَصْحابُ- وَ السَّابِقُونَ»
3- نيكبختى يا بدبختى، سعادت يا شقاوت، در قيامت دائمى است. فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ... وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (كلمه «اصحاب» جمع «صاحب» به معناى مصاحب و ملازم و جدا نشدنى است)
4- سبقت در ايمان و عمل و خيرات ونيكىها ارزش است. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
5- كسانى كه در دنيا به سوى خيرات سبقت مىگيرند، در آخرت براى دريافت پاداش مقدّمترند. السَّابِقُونَ ... أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
6- پيشگامان در نيكىها، بايد در جامعه مقرّب باشند. «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»
7- بهشت، محلّ كاميابىهاى مؤمن است. «جَنَّاتِ النَّعِيمِ»
8- مقام معنوى، بالاتر از كاميابى مادّى است. ابتدا فرمود: آنان مقرّب درگاه ما هستند، «أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» سپس فرمود: در باغهاى بهشتى قرار مىگيرند. «فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ»
9- پيشكسوتان و پيشينيانِ صالح فراموش نشوند. «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»
10- براى برانگيختن شوق و علاقه، بيان خصوصيات بهشت لازم است. (كيفيّت تختها «مَوْضُونَةٍ» چگونگى نشستن «مُتَقابِلِينَ»)
11- شيوه نشستن بهشتيان، نشستنِ گرداگرد است تا افراد روبروى يكديگر قرار گيرند و چهره به چهره شوند. «مُتَقابِلِينَ»
12- از آداب پذيرايى، فراهم نمودن جايى است كه مهمان در آن احساس راحتى كند. عَلى سُرُرٍ ... مُتَّكِئِينَ عَلَيْها
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها: در حالتى كه تكيه كنندگان باشند بر آن تختها، مُتَقابِلِينَ:
برابر يكديگر تا بديدار هم مستأنس و مسرور باشند. اين وصف اشعار است بر حسن معاشرت و تهذيب اخلاق و آداب ايشان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2» خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6» وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ «8» وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ «9»
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ «10» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «11» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14»
عَلى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ «16»
ترجمه
وقتى واقع شود واقعه قيامت
كه نيست در وقوعش هيچ دروغ و خلافى
آن پست گرداننده است و بلند گرداننده
وقتى كه حركت داده شود زمين حركت دادنى سخت
و خورد و نرم كرده شوند كوهها نرم شدنى
پس بگردند غبارى پراكنده
و باشيد شما دستههاى سهگانه
پس ياران جانب راست چيست حال ياران جانب راست
و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ
و پيشى گرفتگان بايمان كه پيشىگيرندگان ببهشتند
آن گروه مقرّبان درگاه خدا
در باغهاى پر نعمتند
گروهى از پيشينيان
و كمى از امّت آخر الزّمان
قرار دارند بر تختهائى زربفت مكلّل بجواهر
تكيهزنندگانند بر آنها روى بروى يكديگر.
تفسير
يكى از اسماء قيامت واقعه است و بآن ناميده شده براى تحقّق وقوع آن و شدّت اهوالش و آن صدق و حق و واقع است نيست راجع بوقوعش و براى آمدنش در خارج دروغ و خلاف واقعى چون هر كه از آن خبر داده پيغمبر يا امام يا يكى از نوّاب ايشان يا مردم عادى همه راست گفتهاند و در صافى كاذبه را بنفس كاذبه تفسير فرموده و بعضى از مفسّرين هم گفتهاند مراد آنستكه وقتى قيامت ظاهر شود ديگر كسى منكر آن نميشود و تكذيب نميكند اخبار از آنرا چنانچه فعلا بعضى ميكنند ولى ظاهرا كاذبه مانند عاقبة و عافية مصدر است و بمعناى مكذّب نيآمده مگر آنكه گفته شود آنروز ديگر دروغ گوئى نيست كه تكذيب كند قيامت را و
جلد 5 صفحه 126
اين خالى از تكلّف نيست و بهتر همانست كه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه قيامت حق است يعنى دروغ نيست و در هر حال آنروز دشمنان خدا ذليل و بجهنم ميروند و دوستان خدا عزيز و ببهشت ميروند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام سجاد عليه السّلام بآن تصريح و تسجيل شده و حاصل كلام آنستكه وقتى قيامت برپا شود كه مسلّما خواهد شد بعضى از مقام خود تنزّل و بعضى ترقى مينمايند و آن وقتى است كه زمين حركت داده شود حركت شديدى و قمّى ره نقل فرموده كه كوفته شود بعضى از آن بر بعضى و ريز ريز و نرم شود كوهها مانند آرد نرم و نيز نقل فرموده كنده شود كوهها كنده شدنى پس غبارى شود پراكنده در آسمان و هباء ذراتى است كه ديده ميشود وقتى از روزنه داخل ميشود با شعاع آفتاب خلاصه آنكه در آن روز اوضاع زمين دگرگون و اجزاء آن متفرّق و نابود خواهد شد و مردم در محشر حاضر ميگردند و آنها منقسم بسه قسم ميشوند يكدسته اصحاب يمين خوانده شده و ظاهرا آنها مردم پاك طينتى هستند كه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحهاند و خير آنها بر شرّشان غالب است و مشمول رحمت و مغفرت الهى ميگردند و نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و يكدسته اصحاب شمالند و آنها مردم بد فطرتى هستند كه شرشان بر خيرشان غالب است اعمّ از كافر و منافق و مجرم كه بايد بجهنّم بروند و نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود و يكدسته كسانى هستند كه سبقت گرفتند از سايرين بعلم و عمل و بايد سبقت گيرند از غير خودشان ببهشت و اينها اگر چه در واقع جزء دسته اوّلند كه سعداء هستند ولى براى رفعت مقام علم و سبقت در عمل پيشرو قافله جنّتند و اينجا خداوند آنها را از عوام اهل ايمان و عمل صالح مجزّى فرموده و بعنوان مقرّبون معرّفى و معنون نموده است و غير سعدا اشقيا ميباشند و لذا در سوره هود مردم منقسم بدو قسم شدهاند سعيد و شقى و ظاهرا ميمنه بمعناى يمن و سعادت و مشئمه بمعناى شومى و شقاوت است ولى چون عرب بدست راست فال نيك ميزند و بدست چپ فال بد ميمنه و مشئمه بمعناى دست راست و چپ استعمال شده و ميشود و اينجا محتمل است هر دو معنى مراد باشد و سؤال بكلمه ما براى اظهار تعجّب از خوبى و بدى حال آن دو دسته است و البته معلوم است
جلد 5 صفحه 127
كه در سابقين هم اسبق وجود دارد و لذا در روايات معتبره سابقون بانبيا و ائمه و امير المؤمنين و شيعيان او و اصحاب يمين باهل ايمان و از آنها بآنان كه گناهى دارند و در موقف حساب حاضر ميشوند باختلاف اخبار و آثار تفسير شده و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه سابقون چهار نفرند فرزند آدم عليه السّلام كه كشته شد و سابق امّت موسى عليه السّلام كه مؤمن آل فرعون است و سابق امّت عيسى كه حبيب نجّار است و سابق امّت محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه على بن ابى طالب است و ظاهرا در اين روايات بيان افراد جليّه و خفيّه شده و مفسرين هم باختلاف در اين مقام اظهار نظر نمودهاند و تحقيق همانست كه بيان شد و البتّه مقرّبان درگاه الهى در اعلى درجات بهشتهاى پرنعمت جاى دارند و چون قسمت مهمّ ايندسته را انبياء عظام و اوصياء كرام آنها تشكيل ميدهند خداوند فرموده گروهى از پيشينيان و كمى از امّت پيغمبر آخر- الزمان و ايشان بر تختهائى كه با طلا تافته و بافته و بجواهر ترصيع يافته قرار و آرام دارند چنانچه مفسرين فرمودهاند و بنظر حقير محتمل است موضونه بمعناى مرتّبه باشد يعنى بنظم و ترتيب معيّنى چيده شده بر حسب مراتب و مقامات صاحبان آنها و مؤيّد اين معنى آنست كه فرموده تكيهزنندگانند بر آنها رو برويهم كه يكديگر را ببينند و از ملاقات و صحبت و انس با هم بهرهمند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم-
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
عَلي سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِينَ عَلَيها مُتَقابِلِينَ «16» يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ «17» بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ «18» لا يُصَدَّعُونَ عَنها وَ لا يُنزِفُونَ «19»
بر سريرهايي منظم و مرتب تكيه ميدهند چنانچه سلاطين بر تخت سلطنت تكيه ميدهند چون اينکه سابقين که انبياء و اوصياء انبياء هستند سلاطين اهل بهشت هستند زيرا اهل بهشت كساني هستند که متابعت اينها را كردهاند و در تحت فرمان آنها بودند.
جلد 16 - صفحه 396
مُتَقابِلِينَ که با هم محشور هستند و مقابل يكديگر تكيه دادهاند آنها هم به درجات مختلفه چنانچه ميفرمايد: تِلكَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ بقره آيه 254.
يَطُوفُ عَلَيهِم وِلدانٌ مُخَلَّدُونَ غلمانهاي بهشت در حضور آنها خدمتگزار هستند و در تحت اوامر و فرمانهاي آنها رفت و آمد دارند.
بِأَكوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأسٍ مِن مَعِينٍ اكواب قدحهاي سرباز اباريق تنگهاي شربت كأس ليوان معين يكي از اقسام مشروبات بهشت لا يُصَدَّعُونَ عَنها شرابيست هيچگونه صداع و كسالت و مرض و ضعفي ندارد.
وَ لا يُنزِفُونَ مستي و بيهوشي و ذهاب عقل ندارد مثل شراب دنيا نيست که هم توليد مرض ميكند و هم عقل را زايل ميكند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 16)- «در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روی یکدیگرند» و مجلسی پر از انس و سرور دارند (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ).
در قرآن مجید کرارا از تختهای بهشتی و مجالس دسته جمعی بهشتیان توصیفهای جالبی شده که نشان میدهد یکی از مهمترین لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهای دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟
کسی به درستی نمیداند.
نکات آیه
۱ - پیشتازان راه خدا (سابقون)، داراى مجلس انس با یکدیگر در بهشت (على سرر موضونة . متّکین علیها متقبلین) از قید «متقابلین» (روبه روى هم)، انس و الفت بهشتیان با همدیگر استفاده مى شود.
۲ - تکیه زدن پیشتازان راه خدا (سابقون)، بر تخت هاى جواهرنشان در مجلس هاى انس خویش (على سرر موضونة . متّکین علیها متقبلین)
۳ - نشستن روبه روى همدیگر، از آداب نیکو در مجالس و رفتارى بهشتى گونه (متّکین علیها متقبلین)
موضوعات مرتبط
- بهشت: تختهاى جواهرنشان بهشت ۲; تکیه بر تختهاى بهشت ۲
- بهشتیان: انس بهشتیان ۱، ۲; بزم بهشتیان ۱، ۲
- پیشگامان: پیشگامان در بهشت ۱، ۲
- همنشینى: آداب همنشینى ۳
منابع