محمد ٣٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::نَشَاء|نَشَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::نَشَاء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::لَأَرَيْنَاکَهُم|لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَأَرَيْنَاکَهُم| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فَلَعَرَفْتَهُم|فَلَعَرَفْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَلَعَرَفْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عرف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرف‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بِسِيمَاهُم|بِسِيمَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِسِيمَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::سوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوم‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَتَعْرِفَنّهُم|لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَتَعْرِفَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::عرف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرف‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نن‌| ]][[ریشه غیر ربط::نن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::لَحْن|لَحْنِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَحْن| ]] [[شامل این ریشه::لحن‌| ]][[ریشه غیر ربط::لحن‌| ]][[شامل این کلمه::الْقَوْل|الْقَوْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقَوْل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَم|يَعْلَمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَالَکُم|أَعْمَالَکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَالَکُم| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::نَشَاء|نَشَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::نَشَاء| ]] [[شامل این ریشه::شى‌ء| ]][[ریشه غیر ربط::شى‌ء| ]][[شامل این کلمه::لَأَرَيْنَاکَهُم|لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَأَرَيْنَاکَهُم| ]] [[شامل این ریشه::رئى‌| ]][[ریشه غیر ربط::رئى‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فَلَعَرَفْتَهُم|فَلَعَرَفْتَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَلَعَرَفْتَهُم| ]] [[شامل این ریشه::عرف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرف‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بِسِيمَاهُم|بِسِيمَاهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِسِيمَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::سوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::سوم‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَتَعْرِفَنّهُم|لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَتَعْرِفَنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::عرف‌| ]][[ریشه غیر ربط::عرف‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این ریشه::نن‌| ]][[ریشه غیر ربط::نن‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::لَحْن|لَحْنِ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَحْن| ]] [[شامل این ریشه::لحن‌| ]][[ریشه غیر ربط::لحن‌| ]][[شامل این کلمه::الْقَوْل|الْقَوْلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقَوْل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::يَعْلَم|يَعْلَمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَعْلَم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::أَعْمَالَکُم|أَعْمَالَکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَعْمَالَکُم| ]] [[شامل این ریشه::عمل‌| ]][[ریشه غیر ربط::عمل‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌ فَلَعَرَفْتَهُمْ‌ بِسِيمَاهُمْ‌ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌ فِي‌ لَحْنِ‌ الْقَوْلِ‌ وَ اللَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ أَعْمَالَکُمْ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و اگر بخواهیم، همواره آنان را به تو می‌نمایانیم، پس ایشان را به چهره‌هاشان همواره بشناسی. و به‌راستی در اشاره‌ی گزافِ سخن(شان)، به (حال) آنان به‌خوبی پی خواهی بُرد. و خداست که کارهای شما را می‌داند.
|-|صادقی تهرانی=و اگر بخواهیم، همواره آنان را به تو می‌نمایانیم، پس ایشان را به چهره‌هاشان همواره بشناسی. و به‌راستی در اشاره‌ی گزافِ سخن(شان)، به (حال) آنان به‌خوبی پی خواهی بُرد. و خداست که کارهای شما را می‌داند.
|-|معزی=و اگر می‌خواستیم هر آینه می‌نمودیمت آنان را که بشناسیشان با چهره‌هاشان و بشناسیشان هر آینه در آهنگ گفتار و خدا داند کارهای شما را
|-|معزی=و اگر می‌خواستیم هر آینه می‌نمودیمت آنان را که بشناسیشان با چهره‌هاشان و بشناسیشان هر آینه در آهنگ گفتار و خدا داند کارهای شما را
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Had We willed, We could have shown them to you, and you would have recognized them by their marks. Yet you will recognize them by their tone of speech. And Allah knows your actions.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/047030.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/047030.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::30|٣٠]] | قبلی = محمد ٢٩ | بعدی = محمد ٣١  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره محمد | نزول = [[نازل شده در سال::13|١ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::30|٣٠]] | قبلی = محمد ٢٩ | بعدی = محمد ٣١  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link238 | آيات ۱۶ - ۲۳ سوره محمد]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link239 | اثر متفاوت استماع قرآن در كفار مهر بر دل خورده و در مؤ منان هدايت يافته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link238 | آيات ۱۶ - ۳۳ سوره محمّد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link240 | مقصود از اشراط ((علامات )) قيامت و اينكه فرمود: علامتهاى قيامت آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link239 | اثر متفاوت استماع قرآن بر دل كفار و در مؤمنان هدايت يافته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link241 | معناى اينكه خدا متقلب و مثواى شما را مى داند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link240 | مقصود از اين كه فرمود: «علامت هاى قيامت آمده است»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link242 | معناى جمله ((المغشى عليه من الموت )) و تطبيق آن بر گروهى از افراد ضعيف الايمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link241 | معناى اين كه: خدا، «مُتقلّب» و «مثواى» شما را مى داند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link243 | معناى آيه : ((طاعة و قول معروف ...)) كه درباره مؤ منان مريض القلبى است كه ازعمل به وظيفه قتال و جهاد سرباز مى زند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link243 | معناى آيه: «طَاعَةٌ وَ قَولٌ مَعرُوف...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link244 | احتمالات ديگرى كه در كلمه ((طاعة ....)) وجود دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link245 | مقصود از كسانى كه مرتدين به آن ها وعدۀ اطاعت مى دادند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۸#link245 | مقصود از كسانى كه مرتدين به آنها وعده اطاعت مى دادند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link246 | منافقان بيماردل، از سيما و طرز گفتارشان، شناخته مى شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link246 | معناى اينكه منافقان بيمار دل به سيمايشان و در لحن قولشان شناخته مى شوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link247 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link247 | (رواياتى در ذيل آيه : ((و منهم من يسمع اليك ...)) و درباره علائم قيامت ، استغفار وصلهرحم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link248 | در زمان پيامبر«ص»، دشمنى با على«ع»، نشانۀ نفاق بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۲۹#link248 | رواياتى راجع به اينكه در زمان پيامبر (ص ) دشمنى با على (ع ) علامت نفاق بوده است]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۲۴#link205 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۲۴#link205 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ «30»
و اگر بخواهيم آنان را به تو مى‌نمايانيم، آنگاه ايشان را به سيمايشان مى‌شناسى و در شيوه و آهنگ كلامشان نيز آنان را خواهى شناخت و خداوند (ظاهر و باطن) كارهايتان را مى‌داند.
===نکته ها===
«ضغن» به معناى كينه شديد است.
حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: هر كس چيزى را به راز در دل نگه دارد، در لابلاى سخنان و
جلد 9 - صفحه 95
در چهره‌اش نمايان مى‌شود. «1»
هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم، حضرت على عليه السلام را به جانشينى خود منصوب كرد، بعضى گفتند: محمّد در بالا بردن بازوى پسر عمويش (از تعصّب فاميلى و فاميل مدارى) كوتاهى نمى‌كند. آنگاه اين آيات نازل شد. «2»
===پیام ها===
1- سوء استفاده از ستّاريت خداوند عملى منافقانه و بيمار دلى است. «أَمْ حَسِبَ»
2- رسوايى گنهكاران مخصوص قيامت نيست، بلكه در دنيا نيز امكان رسوائى هست. أَمْ‌ ... أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ‌
3- با افشاگرى، منافقان را رسوا و خواب خوش را از آنان بگيريم. وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ‌ ...
4- حسادت و كينه، از عوامل بروز بيمارى نفاق و دورويى است. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌ ... أَضْغانَهُمْ‌
5- خلق و خوى درونى انسان، در قيافه و چهره تأثير گذار است و سيماى انسان تا حدود زيادى بيانگر سيرت اوست. «فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ»
6- نه فقط اصل سخن، بلكه لحن سخن نيز بايد مؤدّبانه باشد. بى‌ادبى منافقان در سخن گفتن، نفاق درونى آنان را آشكار مى‌سازد. «لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ (30)
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ‌: و اگر خواهيم هر آينه بنمائيم به تو ايشان را، يعنى علامات و نشانه‌ها پيدا كنيم بر ايشان، فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ‌: پس هر آينه بشناسى ايشان را به علامتى كه از ايشان ديده شود، وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ‌: و البته بشناسى ايشان را در گردانيدن سخن از صواب كه آن تعريض و توريه است.
در مناقب- ابن المغازلى شافعى از ابو سعيد خدرى: خطاى گفتار كه مظهر نفاق منافقان است، اظهار بغض و عداوت ايشان است نسبت به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام‌ «1».
2- جابر بن عبد اللّه انصارى روايت نموده: كنّا نعرف المنافقين على عهد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ببغضهم علىّ بن أبي طالب عليه السّلام‌ «2». بوديم ما كه مى‌شناختيم زمان پيغمبر خدا منافقان را به دشمنى ايشان با على بن ابى طالب عليه السّلام.
3- از عبادة بن صامت روايت است كه: (كنا نبلوا اولاد نابحب على بن أبي طالب عليه السّلام فاذا راينا احدهم لا يحبه علمنا انه لغير رشده) «3»: يعنى بوديم ما مى‌آزموديم فرزندان خود را به دوستى على ابن ابى طالب عليه السّلام، و چون‌
----
«1» شواهد التنزيل حاكم حسكانى، ج 2 ص 179، و مناقب ابن مغازلى (اسلاميه 1394 ق) ص 315، شماره 359.
«2» مجمع البيان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106. و در قرب الاسناد ص 14 نيز نقل شده: ما كنّا نعرف المنافقين فى زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله الّا ببغضهم عليّا عليه السّلام.
«3» مجمع البيان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106. و در قرب الاسناد ص 14 نيز نقل شده: ما كنّا نعرف المنافقين فى زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله الّا ببغضهم عليّا عليه السّلام.
جلد 12 - صفحه 129
مى‌ديديم يكى از ايشان دوست نمى‌داشت او را، مى‌دانستيم كه او بر غير رشد است، يعنى حلال زاده نيست.
و مصدق قول مذكور است اينكه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا علىّ ما يحبّك الّا مؤمن تقىّ و ما يبغضك الّا منافق شقىّ‌ «1»: يا على دوست ندارد تو را مگر مؤمن پرهيزكار، و دشمن ندارد تو را مگر منافق شقى.
از انس بن مالك منقول است كه بعضى غزوات نه نفر از منافقان شبى خواب رفتند، صبح كه برخاستند بر پيشانى هر كدام نوشته بود هذا منافق، و به اين نشانه آنها را شناختند «2».
در كشاف از انس نقل نموده كه بعد از نزول اين آيه هيچ منافقى نبود مگر آنكه حضرت او را به سيما و لحن قول شناختى‌ «3».
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ‌: و خدا مى‌داند كردارهاى ظاهر و باطن شما را، و همه را فراخور خود جزا و سزا خواهد داد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ «26» فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ «27» ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «28» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ «29» وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ (30)
ترجمه‌
اين بسبب آنست كه آنها گفتند بآنانكه ناخوش داشتند آنچه را فرو فرستاد خدا بزودى فرمان بريم شما را در بعضى از امور و خدا ميداند راز پنهان نمودن آنها را
پس چگونه باشد وقتى كه بميرانندشان ملائكه با آنكه ميزنند رويهاشان و پشتهاشان را
اين بسبب آنست كه آنها پيروى كردند آنچه را كه بخشم آورد خدا را و ناخوش داشتند خوشنوديش را پس باطل كرد او كارهاشانرا
آيا پنداشتند آنانكه در دلهاشان مرض است كه هرگز بيرون نخواهد آورد خدا كينه‌هاشانرا
و اگر ميخواستيم هر آينه نشان داده بوديم بتو آنها را پس هر آينه شناخته بودى آنها را بعلامات مخصوصشان و هر آينه ميشناسى البته آنها را از طرز گفتار و خدا ميداند كارهاى شما را.
تفسير
خداوند متعال جهت ارتداد اشخاص مذكوره در آيات سابقه را گوشزد فرموده كه اين براى آنستكه بكسانيكه از احكام اسلام كراهت داشتند مانند يهود محرمانه ميگفتند چيزى نميگذرد كه اين اساس برچيده و پيغمبر اسلام مغلوب ميشود و ما با شما در بعضى از امور لازمه موافقت خواهيم نمود ولى خداوند از اسرار آنها آگاه است يا از گفتگوى سرّى آنان باخبر است چون اسرار بصيغه جمع نيز قرائت شده و با اسرار كه مصدر است تفاوت مهمّى در معناى مراد ندارد و لذا
----
جلد 5 صفحه 13
مصادر معمولا جمع بسته نميشود و مستفاد از روايات متعدده معتبره از ائمه اطهار عليهم السلام آنستكه اين آيات در شأن خلفاء جور و اتباع آنها از بنى اميّه و غيرها نازل شده كه با هم تبانى داشتند نگذارند بعد از پيغمبر (ص) امر خلافت در امير المؤمنين (ع) و اولاد طاهرين او مستقرّ گردد و بايشان خمس واجب خودشان را ادا نكنند و اين گفتگو را با يكديگر مينمودند و خداوند سرّ آنها را فاش فرمود و منافات با عموم معنى كه قبلا ذكر شد ندارد و در آيات سابقه اشاره به اين معنى شد كه مراد از شيطان كيست و بنابراين مراد از ما نزّل اللّه ولايت امير المؤمنين (ع) و مراد از بعض الامر ترك آن و اداء خمس است لذا خداوند ميفرمايد پس چگونه است حال آنها و چه ميكنند وقتى كه ملائكه قبض روح آنها را نمايند در حاليكه ميزنند برويهاى آنها و پشتهاشان كه از حقّ اعراض نموده و بباطل معطوف شده و اين براى آنستكه متابعت نمودند امريرا كه موجب غضب خدا شده و كراهت داشتند خوشنودى خدا را كه در پيروى از حقّ و حقيقت است و در روايات موجب سخط بدوستى دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام و رضوان بولايت آنحضرت تفسير شده است و هيچ عمل خيرى بدون ولايت ائمه اطهار مقبول درگاه كردگار نيست پس فائده‌ئى براى صاحبش ندارد و باطل است آيا چنين تصوّر باطلى نمودند كسانيكه بمرض قلبى نفاق و حسد و عناد مبتلا هستند كه خداوند ظاهر نميفرمايد كينه‌هاى ديرينه آنها را و اگر بخواهيم ما ارائه ميدهيم بتو اى پيغمبر اشخاص آنانرا پس ميشناسى آنها را بعلامات مخصوص بهر يك از آنها ولى صلاح نيست و اكنون خودت از اشارات و كنايات و كيفيّت گفتار آنها مسلّما خواهى شناخت آنانرا و خدا عالم بتمام جزئيات امور است و از تمام اعمال بندگان آشكار باشد يا نهان با خبر است و در برابر پاداش خير و شرّ خواهد داد در مجمع از ابو سعيد خدرى نقل نموده كه لحن القول دشمنى آنها با امير المؤمنين عليه السّلام است ما در زمان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم منافقين را بدشمنى آنها با حضرت امير عليه السّلام ميشناختيم و اينمعنى را از جابر بن عبد اللّه انصارى نيز نقل نموده و از عبادة بن صامت روايت فرموده كه ما اولاد خودمان را معمولا آزمايش مينموديم بمحبت على بن ابى طالب عليه السّلام و چون ميديديم يكى از آنها آنحضرت را دوست ندارد
----
جلد 5 صفحه 14
ميدانستيم از طريق رشد و صلاح بوجود نيامده و نيز نقل نموده كه بعد از اين آيه تمام منافقين شناخته شدند.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لَو نَشاءُ لَأَرَيناكَهُم‌ فَلَعَرَفتَهُم‌ بِسِيماهُم‌ وَ لَتَعرِفَنَّهُم‌ فِي‌ لَحن‌ِ القَول‌ِ وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ أَعمالَكُم‌ (30)
و ‌اگر‌ ‌ما بخواهيم‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بتو نشان‌ ميدهيم‌ و ‌هر‌ آينه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بتو ميشناسانيم‌ بسيماي‌ ‌آنها‌ و ‌هر‌ آينه‌ ميشناسانيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ لحن‌ قول‌ ‌آنها‌ و خداوند ميداند اعمال‌ ‌شما‌ ‌را‌.
وَ لَو نَشاءُ لَأَرَيناكَهُم‌ چنانچه‌ ‌در‌ ليله عقبه‌ ‌که‌ ميخواستند شتر حضرت‌ ‌را‌ رم‌ دهند ‌آن‌ چهارده‌ نفر ‌که‌ نوري‌ ظاهر شد ‌حتي‌ حذيفه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرد، و ‌در‌ موارد ديگر ‌حتي‌ ‌در‌ رفتن‌ ابي‌ بكر بجاي‌ پيغمبر ‌براي‌ نماز ‌حتي‌ حين‌ رحلت‌ و گفتن‌: ‌ان‌ الرجل‌ ليهجر.
جلد 16 - صفحه 188
فَلَعَرَفتَهُم‌ بِسِيماهُم‌ ‌که‌ ‌در‌ انسان‌ ‌در‌ وجه‌ ‌او‌ نور ايمان‌ و ظلمت‌ كفر و نفاق‌ ‌حتي‌ نور عيادت‌ و ظلمت‌ معاصي‌ ظاهر ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ اهل‌ بصيرت‌ هستند مشاهده‌ ميكنند و فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ ‌در‌ حق‌ مؤمنين‌ ميفرمايد: يَوم‌َ تَرَي‌ المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ يَسعي‌ نُورُهُم‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ ... الايه‌ حديد. ‌آيه‌ 12. و ‌در‌ حق‌ كفار ميفرمايد و كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ آيات‌ كردند: وَ يَوم‌َ القِيامَةِ تَرَي‌ الَّذِين‌َ كَذَبُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ وُجُوهُهُم‌ مُسوَدَّةٌ زمر، ‌آيه‌ 61.
وَ لَتَعرِفَنَّهُم‌ فِي‌ لَحن‌ِ القَول‌ِ علاوه‌ ‌بر‌ معرفت‌ ‌از‌ سيما كلمات‌ و گفتار ‌آنها‌ ‌هم‌ نشان‌ ميدهد باطن‌ ‌آنها‌ ‌را‌.
وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ أَعمالَكُم‌ ‌هر‌ چه‌ مخفيانه‌ عمل‌ كنيد ‌از‌ ‌خدا‌ مستور نيست‌ و ‌او‌ ميداند خوب‌ و بد اعمال‌ ‌شما‌ ‌را‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 30)- لذا در آیه شریفه می‌افزاید: «و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‌دهیم، تا آنها را با قیافه‌هایشان بشناسی»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ).
در چهره‌های آنها علامتی می‌گذاریم که با مشاهده آن علامت از نفاقشان آگاه شوی، و به رأی العین آنها را ببینی.
سپس می‌افزاید: «هر چند می‌توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی» (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ).
یعنی این منافقان بیمار دل را از کنایه‌ها و نیشها و تعبیرات موذیانه و منافقانه‌شان می‌توان شناخت.
در حدیث معروفی از «ابو سعید خدری» نقل شده است که می‌گوید: «منظور از لحن القول بغض علیّ بن ابی طالب علیه السّلام است، و ما منافقان را در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از طریق عداوت با علی علیه السّلام می‌شناختیم.»
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع گیریهای خلافشان در مسائل
ج4، ص459
مهم اجتماعی، و مخصوصا در بحرانها یا جنگها کار مشکلی نیست و با کمی دقت از گفتار و رفتارشان شناسائی می‌شوند.
در پایان آیه می‌افزاید: «خداوند اعمال همه شما را می‌داند» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ).
هم اعمال مخفی و آشکار مؤمنان، و هم اعمال منافقان را، به فرض که بتوانند چهره اصلی خود را از مردم پنهان دارند آیا از خدا که در ظاهر و باطن و خلوت و جلوت با آنهاست می‌توانند مکتوم دارند؟!
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۴: خط ۲۷۱:
[[رده:نقش صفات اخلاقى]][[رده:نقش انسان]][[رده:آثار وسعت علم خدا]][[رده:افشاگریهاى خدا]][[رده:ستاریت خدا]][[رده:علم خدا به اعمال]][[رده:قدرت خدا]][[رده:وسعت علم خدا]][[رده:طعن به دین]][[رده:زمینه رسوایى]][[رده:آثار سخن]][[رده:بشارت به مؤمنان]][[رده:قدرت محمد]][[رده:محمد و منافقان]][[رده:مسؤولیت مسلمانان]][[رده:افشاى منافقان]][[رده:توطئه منافقان]][[رده:رسوایى منافقان]][[رده:شناسایى منافقان]][[رده:لحن سخن منافقان]][[رده:هشدار به منافقان]][[رده:نشانه هاى نفاق]][[رده:اهمیت هوشیارى]]
[[رده:نقش صفات اخلاقى]][[رده:نقش انسان]][[رده:آثار وسعت علم خدا]][[رده:افشاگریهاى خدا]][[رده:ستاریت خدا]][[رده:علم خدا به اعمال]][[رده:قدرت خدا]][[رده:وسعت علم خدا]][[رده:طعن به دین]][[رده:زمینه رسوایى]][[رده:آثار سخن]][[رده:بشارت به مؤمنان]][[رده:قدرت محمد]][[رده:محمد و منافقان]][[رده:مسؤولیت مسلمانان]][[رده:افشاى منافقان]][[رده:توطئه منافقان]][[رده:رسوایى منافقان]][[رده:شناسایى منافقان]][[رده:لحن سخن منافقان]][[رده:هشدار به منافقان]][[رده:نشانه هاى نفاق]][[رده:اهمیت هوشیارى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره محمد ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره محمد ]]
{{#seo:
|title=آیه 30 سوره محمد
|title_mode=replace
|keywords=آیه 30 سوره محمد,محمد 30,وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌ فَلَعَرَفْتَهُمْ‌ بِسِيمَاهُمْ‌ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌ فِي‌ لَحْنِ‌ الْقَوْلِ‌ وَ اللَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ أَعْمَالَکُمْ‌,نقش صفات اخلاقى,نقش انسان,آثار وسعت علم خدا,افشاگریهاى خدا,ستاریت خدا,علم خدا به اعمال,قدرت خدا,وسعت علم خدا,طعن به دین,زمینه رسوایى,آثار سخن,بشارت به مؤمنان,قدرت محمد,محمد و منافقان,مسؤولیت مسلمانان,افشاى منافقان,توطئه منافقان,رسوایى منافقان,شناسایى منافقان,لحن سخن منافقان,هشدار به منافقان,نشانه هاى نفاق,اهمیت هوشیارى,آیات قرآن سوره محمد
|description=وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌ فَلَعَرَفْتَهُمْ‌ بِسِيمَاهُمْ‌ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌ فِي‌ لَحْنِ‌ الْقَوْلِ‌ وَ اللَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ أَعْمَالَکُمْ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۵

کپی متن آیه
وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاکَهُمْ‌ فَلَعَرَفْتَهُمْ‌ بِسِيمَاهُمْ‌ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ‌ فِي‌ لَحْنِ‌ الْقَوْلِ‌ وَ اللَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ أَعْمَالَکُمْ‌

ترجمه

و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‌دهیم تا آنان را با قیافه‌هایشان بشناسی، هر چند می‌توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی؛ و خداوند اعمال شما را می‌داند!

|و اگر مى‌خواستيم، قطعا آنها را به تو نشان مى‌داديم و در نتيجه ايشان را به سيمايشان مى‌شناختى، و البته تو آنها را در لحن [و زهر] كلامشان [به راحتى‌] مى‌شناسى، و خدا از [ظاهر و باطن‌] اعمالتان آگاه است
و اگر بخواهيم، قطعاً آنان را به تو مى‌نمايانيم، در نتيجه ايشان را به سيماى [حقيقى‌]شان مى‌شناسى و از آهنگ سخن به [حال‌] آنان پى خواهى برد؛ و خداست كه كارهاى شما را مى‌داند.
اگر ما می‌خواستیم حقیقت آنها را (به وحی) بر تو آشکار می‌ساختیم تا به باطن آنها از سیمای ظاهرشان پی برده و در طیّ سخن کاملا آنها را بشناسی. و (ای منافقان و ای مؤمنان) خدا به همه کارهای شما آگاه است.
و اگر بخواهیم یقیناً آنان را به تو نشان می دهیم تا آنان را از روی نشانه هایشان بشناسی، و بی تردید آنان را از شیوه سخن گفتن خواهی شناخت؛ و خدا کارهای شما را می داند.
اگر بخواهيم، آنها را به تو مى‌نمايانيم و تو آنها را به سيمايشان يا از شيوه سخنشان خواهى شناخت، و خدا از اعمالتان آگاه است.
و اگر بخواهیم آنان را به تو می‌نمایانیم، آنگاه ایشان را به سیمایشان می‌شناسی، و آنان را از آهنگ سخنشان می‌شناسی، و خداوند [ظاهر و باطن‌] اعمالتان را می‌داند
و اگر خواهيم آنان را به تو مى‌نماييم پس آنها را به سيمايشان بازشناسى و هر آينه ايشان را از شيوه سخنشان خواهى شناخت، و خدا كارهاى شما را مى‌داند.
اگر ما می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم و تو از روی قیافه و علامتشان ایشان را می‌شناختی. تو قطعاً آنان را از روی طرز سخن و نحوه‌ی گفتار می‌شناسی. خداوند آگاه از کارهایتان می‌باشد (و حقیقت پندار و گفتار و رفتارتان را می‌داند و همگان را خوب می‌شناسد و پاداش و پادافره لازم را به هر کسی خواهد داد).
و اگر بخواهیم، همواره آنان را به تو می‌نمایانیم، پس ایشان را به چهره‌هاشان همواره بشناسی. و به‌راستی در اشاره‌ی گزافِ سخن(شان)، به (حال) آنان به‌خوبی پی خواهی بُرد. و خداست که کارهای شما را می‌داند.
و اگر می‌خواستیم هر آینه می‌نمودیمت آنان را که بشناسیشان با چهره‌هاشان و بشناسیشان هر آینه در آهنگ گفتار و خدا داند کارهای شما را

Had We willed, We could have shown them to you, and you would have recognized them by their marks. Yet you will recognize them by their tone of speech. And Allah knows your actions.
ترتیل:
ترجمه:
محمد ٢٩ آیه ٣٠ محمد ٣١
سوره : سوره محمد
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بِسِیمَاهُمْ»: سیما، قیافه. علامت. «لَحْنِ الْقَوْلِ»: شیوه سخن. طرز سخن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ «30»

و اگر بخواهيم آنان را به تو مى‌نمايانيم، آنگاه ايشان را به سيمايشان مى‌شناسى و در شيوه و آهنگ كلامشان نيز آنان را خواهى شناخت و خداوند (ظاهر و باطن) كارهايتان را مى‌داند.

نکته ها

«ضغن» به معناى كينه شديد است.

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: هر كس چيزى را به راز در دل نگه دارد، در لابلاى سخنان و

جلد 9 - صفحه 95

در چهره‌اش نمايان مى‌شود. «1»

هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در غدير خم، حضرت على عليه السلام را به جانشينى خود منصوب كرد، بعضى گفتند: محمّد در بالا بردن بازوى پسر عمويش (از تعصّب فاميلى و فاميل مدارى) كوتاهى نمى‌كند. آنگاه اين آيات نازل شد. «2»

پیام ها

1- سوء استفاده از ستّاريت خداوند عملى منافقانه و بيمار دلى است. «أَمْ حَسِبَ»

2- رسوايى گنهكاران مخصوص قيامت نيست، بلكه در دنيا نيز امكان رسوائى هست. أَمْ‌ ... أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ‌

3- با افشاگرى، منافقان را رسوا و خواب خوش را از آنان بگيريم. وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ‌ ...

4- حسادت و كينه، از عوامل بروز بيمارى نفاق و دورويى است. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌ ... أَضْغانَهُمْ‌

5- خلق و خوى درونى انسان، در قيافه و چهره تأثير گذار است و سيماى انسان تا حدود زيادى بيانگر سيرت اوست. «فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ»

6- نه فقط اصل سخن، بلكه لحن سخن نيز بايد مؤدّبانه باشد. بى‌ادبى منافقان در سخن گفتن، نفاق درونى آنان را آشكار مى‌سازد. «لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ (30)

وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ‌: و اگر خواهيم هر آينه بنمائيم به تو ايشان را، يعنى علامات و نشانه‌ها پيدا كنيم بر ايشان، فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ‌: پس هر آينه بشناسى ايشان را به علامتى كه از ايشان ديده شود، وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ‌: و البته بشناسى ايشان را در گردانيدن سخن از صواب كه آن تعريض و توريه است.

در مناقب- ابن المغازلى شافعى از ابو سعيد خدرى: خطاى گفتار كه مظهر نفاق منافقان است، اظهار بغض و عداوت ايشان است نسبت به حضرت امير المؤمنين عليه السّلام‌ «1».

2- جابر بن عبد اللّه انصارى روايت نموده: كنّا نعرف المنافقين على عهد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ببغضهم علىّ بن أبي طالب عليه السّلام‌ «2». بوديم ما كه مى‌شناختيم زمان پيغمبر خدا منافقان را به دشمنى ايشان با على بن ابى طالب عليه السّلام.

3- از عبادة بن صامت روايت است كه: (كنا نبلوا اولاد نابحب على بن أبي طالب عليه السّلام فاذا راينا احدهم لا يحبه علمنا انه لغير رشده) «3»: يعنى بوديم ما مى‌آزموديم فرزندان خود را به دوستى على ابن ابى طالب عليه السّلام، و چون‌


«1» شواهد التنزيل حاكم حسكانى، ج 2 ص 179، و مناقب ابن مغازلى (اسلاميه 1394 ق) ص 315، شماره 359.

«2» مجمع البيان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106. و در قرب الاسناد ص 14 نيز نقل شده: ما كنّا نعرف المنافقين فى زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله الّا ببغضهم عليّا عليه السّلام.

«3» مجمع البيان (چ 1403 ق- قم) ج 5 ص 106. و در قرب الاسناد ص 14 نيز نقل شده: ما كنّا نعرف المنافقين فى زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله الّا ببغضهم عليّا عليه السّلام.

جلد 12 - صفحه 129

مى‌ديديم يكى از ايشان دوست نمى‌داشت او را، مى‌دانستيم كه او بر غير رشد است، يعنى حلال زاده نيست.

و مصدق قول مذكور است اينكه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا علىّ ما يحبّك الّا مؤمن تقىّ و ما يبغضك الّا منافق شقىّ‌ «1»: يا على دوست ندارد تو را مگر مؤمن پرهيزكار، و دشمن ندارد تو را مگر منافق شقى.

از انس بن مالك منقول است كه بعضى غزوات نه نفر از منافقان شبى خواب رفتند، صبح كه برخاستند بر پيشانى هر كدام نوشته بود هذا منافق، و به اين نشانه آنها را شناختند «2».

در كشاف از انس نقل نموده كه بعد از نزول اين آيه هيچ منافقى نبود مگر آنكه حضرت او را به سيما و لحن قول شناختى‌ «3».

وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ‌: و خدا مى‌داند كردارهاى ظاهر و باطن شما را، و همه را فراخور خود جزا و سزا خواهد داد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ «26» فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ «27» ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ «28» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ «29» وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ (30)

ترجمه‌

اين بسبب آنست كه آنها گفتند بآنانكه ناخوش داشتند آنچه را فرو فرستاد خدا بزودى فرمان بريم شما را در بعضى از امور و خدا ميداند راز پنهان نمودن آنها را

پس چگونه باشد وقتى كه بميرانندشان ملائكه با آنكه ميزنند رويهاشان و پشتهاشان را

اين بسبب آنست كه آنها پيروى كردند آنچه را كه بخشم آورد خدا را و ناخوش داشتند خوشنوديش را پس باطل كرد او كارهاشانرا

آيا پنداشتند آنانكه در دلهاشان مرض است كه هرگز بيرون نخواهد آورد خدا كينه‌هاشانرا

و اگر ميخواستيم هر آينه نشان داده بوديم بتو آنها را پس هر آينه شناخته بودى آنها را بعلامات مخصوصشان و هر آينه ميشناسى البته آنها را از طرز گفتار و خدا ميداند كارهاى شما را.

تفسير

خداوند متعال جهت ارتداد اشخاص مذكوره در آيات سابقه را گوشزد فرموده كه اين براى آنستكه بكسانيكه از احكام اسلام كراهت داشتند مانند يهود محرمانه ميگفتند چيزى نميگذرد كه اين اساس برچيده و پيغمبر اسلام مغلوب ميشود و ما با شما در بعضى از امور لازمه موافقت خواهيم نمود ولى خداوند از اسرار آنها آگاه است يا از گفتگوى سرّى آنان باخبر است چون اسرار بصيغه جمع نيز قرائت شده و با اسرار كه مصدر است تفاوت مهمّى در معناى مراد ندارد و لذا


جلد 5 صفحه 13

مصادر معمولا جمع بسته نميشود و مستفاد از روايات متعدده معتبره از ائمه اطهار عليهم السلام آنستكه اين آيات در شأن خلفاء جور و اتباع آنها از بنى اميّه و غيرها نازل شده كه با هم تبانى داشتند نگذارند بعد از پيغمبر (ص) امر خلافت در امير المؤمنين (ع) و اولاد طاهرين او مستقرّ گردد و بايشان خمس واجب خودشان را ادا نكنند و اين گفتگو را با يكديگر مينمودند و خداوند سرّ آنها را فاش فرمود و منافات با عموم معنى كه قبلا ذكر شد ندارد و در آيات سابقه اشاره به اين معنى شد كه مراد از شيطان كيست و بنابراين مراد از ما نزّل اللّه ولايت امير المؤمنين (ع) و مراد از بعض الامر ترك آن و اداء خمس است لذا خداوند ميفرمايد پس چگونه است حال آنها و چه ميكنند وقتى كه ملائكه قبض روح آنها را نمايند در حاليكه ميزنند برويهاى آنها و پشتهاشان كه از حقّ اعراض نموده و بباطل معطوف شده و اين براى آنستكه متابعت نمودند امريرا كه موجب غضب خدا شده و كراهت داشتند خوشنودى خدا را كه در پيروى از حقّ و حقيقت است و در روايات موجب سخط بدوستى دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام و رضوان بولايت آنحضرت تفسير شده است و هيچ عمل خيرى بدون ولايت ائمه اطهار مقبول درگاه كردگار نيست پس فائده‌ئى براى صاحبش ندارد و باطل است آيا چنين تصوّر باطلى نمودند كسانيكه بمرض قلبى نفاق و حسد و عناد مبتلا هستند كه خداوند ظاهر نميفرمايد كينه‌هاى ديرينه آنها را و اگر بخواهيم ما ارائه ميدهيم بتو اى پيغمبر اشخاص آنانرا پس ميشناسى آنها را بعلامات مخصوص بهر يك از آنها ولى صلاح نيست و اكنون خودت از اشارات و كنايات و كيفيّت گفتار آنها مسلّما خواهى شناخت آنانرا و خدا عالم بتمام جزئيات امور است و از تمام اعمال بندگان آشكار باشد يا نهان با خبر است و در برابر پاداش خير و شرّ خواهد داد در مجمع از ابو سعيد خدرى نقل نموده كه لحن القول دشمنى آنها با امير المؤمنين عليه السّلام است ما در زمان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم منافقين را بدشمنى آنها با حضرت امير عليه السّلام ميشناختيم و اينمعنى را از جابر بن عبد اللّه انصارى نيز نقل نموده و از عبادة بن صامت روايت فرموده كه ما اولاد خودمان را معمولا آزمايش مينموديم بمحبت على بن ابى طالب عليه السّلام و چون ميديديم يكى از آنها آنحضرت را دوست ندارد


جلد 5 صفحه 14

ميدانستيم از طريق رشد و صلاح بوجود نيامده و نيز نقل نموده كه بعد از اين آيه تمام منافقين شناخته شدند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو نَشاءُ لَأَرَيناكَهُم‌ فَلَعَرَفتَهُم‌ بِسِيماهُم‌ وَ لَتَعرِفَنَّهُم‌ فِي‌ لَحن‌ِ القَول‌ِ وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ أَعمالَكُم‌ (30)

و ‌اگر‌ ‌ما بخواهيم‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بتو نشان‌ ميدهيم‌ و ‌هر‌ آينه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بتو ميشناسانيم‌ بسيماي‌ ‌آنها‌ و ‌هر‌ آينه‌ ميشناسانيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ لحن‌ قول‌ ‌آنها‌ و خداوند ميداند اعمال‌ ‌شما‌ ‌را‌.

وَ لَو نَشاءُ لَأَرَيناكَهُم‌ چنانچه‌ ‌در‌ ليله عقبه‌ ‌که‌ ميخواستند شتر حضرت‌ ‌را‌ رم‌ دهند ‌آن‌ چهارده‌ نفر ‌که‌ نوري‌ ظاهر شد ‌حتي‌ حذيفه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ كرد، و ‌در‌ موارد ديگر ‌حتي‌ ‌در‌ رفتن‌ ابي‌ بكر بجاي‌ پيغمبر ‌براي‌ نماز ‌حتي‌ حين‌ رحلت‌ و گفتن‌: ‌ان‌ الرجل‌ ليهجر.

جلد 16 - صفحه 188

فَلَعَرَفتَهُم‌ بِسِيماهُم‌ ‌که‌ ‌در‌ انسان‌ ‌در‌ وجه‌ ‌او‌ نور ايمان‌ و ظلمت‌ كفر و نفاق‌ ‌حتي‌ نور عيادت‌ و ظلمت‌ معاصي‌ ظاهر ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ اهل‌ بصيرت‌ هستند مشاهده‌ ميكنند و فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ ‌در‌ حق‌ مؤمنين‌ ميفرمايد: يَوم‌َ تَرَي‌ المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ يَسعي‌ نُورُهُم‌ بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ بِأَيمانِهِم‌ ... الايه‌ حديد. ‌آيه‌ 12. و ‌در‌ حق‌ كفار ميفرمايد و كساني‌ ‌که‌ تكذيب‌ آيات‌ كردند: وَ يَوم‌َ القِيامَةِ تَرَي‌ الَّذِين‌َ كَذَبُوا عَلَي‌ اللّه‌ِ وُجُوهُهُم‌ مُسوَدَّةٌ زمر، ‌آيه‌ 61.

وَ لَتَعرِفَنَّهُم‌ فِي‌ لَحن‌ِ القَول‌ِ علاوه‌ ‌بر‌ معرفت‌ ‌از‌ سيما كلمات‌ و گفتار ‌آنها‌ ‌هم‌ نشان‌ ميدهد باطن‌ ‌آنها‌ ‌را‌.

وَ اللّه‌ُ يَعلَم‌ُ أَعمالَكُم‌ ‌هر‌ چه‌ مخفيانه‌ عمل‌ كنيد ‌از‌ ‌خدا‌ مستور نيست‌ و ‌او‌ ميداند خوب‌ و بد اعمال‌ ‌شما‌ ‌را‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 30)- لذا در آیه شریفه می‌افزاید: «و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‌دهیم، تا آنها را با قیافه‌هایشان بشناسی»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ).

در چهره‌های آنها علامتی می‌گذاریم که با مشاهده آن علامت از نفاقشان آگاه شوی، و به رأی العین آنها را ببینی.

سپس می‌افزاید: «هر چند می‌توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی» (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ).

یعنی این منافقان بیمار دل را از کنایه‌ها و نیشها و تعبیرات موذیانه و منافقانه‌شان می‌توان شناخت.

در حدیث معروفی از «ابو سعید خدری» نقل شده است که می‌گوید: «منظور از لحن القول بغض علیّ بن ابی طالب علیه السّلام است، و ما منافقان را در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله از طریق عداوت با علی علیه السّلام می‌شناختیم.»

امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع گیریهای خلافشان در مسائل

ج4، ص459

مهم اجتماعی، و مخصوصا در بحرانها یا جنگها کار مشکلی نیست و با کمی دقت از گفتار و رفتارشان شناسائی می‌شوند.

در پایان آیه می‌افزاید: «خداوند اعمال همه شما را می‌داند» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ).

هم اعمال مخفی و آشکار مؤمنان، و هم اعمال منافقان را، به فرض که بتوانند چهره اصلی خود را از مردم پنهان دارند آیا از خدا که در ظاهر و باطن و خلوت و جلوت با آنهاست می‌توانند مکتوم دارند؟!

نکات آیه

۱- خداوند، قادر به معرفى دقیق منافقان به پیامبر(ص) (و لو نشاء لأرینکهم فلعرفتهم بسیمهم)

۲- خداوند، قادر به ظاهر ساختن علایمى در وجود منافقان، براى رسوا کردن آنان (و لو نشاء لأرینکهم فلعرفتهم بسیمهم) «سیما» به معناى علامت و نشانه است.

۳- تعلّق مشیت الهى بر ستّاریت و رسوا نساختن خلق، حتّى منافقان (و لو نشاء لأرینکهم) «لو» براى امتناع است و مى رساند گرچه خداوند، قادر بر افشاى چهره منافقان است; اما مشیتش به آن تعلق نگرفته است.

۴- تأکید خداوند، بر توانایى پیامبر(ص) به شناخت منافقان از آهنگ سخنشان (و لتعرفنّهم فى لحن القول) از جمله معانى «لحن القول»، آهنگ سخن است.

۵- امکان شناسایى منافقان و بیماردلان از لحن گفتار آنان (و لتعرفنّهم فى لحن القول)

۶- روحیات و خصلت هاى درونى انسان، داراى ظهورى آشکار در سبک گفتار وى (و لتعرفنّهم فى لحن القول) خداوند با تأکید بیان کرده است که: مى توان منافقان را از شکل و محتواى سخنشان شناخت، از این سخن معلوم مى شود که منافق، با تمام تلاش براى پنهان داشتن اسرار خود، ناخود آگاه سرّ درونش بر شیوه گفتارش تأثیر مى گذارد.

۷- گفتار مرموز و نیشدار درباره دین، نشانه نفاق و بیماردلى (و لتعرفنّهم فى لحن القول) «لحن القول»، به معناى آهنگ گفتار و نیز استعارات و کنایه هایى است که در بد جلوه دادن و مخدوش کردن موضوع، تأثیر دارد. خداوند، این گونه سخن گفتن را وسیله اى براى رسوایى منافقان، معرفى کرده است.

۸- خداوند، پوشاننده اسرار آدمیان و آنان خود فراهم آورنده زمینه رسوایى خویش* (و لتعرفنّهم فى لحن القول) از عبارت «و لو نشاء...»، مشیت الهى بر ستّاریت استفاده مى شود و از عبارت «لحن القول» نیز نقش خود انسان در شناخته شدن درونش بهوسیله دیگران، قابل برداشت است.

۹- آگاهى خداوند، بر تمامى اعمال خلق (و اللّه یعلم أعملکم)

۱۰- علم الهى به تمامى اعمال خلق، هشدارى به بیماردلان منافق و نویدى به اهل ایمان (و اللّه یعلم أعملکم) یادآورى علم فراگیر الهى بر تمامى اعمال خلق - چه مؤمن و چه منافق - در حقیقت هشدارى است به منافقان که سرانجام، کیفر اعمال خود را خواهند دید و نویدى است به مؤمنان که صبر و مقاومت شان بر طریق ایمان، از دید خداوند مخفى نیست.

۱۱- لزوم هشیارى جامعه اسلامى، نسبت به خطرها و توطئه هاى بیماردلان و منافقان علیه دین (و لتعرفنّهم فى لحن القول) با توجه به این که خداوند، در آیات گذشته به روحیات، خصلت ها، موضع گیرى ها و توطئه گرى هاى منافقان بیماردل پرداخته و در این آیه نیز مؤمنان را نسبت به شناخت آنان رهنمون ساخته است (و لتعرفنّهم فى لحن القول)، مطلب بالا قابل برداشت است.

موضوعات مرتبط

  • اخلاق: نقش صفات اخلاقى ۶
  • انسان: نقش انسان ۸
  • خدا: آثار وسعت علم خدا ۱۰; افشاگریهاى خدا ۲; ستاریت خدا ۳، ۸; علم خدا به اعمال ۹، ۱۰; قدرت خدا ۱، ۲; وسعت علم خدا ۹
  • دین: طعن به دین ۷
  • رسوایى: زمینه رسوایى ۸
  • سخن: آثار سخن ۶
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۱۰
  • محمد(ص): قدرت محمد(ص) ۴; محمد(ص) و منافقان ۴
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱۱
  • منافقان: افشاى منافقان ۱; توطئه منافقان ۱۱; رسوایى منافقان ۱، ۲، ۳; شناسایى منافقان ۱، ۴، ۵; لحن سخن منافقان ۴، ۵; هشدار به منافقان ۱۰
  • نفاق: نشانه هاى نفاق ۷
  • هوشیارى: اهمیت هوشیارى ۱۱

منابع