التوبة ٦٤
کپی متن آیه |
---|
يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اْتَهْزِءُوا إِنَ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ |
ترجمه
التوبة ٦٣ | آیه ٦٤ | التوبة ٦٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَحْذَرُ»: میپرهیزند. میترسند. «تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ»: برضدّ آنان نازل شود. «إِنَّ اللهَ مُخْرِجٌ ...»: (نگا: محمّد / و).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۶۴ و ۶۵:
قتاده گوید: درباره غزوه تبوک جماعتى از منافقین با یکدیگر از مسافتى بسیار دور سخن مى گفتند و با یکدیگر چنین گفت و شنود مینمودند که این مرد یعنى رسول خدا صلی الله علیه و آله گمان مى برد در این جنگ به دیوارهاى شام و کاخهاى آن تسلط پیدا خواهد کرد در صورتى که گمان خطائى بیش نیست و تمناى محال در سر مى پروراند.
خداوند موضوع گفتگوى نهانى را به رسول خویش خبر داد. پیامبر دستور فرمود: اینان را به حضور بیاورند وقتى که حاضر گردیدند، پیامبر فرمود: درباره چه چیزى سخن مى گفتید؟ اینان به دروغ چیزهائى در جواب رسول خدا صلی الله علیه و آله بیان داشتند. پیامبر فرمود: چرا دروغ مى گوئید؟ آیا شما چنین و چنان نمى گفتید؟ در جواب گفتند: یا رسول اللّه ما قصدى جز شوخى و خوشمزگى نداشتیم.
برخى گویند: این عده دوازده نفر بودند که خود را مخفى و در عین حال آماده نموده بودند تا در صورت بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک به وى صدمه برسانند و خداوند رسول خویش را از این توطئه خبر داد ولذا از طرف پیامبر به عمار دستور داده شد، مهار ناقه پیامبر را بدست گیرد و حذیفه آن را سوق دهد و نیز دستور فرمود که منافقین مزبور را از روى قیافه آنها بشناسند ولى آنان به خاطر مخفى نگهداشتن و پوشیده داشتن خود شناخته نشدند و حذیفه مأیوس گردید و نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بازگشت.
اما پیامبر همه آنها را به اسم معرفى فرمود زیرا جبرئیل به وى گفته و خبر داده بود، چنان که ابن کیسان روایت نموده و نظیر و مانند آن را نیز از امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام روایت کرده اند با اضافه بر آن که امام فرمود منافقین مزبور نقشه توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را هم در سر مى پرورانیدند.[۱]
جابر جعفى از امام محمدباقر علیهالسلام نقل نماید که آیه ۶۵ درباره بنىامیه و دشمنان پیامبر نازل گردید که بر روى هم دوازده نفر از آنان اجتماع کردند و نقشه قتل پیامبر را طرح کرده بودند سپس به یکدیگر مى گفتند اگر این نقشه پنهانى ما آشکار شود، گوئیم که ما قصدى جز شوخى و خوشمزگى نداشته ایم.[۲]
تفسیر
- آيات ۷۴ - ۶۴، سوره توبه
- بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك
- نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول الله (ص )
- اشكالاتي كه بر أيه : يحذر المنافقون ... ايراد شده و جواب أنها
- اشكال دوم در ارتباط با آيه (يحذر المنافقون ...) و پاسخ هايى كه به آن داده شده است
- جواب منافقين به سؤ ال از رفتار توطئه گرانه شان
- معناى كلمه (طائفة )
- مراد از ايمان منافقين در جمله : (( لقد كفرتم بعد ايمانكم ))
- اشكالى به آيه در مورد عفو بعضى منافقين و عذاب بعضى ديگر و پاسخ به آن
- اوصاف عمومى و جامع منافقين
- بيان حال عامه مؤ منين
- رضوان خدا، حقيقت رستگارى است و حتى در بهشت رضاى خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
- مراد از جهاد با منافقين مقاومت و خشونت در برابر آنها است
- روايات مختلفى كه در ذيل آيه : (( يحذر المنافقون ... )) و شاءن نزول آن نقل شده اند
- كداميك از روايات با آيات مورد بحث تطبيق مى كند؟
- چند روايت در بيان مقصود از جمله : (( نسواالله فنسيهم ))
- رواياتى در مورد خشنودى و رضاى الهى در ذيل جمله : (( و رضوان من الله اكبر ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ «64»
منافقان بيم دارند كه سورهاى به زيان آنان نازل شود كه از آنچه در درونشان است، خبر دهد. بگو: (هرچه مىخواهيد) مسخره كنيد، قطعاً خداوند آنچه را كه (از آشكار شدنش) بيم داريد، آشكار خواهد كرد.
نکته ها
در شأن نزول آيه گفتهاند: گروهى از منافقان، تصميم گرفتند شتر پيامبر را در بازگشت از جنگ تبوك در گردنهاى رَم دهند تا پيامبر صلى الله عليه و آله كشته شود. رسول خدا از تصميم آنان از طريق وحى با خبر شد.
در حالى كه عمّار و حُذيفه از جلو و پشت سر حضرت مراقب بودند، به گردنه رسيدند و منافقان حمله كردند. پيامبر آنان را شناخت و نامشان را به حُذيفه گفت. او پرسيد: چرا فرمان قتلشان را نمىدهى؟ فرمود: نمىخواهم بگويند كه محمّد صلى الله عليه و آله چون به قدرت رسيد، مسلمانان را كشت. «1»
منافقان در غياب پيامبر، از روى استهزا مىگفتند: او مىخواهد كاخهاى شام را تسخير كند! اين آيه نازل شد و آنان را تهديد به رسوايى كرد. «2»
كلمهى «سُورَةٌ»، يعنى مجموعهاى از آيات الهى. اين كلمه براى 114 سورهى قرآن، اصطلاح شده است، و در همان صدر اسلام، براى همه شناخته شده بود.
«1». تفاسير الميزان، فىظلالالقرآن، مجمعالبيان، كبيرفخررازى و نمونه.
«2». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 455
پیام ها
1- منافق، هر لحظه از افشا شدن چهرهاش نگران است. «يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ»
2- منافقان مىدانستند كه خداوند بر كارشان آگاه است و پيامبر اسلام حقّ است و با خدا رابطه دارد، به همين دليل نگران نزول سورهاى و افشا شدن خود بودند. يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ ...
3- آيات قرآن بر اساس نيازها و به تدريج نازل مىشده است. أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ ...
4- استهزا، شيوهى منافقان است. «اسْتَهْزِؤُا» (شايد مراد از استهزا، نفاق باشد)
5- سنّت و وعدهى الهى در مورد منافقان، افشاگرى است، پس از نيشهاى آنان نگران نباشيم. «إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ»
6- ارادهى خداوند، بر تمايل منافقان غالب است. يَحْذَرُ ... إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ
7- تهديد منافقان لازم است. «إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ (64)
شأن نزول- در اسباب نزول از مجاهد نقل نموده كه: منافقان ميان يكديگر پيغمبر را به سخنان خود استهزاء مىكردند، و بعضى تمنا داشتند كه چه بودى كسى را ما صد تازيانه زدى و از آسمان آيتى نازل كه سبب فضيحت ما شدى.
آيه شريفه نازل شد:
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ: دورى مىكنند منافقان. أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ: اينكه نازل شود بر منافقان. سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ: سورهاى از قرآن كه آگهى گرداند مؤمنان را و خبر دهد. بِما فِي قُلُوبِهِمْ: به آنچه در دلهاى منافقان است از كفر و نفاق. يا آنكه آيه شريفه خبر، لكن معناى آن امر است، يعنى بايد حذر و دورى نمايند
ج5، ص 134
منافقان از اينكه نازل شود سورهاى بر ايشان كه آگاه سازد آنها را به آنچه در قلوبشان است از كفر و نفاق. طبرسى (رحمه الله) فرمايد: اين معنى نيكو است، زيرا كلام در موقع تهديد است. قُلِ اسْتَهْزِؤُا: بگو اى پيغمبر به اين منافقين كه استهزاء كنيد (امر براى تهديد و توبيخ است) يعنى استهزاء و سخريه كنيد كه جزاى آن را خواهيد يافت، و آن اين است كه: إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ: بتحقيق خداى تعالى ظاهر و آشكار نماينده است آنچه را كه حذر مىكنيد از اظهار مساوى اخلاق و ذمائم صفات شما، و روشن فرمايد باطن حال شما را.
ابن كيسان گويد: اين آيه شريفه در باره بيست و هشت نفر منافق آمد كه شب تاريك در عقبهاى مترصد كه پيغمبر را بكشند يا شترش را بر مانند و آن حضرت را بيفكنند. با اين حال، خائف از آنكه حق تعالى پيغمبر را خبر دهد و ايشان را رسوا فرمايد: جبرئيل نازل و حضرت را مطلع نمود. حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله، حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را فرمود: تو امشب در پيش ناقه من حركت نما. امير المؤمنين عليه السّلام يك دست مهار ناقه و به دست ديگر شمشير، حركت نمودند. چون به كمينگاه رسيدند، حضرت يك يك نام آنها را فرمود، دانستند پيغمبر بر سرّ آنها مطلع شده، پيش آمدند و گفتند: اينجا مخوف و ما آمديم كه اگر دشمنى باشد او را دور كنيم. حضرت فرمود: قصد شما خلاف اين، و حق تعالى مرا خبر داد كه براى چه آمديد. امير المؤمنين عليه السّلام گفت: امر فرما تا همه را گردن زنم. فرمود: نخواهم كه مردم گويند پيغمبر قوم خود را مىكشد خداى تعالى شرّ ايشان را كفايت نمايد به دبيله.
پرسيدند. دبيله چيست. فرمود: درفشى از جهنم كه خداوند متعال بر دل ايشان زند تا جانشان نيست شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ (64) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ (65)
ترجمه
ميترسند منافقان كه نازل شود بر آنها سوره كه آگاه كند ايشانرا بآنچه در دلهاى آنها است بگو استهزاء كنيد همانا خداوند ظاهر كننده چيزى است كه ميترسيد
جلد 2 صفحه 596
و اگر بپرسى از ايشان هر آينه ميگويند جز اين نيست كه بوديم صحبت ميكرديم و بازى مينموديم بگو آيا بخدا و آيتهاى او و پيغمبرش باشيد كه استهزاء مينمائيد.
تفسير
قمى ره فرموده بعضى از منافقان وقتى پيغمبر (ص) بجانب تبوك حركت فرمود با خودشان صحبت نمودند كه محمد تصور نمود جنگ با روم هم مانند اين جنگها است يكنفر از آنها برنمىگردد و بعضى از آنها بطور استهزاء گفتند ميترسم كه خدا محمد را از گفتار و باطن ما خبردار كند و قرآنى در اين باب بر او نازل شود كه مردم بخوانند و پيغمبر (ص) عمّار بن ياسر را از حال آنها آگاه و مأمور بمعاودت نزد آنها نمود و او نزد آنها آمد و سؤال نمود آنها گفتند ما سخنى نگفتيم صحبتى بر سبيل شوخى و بازى بود پس اين آيه نازل شد و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده كه نازل شد در باره دوازده نفر از منافقان كه با مشورت يكديگر عازم بقتل پيغمبر (ص) شده بودند در مراجعت از تبوك و با خود گفتند اگر ملتفت شد ميگوئيم ما مشغول گردش و بازى بوديم و اگر متوجه نشد كار خودمان را انجام ميدهيم و در گردنه كوهى توقف نمودند پس جبرئيل نازل شد و آنحضرت را مطلع فرمود و حذيفه مأمور شد كه آنها را طرد نمايد و چون مراجعت نمود پيغمبر (ص) از او سؤال نمود كه شناختى از آن جماعت كسى را عرض كرد خير و آنحضرت يك يك آنها را معرفى نمود تا دوازده نفر تمام شد پس حذيفه عرض كرد ما نرويم آنها را بكشيم حضرت فرمود خوش ندارم كه عرب بگويند چون بر اصحابش مسلّط شد آنها را كشت و هشت نفر آنها از قريش بودند و چهار نفر از عرب و در جوامع نقل نموده كه آنها لثام بسته بودند و گفتهاند قصد داشتند تنگ راحله پيغمبر (ص) را قطع نمايند و باو آسيبى برسانند و ضمير در عليهم و تنبّئهم محتمل است راجع به پيغمبر (ص) و مسلمانان باشد و محتمل است راجع بمنافقان باشد و بنابر اين نزول بر آنها باعتبار آنستكه بر ضرر آنها است چون كشف سرّ و اتمام حجّت بر آنها ميشود و خبر ميدهد آن سوره و قرآن نازل آنها را از باطنشان و امر باستهزاء براى تهديد و وعيد است و مراد از خروج چيزيكه ميترسند از آن ظهور كفر باطنى آنها است و مراد از خوض فرو رفتن در صحبت يا كار است و لعب شوخى و بازى است و محتمل است اين دوازده نفر همان اشخاصى باشند كه آن كفريات را گفتند و بنابر اين تعارضى بين دو شأن نزول كه ذكر شد نيست و محتمل است شأن نزول
جلد 2 صفحه 597
اول راجع بهر دو آيه و دوم راجع بآيه دوم باشد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَحذَرُ المُنافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيهِم سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما فِي قُلُوبِهِم قُلِ استَهزِؤُا إِنَّ اللّهَ مُخرِجٌ ما تَحذَرُونَ (64)
بترسند منافقون اينكه نازل شود در حق آنها بر آنها سورهاي که خبر دهد آنها را بآنچه در قلوب آنها است بگو بآنها استهزاء كنيد محققا خداوند ظاهر و خارج ميكند آنچه را که ميترسيديد.
اينکه آيه بضميمه دو آيه بعد اخبار بسياري داريم که در شأن منافقين که قصد قتل حضرت را داشتند در مراجعه از غزوه تبوك، عياشي از جابر جعفي، طبرسي، علي بن ابراهيم، إبن كيسان، إبن الجارود، برهان تماما از حضرت باقر عليه السّلام روايت كردهاند که اينکه آيات در مورد عدوّي اللّه و العترة معهما که دوازده نفر بودند که در عقبه كمين كرده بودند در موقع مراجعت حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم از غزوه تبوك که آن حضرت را بقتل رسانند و گفتند اگر حضرت متفطن نشد که بمقصد خود نائل شدهايم و او را بقتل رسانيدهايم و اگر متفطن شد و نتوانستيم او را بكشيم ميگوييم ما قصدمان مزاح و شوخي و ملعبه بود قصد جدّي نداشتيم و حضرت
جلد 8 - صفحه 256
در آن موقع بر ناقه سوار بود و عمار مهار ناقه را داشت و حذيفه در عقب ناقه بود و او را ميراند جبرئيل نازل شد و حضرت را خبر داد حضرت حذيفه را امر فرمود برود آنها را رد كند حذيفه رفت و آنها را متفرق نمود حضرت از او پرسيد که آنها را شناختي عرض كرد نشناختم حضرت يك يك آنها را باسم معرفي فرمود اول و دوم و ده نفر از اتباع آن دو، عمار عرض كرد يا رسول اللّه اجازه فرما برويم آنها را بقتل رسانيم حضرت فرمود كراهت دارم که بگويند عرب که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بعد از اينكه ظفر پيدا كرد اقدام در قتل اصحاب خود نمود
(اكره ان تقول العرب لما ظفر باصحابه اقبل بقتلهم)
و بقيه شرح اينکه واقعه در شرح آيات بيان ميشود انشاء اللّه تعالي.
يَحذَرُ المُنافِقُونَ منافق که معتقد نيست ترسي ندارد و از اينكه خدا خبر برسول دهد نه معتقد بخدا است و نه برسول لذا مفاد آيه بعضي گفتند که اينکه منافقين شاك بودند و احتمال صدق ميدادند و همين منشأ خوف آنها شده بود، و بعضي گفتند منسلخ از معناي خبري است و در مقام انشاء است يعني بايد بترسند و تحقيق كلام اينست که اينکه آيات در مقام تهديد است که جاي ترس است و مراد از منافقين همان دوازده نفرند که شيخين باشند که در خبر تارة بعدوّي اللّه تعبير فرموده و تارة بفلان و فلان و ده نفر همقطاران آنها.
أَن تُنَزَّلَ عَلَيهِم سُورَةٌ سوره به پيغمبر نازل ميشود نه بر آنها و مراد اينست که در مورد آنها نازل شود زيرا خداوند ستّار العيوب است لكن (چون که از حد بگذرد رسوا كند).
تُنَبِّئُهُم آن سوره آگاه كند و خبر دهد بِما فِي قُلُوبِهِم باطن آنها را ظاهر كند و نفاق آنها را كشف فرمايد و مسلمانها را از عداوت آنها آگاه نمايد قُلِ استَهزِؤُا امر در مقام تهديد است يعني هر چه ميتوانيد و ميخواهيد
جلد 8 - صفحه 257
بدين اسلام و پيغمبر و مسلمين استهزاء و سخريه و متلك و ياوهگويي كنيد انّ اللّه محققا خداوند مخرج ظاهر ميفرمايد ما تَحذَرُونَ رسوا خواهيد شد و چيزي در پس پرده نميماند.
لطف حق با تو مداراها كندبرگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 64)
شأن نزول:
در باره نزول این آیه و دو آیه بعد چنین نقل شده: گروهی از منافقان در یک جلسه سرّی، برای قتل پیامبر توطئه کردند که پس از مراجعت از جنگ تبوک در یکی از گردنههای سر راه به صورت ناشناس کمین کرده، شتر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را رم دهند، و حضرت را به قتل برسانند.
خداوند پیامبرش را از این نقشه آگاه ساخت، و او دستور داد جمعی از مسلمانان مراقب باشند، و آنها را متفرق سازند.
تفسیر:
برنامه خطرناک دیگری از منافقان: از این آیه چنین استفاده میشود که خداوند برای دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از روی اسرار آنها برمیداشت، و آنان را به مسلمانان معرفی میکرد، تا به هوش باشند و آنها نیز دست و پای خود را جمع کنند، روی این جهت غالبا آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر میبردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، میگوید: «منافقان میترسند که بر ضد آنها سورهای نازل شود، و آنان را به آنچه در دل دارند آگاه سازد» (یَحْذَرُ الْمُنافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِما فِی قُلُوبِهِمْ).
ولی عجیب این که بر اثر شدت لجاجت و دشمنی باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر نمیداشتند، لذا خداوند در پایان آیه به پیامبرش میگوید: «به آنها بگو: هر چه میخواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را را از آن بیم دارید آشکار میسازد» و شما را رسوا میکند! (قُلِ اسْتَهْزِؤُا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ).
نکات آیه
۱ - بیم و نگرانى منافقان صدر اسلام، از افشاى اسرارشان توسط وحى (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم)
۲ - آگاهى منافقان به اطلاع خداوند بر اسرار قلبشان (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم) شک نیست که ترس منافقان مبتنى بر مقدماتى است که از جمله آن مقدمات، آگاهى آنان است به اینکه خداوند بر اسرار آدمى آگاه و عالم است.
۳ - حقانیت پیامبر(ص) و ارتباط او با وحى، امرى ثابت شده براى منافقان (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم) بیم منافقان از افشاى اسرارشان به وسیله قرآن، تلویحاً مى رساند که آنان ارتباط پیامبر(ص) با وحى را امرى مسلّم مى شمردند.
۴ - فاش شدن نیات قلبى منافقان، توسط وحى و قرآن* (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم) بیم منافقان، مى تواند نشانگر افشاگریهاى پیشین قرآن درباره آنان باشد.
۵ - نزول تدریجى قرآن، متناسب با نیازها و رخدادهاى اجتماعى (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم)
۶ - تلاش منافقان در مخفى نگاه داشتن باورها و سخنانشان از مردم (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم)
۷ - واژه «سوره» و استعمال آن در بخشى از آیات قرآن، اصطلاحى آشنا و شناخته شده در عصر وحى (یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سورة)
۸ - پیامبر(ص)، مأمور موضع گیرى در برابر منافقان و تهدید ایشان به افشاى اسرارشان (یحذر المنفقون ... قل استهزءوا إن اللّه مخرج ما تحذرون)
۹ - استهزاى منافقان نسبت به اسلام و پیامبر(ص) (یحذر المنفقون ... قل استهزءوا)
۱۰ - نفاق و دورویى در دین، استهزاى دین است. (یحذر المنفقون ... قل استهزءوا) قبل از «استهزءوا» سخن خاصى از منافقان ذکر نشده که حاکى از استهزا باشد ; بدین جهت احتمال مى رود که نفس حالت نفاق، استهزا باشد.
۱۱ - تأکید خداوند بر افشاى حتمى اسرار خائنانه منافقان، على رغم خواست و تمایل آنان به کتمان آن (یحذر المنفقون ... إن اللّه مخرج ما تحذرون)
۱۲ - غلبه اراده خداوند، بر خواست آدمیان (یحذر المنفقون ... إن اللّه مخرج ما تحذرون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: استهزاگران اسلام ۹
- خدا: افشاگرى خدا ۱۱ ; حاکمیت اراده خدا ۱۲
- دین: استهزاى دین ۱۰
- دیندارى: نفاق در دیندارى ۱۰
- سوره: اصطلاح سوره ۷ ; سوره در صدر اسلام ۷
- قرآن: سوره هاى قرآن در صدر اسلام ۷ ; فلسفه نزول تدریجى قرآن ۵ ; نقش قرآن ۴
- محمّد(ص): استهزاگران محمّد(ص) ۹ ; تهدیدهاى محمّد(ص) ۸ ; محمّد(ص) و منافقان ۸ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۸
- منافقان: آگاهى منافقان ۲ ; استهزاى منافقان ۹ ; افشاى راز منافقان ۱، ۴، ۸، ۱۱ ; تهدید منافقان ۸ ; رازدارى منافقان ۶ ; منافقان و اسلام ۹ ; منافقان و حقانیت محمّد(ص) ۳ ; منافقان و علم غیب خدا ۲ ; منافقان و کتمان عقیده ۶ ; منافقان و محمّد(ص) ۸، ۹ ; منافقان و وحى به محمّد(ص) ۳ ; نگرانى منافقان صدر اسلام ۱
- وحى: نقش وحى ۱، ۴
منابع