ریشه انجيل: تفاوت میان نسخهها
(Added root proximity by QBot) |
جز (Move page script صفحهٔ ریشه انجيل را به ریشه انجيل منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۹
تکرار در قرآن: ۱۲(بار)
قاموس قرآن
كتابى بود كه به حضرت عيسى «عليهالسلام»نازل شد و آن به تصريح هاكس در قاموس، لفظ يونانى است به معنى مژده و بشارت بعضى آن را عربى دانستهاند ولى المنار عربى بودن اين لفظ را انكار كرده است. آن دوازده بار در قرآن مجيد در شش سوره نقل شده است و قرآن در باره انجيل چنين گفته است . 1- انجيل مانند تورات و قرآن كتاب آسمانى است كه بر عيسى «عليهالسلام»نازل شده بود [آل عمران:3]. [آل عمران:65]. 2- در انجيل احكام وجود داشته است [مائده:47]. 3- در انجيل از آمدن حضرت رسول «صلى الله عليه واله»خبر داده شده بود چنانكه فرموده [اعراف:157]. اين مطلب در «حمد» مشروحاً بيان گرديد ايضاآيه [صف:6]. كه حكايت قول عيسى «عليهالسلام»است. 4- از دو آيه زير چند مطلب بدست مىآيد [مائده:46-47]. مىشود گفت :مراد از «هُدى» در اول آيه اعتقادات حق و از «نور» احكام و از «هدى» در ذيل آيه موضوعات تقوايى و اخلاقى است كه پشت سرش «وَمَوْعِظَةَ لِلْمُتَّقينَ» آمده است ايضا جمله «وَلْيُحْكُمْ اَهْلُ الْاِنْجيلِ بِما اَنْزَلَ اللهُ فيهِ» دال بر آن است كه انجيل حاوى بعضى از احكام بوده است. پس بايد گفت: اولا انجيل داراى مقدارى احكام و معارف دينى و موعظه بوده است. ثانيا انجيل وجود تورات و حقانيت آن را تصديق كرده است. «مُصَدِقاً لِمابَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ» ثالثا عيسى «عليهالسلام» يك انجيل داشته نه چهار انجيل. و چون اين چهار انجيل در موقع نزول قرآن وجود داشتهاند قرآن با انكار چهاربودن آنها باز تصديق دارد كه مقدارى از آنچه به عيسى «عليهالسلام» نازل شده در ضمن آن چهار انجيل هست. و از آيه [آل عمران:50]. كه خطاب به بنى اسرائيل است به دست مىآيد كه بنى اسرائيل با وجود انجيل لازم بود بتوراة عمل كنند كه در صورت احلال بعض محرمات لازم بود بقيه را همچنان حرام دانسته و ترك نمايند و از اينجا مىشود گفت: كه انجيل تتمه و مكمل تورات بوده نه ناسخ آن. و از آيه [مائده:14]. روشن مىشود كه مقدارى از انجيل از بين رفته است و آن را فراموش كردهاند و نيز آيه [مائده:15]. نشان مىدهد كه مقدارى از انجيل را مخفى مىكردند زيرا آيات ماقبل نشان مىدهد كه خطاب« يا اَهْلَ الْكِتابِ» شامل يهود ونصارى است. نظرى به اناجيل اربعه گفتيم كه قرآن مجيد وجود يك انجيل را قبول مىكند و اناجيل چهارگانه كه فعلا مورد تصديق نصارى است از نظر قرآن قابل قبول نيست ولى دراينكه مقدارى از كلمات انجيل اصلى در آنها است مورد تاييد قرآن مجيد مىباشد، نصارى انجيل برنابارا تصديق ندارند و از قديم خواندن آن راتحريم كردهاند كه آن موضوع صلب مسيح، فدابودن او از طرف گناهكاران و خرافات ديگر را از بين مىبرد و دكان غفران گناه بدست پاپها و غيره را تخته مىكند. اناجيل چهارگانه عبارت اند از: انجيل متى، انجيل مرقس، انجيل لوقاو انجيل يوحنا. انجيل متى هاكس در كتاب قاموس مقدس ذيل لفظ «متى» او را از شاگردان مسيح «عليهالسلام»مىداند و گويد: زمان تصنيف انجيل او معلوم نيست ولى همه تصديق دارند كه پيش از اناجيل ديگر انتشار يافت برخى بر آنند كه در سال 38 ميلادى و بعضى بر اينكه مابين سال 50 و 60 تصنيف شد. ولى در ذيل لفظ «انجيل» مىگويد: براى اظهار و بيان آنكه كدام يك از اناجيل زودتر نوشته شده رشته عقايد محكم به اينجا مىكشد كه انجيل مرقس زودتر از همه نوشته شد و ظن قوى است كه استناد او اطلاعات پطرس رسول بود پس از آن متى و لوقا نوشته شدند، متى در نوشتن انجيل خود انجيل مرقس ويك نسخه ديگرى از گفتههاى مسيح را كه شايد خودش تهيه كرده بود... منبع اطلاعات خود قرارداد. هاكس آنگاه مىگويد: منكرين مسيح در قديم الايام مىگفتند كه اناجيل چون سى سال يا بيشتر بعد از صعود مسيح نوشته شدند داراى صحت و اعتبارى نيستند. آنگاهاين سخن را رد مىكند كه: خيلى از محتويات اناجيل سالها قبل از آنكه انجيلى نوشته شود به رشته تحرير در آمده بودند. راجع به شخصيت متى در ذيل همين كلمه پس از ذكر آنكه شاگردان مسيح وملازم او بود مىگويد پس از عيسى «عليهالسلام» از حيات وخدمت وى اطلاعى نداريم به قولى در «كوش» موعظه ى كرده و در آنجا شهيد شده است و به قولى در «يهوديه» به خدمت مشغول بود كه يهود سنگسارش كردند. متى خودش در انجيل خودباب نهم بند نهم مىگويد: عيسى مردى را كه متى نام داشت ديد به باجگاه (يعنى محل وصول عوارض) نشسته به او گفت: از من پيروى كن او درحال برخاسته ازعقب عيسى روانه شد. مرحوم بلاغى در الرحلةالمدرسيه به استناد اين گفته فرموده: كه متى در محل وصول عوارض از طرف يونانيان مأمور وصول عوارض بود كه از شغلش دست كشيده پيروى عيسى نمود. و جدى در دائرةالمعارف ذيل لغت انجيل گفته: انجيل متى قديميترين انجيلى است كه سى سال پس از عيسى «عليهالسلام» در اورشليم به لغت عبرى نوشته شده است. انجيل مرقس در گذشته از هاكس نقل شد كه انجيل مرقس پيش از انجيل متى نوشته شده ولى محققين آن را قبول ندارند، وجدى در دائرةالمعارف مىگويد: انجيل مرقس در حوالى 66 ميلادى در روم بعد ازانجيل متى به زبان يونانى نوشته شد. نام اصلى مرقس يوحنا است كه لقبش مرقس بود چنانكه در كتاب اعمال رسولان باب دوازدهم نقل شده هاكس گويد: مرقس خويش و شاگرد بارنابا بود در سفر وعبور از «قبرس» به «پرچه پمفوليه» رفيق و مصاحب پولس و بارنابا بود و از آنجا بدون رضايت پولس آنها را گذاشته به اورشليم مراجعت نمود. او پسر مريم نامى است كه حواريون در خانه او در اورشليم جمع مىشدند و احتمال مىرود كه در آنجا عقائد مسيحيه را از پطرس تعليم يافته باشد لذا پطرس او را فرزند خطاب مىكرد... مورخين سلف اتفاق دارند كه هرچند مرقس از حواريون نبوده ولى انجيل خود را تحت توجه پطرس تصنيف نمود... (قاموس كتاب مقدس ماده مرقس). در الميزان ج 3 ص 342 از قصص الانبياء عبدالوهاب نجار نقل كرده كه مرقس انجيل خويش را به امر پطرس نوشت و الوهيت مسيح عقيده نداشت. على هذا مرقس از شاگردان حضرت عيسى «عليه اسلام» نبوده است. انجيل لوقا لوقانه از حواريون بود و نه عيسى «عليه السلام» را ديده بود و نصرانيت را از پولس فراگرفت، پولس در ابتدا يهودى متعصبى بود كه نصارى را اذيت مىكرد و در كارشان اخلال مىنمود، نگاه به طور بى سابقه تغيير عقيده داد و گفت: در حالت بيهوشى مسيح را مرا لمس كرد و از اسائه ادب نسبت به پيروانش ملامت و منع نمود و من به مسيح ايمان آوردم و مرا مأمور كرد تا در ترويج انجيل بكوشم. پولس همان است كه اركان مسيحيت فعلى را محكم كرد و گفت: «ايمان به مسيح در نجات انسان كافى است و احتياج به عمل نيست» و پولس بود كه گوشت خوك و ميته را بر نصارى حلال كرد و از ختنه و از بسيار چيزها كه در تورات بود نهى كرد با آنكه تورات مورد تصديق انجيل بود و جز اشياء معدودى از محرمات تورات را حلال نكرد. لوقا انجيل خويش را بعد از مرقس و پس از مرگ پطرس و پولس نوشت و خودش تصريح مىكند كه انجيلش كتاب الهامى نيست زيرا در ابتداء انجيل خطاب ه «تيوفلس» كه يكى از اشراف يونان بود چنين مىگويد: از آنجا كه بسيارى از مردم شروع به تأليف كردند راجع به آنچه در نزد ما بود، من نيز چنان مصلحت ديدم كه همه را به ترتيب به تو بنويسم اى تيوفلس عزيز. آنگاه شروع به حكايت مىكند. رجوع شود به قاموس كتاب مقدس ماده لوقا و پولس و الرحلة المدرسيه ج 1 ص 184 باب احوال پولس و ص 128 فصل «من هو لوقا» و انجيل لوقا باب اول و الميزان ج 3 ص 342. انجيل يوحنا يوحنا در انجيل خود به الوهيت مسيح (نعوذ باللَّه) بيشتر معترض شده هاكس ذيل لغت «انجيل» مىنويسد: انجيل يوحنا مطلب الوهيت مسيح را بيش از سائرين معترض شده و مقاومتى را كه فريسيان نسبت به مسيح مىنمودند... و فقره احياء ايلعاذر را به تفصيل مذكور مىدارد. در الميزان ج 3 ص 343 از قصص الانبياء عبدالوهاب نجار از «جرجيسزدين لبنانى» نقل شده: كه چون «شيرينطوس» و «ابيسون» و پيروان آنها مسيح را از انسان مخلوق مىدانستند كه وجودش پس از مادرش مىباشد لذا اسقفهاى آسيا و ديگران در سال 96 ميلادى نزد يوحنا جمع شده و از وى خواستند كه براى آنها انجيلى بنوسيد كه ديگران ننوشتهاند و درآن الوهيت مسيح را به نوع خاصى بيان دارد يوحنا نتوانست از مسئول آنها سرپيچى كند (تمام شد). به دين طريق يوحنا در نوشتى الوهيت عيسى «عليه السلام» تحت تأثير ديگران واقع شده است. به قولى: يوحنا صاحب انجيل از شاگردان عيسى «عليه السلام» است در انجيل متى باب چهارم هست كه يوحنا و برادرش يعقوب با پدر خويش «زَبدَى» دام صيادى خود را اصلاح مىنمودند، عيسى آن دو را به سوى خويش خواند در حال، كشتى و پدر خويش را رها كرده از پى عيسى روان شدند.اين مطلب در انجيل مرقس باب اول نيز نقل گرديده است و در انجيل لوقاباب پنجم گفته كه يوحنا و برادرش شريك شمعون پطرس در صيد ماهى بودند. بنابر عقيده ديگران يوحناييكه انجيل را نوشته غيراز يوحناى حوارى است مستر هاكس در قاموس خود ذيل ماده يوحنا مىنويسد: در قرن اخير بعضى از نقاد اين عقيده را پيداكردند كه انجيل يوحنا در اوائل قرن دوم نوشته شده و نيز معتقداند كه مؤلف يوحناى رسول نبوده بلكه يوحناى ديگرى موسوم به يوحناى شيخ آن را نوشته است آنگاه گويد: بعضى از مسيحيان حقيقى داراى اين عقيدهاند ولى اكثر نصارى آن را نوشته يوحناى رسول مىدانند. *** كوتاه سخن آنكه انجيل واقعى عيسى «عليهالسلام»از بين رفته و اناجيل فعلى پس از آن حضرت بعضى بوسيله شاگردان و بعضى بوسيله ديگران نوشته شده و قديمترين آنها كه انجيل متى باشد چنانكه گفته شد در سال 38 يا بين 50 و 60 ميلادى نوشته شده است. در الميزان از كتاب ميزان الحق نقل شده كه محققين قديم و جديد مسيحيان عقيده دارند كه نسخه اصلى انجيل متى به زبان عبرى نوشته شده بود سپس به يونانى و غيره ترجمه شده و اما نسخه اصلى مفقود شده و حال ترجمه و مترجم معلوم نيست (فخرالاسلام نيز در انيس الاعلام چنين گفته است) هاكس در قاموس ذيل «متى» مطلب را به جايى نمىرساند و فقط نقل اختلاف مىكند و خود متمايل به يونانى بودن اصل آن مىباشد. گذشته از اينها گفتهاند در قرن اول و دوم ميلادى اناجيل بسيارى نوشته شد كه شماره آنها از صد گذشت آنگاه به دستور پاپ داماسيوس اناجيل چهارگانه فعلى كه موافق با تعليم كليسا بود انتخاب وبقيه تحريم شدند (الميزان نقل ازتفسير طنطاوى) از جمله اناجيلى كه كليسا تحريم كرد انجيل «برنابا» بود كه با عقيده قرآن مجيد در باره عيسى تطابق داشت كه خواهيم گفت. احكام اناجيل اناجيل فعلى به قوانين و احكام توجهى نكرده و مجموع احكام آن چندماده ازاين قبيل است: 1- شخص بايد به گرفتن يك زن اكتفا كند. 2- كسيكه همسر خود را طلاق گويد ديگر نبايد زن بگيرد. 3- زن مطلقه نبايد شوهر كند. 4- طلاق جز بعلت زنا جايز نيست. (قاموس كتاب مقدس ماده طلاق انجيل متى باب 5 و 19). انجيل برنابا انجيل برنابا همان است كه پاپ جلاسيوس اول كه در سال 492 ميلادى برتخت پاپى جلوس كرد غير از اناجيل چهارگانه از جمله خواندن انجيل «برنابا» را تحريم نمود، علت اين امر آن بود كه انجيل برنابا مخالف تعاليم اناجيل چهارگانه بود و با اغراض سياسى پاپها و صلب مسيح و غفران گناه بوسيله كشيشان جور در نمىامد و قصص مسيح را تا حدى راست بيان كرده و به آمدن رسول خدا «صلى الله عليهواله» صريحا بشارت داده بود. هاكس در قاموس خود ذيل «برنابا» با آنكه از او بسيار تمجيد كرده گويد: انجيل او را يك نفر مسلمان به زبان ايتاليايى نوشته كه برساند كتاب مقدس تحريف يافته است. هاكس حق دارد كه اين انجيل را قبول نكند زيرا در صورت قبول كردن بايد از اناجيل چهارگانه دست كشيده و مسيحيت كنونى را ترك كند. انجيل برنابا قرنها ناپديد بود تا در قرن 16 ميلادى اسقفى به نام «فرامرينو»يك نسخه از آن را كه به زبان ايتاليايى بود در كتابخانه پاپ «اسكوتس» پنجم بدست آورد و در آستين خود پنهان كرد و در فرصتهاى مناسب آن را بدقت مطالعه كرد و در پرتو آن به اسلام هدايت يافت و در اوائل قرن 18 ميلادى نيز يك نسخه اسپانيولى از اين انجيل بدست آمد و پس از آن به توسط دكتر «منكهوس» به زبان انگليسى ترجمه شد، در سال 1908 شخصى بنام دكتر خليل سعادت آن را به زبان عربى ترجمه كرد و در اين اواخر علامه معظم حيدرقلى خان سردار كابلى آن را به فارسى ترجمه كردند و آن ترجمه در كرمانشاه به چاپ رسيد، پس از انتشار اين ترجمه معلوم شد كه علت آنكه كشيشان با شدت هر چه تمامتر با اين انجيل مبارزه مىكرده مىگفتند اين استكه در آن كتاب مكررا و صريحا به آمدن پيغمبر اسلام بشارت داده شده و بعلاوه تصريح كرده است كه عيسى بدار آويخته نشده بلكه يهوداى اسخريوطى به جاى او اشتباها بدار آويخته و كشته شده است بديهى است كه هرگاه اين انجيل از ابتدا منتشر مىشد و به دست مردم مىرسيد، دكان گناه بخشيدن و بهشت فروختن كشيشان را مىبست و ايشان را از منافع سرشار... محروم و ممنوع مىساخت زيرا همه اين تشريفات بر اساس مسئله فداء و مصلوب شدن مسيح استوار است و انجيل برنابا اين خرافت را از بن انكار كرده است لذا كليسا اين انجيل را غيرقانونى اعلام كرد و پاپها در طى پيامهاى مؤكد خود مسيحيان را از خواندن آن منع كردند. (فرهنگ قصص قران تأليف صدر بلاغى ماده انجيل) ايضا رجوع شود به الرحلة المدرسيه جلد اول فصل (احوال برنابا- انجيل برنابا) و نيز مقدمه انجيل برنابا ترجمه آقاى مرتضى فهيم كه چهار مقدمه بر آن به قلم آقاى سيدمحمود طالقانى و دكتر خليل سعادت و رشيدرضاى مصرى ناشر عربى انجيل برنابا، و مرتضى فهيم نوشته شده است. نگارنده گويد: يكى از نكات حساس انجيل برنابا آن است كه در فصلهاى متعدد به آمدن حضرت رسول «صلىاللهعليهواله» تصريح مىكند. و نيز صلب عيسى «عليهالسلام» راانكار مىكند و گويد: خود شاهد جريان بودم كه يهودا را به جاى عيسى به دار زدند ولى مثلا در فصل 15 دارد كه عيسى آب را به شراب تبديل كرد و به مجلس شراب آمد و نيز يوسف نامى را شوهر مريم مىنويسد ولى قبل از زناشويى دانست كه از غيب حامله است به او دست نزد. در تفسير الميزان فرموده: بعضى قائلند بر اينكه در تاريخ دو نفر مسيح وجود داشته است: مسيح غير مصلوب و مسيح مصلوب و فاصله زمانى بين اين دو بيشتر از پانصد سال بوده است و تاريخ ميلادى كه در موقع نوشتن اين كتاب مىباشد 1975 مىباشد به هيچ يك از دو مسيح تطبيق نمىكند بلكه مسيح غير مصلوى بيشتر از 250 سال پيش از اين تاريخ زيسته است و در حدود 60 سال زندگى كرده و مسيح مصلوب بيشتر از 290 سال بعد از اين تاريخ است و در حدود 33 سال زندگى كرده است (الميزان ج 3 ص 345). هاكس در قاموس خود در ماده مسيح ولادت آن حضرت را چهار سال پيش از تاريخ ميلادى گفته است. ميلادى فعلى.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْإِنْجِيلَ | ۷ |
الْإِنْجِيلُ | ۱ |
الْإِنْجِيلِ | ۴ |