الدخان ٥٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کُنْتُم|کُنْتُمْ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::تَمْتَرُون|تَمْتَرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تَمْتَرُون| ]] [[شامل این ریشه::مرى| ]][[ریشه غیر ربط::مرى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ]] [[شامل این ریشه::انن| ]][[شامل این کلمه::هٰذَا|هٰذَا]] [[شامل این ریشه::ذا| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این ریشه::هذا| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کُنْتُم|کُنْتُمْ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::بِه|بِهِ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::تَمْتَرُون|تَمْتَرُونَ]] [[کلمه غیر ربط::تَمْتَرُون| ]] [[شامل این ریشه::مرى| ]][[ریشه غیر ربط::مرى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِنَ هٰذَا مَا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=بیگمان این است (همان) چیزی که دربارهی آن تردید میکردید. | |-|صادقی تهرانی=بیگمان این است (همان) چیزی که دربارهی آن تردید میکردید. | ||
|-|معزی=این است آنچه بودید در آن شکّ میکردید | |-|معزی=این است آنچه بودید در آن شکّ میکردید | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">This is what you used to doubt.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/044050.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/044050.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الدخان | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = الدخان ٤٩ | بعدی = الدخان ٥١ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الدخان | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::50|٥٠]] | قبلی = الدخان ٤٩ | بعدی = الدخان ٥١ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۳: | خط ۴۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link150 | آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link151 | توضيح سخن منكران معاد كه گفتند: «إن هِىَ إلّا مَوتَتُنَا الأولى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link152 | خلاصه اشكال و پاسخ آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۷#link152 | خلاصه اشكال آیه فوق و پاسخ آن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link153 | اثبات معاد با بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link153 | اثبات معاد با بيان اين كه خلقت آسمان ها و زمين، به «حق» بوده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link155 | مراد از اين كه فرمود: اهل بهشت، جز مرگ نخستين، مرگى نمى چشند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link155 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link156 | پاسخ از اشكال دوم آیه: «الموتةَ الأولی»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link156 | پاسخ از اشكال دوم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | بحث روایتی: رواياتى درباره «تبع»، «شفاعت» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۸#link157 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۰#link94 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۱۰#link94 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ «49» إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ «50» | |||
(به او گفته مىشود) بچش كه تو همان هستى كه به گمان خود عزيز و كريم بودى. اين همان است كه همواره در آن ترديد داشتيد. | |||
===نکته ها=== | |||
«زقوم» نوعى غذاى ناخوشايند در دوزخ است. در سورهى صافّات آيه 63 نيز اين گونه آمده است: شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ... إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ درخت يا گياهى است كه از دوزخ مىرويد، آرى همان گونه كه انسان مجرم در دوزخ هميشه مىماند، درخت هم به ارادهى خدا باقى مىماند. | |||
«أَثِيمٍ» به كسى گويند كه بر گناه پايدار باشد. | |||
«مهل» به معناى فلز يا مس ذوب شده يا آلوده است. | |||
«فَاعْتِلُوهُ» به معناى كشاندن همراه با قهر و خشونت است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- معاد، جسمانى است. (مسئلهى طعام و آب جوش، نشانهى جسمانى بودن | |||
جلد 8 - صفحه 505 | |||
معاد است.) طَعامُ ... فِي الْبُطُونِ | |||
2- گناه سبب عذاب و قهر الهى است. «طَعامُ الْأَثِيمِ» | |||
3- عذاب قيامت هم جسمى است و هم روحى. (عذاب جسمى موادّ جوشان و عذاب روحى، شنيدن تحقير و تمسخر به اينكه شما بوديد كه در دنيا تنها براى خود عزّت و كرامت قائل بوديد.) «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ» | |||
4- دوزخيان از درون و بيرون مىسوزند. يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ... صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50) | |||
إِنَّ هذا: بدرستى كه اين عذاب، ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ: آنست كه بوديد در دنيا به آن شك مىآورديد و اكنون به معاينه مشاهده آن نموديد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45) | |||
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50) | |||
ترجمه | |||
روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند | |||
مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست | |||
همانا درخت زقّوم | |||
خوراك كسى است كه بسيار گناهكار است | |||
مانند مس گداخته ميجوشد در شكمها | |||
چون جوشيدن آب داغ | |||
بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ | |||
پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان | |||
بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى | |||
همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بىنياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بىنيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شدهاند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناهكار است كه گفتهاند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 629 | |||
جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ (48) ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنتُم بِهِ تَمتَرُونَ (50) | |||
بگيريد او را پس او را بكشيد بسوي وسط جهنم پس از آن بريزيد بر فرق سر او از عذاب حميم آب جوشيده جهنم و بگوييد بر او بچش بدرستي که تو بودي خودت بسيار عزيز و محترم در نزد مردم محققا اينکه است آنچه که بوديد شما باور نميكرديد، در جاي ديگر ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ الحاقة، آيه 30 الي 32. | |||
خُذُوهُ امر بملائكه عذاب است که ميآيند بالاي قبر او بمجرد آنكه از قبر | |||
جلد 16 - صفحه 98 | |||
بيرون ميآيد او را ميگيرند. | |||
فَاعتِلُوهُ اعتلاء كشيدن بعنف و شدت و سختي است. | |||
إِلي سَواءِ الجَحِيمِ بسوي وسط آتش و از اينکه جمله استفاده ميشود که بدون حساب و پرسش و سؤال و نامه عمل او را مياندازند وسط جحيم که آتش افروخته است چنانچه بعضي بدون حساب وارد بهشت ميشوند و بدون ميزان و بيانش اينکه است که اهل محشر سه دسته ميشوند. يك دسته كساني هستند که هيچ خطايي و معصيتي از آنها سر نزده، در عقائد معتقد بجميع عقايد حقه بودند، در اخلاق و صفات نفسانيه متصف بصفات حميده و منزه از ملكات رذيله، در افعال عامل باعمال صالحه و متقي از جميع افعال سيئه اينها نه حساب دارند و نه ميزان بدون حساب وارد بهشت ميشوند، دسته دوم كساني که نه معتقد بعقايد حقه بودند و نه صفات حميدهاي داشتند و نه عمل نيك بلكه غرق معاصي و صفات خبيثه و عقايد فاسده اينها هم بدون حساب و ميزان در جهنم آنها را مياندازند دسته سوم که عمل نيك و بد داشتند و در عقايد سستي يا جدي بودند و در اخلاق هم پارهاي از صفات حميده و قسمتي از صفات خبيثه داشتند اينها را پاي حساب و ميزان ميبرند: فَمَن ثَقُلَت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ وَ مَن خَفَّت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم بِما كانُوا بِآياتِنا يَظلِمُونَ اعراف آيه 7 و 8. | |||
ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ از حميم جهنم بر فرق او بريزيد که تمام بدنش را بگيرد و تاول كند. | |||
ذُق باو بگويند از روي سخريه و استهزاء بچش چه طعمي دارد. | |||
إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ بدرستي که تو خودت را در دنيا خيلي عزيز و محترم ميدانستي حال مشاهده كن چه عزت و احترامي داري. | |||
إِنَّ هذا اينکه نوع عذابها را بودي. | |||
ما كُنتُم بِهِ تَمتَرُونَ مريه مجادله و القاء شبهه و تشكيك در امر است تا اينجا حال اهل عذاب اما حال اهل ثواب: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 50)- در این آیه میافزاید: به آنها خطاب میشود: «این همان چیزی است که پیوسته در باره آن شک و تردید میکردید» (إِنَّ هذا ما کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ). | |||
چقدر در آیات مختلف قرآن با انواع دلائل، واقعیت و حقانیت این روز به شما گوشزد شد. | |||
افسوس که گوش شنوا نداشتید! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۶: | خط ۲۱۸: | ||
[[رده:آثار ایمان]][[رده:شک به جهنم]][[رده:احساس جهنمیان]][[رده:زمینه عمل]][[رده:زمینه شک به قیامت]][[رده:شک به قیامت]][[رده:ظهور حقایق در قیامت]][[رده:آثار گناه]][[رده:شک گناهکاران]] | [[رده:آثار ایمان]][[رده:شک به جهنم]][[رده:احساس جهنمیان]][[رده:زمینه عمل]][[رده:زمینه شک به قیامت]][[رده:شک به قیامت]][[رده:ظهور حقایق در قیامت]][[رده:آثار گناه]][[رده:شک گناهکاران]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الدخان ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الدخان ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 50 سوره دخان | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 50 سوره دخان,دخان 50,إِنَ هٰذَا مَا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ,آثار ایمان,شک به جهنم,احساس جهنمیان,زمینه عمل,زمینه شک به قیامت,شک به قیامت,ظهور حقایق در قیامت,آثار گناه,شک گناهکاران,آیات قرآن سوره الدخان | |||
|description=إِنَ هٰذَا مَا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۶
کپی متن آیه |
---|
إِنَ هٰذَا مَا کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ |
ترجمه
الدخان ٤٩ | آیه ٥٠ | الدخان ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کُنتُمْ ... تَمْتَرُونَ»: شکّ میکردید (نگا: انعام / حجر / ، مریم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
هٰذِهِ النَّارُ الَّتِي کُنْتُمْ... (۱)
ذٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاکَ وَ... (۰) فِي الْحَمِيمِ ثُمَ فِي النَّارِ... (۰) يَتَجَرَّعُهُ وَ لاَ يَکَادُ يُسِيغُهُ... (۱) يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ... (۰) أَ فَسِحْرٌ هٰذَا أَمْ أَنْتُمْ لاَ... (۰) أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى (۰) ثُمَ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى (۰)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۵۹ سوره دخان
- توضيح سخن منكران معاد كه گفتند: «إن هِىَ إلّا مَوتَتُنَا الأولى»
- خلاصه اشكال آیه فوق و پاسخ آن
- اثبات معاد با بيان اين كه خلقت آسمان ها و زمين، به «حق» بوده
- مراد از اين كه فرمود: اهل بهشت، جز مرگ نخستين، مرگى نمى چشند
- پاسخ از اشكال دوم آیه: «الموتةَ الأولی»
- بحث روایتی: رواياتى درباره «تبع»، «شفاعت» و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ «49» إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ «50»
(به او گفته مىشود) بچش كه تو همان هستى كه به گمان خود عزيز و كريم بودى. اين همان است كه همواره در آن ترديد داشتيد.
نکته ها
«زقوم» نوعى غذاى ناخوشايند در دوزخ است. در سورهى صافّات آيه 63 نيز اين گونه آمده است: شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ... إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ درخت يا گياهى است كه از دوزخ مىرويد، آرى همان گونه كه انسان مجرم در دوزخ هميشه مىماند، درخت هم به ارادهى خدا باقى مىماند.
«أَثِيمٍ» به كسى گويند كه بر گناه پايدار باشد.
«مهل» به معناى فلز يا مس ذوب شده يا آلوده است.
«فَاعْتِلُوهُ» به معناى كشاندن همراه با قهر و خشونت است.
پیام ها
1- معاد، جسمانى است. (مسئلهى طعام و آب جوش، نشانهى جسمانى بودن
جلد 8 - صفحه 505
معاد است.) طَعامُ ... فِي الْبُطُونِ
2- گناه سبب عذاب و قهر الهى است. «طَعامُ الْأَثِيمِ»
3- عذاب قيامت هم جسمى است و هم روحى. (عذاب جسمى موادّ جوشان و عذاب روحى، شنيدن تحقير و تمسخر به اينكه شما بوديد كه در دنيا تنها براى خود عزّت و كرامت قائل بوديد.) «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ»
4- دوزخيان از درون و بيرون مىسوزند. يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ... صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50)
إِنَّ هذا: بدرستى كه اين عذاب، ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ: آنست كه بوديد در دنيا به آن شك مىآورديد و اكنون به معاينه مشاهده آن نموديد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (41) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (42) إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ (43) طَعامُ الْأَثِيمِ (44) كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ (45)
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ (46) خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ (48) ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (50)
ترجمه
روزى كه كفايت نميكند دوستى از دوستى چيزى را و نه آنها يارى كرده ميشوند
مگر آنرا كه رحمت كرد خدا همانا او ارجمند مهربانست
همانا درخت زقّوم
خوراك كسى است كه بسيار گناهكار است
مانند مس گداخته ميجوشد در شكمها
چون جوشيدن آب داغ
بگيريد او را پس بكشيدش بعنف بميان دوزخ
پس بريزيد بر بالاى سرش از عذاب آب جوشان
بچش همانا تو آن كسى كه ارجمند بزرگوارى
همانا اين آنست كه بوديد بآن شك ميآورديد.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه اوصاف روز قيامت را بيان فرموده كه آن روزى است كه هيچ دوست و يار و ياورى نميتواند بىنياز كند دوست و يار و ياور خود را كه در دنيا داشته بهيچ قدر از بىنيازى و نه آنها از خارج يارى كرده شوند مگر خداوند ترحّم فرمايد بر كسى بعفو از گناه او بدون وسيله يا بوسيله شفاعت شفعاء آنانكه خدا اذن شفاعت بايشان داده مانند انبياء و اولياء و اهل ايمان هر يك بحسب مرتبه قرب و اذنى كه از خدا باو در شفاعت داده شده همانا عزّت مطلقه و رحمت رحيميّه از آن حقّ است و كسيرا در آن مستقلّا راهى نيست و قمّى ره نقل فرموده كه كسانيكه نميتوانند با هم كمك كنند مواليان غير اولياء خدا هستند و كسانيكه مشمول رحمت خدا ميشوند و استثنا شدهاند اولياء آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم ميباشند و در بعضى از روايات مستثنى و مورد رحمت حقّ بائمّه اطهار و شيعيان ايشان تفسير شده كه ميتوانند دستگيرى كنند و درخت زقوم كه در سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناهكار است كه گفتهاند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته شده باشد و قمّى ره آنرا به مس گداخته تفسير فرموده و ميجوشد در شكمها مانند جوشيدن آبيكه به منتهاى حرارت رسيده است و خطاب از مصدر جلال صادر ميشود بملائكه عذاب كه از آنها بزبانيه تعبير ميشود بگيريد او را پس با فشار باطراف و جوانبش بكشيدش بسوى جهنّم و در وسط آن جاى دهيد چنانچه قمّى ره فرموده پس بر كاسه سرش آب
جلد 4 صفحه 629
جوش بريزيد و بگوئيد بچش عذاب را همانا تو آن كسى هستى كه خود را عزيز كريم ميخواندى چون در جوامع و قمّى ره نقل نموده كه او در مكّه ميگفت منم عزيز كريم و بعدا باو و رفقايش گفته ميشود اين عذابى است كه تا در دنيا بوديد در آن شك و ترديد داشتيد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ (47) ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ (48) ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ (49) إِنَّ هذا ما كُنتُم بِهِ تَمتَرُونَ (50)
بگيريد او را پس او را بكشيد بسوي وسط جهنم پس از آن بريزيد بر فرق سر او از عذاب حميم آب جوشيده جهنم و بگوييد بر او بچش بدرستي که تو بودي خودت بسيار عزيز و محترم در نزد مردم محققا اينکه است آنچه که بوديد شما باور نميكرديد، در جاي ديگر ميفرمايد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ الحاقة، آيه 30 الي 32.
خُذُوهُ امر بملائكه عذاب است که ميآيند بالاي قبر او بمجرد آنكه از قبر
جلد 16 - صفحه 98
بيرون ميآيد او را ميگيرند.
فَاعتِلُوهُ اعتلاء كشيدن بعنف و شدت و سختي است.
إِلي سَواءِ الجَحِيمِ بسوي وسط آتش و از اينکه جمله استفاده ميشود که بدون حساب و پرسش و سؤال و نامه عمل او را مياندازند وسط جحيم که آتش افروخته است چنانچه بعضي بدون حساب وارد بهشت ميشوند و بدون ميزان و بيانش اينکه است که اهل محشر سه دسته ميشوند. يك دسته كساني هستند که هيچ خطايي و معصيتي از آنها سر نزده، در عقائد معتقد بجميع عقايد حقه بودند، در اخلاق و صفات نفسانيه متصف بصفات حميده و منزه از ملكات رذيله، در افعال عامل باعمال صالحه و متقي از جميع افعال سيئه اينها نه حساب دارند و نه ميزان بدون حساب وارد بهشت ميشوند، دسته دوم كساني که نه معتقد بعقايد حقه بودند و نه صفات حميدهاي داشتند و نه عمل نيك بلكه غرق معاصي و صفات خبيثه و عقايد فاسده اينها هم بدون حساب و ميزان در جهنم آنها را مياندازند دسته سوم که عمل نيك و بد داشتند و در عقايد سستي يا جدي بودند و در اخلاق هم پارهاي از صفات حميده و قسمتي از صفات خبيثه داشتند اينها را پاي حساب و ميزان ميبرند: فَمَن ثَقُلَت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ وَ مَن خَفَّت مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم بِما كانُوا بِآياتِنا يَظلِمُونَ اعراف آيه 7 و 8.
ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ از حميم جهنم بر فرق او بريزيد که تمام بدنش را بگيرد و تاول كند.
ذُق باو بگويند از روي سخريه و استهزاء بچش چه طعمي دارد.
إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ بدرستي که تو خودت را در دنيا خيلي عزيز و محترم ميدانستي حال مشاهده كن چه عزت و احترامي داري.
إِنَّ هذا اينکه نوع عذابها را بودي.
ما كُنتُم بِهِ تَمتَرُونَ مريه مجادله و القاء شبهه و تشكيك در امر است تا اينجا حال اهل عذاب اما حال اهل ثواب:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- در این آیه میافزاید: به آنها خطاب میشود: «این همان چیزی است که پیوسته در باره آن شک و تردید میکردید» (إِنَّ هذا ما کُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ).
چقدر در آیات مختلف قرآن با انواع دلائل، واقعیت و حقانیت این روز به شما گوشزد شد.
افسوس که گوش شنوا نداشتید!
نکات آیه
۱- غوطهوران در گناه، گرفتار تردید در وقوع قیامت و وجود دوزخ (إنّ هذا ما کنتم به تمترون)
۲- شهود حسى دوزخیان در قیامت، نسبت به حقایق مورد تشکیک خود در دنیا (إنّ هذا ما کنتم به تمترون)
۳- پیوستگى گناه، با تردید و ناباورى نسبت به قیامت (طعام الأثیم ... إنّ هذا ما کنتم به تمترون)
۴- باورها و عملکرد انسان، هماهنگ و همسو با یکدیگر (طعام الأثیم ... إنّ هذا ما کنتم به تمترون) برداشت یاد شده از ارتباط میان دو ویژگى - که خداوند براى دوزخیان یاد کرده - به دست مى آید; یعنى، «الأثیم» و «کنتم به تمترون» که اوّلى نوع عمل و دومى چگونگى باور را مى رساند.
موضوعات مرتبط
- ایمان: آثار ایمان ۴
- جهنم: شک به جهنم ۱
- جهنمیان: احساس جهنمیان ۲
- عمل: زمینه عمل ۴
- قیامت: زمینه شک به قیامت ۳; شک به قیامت ۱; ظهور حقایق در قیامت ۲
- گناه: آثار گناه ۳
- گناهکاران: شک گناهکاران ۱
منابع