الْفَصْل: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added word proximity by QBot) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْفَصْل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْفَصْل | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
يَوْم:100, وَ:69, مَا:43, هٰذَا:33, لا:33, إِن:33, وَيْل:31, يَوْمَئِذ:26, لِلْمُکَذّبِين:26, أَدْرَاک:25, کَان:25, لِيَوْم:22, الْأَوّلِين:21, بِه:20, الْفَصْل:19, مِيقَاتُهُم:18, لَم:18, لَهُم:18, لَقُضِي:18, کَلِمَة:18, جَمَعْنَاکُم:18, الّذِي:18, أُجّلَت:18, أَلْفَافا:17, أَ:17, مِيقَاتا:17, يَعْلَمُون:17, مَوْلًى:17, أَجْمَعِين:17, کُنْتُم:17, بَيْنَهُم:17, الدّين:17, لِأَي:16, أُقّتَت:16, لَو:16, جَنّات:16, يُنْفَخ:16, فَإِن:16, أَکْثَرَهُم:15, تُکَذّبُون:15, نُهْلِک:15, فَيَعْتَذِرُون:15, فِي:15, نَبَاتا:15, احْشُرُوا:15, يُغْنِي:15, الرّسُل:15, وَيْلَنَا:13, لٰکِن:13, الصّور:13, الظّالِمِين:13, لَکُم:13, الّذِين:13, اللّه:13, إِذَا:13, ظَلَمُوا:12, يَا:12, عَن:12, فَتَأْتُون:12, کَيْد:12, أَفْوَاجا:11, بِالْحَق:11, عَذَاب:11, فَکِيدُون:11, يَأْذَن:11, قَالُوا:11, أَلِيم:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْفَصْل]] | {{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْفَصْل]] | ||
|?نازل شده در سال | |?نازل شده در سال |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۷
ریشه کلمه
- فصل (۴۳ بار)
قاموس قرآن
بريدن و جداكردن.«فَصَلَ الشَّىْءَ فَصْلاً: قَطَعَهُ وَ اَبانَهُ» در مفردات گفته: آن جدا كردن دو چيز از همديگر است به طورى كه ميان آن دو فاصله باشد [صافات:21]. اين روز قيامت و روز جدا كردن حق از باطل است كه تكذيب مىكرديد. فصول: به معنى جدا شدن و خروج آمده «فَصَلَ مِنَ الْبَلَدِ فُصُولاً: خَرَجَ عَنْهُ» و نيز جمع فصل آمده (فصول چهارگانه) [بقره:249]. چون طالوت با لشكريان از محل و شهر جدا و خارج شد گفت: خدا شما را با رودخانهاى امتحان خواهد كرد. ايضاً [يوسف:94]. چون كاروان از مصر جدا و خارج گرديد پدرشان گفت: من بوى يوسف را استشمام مىكنم. معنى فصل همان است كه گفته شد و چون در قضاوت و غيره استعمال شود به مناسبت معناى اولى است. فصال: باز كردن طفل از شير دراقرب الموارد آن را اسم مصدر گفته است [احقاف:15]. بار داشتن و از شير گرفتنش سى ماه است. ايضاً [لقمان:14]. فصيلة: اقوام و عشيره است كه از شخص منفصل اند و فصيل به معنى مفصول است [معارج:11-13]. گناهكار دوست مىدارد كه ايكاش عوض دهد از عذاب آن روز پسران، زن، برادر و عشيره خويش را چنان عشيرهاى كه او را به خودش منضم كرده و در كنار خود جا مىدهد. تفصيل: متمايز كردن. تفصيل كلام، روشن كردن آن است، مقابل اجمال. [اسراء:12]. و تا عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيز را از هم متمايز كرديم و روشن نموديم و مردم مىتوانند آنها را از همديگر بشناسند. *** [صافات:21]. تعبير از روز قيامت با «يَوْمُ الْفَصْل» در بسيارى از آيات آمده است و مراد از آن حكومت و قضاوت حق است كه در نتيجه حق از ناحق، عادل از ظالم جدا شده و هر يك راه خويش روند چنانكه فرموده [حج:17]. [سجده:25]. در آيه [نباء:17]. شايد مراد از جدا كردن اجزاء عالم از همديگر باشد ولى بعيد است. [ص:20]. راجع به اين آيه رجوع شود به «خطب». [هود:1]. درباره اين آيه در «حكم» توضيح مفصل داده شده به آنجا رجوع شود. [طارق:13-14]. فصل به معنى مفصول است يعنى جدا شده از شوخى و ناحق، معنى آيه: حقا كه اين سخن قولى است حق و ثابت و شوخى نيست.