القمر ١٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَقَد|لَقَدْ]] [[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::تَرَکْنَاهَا|تَرَکْنَاهَا]] [[کلمه غیر ربط::تَرَکْنَاهَا| ]] [[شامل این ریشه::ترک| ]][[ریشه غیر ربط::ترک| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::آيَة|آيَةً]] [[کلمه غیر ربط::آيَة| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هل| ]][[ریشه غیر ربط::هل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::مُدّکِر|مُدَّکِرٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُدّکِر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَقَد|لَقَدْ]] [[شامل این ریشه::قد| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این کلمه::تَرَکْنَاهَا|تَرَکْنَاهَا]] [[کلمه غیر ربط::تَرَکْنَاهَا| ]] [[شامل این ریشه::ترک| ]][[ریشه غیر ربط::ترک| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::آيَة|آيَةً]] [[کلمه غیر ربط::آيَة| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این کلمه::فَهَل|فَهَلْ]] [[کلمه غیر ربط::فَهَل| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::هل| ]][[ریشه غیر ربط::هل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::مُدّکِر|مُدَّکِرٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُدّکِر| ]] [[شامل این ریشه::ذکر| ]][[ریشه غیر ربط::ذکر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ لَقَدْ تَرَکْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و بهراستی آن (سفینه) را بیچون (بر جایی) نهادیم (تا) عبرتی مستمر (باشد)؛ پس آیا هیچ پندگیرندهای هست؟ | |-|صادقی تهرانی=و بهراستی آن (سفینه) را بیچون (بر جایی) نهادیم (تا) عبرتی مستمر (باشد)؛ پس آیا هیچ پندگیرندهای هست؟ | ||
|-|معزی=و همانا گذاردیم آن را آیتی پس آیا هست یادآورنده | |-|معزی=و همانا گذاردیم آن را آیتی پس آیا هست یادآورنده | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And We left it as a sign. Is there anyone who would take heed?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/054015.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/054015.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره القمر | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = القمر ١٤ | بعدی = القمر ١٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«تَرَکْنَاهَا»: برجایش گذاشتیم. آن را باقی گذاردیم. مرجع ضمیر (ها) قصه طوفان نوح است. برخی مرجع آن را (سَفینَة) دانسته و معتقدند که در کوههای آرارات تا صدر اسلام و بلکه تا به امروز، تخته پارههائی از این کشتی مانده است. «آیَةً»: عبرت. پند. حال یا مفعول دوم است. «مُدَّکِرٍ»: پند گیرنده. عبرت گیرنده. اسم فاعل باب افتعال (ذکر) است (نگا: یوسف / ). | «تَرَکْنَاهَا»: برجایش گذاشتیم. آن را باقی گذاردیم. مرجع ضمیر (ها) قصه طوفان نوح است. برخی مرجع آن را (سَفینَة) دانسته و معتقدند که در کوههای آرارات تا صدر اسلام و بلکه تا به امروز، تخته پارههائی از این کشتی مانده است. «آیَةً»: عبرت. پند. حال یا مفعول دوم است. «مُدَّکِرٍ»: پند گیرنده. عبرت گیرنده. اسم فاعل باب افتعال (ذکر) است (نگا: یوسف / ). | ||
خط ۳۲: | خط ۴۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى آسان کردن قرآن براى ذكر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link78 | بيان كيفيت عذاب قوم عاد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link79 | ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link80 | سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link81 | سعادت و نحوست، در روايات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link82 | برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link83 | رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link84 | ۲ سعادت و نحوست كواكب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link85 | اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link86 | اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link87 | بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link88 | ۳ تفأل خوب و بد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link91 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link92 | مقصود از تكذيب قوم ثمود به | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link93 | ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط عذابى كه دامنگيرشان شد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link94 | سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۰#link95 | بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link14 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۳_بخش۲#link14 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» | |||
و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتيم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟ پس عذاب و هشدار من چگونه است؟ | |||
===نکته ها=== | |||
«دُسُرٍ» جمع «دسار» به معناى ميخ است و «نُذُرِ» جمع «نذير» است، ولى در اين گونه موارد به معناى هشدار است، نه هشدار دهنده. «1» | |||
كشتى نوح داراى خصوصياتى بود از جمله: | |||
الف) ساخت آن به فرمان الهى بود. «اصْنَعِ الْفُلْكَ»* | |||
ب) سازندهى آن پيامبر خدا بود. | |||
ج) محل ساخت كشتى، در بيابان خشك و دور از دريا و به گفتهى روايات، مسجد كوفه بود كه اين، تمسخر كافران را به دنبال داشت. | |||
د) از تمام نژادهاى حيوان نر و ماده در آن سوار شدند. | |||
ه) حركت آن زير نظر خدا بود. «تَجْرِي بِأَعْيُنِنا» | |||
و) موجهايى به اندازهى كوهها در مسيرش بود. «فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ» «2» | |||
ز) تمام مؤمنان زمين بر آن سوار شدند. | |||
ح) تنها وسيلهى امن و نجات بود. | |||
با همه اين خصوصياتى كه براى كشتى نوح بيان شده است، خداوند به جاى كلمه «سفينه» و كشتى مىفرمايد: «أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» يعنى يك مشت تخته و ميخ. شايد اين | |||
---- | |||
«1». لسان العرب. | |||
«2». هود، 42. | |||
جلد 9 - صفحه 352 | |||
كوچك نمايى به خاطر آن است كه نجات نوح منسوب به اراده او باشد، نه عظمت كشتى. | |||
در آيه 15، تخته و ميخ كه وسيله نجات پيامبرى بوده است، به عنوان آيهى الهى معرّفى شده است، آيا قبور كسانى كه خود سبب نجات بودهاند، آيه الهى نيست؟ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ ... تَرَكْناها آيَةً ... | |||
===پیام ها=== | |||
1- جوشش چشمهها وجريان آبها، با ارادهى الهى است. «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً» | |||
2- همين كه ارادهى خداوند بر كارى تعلق گرفت، آسمان و زمين همكارى مىكنند. «فَالْتَقَى الْماءُ» | |||
3- قهر الهى و هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين براى عذاب، حساب و كتاب دارد. «أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ» | |||
4- اگر ما بندهى خالص خدا شويم، خداوند همه چيز ما را تأمين مىكند. «عَبْدَنا- فَفَتَحْنا- فَجَّرْنَا- حملنا» | |||
5- مسير كارهاى الهى از طريق ابزارهاى مادى و تلاشهاى انسانى است. | |||
«حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» تخته و ميخ زياد است، ليكن اراده خداست كه اين تختهها و ميخها را وسيله نجات پيامبر خود و مؤمنان قرار مىدهد. | |||
6- نه فقط ساخت كشتى نوح، بلكه مسير حركت آن زير نظر خداوند بوده است. | |||
(در جايى ديگر مىفرمايد: «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا»* «1» و در اينجا مىفرمايد: | |||
«تَجْرِي بِأَعْيُنِنا») | |||
7- انبيا نعمتى هستند كه نبايد كفران شوند و اگر كفران شدند خداوند، كافران را كيفر مىدهد و به انبيا پاداش مىدهد. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ» | |||
8- همهى كيفرها در قيامت واقع نمىشود. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ» | |||
9- كشتى نوح در طول تاريخ ماندنى است. «تَرَكْناها آيَةً» (چنانكه بدن فرعون در | |||
---- | |||
«1». هود، 37. | |||
جلد 9 - صفحه 353 | |||
طول تاريخ نشانه است. «فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً» «1») | |||
10- حفظ آثار باستانى كه يادآور عوامل پيشرفت يا سقوط ملتهاست، لازم است. «تَرَكْناها آيَةً» | |||
11- كارى كه با ارادهى الهى و به دست اولياى خدا انجام گيرد، مبارك است. | |||
(كشتى نوح در آن زمان مؤمنان را نجات داد، نسل تمام حيوانات را حفظ كرد و براى تاريخ درس و يادگار شد.) «تَرَكْناها آيَةً» | |||
12- بايد به آيات الهى با دقت و بصيرت نگاه كرد. «تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» | |||
13- براى هدايت شدن انسان، تنها عوامل خارجى كافى نيست، ظرفيت و روحيهى پندپذيرى لازم است. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ» | |||
14- عذاب اقوام گذشته، بايد مايهى هشدار براى آيندگان باشد. «عَذابِي وَ نُذُرِ» | |||
15- عذاب و قهر خدا، پس از هشدارهاى متعدّد است. «عَذابِي وَ نُذُرِ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 103. | |||
جلد 12 - صفحه 376 | |||
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً: و هر آينه بتحقيق باقى گذاشتيم اين قصه را كه متضمن هلاك كافران و نجات مؤمنان بود نشانهاى در ميان مردمان تا از آن عبرت گيرند و از مخالفت الهى بيانديشند، يا گذاشتيم كشتى نوح عليه السّلام را در زمين جزيره يا بر كوه جودى علامتى و عبرتى. در قصص آوردهاند كه اوايل اين امت، كشتى نوح عليه السّلام را ديدهاند و تا به عهد رسول صلّى اللّه عليه و آله مردم آن كشتى را مىديدند و از آن عبرت مىگرفتند و بسيار كشتيها از چوب او ساختند. | |||
فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: پس آيا هيچ پند گيرنده هست كه از اين عبرت گيرند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» | |||
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21» | |||
ترجمه | |||
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده | |||
و روان كرديم | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 101 | |||
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود | |||
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها | |||
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود | |||
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى | |||
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم | |||
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست | |||
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم | |||
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت | |||
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند | |||
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم. | |||
تفسير | |||
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 102 | |||
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَد تَرَكناها آيَةً فَهَل مِن مُدَّكِرٍ «15» | |||
و هر آينه بتحقيق ما واگذاريم قضاياي نوح را از نجات مؤمنين و هلاكت كفّار و مشركين آيت و دليل پس آيا كسي هست متذكّر شود! | |||
وَ لَقَد تَرَكناها آية قضاياي حضرت نوح از جهات بسياري آيت و دليل و حجّت است يكي آنكه خداوند قدرت نمايي فرموده که يك كشتي را در يك دنيا آب با اينکه امواج که بقدر كوهها موج داشت حفظ فرمايد و اينکه دريا را فرو نشاند تا كشتي روي زمين قرار گيرد در كوه جودي و اهلش تمام بسلامت بيرون آيند و گفتند كشتي باقي ماند تا اوائل بعثت. ديگر يك مرتبه تمام روي زمين از بشر و حيوانات هلاك شدند خدا ميتواند در آخر دنيا يك مرتبه تمام را هلاك كند که ميفرمايد: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ زمر آيه 68 چنانچه قدرت دارد يك مرتبه تمام را زنده كند که ميفرمايد: | |||
وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ نحل آيه 79 ديگر آنكه اثر شرك و كفر و ظلم و تكذيب انبياء و فساد و فسق و فجور و طغيان اينست بخود بيائيد و دست از اينکه عقائد فاسده و اعمال سوء برداريد. | |||
فَهَل مِن مُدَّكِرٍ فقط مؤمن صالح متذكّر شود و الّا تمام طبقات ناس هيچ تنبهي پيدا نميكنند چنانچه امروزه در اكثر ناس همان طريقه که دارند و همان اعمال زشت که عادت كردهاند هيچ فكر و تذكّر و تنبّه در آنها نيست. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 15)- سپس به عنوان نتیجهگیری از این ماجرای عظیم میفرماید: «و ما این ماجرا را به عنوان نشانهای در میان امتها باقی گذاردیم، آیا کسی هست که پند گیرد» (وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). | |||
و به راستی که همه گفتنیها در همین ماجرا گفته شده، و آنچه باید انسانی بیدار بفهمد از آن میفهمد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
[[رده:عبرت از آیات خدا]][[رده:تدبیر خدا]][[رده:دعوتهاى خدا]][[رده:دعوت به عبرت]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:عوامل رشد علم]][[رده:عبرت از قصص قرآن]][[رده:فلسفه قصص قرآن]][[رده:بقایاى کشتى نوح]][[رده:طوفان نوح از آیات خدا]][[رده:عبرت از طوفان نوح]][[رده:عبرت از کشتى نوح]][[رده:فلسفه طوفان نوح]][[رده:کشتى نوح از آیات خدا]][[رده:کشتى نوحدر صدر اسلام]][[رده:منشأ طوفان نوح]] | [[رده:عبرت از آیات خدا]][[رده:تدبیر خدا]][[رده:دعوتهاى خدا]][[رده:دعوت به عبرت]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:عوامل رشد علم]][[رده:عبرت از قصص قرآن]][[رده:فلسفه قصص قرآن]][[رده:بقایاى کشتى نوح]][[رده:طوفان نوح از آیات خدا]][[رده:عبرت از طوفان نوح]][[رده:عبرت از کشتى نوح]][[رده:فلسفه طوفان نوح]][[رده:کشتى نوح از آیات خدا]][[رده:کشتى نوحدر صدر اسلام]][[رده:منشأ طوفان نوح]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القمر ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 15 سوره قمر | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 15 سوره قمر,قمر 15,وَ لَقَدْ تَرَکْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ,عبرت از آیات خدا,تدبیر خدا,دعوتهاى خدا,دعوت به عبرت,عوامل عبرت,عوامل رشد علم,عبرت از قصص قرآن,فلسفه قصص قرآن,بقایاى کشتى نوح,طوفان نوح از آیات خدا,عبرت از طوفان نوح,عبرت از کشتى نوح,فلسفه طوفان نوح,کشتى نوح از آیات خدا,کشتى نوحدر صدر اسلام,منشأ طوفان نوح,آیات قرآن سوره القمر | |||
|description=وَ لَقَدْ تَرَکْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۰
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ تَرَکْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ |
ترجمه
القمر ١٤ | آیه ١٥ | القمر ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَرَکْنَاهَا»: برجایش گذاشتیم. آن را باقی گذاردیم. مرجع ضمیر (ها) قصه طوفان نوح است. برخی مرجع آن را (سَفینَة) دانسته و معتقدند که در کوههای آرارات تا صدر اسلام و بلکه تا به امروز، تخته پارههائی از این کشتی مانده است. «آیَةً»: عبرت. پند. حال یا مفعول دوم است. «مُدَّکِرٍ»: پند گیرنده. عبرت گیرنده. اسم فاعل باب افتعال (ذکر) است (نگا: یوسف / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لِنَجْعَلَهَا لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ... (۱)
وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ... (۰) وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا... (۱) وَ خَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا... (۰) إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16»
و همانا ما كشتى را به عنوان نشانه باقى گذاشتيم، پس آيا پند گيرندهاى هست؟ پس عذاب و هشدار من چگونه است؟
نکته ها
«دُسُرٍ» جمع «دسار» به معناى ميخ است و «نُذُرِ» جمع «نذير» است، ولى در اين گونه موارد به معناى هشدار است، نه هشدار دهنده. «1»
كشتى نوح داراى خصوصياتى بود از جمله:
الف) ساخت آن به فرمان الهى بود. «اصْنَعِ الْفُلْكَ»*
ب) سازندهى آن پيامبر خدا بود.
ج) محل ساخت كشتى، در بيابان خشك و دور از دريا و به گفتهى روايات، مسجد كوفه بود كه اين، تمسخر كافران را به دنبال داشت.
د) از تمام نژادهاى حيوان نر و ماده در آن سوار شدند.
ه) حركت آن زير نظر خدا بود. «تَجْرِي بِأَعْيُنِنا»
و) موجهايى به اندازهى كوهها در مسيرش بود. «فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ» «2»
ز) تمام مؤمنان زمين بر آن سوار شدند.
ح) تنها وسيلهى امن و نجات بود.
با همه اين خصوصياتى كه براى كشتى نوح بيان شده است، خداوند به جاى كلمه «سفينه» و كشتى مىفرمايد: «أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» يعنى يك مشت تخته و ميخ. شايد اين
«1». لسان العرب.
«2». هود، 42.
جلد 9 - صفحه 352
كوچك نمايى به خاطر آن است كه نجات نوح منسوب به اراده او باشد، نه عظمت كشتى.
در آيه 15، تخته و ميخ كه وسيله نجات پيامبرى بوده است، به عنوان آيهى الهى معرّفى شده است، آيا قبور كسانى كه خود سبب نجات بودهاند، آيه الهى نيست؟ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ ... تَرَكْناها آيَةً ...
پیام ها
1- جوشش چشمهها وجريان آبها، با ارادهى الهى است. «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً»
2- همين كه ارادهى خداوند بر كارى تعلق گرفت، آسمان و زمين همكارى مىكنند. «فَالْتَقَى الْماءُ»
3- قهر الهى و هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين براى عذاب، حساب و كتاب دارد. «أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»
4- اگر ما بندهى خالص خدا شويم، خداوند همه چيز ما را تأمين مىكند. «عَبْدَنا- فَفَتَحْنا- فَجَّرْنَا- حملنا»
5- مسير كارهاى الهى از طريق ابزارهاى مادى و تلاشهاى انسانى است.
«حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ» تخته و ميخ زياد است، ليكن اراده خداست كه اين تختهها و ميخها را وسيله نجات پيامبر خود و مؤمنان قرار مىدهد.
6- نه فقط ساخت كشتى نوح، بلكه مسير حركت آن زير نظر خداوند بوده است.
(در جايى ديگر مىفرمايد: «اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا»* «1» و در اينجا مىفرمايد:
«تَجْرِي بِأَعْيُنِنا»)
7- انبيا نعمتى هستند كه نبايد كفران شوند و اگر كفران شدند خداوند، كافران را كيفر مىدهد و به انبيا پاداش مىدهد. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ»
8- همهى كيفرها در قيامت واقع نمىشود. «جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ»
9- كشتى نوح در طول تاريخ ماندنى است. «تَرَكْناها آيَةً» (چنانكه بدن فرعون در
«1». هود، 37.
جلد 9 - صفحه 353
طول تاريخ نشانه است. «فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً» «1»)
10- حفظ آثار باستانى كه يادآور عوامل پيشرفت يا سقوط ملتهاست، لازم است. «تَرَكْناها آيَةً»
11- كارى كه با ارادهى الهى و به دست اولياى خدا انجام گيرد، مبارك است.
(كشتى نوح در آن زمان مؤمنان را نجات داد، نسل تمام حيوانات را حفظ كرد و براى تاريخ درس و يادگار شد.) «تَرَكْناها آيَةً»
12- بايد به آيات الهى با دقت و بصيرت نگاه كرد. «تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
13- براى هدايت شدن انسان، تنها عوامل خارجى كافى نيست، ظرفيت و روحيهى پندپذيرى لازم است. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»
14- عذاب اقوام گذشته، بايد مايهى هشدار براى آيندگان باشد. «عَذابِي وَ نُذُرِ»
15- عذاب و قهر خدا، پس از هشدارهاى متعدّد است. «عَذابِي وَ نُذُرِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 103.
جلد 12 - صفحه 376
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً: و هر آينه بتحقيق باقى گذاشتيم اين قصه را كه متضمن هلاك كافران و نجات مؤمنان بود نشانهاى در ميان مردمان تا از آن عبرت گيرند و از مخالفت الهى بيانديشند، يا گذاشتيم كشتى نوح عليه السّلام را در زمين جزيره يا بر كوه جودى علامتى و عبرتى. در قصص آوردهاند كه اوايل اين امت، كشتى نوح عليه السّلام را ديدهاند و تا به عهد رسول صلّى اللّه عليه و آله مردم آن كشتى را مىديدند و از آن عبرت مىگرفتند و بسيار كشتيها از چوب او ساختند.
فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: پس آيا هيچ پند گيرنده هست كه از اين عبرت گيرند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده
و روان كرديم
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد تَرَكناها آيَةً فَهَل مِن مُدَّكِرٍ «15»
و هر آينه بتحقيق ما واگذاريم قضاياي نوح را از نجات مؤمنين و هلاكت كفّار و مشركين آيت و دليل پس آيا كسي هست متذكّر شود!
وَ لَقَد تَرَكناها آية قضاياي حضرت نوح از جهات بسياري آيت و دليل و حجّت است يكي آنكه خداوند قدرت نمايي فرموده که يك كشتي را در يك دنيا آب با اينکه امواج که بقدر كوهها موج داشت حفظ فرمايد و اينکه دريا را فرو نشاند تا كشتي روي زمين قرار گيرد در كوه جودي و اهلش تمام بسلامت بيرون آيند و گفتند كشتي باقي ماند تا اوائل بعثت. ديگر يك مرتبه تمام روي زمين از بشر و حيوانات هلاك شدند خدا ميتواند در آخر دنيا يك مرتبه تمام را هلاك كند که ميفرمايد: وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ زمر آيه 68 چنانچه قدرت دارد يك مرتبه تمام را زنده كند که ميفرمايد:
وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ نحل آيه 79 ديگر آنكه اثر شرك و كفر و ظلم و تكذيب انبياء و فساد و فسق و فجور و طغيان اينست بخود بيائيد و دست از اينکه عقائد فاسده و اعمال سوء برداريد.
فَهَل مِن مُدَّكِرٍ فقط مؤمن صالح متذكّر شود و الّا تمام طبقات ناس هيچ تنبهي پيدا نميكنند چنانچه امروزه در اكثر ناس همان طريقه که دارند و همان اعمال زشت که عادت كردهاند هيچ فكر و تذكّر و تنبّه در آنها نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 15)- سپس به عنوان نتیجهگیری از این ماجرای عظیم میفرماید: «و ما این ماجرا را به عنوان نشانهای در میان امتها باقی گذاردیم، آیا کسی هست که پند گیرد» (وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ).
و به راستی که همه گفتنیها در همین ماجرا گفته شده، و آنچه باید انسانی بیدار بفهمد از آن میفهمد.
نکات آیه
۱ - برجاى ماندن کشتى نوح - براى چندى - در زمین، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق (و لقد ترکنها ءایة فهل من مدّکر) واژه «آیة» در معانى «علامت»، «معجزه» و «عبرت» به کار مى رود. گفتنى است برداشت یاد شده بر این احتمال است که ضمیر «ترکناها» به «ذات ألواح» بازگردد.
۲ - برجاى ماندن بقایاى کشتى نوح، تا عصر نزول قرآن * (و لقد ترکنها ءایة) در صورتى که «ترکنا» به معناى برجاى نهادن آثار و بقایا باشد - و نه صرفاً به معناى باقى گذاشتن خاطره و یاد کشتى نوح - از قید «هل من مدّکر» مطلب بالا استفاده مى شود.
۳ - طوفان نوح و ثبت آن در تاریخ، تدبیرى الهى براى معرفت و عبرت آدمیان (و لقد ترکنها ءایة فهل من مدّکر) در صورتى ضمیر «ترکناها»، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد - چنان که برخى برآنند - به دست مى آید که مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاریخ مى باشد که به وسیله وحى صورت گرفته است.
۴ - دعوت خداوند از خلق، براى پندگیرى از آیات او و رخداد طوفان نوح (و لقد ترکنها ءایة فهل من مدّکر) تعبیر«فهل من مدکر» براى انگیزش است.
۵ - بالا بردن معرفت و عبرت آموختن بشر، فلسفه و قلمرو داستان سرایى هاى قرآن (کذّبت قبلهم قوم نوح ... و لقد ترکنها ءایة فهل من مدّکر)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: عبرت از آیات خدا ۴
- خدا: تدبیر خدا ۳; دعوتهاى خدا ۴
- عبرت: دعوت به عبرت ۴; عوامل عبرت ۱، ۳، ۴، ۵
- علم: عوامل رشد علم ۵
- قرآن: عبرت از قصص قرآن ۵; فلسفه قصص قرآن ۵
- نوح(ع): بقایاى کشتى نوح(ع) ۱، ۲; طوفان نوح(ع) از آیات خدا ۴; عبرت از طوفان نوح(ع) ۳، ۴; عبرت از کشتى نوح(ع) ۱; فلسفه طوفان نوح(ع) ۳; کشتى نوح(ع) از آیات خدا ۱; کشتى نوح(ع)در صدر اسلام ۲; منشأ طوفان نوح(ع) ۳
منابع