الْفَصْل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(Added word proximity by QBot)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْفَصْل | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْفَصْل | آیات شامل این کلمه ]]'''


=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه فصل‌ | فصل‌]] (۴۳ بار) [[کلمه با ریشه:: فصل‌| ]]
*[[ریشه فصل‌ | فصل‌]] (۴۳ بار) [[کلمه با ریشه:: فصل‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
بريدن و جداكردن.«فَصَلَ الشَّىْ‏ءَ فَصْلاً: قَطَعَهُ وَ اَبانَهُ» در مفردات گفته: آن جدا كردن دو چيز از همديگر است به طورى كه ميان آن دو فاصله باشد [صافات:21]. اين روز قيامت و روز جدا كردن حق از باطل است كه تكذيب مى‏كرديد. فصول: به معنى جدا شدن و خروج آمده «فَصَلَ مِنَ الْبَلَدِ فُصُولاً: خَرَجَ عَنْهُ» و نيز جمع فصل آمده (فصول چهارگانه) [بقره:249]. چون طالوت با لشكريان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانه‏اى امتحان خواهد كرد. ايضاً [يوسف:94]. چون كاروان از مصر جدا و خارج گرديد پدرشان گفت: من بوى يوسف را استشمام مى‏كنم. معنى فصل همان است كه گفته شد و چون در قضاوت و غيره استعمال شود به مناسبت معناى اولى است. فصال: باز كردن طفل از شير دراقرب الموارد آن را اسم مصدر گفته است [احقاف:15]. بار داشتن و از شير گرفتنش سى ماه است. ايضاً [لقمان:14]. فصيلة: اقوام و عشيره است كه از شخص منفصل اند و فصيل به معنى مفصول است [معارج:11-13]. گناهكار دوست مى‏دارد كه ايكاش عوض دهد از عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشيره خويش را چنان عشيره‏اى كه او را به خودش منضم كرده و در كنار خود جا مى‏دهد. تفصيل: متمايز كردن. تفصيل كلام، روشن كردن آن است، مقابل اجمال. [اسراء:12]. و تا عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيز را از هم متمايز كرديم و روشن نموديم و مردم مى‏توانند آنها را از همديگر بشناسند. *** [صافات:21]. تعبير از روز قيامت با «يَوْمُ الْفَصْل» در بسيارى از آيات آمده است و مراد از آن حكومت و قضاوت حق است كه در نتيجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر يك راه خويش روند چنانكه فرموده [حج:17]. [سجده:25]. در آيه [نباء:17]. شايد مراد از جدا كردن اجزاء عالم از همديگر باشد ولى بعيد است. [ص:20]. راجع به اين آيه رجوع شود به «خطب». [هود:1]. درباره اين آيه در «حكم» توضيح مفصل داده شده به آنجا رجوع شود. [طارق:13-14]. فصل به معنى مفصول است يعنى جدا شده از شوخى و ناحق، معنى آيه: حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت و شوخى نيست.


*[[ال]]
*[[ال]]
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
يَوْم:100, وَ:69, مَا:43, هٰذَا:33, لا:33, إِن:33, وَيْل:31, يَوْمَئِذ:26, لِلْمُکَذّبِين:26, أَدْرَاک:25, کَان:25, لِيَوْم:22, الْأَوّلِين:21, بِه:20, الْفَصْل:19, مِيقَاتُهُم:18, لَم:18, لَهُم:18, لَقُضِي:18, کَلِمَة:18, جَمَعْنَاکُم:18, الّذِي:18, أُجّلَت:18, أَلْفَافا:17, أَ:17, مِيقَاتا:17, يَعْلَمُون:17, مَوْلًى:17, أَجْمَعِين:17, کُنْتُم:17, بَيْنَهُم:17, الدّين:17, لِأَي:16, أُقّتَت:16, لَو:16, جَنّات:16, يُنْفَخ:16, فَإِن:16, أَکْثَرَهُم:15, تُکَذّبُون:15, نُهْلِک:15, فَيَعْتَذِرُون:15, فِي:15, نَبَاتا:15, احْشُرُوا:15, يُغْنِي:15, الرّسُل:15, وَيْلَنَا:13, لٰکِن:13, الصّور:13, الظّالِمِين:13, لَکُم:13, الّذِين:13, اللّه:13, إِذَا:13, ظَلَمُوا:12, يَا:12, عَن:12, فَتَأْتُون:12, کَيْد:12, أَفْوَاجا:11, بِالْحَق:11, عَذَاب:11, فَکِيدُون:11, يَأْذَن:11, قَالُوا:11, أَلِيم:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْفَصْل]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

بريدن و جداكردن.«فَصَلَ الشَّىْ‏ءَ فَصْلاً: قَطَعَهُ وَ اَبانَهُ» در مفردات گفته: آن جدا كردن دو چيز از همديگر است به طورى كه ميان آن دو فاصله باشد [صافات:21]. اين روز قيامت و روز جدا كردن حق از باطل است كه تكذيب مى‏كرديد. فصول: به معنى جدا شدن و خروج آمده «فَصَلَ مِنَ الْبَلَدِ فُصُولاً: خَرَجَ عَنْهُ» و نيز جمع فصل آمده (فصول چهارگانه) [بقره:249]. چون طالوت با لشكريان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانه‏اى امتحان خواهد كرد. ايضاً [يوسف:94]. چون كاروان از مصر جدا و خارج گرديد پدرشان گفت: من بوى يوسف را استشمام مى‏كنم. معنى فصل همان است كه گفته شد و چون در قضاوت و غيره استعمال شود به مناسبت معناى اولى است. فصال: باز كردن طفل از شير دراقرب الموارد آن را اسم مصدر گفته است [احقاف:15]. بار داشتن و از شير گرفتنش سى ماه است. ايضاً [لقمان:14]. فصيلة: اقوام و عشيره است كه از شخص منفصل اند و فصيل به معنى مفصول است [معارج:11-13]. گناهكار دوست مى‏دارد كه ايكاش عوض دهد از عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشيره خويش را چنان عشيره‏اى كه او را به خودش منضم كرده و در كنار خود جا مى‏دهد. تفصيل: متمايز كردن. تفصيل كلام، روشن كردن آن است، مقابل اجمال. [اسراء:12]. و تا عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيز را از هم متمايز كرديم و روشن نموديم و مردم مى‏توانند آنها را از همديگر بشناسند. *** [صافات:21]. تعبير از روز قيامت با «يَوْمُ الْفَصْل» در بسيارى از آيات آمده است و مراد از آن حكومت و قضاوت حق است كه در نتيجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر يك راه خويش روند چنانكه فرموده [حج:17]. [سجده:25]. در آيه [نباء:17]. شايد مراد از جدا كردن اجزاء عالم از همديگر باشد ولى بعيد است. [ص:20]. راجع به اين آيه رجوع شود به «خطب». [هود:1]. درباره اين آيه در «حكم» توضيح مفصل داده شده به آنجا رجوع شود. [طارق:13-14]. فصل به معنى مفصول است يعنى جدا شده از شوخى و ناحق، معنى آيه: حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت و شوخى نيست.

کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...