ریشه طمن: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
|||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
اطمينان به معنى سكون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پريشانى است [مائده:113]. گفتند مىخواهيم از آن بخوريم و قلبمان آرام گيرد كه آمدن مائده ممكن است. [بقره:260]. آيه درباره سؤال حضرت ابراهيم عليه السلام است راجع به معاينه احياء اموات. نا گفته نماند علم با شنيدن غير از علم با ديدن است، انسان اگر به وقوع چيزى علم پيدا كرد چون به رأى العين آن را نديده آن اطمينان و آرامش را كه با ديدن حاصل مىشود نخواهد داشت. لذا آن حضرت گفت: اى خدا آرى ايمان آوردهام ولى مىخواهم با چشم به بينم تا خاطرم آرام باشد. واللّه العالم. ممكن است سؤال راجع به كيفيّت باشد مثلاً. بنائى ادعاى ساختن هفتاد مرتبه ساختمان مىكند. چون راستگو ايت به گفتهاش ايمان مىآوريم ولى مىخواهيم با چشم خود ساختن آن را ببينم. * [رعد:28]. به نظر مىآيد باء «بِذِكْر» در هر دو مورد براى سبب باشد يعنى آنانكه ايمان آوردهاند و قلبشان به واسطه ياد خدا آرام مىگيرد بدان، به واسطه ياد خدا قلوب آرام مىشوند. انسان چون خدا را ياد كند و زمام همه امور و دفع شرّ و جلب نفع را مطلقا در دست او بداند، به خدا رو مىآوردو قلبش آرام مىشود. و شايد مراد از ذكر ياد آورى و عبادت باشد، شخص در اثر ذكر دائمى و عبادت خداوند به تمام مقدرات مؤمن شده و در حال سختى و رفاه چون به خدا اميدوار است قلبش مطمئن آرام مىشود و آن عبارت اخراى سكينه است كه فرموده: [فتح:4]. * [نحل:106]. ظاهراً باء در بالايمان به معنى سبب است يعنى مگرآن كه كسى به كار خلاف مجبور شود در حلى كه قلبش به واسطه ايمان آرام و بى دغدغه است. * [فجر:27-30]. در آيات ما قبل سخن از ندامت بد كار در وقت ديدن جهنّم است لذا عنان صحبت به طرف مؤمن برگشته كه: اى نفس آرام و اى مؤمن مطمئن به سوى خداى خويش برگرد در حاليكه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود و راضى است. شايد مراد از آن وقت مرگ باشد در صافى از كافى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه سؤال شد آيا مؤمن قبض روحش را مكروه مىدارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملك الموت براى قبض روحش آيد ناله مىكند، ملك الموت فرمايد: دوست خدا جزع نكن به خدائيكه محمد را پيامبرى داده من به تو از پدرى كه نزد تو آيد نيكوكارتر و مهربان ترم چشمانت را باز كن و ببين فرمود آن وقت دسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان عليهم السلام بر وى نمودار مىشوند، گويند: اين رسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان رفقاء تواند، آن وقت چشم باز كرده و نگاه مىكند. پس از جانب خداى عزيز مناديى روح او را ندا كرده گويد: «يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمِئَنَّةُ اِلَى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَّةً بِالْمِلايَةِ مَرْضِيَّةً بِالثَّوابِ فَادْخُلى فى عِبادى يَعْنى مُحَمَّداً وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ ادْخُلى جَنَّتى» فرمود هيچ چيز آن وقت پيش او محبوبتر از آن نيست كه روحش قبض و به منادى لاحق شود. درباره ديدار امامان وقت مرگ روايت زياد وارد شده و آيه [واقعة:83-85]. آن را روشن مىكند. | اطمينان به معنى سكون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پريشانى است [مائده:113]. گفتند مىخواهيم از آن بخوريم و قلبمان آرام گيرد كه آمدن مائده ممكن است. [بقره:260]. آيه درباره سؤال حضرت ابراهيم عليه السلام است راجع به معاينه احياء اموات. نا گفته نماند علم با شنيدن غير از علم با ديدن است، انسان اگر به وقوع چيزى علم پيدا كرد چون به رأى العين آن را نديده آن اطمينان و آرامش را كه با ديدن حاصل مىشود نخواهد داشت. لذا آن حضرت گفت: اى خدا آرى ايمان آوردهام ولى مىخواهم با چشم به بينم تا خاطرم آرام باشد. واللّه العالم. ممكن است سؤال راجع به كيفيّت باشد مثلاً. بنائى ادعاى ساختن هفتاد مرتبه ساختمان مىكند. چون راستگو ايت به گفتهاش ايمان مىآوريم ولى مىخواهيم با چشم خود ساختن آن را ببينم. * [رعد:28]. به نظر مىآيد باء «بِذِكْر» در هر دو مورد براى سبب باشد يعنى آنانكه ايمان آوردهاند و قلبشان به واسطه ياد خدا آرام مىگيرد بدان، به واسطه ياد خدا قلوب آرام مىشوند. انسان چون خدا را ياد كند و زمام همه امور و دفع شرّ و جلب نفع را مطلقا در دست او بداند، به خدا رو مىآوردو قلبش آرام مىشود. و شايد مراد از ذكر ياد آورى و عبادت باشد، شخص در اثر ذكر دائمى و عبادت خداوند به تمام مقدرات مؤمن شده و در حال سختى و رفاه چون به خدا اميدوار است قلبش مطمئن آرام مىشود و آن عبارت اخراى سكينه است كه فرموده: [فتح:4]. * [نحل:106]. ظاهراً باء در بالايمان به معنى سبب است يعنى مگرآن كه كسى به كار خلاف مجبور شود در حلى كه قلبش به واسطه ايمان آرام و بى دغدغه است. * [فجر:27-30]. در آيات ما قبل سخن از ندامت بد كار در وقت ديدن جهنّم است لذا عنان صحبت به طرف مؤمن برگشته كه: اى نفس آرام و اى مؤمن مطمئن به سوى خداى خويش برگرد در حاليكه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود و راضى است. شايد مراد از آن وقت مرگ باشد در صافى از كافى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه سؤال شد آيا مؤمن قبض روحش را مكروه مىدارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملك الموت براى قبض روحش آيد ناله مىكند، ملك الموت فرمايد: دوست خدا جزع نكن به خدائيكه محمد را پيامبرى داده من به تو از پدرى كه نزد تو آيد نيكوكارتر و مهربان ترم چشمانت را باز كن و ببين فرمود آن وقت دسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان عليهم السلام بر وى نمودار مىشوند، گويند: اين رسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان رفقاء تواند، آن وقت چشم باز كرده و نگاه مىكند. پس از جانب خداى عزيز مناديى روح او را ندا كرده گويد: «يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمِئَنَّةُ اِلَى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَّةً بِالْمِلايَةِ مَرْضِيَّةً بِالثَّوابِ فَادْخُلى فى عِبادى يَعْنى مُحَمَّداً وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ ادْخُلى جَنَّتى» فرمود هيچ چيز آن وقت پيش او محبوبتر از آن نيست كه روحش قبض و به منادى لاحق شود. درباره ديدار امامان وقت مرگ روايت زياد وارد شده و آيه [واقعة:83-85]. آن را روشن مىكند. | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
طمئن:100, ه:53, ب:53, قلب:50, امن:46, ل:43, ها:37, من:36, وله:36, اله:32, ف:29, الا:29, کم:29, الله:27, الذين:27, ان:26, قول:25, کون:24, هم:22, على:22, بشر:22, رضو:21, لکن:21, نا:20, الى:19, صوب:19, ذکر:18, قوم:17, صلو:17, دنو:16, رجع:16, نفس:16, حيى:16, مشى:16, خير:16, ما:15, ملک:15, ايى:15, نوب:15, اذا:15, اتى:15, لئک:15, بلى:15, الک:15, ربب:15, اکل:15, قرى:15, کره:15, نزل:15, جنب:14, ى:14, علم:14, يا:14, ک:14, رزق:14, عمل:14, مثل:14, وحد:14, صلح:13, ارض:13, احد:13, انن:13, رود:13, لم:13, رغد:12, نصر:12, هدى:12, لقى:12, قعد:12, حرف:12, قد:12, اخذ:12, ا:12, عن:12, وثق:12, طيب:12, فى:12, جعل:12, شرح:12, سمو:12, صدق:12, رجو:12, اوى:12, شىء:12, فتن:12, لا:11, ائى:11, ربع:11, موت:11, بعد:11, کفر:11, ضرب:11, لو:11, کلل:11, صدر:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۸
تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
قاموس قرآن
اطمينان به معنى سكون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پريشانى است [مائده:113]. گفتند مىخواهيم از آن بخوريم و قلبمان آرام گيرد كه آمدن مائده ممكن است. [بقره:260]. آيه درباره سؤال حضرت ابراهيم عليه السلام است راجع به معاينه احياء اموات. نا گفته نماند علم با شنيدن غير از علم با ديدن است، انسان اگر به وقوع چيزى علم پيدا كرد چون به رأى العين آن را نديده آن اطمينان و آرامش را كه با ديدن حاصل مىشود نخواهد داشت. لذا آن حضرت گفت: اى خدا آرى ايمان آوردهام ولى مىخواهم با چشم به بينم تا خاطرم آرام باشد. واللّه العالم. ممكن است سؤال راجع به كيفيّت باشد مثلاً. بنائى ادعاى ساختن هفتاد مرتبه ساختمان مىكند. چون راستگو ايت به گفتهاش ايمان مىآوريم ولى مىخواهيم با چشم خود ساختن آن را ببينم. * [رعد:28]. به نظر مىآيد باء «بِذِكْر» در هر دو مورد براى سبب باشد يعنى آنانكه ايمان آوردهاند و قلبشان به واسطه ياد خدا آرام مىگيرد بدان، به واسطه ياد خدا قلوب آرام مىشوند. انسان چون خدا را ياد كند و زمام همه امور و دفع شرّ و جلب نفع را مطلقا در دست او بداند، به خدا رو مىآوردو قلبش آرام مىشود. و شايد مراد از ذكر ياد آورى و عبادت باشد، شخص در اثر ذكر دائمى و عبادت خداوند به تمام مقدرات مؤمن شده و در حال سختى و رفاه چون به خدا اميدوار است قلبش مطمئن آرام مىشود و آن عبارت اخراى سكينه است كه فرموده: [فتح:4]. * [نحل:106]. ظاهراً باء در بالايمان به معنى سبب است يعنى مگرآن كه كسى به كار خلاف مجبور شود در حلى كه قلبش به واسطه ايمان آرام و بى دغدغه است. * [فجر:27-30]. در آيات ما قبل سخن از ندامت بد كار در وقت ديدن جهنّم است لذا عنان صحبت به طرف مؤمن برگشته كه: اى نفس آرام و اى مؤمن مطمئن به سوى خداى خويش برگرد در حاليكه تو از خدا و رحمت خدا خشنود و خدا از تو خشنود و راضى است. شايد مراد از آن وقت مرگ باشد در صافى از كافى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه سؤال شد آيا مؤمن قبض روحش را مكروه مىدارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملك الموت براى قبض روحش آيد ناله مىكند، ملك الموت فرمايد: دوست خدا جزع نكن به خدائيكه محمد را پيامبرى داده من به تو از پدرى كه نزد تو آيد نيكوكارتر و مهربان ترم چشمانت را باز كن و ببين فرمود آن وقت دسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و ساير امامان عليهم السلام بر وى نمودار مىشوند، گويند: اين رسول خدا و امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان رفقاء تواند، آن وقت چشم باز كرده و نگاه مىكند. پس از جانب خداى عزيز مناديى روح او را ندا كرده گويد: «يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمِئَنَّةُ اِلَى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَّةً بِالْمِلايَةِ مَرْضِيَّةً بِالثَّوابِ فَادْخُلى فى عِبادى يَعْنى مُحَمَّداً وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ ادْخُلى جَنَّتى» فرمود هيچ چيز آن وقت پيش او محبوبتر از آن نيست كه روحش قبض و به منادى لاحق شود. درباره ديدار امامان وقت مرگ روايت زياد وارد شده و آيه [واقعة:83-85]. آن را روشن مىكند.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
لِيَطْمَئِنَ | ۱ |
لِتَطْمَئِنَ | ۲ |
اطْمَأْنَنْتُمْ | ۱ |
تَطْمَئِنَ | ۱ |
اطْمَأَنُّوا | ۱ |
تَطْمَئِنُ | ۲ |
مُطْمَئِنٌ | ۱ |
مُطْمَئِنَّةً | ۱ |
مُطْمَئِنِّينَ | ۱ |
اطْمَأَنَ | ۱ |
الْمُطْمَئِنَّةُ | ۱ |