المزمل ١١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::ذَرْنِي|ذَرْنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::ذَرْنِي| ]] [[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::وذر| ]][[ریشه غیر ربط::وذر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْمُکَذّبِين|الْمُکَذِّبِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُکَذّبِين| ]] [[شامل این ریشه::کذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کذب‌| ]][[شامل این کلمه::أُولِي|أُولِي‌]] [[کلمه غیر ربط::أُولِي| ]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[ریشه غیر ربط::اول‌| ]][[شامل این کلمه::النّعْمَة|النَّعْمَةِ]] [[کلمه غیر ربط::النّعْمَة| ]] [[شامل این ریشه::نعم‌| ]][[ریشه غیر ربط::نعم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَهّلْهُم|مَهِّلْهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَهّلْهُم| ]] [[شامل این ریشه::مهل‌| ]][[ریشه غیر ربط::مهل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::قَلِيلا|قَلِيلاً]] [[کلمه غیر ربط::قَلِيلا| ]] [[شامل این ریشه::قلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::قلل‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::ذَرْنِي|ذَرْنِي‌]] [[کلمه غیر ربط::ذَرْنِي| ]] [[شامل این ریشه::ن‌| ]][[ریشه غیر ربط::ن‌| ]][[شامل این ریشه::وذر| ]][[ریشه غیر ربط::وذر| ]][[شامل این ریشه::ى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ى‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الْمُکَذّبِين|الْمُکَذِّبِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُکَذّبِين| ]] [[شامل این ریشه::کذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::کذب‌| ]][[شامل این کلمه::أُولِي|أُولِي‌]] [[کلمه غیر ربط::أُولِي| ]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[ریشه غیر ربط::اول‌| ]][[شامل این کلمه::النّعْمَة|النَّعْمَةِ]] [[کلمه غیر ربط::النّعْمَة| ]] [[شامل این ریشه::نعم‌| ]][[ریشه غیر ربط::نعم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَهّلْهُم|مَهِّلْهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَهّلْهُم| ]] [[شامل این ریشه::مهل‌| ]][[ریشه غیر ربط::مهل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::قَلِيلا|قَلِيلاً]] [[کلمه غیر ربط::قَلِيلا| ]] [[شامل این ریشه::قلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::قلل‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ ذَرْنِي‌ وَ الْمُکَذِّبِينَ‌ أُولِي‌ النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ‌ قَلِيلاً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و مرا با تکذیب‌کنندگان نعمت‌وار واگذار و اندکی مهلتشان ده.
|-|صادقی تهرانی=و مرا با تکذیب‌کنندگان نعمت‌وار واگذار و اندکی مهلتشان ده.
|-|معزی=و بهل مرا با تکذیب‌کنندگان دارندگان نعمت و مهلتشان ده اندکی‌
|-|معزی=و بهل مرا با تکذیب‌کنندگان دارندگان نعمت و مهلتشان ده اندکی‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And leave Me to those who deny the truth, those of luxury, and give them a brief respite.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/073011.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/073011.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المزمل | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::11|١١]] | قبلی = المزمل ١٠ | بعدی = المزمل ١٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المزمل | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::11|١١]] | قبلی = المزمل ١٠ | بعدی = المزمل ١٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link62 | آيات ۱ - ۱۹، سوره مزمّل]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link63 | مفاد خطاب ((يا اءيّها المزّمّل ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link62 | آيات ۱ - ۱۹  سوره مزمّل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link64 | چند وحه در معناى آيه : ((قم اللّيل الّا قليلا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link63 | مفاد خطاب «يَا أيّهَا المُزّمّل»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link65 | بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن (انّا سنلقى عليك قولا ثقيلا) و چند وجه در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link64 | چند وجه در معناى آيه: «قُم اللّيلَ إلّا قليلاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link66 | اقوال ديگر مفسرين در بيان سنگينى قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link65 | بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link67 | چند قول در معناى دو آيه : ((ان ناشئة الليل اشد وطاء واقوم قيلا ان لك فى النهارسبحا طويلا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link66 | اقوال ديگر مفسران در بيان سنگينى قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link68 | مقصود از ((ذكر)) در خطاب : ((و اذكر اسم ربك ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link67 | چند قول در معناى آيه: «إنّ نَاشِئة اللّيل هِیَ أشدّ وَطئاً و أقوَمُ قِيلاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link69 | معناى اينكه فرمود: خدا را وكيل بگير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link68 | مقصود از «ذكر» در خطاب: «وَ اذكُر اسمَ رَبّك»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link69 | معناى اين كه فرمود: خدا را وكيل بگير]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link70 | تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link70 | تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link71 | هشدار به كفّار بااشاره به هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى از فرستاده خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۸#link71 | هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى فرستاده خدا، هشداری برای کافران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link72 | اشاره هايى به شدت عذاب روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link72 | نمونه هايى از شدّت عذاب روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link73 | رواياتى درباره نزول آيات : ((يا ايّها المزّمّل قماللّيل الّا قليلا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link73 | بحث روایی: (رواياتى درباره آيات سوره مزّمّل)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link74 | چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link74 | چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link75 | رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول اللّه (صلى الله عليه و آله )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link75 | رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول خدا «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link76 | مراد از تبتّل به سوى خدا(و تبتّل اليه تبتيلا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link76 | مراد از تبتّل به سوى خدا، در آیه: «وَ تَبتّل إليه تبتيلاً»]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۹#link86 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۹#link86 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14»
و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به گونه‌اى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.
همانا نزد ما است غل‌ها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند.
===نکته ها===
«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كناره‌گيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب.
«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است.
«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مى‌كند، انكال گفته مى‌شود.
در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود:
جلد 10 - صفحه 270
خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً»
«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است.
اعراض و كناره‌گيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مى‌خوانيم:
«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»
تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»
===پیام ها===
1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ‌ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ
2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»
3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»
4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروه‌هايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...
5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كناره‌گيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر
6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مى‌تواند از ديگران كناره‌گيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...
7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد.
«هَجْراً جَمِيلًا»
----
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». نساء، 63.
جلد 10 - صفحه 271
8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مى‌كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌
9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوه‌گويى‌هاى دشمن دلدارى مى‌دهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»
10- آنچه انسان را به صبر وامى‌دارد و او را دلگرم مى‌كند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌
11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده‌اند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»
14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمى‌كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»
15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى‌دهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ‌ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً
16- كافران به كاميابى‌هاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ
17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مى‌كند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا
18- تبديل كوهها به شن‌هاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 272
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11»
بعد از آن تهديد فرمايد كفار را:
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌: و بگذار مرا با مكذبان، أُولِي النَّعْمَةِ: كه صاحبان تنعم‌اند، يعنى كار مشركان را به من واگذار كه من كافى در جزا دادن ايشانم.
وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا: و مهلت ده آنها را مهلت دادنى اندك، يعنى عن قريب مكافات‌
جلد 13 - صفحه 363
ايشان خواهيم نمود و به عذاب اليم گرفتار نمائيم.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15»
فَعَصى‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلاً «19»
ترجمه‌
و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى‌
همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان‌
و خوراك گلوگير و عذابى دردناك‌
روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده‌
همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى‌
پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت‌
پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران‌
آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده‌
همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى.
تفسير
در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار
----
جلد 5 صفحه 295
دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است.
----
جلد 5 صفحه 296
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرنِي‌ وَ المُكَذِّبِين‌َ أُولِي‌ النَّعمَةِ وَ مَهِّلهُم‌ قَلِيلاً «11»
وَ ذَرنِي‌ وَ المُكَذِّبِين‌َ ‌يعني‌ عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و انتقام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ واگذار بمن‌ ‌که‌ خداي‌ تو هستم‌ كن‌ ‌من‌ ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ خواهم‌ كشيد تو متعرض‌ ‌آنها‌ نباش‌ چنانچه‌ ‌هر‌ مظلومي‌ و ذي‌ حقي‌ ‌که‌ ‌از‌ ظالم‌ و ‌من‌ ‌عليه‌ الحق‌ انتقام‌ نكشد ‌ يا ‌ نتواند ميگويد: ‌او‌ ‌را‌ واگذار كردم‌ بخدا، و مكذبين‌ پيغمبر كفار و مشركين‌ يهود و نصاري‌ و مجوس‌ ‌که‌ بكلي‌ تكذيب‌
جلد 17 - صفحه 253
رسالت‌ ‌او‌ ‌را‌ كردند، و ‌از‌ فرق‌ مسلمين‌ ‌که‌ تكذيب‌ بعض‌ فرمايشات‌ ‌او‌ ‌را‌ كردند ‌ يا ‌ منكر شدند ‌ يا ‌ توجيه‌ و تأويل‌ كردند اينها ‌را‌ بايد حواله‌ داد بخدا بالاخص‌:
أُولِي‌ النَّعمَةِ ‌آنها‌ ‌را‌ رؤساء و ثروتمندان‌ و اقوياي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌آنها‌ وادار بتكذيب‌ كردند.
وَ مَهِّلهُم‌ قَلِيلًا مدت‌ كمي‌ مهلت‌ ده‌ ‌آنها‌ ‌را‌، خداوند ‌ يا ‌ ‌در‌ دنيا ببلاهاي‌ دنيوي‌ هلاك‌ ميكند ‌ يا ‌ بعذاب‌ آخرت‌ گرفتار ميفرمايد ‌اينکه‌ چهار روز دنيا قليل‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ آخرت‌ ‌که‌ باقي‌ ‌است‌ ‌الي‌ الابد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 11)- در آیه قبل اشاره‌ای به کار شکنیها و سخنان ناروا و اذیت و آزار دشمنان اسلام بود در اینجا آنها را زیر رگباری از تهدیدات شدید، دائر به عذابهای دنیا و آخرت از سوی خداوند، قرار داده، و آنها را دعوت به تجدید نظر در برنامه‌های شوم خود می‌کند، و هم به مسلمانان صدر اول در برابر هجوم سخت این دشمنان دلداری می‌دهد، و پایمردی می‌بخشد.
نخست می‌فرماید: «مرا با تکذیب کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده»! (و ذرنی و المکذبین اولی النعمة و مهلهم قلیلا).
یعنی، طرف آنها تو نیستی، مجازات و کیفر آنها را به خود من واگذار، و کمی به آنها مهلت ده، تا هم اتمام حجت گردد، و هم ماهیت خود را آشکار سازند، و می‌دانیم مدت کمی گذشت که مسلمانان نیرومند شدند، و ضربات سنگین و شکننده خود را در جنگهای «بدر» و «حنین» و «احزاب» و مانند آن بر پیکر دشمن وارد آوردند و نیز مدت کمی بیشتر نگذشت که این گردنکشان از دنیا رفتند، و گرفتار عذاب الهی در برزخ شدند و عذاب قیامت نیز از آنها چندان دور نیست.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۹۱: خط ۲۸۲:
[[رده:بشارت شکست بدگویان محمد]][[رده:بشارت شکست مکذبان محمد]][[رده:زمینه حق ناپذیرى]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:پیشگوییهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:تهدیدهاى خدا]][[رده:آسیب شناسى دینى]][[رده:زمینه اعراض از دین]][[رده:مهلت به دین ستیزان]][[رده:آثار رفاه]][[رده:تهدید به شکست]][[رده:تهدید به عذاب]][[رده:تکذیبگرى کافران]][[رده:دشنامهاى کافران]][[رده:بشارت به محمد]][[رده:تاریخ محمد]][[رده:تکذیب محمد]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:دلدارى به محمد]][[رده:مهلت به بدگویان محمد]][[رده:ویژگیهاى مکذبان محمد]][[رده:تکذیبگرى مرفهان صدر اسلام]][[رده:تهدید مرفهان]][[رده:تهدید مکذبان]][[رده:مهلت به مکذبان]]
[[رده:بشارت شکست بدگویان محمد]][[رده:بشارت شکست مکذبان محمد]][[رده:زمینه حق ناپذیرى]][[رده:بشارتهاى خدا]][[رده:پیشگوییهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:تهدیدهاى خدا]][[رده:آسیب شناسى دینى]][[رده:زمینه اعراض از دین]][[رده:مهلت به دین ستیزان]][[رده:آثار رفاه]][[رده:تهدید به شکست]][[رده:تهدید به عذاب]][[رده:تکذیبگرى کافران]][[رده:دشنامهاى کافران]][[رده:بشارت به محمد]][[رده:تاریخ محمد]][[رده:تکذیب محمد]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:دلدارى به محمد]][[رده:مهلت به بدگویان محمد]][[رده:ویژگیهاى مکذبان محمد]][[رده:تکذیبگرى مرفهان صدر اسلام]][[رده:تهدید مرفهان]][[رده:تهدید مکذبان]][[رده:مهلت به مکذبان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المزمل ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المزمل ]]
{{#seo:
|title=آیه 11 سوره مزمل
|title_mode=replace
|keywords=آیه 11 سوره مزمل,مزمل 11,وَ ذَرْنِي‌ وَ الْمُکَذِّبِينَ‌ أُولِي‌ النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ‌ قَلِيلاً,بشارت شکست بدگویان محمد,بشارت شکست مکذبان محمد,زمینه حق ناپذیرى,بشارتهاى خدا,پیشگوییهاى خدا,توصیه هاى خدا,تهدیدهاى خدا,آسیب شناسى دینى,زمینه اعراض از دین,مهلت به دین ستیزان,آثار رفاه,تهدید به شکست,تهدید به عذاب,تکذیبگرى کافران,دشنامهاى کافران,بشارت به محمد,تاریخ محمد,تکذیب محمد,توصیه به محمد,دلدارى به محمد,مهلت به بدگویان محمد,ویژگیهاى مکذبان محمد,تکذیبگرى مرفهان صدر اسلام,تهدید مرفهان,تهدید مکذبان,مهلت به مکذبان,آیات قرآن سوره المزمل
|description=وَ ذَرْنِي‌ وَ الْمُکَذِّبِينَ‌ أُولِي‌ النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ‌ قَلِيلاً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۰۸

کپی متن آیه
وَ ذَرْنِي‌ وَ الْمُکَذِّبِينَ‌ أُولِي‌ النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ‌ قَلِيلاً

ترجمه

و مرا با تکذیب‌کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده،

|و مرا با تكذيب كنندگان صاحب نعمت واگذار و اندكى مهلتشان ده
و مرا با تكذيب‌كنندگان توانگر واگذار و اندكى مهلتشان ده.
و کار آن کافران مغرور نعمت و مال (حرام) را به من واگذار و اندک زمانی به آنها مهلت ده (تا وقت انتقام به زودی فرا رسد).
و مرا با تکذیب کنندگان توانگر و نازپرورده واگذار و آنان را اندکی مهلت ده،
تكذيب كنندگان صاحب نعمت را به من واگذار. و اندكى مهلتشان ده.
و مرا با منکران متنعم واگذار و اندکی به آنان مهلت ده‌
و مرا با آن دروغ انگاران كامران و توانگر- صناديد قريش- واگذار، و اندكى مهلتشان ده.
مرا با ثروتمندانی واگذار که (تو را و رسالت آسمانی را دروغ می‌نامند و) تکذیب می‌دارند، و با آسودگی خاطر آنان را اندکی مهلت بده. (خود دانم و ایشان).
و مرا با تکذیب‌کنندگان نعمت‌وار واگذار و اندکی مهلتشان ده.
و بهل مرا با تکذیب‌کنندگان دارندگان نعمت و مهلتشان ده اندکی‌

And leave Me to those who deny the truth, those of luxury, and give them a brief respite.
ترتیل:
ترجمه:
المزمل ١٠ آیه ١١ المزمل ١٢
سوره : سوره المزمل
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُوْلِی‌النَّعْمَةِ»: صاحبان نعمت. اشخاص دارا. «مَهِّلْهُمْ»: ایشان را به آرامی و بدون دغدغه خاطر، مهلت و فرصت بده، و آنان را به خود واگذار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14»

و بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به گونه‌اى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.

همانا نزد ما است غل‌ها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند.

نکته ها

«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كناره‌گيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب.

«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است.

«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مى‌كند، انكال گفته مى‌شود.

در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود:

جلد 10 - صفحه 270

خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً»

«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است.

اعراض و كناره‌گيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مى‌خوانيم:

«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»

تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

پیام ها

1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ‌ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ

2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ»

4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروه‌هايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كناره‌گيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر

6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مى‌تواند از ديگران كناره‌گيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ‌ ...

7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد.

«هَجْراً جَمِيلًا»


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». نساء، 63.

جلد 10 - صفحه 271

8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مى‌كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوه‌گويى‌هاى دشمن دلدارى مى‌دهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»

10- آنچه انسان را به صبر وامى‌دارد و او را دلگرم مى‌كند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌

11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بوده‌اند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»

13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»

14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمى‌كشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»

15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مى‌دهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ‌ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً

16- كافران به كاميابى‌هاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ

17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مى‌كند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا

18- تبديل كوهها به شن‌هاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 272

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11»

بعد از آن تهديد فرمايد كفار را:

وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ‌: و بگذار مرا با مكذبان، أُولِي النَّعْمَةِ: كه صاحبان تنعم‌اند، يعنى كار مشركان را به من واگذار كه من كافى در جزا دادن ايشانم.

وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا: و مهلت ده آنها را مهلت دادنى اندك، يعنى عن قريب مكافات‌

جلد 13 - صفحه 363

ايشان خواهيم نمود و به عذاب اليم گرفتار نمائيم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15»

فَعَصى‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ سَبِيلاً «19»

ترجمه‌

و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى‌

همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان‌

و خوراك گلوگير و عذابى دردناك‌

روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده‌

همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى‌

پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت‌

پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران‌

آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده‌

همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى.

تفسير

در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار


جلد 5 صفحه 295

دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است.


جلد 5 صفحه 296

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ذَرنِي‌ وَ المُكَذِّبِين‌َ أُولِي‌ النَّعمَةِ وَ مَهِّلهُم‌ قَلِيلاً «11»

وَ ذَرنِي‌ وَ المُكَذِّبِين‌َ ‌يعني‌ عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ و انتقام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ واگذار بمن‌ ‌که‌ خداي‌ تو هستم‌ كن‌ ‌من‌ ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ خواهم‌ كشيد تو متعرض‌ ‌آنها‌ نباش‌ چنانچه‌ ‌هر‌ مظلومي‌ و ذي‌ حقي‌ ‌که‌ ‌از‌ ظالم‌ و ‌من‌ ‌عليه‌ الحق‌ انتقام‌ نكشد ‌ يا ‌ نتواند ميگويد: ‌او‌ ‌را‌ واگذار كردم‌ بخدا، و مكذبين‌ پيغمبر كفار و مشركين‌ يهود و نصاري‌ و مجوس‌ ‌که‌ بكلي‌ تكذيب‌

جلد 17 - صفحه 253

رسالت‌ ‌او‌ ‌را‌ كردند، و ‌از‌ فرق‌ مسلمين‌ ‌که‌ تكذيب‌ بعض‌ فرمايشات‌ ‌او‌ ‌را‌ كردند ‌ يا ‌ منكر شدند ‌ يا ‌ توجيه‌ و تأويل‌ كردند اينها ‌را‌ بايد حواله‌ داد بخدا بالاخص‌:

أُولِي‌ النَّعمَةِ ‌آنها‌ ‌را‌ رؤساء و ثروتمندان‌ و اقوياي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌آنها‌ وادار بتكذيب‌ كردند.

وَ مَهِّلهُم‌ قَلِيلًا مدت‌ كمي‌ مهلت‌ ده‌ ‌آنها‌ ‌را‌، خداوند ‌ يا ‌ ‌در‌ دنيا ببلاهاي‌ دنيوي‌ هلاك‌ ميكند ‌ يا ‌ بعذاب‌ آخرت‌ گرفتار ميفرمايد ‌اينکه‌ چهار روز دنيا قليل‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ آخرت‌ ‌که‌ باقي‌ ‌است‌ ‌الي‌ الابد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- در آیه قبل اشاره‌ای به کار شکنیها و سخنان ناروا و اذیت و آزار دشمنان اسلام بود در اینجا آنها را زیر رگباری از تهدیدات شدید، دائر به عذابهای دنیا و آخرت از سوی خداوند، قرار داده، و آنها را دعوت به تجدید نظر در برنامه‌های شوم خود می‌کند، و هم به مسلمانان صدر اول در برابر هجوم سخت این دشمنان دلداری می‌دهد، و پایمردی می‌بخشد.

نخست می‌فرماید: «مرا با تکذیب کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده»! (و ذرنی و المکذبین اولی النعمة و مهلهم قلیلا).

یعنی، طرف آنها تو نیستی، مجازات و کیفر آنها را به خود من واگذار، و کمی به آنها مهلت ده، تا هم اتمام حجت گردد، و هم ماهیت خود را آشکار سازند، و می‌دانیم مدت کمی گذشت که مسلمانان نیرومند شدند، و ضربات سنگین و شکننده خود را در جنگهای «بدر» و «حنین» و «احزاب» و مانند آن بر پیکر دشمن وارد آوردند و نیز مدت کمی بیشتر نگذشت که این گردنکشان از دنیا رفتند، و گرفتار عذاب الهی در برزخ شدند و عذاب قیامت نیز از آنها چندان دور نیست.

نکات آیه

۱ - مرفهان تکذیب گر از سوى خداوند، به عذاب و شکست تهدید شدند. (و ذرنى و المکذّبین) تعبیر (مرا با تکذیب گران واگذار) تعبیرى تهدیدآمیز است. تهدید الهى هم ممکن است، ناظر به شکست کافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

۲ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص)، در برابر تکذیب ها و بدگویى هاى کافران (و ذرنى و المکذّبین) آیه شریفه ضمن آن که براى تهدید کافران تکذیب گر است; دلدارى به پیامبر(ص) نیز مى باشد.

۳ - پیامبر(ص)، در مرحله نخست رسالت خویش مورد تکذیب قرار گرفت. (ذرنى و المکذّبین)

۴ - تکذیب گران پیامبر(ص)، از قشر مرفّه و صاحبان زر و زور بودند. (و المکذّبین أُولى النعمة)

۵ - رفاه و قدرت اقتصادى، از زمینه هاى حق ناپذیرى و دین گریزى (و المکذّبین أُولى النعمة)

۶ - توصیه خداوند به پیامبر(ص) در آغاز رسالت، مبنى بر دادن مهلتى اندک به تکذیب گران و بدگویان دین ستیز (و اصبر على ما یقولون ... و ذرنى و المکذّبین ... و مهّلهم قلیلاً)

۷ - نوید خداوند به پیامبر(ص)، مبنى بر شکست قریب الوقوع تکذیب کنندگان و بدگویان (و مهّلهم قلیلاً)

موضوعات مرتبط

  • بشارت: بشارت شکست بدگویان محمد(ص) ۷; بشارت شکست مکذبان محمد(ص) ۷
  • حق: زمینه حق ناپذیرى ۵
  • خدا: بشارتهاى خدا ۷; پیشگوییهاى خدا ۷; توصیه هاى خدا۶; تهدیدهاى خدا ۱
  • دین: آسیب شناسى دینى ۵; زمینه اعراض از دین ۵; مهلت به دین ستیزان ۶
  • رفاه: آثار رفاه ۵
  • شکست: تهدید به شکست ۱
  • عذاب: تهدید به عذاب ۱
  • کافران: تکذیبگرى کافران ۲; دشنامهاى کافران ۲
  • محمد(ص): بشارت به محمد(ص) ۷; تاریخ محمد(ص) ۳; تکذیب محمد(ص) ۳; توصیه به محمد(ص) ۶; دلدارى به محمد(ص) ۲; مهلت به بدگویان محمد(ص) ۶; ویژگیهاى مکذبان محمد(ص) ۴
  • مرفهان: تکذیبگرى مرفهان صدر اسلام ۴; تهدید مرفهان ۱
  • مکذبان: تهدید مکذبان ۱; مهلت به مکذبان ۶

منابع