الإسراء ٢٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::کُلاّ|کُلاًّ]] [[کلمه غیر ربط::کُلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::نُمِدّ|نُمِدُّ]] [[کلمه غیر ربط::نُمِدّ| ]] [[شامل این ریشه::مدد| ]][[ریشه غیر ربط::مدد| ]][[شامل این کلمه::هٰؤُلاَء|هٰؤُلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::هٰؤُلاَء| ]] [[شامل این ریشه::اولاء| ]][[ریشه غیر ربط::اولاء| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::هؤلاء| ]][[ریشه غیر ربط::هؤلاء| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هَؤُلاَء|هَؤُلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::هَؤُلاَء| ]] [[شامل این ریشه::اولاء| ]][[ریشه غیر ربط::اولاء| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::هؤلاء| ]][[ریشه غیر ربط::هؤلاء| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::عَطَاء|عَطَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::عَطَاء| ]] [[شامل این ریشه::عطو| ]][[ریشه غیر ربط::عطو| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::عَطَاء|عَطَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::عَطَاء| ]] [[شامل این ریشه::عطو| ]][[ریشه غیر ربط::عطو| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::مَحْظُورا|مَحْظُوراً]] [[کلمه غیر ربط::مَحْظُورا| ]] [[شامل این ریشه::حظر| ]][[ریشه غیر ربط::حظر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::کُلاّ|کُلاًّ]] [[کلمه غیر ربط::کُلاّ| ]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلل‌| ]][[شامل این کلمه::نُمِدّ|نُمِدُّ]] [[کلمه غیر ربط::نُمِدّ| ]] [[شامل این ریشه::مدد| ]][[ریشه غیر ربط::مدد| ]][[شامل این کلمه::هٰؤُلاَء|هٰؤُلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::هٰؤُلاَء| ]] [[شامل این ریشه::اولاء| ]][[ریشه غیر ربط::اولاء| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::هؤلاء| ]][[ریشه غیر ربط::هؤلاء| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هَؤُلاَء|هَؤُلاَءِ]] [[کلمه غیر ربط::هَؤُلاَء| ]] [[شامل این ریشه::اولاء| ]][[ریشه غیر ربط::اولاء| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::هؤلاء| ]][[ریشه غیر ربط::هؤلاء| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::عَطَاء|عَطَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::عَطَاء| ]] [[شامل این ریشه::عطو| ]][[ریشه غیر ربط::عطو| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::عَطَاء|عَطَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::عَطَاء| ]] [[شامل این ریشه::عطو| ]][[ریشه غیر ربط::عطو| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::مَحْظُورا|مَحْظُوراً]] [[کلمه غیر ربط::مَحْظُورا| ]] [[شامل این ریشه::حظر| ]][[ریشه غیر ربط::حظر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|کُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ مِنْ‌ عَطَاءِ رَبِّکَ‌ وَ مَا کَانَ‌ عَطَاءُ رَبِّکَ‌ مَحْظُوراً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=اینان و آنان همگی را از بخشش پروردگارت یاری می‌کنیم. و عطای پروردگارت هرگز (برای کسی) ممنوع نبوده است
|-|صادقی تهرانی=اینان و آنان همگی را از بخشش پروردگارت یاری می‌کنیم. و عطای پروردگارت هرگز (برای کسی) ممنوع نبوده است
|-|معزی=هر یک را کمک دهیم اینان و آنان را از بخشش پروردگار تو و نیست بخشش پروردگار تو بازداشته‌
|-|معزی=هر یک را کمک دهیم اینان و آنان را از بخشش پروردگار تو و نیست بخشش پروردگار تو بازداشته‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">To all—these and those—We extend from the gifts of your Lord. The gifts of your Lord are not restricted.</div>
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::20|٢٠]] | قبلی = الإسراء ١٩ | بعدی = الإسراء ٢١  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/017020.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/017020.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::20|٢٠]] | قبلی = الإسراء ١٩ | بعدی = الإسراء ٢١  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«کُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ»: به هر یک از این دو گروه مؤمن و مطیعِ آخرت طلب، و کافر و عاصیِ دنیا طلب، کمک و مدد و قدرت و نعمت می‌رسانیم. (کُلاًّ) مفعول‌به مقدّم و (هؤُلآءِ) بدل از آن است. «مَحْظُوراً»: ممنوع.
«کُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ»: به هر یک از این دو گروه مؤمن و مطیعِ آخرت طلب، و کافر و عاصیِ دنیا طلب، کمک و مدد و قدرت و نعمت می‌رسانیم. (کُلاًّ) مفعول‌به مقدّم و (هؤُلآءِ) بدل از آن است. «مَحْظُوراً»: ممنوع.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link43 | آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link44 | توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link43 | آيات ۹ - ۲۲ سوره إسراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link45 | خداوند براى مؤ منان صالح العمل بر خود حق قرار داده است (ان لهم اجرا كبيرا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link44 | معنای هدایت قرآن بر دین «أقوَم»، و اين كه اسلام، دين «قيّم» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link46 | بيان اينكه انسان عجول بوده وآنسان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى باشد(ويدع الانسان بالشر دعائه بالخير)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link45 | خداوند، براى مؤمنان نیکوکار، بر خود حق قرار داده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link47 | دونكته كه آيه شريفه روشن مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link46 | بيان عجول بودن انسان و نکته های آیه: «وَ يَدَعُ الإنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَائَهُ بِالخَيرِ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link48 | مراد از آيت بودن شب وروز ومحوآيت ليل ومبصره بودن آيات نهار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link48 | مراد از آيت بودن شب و روز]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link49 | وجود قدرت وآزادى ، دليل ومجوز ارتكاب هر عملى نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link49 | وجود قدرت و آزادى، دليل و مجوز ارتكاب هر عملى نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link50 | معناى ((طائر(( ومراد از جمله : ((وكل انسان الزمناه طائره فى عنقه ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link50 | معناى این که فرمود: «ما طائر هر کسی را به گردنش آویخته ایم»؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link51 | عاقبت وسرنوشت انسان با اعمال ارادى واختيارى اولزوم وحتميت پيدا مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link52 | مقصود از كتابى كه در قيامت، براى افراد انسان بيرون آورده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link52 | مقصود از كتابى كه در قيامت براى افراد انسان بيرون آورده مى شود (ونخرج له يومالقيمة كتابا يلقيه منشورا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link53 | هدايت هر كس، به سود خودش و ضلالتش، عليه خود اوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۶#link53 | هدايت هر كس به سود خود وضلالتش عليه خود است (ولاتزر وازرة وزر اخرى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link54 | توضيح اين كه فرمود: «وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتّى نَبعَثَ رَسُولاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link54 | توضيح اينكه فرمود: ((وما كنا معذبين حتى نبعث رسولا((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link55 | وجوهی که مفسران در توجیه امر خدا در آیه: «أمَرنَا مُترَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا» گفته اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link55 | مقصود از اراده هلاك قريه در جمله : ((واذا اردنا ان نهلك قرية ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link58 | مراد از «خواستن عاجله»، در آيه: «مَن كَانَ يُرِيدُ العَاجِلَةَ عَجَّلنَا لَهُ فِيهَا...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link56 | توجيه امر خدا در (امرنا مترفيها ففسقوا فيها) با اينكه خدا امر به فحشاء نمى كند!]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link59 | اعمال آدمى، اسباب سعادت و یا شقاوت اخروى هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link57 | وجوهى كه مفسرين در توجيه اين امر گفته اند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link60 | بيان اين كه اهل دنيا و اهل آخرت، هر دو، از عطاى خداوند بهره می برند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link58 | مراد از ((اراده عاجله (( در آيه : ((من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link61 | اشاره به تفاسير ديگرى كه براى اين آيه، بيان شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۷#link59 | اعمال آدمى اسباب اخروى هستند وبر خلاف اسباب دنيوى تخلف ناپذيرند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link62 | توضيح اين كه: درجات اخروى، بزرگتر از درجات دنيوى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link60 | بيان اينكه دنيا طلبان در اعمال دنيوى ، وعقبى طلبان دراعمال اخروى مستمدّ از عطاى خداوندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link63 | بحث روايتى: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link61 | اشاره به تفاسير ديگرى كه براى اين آيه بيان شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link62 | توضيح اينكه درجات اخروى بزرگتر از درجات دنيوى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link63 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link64 | گفتارى در چند فصل پيرامون قضاء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link64 | گفتارى در چند فصل پيرامون قضاء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link65 | فصل ۱ - در معنا وحدود آن :]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link65 | فصل ۱ - در معنا و حدود آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link66 | فصل ۲ - نظرى فلسفى در معناى قضاء:]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link66 | فصل ۲ - نظرى فلسفى در معناى «قضاء»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link67 | فصل ۳ - روايات هم اين نظريه را تاءييد مى كنند:]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link67 | فصل ۳ - روايات هم اين نظريه را تأييد مى كنند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link68 | بحث فلسفى (در بيان اينكه فيض خداوند مطلق ونامحدود است ومنشاء اختلاف انواع وافراداختلاف قابليت ها است )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link68 | بحث فلسفى: (فيض خداوند، مطلق و نامحدود است)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link23 | &nbsp;&nbsp;آيه ۱۸ - ۲۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link23 | &nbsp;&nbsp;آيه ۱۸ - ۲۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link24 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link24 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
خط ۶۴: خط ۷۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link27 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۲ - نقش سعى و تلاش در پيروزيها]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link27 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۲ - نقش سعى و تلاش در پيروزيها]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link28 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۳ - امدادهاى الهى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۵#link28 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۳ - امدادهاى الهى]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»
ما از عطاى پروردگارت، اينان (فرصت طلبان) و آنان (دنيا طلبان) را كمك مى‌كنيم و عطاى پروردگارت از كسى منع نمى‌شود.
===نکته ها===
خداوند انسان‌ها را آزاد آفريد و با در اختيار قرار دادن امكانات، آنان را آزمود تا نحوه‌ى عمل و گزينش آنان روشن شود و معامله كنندگان با خدا، از ديگران جدا شوند، مثل سازمان آب و برق كه اين دو نعمت را در اختيار همه‌ى خانه‌ها قرار مى‌دهد، تا افراد با انتخاب خود، از آنها استفاده‌ى خوب يا بد بكنند.
===پیام ها===
1- سنّت خدا براين است كه نعمت و امداد خويش را در اختيار همگان قرار دهد، تا هركس صفات خوب و بد خويش را بروز دهد. «كُلًّا نُمِدُّ»
2- ايمان به خداوند وآخرت‌طلبى، با برخوردارى از امكانات مادّى منافاتى ندارد. «كُلًّا نُمِدُّ»
جلد 5 - صفحه 37
3- الطاف الهى از شئون ربوبيّت و تفضّل اوست، وگرنه ما طلبى از او نداريم.
«عَطاءِ رَبِّكَ»
4- عطاى خداوند، هميشگى است. «ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»
كُلًّا نُمِدُّ: هر يك از اين دو فرقه را مدد كنيم. هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ: آن گروه طالبان دنيا و آن گروه جويندگان عقبى، يعنى هيچ كدام را محروم نگردانيم بلكه مدد نمائيم و زياد كنيم. مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ‌: از عطاى پروردگار تو مانند
جلد 7 - صفحه 350
رزق و نعمت در دنيا به مؤمن و كافر، و اما در آخرت عطاى سبحانى مخصوص متقين است. وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً: و نيست عطاى پروردگار تو منع كرده و باز داشته از مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار، زيرا بخل در ساحت كبريائى روا نيست، و منع فيض از فياض مطلق، قبيح است. بنابراين گبر و ترسا و يهود و بت‌پرست و زنديق و عنود، از خوان احسانش بهره‌مند گردند و به سبب كفر كافر و عصيان عاصى، عطاى خود را باز ندارند، و وظيفه روزى خواران را به خطاى منكر نبرد.
ارشاد ديلمى: فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: خداى تعالى فرمايد: يا ابن آدم اما تنصفنى؟ اتحبّب اليك بالنّعم و تتبغّض الىّ بالمعاصى! خيرى اليك نازل و شرّك الىّ صاعد و لم يزل و لا يزال فى كلّ يوم ملك كريم يأتينى عنك بعمل قبيح. يا ابن آدم! لو سمعت وصفك من غيرك و انت لا تدرى من الموصوف لسارعت الى مقته. «1» اى پسر آدم، انصاف ندهى مرا دوستى نمايم به تو به نعمت، و دشمنى كنى به من به معصيت. خير من به تو نازل است، و شرّ تو به سوى من صاعد. و هميشه در هر روز ملك كريم مى‌آيد از جانب تو به عمل قبيح. اى پسر آدم، اگر بشنوى وصف خود را از غير خود، و حال آن كه ندانى موصوف كيست، هرآينه بشتابى به سخط او.
اين فرمايش تعريض است به اينكه با وجود انعام من و نمك نشناسى تو، باز هم به فضل و رحمت غير متناهيه با تو معامله نمايم، و تو را به عقوبت اخذ نفرمايم مگر آنكه تجاسر و هتّاكى و بيشرمى بنده، متجاوز از حد شود و به هيچ وجه تنبه و تأمل نيابد و مستى غفلت بكلّى منعم را فراموش نمايد.
تتمه: اگر گفته شود آيا جايز است مكلف اراده و قصد كند به عمل طاعاتيه دنيا و آخرت را؛ جواب آنكه: بلى، ممكن است كه دنيا را تابع آخرت قرار دهد
----
«1» ارشاد القلوب، جزء اوّل، باب پنجم، فى التخويف و الترهيب، صفحه 38.
جلد 7 - صفحه 351
مانند مجاهد فى سبيل اللّه كه مقاتله كند براى اعزاز دين، و غنيمت را تابع قرار دهد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً «16» وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى‌ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً «17» مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً «18» وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً «19» كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً «21» لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً «22»
ترجمه‌
و چون خواهيم كه هلاك كنيم بلدى را امر ميكنيم سر گرم بنعمت شدگان آنرا پس نافرمانى كنند در آن پس سزاوار شود بر آن بلد حكم عذاب پس هلاك كنيم آنرا هلاك كردنى‌
و بسيار هلاك كرديم از اهل قرنها بعد از نوح و كافى است پروردگارت كه بگناهان بندگانش آگاه و بينا است‌
كسيكه بخواهد نعمت مستعجلى را تعجيل ميكنيم براى او در آن آنچه را ميخواهيم براى آنكه ميخواهيم پس قرار ميدهيم براى او جهنّم را كه در آيد در آن نكوهش شده رانده گرديده‌
و كسيكه بخواهد آخرت را و كوشش كند براى آن كوشش سزاوار بآنرا با آنكه مؤمن باشد پس آنگروه كردارشان پذيرفته و مأجور است‌
هر يك از آن دو را مدد ميكنيم آنگروه و آنگروه را از بخشش پروردگار تو و نباشد بخشش پروردگار تو باز داشته شده‌
بنگر چگونه فضيلت داديم برخى از آنها را بر برخى و هر آينه آخرت بزرگتر است از جهت مراتب و بزرگتر است از جهت فضيلت دادن قرار
مده با خدا خداى ديگرى پس بنشينى نكوهش شده بخود واگذار گرديده.
تفسير
- وقتى خدا بخواهد بلدى را چه ده باشد چه شهر ويران و اهل آنرا هلاك فرمايد براى آنكه مستحقّ عقوبت شده‌اند بكثرت معاصى از باب مزيد عنايت و لطف امر ميفرمايد اهل تنعّم و تعيّش و فسق و فجور آن آبادى را بتوسط انبياء و اولياء بتوبه و انابه و اطاعت خدا و پيغمبر تا مرتدع شوند و عذاب از آنها مرتفع گردد پس چون تمرّد و سركشى كنند و باعمال ناشايسته خودشان ادامه دهند و استحقاق آنها كامل شود و معلوم گردد كه قابل ترحّم نيستند عذاب بر آنها نازل شود بطوريكه همگى هلاك و بلدشان ويران گردد و اين بمقتضاى سبقت رحمت بر غضب است كه بعد از بعث رسول و بيان احكام باز تعجيل در عقوبت دنيوى‌
----
جلد 3 صفحه 349
نميفرمايد تا بكلّى يأس از صلاح آنها حاصل شود و دلالت دارد بر اينكه مأمور به توبه است اختصاص امر باهل تنعم و تعيّش و خود سرى در اين آيه با آنكه در ذيل آيه سابقه اشاره شده بود كه خداوند در دنيا و آخرت عقاب بلا بيان نسبت باحدى نميفرمايد و بعضى مأمور به را اطاعت و امر را تأكيدى دانسته‌اند و اختصاص اهل تنعم و تعيّش را بامر گفته‌اند براى رياست آنها و تبعيّت سايرين است و بعضى مأمور به را احكام اوليّه گرفته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه وقتى ما امر نموديم و تمرّد نمودند اراده مينمائيم هلاك آنها را و در كلام تقديم و تأخير شده است چون قبل از استحقاق اراده هلاك قبيح است و بعضى گفته‌اند مراد باراده هلاك نزديك شدن وقت مقدّر آن است اينها همه در صورتى است كه امر بمعناى فرمان باشد و اگر بمعناى زياد كردن باشد چنانچه قمّى ره فرموده و ديگران تأييد نموده‌اند مراد آنستكه چون اراده نمائيم هلاك بلدى را زياد ميكنيم در آن اهل تنعم و تعيّش را بزياد نمودن نعمت و وسائل عشرت را در آن بطوريكه دنيا طلبان در آنجا جمع شوند و اهل آخرت از آنجا هجرت نمايند پس هلاك و ويران نمائيم آن بلد را با اهلش كه فاسق و متمرّدند و اين مهلت براى تكميل استحقاق و تشديد عذاب آنها است كه سيره الهيّه بر آن جارى شده و مؤيد اينمعنى است قرائت امير المؤمنين عليه السّلام آمرنا بر وزن عامرنا و قرائت امام باقر عليه السّلام امّرنا بتشديد ميم كه در هر دو بمعناى كثّرنا است و بنظر حقير اين معنى و معناى اول بتقريب مذكور هر يك از جهتى احسن و اسلم و اتمّ است و خداوند بسيارى از اهل اعصار و امم ماضيه را كه اصرار بمعصيت داشتند بعد از قوم نوح معذب و هلاك فرموده مانند قوم عاد و ثمود و لوط و امثال اينها كه خودشان و ديارشان نابود و ويران شدند و قرن بصد سال و كمتر و زيادتر تفسير شده و بنظر حقير قرن مقدارى از زمان است كه اهل آنرا معاصر خوانند و از افراد زمان سابق نوعا كسى در آنزمان باقى نمانده است و كافى است خداوند كه با خبر است از گناهان باطنى بندگان و بينا است گناهان ظاهرى آنها را براى آنكه مجازات فرمايد از آنها بحسب استحقاق و كسيكه بخواهد نعمت عاجله دنيويّه را و همّت خود را صرف در تحصيل آن نمايد خداوند او را بكلّى محروم نميفرمايد و بهر كس بخواهد هر قدر بخواهد از نعم‌
----
جلد 3 صفحه 350
دنيويّه عطا خواهد فرمود بمقتضاى حكمت و مصلحت ولى چون چنين كسى عمل عبادى ندارد در آخرت بهره‌اى نخواهد داشت و داخل جهنّم ميشود و نزد عقلا مذموم و از رحمت خدا محروم است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه معناى آيه آنستكه كسيكه بخواهد پاداش دنيا را بعملى كه خداوند واجب فرموده است بر آن و نخواهد رضاى خدا و اجر آخرت را خداوند هر چه بخواهد از متاع دنيوى باو عطا ميفرمايد و نيست براى او ثواب آخرت و اين براى آنستكه خداوند نعمت باو عطا ميفرمايد براى آنكه كمك بجويد بآن بر طاعت و او صرف ميكند آنرا در معصيت پس معاقب ميشود بر اين عمل و كسيكه بخواهد آخرت را و سعى كند براى تحصيل آن برضاى خدا و خوشنودى او سعى بليغى كه سزاوار آخرت باشد باتيان واجبات و ترك محرّمات با آنكه معتقد باشد باصول دين و مذهب خداوند پاداش او را در آخرت بنحو اتمّ و اكمل عنايت خواهد فرمود لذا اين جماعت عملشان مقبول و سعيشان مشكور است از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه كسيكه آخرت را بخواهد بايد زينت زندگى دنيا را ترك نمايد هر يك از اين دو فرقه اهل دنيا و آخرت را خداوند مدد ميرساند پى در پى بحيات و قواء و نعم ظاهريّه و باطنيّه و در هيچگاه نعمت و رحمت رحمانيه از بندگان مقطوع نبوده و نخواهد بود ولى در عين حال بايد نظر نمود كه چه قدر فرق و تفاوت است ميان افراد بشر در فضل الهى نسبت بآنها كه بعضى فقير و بعضى غنى و بعضى عالم و بعضى جاهل و بعضى سالم و بعضى مريض و بعضى عزيز و بعضى ذليلند و اينها همه بحسب استعداد و قابليّت و مصلحت آنها است و در مبدء فيّاض بخل نيست و اين تفاوت و تفاضل در درجات و مراتب آخرت و اهل آن بيشتر و برتر است بمراتب و درجاتى از تفاوت در مراتب و درجات دنيا و اهل آن بلكه تفاوت اين دو تفاوت بقدر تفاوت دنيا و آخرت است پس بايد براى آن كوشيد و از اين چشم پوشيد و در مجمع فرموده روايت شده است كه ما بين اعلى درجه بهشت و ادنى درجه آن مانند ما بين آسمان و زمين است و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نگوئيد بهشت يكى است و يكدرجه است خداوند فرموده بهشت متعدّد است و درجاتى دارد بعضى فوق بعضى است و تفاوت مردم در درجات باعمال است عرض شد دو مؤمن داخل بهشت ميشوند يكى‌
----
جلد 3 صفحه 351
از آن دو مقامش بالاتر است از ديگرى و مايل ميشود كه رفيقش را ديدن كند فرمود كسيكه مقامش بالاتر است ميتواند پائين بيايد ولى كسيكه مقامش پائين‌تر است نميتواند بالا برود چون بآنمقام نرسيده امّا اگر مشتاق باشند ملاقات ميكنند از روى تختها حقير عرض ميكنم تخت بهشتى بلند است و براى مؤمن فرود مى‌آيد و چون بر آن قرار گرفت بلند ميشود بقدريكه تمام جوانب ملك مرئى ميگردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه بالا ميروند بندگان فرداى قيامت در درجات و بقرب حق واصل ميشوند بقدر عقلهاشان و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ثواب بقدر عقول است. و نبايد كسى چه پيغمبر باشد چه از افراد امّت با خداوند خود خداى ديگرى قرار دهد در اعتقاد يا اقرار يا عبادت كه اگر چنين كند مادام العمر مورد مذمّت عقلا و علما و صلحا واقع شود و خداوند او را بحال خود واگذار فرمايد و لطف و رحمت خود را در دنيا و آخرت از او منع فرمايد پس مانند مردم عاجز و ذليل بجاى خود بنشيند و قادر بر دفاع نباشد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِن‌ عَطاءِ رَبِّك‌َ وَ ما كان‌َ عَطاءُ رَبِّك‌َ مَحظُوراً «20»
‌هر‌ يك‌ ‌از‌ دو طايفه‌ طالبين‌ دنيا و طالبين‌ آخرت‌ ‌را‌ دوام‌ و كشش‌ ميدهيم‌ عقوبات‌ و مثوبات‌ طايفه‌ ثانيه‌ ‌از‌ عطا و انعام‌ پروردگار تو ‌است‌ و نميباشد ‌از‌ ‌براي‌ عطاء پروردگار تو مانع‌ و محظوري‌ كُلًّا نُمِدُّ ‌يعني‌ ‌کل‌ واحد ‌من‌ اصحاب‌ جهنم‌ و اصحاب‌ جنّت‌ كشش‌ ميدهيم‌ ‌که‌ اشاره‌ بدوام‌ و خلود ‌است‌ هؤلاء مشار اليه‌ نعم‌
جلد 12 - صفحه 236
الهيه‌ ‌است‌ نعم‌ دنيويه‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ دنيا طلب‌ هستند و نعم‌ اخرويه‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ اهل‌ آخرت‌ هستند مِن‌ عَطاءِ رَبِّك‌َ تمام‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار تو ‌است‌ وَ ما كان‌َ عَطاءُ رَبِّك‌َ مَحظُوراً چيزي‌ ‌که‌ جلوگيري‌ و مانع‌ ‌باشد‌ ‌از‌ فعل‌ الهي‌ نيست‌ و هيچ‌ محظوري‌ ندارد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 20)- در اینجا ممکن است این توهّم پیش آید که نعمتهای دنیا، تنها سهم دنیا پرستان خواهد شد و آخرت طلبان از آن محروم می‌گردند، آیه به این توهّم پاسخ می‌گوید که: «ما هر یک از این گروه و آن گروه را از اعطای پروردگارت می‌دهیم و امداد می‌کنیم» (کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ).
«چرا که بخشش پروردگارت از هیچ کس ممنوع نیست» و گبر و ترسا و مؤمن و مسلم همه از خان نعمتش وظیفه می‌خورند (وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۵: خط ۲۴۴:
[[رده:نعمتهاى آخرت طلبان]][[رده:آخرت طلبى و نعمتهاى دنیوى]][[رده:ایمان و نعمتهاى دنیوى]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آثار فیض خدا]][[رده:امدادهاى خدا]][[رده:تداوم عطایاى خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:عمومیت لطف خدا]][[رده:عمومیت نعمتهاى خدا]][[رده:لطف خدا]][[رده:وسعت عطایاى خدا]][[رده:نعمتهاى دنیاطلبان]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:مشمولان نعمت]][[رده:منشأ نعمت]]
[[رده:نعمتهاى آخرت طلبان]][[رده:آخرت طلبى و نعمتهاى دنیوى]][[رده:ایمان و نعمتهاى دنیوى]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آثار فیض خدا]][[رده:امدادهاى خدا]][[رده:تداوم عطایاى خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:عمومیت لطف خدا]][[رده:عمومیت نعمتهاى خدا]][[رده:لطف خدا]][[رده:وسعت عطایاى خدا]][[رده:نعمتهاى دنیاطلبان]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:مشمولان نعمت]][[رده:منشأ نعمت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الإسراء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الإسراء ]]
{{#seo:
|title=آیه 20 سوره إسراء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 20 سوره إسراء,إسراء 20,کُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ مِنْ‌ عَطَاءِ رَبِّکَ‌ وَ مَا کَانَ‌ عَطَاءُ رَبِّکَ‌ مَحْظُوراً,نعمتهاى آخرت طلبان,آخرت طلبى و نعمتهاى دنیوى,ایمان و نعمتهاى دنیوى,آثار ربوبیت خدا,آثار فیض خدا,امدادهاى خدا,تداوم عطایاى خدا,سنتهاى خدا,عمومیت لطف خدا,عمومیت نعمتهاى خدا,لطف خدا,وسعت عطایاى خدا,نعمتهاى دنیاطلبان,مشمولان لطف خدا,مشمولان نعمت,منشأ نعمت,آیات قرآن سوره الإسراء
|description=کُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ مِنْ‌ عَطَاءِ رَبِّکَ‌ وَ مَا کَانَ‌ عَطَاءُ رَبِّکَ‌ مَحْظُوراً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۱

کپی متن آیه
کُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ مِنْ‌ عَطَاءِ رَبِّکَ‌ وَ مَا کَانَ‌ عَطَاءُ رَبِّکَ‌ مَحْظُوراً

ترجمه

هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک می‌دهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.

|همه را، اين گروه و آن گروه را از عطاى پروردگارت مدد مى‌بخشيم، و عطاى پروردگار تو از كسى منع نشده است
هر دو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى‌بخشيم، و عطاى پروردگارت [از كسى‌] منع نشده است.
و ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچ‌کس دریغ نخواهد شد.
هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را [در این دنیا] از عطای پروردگارت یاری دهیم، وعطای پروردگارت [در این دنیا از کسی] ممنوع شدنی نیست.
همه را، چه آن گروه را و چه اين گروه را، از عطاى پروردگارت پى در پى خواهيم داد، زيرا عطاى پروردگارت را از كسى باز ندارند.
هر یک از آنان و اینان را از عطای پروردگارت بهره می‌رسانیم و عطای پروردگارت ممنوع نیست‌
همه را، اين گروه را و آن گروه را، از دهش پروردگارت مدد رسانيم، و دهش پروردگارت [از كسى‌] باز داشته نيست.
و ما هر یک از اینان (که آخرت طلبانند) و از آنان (که دنیا پرستانند، در این جهان) از بخشایش پروردگارت (بهره‌مند می‌گردانیم و) کمک می‌رسانیم و (کافر و مؤمن را بر این خوان یغما می‌نشانیم. چرا که در صورت رعایت اسباب و علل،) بخشایش پروردگارت هرگز (از کسی بازداشته نشده است و از او) ممنوع نگشته است.
اینان و آنان همگی را از بخشش پروردگارت یاری می‌کنیم. و عطای پروردگارت هرگز (برای کسی) ممنوع نبوده است
هر یک را کمک دهیم اینان و آنان را از بخشش پروردگار تو و نیست بخشش پروردگار تو بازداشته‌

To all—these and those—We extend from the gifts of your Lord. The gifts of your Lord are not restricted.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ١٩ آیه ٢٠ الإسراء ٢١
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ»: به هر یک از این دو گروه مؤمن و مطیعِ آخرت طلب، و کافر و عاصیِ دنیا طلب، کمک و مدد و قدرت و نعمت می‌رسانیم. (کُلاًّ) مفعول‌به مقدّم و (هؤُلآءِ) بدل از آن است. «مَحْظُوراً»: ممنوع.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»

ما از عطاى پروردگارت، اينان (فرصت طلبان) و آنان (دنيا طلبان) را كمك مى‌كنيم و عطاى پروردگارت از كسى منع نمى‌شود.

نکته ها

خداوند انسان‌ها را آزاد آفريد و با در اختيار قرار دادن امكانات، آنان را آزمود تا نحوه‌ى عمل و گزينش آنان روشن شود و معامله كنندگان با خدا، از ديگران جدا شوند، مثل سازمان آب و برق كه اين دو نعمت را در اختيار همه‌ى خانه‌ها قرار مى‌دهد، تا افراد با انتخاب خود، از آنها استفاده‌ى خوب يا بد بكنند.

پیام ها

1- سنّت خدا براين است كه نعمت و امداد خويش را در اختيار همگان قرار دهد، تا هركس صفات خوب و بد خويش را بروز دهد. «كُلًّا نُمِدُّ»

2- ايمان به خداوند وآخرت‌طلبى، با برخوردارى از امكانات مادّى منافاتى ندارد. «كُلًّا نُمِدُّ»

جلد 5 - صفحه 37

3- الطاف الهى از شئون ربوبيّت و تفضّل اوست، وگرنه ما طلبى از او نداريم.

«عَطاءِ رَبِّكَ»

4- عطاى خداوند، هميشگى است. «ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»

كُلًّا نُمِدُّ: هر يك از اين دو فرقه را مدد كنيم. هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ: آن گروه طالبان دنيا و آن گروه جويندگان عقبى، يعنى هيچ كدام را محروم نگردانيم بلكه مدد نمائيم و زياد كنيم. مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ‌: از عطاى پروردگار تو مانند

جلد 7 - صفحه 350

رزق و نعمت در دنيا به مؤمن و كافر، و اما در آخرت عطاى سبحانى مخصوص متقين است. وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً: و نيست عطاى پروردگار تو منع كرده و باز داشته از مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار، زيرا بخل در ساحت كبريائى روا نيست، و منع فيض از فياض مطلق، قبيح است. بنابراين گبر و ترسا و يهود و بت‌پرست و زنديق و عنود، از خوان احسانش بهره‌مند گردند و به سبب كفر كافر و عصيان عاصى، عطاى خود را باز ندارند، و وظيفه روزى خواران را به خطاى منكر نبرد.

ارشاد ديلمى: فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: خداى تعالى فرمايد: يا ابن آدم اما تنصفنى؟ اتحبّب اليك بالنّعم و تتبغّض الىّ بالمعاصى! خيرى اليك نازل و شرّك الىّ صاعد و لم يزل و لا يزال فى كلّ يوم ملك كريم يأتينى عنك بعمل قبيح. يا ابن آدم! لو سمعت وصفك من غيرك و انت لا تدرى من الموصوف لسارعت الى مقته. «1» اى پسر آدم، انصاف ندهى مرا دوستى نمايم به تو به نعمت، و دشمنى كنى به من به معصيت. خير من به تو نازل است، و شرّ تو به سوى من صاعد. و هميشه در هر روز ملك كريم مى‌آيد از جانب تو به عمل قبيح. اى پسر آدم، اگر بشنوى وصف خود را از غير خود، و حال آن كه ندانى موصوف كيست، هرآينه بشتابى به سخط او.

اين فرمايش تعريض است به اينكه با وجود انعام من و نمك نشناسى تو، باز هم به فضل و رحمت غير متناهيه با تو معامله نمايم، و تو را به عقوبت اخذ نفرمايم مگر آنكه تجاسر و هتّاكى و بيشرمى بنده، متجاوز از حد شود و به هيچ وجه تنبه و تأمل نيابد و مستى غفلت بكلّى منعم را فراموش نمايد.

تتمه: اگر گفته شود آيا جايز است مكلف اراده و قصد كند به عمل طاعاتيه دنيا و آخرت را؛ جواب آنكه: بلى، ممكن است كه دنيا را تابع آخرت قرار دهد


«1» ارشاد القلوب، جزء اوّل، باب پنجم، فى التخويف و الترهيب، صفحه 38.

جلد 7 - صفحه 351

مانند مجاهد فى سبيل اللّه كه مقاتله كند براى اعزاز دين، و غنيمت را تابع قرار دهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً «16» وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى‌ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً «17» مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً «18» وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً «19» كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20»

انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً «21» لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً «22»

ترجمه‌

و چون خواهيم كه هلاك كنيم بلدى را امر ميكنيم سر گرم بنعمت شدگان آنرا پس نافرمانى كنند در آن پس سزاوار شود بر آن بلد حكم عذاب پس هلاك كنيم آنرا هلاك كردنى‌

و بسيار هلاك كرديم از اهل قرنها بعد از نوح و كافى است پروردگارت كه بگناهان بندگانش آگاه و بينا است‌

كسيكه بخواهد نعمت مستعجلى را تعجيل ميكنيم براى او در آن آنچه را ميخواهيم براى آنكه ميخواهيم پس قرار ميدهيم براى او جهنّم را كه در آيد در آن نكوهش شده رانده گرديده‌

و كسيكه بخواهد آخرت را و كوشش كند براى آن كوشش سزاوار بآنرا با آنكه مؤمن باشد پس آنگروه كردارشان پذيرفته و مأجور است‌

هر يك از آن دو را مدد ميكنيم آنگروه و آنگروه را از بخشش پروردگار تو و نباشد بخشش پروردگار تو باز داشته شده‌

بنگر چگونه فضيلت داديم برخى از آنها را بر برخى و هر آينه آخرت بزرگتر است از جهت مراتب و بزرگتر است از جهت فضيلت دادن قرار

مده با خدا خداى ديگرى پس بنشينى نكوهش شده بخود واگذار گرديده.

تفسير

- وقتى خدا بخواهد بلدى را چه ده باشد چه شهر ويران و اهل آنرا هلاك فرمايد براى آنكه مستحقّ عقوبت شده‌اند بكثرت معاصى از باب مزيد عنايت و لطف امر ميفرمايد اهل تنعّم و تعيّش و فسق و فجور آن آبادى را بتوسط انبياء و اولياء بتوبه و انابه و اطاعت خدا و پيغمبر تا مرتدع شوند و عذاب از آنها مرتفع گردد پس چون تمرّد و سركشى كنند و باعمال ناشايسته خودشان ادامه دهند و استحقاق آنها كامل شود و معلوم گردد كه قابل ترحّم نيستند عذاب بر آنها نازل شود بطوريكه همگى هلاك و بلدشان ويران گردد و اين بمقتضاى سبقت رحمت بر غضب است كه بعد از بعث رسول و بيان احكام باز تعجيل در عقوبت دنيوى‌


جلد 3 صفحه 349

نميفرمايد تا بكلّى يأس از صلاح آنها حاصل شود و دلالت دارد بر اينكه مأمور به توبه است اختصاص امر باهل تنعم و تعيّش و خود سرى در اين آيه با آنكه در ذيل آيه سابقه اشاره شده بود كه خداوند در دنيا و آخرت عقاب بلا بيان نسبت باحدى نميفرمايد و بعضى مأمور به را اطاعت و امر را تأكيدى دانسته‌اند و اختصاص اهل تنعم و تعيّش را بامر گفته‌اند براى رياست آنها و تبعيّت سايرين است و بعضى مأمور به را احكام اوليّه گرفته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه وقتى ما امر نموديم و تمرّد نمودند اراده مينمائيم هلاك آنها را و در كلام تقديم و تأخير شده است چون قبل از استحقاق اراده هلاك قبيح است و بعضى گفته‌اند مراد باراده هلاك نزديك شدن وقت مقدّر آن است اينها همه در صورتى است كه امر بمعناى فرمان باشد و اگر بمعناى زياد كردن باشد چنانچه قمّى ره فرموده و ديگران تأييد نموده‌اند مراد آنستكه چون اراده نمائيم هلاك بلدى را زياد ميكنيم در آن اهل تنعم و تعيّش را بزياد نمودن نعمت و وسائل عشرت را در آن بطوريكه دنيا طلبان در آنجا جمع شوند و اهل آخرت از آنجا هجرت نمايند پس هلاك و ويران نمائيم آن بلد را با اهلش كه فاسق و متمرّدند و اين مهلت براى تكميل استحقاق و تشديد عذاب آنها است كه سيره الهيّه بر آن جارى شده و مؤيد اينمعنى است قرائت امير المؤمنين عليه السّلام آمرنا بر وزن عامرنا و قرائت امام باقر عليه السّلام امّرنا بتشديد ميم كه در هر دو بمعناى كثّرنا است و بنظر حقير اين معنى و معناى اول بتقريب مذكور هر يك از جهتى احسن و اسلم و اتمّ است و خداوند بسيارى از اهل اعصار و امم ماضيه را كه اصرار بمعصيت داشتند بعد از قوم نوح معذب و هلاك فرموده مانند قوم عاد و ثمود و لوط و امثال اينها كه خودشان و ديارشان نابود و ويران شدند و قرن بصد سال و كمتر و زيادتر تفسير شده و بنظر حقير قرن مقدارى از زمان است كه اهل آنرا معاصر خوانند و از افراد زمان سابق نوعا كسى در آنزمان باقى نمانده است و كافى است خداوند كه با خبر است از گناهان باطنى بندگان و بينا است گناهان ظاهرى آنها را براى آنكه مجازات فرمايد از آنها بحسب استحقاق و كسيكه بخواهد نعمت عاجله دنيويّه را و همّت خود را صرف در تحصيل آن نمايد خداوند او را بكلّى محروم نميفرمايد و بهر كس بخواهد هر قدر بخواهد از نعم‌


جلد 3 صفحه 350

دنيويّه عطا خواهد فرمود بمقتضاى حكمت و مصلحت ولى چون چنين كسى عمل عبادى ندارد در آخرت بهره‌اى نخواهد داشت و داخل جهنّم ميشود و نزد عقلا مذموم و از رحمت خدا محروم است در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه معناى آيه آنستكه كسيكه بخواهد پاداش دنيا را بعملى كه خداوند واجب فرموده است بر آن و نخواهد رضاى خدا و اجر آخرت را خداوند هر چه بخواهد از متاع دنيوى باو عطا ميفرمايد و نيست براى او ثواب آخرت و اين براى آنستكه خداوند نعمت باو عطا ميفرمايد براى آنكه كمك بجويد بآن بر طاعت و او صرف ميكند آنرا در معصيت پس معاقب ميشود بر اين عمل و كسيكه بخواهد آخرت را و سعى كند براى تحصيل آن برضاى خدا و خوشنودى او سعى بليغى كه سزاوار آخرت باشد باتيان واجبات و ترك محرّمات با آنكه معتقد باشد باصول دين و مذهب خداوند پاداش او را در آخرت بنحو اتمّ و اكمل عنايت خواهد فرمود لذا اين جماعت عملشان مقبول و سعيشان مشكور است از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه كسيكه آخرت را بخواهد بايد زينت زندگى دنيا را ترك نمايد هر يك از اين دو فرقه اهل دنيا و آخرت را خداوند مدد ميرساند پى در پى بحيات و قواء و نعم ظاهريّه و باطنيّه و در هيچگاه نعمت و رحمت رحمانيه از بندگان مقطوع نبوده و نخواهد بود ولى در عين حال بايد نظر نمود كه چه قدر فرق و تفاوت است ميان افراد بشر در فضل الهى نسبت بآنها كه بعضى فقير و بعضى غنى و بعضى عالم و بعضى جاهل و بعضى سالم و بعضى مريض و بعضى عزيز و بعضى ذليلند و اينها همه بحسب استعداد و قابليّت و مصلحت آنها است و در مبدء فيّاض بخل نيست و اين تفاوت و تفاضل در درجات و مراتب آخرت و اهل آن بيشتر و برتر است بمراتب و درجاتى از تفاوت در مراتب و درجات دنيا و اهل آن بلكه تفاوت اين دو تفاوت بقدر تفاوت دنيا و آخرت است پس بايد براى آن كوشيد و از اين چشم پوشيد و در مجمع فرموده روايت شده است كه ما بين اعلى درجه بهشت و ادنى درجه آن مانند ما بين آسمان و زمين است و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نگوئيد بهشت يكى است و يكدرجه است خداوند فرموده بهشت متعدّد است و درجاتى دارد بعضى فوق بعضى است و تفاوت مردم در درجات باعمال است عرض شد دو مؤمن داخل بهشت ميشوند يكى‌


جلد 3 صفحه 351

از آن دو مقامش بالاتر است از ديگرى و مايل ميشود كه رفيقش را ديدن كند فرمود كسيكه مقامش بالاتر است ميتواند پائين بيايد ولى كسيكه مقامش پائين‌تر است نميتواند بالا برود چون بآنمقام نرسيده امّا اگر مشتاق باشند ملاقات ميكنند از روى تختها حقير عرض ميكنم تخت بهشتى بلند است و براى مؤمن فرود مى‌آيد و چون بر آن قرار گرفت بلند ميشود بقدريكه تمام جوانب ملك مرئى ميگردد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه بالا ميروند بندگان فرداى قيامت در درجات و بقرب حق واصل ميشوند بقدر عقلهاشان و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه ثواب بقدر عقول است. و نبايد كسى چه پيغمبر باشد چه از افراد امّت با خداوند خود خداى ديگرى قرار دهد در اعتقاد يا اقرار يا عبادت كه اگر چنين كند مادام العمر مورد مذمّت عقلا و علما و صلحا واقع شود و خداوند او را بحال خود واگذار فرمايد و لطف و رحمت خود را در دنيا و آخرت از او منع فرمايد پس مانند مردم عاجز و ذليل بجاى خود بنشيند و قادر بر دفاع نباشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِن‌ عَطاءِ رَبِّك‌َ وَ ما كان‌َ عَطاءُ رَبِّك‌َ مَحظُوراً «20»

‌هر‌ يك‌ ‌از‌ دو طايفه‌ طالبين‌ دنيا و طالبين‌ آخرت‌ ‌را‌ دوام‌ و كشش‌ ميدهيم‌ عقوبات‌ و مثوبات‌ طايفه‌ ثانيه‌ ‌از‌ عطا و انعام‌ پروردگار تو ‌است‌ و نميباشد ‌از‌ ‌براي‌ عطاء پروردگار تو مانع‌ و محظوري‌ كُلًّا نُمِدُّ ‌يعني‌ ‌کل‌ واحد ‌من‌ اصحاب‌ جهنم‌ و اصحاب‌ جنّت‌ كشش‌ ميدهيم‌ ‌که‌ اشاره‌ بدوام‌ و خلود ‌است‌ هؤلاء مشار اليه‌ نعم‌

جلد 12 - صفحه 236

الهيه‌ ‌است‌ نعم‌ دنيويه‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ دنيا طلب‌ هستند و نعم‌ اخرويه‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ اهل‌ آخرت‌ هستند مِن‌ عَطاءِ رَبِّك‌َ تمام‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار تو ‌است‌ وَ ما كان‌َ عَطاءُ رَبِّك‌َ مَحظُوراً چيزي‌ ‌که‌ جلوگيري‌ و مانع‌ ‌باشد‌ ‌از‌ فعل‌ الهي‌ نيست‌ و هيچ‌ محظوري‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- در اینجا ممکن است این توهّم پیش آید که نعمتهای دنیا، تنها سهم دنیا پرستان خواهد شد و آخرت طلبان از آن محروم می‌گردند، آیه به این توهّم پاسخ می‌گوید که: «ما هر یک از این گروه و آن گروه را از اعطای پروردگارت می‌دهیم و امداد می‌کنیم» (کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ).

«چرا که بخشش پروردگارت از هیچ کس ممنوع نیست» و گبر و ترسا و مؤمن و مسلم همه از خان نعمتش وظیفه می‌خورند (وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً).

نکات آیه

۱- سنت الهى بر بهرهورى مستمر همه انسانها (دنیاطلبان و آخرت طلبان)از مزایا و نعمتهاى دنیوى است. (کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک) «امداد» (مصدر نمدّ) به معناى مدد و کمک رساندن است و فعل مضارع «نمدّ» دلالت بر استمرار دارد.

۲- لطف و عطاى خداوند در دنیا، فراگیر همه انسانها از مؤمن و کافر و نیک و بد (کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک)

۳- ایمان و آخرت طلبى، با برخوردارى از نعمتهاى دنیوى، منافاتى ندارد. (و من أراد الأخرة ... کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک) از اینکه خداوند فرمود آخرت طلبان را از عطاى خود (بهره هاى دنیوى) بهره مند مى سازیم، استفاده مى شود که آخرت طلب بودن و براى زندگى اخروى تلاش کردن با برخوردارى از متاعهاى دنیوى منافات ندارد.

۴- نعمتها و امکانات مادى، لطف و عطاى خداوند و امداد او براى آدمیان است. (کلاًّ نمدّ ... من عطاء ربّک)

۵- مقام ربوبیت الهى، مقتضى عطا و افاضه پیاپى و مستمر به آدمیان (کلاّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک)

۶- هیچ گونه منع و محدودیتى براى عطایاى خداوند به انسانها وجود ندارد. (و ما کان عطاء ربّک محظورًا)

۷- اعطاى نعمت از سوى خداوند و برخوردار ساختن همه انسانهاى خوب و بد و مؤمن و کافر از امکانات دنیایى، برخاسته از فیض بى دریغ ازلى خداست. (کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربّک و ما کان عطاء ربّک محظورًا) جمله «و ما کان عطاء ربّک محظوراً» (در ذیل آیه) به منزله تعلیل براى مضمون فراز قبل است; یعنى، چون خداوند عطایش را از هیچ کس دریغ نمى دارد، لذا خوبان و بدان و مؤمن و کافر از آن بهره مند مى شوند.

موضوعات مرتبط

  • آخرت طلبان: نعمتهاى آخرت طلبان ۱
  • آخرت طلبى: آخرت طلبى و نعمتهاى دنیوى ۳
  • ایمان: ایمان و نعمتهاى دنیوى ۳
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; آثار فیض خدا ۷; امدادهاى خدا ۴; تداوم عطایاى خدا ۵; سنتهاى خدا ۱; عمومیت لطف خدا ۲; عمومیت نعمتهاى خدا ۱، ۲; لطف خدا ۴; وسعت عطایاى خدا ۶
  • دنیاطلبان: نعمتهاى دنیاطلبان ۱
  • لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۴
  • نعمت: مشمولان نعمت ۱، ۲، ۴; منشأ نعمت ۷

منابع