ص ٣٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَسَخّرْنَا|فَسَخَّرْنَا]] [[کلمه غیر ربط::فَسَخّرْنَا| ]] [[شامل این ریشه::سخر| ]][[ریشه غیر ربط::سخر| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::الرّيح|الرِّيحَ]] [[کلمه غیر ربط::الرّيح| ]] [[شامل این ریشه::روح| ]][[ریشه غیر ربط::روح| ]][[شامل این کلمه::تَجْرِي|تَجْرِي]] [[کلمه غیر ربط::تَجْرِي| ]] [[شامل این ریشه::جرى| ]][[ریشه غیر ربط::جرى| ]][[شامل این کلمه::بِأَمْرِه|بِأَمْرِهِ]] [[کلمه غیر ربط::بِأَمْرِه| ]] [[شامل این ریشه::امر| ]][[ریشه غیر ربط::امر| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::رُخَاء|رُخَاءً]] [[کلمه غیر ربط::رُخَاء| ]] [[شامل این ریشه::رخو| ]][[ریشه غیر ربط::رخو| ]][[شامل این کلمه::حَيْث|حَيْثُ]] [[کلمه غیر ربط::حَيْث| ]] [[شامل این ریشه::حيث| ]][[ریشه غیر ربط::حيث| ]][[شامل این کلمه::أَصَاب|أَصَابَ]] [[کلمه غیر ربط::أَصَاب| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَسَخّرْنَا|فَسَخَّرْنَا]] [[کلمه غیر ربط::فَسَخّرْنَا| ]] [[شامل این ریشه::سخر| ]][[ریشه غیر ربط::سخر| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::الرّيح|الرِّيحَ]] [[کلمه غیر ربط::الرّيح| ]] [[شامل این ریشه::روح| ]][[ریشه غیر ربط::روح| ]][[شامل این کلمه::تَجْرِي|تَجْرِي]] [[کلمه غیر ربط::تَجْرِي| ]] [[شامل این ریشه::جرى| ]][[ریشه غیر ربط::جرى| ]][[شامل این کلمه::بِأَمْرِه|بِأَمْرِهِ]] [[کلمه غیر ربط::بِأَمْرِه| ]] [[شامل این ریشه::امر| ]][[ریشه غیر ربط::امر| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::رُخَاء|رُخَاءً]] [[کلمه غیر ربط::رُخَاء| ]] [[شامل این ریشه::رخو| ]][[ریشه غیر ربط::رخو| ]][[شامل این کلمه::حَيْث|حَيْثُ]] [[کلمه غیر ربط::حَيْث| ]] [[شامل این ریشه::حيث| ]][[ریشه غیر ربط::حيث| ]][[شامل این کلمه::أَصَاب|أَصَابَ]] [[کلمه غیر ربط::أَصَاب| ]] [[شامل این ریشه::صوب| ]][[ریشه غیر ربط::صوب| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس باد را در اختیار او قرار دادیم، حال آنکه هر جا بهدرستی برفت به فرمان او به نرمی و راهواری روان میشد. | |-|صادقی تهرانی=پس باد را در اختیار او قرار دادیم، حال آنکه هر جا بهدرستی برفت به فرمان او به نرمی و راهواری روان میشد. | ||
|-|معزی=پس رام ساختیم برایش باد را روان بود به فرمانش به آرامی و نرمی هر کجا میخواست | |-|معزی=پس رام ساختیم برایش باد را روان بود به فرمانش به آرامی و نرمی هر کجا میخواست | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">So We placed the wind at his service, blowing gently by his command, wherever he directed.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/038036.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/038036.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره ص | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::36|٣٦]] | قبلی = ص ٣٥ | بعدی = ص ٣٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«رُخَآءً»: نرم و آرام. حال ضمیر مستتر در (تَجْرِی) است. «أَصَابَ»: قصد کرد. اراده کرد. | «رُخَآءً»: نرم و آرام. حال ضمیر مستتر در (تَجْرِی) است. «أَصَابَ»: قصد کرد. اراده کرد. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link197 | آيات ۳۰ - ۴۰ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link198 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link197 | آيات ۳۰ - ۴۰ سوره «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link198 | معناى «صَافِنَاتُ الجِيَاد»، كه بر سليمان «ع» عرضه شد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link201 | گفتار مفسران در معناى آيه: «رُدّوهَا عَلَىّ فَطَفِقَ مَسحاً بِالسّوقِ وَ الأعنَاق»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link201 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link202 | آزمایش و امتحان سلیمان «ع»، با مرگ فرزندش]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link202 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link204 | شياطين جنّ، در تسخير و خدمت سليمان «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link205 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link204 | شياطين | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link207 | سخنان عجيب و غريبى كه درباره سليمان «ع» گفته اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۴#link205 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link207 | سخنان عجيب و غريبى كه درباره سليمان | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۶#link128 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۶#link128 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ «36» | |||
پس ما باد را مسخّر او ساختيم كه به فرمان او هر كجا مىخواهد به نرمى و آرامى حركت كند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ (36) | |||
چون حضرت سليمان عليه السلام مناجات نمود: | |||
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ: پس مسخر ساختيم ما براى او باد را، تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً: بر وجهى كه مىرفت به فرمان او از روى نرمى و خوشى بىآنكه او را متحرك و مضطرب سازد، يا فرمانبردار كه هرگز مخالفت او را نمىكرد. حَيْثُ أَصابَ: هر جا كه قصد كرد بوده. در روايت است كه حق تعالى بر وجهى باد را مسخر او كرده بود كه روزى در صباح او را از ايليا برداشت و در وقت چاشت به قزوين و شبانگاه به كابل رسانيد. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (30) إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ (31) فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ (32) رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ (33) وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ (34) | |||
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (35) فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ (36) وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (37) وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (38) هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (39) | |||
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (40) | |||
ترجمه | |||
و بخشيديم بداود سليمان را خوب بندهئى بود همانا او بود بازگشت كننده | |||
هنگاميكه نمايش داده شد باو در آخر روز اسبهائى كه يكدست را از زمين بلند نگاه ميداشتند و تندرو بودند | |||
پس گفت همانا من بازماندم براى دوستى اسبان خوب از ذكر پروردگارم تا پنهان شد آفتاب به پرده شب | |||
برگردانيد آنها | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 468 | |||
را نزد من پس شروع كرد بدست كشيدن بر ساقها و گردنهاشان | |||
و بتحقيق آزموديم سليمان را و انداختيم بر تختش بدنى را پس بازگشت بما نمود | |||
گفت پروردگارا بيامرز مر او ببخش بمن سلطنتى كه سزاوار نباشد براى كسى بعد از من همانا تو بسيار بخشندهاى | |||
پس مسخّر كرديم براى او باد را كه روان ميشد بفرمان او بآرامى هر جا كه ميخواست | |||
و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را | |||
و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها | |||
اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار | |||
و همانا براى او نزد ما هر آينه تقرّب و خوبى بازگشت است. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بحضرت داود پسرى موهبت فرمود كه او حضرت سليمان است بنده خوب خدا و بسيار رجوع كننده بود باو در امر دين و دعا و ذكر و يكى از خوبيهايش اين بود روز كه عازم جهاد بود و اسبان عربى تندرو خوب را كه وقت ايستادن يكدست را بلند كرده و بسرسم بر زمين ميگذاردند بر او عرضه داشتند بعد از نماز ظهر و مشغول بتماشاى آنها شد تا پوشيده شد قرص آفتاب بحجابى از اجسام مانند كوه و غيره و وقت فضيلت نماز عصر گذشت چنانچه بنظر حقير رسيده يا پوشيده شد آفتاب بتاريكى شب و وقت نماز عصر فوت شد چنانچه فرمودهاند بسيار متأثر و ملول شد از اين پيشآمد و گفت مرا محبّت اين اسبها بازداشت از ياد پروردگارم برويد آنها را بياوريد نزد من پس آوردند و حضرت بساقها و يالهاى آنها دست كشيد براى تنظيف و تبرّك و همه را در راه خداوند صدقه داد چنانچه ظاهر است ولى از روايات مختلفه و اقوال مفسّرين معانى ديگرى مستفاد ميشود كه چون متعارض و مخالف با ظاهر قرآن و اعتبار بود حقير ذكر ننمودم و بنابراين ضمير توارت راجع بشمس است بدلالت عشى و قرينه مقام و محتمل است راجع باسبان باشد براى مستور شدن آنها از نظر حضرت بدور شدن و تاريكى هوا و در هر حال خداوند او را در معرض امتحان در آورد بآنكه باو پسرى مرحمت فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى جسد مرده او را روى تخت خود ديد و دانست كه حذر جلوگيرى از قدر نميكند و نبايد مانند او پيغمبرى از اجنّه و شياطين | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 469 | |||
بترسد و از شرّ آنها بخدا پناه نبرد و با بر متوسّل شود چنانچه از امام صادق عليه السّلام و بعضى از مفسّرين نقل شده و در اينجا هم اقوال و روايات مختلفه ديگرى است كه بعضى بىاعتبار و بعضى منافى با اعتبار است لذا حقير ذكر ننمودم در هر حال آنحضرت از اين مقدار ترك توكّل و رضاى بقضاى الهى نادم و پشيمان شد و مشغول بتضرع و زارى و توبه و انا به بدرگاه خدا گرديد و بعد از طلب مغفرت از خداوند خواست كه باو سلطنتى ببخشد كه سزاوار نباشد براى احدى بعد از او يعنى كسى لايق آنمقام نباشد بعد از او و به بيان ديگر از خدا خواست او را لايق مقامى گرداند كه فوق مقامات آتيه باشد چنانچه بنظر حقير رسيده يا از خدا خواست باو سلطنت حقه الهيه مرحمت كند كه سزاوار نباشد براى احدى بعد از او كه آن سلطنت را نسبت بقهر و غلبه و جور و اجبار خلق دهد و خداوند همچنان سلطنتى باو عنايت فرمود بر جن و انس و حشمت و جلاليكه همه در زمان او و بعد از او دانستند كه سلطنت حقّه الهيّه است و شباهتى بسلطنت سلاطين جور ندارد چنانچه از امام كاظم عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نمود از معناى اين آيه و آنكه آيا ممكن است پيغمبر بخيل باشد نقل شده است خلاصه آنچه بنظر حقير رسيده در جواب از اين اشكال و شايد روايت هم ناظر بآن باشد آنستكه بخل در صورتى است كه شخص نخواهد كسى بمقام و رتبه او برسد نه آنكه بخواهد خودش بمقامى برسد كه فوق همه باشد و خواهش حضرت سليمان اين بود نه آن و اينكه گفتهاند پيغمبر نبايد خواهش دنيوى كند جوابش آنستكه اولا خوب است انسان هر چه ميخواهد از خدا بخواهد چه در دنيا چه در آخرت ثانيا اين در صورتى است كه دنيا را براى خودش بخواهد نه براى آخرت و حضرت سليمان كه پادشاهى ميخواست مسلّما براى عدل و داد و نشر دين حق و امر بمعروف و نهى از منكر بود كه بدون سلطنت و نفوذ و قوّه و قدرت ميسور نميشود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و باد را بفرمان او قرار داد كه جارى ميشد بامر او بملايمت و آرامى هر جا و هر وقت ميخواست و اگر ميخواست تند برود ميرفت چنانچه در سوره انبيا فرموده و لسليمان الرّبح عاصفة و شياطين را هم مسخّر او فرمود كه يكدسته از آنها در خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 470 | |||
بيرون مىآوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در زنجير و غلهاى آهنين بهم بسته بود كه مردم از شرّ آنها مأمون باشند و آنها كفّار و متمرّدين بودند و شمهاى از اين معانى در سوره سبا ذكر شد و بعد از اين سلطنت و قدرت بىسابقه و لاحقه خداوند باو فرموده كه اين عطا و موهبت الهيه است ميخواهى ببخش ميخواهى نگهدار با تو است اختيار ما از تو حساب آنرا نخواهيم كشيد و عوضى از تو نميخواهيم يا هر چه ميخواهى صرف كن بدون حساب كه تمامى ندارد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند به پيغمبر ما عطا فرمود زيادتر از آنچه بحضرت سليمان عطا فرموده بود و باو اختيار داده بود كه بهر كس هر چه بخواهد بدهد و بهر كس نخواهد ندهد و با پيغمبر خاتم هم اينمعامله را فرمود كه دستور داد بمسلمانان كه آنچه پيغمبر بشما داد بگيريد آنرا و آنچه بازداشت شما را از آن بپذيريد و جياد ظاهرا جمع جواد بمعناى اسب خوب تندرو است و بعضى آنرا جمع جوديا جيّد دانستهاند و شيطان هر بد ذات خبيث سركش را گويند و بر جن و انس و ستور اطلاق ميشود مانند ديو در فارسى كه ظاهرا آنرا در اينمعنى استعمال مينمايند و احببت گفتهاند بمعناى آثرت است يعنى اختيار نمودم و متعدّى بعلى ميشود ولى چون اينجا نائب مناب انبت گشته متعدى بعن شده و بنظر حقير متضمّن معناى رجوع است يعنى من اختيار نمودم حبّ خير را با آنكه رجوع كننده بودم از ذكر پروردگارم و محتمل است بمعناى تقاعدت باشد و حبّ الخير مفعولله آن و انبت يعنى قائم مقام نمودم | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَسَخَّرنا لَهُ الرِّيحَ تَجرِي بِأَمرِهِ رُخاءً حَيثُ أَصابَ (36) | |||
پس از اينکه دعا مسخر كرديم براي سليمان باد را که جريان پيدا ميكرد با ملايمت هر جايي که سليمان اراده ميكرد اصابت كند ميكرد. | |||
و در جاي ديگر ميفرمايد وَ لِسُلَيمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهرٌ وَ رَواحُها شَهرٌ وَ أَسَلنا لَهُ عَينَ القِطرِ وَ مِنَ الجِنِّ مَن يَعمَلُ بَينَ يَدَيهِ بِإِذنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغ مِنهُم عَن أَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعِيرِ يَعمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ- سبأ آيه 11 و 12- تفسيرش در محلش گذشت، و تسخير باد به اينکه بود که تخت سليمان را با آنچه روي او بود از خدم و لشكريان بلند ميكرد مثل هواپيما از اينکه شهر به آن شهر. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 36)- سپس قرآن همان گونه که گفتیم این مطلب را بیان میکند که خدا تقاضای سلیمان را پذیرفت و حکومتی با امتیازات ویژه و مواهبی بزرگ در اختیار او گذارد که آنها را میتوان در پنج موضوع خلاصه کرد. | |||
1- تسخیر بادها به عنوان یک مرکب راهوار، چنانکه میفرماید: «پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هرجا او اراده نماید برود» (فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ). | |||
جزئیات این وسیله مرموز بر ما روشن نیست، ما همین قدر میدانیم که این از جمله خوارق عاداتی بود که در اختیار پیامبران قرار میگرفت. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۵: | خط ۱۹۰: | ||
[[رده:تسخیر باد]][[رده:اجابت دعاى سلیمان]][[رده:تسخیر باد براى سلیمان]][[رده:قصه سلیمان]][[رده:منشأ تسخیر باد براى سلیمان]][[رده:ویژگیهاى حکومت سلیمان]] | [[رده:تسخیر باد]][[رده:اجابت دعاى سلیمان]][[رده:تسخیر باد براى سلیمان]][[رده:قصه سلیمان]][[رده:منشأ تسخیر باد براى سلیمان]][[رده:ویژگیهاى حکومت سلیمان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ص ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 36 سوره ص | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 36 سوره ص,ص 36,فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ,تسخیر باد,اجابت دعاى سلیمان,تسخیر باد براى سلیمان,قصه سلیمان,منشأ تسخیر باد براى سلیمان,ویژگیهاى حکومت سلیمان,آیات قرآن سوره ص | |||
|description=فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۲
کپی متن آیه |
---|
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ |
ترجمه
ص ٣٥ | آیه ٣٦ | ص ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رُخَآءً»: نرم و آرام. حال ضمیر مستتر در (تَجْرِی) است. «أَصَابَ»: قصد کرد. اراده کرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ «36»
پس ما باد را مسخّر او ساختيم كه به فرمان او هر كجا مىخواهد به نرمى و آرامى حركت كند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ (36)
چون حضرت سليمان عليه السلام مناجات نمود:
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ: پس مسخر ساختيم ما براى او باد را، تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً: بر وجهى كه مىرفت به فرمان او از روى نرمى و خوشى بىآنكه او را متحرك و مضطرب سازد، يا فرمانبردار كه هرگز مخالفت او را نمىكرد. حَيْثُ أَصابَ: هر جا كه قصد كرد بوده. در روايت است كه حق تعالى بر وجهى باد را مسخر او كرده بود كه روزى در صباح او را از ايليا برداشت و در وقت چاشت به قزوين و شبانگاه به كابل رسانيد. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (30) إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ (31) فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ (32) رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ (33) وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ (34)
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (35) فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ (36) وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ (37) وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (38) هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ (39)
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ (40)
ترجمه
و بخشيديم بداود سليمان را خوب بندهئى بود همانا او بود بازگشت كننده
هنگاميكه نمايش داده شد باو در آخر روز اسبهائى كه يكدست را از زمين بلند نگاه ميداشتند و تندرو بودند
پس گفت همانا من بازماندم براى دوستى اسبان خوب از ذكر پروردگارم تا پنهان شد آفتاب به پرده شب
برگردانيد آنها
جلد 4 صفحه 468
را نزد من پس شروع كرد بدست كشيدن بر ساقها و گردنهاشان
و بتحقيق آزموديم سليمان را و انداختيم بر تختش بدنى را پس بازگشت بما نمود
گفت پروردگارا بيامرز مر او ببخش بمن سلطنتى كه سزاوار نباشد براى كسى بعد از من همانا تو بسيار بخشندهاى
پس مسخّر كرديم براى او باد را كه روان ميشد بفرمان او بآرامى هر جا كه ميخواست
و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را
و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها
اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار
و همانا براى او نزد ما هر آينه تقرّب و خوبى بازگشت است.
تفسير
خداوند متعال بحضرت داود پسرى موهبت فرمود كه او حضرت سليمان است بنده خوب خدا و بسيار رجوع كننده بود باو در امر دين و دعا و ذكر و يكى از خوبيهايش اين بود روز كه عازم جهاد بود و اسبان عربى تندرو خوب را كه وقت ايستادن يكدست را بلند كرده و بسرسم بر زمين ميگذاردند بر او عرضه داشتند بعد از نماز ظهر و مشغول بتماشاى آنها شد تا پوشيده شد قرص آفتاب بحجابى از اجسام مانند كوه و غيره و وقت فضيلت نماز عصر گذشت چنانچه بنظر حقير رسيده يا پوشيده شد آفتاب بتاريكى شب و وقت نماز عصر فوت شد چنانچه فرمودهاند بسيار متأثر و ملول شد از اين پيشآمد و گفت مرا محبّت اين اسبها بازداشت از ياد پروردگارم برويد آنها را بياوريد نزد من پس آوردند و حضرت بساقها و يالهاى آنها دست كشيد براى تنظيف و تبرّك و همه را در راه خداوند صدقه داد چنانچه ظاهر است ولى از روايات مختلفه و اقوال مفسّرين معانى ديگرى مستفاد ميشود كه چون متعارض و مخالف با ظاهر قرآن و اعتبار بود حقير ذكر ننمودم و بنابراين ضمير توارت راجع بشمس است بدلالت عشى و قرينه مقام و محتمل است راجع باسبان باشد براى مستور شدن آنها از نظر حضرت بدور شدن و تاريكى هوا و در هر حال خداوند او را در معرض امتحان در آورد بآنكه باو پسرى مرحمت فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى جسد مرده او را روى تخت خود ديد و دانست كه حذر جلوگيرى از قدر نميكند و نبايد مانند او پيغمبرى از اجنّه و شياطين
جلد 4 صفحه 469
بترسد و از شرّ آنها بخدا پناه نبرد و با بر متوسّل شود چنانچه از امام صادق عليه السّلام و بعضى از مفسّرين نقل شده و در اينجا هم اقوال و روايات مختلفه ديگرى است كه بعضى بىاعتبار و بعضى منافى با اعتبار است لذا حقير ذكر ننمودم در هر حال آنحضرت از اين مقدار ترك توكّل و رضاى بقضاى الهى نادم و پشيمان شد و مشغول بتضرع و زارى و توبه و انا به بدرگاه خدا گرديد و بعد از طلب مغفرت از خداوند خواست كه باو سلطنتى ببخشد كه سزاوار نباشد براى احدى بعد از او يعنى كسى لايق آنمقام نباشد بعد از او و به بيان ديگر از خدا خواست او را لايق مقامى گرداند كه فوق مقامات آتيه باشد چنانچه بنظر حقير رسيده يا از خدا خواست باو سلطنت حقه الهيه مرحمت كند كه سزاوار نباشد براى احدى بعد از او كه آن سلطنت را نسبت بقهر و غلبه و جور و اجبار خلق دهد و خداوند همچنان سلطنتى باو عنايت فرمود بر جن و انس و حشمت و جلاليكه همه در زمان او و بعد از او دانستند كه سلطنت حقّه الهيّه است و شباهتى بسلطنت سلاطين جور ندارد چنانچه از امام كاظم عليه السّلام در جواب كسيكه سؤال نمود از معناى اين آيه و آنكه آيا ممكن است پيغمبر بخيل باشد نقل شده است خلاصه آنچه بنظر حقير رسيده در جواب از اين اشكال و شايد روايت هم ناظر بآن باشد آنستكه بخل در صورتى است كه شخص نخواهد كسى بمقام و رتبه او برسد نه آنكه بخواهد خودش بمقامى برسد كه فوق همه باشد و خواهش حضرت سليمان اين بود نه آن و اينكه گفتهاند پيغمبر نبايد خواهش دنيوى كند جوابش آنستكه اولا خوب است انسان هر چه ميخواهد از خدا بخواهد چه در دنيا چه در آخرت ثانيا اين در صورتى است كه دنيا را براى خودش بخواهد نه براى آخرت و حضرت سليمان كه پادشاهى ميخواست مسلّما براى عدل و داد و نشر دين حق و امر بمعروف و نهى از منكر بود كه بدون سلطنت و نفوذ و قوّه و قدرت ميسور نميشود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و باد را بفرمان او قرار داد كه جارى ميشد بامر او بملايمت و آرامى هر جا و هر وقت ميخواست و اگر ميخواست تند برود ميرفت چنانچه در سوره انبيا فرموده و لسليمان الرّبح عاصفة و شياطين را هم مسخّر او فرمود كه يكدسته از آنها در خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او
جلد 4 صفحه 470
بيرون مىآوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در زنجير و غلهاى آهنين بهم بسته بود كه مردم از شرّ آنها مأمون باشند و آنها كفّار و متمرّدين بودند و شمهاى از اين معانى در سوره سبا ذكر شد و بعد از اين سلطنت و قدرت بىسابقه و لاحقه خداوند باو فرموده كه اين عطا و موهبت الهيه است ميخواهى ببخش ميخواهى نگهدار با تو است اختيار ما از تو حساب آنرا نخواهيم كشيد و عوضى از تو نميخواهيم يا هر چه ميخواهى صرف كن بدون حساب كه تمامى ندارد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند به پيغمبر ما عطا فرمود زيادتر از آنچه بحضرت سليمان عطا فرموده بود و باو اختيار داده بود كه بهر كس هر چه بخواهد بدهد و بهر كس نخواهد ندهد و با پيغمبر خاتم هم اينمعامله را فرمود كه دستور داد بمسلمانان كه آنچه پيغمبر بشما داد بگيريد آنرا و آنچه بازداشت شما را از آن بپذيريد و جياد ظاهرا جمع جواد بمعناى اسب خوب تندرو است و بعضى آنرا جمع جوديا جيّد دانستهاند و شيطان هر بد ذات خبيث سركش را گويند و بر جن و انس و ستور اطلاق ميشود مانند ديو در فارسى كه ظاهرا آنرا در اينمعنى استعمال مينمايند و احببت گفتهاند بمعناى آثرت است يعنى اختيار نمودم و متعدّى بعلى ميشود ولى چون اينجا نائب مناب انبت گشته متعدى بعن شده و بنظر حقير متضمّن معناى رجوع است يعنى من اختيار نمودم حبّ خير را با آنكه رجوع كننده بودم از ذكر پروردگارم و محتمل است بمعناى تقاعدت باشد و حبّ الخير مفعولله آن و انبت يعنى قائم مقام نمودم
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَسَخَّرنا لَهُ الرِّيحَ تَجرِي بِأَمرِهِ رُخاءً حَيثُ أَصابَ (36)
پس از اينکه دعا مسخر كرديم براي سليمان باد را که جريان پيدا ميكرد با ملايمت هر جايي که سليمان اراده ميكرد اصابت كند ميكرد.
و در جاي ديگر ميفرمايد وَ لِسُلَيمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهرٌ وَ رَواحُها شَهرٌ وَ أَسَلنا لَهُ عَينَ القِطرِ وَ مِنَ الجِنِّ مَن يَعمَلُ بَينَ يَدَيهِ بِإِذنِ رَبِّهِ وَ مَن يَزِغ مِنهُم عَن أَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعِيرِ يَعمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِن مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ- سبأ آيه 11 و 12- تفسيرش در محلش گذشت، و تسخير باد به اينکه بود که تخت سليمان را با آنچه روي او بود از خدم و لشكريان بلند ميكرد مثل هواپيما از اينکه شهر به آن شهر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- سپس قرآن همان گونه که گفتیم این مطلب را بیان میکند که خدا تقاضای سلیمان را پذیرفت و حکومتی با امتیازات ویژه و مواهبی بزرگ در اختیار او گذارد که آنها را میتوان در پنج موضوع خلاصه کرد.
1- تسخیر بادها به عنوان یک مرکب راهوار، چنانکه میفرماید: «پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هرجا او اراده نماید برود» (فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ).
جزئیات این وسیله مرموز بر ما روشن نیست، ما همین قدر میدانیم که این از جمله خوارق عاداتی بود که در اختیار پیامبران قرار میگرفت.
نکات آیه
۱ - دعاى سلیمان(ع) براى دستیابى به پادشاهى بى نظیر، مورد استجابت خدا قرار گرفت. (و هب لى ملکًا ... فسخّرنا له الریح) از فاى تفریع «فسخّرنا...» استفاده مى شود که خداوند، دعاى سلیمان(ع) را مستجاب کرد و براى تقویت ملک او نیروى باد را در اختیارش گذاشت.
۲ - نیروى باد، تحت تسخیر سلیمان(ع) از ناحیه خداوند (فسخّرنا له الریح)
۳ - جریان ملایم باد تحت فرمان سلیمان بود و به هر سوى که او مى خواست روان مى گشت. (فسخّرنا له الریح تجرى بأمره رخاءً حیث أصاب) «رخاء» به معناى آرامى و ملایمت است و ضمیر فاعل در «أصاب» به سلیمان بازمى گردد. «اصابة» (مصدر «أصاب») معادل قصد و اراده است; یعنى، هر جا سلیمان اراده کند.
۴ - مسخر بودن باد براى سلیمان(ع) از خصوصیات حکومت ممتاز آن حضرت بود. (هب لى ملکًا ... فسخّرنا له الریح تجرى بأمره رخاءً حیث أصاب)
۵ - باد، نیرویى قابل تسخیر براى بشر (فسخّرنا له الریح تجرى بأمره رخاءً حیث أصاب)
موضوعات مرتبط
- باد: تسخیر باد ۵
- سلیمان(ع): اجابت دعاى سلیمان(ع) ۱; تسخیر باد براى سلیمان(ع) ۳، ۴; قصه سلیمان(ع) ۱، ۳، ۴; منشأ تسخیر باد براى سلیمان(ع) ۲; ویژگیهاى حکومت سلیمان(ع) ۱، ۴
منابع