ریشه زهق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه زهق‌ را به ریشه زهق منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
اقرب الموارد زهق و زهوق را خروج روح و هلاكت و بطلان و غيره گفته است. در مجمع نيز هلاكت و بطلان است. صحاح و قاموس اضمحلال را از جمله معانى آن شمرده‏اند ابن اثير نيز هلاكت و موت و خروج روح گفته است. راغب خروج روح از كثرت تأسف مى‏داند طبرسى هلاكت را در «زهقت نفسه» نيز جارى دانسته گويد: گويا روحش براى هلاكت خارج شده است . خلاصه همه دو معنى است خروج روح و هلاكت [توبه:55]، [توبه:85]. طبرسى و بيضاوى در ذيل آيه فوق زهق را خروج با صعوبت گفته‏اند. يعنى خدا مى‏خواهد با اموال و اولاد آنها را معذّب كند و در حال كفر جانشان در آيد و بميرند. ولى بهتر اين است بگوئيم: در حال كفر هلاك شوند و آن همان استدراج است كه در «درج» گذشت اموال و اولاد به تدريج استعداد هدايت را از دستشان مى‏گيرد و تدريجاً هلاك مى‏گردند با آنكه پيوسته با كفر توأم اند على هذا هلاكت نفس در اين جهان است . زاهق به معنى هلاك شونده و اضمحلال‏پذيرنده است [انبياء:18]. يعنى حق را بر باطل مى‏نهيم مغز آن را مى‏شكند آنگاه بينى كه باطل پوچ و ناچيز است. [اسراء:81]. اگر مراد از «الباطل» شرك و بت پرستى باشد اسلام ازبين رفت و ريشه كن گرديد و اگر مطلق بودن و هلاكت مطلق باطل است به نظر مى‏آيد منظور اين است: حق آمد و باطل پاشيده و مضمحل گرديد و در آن عجبى نيست زيرا كه شأن باطل همان پاشيدگى و اضمحلال است. و اين مخالف آن نيست كه باطل به وسيله بعضى عوامل خارجى ادامه يابد ولى نظر بذاتش مضمحل و بى ثبات است واللّه اعلم.
اقرب الموارد زهق و زهوق را خروج روح و هلاكت و بطلان و غيره گفته است. در مجمع نيز هلاكت و بطلان است. صحاح و قاموس اضمحلال را از جمله معانى آن شمرده‏اند ابن اثير نيز هلاكت و موت و خروج روح گفته است. راغب خروج روح از كثرت تأسف مى‏داند طبرسى هلاكت را در «زهقت نفسه» نيز جارى دانسته گويد: گويا روحش براى هلاكت خارج شده است . خلاصه همه دو معنى است خروج روح و هلاكت [توبه:55]، [توبه:85]. طبرسى و بيضاوى در ذيل آيه فوق زهق را خروج با صعوبت گفته‏اند. يعنى خدا مى‏خواهد با اموال و اولاد آنها را معذّب كند و در حال كفر جانشان در آيد و بميرند. ولى بهتر اين است بگوئيم: در حال كفر هلاك شوند و آن همان استدراج است كه در «درج» گذشت اموال و اولاد به تدريج استعداد هدايت را از دستشان مى‏گيرد و تدريجاً هلاك مى‏گردند با آنكه پيوسته با كفر توأم اند على هذا هلاكت نفس در اين جهان است . زاهق به معنى هلاك شونده و اضمحلال‏پذيرنده است [انبياء:18]. يعنى حق را بر باطل مى‏نهيم مغز آن را مى‏شكند آنگاه بينى كه باطل پوچ و ناچيز است. [اسراء:81]. اگر مراد از «الباطل» شرك و بت پرستى باشد اسلام ازبين رفت و ريشه كن گرديد و اگر مطلق بودن و هلاكت مطلق باطل است به نظر مى‏آيد منظور اين است: حق آمد و باطل پاشيده و مضمحل گرديد و در آن عجبى نيست زيرا كه شأن باطل همان پاشيدگى و اضمحلال است. و اين مخالف آن نيست كه باطل به وسيله بعضى عوامل خارجى ادامه يابد ولى نظر بذاتش مضمحل و بى ثبات است واللّه اعلم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, بطل:85, من:56, نزل:54, نفس:49, دنو:49, انن:42, کون:42, ل:42, فى:42, حقق:39, هو:39, ب:39, ف:37, اذا:37, ها:37, کفر:34, ما:34, قرآن:32, جىء:32, زهق:29, ه:27, قول:27, کم:27, حيى:25, قرء:22, ويل:22, نصر:22, ان:20, عذب:20, سلط:20, حلف:20, الله:17, اله:17, لدن:17, دمغ:15, وصف:15, سور:15, ک:15, شفى:15, رحم:12, وله:12, على:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۶

تکرار در قرآن: ۵(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

اقرب الموارد زهق و زهوق را خروج روح و هلاكت و بطلان و غيره گفته است. در مجمع نيز هلاكت و بطلان است. صحاح و قاموس اضمحلال را از جمله معانى آن شمرده‏اند ابن اثير نيز هلاكت و موت و خروج روح گفته است. راغب خروج روح از كثرت تأسف مى‏داند طبرسى هلاكت را در «زهقت نفسه» نيز جارى دانسته گويد: گويا روحش براى هلاكت خارج شده است . خلاصه همه دو معنى است خروج روح و هلاكت [توبه:55]، [توبه:85]. طبرسى و بيضاوى در ذيل آيه فوق زهق را خروج با صعوبت گفته‏اند. يعنى خدا مى‏خواهد با اموال و اولاد آنها را معذّب كند و در حال كفر جانشان در آيد و بميرند. ولى بهتر اين است بگوئيم: در حال كفر هلاك شوند و آن همان استدراج است كه در «درج» گذشت اموال و اولاد به تدريج استعداد هدايت را از دستشان مى‏گيرد و تدريجاً هلاك مى‏گردند با آنكه پيوسته با كفر توأم اند على هذا هلاكت نفس در اين جهان است . زاهق به معنى هلاك شونده و اضمحلال‏پذيرنده است [انبياء:18]. يعنى حق را بر باطل مى‏نهيم مغز آن را مى‏شكند آنگاه بينى كه باطل پوچ و ناچيز است. [اسراء:81]. اگر مراد از «الباطل» شرك و بت پرستى باشد اسلام ازبين رفت و ريشه كن گرديد و اگر مطلق بودن و هلاكت مطلق باطل است به نظر مى‏آيد منظور اين است: حق آمد و باطل پاشيده و مضمحل گرديد و در آن عجبى نيست زيرا كه شأن باطل همان پاشيدگى و اضمحلال است. و اين مخالف آن نيست كه باطل به وسيله بعضى عوامل خارجى ادامه يابد ولى نظر بذاتش مضمحل و بى ثبات است واللّه اعلم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
تَزْهَقَ‌ ۲
زَهَقَ‌ ۱
زَهُوقاً ۱
زَاهِقٌ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط