الطارق ١١: تفاوت میان نسخهها
(QRobot edit) |
(←تفسیر) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::ذَات|ذَاتِ]] [[کلمه غیر ربط::ذَات| ]] [[شامل این ریشه::ذات| ]][[ریشه غیر ربط::ذات| ]][[شامل این کلمه::الرّجْع|الرَّجْعِ]] [[کلمه غیر ربط::الرّجْع| ]] [[شامل این ریشه::رجع| ]][[ریشه غیر ربط::رجع| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::ذَات|ذَاتِ]] [[کلمه غیر ربط::ذَات| ]] [[شامل این ریشه::ذات| ]][[ریشه غیر ربط::ذات| ]][[شامل این کلمه::الرّجْع|الرَّجْعِ]] [[کلمه غیر ربط::الرّجْع| ]] [[شامل این ریشه::رجع| ]][[ریشه غیر ربط::رجع| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=سوگند به آسمان دارای (حالت) بازگردانیدن (امانتها) و بازگشتن (به حالت گازی نخستین). | |-|صادقی تهرانی=سوگند به آسمان دارای (حالت) بازگردانیدن (امانتها) و بازگشتن (به حالت گازی نخستین). | ||
|-|معزی=سوگند به آسمان دارای برگشت یا باران | |-|معزی=سوگند به آسمان دارای برگشت یا باران | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">By the sky that returns.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/086011.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/086011.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الطارق | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::11|١١]] | قبلی = الطارق ١٠ | بعدی = الطارق ١٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الطارق | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::11|١١]] | قبلی = الطارق ١٠ | بعدی = الطارق ١٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link291 | آيات ۱ - ۱۷ سوره طارق]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۱#link292 | معناى «طارق» و «ثاقب»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link293 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link293 | مراد از اين كه فرمود: «هيچ نفسى نيست جز اين كه بر آن، حافظى است»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link294 | شخصيت انسان به نفس و روح | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link294 | شخصيت انسان به نفس و روح اوست، لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود، عين همان انسان دنيوى است، نه مثل او]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link295 | استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link295 | استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link296 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link296 | وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link297 | وصف قرآن به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link297 | وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هزل» نيست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۲#link298 | رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق]] | ||
}} | }} | ||
خط ۲۹۵: | خط ۳۰۳: | ||
[[رده:شگفتى آسمان]][[رده:شگفتى حوادث آسمان]][[رده:فواید آسمان]][[رده:زمینه ایمان به معاد]][[رده:تداوم بارش باران]][[رده:مکان ستارگان]][[رده:سوگند به آسمان]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:عوامل مؤثر در احیاى موجودات]] | [[رده:شگفتى آسمان]][[رده:شگفتى حوادث آسمان]][[رده:فواید آسمان]][[رده:زمینه ایمان به معاد]][[رده:تداوم بارش باران]][[رده:مکان ستارگان]][[رده:سوگند به آسمان]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:عوامل مؤثر در احیاى موجودات]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الطارق ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الطارق ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 11 سوره طارق | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 11 سوره طارق,طارق 11,وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ,شگفتى آسمان,شگفتى حوادث آسمان,فواید آسمان,زمینه ایمان به معاد,تداوم بارش باران,مکان ستارگان,سوگند به آسمان,سوگندهاى قرآن,عوامل مؤثر در احیاى موجودات,آیات قرآن سوره الطارق | |||
|description=وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۸
کپی متن آیه |
---|
وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ |
ترجمه
الطارق ١٠ | آیه ١١ | الطارق ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذَاتِ الرَّجْعِ»: برگرداننده. دارای باران. تمام تفسیرهائی را که در دسترس بود بررسی کردم. در میان وجوه مختلف، تنها دو معنی برای «رجع» مقبول به نظر رسید: باران، و برگرداندن بخار آب. به گمان اینجانب معنی (رَجْع) برگرداندن است، اعم از برگرداندن بخارهای متصاعد اقیانوسها و دریاها به صورت برف و باران، و یا برگرداندن امواج رادیوئی به هنگام برخورد با آتمسفر زمین، و برگرداندن اشعّههای کیهانی مگر به اندازه نیاز موجودات کره زمین. البتّه در تفسیر کبیر چنین جملهای به چشم میخورد: کَأَنَّهُ مِنْ تَرْجیعِ الصَّوْتِ وَ هُوَ إِعادَتُهُ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷ سوره طارق
- معناى «طارق» و «ثاقب»
- مراد از اين كه فرمود: «هيچ نفسى نيست جز اين كه بر آن، حافظى است»
- شخصيت انسان به نفس و روح اوست، لذا انسانى كه در قيامت اعاده مى شود، عين همان انسان دنيوى است، نه مثل او
- استدلال بر قدرت خدا بر احياء اموات به خلقت انسان از آبى جهنده
- وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»
- وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هزل» نيست
- رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14» إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»
«1». تفسير برهان.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 224.
جلد 10 - صفحه 445
سوگند به آسمان بارانزا. سوگند به زمين كه (براى خروج گياهان) برشكافته است. كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع. و هزل و شوخى نيست. همانا كافران پيوسته نيرنگ مىكنند. و من نيز تدبير مىكنم. پس كافران را مهلت ده و اندك زمانى آنان را به خود واگذار.
نکته ها
«رجع» به معناى باران است، شايد به خاطر رجوع بخار آب به زمين به صورت باران.
«صدع» به معناى شكافته شدن زمين براى رويش گياهان است. «هزل» به معناى سخن بىمحتوا است. «كيد» يعنى طرح و نقشه مخفيانه و غافلگيرانه.
«مهل» و «امهل» به يك معنا هستند و براى تأكيد در دو قالب آمدهاند و هر دو به معناى مهلت دادن است. «رُوَيْداً» به معناى مهلت اندك است.
آسمان و زمين براى توليد گياه، نظير پدر و مادر براى تولد انسان هستند.
نزول باران و آمادگى زمين، بسترى براى رشد گياهان است. نزول قرآن و آمادگى انسان نيز زمينه براى رشد انسانهاست. نام قرآن در كنار نام باران آمده است.
براى زدودن شك، هم بايد منطقى سخن گفت و هم قاطع. سوگندهاى پى در پى خداوند، براى رفع هرگونه شك و ترديد از مخالفان و تقويت اعتقاد و باور مؤمنان است.
«لَقَوْلٌ فَصْلٌ» به جاى «لقول فاصل» يعنى قرآن، سراسر فصل است و ميان حق و باطل فاصله مىاندازد. نظير اينكه مىگوييم: فلانى شكر است، يعنى يك پارچه شيرينى است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: به زودى فتنهها در ميان شما ظاهر خواهد شد. پرسيدند راه نجات چيست؟ فرمود: «كتاب الله فيه نبأ من قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم ما بينكم هو الفصل» قرآن كه اخبار پيشينيان و آيندگان و داورى شما در آن است. آن كلامى است كه حق را از باطل جدا مىكند. در ادامه فرمودند: «و من ابتغى الهدى فى غيره اضله الله» هر كس هدايت را در غير قرآن جستجو كند، خداوند او را گمراه مىكند. «1»
«1». تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 446
پیام ها
1- قيامت، روز بروز و ظهور افكار و كردار آدميان است. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»
2- انگيزهها وروحيات انسان، در قيامت او اثر دارند. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»
3- قيامت، روز افشاى اسرار و شرمندگى است: «تُبْلَى السَّرائِرُ» و انسان نيز براى كتمان يا جبران گذشته خود نمىتواند كارى بكند. «فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ»
4- رجعت انسان در قيامت، همچون رجعت آب بخار شده دريا، از آسمان به زمين است. «عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ- وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ»
5- ارزش هر موجودى وابسته به آثار وبركات آن است. «ذاتِ الرَّجْعِ- ذاتِ الصَّدْعِ»
6- قرآن، فرقان و جداكننده حق از باطل است، نه رمان و غير واقعى. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»
7- نيرنگ كفّار، دائمى، سخت و حتمى است، از آن غافل نشويد. «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً»
8- برخورد خداوند با انسان، متناسب با عمل اوست. اگر در راه خير قدم بردارد، خدا هدايتش مىكند: «جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ» «1» و اگر به دنبال كيد باشد، گرفتار كيد الهى مىشود. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً»
9- قرآن، ميزان تشخيص حق از باطل است. «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»
10- كافران با خدا طرفند و تدبير خداوند سخت است. «يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً»
11- آنان مسلمانان را غافلگير مىكنند ما نيز آنان را غافلگير مىكنيم. يَكِيدُونَ ... أَكِيدُ
12- در برخورد با دشمن، نه خود عجله كنيد و نه از خدا عجله بخواهيد. «فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ»
13- غفلت از دشمن هرگز، ولى مهلت دادن مانعى ندارد. «أَمْهِلْهُمْ» 14- سعه صدر، شرط لازم براى رهبرى است. «أَمْهِلْهُمْ»
15- مقدار مهلت به دشمن، به قدرى نباشد كه فرصت را از شما بگيرد. «رُوَيْداً»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
«1». عنكبوت، 69.
جلد 10 - صفحه 448
سوره اعلى
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
سورههايى را كه با فرمان تسبيح خداوند آغاز مىشود، مسبّحات گويند و سوره اعلى، آخرين سوره از سور مسبّحات است.
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه خداوند را با وصفِ «اعلى» توصيف مىكند. مطالب سوره به دو بخش تقسيم مىشود كه بخش اول، خطاب به پيامبر گرامى اسلام و بخش دوم درباره مؤمنان و كافران و عوامل سعادت و شقاوت اين دو گروه است.
در روايات سفارش شده است كه در نماز عيد (فطر و قربان)، در ركعت اول سوره اعلى خوانده شود. «1»
«1». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 449
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11»
بعد از آن براى تأكيد امر قيامت، سوگند ديگر فرمايد:
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ: سوگند به آسمان كه صاحب باز گرديدن است.
يعنى باز گردنده است، در هر دورهاى به موضعى كه از آن حركت كرده. نزد بعضى رجع آسمان، اعطاى آن است به اهل زمين چيزى را كه از طرف او حادث گردد، حالى بعد از حال و وقتى بعد از وقت، بر مردمان از ارزاق و مصائب و سرور. اكثر مفسّران برآنند كه رجع به معنى باران است، و تسميه باران به رجع به جهت آن است كه هر سال در وقت خويش رجوع مىكند و عود مىنمايد و مكرّر مىشود؛ و يا به جهت آنكه ابر آب را برمىدارد از دريا و مرتفع مىشود و باز او را راجع مىسازد به زمين. بنابراين مراد به سماء سحاب است.
«1» كفاية الموحدين (علميه اسلاميه- تهران) ج 4 فصل 8 ص 286.
جلد 14 - صفحه 150
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ «1» وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ «2» النَّجْمُ الثَّاقِبُ «3» إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ «4»
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ «5» خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ «6» يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ «7» إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ «8» يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ «9»
فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ «10» وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ «11» وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ «12» إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ «13» وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ «14»
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً «15» وَ أَكِيدُ كَيْداً «16» فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً «17»
ترجمه
سوگند بآسمان
و آينده در شب و چه ميدانى تو چيست آينده در شب
آن ستاره درخشان است
نيست هيچ كسى مگر آنكه بر او نگهبانى است
پس بايد ببيند انسان از چه آفريده شد
آفريده شده از آب جهندهاى
كه بيرون ميآيد از پشت و استخوانهاى سينه
همانا آن آفريننده بر بر گرداندن او هر آينه توانا است
در روز كه آزموده شود اسرار نهانى
پس نيست مر او را هيچ نيرو و ياورى
سوگند بآسمان كه صاحب باز گشتن است
و بزمين كه صاحب شكافتن است
همانا آن هر آينه گفتارى است جدا كننده حق از باطل
و نيست آن بازيچه و شوخى
همانا آنان مكر مينمايند مكر نمودنى
و جزاى مكر ميدهم من جزا دادنى
پس مهلت ده كافران را و واگذار آنها را واگذاردن كمى.
تفسير
خداوند متعال قسم ياد فرموده بآسمان و آينده در شب و آشكار شونده در آن و ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر مكرّم كه مراد از آينده در شب چيست چون طارق بر هر آينده در شب اطلاق ميشود و بيان فرموده كه مراد از آن ستاره درخشانى است كه نور آن از هفت آسمان گذشته بزمين ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه طارق ستاره درخشان زحل است كه در اعلى منازل آسمان جاى دارد و
جلد 5 صفحه 373
آن ستاره عذاب و قيامت است و در خصال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب مردى از يمن كه قائل بنحوست زحل بود فرمود نه چنين است آن ستاره امير المؤمنين عليه السّلام و ستاره اوصياء است و آن ستاره درخشانى است كه خداوند در قرآن آنرا وصف فرموده و ثاقب خوانده براى آنكه مطلع آن آسمان هفتم است و آن بنور خود آسمانها را شكافته تا در آسمان دنيا نور بخش شده و جواب قسم آنست كه فرموده نيست هيچ نفسى و شخصى مگر آنكه بر او حافظ و نگهبانى است از ملائكه كه حفظ ميكند او را از خطرات و آفات و لما بتخفيف نيز قرائت شده و بنابر اين كلمه ان مخفّفه از مثقّله است و لام فاصله و ما زائده است و بقرائت مشهوره ان نافيه و لمّا بمعناى الّا است چنانچه بيان شد پس بايد انسان فكر كند و ببيند كه از چه خلق شده از آب جهنده پستى كه بيرون ميآيد از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن و بداند خداوندى كه او را از آن حال باين حال رسانده و حفاظت و نگهدارى از او ميكند قادر است كه دو مرتبه او را زنده نمايد و بمقامات بالاترى برساند و براى اين او را خلق فرموده و حفظ ميفرمايد نه براى آنكه چند روز زندگانى مشوب بآلام و اسقام نموده و نيست و نابود گردد پس بايد خود را قابل نمايد از براى نيل بآن مقام بدستوريكه خداوند بتوسط انبياء عظام و اوصياء كرام خود باو داده است و آن روز كه بنده در آن بكمال لايق خود ميرسد روزى است كه سرائر و ضمائر و اعمال خوب و بد او آشكار و از يكديگر ممتاز ميگردد باختبار چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند آن سرائرى كه خداوند اختبار ميفرمايد بندگان را بآن در قيامت چيست فرمود سرائر شما اعمالتان است از نماز و روزه و زكوة و وضو و غسل و هر واجبى چون اعمال تمامى اسرار خفيّه است پس اگر بخواهد مرد با آنكه نماز نخوانده باشد ميگويد خواندهام و اگر وضو نگرفته باشد ميگويد گرفتهام و ظاهرا سرائر اعمّ از عقائد و اخلاق و اعمال باشد و در روايت بيان افراد خفيّه شده تا تصوّر نشود كه مخصوص بعقائد و اخلاق است كه در باطن وجود دارد و احيانا بآثار كشف ميشود پس نيست براى انسان در آن روز نيرو و ياورى و قمّى ره نقل نموده كه نيست براى او قوّتى كه تقويت پيدا كند بآن بر
جلد 5 صفحه 374
خالق خود و نه ياورى كه يارى كند او را و مانع شود از اراده خدا اگر بخواهد عذاب كند او را و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمان كه داراى گردش و رجوع در هر دور است بمبدء حركت خود چنانچه گفتهاند كواكب سبع سيّاره متحرّكند بحركت افلاكشان و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آسمان داراى باران است و گفته شده باران را رجع خواندهاند براى آنكه خداوند رجوع ميدهد آنرا در وقتى بعد از وقتى و نيز قسم ياد فرموده بزمين كه واجد شكافتن و بيرون آوردن روئيدنيها و چشمهها است و جواب قسم آنست كه قرآن كلام فارق بين حق و باطل است به بيان هر يك از آن دو چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و جدّى است بازيچه و شوخى نيست كفار مكّه و قريش مكر و حيله مينمايند با تمام قواء براى خاموش نمودن نور آن و باطل نمودن سعى تو منهم در مقابل آنها كارى ميكنم كه مكر و حيله آنها باطل شود و شبيه باشد بكار آنها چون آنها را مهلت ميدهم و در ناز و نعمت ميپرورانم تا هر چه از دستشان بر آيد بكنند و استحقاقشان كامل گردد پس ناگهان آنها را ميگيرم و بانتقام كامل ميرسانم اى پيغمبر محترم تو هم بآنها مهلت بده و با آنها مدارا كن و در صدد انتقام كشيدن از آنها مباش و تعجيل در امر منما مهلت ده آنانرا مهلت كمى و قمّى ره نقل فرموده كه واگذار آنها را كمى و گفته شده خداوند خواسته كلام مؤكّد باشد و لفظ تكرار نشود لذا مهّلهم را به امهلهم تأكيد فرموده كه آن از باب تفعيل و اين از باب افعال است و اينكه مهلت موصوف بكمى شده براى آنست كه چيزيكه محقّق الوقوع است كه عذاب آخرت باشد نزديك است و فاصلهاش كم است و بنظر حقير براى مزيد تهديد وعده عذاب و انتقام نزديك بآنها داده يا در دم مرگ و بعد از آن بعذابهاى گوناگون برزخى يا در زمان حيات بقتل و ذلّت و اسارت در فتوحات اسلامى و ظاهرا قلّت مستفاد از رويدا باعتبار آنست كه مصغّر ارواد بمعناى امهال است گويند أرودا روادا يعنى أمهل امهالا و وعده عذاب مستفاد از امر بمهلت دادن در زمان كم است يعنى من بزودى انتقام از آنها خواهم كشيد در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائتش در نمازهاى واجب خود سوره و السّماء و الطّارق باشد از براى او است در نزد خداوند روز قيامت جاه و منزلت و باشد از رفقاء انبياء و اصحاب ايشان در بهشت
جلد 5 صفحه 375
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجعِ «11»
و او قسم است و رجع را بعضي تفسير كردند بمطر و غيث بنا بر اينکه تفسير مراد از سماء عالم بالا است که ابرها باشند زيرا باران از ابرها خارج ميشود، و تعبير برجع براي اينکه است که از درياها برداشته ميشود و بصورت ابر توسط باد در اطراف بالا ميرود سپس نزول ميكند و رجوع مينمايد و برميگردد، و بعضي تفسير كردند بشمس و قمر و كواكب که طلوع و غروب دارند.
اقول: ممكن است مراد اينکه باشد که آسمانها در ابتداء امر بصورت دود و دخان بود و در آخر امر هم بصورت دخان ميشود چنانچه ميفرمايد: ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فصلت آيه 11، و ميفرمايد: فَارتَقِب يَومَ تَأتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ دخان آيه 10. و اينکه اشاره باين است که آسمان باين عظمت که اول دخان بوده و روز قيامت باز برميگردد دخان ميشود، خدايي که قدرت بر اينکه دارد قدرت ندارد که انسان خاك شده را دو مرتبه انسان كند البته بر همه چيز قادر است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- در تعقیب آیات گذشته که استدلال بر مسأله معاد از طریق توجه به آفرینش نخستین انسان از نطفه داشت، در اینجا باز برای تأکید در امر معاد و اشاره به بعضی از دلائل دیگر بحث را ادامه داده، میفرماید: «سوگند به آسمان پر باران» (و السماء ذات الرجع).
نکات آیه
۱ - آسمان، داراى باران هاى پیاپى و فائده هاى مداوم و جایگاه ظهور مکرر ستارگان (و السماء ذات الرجع) «رَجْع» به معناى بازگرداندن و «رجوع» به معناى بازگشتن است (مفردات راغب). «ذات الرجع» وصفى است که بر ثبوت و تداوم دلالت دارد و مراد از آن مى تواند بازگشت دادن بخارهاى متصاعد به صورت باران باشد. گفته «مقاییس اللغة» - که «رَجْع» را به معناى «باران» دانسته است - این احتمال را تأیید مى کند. برخى از مفسران، آن را بر تمام فایده هاى آسمانى، ظهور مکرر ستارگان در شب ها، تأثیر حوادث آسمانى در پیدایش مکرر فصول سال، تطبیق داده اند.
۲ - توجّه به تأثیر آسمان در تداوم بازگشت بعضى از پدیده ها، زمینه ساز باور به معاد (و السماء ذات الرجع) ارتباط این سوگند با قبل و بعد آن - به ویژه آیه «إنّه على رجعه لقادر» که کلمه «رجع» در آن نیز آمده است - بیانگر برداشت یاد شده است.
۳ - سوگند خداوند به آسمان و به ارجاع هاى مکررى که پدید مى آورد. (و السماء ذات الرجع) سوگند به چیزى که داراى وصف خاصى است، در حقیقت سوگند به وصف نیز مى باشد.
۴ - آسمان، آفریده اى شگفت است و تجدید حوادث آن بر شگفتى اش افزوده است. (و السماء ذات الرجع) سوگند خداوند به هر چیز، حاکى از عظمت آن است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: شگفتى آسمان ۴; شگفتى حوادث آسمان ۴; فواید آسمان ۱، ۲
- ایمان: زمینه ایمان به معاد ۲
- باران: تداوم بارش باران ۱
- ستارگان: مکان ستارگان ۱
- سوگند: سوگند به آسمان ۳
- قرآن: سوگندهاى قرآن ۳
- موجودات: عوامل مؤثر در احیاى موجودات ۲
منابع