ق ٢٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مَنّاع|مَنَّاعٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَنّاع| ]] [[شامل این ریشه::منع‌| ]][[ریشه غیر ربط::منع‌| ]][[شامل این کلمه::لِلْخَيْر|لِلْخَيْرِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلْخَيْر| ]] [[شامل این ریشه::خير| ]][[ریشه غیر ربط::خير| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::مُعْتَد|مُعْتَدٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُعْتَد| ]] [[شامل این ریشه::عدو| ]][[ریشه غیر ربط::عدو| ]][[شامل این کلمه::مُرِيب|مُرِيبٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُرِيب| ]] [[شامل این ریشه::ريب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ريب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::مَنّاع|مَنَّاعٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَنّاع| ]] [[شامل این ریشه::منع‌| ]][[ریشه غیر ربط::منع‌| ]][[شامل این کلمه::لِلْخَيْر|لِلْخَيْرِ]] [[کلمه غیر ربط::لِلْخَيْر| ]] [[شامل این ریشه::خير| ]][[ریشه غیر ربط::خير| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::مُعْتَد|مُعْتَدٍ]] [[کلمه غیر ربط::مُعْتَد| ]] [[شامل این ریشه::عدو| ]][[ریشه غیر ربط::عدو| ]][[شامل این کلمه::مُرِيب|مُرِيبٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُرِيب| ]] [[شامل این ریشه::ريب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ريب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|مَنَّاعٍ‌ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«(که) بسی باز دارنده‌ی از هر خیری (بوده) است و (هر) متجاوزِ شک مستند آورنده‌ای را نیز.»
|-|صادقی تهرانی=«(که) بسی باز دارنده‌ی از هر خیری (بوده) است و (هر) متجاوزِ شک مستند آورنده‌ای را نیز.»
|-|معزی=فراوان بازدارنده از خوبی تجاوزگری شکّ‌آور
|-|معزی=فراوان بازدارنده از خوبی تجاوزگری شکّ‌آور
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Preventer of good, aggressor, doubter.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/050025.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/050025.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::25|٢٥]] | قبلی = ق ٢٤ | بعدی = ق ٢٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::25|٢٥]] | قبلی = ق ٢٤ | بعدی = ق ٢٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link359 | رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link358 | آيات ۱۵ - ۳۸ سوره «ق»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link360 | قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات بهحال خود باقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link360 | قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات،  به حال خود باقى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link361 | بيان مقصود ((نزديگى خداوند بر انسان )) با عبارتى ساده و همه كس فهم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link361 | بيان مقصود از «نزديکى خداوند به انسان»، با عبارتى ساده و روان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link362 | علم خدا به انسان از طريق فرشتگان كاتب اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link362 | علم خدا به انسان، از طريق فرشتگان كاتب اعمال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link363 | گفتار بعضى از مفسرين پيرامون ظرف ((اذا)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link364 | فرشتگان موكّل، به طور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link364 | فرشتگان موكل بطور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link366 | مقصود از «سائق» و «شهيدى» كه در قيامت، همراه هر كسى مى آيند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link365 | معناى اينكه فرمود: سكره موت ((به حق )) آمد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link366 | مقصود از سائق و شهيدى كه در قيامت همراه هر كسى مى آيند و بيان اينكه مخاطب آيه :((لقد كنت فى غفلة من هذا...)) كيست و مفهوم آن چيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link367 | دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link367 | دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link368 | معناى آيه : ((و قال قرينه هذا ما لدىّ عتيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link369 | پاسخ خداى تعالى به عذر کافران و قرين شيطانى او، در قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link369 | پاسخ خداى تعالى به عذرى كه به قرين شيطانى مشرك دوزخى مى آورد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link371 | وجوهى كه درباره آيه: «يَومَ نَقُولُ لِجَهَنّم...» گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۱#link370 | تفسير و توضيع ((و ما اءنا بظلام للعبيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link372 | وصف متقين و و نعمت های وصف ناپذیر آنان، در بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link371 | وجوهى كه درباره سئوال و جواب در آيه : ((يومنقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد)) و مفاد آن گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link374 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link372 | وصف متقين و ورودشان به بهشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link373 | معناى اينكه درباره بهشت متقين فرمود: ((لهم ما يشاؤ ن فيها و لدنيا مزيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link374 | روايتى در ذيل آيه : ((افعيينا بالخلق الاول ...)) و درباره دو فرشته نويسنده حسنات وسيئات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link375 | روايتى دال بر اينكه خطاب ((القيا فى جهنمكل كفار عنيد)) به پيامبر و على (عليهما الصلوة و السلام ) مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link376 | چند روايت در ذيل آيه : ((يوم نقول لجهنم هل امتلاءت ...)) و راجع به اينكه درباره متقيندر بهشت فرموده : ((لهم ما يشاؤ ن فيها ولدينا مزيد)) و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۲#link377 | روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۴#link119 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۴#link119 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»
(خداوند به دو فرشته سائق و شهيد خطاب مى‌كند:) هر كفرپيشه لجوج را به دوزخ افكنيد. (آن كه) سخت مانع خير است و متجاوز و شبهه افكن.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ: بسيار منع كننده مر خير را، يعنى بازدارنده مال از حقوق واجبه.
نكته: صيغه مبالغه اشاره است بر آنكه اين شخص منع بذل را عادت خود ساخته و هرگز در صدد نباشد كه چيزى از آن به مستحق رساند. مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌:
درگذرنده از حدود الهى و بسيار شك آورنده در يگانگى خدا و در روز جزا.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «27» قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ «28» ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ «29» يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)
ترجمه‌
و آيد هر شخصى با آنكه با او راننده‌اى و گواهى است‌
بتحقيق بودى در بيخبرى و غفلت از اين پس برداشتيم از تو پوشش و حجاب تو را پس ديده تو امروز تيز است‌
و گويد همنشين او اينست آنچه نزد من آماده و مهيّا است‌
بيفكنيد در دوزخ هر بسيار ناسپاس دشمنى كننده را
بسيار منع كننده مر امر خير متجاوز شك آورنده را
آنكه قرارداد با خدا معبود ديگرى پس بيافكنيد او را در عذاب سخت‌
گويد همنشين او پروردگارا طاغى و سركش نساختم او را ولى بود در گمراهى دور از حق و حقيقتى‌
گفت مخاصمه ننمائيد نزد من و بتحقيق پيش فرستادم بسوى شما وعيد را
تبديل كرده نميشود قول در نزد من و نيستم من هيچ ستم كننده بر بندگان‌
روزى كه ميگوئيم بدوزخ آيا پر شدى و ميگويد آيا هيچ زيادتى‌
----
جلد 5 صفحه 55
وجود دارد.
تفسير
خداوند متعال بمناسبت آيات سابقه متعرّض احوال روز قيامت شده كه هر كس با دو ملك كه يكى كشاننده او است بمحشر و ديگرى شاهد بر اعمال او است در دنيا چنانچه در نهج البلاغه است به پيشگاه الهى حاضر و باو گفته ميشود تو از اوضاع امروز غفلت داشتى و سرگرم بدنيا بودى پس ما پرده غفلت و غرور را از ديده بصيرت تو برداشتيم و امروز چشم ظاهر و باطن تو تند و تيز شده تمام حقائقى را كه انبياء و اوليا در دنيا خبر دادند مى‌بينى و يقين پيدا ميكنى كه حق و صدق بوده و همان ملكى كه شاهد اعمال او است چنانچه در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده عرضه ميدارد اين نوشته اعمال او است كه نزد من حاضر و آماده است يا شيطانى كه در دنيا با او بوده و او را اغوا ميكرده چنانچه از فرمايش قمّى ره و آيات بعد استفاده ميشود ميگويد اين شخص همان است كه زير دست من در دنيا اغوا شد براى بدجنسى خودش مهيّا شده براى ورود در جهنّم و خدا به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمايد اختيار با شما دو نفر است هر بنده ناشكر كه قدر نعمت ولايت شما را ندانسته و با شما عناد ورزيده و حقوق واجبه خود را باهلش ادا ننموده و ظلم و ستم و تعدّى و تجاوز بشما و شيعيان كرده و شكّاك در دين حق بوده و براى خدا شريك قرار داده بيندازيدش در عذاب سخت جهنّم به بيانيكه قمّى ره فرموده و امام سجّاد عليه السّلام از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود من و تو روز قيامت در يمين عرشيم پس خدا مى‌گويد برخيزيد و هر كسى دشمن دارد و تكذيب نموده شما را در آتش بيندازيد و در مجمع و امالى علاوه بر اينمعنى از عامّه نقل نموده كه خدا بآن دو ميفرمايد و هر كس دوست دارد شما را داخل در بهشت كنيد و اين مراد است از قول خداوند ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد و قمّى ره فرموده اين معناى قول صادق عليه السّلام على قسيم الجنّه و النّار است ولى بعضى از مفسرين گفته‌اند خطاب در ألقيا متوجّه بهمان دو ملك سائق و شهيد است و بعضى گفته‌اند بمالك دوزخ است و وجوهى براى جواز خطاب واحد بلفظ تثنيه ذكر نموده‌اند كه بهتر از همه جريان عادت عرب است‌
----
جلد 5 صفحه 56
بر آن و پر بودن دواوين شعراء از آن و بنابراين مقصود افكندن هر كافر معاند مانع الزّكوة متعدّى شاكّ مشرك است در جهنّم و در هر حال تكرار خطاب براى تأكيد استحقاق چنين كسى است و در اين حال قرين سابق الذّكر يا غير آن در هر حال شيطان يا انسانيكه با او در دنيا بوده و ظاهرا موجب گمراهى او شده عرضه ميدارد پروردگارا من تمام مؤثر در طغيان و سركشى او نبودم اين خودش ذاتا خراب و مايل بفسق و فجور و تمرّد و عصيان بود لذا گوش بفرمايش پيغمبر و امام و نوّاب او نداد و گوش بحرف من داد و اين بعد از آنستكه او مدّعى شده اين مرا اغوا نموده است لذا خدا ميفرمايد بيش از اين مجادله و خصومت با يكديگر نكنيد من قبلا اتمام حجّت بر شما نموده و وعده عذاب دادم فرمان من تخلّف‌پذير نيست و قول من دو تا نميشود قسم خوردم كفّار و دشمنان آل اطهار را بجهنّم ببرم و خواهم برد و من بهيچ وجه و هيچ مقدار بر بندگان ظلم نميكنم و نيستم من بر هيچ كسى ستم كننده هر كه را بجهنّم ببرم براى استحقاق او است كه بعمل خودش تحصيل كرده و بنابراين مبالغه در نفى است نه در منفى يعنى بسيار من ظلم كننده نيستم و محتمل است مراد مبالغه در منفى باشد كه ظاهر از كلام باعتبار وضع صيغه براى مبالغه است باين تقريب كه چون بندگان خدا زيادند و اگر خدا العياذ باللّه ستمكار باشد بر بندگان بايد زياد ستم كرده باشد و خدا زياد ستمكار نيست پس بر بندگان ظلم نميكند و در هر حال معلوم است كه مراد اين نيست كه خدا بسيار ظلم نميكند تا منافات نداشته باشد با ظلم كم آنچه ذكر شد مستفاد از كلمات مفسرين است در اطراف اين جمله ولى بنظر حقير بهتر آنستكه گفته شود اين صيغه چنانچه براى مبالغه است براى بيان شغل و نسبت هم ميباشد مانند بقّال و عطار و نجّار و اينجا در اين معنى استعمال شده و مراد آنستكه خدا نسبتى بظلم بر بندگان ندارد و ستمكار در حقّ آنها نيست اين اوضاع و احوال روزى است كه خدا جهنّم را از جنّ و انس فوج فوج پر ميكند و آن با اشتعال و التهابى كه براى فرو بردن كفّار در درون خود دارد مانند آنستكه در جواب خدا كه ميفرمايد آيا پر شدى ميگويد آيا زياده بر اين كافر و فاجرى هست كه من آن را در جوف خود هضم نمايم‌
----
جلد 5 صفحه 57
و قمّى ره نقل فرموده كه خدا وعده داده بجهنّم كه آنرا پر كند و خواهد كرد پس سؤال ميفرمايد از آن كه آيا پر شدى و او ميگويد آيا جاى زيادتى باقى ماند يعنى من ديگر جا ندارم پس بهشت ميگويد پروردگارا بجهنّم وعده فرمودى كه آنرا پر كنى و كردى و بمن وعده فرمودى كه مرا پر كنى و نكردى پس خدا خلق ميفرمايد در آنروز خلقى را و بهشت را از آنها پر ميكند پس ميفرمايد امام صادق عليه السّلام فرمود خوشا بحال آنها كه همّ و غمّ دنيا را نديدند و داخل بهشت شدند و البتّه اين سؤال و جوابها مشتمل بر مصالح و حكمى است از قبيل بروز صدق مواعيد حق و تخويف فجّار و كفّار و جلوه قهر قهّار و قدرت خداوند بر گويا نمودن اجسام جاى ترديد و اشكال نيست و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
مَنّاع‌ٍ لِلخَيرِ مُعتَدٍ مُرِيب‌ٍ «25»
‌آن‌ كفار عنيد كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ منع‌ مي‌كند ‌از‌ وجوهات‌ لازمه‌ مثل‌ زكاة و خمس‌ و حق‌ واجب‌ النفقة و ساير خيرات‌. و معتد كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ تعدي‌ و تجاوز و ظلم‌ نسبت‌ ‌به‌ بندگان‌ الهي‌ ميكند، و مريب‌ ‌است‌ و شك‌ ‌در‌ دين‌ دارد و ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌در‌ شك‌ مياندازد، و بالجمله‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌.
اقول‌: ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ اشاره‌ باين‌ موضوع‌ دارد ‌که‌ امريه‌ صادر مي‌شود ‌از‌ مقام‌ ربوبي‌ بملائكه‌ ‌که‌: اينها ‌را‌ ‌در‌ عذاب‌ بيندازيد مثل‌ خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقه‌، ‌آيه‌ 30 ‌الي‌ 32‌-‌ و مثل‌ أَدخِلُوا آل‌َ فِرعَون‌َ أَشَدَّ العَذاب‌ِ مؤمن‌، ‌آيه‌ 49 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 25)- در این آیه به چند وصف از اوصاف زشت و مذموم این کافران عنید اشاره کرده، می‌گوید: «همان کسی که به شدت مانع خیر است و متجاوز، و در شک و تردید است» حتی دیگران را به تردید می‌افکند (مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۵: خط ۱۸۹:
[[رده:زمینه تجاوز]][[رده:آثار حق ستیزى]][[رده:مانعان خیر در جهنم]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با حق ستیزى]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با شبهه افکنى]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با کفر]][[رده:هماهنگى شبهه افکنى با حق ستیزى]][[رده:زمینه شک]][[رده:شکاکان در جهنم]][[رده:آثار کفر]][[رده:هماهنگى کفر با حق ستیزى]][[رده:هماهنگى کفر با شبهه افکنى]][[رده:متجاوزان در جهنم]]
[[رده:زمینه تجاوز]][[رده:آثار حق ستیزى]][[رده:مانعان خیر در جهنم]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با حق ستیزى]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با شبهه افکنى]][[رده:هماهنگى ممانعت از خیر با کفر]][[رده:هماهنگى شبهه افکنى با حق ستیزى]][[رده:زمینه شک]][[رده:شکاکان در جهنم]][[رده:آثار کفر]][[رده:هماهنگى کفر با حق ستیزى]][[رده:هماهنگى کفر با شبهه افکنى]][[رده:متجاوزان در جهنم]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ق ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ق ]]
{{#seo:
|title=آیه 25 سوره ق
|title_mode=replace
|keywords=آیه 25 سوره ق,ق 25,مَنَّاعٍ‌ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌,زمینه تجاوز,آثار حق ستیزى,مانعان خیر در جهنم,هماهنگى ممانعت از خیر با حق ستیزى,هماهنگى ممانعت از خیر با شبهه افکنى,هماهنگى ممانعت از خیر با کفر,هماهنگى شبهه افکنى با حق ستیزى,زمینه شک,شکاکان در جهنم,آثار کفر,هماهنگى کفر با حق ستیزى,هماهنگى کفر با شبهه افکنى,متجاوزان در جهنم,آیات قرآن سوره ق
|description=مَنَّاعٍ‌ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۳

کپی متن آیه
مَنَّاعٍ‌ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌

ترجمه

آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند)؛

|منع كننده‌ى خير و متجاوز شكّاك را
[هر] بازدارنده از خيرى، [هر] متجاوز شكاكى
همان کافری که از هر کار خیر مانع می‌گشت و (به حق خدا و خلق) ستم می‌کرد و (در کار خدا و قیامت) به شک و ریب بود.
[همان که به شدت] مانع خیر و تجاوزکار [از حدود خدا] و تردید کننده در حقایق [و تردید انداز در دل های مردم بود.]
آن كه از بخشش امساك ورزيد و تجاوزكار بود و شك مى‌آورد،
[همان که‌] بازدارنده خیر و تجاوزکار شکاک است‌
هر بازدارنده از نيكى [و] تجاوزگر شك‌دار را
آن کسی را که سخت از انجام کارهای نیک دست بازداشته (و دیگران را) نیز از انجام خوبیها بازداشته است، و متجاوز (از حدود احکام الهی) و متعدّی (به حقوق دیگران) بوده است، و (در دین خود) شکّ داشته است و (دیگران را نیز راجع به دین) به شکّ انداخته است و بدبین کرده است.
«(که) بسی باز دارنده‌ی از هر خیری (بوده) است و (هر) متجاوزِ شک مستند آورنده‌ای را نیز.»
فراوان بازدارنده از خوبی تجاوزگری شکّ‌آور

Preventer of good, aggressor, doubter.
ترتیل:
ترجمه:
ق ٢٤ آیه ٢٥ ق ٢٦
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَنَّاعٍ»: کسی که خویشتن را از انجام خوبیها بدور داشته است، و یا مانع دیگران از انجام خوبیها بوده است. «مُعْتَدٍ»: تجاوزپیشه. کسی که از قوانین آسمانی سرپیچی کند و از حدود مقررات بگذرد، و یا به حقوق دیگران تجاوز کند. «مُرِیبٍ»: متردد. شک‌انداز. از مصدر (إِرَابَة) که به صورت لازم و متعدی آمده است (نگا: هود / و ابراهیم / سبأ / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»

(خداوند به دو فرشته سائق و شهيد خطاب مى‌كند:) هر كفرپيشه لجوج را به دوزخ افكنيد. (آن كه) سخت مانع خير است و متجاوز و شبهه افكن.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»

مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ: بسيار منع كننده مر خير را، يعنى بازدارنده مال از حقوق واجبه.

نكته: صيغه مبالغه اشاره است بر آنكه اين شخص منع بذل را عادت خود ساخته و هرگز در صدد نباشد كه چيزى از آن به مستحق رساند. مُعْتَدٍ مُرِيبٍ‌:

درگذرنده از حدود الهى و بسيار شك آورنده در يگانگى خدا و در روز جزا.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25»

الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «27» قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ «28» ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ «29» يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)

ترجمه‌

و آيد هر شخصى با آنكه با او راننده‌اى و گواهى است‌

بتحقيق بودى در بيخبرى و غفلت از اين پس برداشتيم از تو پوشش و حجاب تو را پس ديده تو امروز تيز است‌

و گويد همنشين او اينست آنچه نزد من آماده و مهيّا است‌

بيفكنيد در دوزخ هر بسيار ناسپاس دشمنى كننده را

بسيار منع كننده مر امر خير متجاوز شك آورنده را

آنكه قرارداد با خدا معبود ديگرى پس بيافكنيد او را در عذاب سخت‌

گويد همنشين او پروردگارا طاغى و سركش نساختم او را ولى بود در گمراهى دور از حق و حقيقتى‌

گفت مخاصمه ننمائيد نزد من و بتحقيق پيش فرستادم بسوى شما وعيد را

تبديل كرده نميشود قول در نزد من و نيستم من هيچ ستم كننده بر بندگان‌

روزى كه ميگوئيم بدوزخ آيا پر شدى و ميگويد آيا هيچ زيادتى‌


جلد 5 صفحه 55

وجود دارد.

تفسير

خداوند متعال بمناسبت آيات سابقه متعرّض احوال روز قيامت شده كه هر كس با دو ملك كه يكى كشاننده او است بمحشر و ديگرى شاهد بر اعمال او است در دنيا چنانچه در نهج البلاغه است به پيشگاه الهى حاضر و باو گفته ميشود تو از اوضاع امروز غفلت داشتى و سرگرم بدنيا بودى پس ما پرده غفلت و غرور را از ديده بصيرت تو برداشتيم و امروز چشم ظاهر و باطن تو تند و تيز شده تمام حقائقى را كه انبياء و اوليا در دنيا خبر دادند مى‌بينى و يقين پيدا ميكنى كه حق و صدق بوده و همان ملكى كه شاهد اعمال او است چنانچه در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده عرضه ميدارد اين نوشته اعمال او است كه نزد من حاضر و آماده است يا شيطانى كه در دنيا با او بوده و او را اغوا ميكرده چنانچه از فرمايش قمّى ره و آيات بعد استفاده ميشود ميگويد اين شخص همان است كه زير دست من در دنيا اغوا شد براى بدجنسى خودش مهيّا شده براى ورود در جهنّم و خدا به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمايد اختيار با شما دو نفر است هر بنده ناشكر كه قدر نعمت ولايت شما را ندانسته و با شما عناد ورزيده و حقوق واجبه خود را باهلش ادا ننموده و ظلم و ستم و تعدّى و تجاوز بشما و شيعيان كرده و شكّاك در دين حق بوده و براى خدا شريك قرار داده بيندازيدش در عذاب سخت جهنّم به بيانيكه قمّى ره فرموده و امام سجّاد عليه السّلام از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود من و تو روز قيامت در يمين عرشيم پس خدا مى‌گويد برخيزيد و هر كسى دشمن دارد و تكذيب نموده شما را در آتش بيندازيد و در مجمع و امالى علاوه بر اينمعنى از عامّه نقل نموده كه خدا بآن دو ميفرمايد و هر كس دوست دارد شما را داخل در بهشت كنيد و اين مراد است از قول خداوند ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد و قمّى ره فرموده اين معناى قول صادق عليه السّلام على قسيم الجنّه و النّار است ولى بعضى از مفسرين گفته‌اند خطاب در ألقيا متوجّه بهمان دو ملك سائق و شهيد است و بعضى گفته‌اند بمالك دوزخ است و وجوهى براى جواز خطاب واحد بلفظ تثنيه ذكر نموده‌اند كه بهتر از همه جريان عادت عرب است‌


جلد 5 صفحه 56

بر آن و پر بودن دواوين شعراء از آن و بنابراين مقصود افكندن هر كافر معاند مانع الزّكوة متعدّى شاكّ مشرك است در جهنّم و در هر حال تكرار خطاب براى تأكيد استحقاق چنين كسى است و در اين حال قرين سابق الذّكر يا غير آن در هر حال شيطان يا انسانيكه با او در دنيا بوده و ظاهرا موجب گمراهى او شده عرضه ميدارد پروردگارا من تمام مؤثر در طغيان و سركشى او نبودم اين خودش ذاتا خراب و مايل بفسق و فجور و تمرّد و عصيان بود لذا گوش بفرمايش پيغمبر و امام و نوّاب او نداد و گوش بحرف من داد و اين بعد از آنستكه او مدّعى شده اين مرا اغوا نموده است لذا خدا ميفرمايد بيش از اين مجادله و خصومت با يكديگر نكنيد من قبلا اتمام حجّت بر شما نموده و وعده عذاب دادم فرمان من تخلّف‌پذير نيست و قول من دو تا نميشود قسم خوردم كفّار و دشمنان آل اطهار را بجهنّم ببرم و خواهم برد و من بهيچ وجه و هيچ مقدار بر بندگان ظلم نميكنم و نيستم من بر هيچ كسى ستم كننده هر كه را بجهنّم ببرم براى استحقاق او است كه بعمل خودش تحصيل كرده و بنابراين مبالغه در نفى است نه در منفى يعنى بسيار من ظلم كننده نيستم و محتمل است مراد مبالغه در منفى باشد كه ظاهر از كلام باعتبار وضع صيغه براى مبالغه است باين تقريب كه چون بندگان خدا زيادند و اگر خدا العياذ باللّه ستمكار باشد بر بندگان بايد زياد ستم كرده باشد و خدا زياد ستمكار نيست پس بر بندگان ظلم نميكند و در هر حال معلوم است كه مراد اين نيست كه خدا بسيار ظلم نميكند تا منافات نداشته باشد با ظلم كم آنچه ذكر شد مستفاد از كلمات مفسرين است در اطراف اين جمله ولى بنظر حقير بهتر آنستكه گفته شود اين صيغه چنانچه براى مبالغه است براى بيان شغل و نسبت هم ميباشد مانند بقّال و عطار و نجّار و اينجا در اين معنى استعمال شده و مراد آنستكه خدا نسبتى بظلم بر بندگان ندارد و ستمكار در حقّ آنها نيست اين اوضاع و احوال روزى است كه خدا جهنّم را از جنّ و انس فوج فوج پر ميكند و آن با اشتعال و التهابى كه براى فرو بردن كفّار در درون خود دارد مانند آنستكه در جواب خدا كه ميفرمايد آيا پر شدى ميگويد آيا زياده بر اين كافر و فاجرى هست كه من آن را در جوف خود هضم نمايم‌


جلد 5 صفحه 57

و قمّى ره نقل فرموده كه خدا وعده داده بجهنّم كه آنرا پر كند و خواهد كرد پس سؤال ميفرمايد از آن كه آيا پر شدى و او ميگويد آيا جاى زيادتى باقى ماند يعنى من ديگر جا ندارم پس بهشت ميگويد پروردگارا بجهنّم وعده فرمودى كه آنرا پر كنى و كردى و بمن وعده فرمودى كه مرا پر كنى و نكردى پس خدا خلق ميفرمايد در آنروز خلقى را و بهشت را از آنها پر ميكند پس ميفرمايد امام صادق عليه السّلام فرمود خوشا بحال آنها كه همّ و غمّ دنيا را نديدند و داخل بهشت شدند و البتّه اين سؤال و جوابها مشتمل بر مصالح و حكمى است از قبيل بروز صدق مواعيد حق و تخويف فجّار و كفّار و جلوه قهر قهّار و قدرت خداوند بر گويا نمودن اجسام جاى ترديد و اشكال نيست و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَنّاع‌ٍ لِلخَيرِ مُعتَدٍ مُرِيب‌ٍ «25»

‌آن‌ كفار عنيد كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ منع‌ مي‌كند ‌از‌ وجوهات‌ لازمه‌ مثل‌ زكاة و خمس‌ و حق‌ واجب‌ النفقة و ساير خيرات‌. و معتد كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ تعدي‌ و تجاوز و ظلم‌ نسبت‌ ‌به‌ بندگان‌ الهي‌ ميكند، و مريب‌ ‌است‌ و شك‌ ‌در‌ دين‌ دارد و ديگران‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌در‌ شك‌ مياندازد، و بالجمله‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌.

اقول‌: ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ اشاره‌ باين‌ موضوع‌ دارد ‌که‌ امريه‌ صادر مي‌شود ‌از‌ مقام‌ ربوبي‌ بملائكه‌ ‌که‌: اينها ‌را‌ ‌در‌ عذاب‌ بيندازيد مثل‌ خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقه‌، ‌آيه‌ 30 ‌الي‌ 32‌-‌ و مثل‌ أَدخِلُوا آل‌َ فِرعَون‌َ أَشَدَّ العَذاب‌ِ مؤمن‌، ‌آيه‌ 49 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- در این آیه به چند وصف از اوصاف زشت و مذموم این کافران عنید اشاره کرده، می‌گوید: «همان کسی که به شدت مانع خیر است و متجاوز، و در شک و تردید است» حتی دیگران را به تردید می‌افکند (مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ).

نکات آیه

۱- سدکنندگان راه ارزش ها و تجاوزگران و شکّاکان در حق، محکوم به آتش دوزخ (ألقیا فى جهنّم کلّ ... منّاع للخیر معتد مریب )

۲- کفر، حق ستیزى، سد کردن راه خیر و خوبى، تجاوز و شکّ آفرینى، حلقه هایى به هم پیوسته (فى جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب )

۳- کفر و حق ستیزى، زمینه فروافتادن انسان به ورطه شر و تجاوز و تردید در تمامى ارزش ها* (کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب ) برداشت بالا بدان احتمال است که ترتیب میان صفات کفّار، عنید و...، اشاره به ترتب و تأثیر هر وصف در پیدایش وصف متأخر آن، داشته باشد.

موضوعات مرتبط

  • تجاوز: زمینه تجاوز ۳
  • جهنمیان :۱
  • حق: آثار حق ستیزى ۳
  • خیر: مانعان خیر در جهنم ۱; هماهنگى ممانعت از خیر با حق ستیزى ۲; هماهنگى ممانعت از خیر با شبهه افکنى ۲; هماهنگى ممانعت از خیر با کفر ۲
  • شبهه افکنى: هماهنگى شبهه افکنى با حق ستیزى ۲
  • شک: زمینه شک ۳
  • شکاکان: شکاکان در جهنم ۱
  • کفر: آثار کفر ۳; هماهنگى کفر با حق ستیزى ۲; هماهنگى کفر با شبهه افکنى ۲
  • متجاوزان: متجاوزان در جهنم ۱

منابع